.
#ز_منظمی
(مامان علی آقای ۴سال و ۹ماهه، فاطمه خانم ۳سال و ۷ماهه)
از روزی که اومدیم توی این خونه یک سالی میگذره…
خونه و محله خوبیه.
و یکی از بهترین ویژگیهای این خونه نزدیک بودنش به مسجد محله است.
توی این یه سال بچههام عاشق مسجد شدن و برای مسجد رفتن التماس میکنن.
با اینکه گاهی برخوردهای تندی هم از بعضی حاج خانومها میبینن🤭 ولی خداروشکر هنوز خیلی اونجا رو دوست دارن.
حتی خیلی از کارهایی که همیشه نمیکنن رو به بهانهٔ مسجد رفتن انجام میدن😉 مثل مرتب کردن اسباببازیها و کمک به جمع کردن خونه.🥴
توی این مدت ارتباطمون با مسجد بیشتر و بیشتر شده.
از چند تا کلاسی که بچهها تو مسجد دارن تا جشن و عزاداریهای مناسبتی و نمازهای روزانه…
حضور این مسجد باعث شده تلاش کنیم ساعت خواب و غذا رو هم با اذان و نماز تنظیم کنیم.
از برکت مسجد محل هرچی بگم کم گفتم.
از صدای اذانی که ۳ وعده در شبانهروز تو خونه میپیچه…
از فضای جذابش که اکثر بچههای محل رو جذب کرده،
طوری که خیلی از بچههای کوچه رو تو مسجد هم میبینی…
از کلاس قرآنی که بچهها براش لحظه شماری میکنن...
ولی شاید مهمترین حسن مسجد برامون این باشه که محلی برای الگو گیری بچههاست.
چند وقت پیش دخترم اومد و گفت مامان روسریم رو از پشت گردن برام گره بزن.
تعجب کردم و گفتم از کجا یاد گرفتی؟ که گفت از یه خانمی تو مترو.🤦🏻♀️
گذشت تا اینکه چند شب پیش فاطمه خانم گفت برای هیئت میخوام چادر بپوشم. بچهها اونجا همه چادر پوشیدن.🤩
بعد از این اتفاق نگاهم به چیزهایی که بچهها میبینن و باهاشون در ارتباطن دقیقتر شد.
این مدت به بازیها و تکیه کلامهای بچههای مسجد، بچههایی که تو پارک میبینیم و بچههای خودم نگاه کردم.
برام جالب بود که تکیه کلامها و بازیهای بچههایی که زیاد مسجد میان چه رنگ و بوی قشنگی داره…
وسط بازی سینه میزنن، شعرهایی که اتفاقی زیرلب زمزمه میکنن نوحه است، گاهی هیئت بازی میکنن…
از بعد دههٔ اول محرم دختری بیشتر جاها روسری یا چادر میپوشه و پسرم هم از جایزههایی که دوستاش به خاطر مکبر شدن و نماز خوندن گرفتن تعریف میکنه و من هی بیشتر به اثر همبازی و محل رفت و آمدم فکر میکنم.
بیشتر به روح لطیف و اثرپذیر بچهها توجه میکنم.
و بیشتر از همه خداروشکر میکنم که خونهمون نزدیک مسجده و دلم میخواد بتونم حق همسایگیش رو به جا بیارم.
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
#ز_منظمی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
۲۶ مرداد، سالروز آغاز بازگشت آزادگان سرافراز به وطن گرامی باد.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام به همه مادران شریف ایران زمین ✋
تو پستهای اخیرمون تجربه دو تا مادر رو داشتیم که از برکات ارتباط با مسجد برامون گفته بودند.
یادتونه؟
موافقید یه بارش فکری مسجدی داشته باشیم؟!🤔😉
شما هم بیاید از تجربههاتون بگید.
💢 خانوادگی مسجد میرید؟
💢مسجد محلهتون فعاله؟ برای بچهها و نوجوانها برنامه دارن ؟
💢اصلا مسجد چه نقشی میتونه تو تربیت بچهها داشته باشه؟
‼️ *یه سوال مهم تر* 👇
✅ *خودتون برای فعال کردن مسجد محله تون چه کار کردید؟*
مامان های عزیز🌸
تجربه هاتون رو به آیدی ایشون بفرستید تا منتشر کنیم و همه بتونن استفاده کنن👇
@moh255
سلام✋🤩
گفتگو با یه مامان که مهندسی عمران خونده و شاعر و طنزپردازه، در عین حال پنج تا بچه هم داره، خیلی جذاب بود.😍
خانم زهرا فرقانی مدتی هم دبیر باشگاه طنز انقلاب بودن.😎
تجربه هاشون از فعالیت در کنار کوچولوها پر از نکتههای شنیدنی بود.👌
قسمت اول لایو اینجاست👇
B2n.ir/forghani1
و قسمت دوم👇
b2n.ir/forghani2
#مادران_شریف_ایران_زمین
#ز_فرقانی
#لایو
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
صوت لایو خانم فرقانی.m4a
39.07M
سلام✋
این هم فایل صوتی گفتگو با خانم زهرا فرقانی 😍
شاعر و طنزپرداز، مهندس عمران و مادر 5 فرزند🤩
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ا_اصغری
(مامان محمد ۲ساله و فاطمه ۳ ماهه)
از وقتی پسرم به دنیا اومد دنبال پرستار خوب و مطمئن بودم که تو خونه کمک کارم باشه. میخواستم خودم تو خونه و پیش پسرم باشم، در عین حال بتونم درسمو بخونم و کارای دکتریام رو پیش ببرم.
چند نفر بهم پیشنهاد شدن و تجربه کردم. ولی اونی که میخواستم نبودن.
تا اینکه با یه خانم جوان آشنا شدم، که خودشون دو تا بچه داشتن.
ایشون مدتی میاومدن خونهٔ ما و کمک حالم بودن، هم تو نگهداری از بچه و هم کارهای روزمرهٔ خونه.
همسرشون متأسفانه به خاطر مشکل جسمی که براشون پیش اومده بود، تقریباً از کار افتاده شده بودند. به همت یکی از دوستانشون نگهبان ساختمانی شدن که بتونن در حالت خوابیده دوربینها رو چک کنن، و درآمد اندکی دارند.
خودشون هم قبلاً معلم بودن. ولی بعد از مشکلات جسمی همسرشون، و با وجود دو تا بچهٔ دیگه نتونستن تدریس کنن.
به خاطر شرایط زندگی و رسیدگی به همسر بیمار که درد زیادی رو تحمل میکردن، دیگه نتونستن پیش من بیان.
ولی همچنان با هم در ارتباط بودیم تا اینکه....
متأسفانه قبل از محرم دختر کوچولوشون خونریزی مغزی کرد😔 بدون هیچ سابقهای.
دست به دعا شدیم که این دخترمون زنده بمونه. به لطف امام حسین (علیهالسلام) و دعای دوستان و تلاش پزشکان، خدا اونو دوباره به خانوادهش بخشید.
تا به حال دو بار جمجمهٔ دختر کوچولو تحت عمل قرار گرفته.
حالا نوبت عمل سومه تا آنوریسم بزرگ و پراکندهای که تو مغزش باعث خونریزی شده و هر لحظه خطر خونریزی مجدد تهدیدش میکنه خارج بشه. در صورتی که زمان رو از دست بدیم، ممکنه دوباره خطر مرگ برای دخترمون پیش بیاد.
هزینهٔ عمل حداقل ۷۰ میلیون اعلام شده.🤦🏻♀️😔
که تا الان ۱۷ میلیونش جور شده الحمدالله.
این جمع هجده هزار نفری اگه نفری ۳۰۰۰ تومان هم روی هم بذاریم همین فردا هزینهٔ عمل زینب جان آماده است.😍
حتماً شما مادران شریف ایران زمین هم مثل من آرزوی سلامتی این دختر کوچولو و همهٔ بچههای بیمار رو دارید.
پس بسمالله...
شماره کارت زیر رو برای این کار اختصاص دادیم:
5894631144116381
به نام المیرا اصغری
این پست رو حتماً به اشتراک بذارید.
ممنون از همراهیتون❤️
دختر کوچولوی ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید.❤️ دعا کنید عمل به سلامتی انجام بشه و درداش هرچه سریعتر برطرف بشه.🙏
#مادران_شریف_ایران_زمین
#خیریه_مهر_شریف
#خیریه
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام ✋🥰
نمیدونیم چطور خدا رو شکر کنیم که توفیق همراهی با شما عزیزان رو داریم.😍
الحمدلله از دیشب تا الان بخش خوبی از مبلغ عمل دختر کوچولومون جور شده.🤲
حدود ۱۷ میلیون باقی مونده.
خانواده هم پیگیر عمل شدند که انشاءالله به زودی انجام بشه.
همچنان محتاج دعای خیرتون هستیم.
ممنون میشیم پیام بالا رو به اشتراک بذارید تا افراد بیشتری در جریان قرار بگیرند و مبلغ عمل سریعتر آماده بشه.
توضیحات تکمیلی 👇
خیلی از عزیزان پیشنهاد داده بودند که از خیریه ها کمک بگیریم.
خانم اصغری، که از دوستان ما در دانشگاه شریف هستند و پیگیر کار ایشون شدن، با خیریه صبح امید ارتباط گرفتند و الحمدلله اونها هم در تلاش هستند تا بتونن مبلغی بعنوان وام در اختیار این خانواده بذارن. هرچند امیدواریم به لطف خدا و همراهی شما عزیزان، نیاز به وام نشه.
عزیزانی هم گفتند که با خود پزشک یا بیمارستان صحبت کنید.
این صحبت ها انجام شده، شرایط بیمارستان های مختلف هم بررسی شده. با توجه به اهمیت این عمل، بهترین تصمیم
همین به نظر اومد که مبلغ هفتاد میلیون آماده بشه.
باز هم ممنونیم که دغدغه دارید و همراهی میکنید.
از همه مهمتر دعای خالصانه شما عزیزانه، که انشاءالله عمل به خوبی انجام بشه و دخترمون با سلامتی کامل برگرده خونه.🤲🥰
#مادران_شریف_ایران_زمین
#خیریه_مهر_شریف
#خیریه
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
الحمدلله به لطف شما عزیزان حداقل مبلغ مورد نیاز تامین شد.👌
انشاءالله تن خودتون و عزیزان تون سالم باشه.🤲😍
همچنان در حال پیگیری برای کاهش هزینه عمل هستیم، چون ادامه روند درمان و کاردرمانی ها هم هست که انشاءالله از همین مبالغ جمع آوری شده استفاده می کنیم.❤️
همچنان به دعای شما برای شفای کامل دختر کوچولو و همه بچه های بیمار محتاجیم 🙏
خانم اصغری که پیگیر کار درمان ایشون هستند، تا پایان روند درمان از این مبلغ هزینه میکنند.
اگر احیانا مبلغی باقی موند، با اطلاع شما عزیزان صرف درمان دیگر کودکان خواهد شد.
از همراهی تون خیلی ممنونیم😍🙏
#مادران_شریف_ایران_زمین
#خیریه_مهر_شریف
#خیریه
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_شبانی
(مامان علی ۱۳، محمدحسن ۹، فاطمه حسنا ۶ساله، محمدهادی ۴ماهه)
گل پسرا هنوز به سن تکلیف نرسیدند ولی اولی دیگه نزدیکه!
میدونستم باید پلهپله مقیدش کنم تا عادت کنه.👌🏻
نشستم فکر کردم و پرسوجو و مطالعه تا به یه سری راهکار رسیدم.😍
اول از همه سعی کردیم وقت نماز تو خونه جذاب بشه!
تابلوی «وقت نماز» با لامپهای سبز که موقع اذان روشن میشه،
یه گزینهٔ جذاب بود.😊
یه کار دیگه هم که تو سن ۷ سالگیشون انجام دادیم خرید عبا و سجادهٔ بزرگ و خوشگل و مهر و تسبیح مورد علاقهشون بود.😃
میدونید تو چه عملیاتی بهشون میدیم؟😁
موقع زیارت امام رضا (علیهالسلام) میبریمشون صحن انقلاب کنار مزار آیتالله طهرانی تا اونجا اولین نمازشون رو بخونن و از خدا بخوان تا آخر عمر نمازخون بمونن.😌
بعدشم یه شام دوست داشتنی مثل اشترودل😋
میشه خاطرهٔ به یادموندنی.😍
یه کار دیگه که میکنیم،
برپایی نماز جماعت خانوادگیه.☺️
به همه عطر میزنیم،
و گاهی بعد نماز از همه با دمنوش یا شربت پذیرایی میکنیم.😋
البته الان بخاطر فسقلی خونه، کمتر میتونیم همهٔ اینا رو انجام بدیم،
اما کمش هم شیرینه.😊
راستی!
یه کار دیگه که کردم اینه که بدون اطلاع بچهها با چند مادر که پسرای همسن بچههای من دارن هماهنگ کردم تا به بچهها پیشنهاد بدیم با هم هماهنگ بشن و برن مسجد!😃
گاهی موقع برگشت بستنی یا یه خوراکی دیگه میخرن و میخورن. معمولاً هفتهای یه بار با هم هماهنگ میشن ولی همینم خوبه.👌🏻
برای پسر بزرگم بعد از کلی توسل و جستجو یه پسر بزرگتر از خودش از یکی از خانوادههای خوب محله پیدا کردیم و باهاش صحبت کردیم تا با پسرم دوست بشه و پاشو به مسجد و نماز جماعت باز کنه.☺️
خداروشکر فعلاً پذیرفته و برای سه تا آقا پسر همسن پسر من برنامه گذاشته که بازی کنن یا کوه برن و بعدش برن نماز.
واقعا موثر بوده!🤗
در کنار اینها، کتابهایی مثل «پر پرواز» یا داستانهایی در مورد نماز شهدا هم به روشهای مختلف در دسترسشون قرار میدیم،
در قالب مسابقه
یا از طریق پیشنهاد به مدرسه.👌🏻
طبق تجربهٔ خودم فکر میکنم اگه سعی کنیم در هر برنامه ای بچههای دوست و همسایه رو هم در نظر داشته باشیم و فقط به تربیت بچهٔ خودمون فکر نکنیم خدا چند برابرِ این لطف رو در حق بچههامون میکنه.😍
در نهایت،
ما فقط باید وظیفهمون رو با تحقیق و مطالعه، درست انجام بدیم
و نتیجه دست خداست👌🏻
و بچههای ما هم اختیار دارن راه خودشون رو انتخاب کنن.
ما فقط محیط رو برای شکوفا شدن استعدادهای فطریشون مهیا میکنیم،
و دعا میکنیم همیشه در راه حق باشن.😊
#تربیت_دینی
#سبک_مادری
#مادری_به_توان_چهار
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
🍃 یه تعدادی گفته بودن که مسجدشون توسط تعدادی خانم مسن، قرق شده که بعضاً رفتار خوبی هم با بچهها ندارن.
بله متاسفانه بعضی جاها اینطوریه
ولی خوبه ما هم کم نیاریم و با حضور خودمون، فضا رو برا بقیه جوونترا هم باز کنیم...😄✌🏻
همینطور میشه حاج خانومهایی که میگن چرا بچهها رو میارید توجیه کرد که حاج خانوم وضع جامعه رو میبینید که،
دلتون نمیخواد نسل آینده هم مثل خودتون مذهبی و نمازخون باشن؟!
البته باید اونها رو هم درک کنیم و حواسمون باشه اونها پا به سن گذاشتن و تحمل سر و صدای بچهها براشون سختتره.
بعضیا گفته بودن تو حیاط مسجدشون وسایل بازی و تاب و سرسره برای بچهها داره که بچهها بیشتر میرن اونجا بازی میکنن.
خیلی خوبه که فضای نسبتاً مجزایی برای بچهها باشه که هم اونا راحتتر باشن و هم نمازگزاران.😃
بعضیا هم گفته بودید که اسباببازی اینا با خودتون میبرید و تا آخر با هم مشغولند.👌🏻
🍃 تعدادی هم برعکس این، گفته بودن که خادمهای مسجد با بچهها خیلی خوبن و اگه بچهای گریه کنه، بچه رو میگیرن و آروم میکنن.
حتی حاج آقای مسجد حین سخنرانی، موقعی که بچهای گریه کرده، داستان نماز پیامبر و گریهٔ بچه رو گفته و مردم رو به رفتار خوب با بچهها دعوت کرده.
این چه رفتار خوبیه😃
خوبه ما هم همه جا، مخصوصاً مسجد حواسمون به مادرها و بچهها باشه و بهشون کمک کنیم و ازشون حمایت کنیم.👌🏻😊
🍃 تعدادی از شما هم گفته بودید که بچهها باهم میان مسجد و اونجا بهشون خیلی خوش میگذره و عاشق مسجد رفتن شدن.
و مسجد جایی شده که اونجا دوستاشون رو میبینن.
حضور بچهها با هم خیلی خوبه.🤩
اصلاً میشه با بقیهٔ مادران هممحله و بچهها، قرار گذاشت و همگی باهم رفت.😄
حتی میتونیم برای دلچسب کردن مسجد برای بچهها جایزههای کوچیک تو کیفمون داشته باشیم و به بچهها به مناسبتهای مختلف هدیه بدیم.
🍃 مسجد حتی اگه برنامهٔ فرهنگی خاصی هم نداشته باشه، خود همین نماز جماعت هم خیلی خوبه.👌🏻😃
ولی خداروشکر مساجدی که کلاسهای قرآن و هنری و ورزشی و... برای بچهها میذارن هم کم نیستن و تعدادی از دوستان از این کلاسها خیلی راضی بودن.
مثلاً یکی از دوستان گفته بودن فرماندهٔ بسیج مسجدشون یه خانوم جوون و خیلی خوش فکر و پرانرژی و خوش اخلاقیه و باعث شده بچههای مسجد عاشقش بشن.
کلی کلاس و برنامههای مختلف براشون میذارن .
از کلاسهای قرآن گرفته تا برنامههای باغ رفتن دورهمی با بچهها و رفتن به روضههای نوجوون پسند با همدیگه.
تعدادی از دوستان از فعالیتهای خودشون هم تو مسجد گفته بودن.
مثل برنامهٔ کاردستی و نقاشی محرم برای بچهها.
🍃 بعضی از دوستان هم از فواید تربیتی مسجد برای بچههاشون گفتن... اینکه دوستان خوب پیدا کردن و اذان و تکبیر و آداب نماز رو با دیدن و شنیدن یاد گرفتن.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هفتهٔ جهانی مسجد گرامی باد.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ح_یزدانیار
(مامان #علیرضا ۱۰ساله، #زهرا ۷ساله #فاطمه و #زینب ۱.۵ساله)
#قسمت_اول
توی یکی از روستاهای اطراف ملایر معلم ریاضی بود.
با اصرار همکارا مدیریت یکی از مدارس هم قبول کرده بود. تا اون زمان چندین ماه به صورت دورهای در جبهه حضور داشت و از مهر ماه سال ۶۵ برای جبهههای غرب و سرپل ذهاب مامور به خدمت شد.
موقع رفتن به معاونش توصیه کرد که این میز حب داره خدا کنه حب میز، کسی رو نگیره.😔
چند ماه در منطقه حضور داشت و دی ماه برای پرداخت خمس و سرزدن به همسر و دو تا بچهٔ ۵ و ۲ ساله و مادرش که اون روزا زیر آتش بمبارون نیروهای بعثی زندگی میکردن، از جبهه مرخصی گرفت و برگشت خونه.
برگشت ولی با سقف ریختهٔ آشپزخونه و شیشههای شکسته مواجه شد و همسرش که عین شیر دست دوتا پسرشو گرفته و توی زیر پلهٔ خونه پناه گرفته، تا شاید از تیر و ترکش هواپیماهای نامرد بعثی در امان باشه ولی خونه و شهرش رو ترک نکرده و چشم انتظار همسرشه!
دو سه روزی طول میکشه تا به وضعیت خونه و شیشهها سر و سامون بدن.
صبح دوم بهمن ۶۵ برای پرداخت خمس قصد رفتن به دفتر امام جمعهٔ شهر رو میکنه، اما ظاهراً حاج آقا در دفتر حضور نداشتن؛ پس راه رو به سمت خونهٔ مادرش کج میکنه تا بهش سری بزنه که...
تو همون مسیر و حدود ساعت ۱۲ ظهر صدای آژیر خطر بلند شد! سری اول هواپیماها رسیدن و شهر رو بمبارون کردن.
دقیقاً تو همون محلهٔ مادر با فاصلهٔ یکی دو کوچه بمب خورد و همه چیز رو دید. فورا خودش رو رسوند به محل انفجار! شاید کمکی از دستش بربیاد. تو کوچه یه دختر بچهٔ سه چهار ساله رو دید که ترکش به انگشتای پاش خورده، خونریزی شدیدی داره و گریه میکنه. بغلش کرد و سریع به اولین امبولانسی که برای بردن مجروحها اومده رسوند.
برگشت تا به بقیه کمک کنه.
سری دوم بمباران شروع شد!
سایهٔ خاکستری رنگ ظلم تمام کوچه رو در برگرفت.
هواپیمایی از بالای سر کوچه با ارتفاع کم رد شد تا شیشههای باقیمونده هم بریزه و رعب و وحشت بیشتری تو دل مردم ایجاد کنه و باقیماندهٔ بمبهای لعنتی رو روی سر مردم بیدفاع بندازه و مردم داغدار شهر رو داغدارتر کنه که...
ناگهان بوی دود و خاک و خون و آتش در هوا میپیچه.😭
ساعتی بعد اجساد مطهر شهدا به ورزشگاه نزدیک محل منتقل میشن تا خونوادهها برای شناسایی عزیزانشون به اونجا مراجعه کنن.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ح_یزدانیار
(مامان #علیرضا ۱۰ساله، #زهرا ۷ساله ، #فاطمه و #زینب ۱.۵ساله.
#قسمت_دوم
عمو اومد دنبال همسر برادر تا با مادربزرگ برن ورزشگاه پوریای ولی برای شناسایی. تا چشم کار میکرد جنازهٔ زن و بچه و پیر و جوون بیدفاع بود که خونین و قطعه قطعه شده کنار هم زیر پارچهٔ سفیدی آرام خوابیده بودن و مردمی که هراسان و نگران پارچهها رو کنار میزدن تا شاید اثری از عزیز گم شدهشون پیدا کنن.
مادربزرگ اما صبورانه بین اجساد مطهر میگشت و دونه دونه رو اندازها رو با دستای چروکیدهش کنار میزد تا بالاخره به ابوالفضلش رسید. با تمام وابستگیش به پسرش دستش رو روبه آسمون بلند کرد و گفت: راهی که خودت انتخاب کردی مبارکت باشه پسرم. راضی ام به رضای خدا. خدایا هزار هزار بار شکرت.
از اون به بعد تو خونه روزهای سختی برای مادر آغاز شد. روزهای بمبارون و ترس و برادرهایی که همه جبهه بودن و هر لحظه ممکن بود خبر شهادتشون بیاد و مردی که دیگه چشم به راهش نبود و دلخوش به قاب عکسش بود روی دیوار.
همه اصرار کردن به اینکه مادر و پسرا چند روزی برای تغییر روحیهٔ بچهها هم که شده برن سفر. مادر و دو برادرم عازم تهران شدن که خاله و عموی من اونجا ساکن بودن. همونجا اما متوجه شد که گرچه همسرش رفته، اما به جز دو پسرش، امانت دیگهای بهش سپرده که تا چند ماه دیگه به دنیا میاد. گرچه سخت بود و تمایل به داشتن فرزند دیگهای اونم بدون پدر نداشت، اما بعدها همون بچه همدم و همدلش میشه بعد از اون همه مصیبت.
۸ ماه بعد شب دهم مهر ماه ۶۶ دردی سخت تمام وجودش رو گرفت، اما همسری نبود که تا بیمارستان همراهیش کنه. پسرها رو در خواب بوسید و به خانم همسایه سپرد و مسافتی رو با درد طی کرد تا به تلفن عمومی برسه. میدونست که همون روز یکی از برادراش از جبهه مرخصی گرفته و برگشته.
زنگ زد و ازش کمک خواست. اذان صبح نوزاد دختری تو بغل برادرش بود که هیچ وقت پدر ندیده و نخواهد دید. دایی برای اون دختر اسم انتخاب کرد! عقیقه کرد! و سوگند خورد که براش پدری کنه.
اون دختر من بودم.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام دوستان🌹
حالتون خوبه؟
یادتونه پویش کتابخوانی داشتیم واسه کتاب تنها گریه کن؟
کمتر از یه هفته تا پایان پویش و قرعه کشی نهایی مونده.
اگه قصد دارید توی قرعه کشی شرکت کنید، کافیه کتاب رو کامل بخونید یا قبلا خونده باشید.
هنوزم برای تهیه کتاب و مطالعهش دیر نشده.
برای ثبتنام به پیام بالا سر بزنید.👆🏻
نحوهی شرکت توی قرعهکشی نهایی رو هفتهی بعد همینجا اعلام میکنیم.
گوش به زنگ باشید. 🙂
بریم چندتا بریدهی جذاب از این کتاب رو با هم بخونیم؟👇🏻
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif