eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
256 دنبال‌کننده
478 عکس
82 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
22.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آماده سازی سالاد الویه و فروش آن به نفع جبهه ی مقاومت❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بعدازنوش جان کردن نهار🥘🍛یکی از مادران خوش ذوق گروه دوتا بِه رو باکمک دخترادست وپاگذاشتن وچادرسرشون کردندوآماده ی شنیدن قصه شدن قصه ای بامضمون کمک به مقاومت ومظلومیت فلسطین ولبنان تا انشالله بچه هامون از بچگی دشمن شون اسراییل روبشناسن ودرآخربامرگ بر اسراییل وآمریکاتوسط بچه هاقصه تموم شد وبچه هاشروع کردندبه خورد کردن بِه هاوریختن توقابلمه ی مسی قشنگی وشکر هم ریختن تاکدبانوهای آینده بشن . وبعدهم بِه هارو نوش جان کردند. تاساعت۹ شب پخت مربای بِه طول کشیداماچه رنگ وطعمی شده بودعالی👌 مربای مقاومت این میشود دیگر مردمی شبیه بِه مقاوم وسرسخت حتی بافشار پخت کم‌ نیاوردند‌. نصرومن الله وفتحه قریب🌼🌼🌼 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز دوم👇 روز قبل بچه ها مربا ها رو آماده کرده بودند امروز نوبت بسته بندی بود دو نفر برچسب های« سنصلی فی القدس» رو ، روی ظرفا میچسبوندن ، بعضی خانوما هم مربا ها رو داخل ظرفا میریختن و وزن مربا ها رو چک میکردن که به اندازه باشه . بچه ها هم با خودشون مشغول بازی بودن. بسته بندی که تموم شد ، مجدد تصمیم گرفتیم که مربای هویج درست کنیم ، دو تا از بچه ها زحمت خریدش رو کشیدن و یکی دو سه نفر هم اونا رو شستن و پوست گرفتن و خرد کردن ولی زحمت پختنشون افتاد گردن یه نفر .مربا های خرد شده توسط یکی از اعضای جوانه که ماشین داشت رسید دست سرآشپزش تا پخته بشه و بسته بندی. پروسه درست کردن مربا و بسته بندیش تموم شد، فقط برای زیبایی بیشتر دور شیشه های مربا با کمک بچه هایه ربان با یه شکلات🍬 در جهت اغفال بچه ها ، گره زدیم 😬 مرحله آخر هم خونه مرتب شد و هر کی رفت خونه خودش. رقیه خانوم موند و شیشه های مربا 😅 ادامه روز سوم 😊 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز سوم صبح جمعه بود بیقراردعای ندبه تا لحظه آهر دودل بودم برم یا نه چون میترسیدم برای بازارچه انرژی کم بیارم دل زدم به دریا متوسل به امام زمان و رفتم دعا. قرار بود یکی از دوستان که ماشین داره صبح بیاد دنبالم که مربا هارو ببریم بازارچه متاسفانه ناخوش احوال شد گفت نمیتونم صبح زود بیام رزق دعا ندبه این شد که یکی از خانما گفت من شوهرم هست با ماشین میاییم دنبالت میریم بازارچه سر راه یکی از دوستان سوار کردم رفتیم سمت جایگاه از درب که وارد شدیم تمام دوستان درحال فعالیت بودن یه گوشه کار گرفته بودن و داشتن کارهارو مرتب میکردن ماهم میزمون پیدا کردیم و مرباها و کردو بادام هارو رو چیدیم تا قبل اذان زیاد امیدی به فروش نبود نزدیک اذان با اینکه هوا خیلی سرد بود ولی نمازگزاران آمدن و فروش ما شروع شد اذان که تمام شد همه بدو بدو رفتن برای نماز منم از خستگی رفتم خونه دل تو دلم نبود آخه زیاد فروش نداشتیم ولی وقتی اضافه های مربا هارو دوستم آورد خونه چشمهام😍این شکلی شد تعداد کمی مونده بود و همه گردوهای فروش رفته بود و بادام هم یک کیلو مونده بود. خداوند از بانیان بِه وسیب،شکر،گردو،بادام قبول کنه 🤲 و یه خدا قوت به بچه های پاکار جوانمون که با هر خالی کسالت ،خستگی ،بچه کوچیک،بارداری و...ولی هر کدوم یه گوشه کار گرفتن و همه چیز به خوبی انجام شد. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
♨️کوک های مقاومت ✔️فراخوان خیاطی و دریافت پارچه های مازاد (پارچه ها حتما نو و حداقل نیم متر باشند) جهت دوخت لباس برای جبهه مقاومت جهت اعلام آمادگی برای دوخت لباس به آی دی زیر در ایتا پیام دهید👇 ‏@Mehrafarin_59‏ 🔹هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر 0915714 7005 🔹شماره کارت جهت واریز کمک های مردمی(به نام خانم عظیمی راد) 6292836214106362 ✔️مراکز جمع آوری پارچه ها و لباسها: ▪️پاتوق کتاب، خیابان کاشفی، بالاتر از چهارراه دادگستری ▪️حسینیه هنر، روبروی مسجد پامنار، بیهق18، انتهای بن بست اول، 09924913924 ▪️چاپ غفوری، ضلع جنوب غربی میدان دکترعلی شریعتی ▪️فروشگاه شهید زین الدین، شهرک جهاد، جنب مسجد وليعصر (مج) ستاد مردمی پشتیبانی جبهه مقاومت در سبزوار 💠 حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻 ✊ @sarbedar_moghavemat مجمع بانوان "خط سوم" https://eitaa.com/mb_khate3
بسم الله... ندبه ی ۱۱ابان مسافری ندارم و تنها راهی قرار جمعه ها میشوم... فرصت مناسبی بود برای دردو دل با صاحب امروز... چرا می آیم چه میخواهم.؟ اصلا منی که خواب صبح یکی از لذت بخش ترین هاست برایم چرا با عشق بلند میشوم و خود را به ندبه میرسانم.... میبینی آقاجان اگر تنها یک کار باشد که بادرصد عشق بالا برایتان انجام میدهم شاید همین ندبه خوانی ها در جمع مادرانه یمان که روزبه روز به لطف شما بزرگتر میشود باشد... ۵طبقه را بالامیرویم البته نه باپله😑که خدا بیامرزد مخترع اسانسور را.... (خدایا میشود ماراباآسانسور بالا بکشی) دیررسیدم ولی الحمدالله که رسیدم....🤲 جمع های مومنانه ای که برای خدااست همیشه نور وانرژیش فرق دارد بازهم انرژی مراسم خواب را ازسرم میبرد... اشک در مراسم ندبه را دوست دارم دنیایی را طلب میکند که آخرتش را اباد کند... دعاتمام شد حالا نوبت به جهادتببین رسید عزیزمان برایمان از کتابی گفت که بازبان طنز آمریکا را معرفی میکند همیشه میخواستم بخوانمش اما جذابیتی برایم نداشت😶 امابابیان زیبای تبین گر امروز حتما بع سراغش میروم😍 سفره ی صبحانه پهن شد.... برکت و نور روزی میزبان عزیز..... پس ازصبحانه هم باز درگیر دنیاشدیم 🤦‍♀😐و به مزون زیبای طبقه بالا رجوع نموده و درراستای خوشکلازیسیون دنیا قدم هایی برداشتییم🤨 خدایا رستگارمان کن❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
چند وقته دنبال یه مکان مناسب برای جلسات هستیم منزل دوستان هست ولی گاهی اوقات پیش اومده که برای مکان مناسب دست مون خالی میمونه هر چند دوستان همیشه لطف داشتن... خلاصه یه خیّر محترم پیدا شد که منزل شون رو در اختیار ما بذارن قرار شد ۴ شنبه عصر منزل ایشون دورهمی داشته باشیم که..... ظهر همون روز خبر رسید مشکلی پیش اومده و نمیشه بریم اونجا!!!!! خدایا چکار کنم؟! با مدیر محترم در میون گذاشتم و در نهایت سخاوت گفتن منزل مادرشون رو در اختیار ما میذارن😍 خدا به پدر و مادر مهربون مدیر محترم مون خیر کثیر بده اذان مغرب رو گفتن دوستان یکی یکی از راه رسیدن از معدود جلسات بود که اکثریت اعضا حضور داشتن طبق معمول یکی از اعضا که مسئولیت دختران نوجوان مون رو عهده دار هستن رفتن و با دخترا درباره ی حوادث مهم آبان ماه صحبت کردن و تکلیفی رو که هفته پیش به بچها داده بودن رو مرور کردن تکلیف:تحقیق درباره روز دانش آموز و حوادث آبان ماه بود و به یکی از دختران عزیز که تکلیف رو انجام داده بود هدیه ای از طرف مدیر عزیز تعلق گرفت👏👏👏👏 مادرای عزیز هم درباره تصمیمات جدید جوانه گفت و گو کردن مصوبات جلسه رو هم در ادامه میگم درباره ی شهیده کرباسی هم صحبت کردیم و یکی از مادران عزیز حلوا به نیت شهدای اخیر آماده کرده بود درباره ی آیه(( لا یکلف لله نفسا الا وسعها...))و برداشت های متفاوت اون صحبت کردیم.... الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
مصوباتمون جلسه جوانه کوثر: ۱_مسئول امور مالی و صندوق جوانه رو زهرا خانم قبول کردن .ضمن تشکر از ایشون و صدیقه سادات عزیز و زحماتشون در این مدت برای سلامتی هر دو نفر صلواتی هدیه کنین🌹 ۲_ کتاب" بازی بازوی تربیت " به خانم فیروز فر و خانم احمدزاده تحویل شد تا بررسی کرده و برای جلسات بعدی بازی های مادر و کودک رو با هم انجام بدیم . ۳_ قرار شد دخترامون با هنر دست خودشون پرچم ایران و حزب‌الله و فلسطین رو بکشند و یا عکس هایی از شهدای مقاومت رو براشون چاپ کرده و لمینت کنیم و آویز کیف درست کنیم. ۴_ کتاب چغک رو هم بچه ها تهیه کنند برای هم خوانی و مسابقه کتابخوانی ۵_دخترامون قلک هایی در خانه درست کنند و برای مقاومت ‌ پس انداز کنند و یا آثار هنری درست کنند برای فروش به نفع جبهه مقاومت. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
در هفته ای که گذشت، مستند اسرائیلیسم برای دانش آموزان نوجوان اکران شد. همچنین روز جمعه و همزمان با بازارچه نصر ۳، میز تبیین و چالش در محل مصلی، توسط دو نفر از اعضا دایر شد. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها که مشغول روزمرگی هایمان هستیم.خواب ،خوراک ،تفریح ،آرامش و امنیتمان برقرار است اما در آن دور دست ها اوضاع جور دیگریست. گاهی میان مجازی گردی هایمان اخبار جبهه ی مقاومت دلمان ،قلبمان،دستمان و چشم هایمان را می لرزاند. شهادت زنان،کودکان و مردمان بی دفاع . درد تشنگی،گرسنگی ،آوارگی،ترس ، اضطراب، آوار،سوختن،یتیمی ،تنهایی و غربتشان ما را به حال اضطرار انداخته است. تکرار تاریخ ... کربلای این زمان... لا به لای همه ی عکسها،فیلم ها،اخبار،حماسه ها و رشادت ها ، روایتِ یک سوال لبنانی های عزیز ، ما را به تامل واداشت. این روزها هر کسی با امکان خود به جبهه ی مقاومت کمک میکند. با خود فکر کردیم شاید ماها به عنوان خواهران دینی محور مقاومت در حد و اندازه ی خود در قالب پویشی ، ارادت قلبی و انس و الفتمان را برای این عزیزان به نمایش بگذاریم. جهت تقویت روحیه در راه مقاومت. با همکاری اعضای جوانه فیلمی را آماده کردیم که تقدیم میکنیم به همه ی مادران ،خواهران،فرزندان، پدران و برادران دینمان در جبهه ی مقاومت علی الخصوص لبنانی های عزیز. از ایران به لبنان... از ایران به غزه... از ایران به مقاومت... با مقاومت تا آخرین نفس... انشاءالله... (س) الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
گزارش تهیه رب انار توسط جوانه هیئت مکتب النبی: چند وقتی بود تصمیم داشتیم برای تامین هزینه های جوانه مون یه کارایی بکنیم اما کمک به جبهه مقاومت رو مقدم دونستیم و این مسئله به تعویق افتاد اما بالاخره درست کردن رب انار رو دست گرفتیم تا سود حاصلش رو برای هزینه های فرهنگی مادرانه مون استفاده کنیم به همت و تلاش خانوما طی چند مرحله انار هارو دونه و آب گیری کردیم و بار گذاشتیم الحمدالله نتیجه رضایت بخش بود😍 وزحمات ما منجر به تولید یه سس انار خوووشمزه شد🪴 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان عزیز 🌾🌾🌾 صبح آدینه تون بخیر و شادی الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
دعای ندبه مادرانه 👇👇👇
مادَرانه سَبزِوار
گزارش ندبه مادرانه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۳ 🌱🌱🌱🌱 ما گم شدیم بین خیالاتمان رفیق یکبار دیگر مهمان ندبه ای شدیم که شرح دعایش"طلب امام با تمام وجودمان و حسابرسی اعمال مان در شراکت با نعیم" به پایان رسید.. بسم الله الرحمن الرحیم صاحبخانه طبق رسوم مهمان نوازی دم در به استقبالمان آمده بود. جمع مستان یکی یکی،حلقه ندبه خوانی را تکمیل کردند. تمام اجزا خانه، شاید شبیه ما در انتظار شنیدن بودند و اولین فراز طنین اندازشد الحمد الله رب العالمین وصلی الله علی سیدنامحمدنبیه واله و سلم تسلیما خواندیم و زمزمه کردیم. خواندیم و حسرت کشیدیم خواندیم و خجالت کشیدیم خواندیم و خواندیم و خواندیم تا طهارت دهیم قلب مان را. بساط درد و دل هایمان دوباره پای سفره دلدادگی بازشد. شکایت از چه میکردیم وقتی خودمان مانعی بودیم برای ندیدنت،برای نشنیدنت... ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ جمعه ای از تقویم ۱۸ابان ماه به ندبه ای دیگر مزین شد و مادران روضه مقاومت،پای عهدشان باشما را یکباردیگر امضا کردند به پشتوانه امامت و رفاقت تان. و چه خوب رفیقی است مهدی فاطمه🌱 زانو به زانو برکت خدارا نوش جان کردند و برکت مگر جز باعشق و محبت بدست می آید؟؟ برکت در همین دورهمی های عاشقانه است برکت ذکر فرج است در دل ثانیه ها برکت شمایی که مارا به میهمانی ات دعوت کردی. بارالها ما ندبه خوان اینگونه از تو میخواهیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ وَ عَلَى [عَلِيٍ‏] أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً لا غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزا عِنْدَكَ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بسم تعالی 🔻با توجه به اهمیت ۱۳ آبان و وقایعی که در این روز، طی سال های ۴۳(تبعید امام به ترکیه)، ۵۷ (کشتار دانش‌آموزان در دانشگاه تهران) و ۵۸(تسخیر لانه ی جاسوسی) رخ داد، واحد کودک تصمیم گرفت کارگاهی با موضوعیت یکی از این سه واقعه برگزار کند. 🔻تسخیر لانه ی جاسوسی بهترین گزینه برای طراحی یک داستان بازی جذاب، جهت آشنایی کودکان و نوجوانان با این رویداد مهم تاریخ بود. 🔻طی جلسات بسیار فشرده و کلی مطالعه و تمرین و آزمون و خطا، داستان بازی واحد کودک به مرحله ی اجرا رسید. 🔻و اما روز کارگاه ... دوستان واحد کودک قبل از رسیدن مهمان ها دکور برنامه را آماده کردن و بازیگران گریم شدند . شهید محسن وزوایی شخصیت اصلی داستان بازی ما بود. او نخبه ای بود که در بهترین دانشگاه های دنیا تحصیل کرده و حالا به کشور برگشته بود تا با علمش خدمتی به انقلاب بکند. داستان ما از نگاه رضا، (برادر کوچک محسن) به نمایش گذاشته شد. از نظر رضا ،برادرش محسن قهرمان بود. او کارهای برادرش را زیر نظر داشت . او میدید که داداش محسن با دوستانش جلسات مخفیانه ی مختلفی برگزار می‌کند. او دوست داشت روزی مثل برادرش شود. تا این که روز ۱۳ آبان سال ۵۸ داداش محسن برای کار مهمی به بیرون از خانه رفت. رضا خیلی دوست داشت برادر را همراهی کند ولی برادرش گفت تو هنور خیلی کوچک هستی ولی یه روز تو هم سهمتو برای کمک به این انقلاب ادا میکنی. محسن به همراه دوستانش به ساختمان سفارت رسیدند و با شعار "اسلام پیروز است امریکا نابود است"، قفل های سفارت را با انبر شکستن و به جای آن قفل های جدیدی زدند. (بچه ها به صورت نمادین چند قفل کاغذی را به ساختمان سفارت چسباندن) محسن بعد از ورود به سفارت با کمک بچه ها سربازان آمریکایی را دستگیر کرده و برگه هایی که ریش شده بودن را از دستشان می‌گیرد و میگوید بچه ها این برگه ها را ببینید! این ها اطلاعات مهم کشور ما هستن بیاید کمک کنید تا با هم این اسناد رو پیدا کنیم و از بچه ها می‌خواهد پاکت هایی که جاهای مختلف سفارت پنهان است را پیدا کنن و به کمک مادراشون رمز گشایی کرده و روی تخته، کلمات مختلف را کنار هم بچینن تا سند جاسوسی آمریکا رو کشف کنن. (داخل پاکت ها کلماتی نوشته شده بود که مانند پازل از هم جدا بود و بچه ها به کمک مادرشون پازل را با چسب درست نموده و کلمه ی مورد نظر را پیدا میکنن) محسن و دوستانش چندین روز داخل سفارت مانده بودن و رضا برای آنها غذا می‌برد و در آخر محسن به رضا گفت دیدی برادرم تو هم سهمتو به این انقلاب ادا کردی. درآخر عکس شهید وزوایی و شهید فاضل از سبزوار که در تسخیر لانه ی جاسوسی نقش داشتن به بچه ها نشان داده شد. 🔻بچه ها به یاد غذاهایی که رضا برای محسن می‌برد با ساندویچ نون و پنیر پذیرایی شدن. 🔻پایان بخش کارگاه لانه ی جاسوسی بازی های تحرکی مادرو کودک بود و بسی به همگی خوش گذشت. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز چهارشنبه 16 آبان ماه مادرها یک به یک با گل پسر و گل دخترهاشون می‌رسیدند میزبان با کمال خوشرویی از میهمانان احوالپرسی میکرد🥰 و تبریک گویی سالروز تولد حضرت زینب س ورد زبانشان شد🌹، بعد یه چای لبسوز با فنجون های سفید طلایی نوش جان کردیم☺️ و گپ و گفتگو میان مامان ها و بچه ها جاری بود👩‍🦰👧👩👶👦 تا اینکه به یک آن همگی سکوت محض اختیار کردیم تا صوتی که دوست عزیزمون آماده کرده بود رو بشنویم 🦻 صدای نم نم بارون به همراه رعد و برق 🌧⛈و مادری که در حال گذران زندگی روتین خود با کودکانش بود و ناگهان صدای توپ و موشک 🚀به گوش شنیده میشد و تمام😢 هر یک از مادران با همزاد پنداری خود را در آن موقعیت قرار میداد 👀 یکی می‌گفت یاد کودکان لبنان فلسطین جنگ ایران و عراق در ذهنم تداعی شد 🇰🇼🇮🇷 و یکی باعث شد قدر امنیت شهر و کشور خود را بیشتر از قبل بداند و مادری از اینکه چرا بدنیا آمده ایم در این جهان هستی به فکر فرو رود و... و دیگری باعث شد با چهره ای نگران از خود بپرسد بچه های این مادر که یکی در کلاس درس و یکی در منزل مانده بود و خودش در بین راه😭. سپس مادران در حال تبادل اطلاعات فرزند پروری خود و پذیرایی میزبان شدند تا اینکه رسیدیم به قسمت پر هیجان بازی🥳🥰 مادر فرزندی با بستن چشم کودکان مادران جابجا میشدند و تغییر ظاهر میدادند تا کودکشان مادر خود را از طریق حس لامسه پیدا کند بچه ها از میزان شوق که کی نوبتشان میشود صبرشان نبود😅 و در آخر یک بازی توپ بازی بین مادر و کودک برای گرفتن توپ که با بطری طراحی شده بود شکل گرفت و در نهایت یک به یک راهی منازل خود شدند🚙🚗 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
اطلاعیه ی بازارچه نصر اومده بود و مادران جوانه، همراه بچه هاشون دوباره به تکاپو افتادن. قرار شد همون همیشگی رو دوباره درست کنیم😉 یعنی ساندویج فلافل. اما اینبار با این تفاوت که در کنار آماده کردن ساندویج ها، یه کارگاه هم برای بچه ها برگزار کنیم، تا بچه ها دلیل کارشون در بازارچه رو متوجه بشن. کتاب تعلیم و تربیت شهید مطهری رو با دوستان دیگه ای همخوانی میکنیم. توی کتاب، استاد مطهری از اهمیت ارزشمندی انسان ها و وجود ادمی میگن.. اینکه چطور این ارزشمندی رو به بچه ها منتقل کنیم، دغدغه ی بعدیم شده بود. حالا که بحث کارگاه شد، تصمیم گرفتیم، داستانی رو برای بچه ها طراحی کنیم که این مفهوم ارزشمندی رو به بچه ها منتقل کنه که چقدر وجودشون کارشون میتونه مهم و اثربخش باشه. کارگاه با یه داستان برای بچه ها شروع میشد.. به این صورت که توی یکی از شهرهای زیبا و با صفای ایران، چند تا مواد خوراکی مثل فلافل، کاهو، خیارشور، سس و نون ساندویجی، برای خودشون توی اشپزخونه نشسته بودن و حسابی غصه دار بودن که چرا همه ی مردم دارن برای مقاومت یه کاری انجام میدن ولی ما نمیتونیم و کاری از ما برنمیاد... (با ذکر دیالوگ برای تک تک مواد و جزئیات بیشتر) حالا قابلمه ی باتجربه میاد و به این مواد خوراکی میگه که چرا ناراحتین و غصه دار.. هرکسی و هرموجودی که آفریده ی خداست وجودش با ارزشه چون هر کدوم برای خودشون، یه خاصیتی هایی دارن.. و برای این دنیا مفید و ارزشمند هستن... اما بعضی وقتا، بعضی کارها، بعضی آدم ها مهم تر و با ارزش تر میشن.. باید بگردیم اونا رو پیدا کنیم. حالا میخوام بهتون بگم، یه کسایی هستن که میتونن شما مواد خوراکی که ناراحت هستین رو کمک بدن و از این حال دربیارن. اونا کیاهستن؟ همین بچه هایی که الان اینجان! (تعجب زیادی در چهره بچه ها نمودار شد) چطوری؟ اگه بچه ها باهم کمک بدن و این مواد رو قاطی کنن، چی درست میشه؟ بچه ها: یه ساندویج خشمزه. _حالا چطور میشه با این ساندویج ها یه کار خیلی خیلی باارزش و مهم انجام داد؟ بچه ها با کمی فکر: اگه بفروشیم و پولش رو کمک کنیم به مقاومت.. اینطوری بود با کمک خود بچه ها، اهمیت کار پیدا شد و بچه ها با انگیزه و روحیه ی بیشتری به مادران کمک میکردن، تا زودتر ساندویج ها رو آماده کنیم و برسونیم به محل برگزاری بازارچه یعنی جایگاه نماز جمعه.. اونجا پسرای جوانه رو گذاشتیم پشت دخل.. و مادران هم جهت نظارت همون حوالی بودیم. گاهی هم میز رو کلا میسپردیم به بچه ها و میرفتیم تا گشتی بزنیم توی غرفه های دیگه و یا رفتیم برای خواندن نماز. بچه ها همه ی ساندویج ها رو فروخته بودن و صدر درصد فروش رو دادیم به مقاومت. بچه ها خوشحال از همکاری، بازی، فروش، حساب و کتاب و خوردن حاصل دسترنج خودشون، به خونه هاشون برگشتن. لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
سلام دوستان مادرانه ای شبتون خوش و مهدوی 🍃 ایام شهادت بانوی دو عالم، حضرت زهرا(س) رو خدمتتون تسلیم میگم🖤🖤
گزارش دعای ندبه ی مادرانه این هفته 👇👇
مادَرانه سَبزِوار
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی فاطمه و ابوها وبعلها و بنوها وسرمستودع فیها بعدد ما احاط به علمه چه ندبه ای بود این ندبه چه جمعه ایست این جمعه 😭 قطره قطره چکیدیم در عزای مادرغریب لحظه لحظه التماس کردیم فرزند غریب ترش را خانه ای با صفا وساده و مشتاق ندبه خوانان مادرانه ... استقبال گرم صاحبخانه .. گریه های درسکوت مادرانه ... با تشکر از زحمات میزبانان و دوستان یاری دهنده در پذیرایی 😍 و تشکر از سخنرانی خانم جغتایی چه زیبا ما را به بحر دعای ندبه بردید ممنون عاقبتتان بخیر وشادی از این به بعد با توجه بیشتر این فراز از دعای ندبه را زمزمه میکنیم که خواست و تمایلات مارا ترسیم میکند اری ما عمریست در طلب فرزندان فاطمه ایم اَین الحسنُ اینَ الحسین اَین ابناء الحسین در طلب ستارگان هدایتگریم در طلب خورشید ها و ماه های درخشان و روشن کننده دراین ظلمات دنیایی هستیم .در طلب نشانه ها در این ظلمت کده ی دنیا اَینَ اقمارُ منیره اَینَ االانجم الزاهره اَین الشموس الطالعه...أینَ ...أینَ... ما طالب و دوستدار منتقم خون به ناحق ریخته همه هدایتگران مسیر الهی هستیم ...که ما گمشدگانیم در طریق حق اول صبح که خانه و فرزندان دلبند را رها میکنیم و سرمای بیرون را به جان میخریم کوچه به کوچه در پی گمشده زهرا میگردیم تا دست در دست همدیگر دهیم و عاجزانه در محفلی مادرانه ناله سردهیم أینَ بقیه الله التی لا تخلوا مِن العتره الهادیه 😭...مادرجان مادر غریب مولا...ما با یاد شما فریاد أینَ سر دادیم ..😭در غربت خود فرزند هدایتگر و هادی شما را طلب کردیم ...مادر جان دعایمان کنید ای دخت پیمبر که سخت محتاج دعای شما هستیم ...این کم ما را بپذیر وبا بازوی ورم کرده خود ما را یاری ده در اجابت یافتن در درگاه الهی😭😭😭 أینَ المُعَدُ لِقَطعِ دابِرِ الظلمه أین المنتظرُ لاقامه الأمت والعِوج أین محیی معالِمِ الدین واهله أینَ...أینَ...أین الطالب بدم المقتول بکربلا😭😭😭😭😭😭😭 لیتَ شِعری أینَ استقرَتْ بک النَوی.... لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🧕کارگاه (مشکلات و بیماریهای زنان) ⁉️ همراه با پرسش و پاسخ 💠 با ارائه: خانم رئوفی‌فر (کارشناس ارشد مامایی) 🟡 زمان: سه‌شنبه ۲۹ آبانماه، ساعت ۹ تا ۱۱ 🟡 مکان: بلوار پاسداران، ناحیه مقاومت بسیج، حسینیه ثارالله 🔻جهت شرکت در کلاس به آیدی زیر در ایتا پیام بدهید: @yazahra19901 مجموعه نفس بسیج جامعه علوم پزشکی مادرانه سبزوار لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بسم الله الرحمن الرحیم قرار بود ایام فاطمیه مجلس روضه ای خونه یکی از مامانا داشته باشیم که برنامه ها هماهنگ نشد اما یه دفعه به پیشنهاد همون مامان گلمون روضه ای با مدیریت خود بچه ها برگزار کردیم. میزبان عزیز هم مواد اش و مهیا کردن که سفره یه اش نذری عالی انداخته بشه و مراسم رو تکمیل کنه همه جوره😋 سه تا از مامان گلیا از همون اول درگیر پخت اش ماستی خوشمزمون شدن و کم کم که همه دورهم جمع شدیم بچه ها هم دست از فوتبال و گرگ بازی و گوشی بازی برداشتن و مراسمشون شروع شد. اول از همه قران خوندن البته از اونجایی که همه ماشاالله خدا زیرپرچم امام زمان حفظشون کنه عشق خوندن بودن به نوبت یک سوره خوندن بعد اون هم یکی از پسرای گلمون نوحه ای رو اماده کرده بود که شروع کرد به خوندن و پسرا سینه میزدن. میزبان گلمون دوست داشت زیارت عاشورایی هم تو خونه خونده بشه پس دست به کار شدیم و خونه رو منور کردیم به عطر زیارت عاشورای روضه حضرت مادر. و بعد اون رسیدیم به قسمت جذاب روضه برا بچه ها که اونم درست کردن تسبیح بود با گل و همزمان قصه تسبیح حضرت مادر. از اونجایی که یکی از مامان های پردغدغه و حواس جمع مسیول خرید گل بود و یادش رفته بود بچه هاش زحمت الک کردن خاک و کشیدن و با اون خاک گلی درست شد بس عالی😊 و کم کم بچه ها دونه های تسبیح و اماده کردن و درنهایت با کمک مامان گل دیگمون نخ و سوزن دادیم و بچه ها تسبیحاشونو اماده کردن.و در نهایت سفره اش خوشمزه مون پهن شد و همه به به گویان از این محفل پر عشق و جذاب برا بچه ها راضی بودیم و از میزبان گل با پیشنهادشون متشکر.❤️❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡