#نشست_مجازي
*فعالیت انتخاباتی مادرانه مشهد در متن جامعه*
گفتگو با خانم *عاطفه ذاکر*
مسئول «در متن» مادرانه مشهد.
*چهارشنبه ٢٣ خرداد ۱۴۰۳ _ ساعت ۱۶*
در نرم افزار قرار
از طریق لینک زیر وارد شوید:
https://gharar.ir/r/907b7574
منتظر تک تک شما عزیزان هستیم.
#انتخابات
#در_متن
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
#نشست_مجازي *فعالیت انتخاباتی مادرانه مشهد در متن جامعه* گفتگو با خانم *عاطفه ذاکر* مسئول «در متن»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت
نشست مجازی با موضوع
*فعالیت انتخاباتی مادرانه مشهد در متن جامعه*
گفتگو با خانم عاطفه ذاکر
مسئول «در متن» مادرانه مشهد.
چهارشنبه ٢٣ خرداد ۱۴۰۳
#انتخابات
#در_متن
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
#نشست_مجازی
ملّت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیدهی بینالمللی، منافع خودش را حفظ کند و عمق راهبردی خودش را تثبیت کند و ظرفیّتها و استعدادهای طبیعی و انسانی خودش را به مرحلهی بُروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند و همچنین بتواند حفرهها و رخنههای اقتصادی و فرهنگی را پُر کند، احتیاج دارد به یک رئیسجمهور فعّال، پُرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب. (امام خامنهای، ۱۴ خرداد ۱۴۰۳)
مدار مادران انقلابی (مادرانه) برگزار میکند.
نشست مجازی با موضوع:
*معیار و سنجههای انتخاب اصلح*
گفتگو با *دکتر علی اصغر بهنامنیا*
دکتری علوم سیاسی
مشاور قرارگاه جهادی وزارت کشور
عضو مرکز تحقیقات اسلامی مرکز پژوهشهای مجلس
*چهارشنبه ٣٠ خرداد ۱۴۰۳ _ ساعت ١٧ تا ١٨:٣٠*
در نرمافزار قرار
https://gharar.ir/r/2ebeab9f
منتظر شما عزیزان هستیم.
#انتخابات
#مادرانه_شمالغرب
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#نشست_مجازی
مدار مادران انقلابی (مادرانه) برگزار میکند:
نشست مجازی با موضوع:
*شبهات انتخاباتی و مادران تبیینگر*
اینجا در مادرانه، اتاقی بنا کردیم که مادران برای میدان تبیین انتخابات آماده میشوند.
طیفهای مختلف مردم در برخورد با انتخابات چگونه رفتار میکنند؟ شبهات و گرههای ذهنی طیف خاکستری چه مسائلی است؟ مادران تببینگر، چگونه رفع شبهه کنند و کوله بارشان از چه اطلاعاتی پر باشد؟
سخنران نشست: *دکتر مهدی امیدی*
دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق
و هیأت علمی دانشگاه جامع امام حسین.
*شنبه ٢ تیر ۱۴۰۳ - ساعت ۱۰ تا ١٢*
در نرمافزار قرار:
https://gharar.ir/r/8dacfdf3
#انتخابات
#اتاق_تبیین_شنبههای_شمالشرق
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
*از رئیس جمهور آینده میپرسیم!*
انقلاب اسلامی با ظهور در سال ۵۷ رویکرد جدیدی از زیستن را به جهان نشان داد. جامعهای که تصمیم گرفته بود تنها بندهی معبود خویش باشد و در مقابل ظلم طواغیت عالم بایستد و اراده کرده بود، اختیار خود را در مسیر حق به کار گیرد و زندگی مادیاش را وسیلهای برای تعالی قرار دهد و تمدن مورد نظر خود را بر پایهی زندگی موحدانه بنا کند.
مردم ایران با نگاه امام رشد کرده بودند و فضای انقلاب و جنگ، بستری شده بود تا لذت زندگی مجاهدانه و موحدانه را با تمام وجود درک کنند و کشورشان را با تلاش خود به رهبری امام عزیز بهسمت آرمانهایشان پیش ببرند ولی رفته رفته با گرفته شدن این عرصه از آنان، به جای آنکه مردم بازیگردانان انقلاب باشند، تبدیل به تماشاچیانی شدند که از شکست تیمشان افسرده و ناامید میشدند و پیروزیها هم، شیرینی ماندگاری در وجودشان ایجاد نمیکرد، چراکه حاصل تلاش خودشان نبود. این عدم همراهی مردم در پیشبرد آرمانهای انقلاب، در حال حاضر عامل اصلی بسیاری از مشکلات کشور است که باید تلاش کنیم این هویت از دست رفته را به بدنهی جامعه بازگردانیم و اولین قدم آن، بازگرداندن این هویت به زنان جامعه است. چراکه به گفتهی حضرت آقا، زنان نرمافزار این عالمند و تعالی جامعه در گرو تعالی آنان است، و اگر آنان به فکری ایمان بیاورند و وارد میدان شوند کل خانواده و جامعه را با خود همراه میکنند، در چنین جامعهای *طرحهای کهنه و نو ضد زن و ستمهای مدرن به زن بروز نمیکند و تهدید ما در مسألهی زن نیز به فرصت تبدیل میشود.*
زن انقلاب اسلامی، تعالی خود را در بستر جهادی که ولی جامعه تعیین میکند، میبیند و زندگی مادیاش را، به پلههایی برای صعود به قلههای ایمان تبدیل میکند و در این مسیر رشد میکند و مهذب میشود. این زن مجاهد مسلمان، بخاطر داشتن آرمان و هدف، دارای نشاط و پویایی است و درگیر روزمرگی و افسردگی و نارضایتی از زندگی نمیشود و با وسعت نگاهی که مییابد، تنها دغدغهی خور و خواب و تربیت کودک و خانه و کاشانهی خود را ندارد، بلکه نسبت به مسائل جامعه احساس تکلیف کرده و خانواده را نیز در این مسیر همراه میکند و فرهنگِ انقلاب و زندگی مجاهدانه را به هوای عمومی جامعه باز میگرداند. بنابراین اگر بخواهیم نقش مردم در جامعه به جایگاه اصلی خود برگردد، باید مسألهی زن در جمهوری اسلامی به جایگاه اصلی خود که با تعریف امامین انقلاب، همان زن الگوی سومیست که نه حاشیهنشین است و نه جنسیتش بر انسانیتش میچربد، بلکه زن مجاهد مسلمان است، بازگردد. و برای ترویج و تحقق این گفتمان، باید این نگاه به زن در همهی ارکان نظام جاری و ساری گردد و از نگاه حداقلی به آن، همچون گذاشتن مشاور امور زنان در دولت و یا صرفا پرداختن به مسألهی اشتغال زنان عبور کرده و کرامت و استقلال هویتی او را در تمام تصمیمات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی لحاظ کنیم.
*لذا سوال ما از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری این است:*
اوّلاً؛ برای بینشافزایی و گفتمانسازی و ایجاد عرصه برای تعالی زن و اثربخشی او در جامعه و تصمیمگیریهای کلان حاکمیتی چه چشماندازی را دنبال میکنید؟ و چه طرح و برنامهای برای عملیاتی کردن آنها دارید؟
دوماً؛ چه بسترها و ساز و کاری برای نقش آفرینیِ جدیِ مردم چیدهاید؟
#انتخابات
#مسئلهی_زنان
#حکمرانی_مردمی
#اندیشکده_مادرانه
#سوال_از_رئیسجمهور_آینده
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#بحث_گروهی
#انتخابات
#جلب_مشارکت
یکشنبه ۳ تیر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ صبح تا سهشنبه ۵ تیر ساعت ۱۰ صبح
🍃🍃🍃
✅ به نظر شما در چه شرایطی میتوان امیدوار بود که مشارکت در انتخابات دوباره اوج بگیرد و عموم مردم را درگیر کند؟
✅ آیا در اطرافیان شما کسانی هستند که شرکت در انتخابات را تحریم کردهاند؟ دلایل آنها برای این عدم مشارکت چیست؟ اگر بخواهید آنها را به شرکت در انتخابات ترغیب کنید از چه راهکاری استفاده میکنید؟
بحث های گروهی، در کانال *گفتگوهای مادرانه* آرشیو میشوند.
@goftoguye_madarane
دوستان عزیز اگر برای بحث گروهی پیشنهاد موضوع داشتید میتوانید به شناسهی @mkhandan پیام دهید.
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
#نشست_مجازی ملّت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیدهی بینالمللی، منافع خودش را حفظ کند و عم
آقای بهنام نیا اصلی_1_۲۰۲۴_۰۶_۲۴_۰۱_۴۸_۲۵_۸۷۲_۲۰۲۴_۰۶_۲۴_۰۲_۰۵_۵۷_۷۱۶.mp3
24.7M
#صوت
نشست مجازی با موضوع
*معیار و سنجههای انتخاب اصلح*
گفتگو با دکتر علی اصغر بهنامنیا
دکتری علوم سیاسی
مشاور قرارگاه جهادی وزارت کشور
عضو مرکز تحقیقات اسلامی مرکز پژوهشهای مجلس
چهارشنبه ٣٠ خرداد ۱۴۰۳
#انتخابات
#مادرانه_شمالغرب
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
#نشست_مجازی مدار مادران انقلابی (مادرانه) برگزار میکند: نشست مجازی با موضوع: *شبهات انتخاباتی و ما
AudioCutter۲آقای امیدی.mp3
33.6M
#صوت
نشست مجازي با موضوع
*شبهات انتخاباتی و مادران تبیینگر*
گفتگو با دکتر مهدی امیدی
دکترای علوم سیاسی
از دانشگاه امام صادق(ع)
و هیأت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع)
شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳
#انتخابات
#اتاق_تبیین_شنبههای_شمالشرق
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
-934928639_1089870428.pdf
1.59M
#بستهی_گفتگوی_انتخاباتی
فایل پیوست شده شامل بخشهای زیر است:
مسیر گفتگو محور برای امید آفرینی.
محتوای مناسب جهت افزایش مشارکت و انتخاب اصلح، به همراه مستندات.
به همراه پرسشنامهی قابل چاپ هر یک از روشهای گفتگو.
کارتهای مستندات قابل چاپ.
شما بنا بر شرایط مختار هستید از هر کدام از روشها استفاده کنید.
لطفا پاسخ مخاطبین را با ما به اشتراک بگذارید.
@tabhos
#رویا
#انتخابات
#پرسشنامه
#جهاد_امید
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#جلسه_امامخوانی
«اصلح آن کسی است که در درجهی اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد. رئیسجمهور فقیدمان به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشت. شهید خدمت، رئیسی عزیز کاملاً محسوس بود با دل و جان و با اعتقاد حرکت میکند. دوم اینکه کارآمد باشد. شب و روز نشناسد. دنبال کار باشد. توانایی داشته باشد برای کار کردن. از عناصر خوب و همکاران خوب استفاده کند.»
جلسه مجازی گفتگو، با موضوع:
*بررسی بیانات امام خامنهای در روز عید سعید غدیر،
با اقشار مختلف مردم.*
*چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ _ ساعت ۱۵*
اتاق گفتگو
https://gharar.ir/r/19d9b9dc
#اندیشکده_مادرانه
#امامخوانی
#انتخابات
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#تماس_تلفنی
*سرافرازی به دو مطلب است: در درجهی اول «مشارکت حداکثری» ، در درجهی بعد «انتخاب اصلح». هر دوی اینها مهم است.*
امام خامنهای - ۱۴۰۳/۴/۵
در این فرصت باقیمانده؛ فقط با چند تماس، شما هم به جمع فعالان تبیین در انتخابات بپیوندید.
در این موارد، میتوانید روی کمک ما حساب کنید:
- راهنمایی در مورد مسیر گفتگو برای امیدآفرینی و جلب مشارکت و انتخاب اصلح.
- در اختیار گذاشتن شمارههایی که بتوانید با آنها تماس بگیرید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر، به شناسهی زیر پیام بفرستید.
@hmahdavifar
#انتخابات
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
#جلسه_امامخوانی «اصلح آن کسی است که در درجهی اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واق
عید غدیر و انتخابات ۶ تیر ۱۴۰۳_1.m4a
15.89M
#صوت
جلسه مجازی گفتگو با موضوع:
*بررسی بیانات امام خامنهای در روز عید سعید غدیر،
با اقشار مختلف مردم.*
چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳
نکات مطرح شده در جلسه مجازی:
- در اسلام، مومنین یک پیوند ولایی با هم و یک مرزبندی مشخص با دشمن دارند.
- سوغات غدیر برای همهی مسلمانان، این زیست پیوسته اجتماعی اسلامی است که آنها را با هم مشترک و متحد میکند و در مقابل دشمن قرار میدهد.
- آیا دولت یازدهم و دوازدهم با این تفکر اداره میشد؟
- اشکال تفکر روحانی و ظریف چیست؟
#اندیشکده_مادرانه
#امامخوانی
#انتخابات
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
بعد شهادت آقای رئیسی، پنجشنبه جمع شدیم در پارک محلهمون و مراسم یادبود گرفتیم برای شهدا. پوسترهای منتخب کتاب سید محرومان، پوستر عکس شهدا چاپ کردیم و نصب کردیم.
یک سری دستاوردهای دولت شهید رو هم سایز کوچک (۹تا تو یه آ۴) چاپ کردیم. حلوا و خرما و رزقها رو به مردم تعارف کردیم و دور هم نشستیم قرآن خوندیم. طرحهای رنگآمیزی رو هم بزرگ چاپ کردیم و گذاشتیم بچهها با همکاری هم رنگ کنند. گفتگوی آنچنانی هم نداشتیم، جز تسلیت که اکثریت هم داغدار بودند و واقعا همدلی اتفاق افتاد.
همونجا تصمیم گرفتیم حداقل تا چهلم که انتخابات هم هست، هر هفته بریم و با مردم گفتگو کنیم. برنامههامون کم و زیاد داشته، ولی کمکم راه گفتگو برامون بازتر شد و دیشب هم گفتگوها رفت به سمت رفتارها و تفکرات کاندیداها یه کم صریحتر جهت میدادیم، اما نمیگفتیم که برید به فلانی رای بدید. خودشون معمولا اسم میاوردند.
چندتا نکته و تجربه هم بگم، مردم چند دستهاند: یک عده قاطعانه میخوان رای ندن و با هیچ حرفی قانع نمیشن. اینها رو کاری نداریم. یک عده هم قاطعانه میخوان رای بدن و انتخابشونم کردند، حالا فارغ از اینکه کیه انتخابشون، اینها رو هم خیلی کاری نداریم. البته که به این دسته میگم، بارکالله، حالا که خودت وظیفهات رو شناختی، حتما بقیه رو هم در حد توانت تشویق و ترغیب کن بیان رای بدن. دسته سوم مرددها هستند که کم هم نیستند. همینها هم البته چند دستهاند. یک عده بین رای ندادن و رای دادن به پزشکیان موندند. اینها رو باید تشویق کرد به رای دادن، حتی به پزشکیان. بعد اگر فرصت بود از مزایای بقیه کاندیداها گفت تا برای پزشکیان هم بیفتند به شک. البته وارد این فاز نشیم بهتره، چون ممکنه دوباره برگردند سر خونه اول و بگن عه این خوب نیست، باشه پس من اصلا رای نمیدم. یک عده دیگه میگن نمیشناسیم کاندیداها رو و نمیدونیم به کدومشون رای بدیم. اینا مهمترین مخاطب ما هستند. اینها اگر تا روز انتخابات راه شناخت کاندیداها و ملاکها رو نفهمند و به نتیجه نرسند، ممکنه خیلی راحت نرن پای صندوق یا برن رای سفید و باطله بدن. اینها واقعا جای کار دارند و شبهاتشون ساده و دمدستی و جوابدادنی هست. خیلی لازمه همه ما در حد توانمون در حد چند دقیقه با این افراد گفتگو کنیم. برای گفتگو با ملت هم یک نقطه شروع و قلاب خوب لازم هست. رزق نوشتاری، یادبود عید، رزق خوردنی حتی، گفتگو درمورد بچهها، اینها قلابهای معمولیاند. از پیشنهاداتتون برای قلابهای خوب و جذابتر استقبال میکنیم.
این رو هم میخواستم در مورد پارک محلهمون بگم که ما فقط دو سال عید غدیر اونجا جشن گرفته بودیم و برای بازی بچهها اونجا نمیرفتیم معمولا. مدتی بود قصد داشتیم و داشتیم بهش فکر میکردیم که یک قراری بذاریم بچههامون رو ببریم و کنارش میز کتاب بذاریم و کمکم دامنه نفوذی شکل بدیم که برای انتخابات ۱۴۰۴ دستاویزی داشته باشیم برای کار. که خب با شهادت شهید رئیسی و انتخابات فوری، برنامه تغییر کرد. البته از اول روی تشکیل دامنه نفوذ و جذب مخاطب هم تمرکز کردیم تا حدودی.
🖊نفیسه گلناری
#انتخابات
#مادرانه_اصفهان
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
هر لیوانی که آب میزدم و توی سبد میگذاشتم، به آن رهگذری که چند ساعت پیش داشت توی آن شربتی که تعارفش کرده بودیم را میخورد و حرفهایمان را میشنید فکر میکردم. یکبار لیوانها را شمردم و سعی کردم تعداد آدمها را تخمین بزنم. شاید ۱۵۰ نفری شده بودند. باورم نمیشد.
صبح که با خانم همسایه وسایل شربت و پذیرایی را بردیم دم در خانه، کلی دست و دلمان میلرزید. مخصوصا که خانه، کنار دادگستری و بانک بود و دیده بودیم آدم ها چقدر کلافه و عصبانی آنجا تردد میکردند. بماند که همسایه دوست داشتنیام ویار هم داشت آن هم از نوع ویار حرف زدن با آدمها که حالش را بد میکرد. اما دل را زدیم به دریا.
برای تبریک عید غدیر و دنبالهاش در روزگارمان یعنی دعوت به مشارکت حداکثری و انتخاب آگاهانه، بساط یک موکب جمع و جور خانگی را بردیم دم در. شربت گلاب و شکلات و کاغذهایی برای تشویق به رای دادن. بچههای قد و نیم قدمان هم آمدند و شاید از پاقدم آنها بود که آن روز پر شد از حرفهای خوب. از استقبال مردم. از درد دلهایشان. از نگرانیهایشان برای انتخابات و گپ و گفتی که باعث شد به فکر فرو بروند. قرار گذاشتیم جمعه مثل یک خانواده بیایم پای صندوق رای و اسم کسی را توی صندوق بیندازیم که راه شهید جمهور را ادامه دهد.
شربتمان ته کشید و وقت برگشتن به خانه شد و کام ما شیرین بود از همکلامی با مردمی که روزهای قبل، مثل غریبهها از جلوی خانهمان رد میشدند.
🖊زهره علوی
#انتخابات
#مادرانه_کرمان
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
به امید نشستن مردم و مسئولین بر سر یک سفره
به امید پویایی و نقش آفرینی مردم در عرصهی حکمرانی
به امید داشتن ایران قوی و سرافراز
به امید ساخت تمدن نوین اسلامی
به امید رهایی مستضعفین عالم
به امید تعالی تک تک مردم
و به امید آیندهای رویایی برای فرزندانمان ...
*از دکتر سعید جلیلی حمایت میکنیم* و تمام توان مجموعه مدار مادران انقلابی را برای انتخاب رئیس جمهوری که ادامه دهندهی راه #رئیسی_عزیز باشد، پای کار میآوریم.
إنشاالله به دعای شهیدان خدمت و شهدای مظلوم غزه، ملّت ایران بهترین انتخاب را داشته باشند و نزد خداوند متعال سربلند باشیم.
#انتخابات
#دکتر_سعید_جلیلی
#ما_همه_خادم_جمهوریم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
«عهد میبندم، که میمونم، پای کار این نظام...»
عهدی بسته بودیم و حالا وقت عمل بود. غروب روز یکشنبه ۳ تیر رفتیم به یکی از بوستانهای اطراف به همراه یک مادر دغدغهمند دیگری چون عهدمان، حرف رهبر عزیزمان، آیندهی کشورمان و... همه برایمان مهم بود. با روی خوش و یک ظرف شکلات. اول سلام و تبریک عید و بعد سوال میکردیم که در انتخابات شرکت میکنند یا خیر؟ در کنار عده زیادی که موافق مشارکت در انتخابات بودند، عدهای هم گله داشتند و فکر میکردند که رای دادن شون بی تاثیر هست و ما بیشتر شنونده بودیم برای درد دلها و بعد سوال میکردیم که با رای ندادن مشکلاتشون حل میشود یا خیر و بعد توضیح اینکه راه حل چیست؟!
-از دستاوردهای دولت خدمتگزار گفتیم و عملکرد دولتی که مشکلات را به تحریم گره بزنه.
-از سرکوب گسترده و خشونتبار دانشگاهیان آمریکا توسط پلیسشون.
-و آخرین خبرها دربارهی هواپیمای اوکراینی و مقصر شناخته شدن اوکراین در آن حادثه جانسوز.
-از آینده کودکان خود که این رایها سازندهی آینده آنهاست.
-از امنیتی که داریم.
مطرح شدن یکسری از این مباحث در توضیح اطلاعات ناقص و یا اشتباه برخی از مخاطبانمان بود. در پایان به عنوان یک هموطن که تحولات و اتفاقات کشورمان به همه مربوط است برای هم آرزوی بهترینها رو کردیم و ما در دلها مون با استعانت از خدا، خواستیم که این حرکت ما و سخن ما منجر بشه به رای دادن این عزیزانمون و تکمیل حماسهی بدرقهی شهدای خدمت و إنشاالله نتیجهی این انتخابات تعجیل در امر فرج باشد.
🖊فاطمه مشرقی
#انتخابات
#مادرانه_شمالشرق
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
#مادرانه_شهرک_شهید_محـلاتی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
من تا الان که بیست تماس با بیست کال داشتم، مردمی که باهاشون صحبت کردم اصلا اکثرشون نمیدونستن که تفاوت آقای جلیلی و پزشکیان چیه! یکم که براشون باز میکردی پزشکیان همون دولت سوم روحانی هست و پیامدهای مخرب دولت روحانی رو میگفتی و کلا تفکر سرمایهداری و عدم رسیدگی به مستضعفین و... تازه میفهمن جلیلیه که مثل شهید رئیسیه! و اکثریت هم سریع نظرشون برمیگرده به جلیلی.
ربات بیستکال هم انگار فقط شمارههای مناطق محروم رو در اختیار میذاره که خیلی از سیاست عقب هستن. الان توی بعضی کانالها زده که نصف روستاییها رای ندادن...
من تجربهم رو بگم که واقعا تا الان از تماسهایی که گرفتم خیلی راضی هستم و انرژی گرفتم. توی خونه نشستی کنار بچهها و به راحتی به نقاط محروم زنگ میزنی. تا آخر هفته اگر همهمون بشینیم زنگ بزنیم مناطق محروم، کلی میتونیم روستاهای مختلف رو پوشش بدیم.
🖊فاطمه سادات حسینی
#انتخابات
#مادرانه_قزوین
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
ربات پویش جهت دریافت شماره:
https://ble.ir/bistcall_jalily_bot
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
از دیروز شروع کردم به زنگ زدنهای تصادفی که اکثرا بهم روستاهای اصفهان افتاد. یکی خیلی جالب گفت: من رای نمیدم، هیچ سالی رای ندادم. هم مستاجرم، هم ۳۴ سالمه و بیکارم، هم دوتا بچه دارم و بهم هیچ جا خونه نمیدن.
گفتم: اگه رای ندی وضعیت تغییر میکنه؟
گفت: نه، اگه رای بدم هم هیچی نمیشه.
گفتم: از کارهایی که دولت شهید رئیسی کرده اطلاع داری؟
گفت: کم و بیش.
گفتم: از دادن زمین به جوانان، قانون جوانی جمعیت، وام فرزندآوری و دادن زمین به خانوادههای سه فرزندی و چهار فرزندی.
گفت: بله، اگرم بخوام یک درصد رای بدم رایم پزشکیانه، هم مردمیه هم اینکه آنقدر حجاب حجاب نمیکنه. مشکل و درد مملکت ما که همش حجاب نیست و ...
گفتم: میدونی افراد کنار پزشکیان همه وزرا و افراد کنار روحانیاند؟
میدونی دولتش ادامه دهنده روحانیه؟ به نظرت روحانی کار کرد؟
گفت: نه، اونم کاری نکرد تازه بدتر هم بود.
گفتم: خب به نظر من برنامهها و مناظرهها رو ببین اما نظر من اینه که ادامه دهنده راه دولت رئیسی آقای جلیلیه. ایشون هم مردمی هست، هم پای حرف کشاورز و روستایی نشسته و به اکثر روستاهای دورافتاده هم رفته و از نزدیک به درد روستاییها آشناست و میدونه باید چکار کنه.
بازم خودت مختاری به رای دادن به هر کدوم خواستی رای بده
و قبول کرد الحمدالله.
ربات پویش جهت دریافت شماره:
https://ble.ir/bistcall_jalily_bot
#انتخابات
#تجربه_گفتگوی_تلفنی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
از تجربه شخصی بخوام بگم، این هست که عدهای که معروف به قشر خاکستری هستند، امروز از این رفتار محبت آمیز ما خیلی خوش شون اومد. ولی بهطور کلی بخوام بگم، انگار اکثر مردم نظرشون روی نامزد جبهه مقابل هست. یک خانوم تا ما بروشور رو پخش کردیم، با صدای بلند که چند نفر هم شنیدن گارد گرفت اومد گوشیش رو نشون داد که ببین این کسانی که طرفداری میکنین، همه چی رو فیلتر کردن. باید پول بدیم فیلترشکن بخریم. آروم گفتم بیا با هم صحبت کنیم اما رفت و اصلا صبر نکرد. ولی بچهاش داشت بازی میکرد. یک مدت که گذشت، شروع کردیم هندوانه پخش کردن. دیدم آروم شده، رفتم سمتش با لبخند و خنده گفتم خانوم قشنگ من، چند دقیقه اجازه هست؟ نگاهم کرد، شروع کردم حرف زدن و از راه همدلی وارد شدم و چه قدر جواب داد این همدلی کردن. شروع کرد گفت بچههای مردم رو کشتن، سال ۸۸ تقلب کردن توی شهرستانها، من میخوام به پزشکیان رأی بدم و همه چیز فیلتر شده و کلی باید پول فیلترشکن بدم و... زدم توی خط شوخی و گفتم چرا پول؟ رایگانش هم هست.
بعد که بیشتر باهاش حرف زدم، بهم اعتماد کرد. یهو گفت تو به کی میخوای رأی بدی؟ و بعد فکر کرد به حرفهایی که بهش زدم. گفتم تو یه مادری منم یه مادرم. به خاطر آیندهی بچههامون باید رأی بدیم، به اصلح هم رأی بدیم. دوباره پرسید تو به کی میخوای رأی بدی؟ که سادات جمعمون هندوانه آورد. سری قبل نگرفته بود هندونه رو، اما این بار برداشت تا آخر هم خورد و مجدد باهم حرف زدیم. میگفت آقای رئیسی رو دوست داشته و ازش راضی بوده. گفتم خب کسی رو انتخاب کن که حداقل اگر مثل ایشون نیست، راه شون رو بره. گفت از روحانی بدم میاد! گفتم خب پس چرا میخوای دوباره برگردی به اون سالها با رای اشتباهت؟! میرفت توی فکر و باز سوال میپرسید. خلاصه صحبتها خوب بود و به جایی ختم شد که گفت حتما رای خواهد داد. و گفت بیشتر تحقیق میکنم، بیشتر فکر میکنم، دو دل شدم نکنه من آیندهی بچهم رو نابود کنم... بعد گفت بازم میتونم ببینمت؟ به شوخی گفتم نه باید وقت قبلی بگیری بعد. کلی خندید.
#انتخابات
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
امروز به آقایی از خلخال زنگ زدم، اولش گفت سر کار هستم، نمیتونم حرف بزنم، پرسیدم شما تو انتخابات دور اول شرکت کردید؟ گفت آره ولی چه فایده رئیس جمهورمون انتخاب شد ولی نذاشتن بیاد، گفتم چطور؟ رئیس جمهور محبوبتون کی بوده؟ گفت همونی که انتخاب شد و ردش کردن. گفتم حاج آقا، آقای پزشکیان حدود ۱۰ میلیون و آقای جلیلی حدود ۹ میلیون رای داشتن، قانون کشور اینه که دور دوم بره.
بعد توضیح دادم که نباید به کسی رای بدیم که شبیه روحانی باشه باید به کسی رای بدیم که راه شهید رئیسی رو ادامه بده، کابینهی آقای پزشکیان همون کابینهی آقای روحانی هست و دقیقا همون ۸ سالِ قبل تکرار میشه... گفت ببین قبلا یه آقایی اومده بود مردم رو برای انتخابات توجیه کنه، همین حرفهای شما رو میزد ولی من به اینا کار ندارم، پزشکیان ترکه من به اون رای دادم، بهش گفتم پس فردا که شما زیر بار اجاره له شدید این آقای ترک میاد کمکتون کنه؟ گفت میدونم اشتباه میکنم ولی من اینو قبول دارم، یه کم حرفاش رو تایید کردم و گفتم ما خودمون تو خلخال فامیل داریم و اهل اونجا رو میشناسیم... یه کم نرم شد، براش از خودکفایی و تولید واکسن و موشک توسط نخبههامون گفتم، فرصتهای شغلی که به این واسطه ایجاد میشه، اینکه تفکر روحانی به اینها اعتقاد نداره، چشمش به آمریکاست و به خودکفایی اعتقادی نداره. بعدش گفت باشه خانم اون سری خانمم به جلیلی رای داد، من پزشکیان، این سری منم به جلیلی رای میدم.
ربات پویش جهت دریافت شماره:
https://ble.ir/bistcall_jalily_bot
#انتخابات
#تجربه_گفتگوی_تلفنی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
وانتها پشت هم، سرِ زمین میایستادند و کارگرانی که عمدتا زن بودند از پشت وانت پیاده میشدند. پشت هر وانت یازده_دوازده زن نشسته بودند، دو نفر هم شاید جلو و کنار راننده.
سر هر گلستان دو_سه وانت ایستاده بود. دامنهی کوه را که نگاه کردم پر بود از ردیفهای بوتهی محمدی! بوتههایی که انبوهِ گلهایِ صورتی رنگش بر بستر برگهای سبز، مثل چراغهای درخت کریسمس در دل شب میدرخشیدند! نفس که میکشیدم بوی گل و چمن بود که مدهوشم میکرد. چه چهِ بلبل و جیرجیرِ، جیرجیرکها همراه با نجوای نوازشگونهی نسیم بر قامت سپیدارها، آرامش بخش ترین سمفونی دنیا را مینواخت.
هنوز خورشید از پشت کوهها خودش را بالا نکشیده بود. گنجشکها، همصدا، از این درخت به آن درخت میپریدند. کمکم، صدای زنهای گلچین فضای گلستان را پر کرد. کمی صبر کردم، هنوز اول صبح بود و با انرژی تمام گلهای چیده شده از سر بوته را داخل کیسههایی که مثل دامن بر کمر گره زده بودند میریختند. قبلا هم اینجا امده بودم، میدانستم کمی که بگذرد و خورشید به بالای قله صعود کند، آفتابِ تیز کوهستان، نفسشان را میبرد. به کلمن داخل صندوق عقب ماشین فکر کردم و به لقمههای نان و حلوای کنارش. با پایم لیوانهای کنار فلاکس را کمی عقب دادم. منتطر بودم خسته شوند و به سایههای سپیدار و آلبالو پناه ببرند! نصفِ گلستان چیده شده بود. میدانستم باقی را برای خنکای هوا میگذارند. از ماشین پیاده شدم. قدم اول را با دلهره گذاشتم، کلوخهایِ شخم خوردهی زمینِ زیر پایم با صدایی خورد شدند.
رسیدم و سلام کردم. روستایی و مهربان بودند؛ میانشان زنان و دختران بلوچی که برای کار آمده بودند دیده میشد! شروع کردم به گلچینی و گفتم: میشه کمکتون بدم؟ گل چیدن رو دوست دارم. زنی که به نظر میرسید سنش از بقیه بیشتر است گفت: دستت پر از خار میشه خاله. بیا بهت گل بدم ببر! با خنده گفتم: چیدنش رو دوست دارم. خودشان دستکش و کلاه و تمام امکاناتشان جور بود. همینطور که گلها را میچیدم پرسیدند اهل کجایی؟ گفتم: بافتی هستم اما کرمان زندگی میکنم. از اینکه ازدواج کردم یا نه پرسیدند، از تعداد فرزندانم، تحصیلاتم، شغلم و... حالا نوبت من بود! ازشان پرسیدم لالهزار مدرسه دارد؟
هرکدامشان جوابی دادند. یکی گفت بچهها را باید بفرستند شهر. یکی از نگرانیهایش، یکی گفت: نکنه میخوای بیای اینجا زندگی کنی؟ بحث رسید به پزشک، به سردی زمستان و نبود امکانات...
درد دلها را که کردند پرسیدم صبحانه خوردید؟ گفتند: صاحبکار صبحانه نمیدهد. دعوتشان کردم به نشستن، همسرم حصیر را پای ردیفِ سپیدار، پهن کرده بود. فلاکس و کلمنها را بیرون آورده بود و سبد لقمهها پای درختِ کوچک آلبالو چشمک میزد.
زنها را مهمان سفرهمان کردم. دو سه مرد کارگر هم آن سوی حصیر کنار همسرم نشستند. چای ریختیم و صبحانه خوردیم! صبحانه که تمام شد گفتند برای چه آمدهاید؟ گردشگرید؟ گردشگرها به سایت و کنار سد میروند اینجا نمیآیند. نمیدانستم چه بگویم، چطور شروع کنم اصلا! کلی وقت هدر داده بودم و فقط درد دل کرده بودم و درد دل شنیده بودم. صادقانه جواب دادم: نگران انتخابات بودیم با همسرم اومدیم اینجا تا شاید بتونیم مردم رو قانع کنیم رای بدن. سکوت شد! رختشور خانهی دلم راه افتاد!
زن گفت: اینقدر گرفتار گلچینی هستیم که اصلا به رای دادن نمیرسیم. از گلچینی و حقوق کم و ارزان خریدن گل و گران فروختن گلاب شروع کردیم تا رسیدیم به سیستم حدف واسطه و راه اندازی کارگاههای خانگی و صنعتیِ گل و گلاب. به بیمه کارگرها. رسیدیم به ضرورت رای دادن، به اینکه انتخاب نکنیم کسی میآید که دردمان را نمیفهمد، که کار بلد نیست، که دلش نمیسوزد. رسیدیم به کار درست!
بعداز صحبتها، وقتی که داشتیم فرشها را جمع میکردیم، از پای بوتههای گل صدایشان میآمد که رقیه را مامور نوشتن رایشان کردند. سواد نداشتند و دنبال امینی برای نوشتن رای میگشتند. غنچههای گلستان دلم یکییکی باز میشدند، خندهی رضایت بر لبهایم بود، دلم میخواست فاصلهی ردیف سپیدارها تا ماشین را به یاد بچگی ها و ذوقهایش بپر بپر کنم. باصدای رقیه از خیال شیرین بپر بپر بیرون آمدم! تا برگشتم دستهایم پر از گل محمدی شد...
🖊طاهره سلطانی نژاد
#انتخابات
#مادرانه_کرمان
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
#روایت_در_متن
از مرحلهی اول انتخابات چند تا تماس تلفنی با دوست و آشنا گرفته بودم چند تا تماسم با بیستکال. ولی دلم پر میکشید یه کار قوی تر بکنم. باید کاری میکردم. دل تو دلم نبود. هر طرف رو نگاه میکردم اسباب بازی بچهها افتاده بود. کلافه بودم. با خودم فکر کردم امروز حتما تو تبلیغ چهره به چهره شرکت کنم. دیگه دلم نمیخواست تو خونه بشینم. دوستانم داشتن میرفتن پیشوا. اول گفتم یه جوری میرم. ولی راه خیلی دور بود. با بچه سخت میشد. بعد گفتم میرم میدان انقلاب. یه دفعه گفتم کاش میشد با بچههای مادرانه یه جای تو همین اطراف بریم. بدون تامل گوشی رو برداشتم به عطیه جان زنگ زدم. خدا خیرش بده زود جواب داد. گفتم عزیرم امروز بریم یه جایی کار حضوری کنیم؟! گفت ما داریم میریم. خیلیی خوشحال شدم. سریع پرسیدم کجا و چه ساعتی؟ ۵ و نیم. چقد خوب. زمانم دارم. همسرم رسید. نهار رو براشون آوردم. با لبخندی ریز گفتم من میرم جایی! همسرم گفت کجا به سلامتی؟ به شوخی گفت میری ستاد. خندیدم گفتم ستاد نه! پارک. یهو یه کاری به ذهنم رسید. میدونستم میگه من ۵ صبح بیدار شدم خستهام بچه رو بذار خودت برو. گفتم کاش شما هم بیای بریم واقعا نیازه یه مرد باشه. بچهها هم تو پارک بازی میکنند. هیچی نگفت. باورم نمیشد. یعنی موافق بود؟! از هیچی نگفتنش فهمیدم همراهم میاد. پیش خودم گفتم ببین وقتی کار برای رضای خدا باشه خودش جور میکنه.
سکانس دوم. سریع به ستاد زنگ زدم تقاضای پوستر دادم. گفت تراکت و پوستر و گل میفرستم فقط ممکنه پول اسنپ رو بدید؟! گفتم بله. قبل ساعت ۶ رسیدیم پارک. پسرم با اسکوتر مشغول شد. همسرمم با پسر کوچکم رفتن زمین بازی. گوشی م زنگ خورد. آقایی پشت خط گفت من رسیدم بیاید نزدیک ایستگاه اتوبوس. رفتم سمتشون. هزینه رو که داشتم کارت به کارت میکردم گفتگو رو با راننده شروع کردم. گفتم إنشالله تو انتخابات شرکت میکنید؟گفت بله حتما. گفتم خدا کنه به اصلح رای بدن. گفت بله پزشکیان خیلی با سواده. جلیلی اصلا بهش نمیرسه. لابهلای حرفهام وارد همراه بانکم شدم اونم هی خطا میداد. منم توضیح دادم دقیقا من برعکس فکر میکنم. خلاصه چند دقیقهای با هم همکلام شدیم. عطیه جان رسید وسایل رو گرفت و برد. گفتگو رو تموم کردم. به عطیه نگاه کردم خندیدم گفتم اولین مشتری!
سکانس سوم. با عطیه شروع کردیم. گلها رو برداشتیم. بسم الله گفتیم. رب الشرح لی صدری و یسرلی امری رو باهم گفتیم و رفتیم. هردومون اضطراب داشتیم. تو دلمون گفتیم یاالله خودت کمک کن. اولین صندلی پارک که رسیدیم گل رو دادیم. گفتند موضوعیتش چیه؟! گفتم برای انتخابات. إنشالله جمعه شرکت کنیم و مشتی بزنیم تو دهان استکبار. بیشتر حالت طنز گفتم. مشتری اول که نه، اما دومی خوب بود. گپ و گفت صمیمانه در گرفت. سومی و چهارمی و... خوب داشت پیش میرفت. برای شروع بحث، گل واقعا تاثیر داشت. تا اینجا کسی با عناد حرف نزد. دلمون کمی آروم شد. تو زمین چمن یه خانم جوان مانتویی ایستاده بود. به عطیه اشاره کردم بریم سمتشون. با روی خوش سلام کردیم. گل رو دادیم. گفتیم برای انتخابات. إنشالله شرکت کنیم. گفت بله حتما. یکم با تردید گفتم به اصلح رای بدیم إنشالله. گفت بله من به آقای جلیلی رای میدم. خیلی مطالعه میکنم. پزشکیان رو میشناسم سطح ش خیلی پایین هست. گفت و گفت... من و عطیه تعجب کرده بودیم از بصیرتش. گفت نگاه به حجابم نکن. منم محجبه بودم. همسرم مذهبی بود. ولی خوب نبود ازش جدا شدم. گفت امیدوارم مردم حواسشون رو جمع کنند. گفتم والا یه مقدار نگرانی داریم از انتخاب همشهریهای ایشون. گفت بله متاسفانه خیلی نارحت کنندهس. عطیه جان گفتند ما چند تا مادریم یه دورهمیهایی داریم. خانم جوان خیلی خوشش اومد از این فعالیتها. شماره رد و بدل کردند. عطیه جان دو تا رزق بهشون دادند منم تراکت آقای جلیلی رو دادم. چشمهاش برق زد. اشک تو چشمهاش حلقه زد. گفت پسرم امروز دعای الهی عظم البلا رو میخوند. این رزقی که دادید چقدر دلم رو شاد کرد. انگار دلش گرفته بود، با حرف زدن با ما و اون رزق کوچک دلش گرم شد. به شوخی گفتم میای باهم بریم تبلیغ؟! گفت نه نمیتونم باید حواسم به پسرم باشه. دست دادیم و همدیگرو بوسیدیم. چقد این دیدار لذت بخش بود.
رفتیم سراغ بقیه ی مردم. در کل تجربهی خوبی بود. به جز یکی دو مورد اکثرا مردم پذیرای حرف حق بودند. شب که برگشتیم عطیه جان پیام داد که اون خانم یه قاب زیبا از عکس آقای جلیلی در کنار آقای رئیسی با گلی که ما داده بودیم بهشون درست کرده بود و عکس انداخته بود و برای عطیه جان فرستاده بود.چه عکس قشنگی... با دیدن این عکس تمام استرسهای امروزمون فراموش مون شد.
🖊حمیده مهدوی
#انتخابات
#مادرانه_شمالغرب
#محله_پونک_جنتآباد
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
#روایت_در_متن
دیروز رفتم حرم امام رضا جانمان، یه زیارت مختصر و حدیث کساء، توسل کردم و دست دخترک ۶ سالهام رو گرفتم و راه افتادم.
دروغ چرا اولش استرس داشتم. از امام رضا خواستم خودشون به دلم بندازند سراغ کی برم و بیشتر روی یک قشر تمرکز کردم: دختران جوان با ظاهری کمی متفاوت که حدس میزدم در معرض هجوم رسانهای باشند.
از زیارت قبول و عصرتون به خیر شروع میکردم و میرسیدم به این جمله که خانمی جمعه انتخابات شرکت میکنید دیگه...
برخوردهای جالبی دیدم از زائرهای مختلف با لهجههای شیرین و متفاوت که بعضاً نمیشد تشخيص داد برای کدام استان هستند.
همانطور که حدس میزدم قشر حاضر در حرم خوشبختانه اکثریت هوادار آقای جلیلی بودند ولی خب بودند عزیزانی که اصلاً تمایلی به صحبت نداشتند و التماس دعا میگفتم و رفع مزاحمت میکردم، یا کسانی که قصد عدم شرکت یا رأی به نامزد مقابل را داشتند.
وقتی بهشون میگفتم بزرگترین دلیلتون برای رأی به آقای پزشکیان و عدم رأی به آقای جلیلی چیه، واقعاً هیچ پاسخی نداشتند و شروع میکردند از مشکلات گفتن و اینکه همه مثل هم هستند در نهایت فرقی ندارند. منم خوب گوش میدادم و میگفتم خب خداییش دولت شهید رئیسی هیچ فرقی با هشت سال روحانی نداشت؟ اینجا بود که ترمز مقاومت رو میکشیدند و میگفتند خب چرا فرق که زیاد داشت...
در کل تجربه خوبی بود و به لطف امام رضا امروز و فردا هم به حرم میرم و تبلیغ چهره به چهره خواهم کرد.
اینارو نوشتم که إنشاالله همگی ترس و استرس رو بذاریم کنار و از هر راهی که به ذهنمون میرسه، فرقی نمیکنه تلفنی یا حضوری این دو روز باقیمانده رو دریابیم که اگر فردا روزی از مون پرسیدند برای نظام جمهوری اسلامی ایران و زمینهسازی ظهور چه کردی، پیش وجدان خودمان شرمنده نباشیم.
🖊ر.اسفندیاری
#انتخابات
#مادرانه_محله_امام_خمینی
#مکـمل_حمـاسـهی_بـدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
#روایت_در_متن
امروز طبق قرار دوشنبهها در مسجد پاتوق کتاب داشتیم. از یکی از دوستان مادرانهای که در فن بیان تبحر داشت دعوت کردم که در کنارم باشند و در کنار امانت کتاب، برای مخاطبینی که در مسجد هستند درباره انتخابات صحبت کنند. بعد از اتمام جلسهی تدبر در قرآن، دوست عزیزم از خواهران حاضر در مسجد خواستند که چند دقیقهای به حرفهاشون گوش کنند. ایشون سعی کردند بدون تعصب و با دلیل، تفاوت دیدگاه دو کاندید رو بیان کنند و علت تاکید بر اصلح بودن آقای جلیلی رو، تجربه و تخصص چندین ساله در دولت سایه و داشتن برنامههای راهبردی برای مسائل مختلف کشور میدونستند و از ماجرای اخراج سفرای فاقد کارآمدی، توجه به موقعیت هپکو، اهمیت سفرهای استانی دکتر جلیلی و توجه به منابع طبیعی و موقعیت ارضی و کشاورزی و منابع انسانی استانها و برنامههای دکتر جلیلی برای استخراج نفت و جلوگیری از هدر رفت سرمایه ملی و همچین نقش دکتر جلیلی در صادرات تراکتورها به ونزوئلا و دهها مورد دیگر صحبت کردند.
ایشون از مادرها خواستند تو این چند روز باقی مونده، اگر به روستاها و یا شهرستانها میرند حتما برای کسانی که میشناسند علت اصلح بودن آقای جلیلی رو توضیح بدند. و از برنامههایی که آقای جلیلی برای روستاییان و مسائل مربوط به کشاورزی و دامداری دارند صحبت کنند. ایشون «نرمافزار هوش مصنوعی دکتر سعید جلیلی» رو هم به خانمها معرفی کردند و گفتند هر سوالی از برنامههای دکتر جلیلی دارید بنویسید و بعد از چند ثانیه جوابتونو دریافت میکنید و این برای خانمها خیلی جالب بود و اکثرا از این همه برنامه و طرحی که آقای جلیلی داره بی خبر بودند و این باعث تعجبشون شده بود. بیشتر خانمهایی که امروز در مسجد بودند، اقوام زیادی در روستاها و حاشیه شهر داشتند و با مطالب خوب و پربار دوست عزیزم قبول کردند برای حفظ این انقلاب و به عقب برنگشتن اوضاع زندگی مردم این کار رو خودشون هم انجام بدن. عدهای از خانمها هم قبول کردند که برای روشنگری چهره به چهره به پارک مادر و کودک برن. خداروشکر امروز هم پاتوق کتاب پر بار و پر برکت بود و از این موقعیتی که مادرانه برامون فراهم کرده تونستیم نهایت استفاده رو داشته باشیم.
من و دوستان مادرانهای تو این چند روز باقی مونده سعی میکنیم نهایت تلاشمون رو بکنیم چون معتقدیم ما مادرها میتونیم سرنوشت این انقلاب رو رقم بزنیم. إنشالله که تلاشهامون مورد قبول حضرت بقیه الله قرار بگیره.
🖊وجیهه توسلیان
#انتخابات
#مادرانه_مشهد
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary
#روایت_در_متن
شنبه که نتایج انتخابات رو شنیدم، حال درونیم خیلی بهم ریخت، ضربان قلبم به شدت بالا رفت و استرس تمام وجودمو گرفت که نکنه این هفته با کمکاری خودم و دوستانم مدیون خون شهید عزیزمون شهید رئیسی بشیم. برای همین سریع جلسه گرفتیم وبرنامهریزی کردیم که کجاها بریم برای تبلیغ. امشب من و یکی از مامانها سمت مسجد محله رفتیم، محل رفت و آمد ملائکه مملو از جمعیت بود. بعد از نماز یه بسم الله گفتیم و رفتیم سراغ خانمهای جوان یا خانمهایی که پوشش شون معمولی بود.
یکیشون که سفت و سخت گفت رای نمیدم بخاطر حزب بازی، بخاطر اینکه ۴۰سال هیچ اتفاقی تو مملکتمون نیفتاد، هرچی هم دلیل میاوردی قبول نمیکرد چون گوش شنوایی نداشت، حتی گفت مملکتمون هم به دست تجزیه طلبا بیفته برام مهم نیست!
رفتیم سراغ خانم دیگه. ایشون هم از مشکلات زندگیشون گفتن از اینکه انقدر درگیر گرفتاریهای زندگیشون هستن که انتخابات جایی تو زندگیشون نداره، از تفاوت آقای پزشکیان و جلیلی گفتیم از اینکه منتخب اصلاح طلبها هیچ برنامهای نداره و اینکه آقای جلیلی برای تمام مشکلات برنامه دارن. اما توجیه نشدن و گفتن رای ما هیچ تاثیری نداره. در لحظهی خداحافظی گفتم بهشون اگه تاثیری نداره پس چرا دولتهای مختلف با نگاهها وعملکردهای متفاوت اومدند تو این چند سال سرکار؟
ولی حرف دیگهای برای جواب نداشتن.
با چند نفر دیگه هم گفتگو کردم که راحتتر قبول کردن به رای دادن به آقای جلیلی. یه بنده خدایی هم گفت من شوهرم ارتشی هست، چرا باید مستاجر باشیم چرا نمیتونیم جهیزیه دخترم را فراهم کنیم، برای اینکه کسی به فکر ما نیست رای نمیدیم.
دو نفر دیگه غیر از مادرانه هم توی مسجد داشتن تبلیغ انتخابات میکردن، باهاشون طرح دوستی دادیم. بسیار فعال بودن طوری که بیرون از مسجد همراهشون شدم و جالب بود نوع تبلیغشون. توی پیادهروها جلوی مردم رو میگرفتن و با لبخند میگفتن عیدتون مبارک همون موقع هم دستشون رو باز میکردن و شکلات توی دستشون رو تعارف میکردن، واکنشها خیلی خوب بود. بعد از تعارف شکلات، میگفتن حالا که کامتون شیرین شد بهمون بگید به کی رای دادید، یکی از مخاطبها که کمی شل حجاب بود گفت معلومه آقای جلیلی، چون برنامه داره، اونایی که هرطور دلشون میخواد توی خیابون راه برن به پزشکیان رای میدن، آخر صحبتم گریهش گرفت. گفت من از پیش دکتر میام و این شکلات رو که از طرف خداست را به فال نیک میگیرم. سراغ دو نفر دیگه هم که چادری معمولی بودن یعنی یکم موهاشون بیرون بود رفتیم گفتن طبیعتا نمیخوایم به دوران روحانی برگردیم و رایمون جلیلی هست.
یکی از مامانهای محله هم عصر توی پارک محله رفتن برای تبلیغ. سراغ یک خانم مسن رفتن که مخالف رای دان بودن بخاطر وضعیت بد معیشت. دوستمون خوب گوش شنوا بودن برای این خانم. در همون حین گوش دادن به صحبتهای مخاطب، خانمی میاد کنار صندلیشون میشینه و به حرفهاشون گوش میده، که همون موقع یه سناریویی طراحی میکنن رفیقمون و میگن خب ما که رایمون تاثیری نداره اما نمیدونم چرا این خانم میخوان به آقای جلیلی رای بدن، و اون خانم هم که رایشون جبههی انقلاب بوده، شروع به تعریف کارای آقای جلیلی میکنن وخداروشکر خانم مسن ۸۰ درصد قانع میشن برای رای دادن.
سراع یک نفر دیگه میرن که خانم بخاطر مشکلات پسرشون حوصلهی انتخابات رو نداره و دوستمون زیاد باهاشون گفتگو نمیکنن. بعدش سمت خانم شل حجابی میرن که رایشون آقای جلیلی بوده بخاطر داشتن برنامه. مسجد هم که خواهرمون بعد پارک رفتن خانمهای مسن پرسیدن حالا بگین باید به کی رای بدیم.
🖊نجمه قاسمی
#انتخابات
#مادرانه_اصفهان
#محله_هشت_بهشت
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary