🏴 روضه قتلگاه امام حسین(ع) توسط امام صادق(ع)
الامالی صدوق به نقل از عبدالله بن منصور از امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) از جدش امام زین العابدین(ع):
«حسین به چپ و راست نگریست و کسی را ندید. سرش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: خدایا تو میبینی که با فرزند پیامبرت چه میکنند. قبیله بنی کلاب میان حسین علیهالسلام و آب مانع شدند. تیری به سوی او پرتاب شد که بر گلویش نشست و از اسبش به زمین افتاد. امام علیه السلام تیر را گرفت و بیرون کشید. سپس خون را با کف دستش میگرفت و هنگامی که پر میشد به سر و صورتش میمالید و میگفت:
خدای عزوجل را مظلوم و خونین دیدار خواهم کرد. سپس حسین(ع) با گونه چپش به زمین افتاد و دشمن خدا سِنان بن انس ایادی و شمر بن ذی الجوشن عامری که خدا لعنتشان کند با مردانی از شامیان پیش آمدند تا بر بالای سر حسین(ع) ایستادند. آنان به یکدیگر میگفتند: منتظر چه هستید؟ او را راحت کنید. سنان بن انس ایادی که خدا لعنتش کند فرود آمد و محاسن امام را گرفت و با شمشیر به گلوی او زد و گفت: به خدا سوگند سرت را جدا میکنم با آن که میدانم که تو فرزند پیامبر خدایی و بهترین پدر و مادر را داری!
📚منبع
امالی، شیخ صدوق، ص ۲۲۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
🏴 مصیبت نحر اباعبداللّه الحسین(ع) در صحرای کربلا
یکی از اقسام کشته شدن اباعبداللّه الحسین علیهالسلام در صحرای کربلا نحر است که معمولاً این مصیبت کمتر خوانده شده است (نحر به گودی گردن میگویند) شتر را که میخواهند بکشند سر او را نمیبُرند بلکه نیزه یا شمشیر یا کاردی در گودی گردن او فرو میبرند تا خون بدن او از این سوراخ بیرون آید.
وا مصیبتا! حضرت اباعبداللّه علیهالسلام را در کربلا نحر کردند؛ یعنی با نیزه بر گردن و گلوی حضرت زدند که خون به بیرون فواره زد یعنی نیزه را به همان جایی زدند که بارها و بارها پیغمبر خدا میبوسید و گریه میکرد.
عرض کردند: دیگر چرا گریه میکنید؟ فرمود: «برای اینکه من جای شمشیرها را میبوسم؛ اُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیُوفِ.»
وقتی پای امام حسین علیهالسلام در کودکی به پیراهنش خورد و به درب مسجد به زمین افتاد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبهاش را قطع کرد و با عجله حسین علیهالسلام را از زمین بلند کرد، او را بوسید و بر زانوی خود نشاند، مردم عرض کردند: یارسول اللّه خیلی به این طفل محبت میکنید. ما تا این قدر محبت بر طفلی ندیدهایم.
فرمودند: «اِنَّ اللّه َ قَدْ اَمَرَنی بِهِ؛ خدا مرا دستور داده است تا با حسین علیهالسلام اینطور رفتار کنم.»
📚 منبع
مصائب رأس الحسین علیهالسلام، کاظمی نایینی، ص ۶۰
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
🏴 خضاب شدن محاسن حضرت سیدالشهدا(ع) به خون ایشان
حضرت رسول(ص) گریه کرد برای امیرالمؤمنین(ع) که ریش مبارکش به خون سرش خضاب میشود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) گریه کرد برای سیدالشهدا(ع) که ریش مبارکش خضاب میشود از خون سرش و به سیدالشهداء فرمود: « من و تو، هر دو ریش ما به خون سر ما خضاب میشود؛ من در محراب و تو در کربلا.»
این یک خضابی از امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهدا(ع) بود. یک خضابی هم از دختر امیرالمؤمنین(ع) علیا جناب زینب خاتون(س) است. آن خضاب را وقتی کرد که آمد سر نعش برادر وارد شد به قتلگاه.
آمد بوسید. کجا را بوسید؟ سر که نبود کجا را بوسید؟! از پارهای فقرات نوحهاش معلوم میشود که دو جا را بوسید. یکی گلو را بوسید یکی دیگر جای تیر سه شعبه را بوسید که بوسه گاه پیغمبر(ص) بود.
آن مخدره بر رسول خدا(ص) اول سلام کرد. بعد قدری نوحه و مصیبت خوانی سیدالشهدا(ع) کرد و به سوی خدا و رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حمزه سیدالشهدا(ع) شکایت از ظلم اعدا نمود؛ بعد فرمود: «اینها ذریه پیغمبرند که به اسیری میبرند ایشان را!»
کسی یاریش نکرد و چاره دردش ننمود.
📚 منبع
۲۳مجلس سخنرانیهای اخلاقی، آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۱۰۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 خضاب خونین امام حسین(ع)
فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أَنَسِِ النَّخَعِیُّ فی تَرقُوَتِهِ، ثُمَ أنتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ فی بَوانی صَدرِهِ وَ رَماهُ سِنانٌ أَيضاً بِسَهمِِ فی نَحرِهِ فَسَقَطَ علیه السلام وَ جَلَسَ قاعِداً فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ و قَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعاََ فَکُلَّمَا امتَّلَأَتا مِن دِمائِهّ؛ خَضَّبَ بِهِما رَأسَهُ و لِحیَتَهُ وَ هُوَ یَقُولُ: “هکَذا أَلقَی اللهَ مُخَضَّباً بِدَمی مَغصُوباً عَلَیِّ حَقَی.
در همین اثنا بود که سنان بن انس نخعی نیزه خویش را در گودی گلوی امام فرو برد و سپس نیزه را خارج ساخت و آن را در استخوان های سینه آنجناب فرو کرد، پس از آن سنان، گلوی امام را هدف قرار داده و تیری رها کرد، تیر بر گلوی مبارک حسین(ع) خورد، حضرت بر روی خاک گرم کربلا افتاد، سپس برخاسته و بر روی زمین نشست و تیر را از زیر خونها گرفت.
هنگامی که کف دستانش لبریز از خون شد، آن خون را بر سر و صورت و محاسن خود مالید و در این هنگام میفرمود: «به ملاقات خداوند نائل خواهم شد، در حالی که به خون خود آغشتهام و حقم را غصب کرده و مرا از آن محروم نمودهاند.»
📚 منبع
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۵۱ الی ۵۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 امام حسین(ع) کشته ای در غایت جمال و جلال
هلال بن نافع روایت کردهاست که:
من در کنار لشکر ابن سعد_ که خدا او را لعنت کند_ ایستاده بودم. در این حال شخصی فریاد برآورد: ای امیر! مژده باد بر تو که شمر حسین را کشت!
هلال میگوید: من از صف لشکر ابن سعد بیرون آمدم، بالای سر حسین ایستادم. آن حضرت در حال جان کندن بود. به خدا سوگند، هرگز کشتهی به خون آغشتهای که زیباتر و نورانی تر از او باشد ندیدم.
رواى گفت: شمر خطاب به لشکر خویش فریاد بر آورد: چرا منتظر ایستادهاید و کار حسین را تمام نمیکنید؟!
روای گفت: هنگامی که شمر فرمان حمله و کشتن امام را صادر کرد تمامی لشکر به امام هجوم برده و حمله کردند. ابتدا زرعة بن شریک با شمشیر بر کتف چپ امام زد، امام نیز با شمشیر خود زرعه را از پای در آورد.
شخص دیگری جلو آمد و با ضربه شمشیر بر دوش مبارک آن امام زد. شدت ضربه به حدی بود که امام با صورت بر زمین افتاد. خیلی ناتوان شده بود، به زحمت بلند میشد و باز بر زمین میافتاد.
مطالب راجع به قتلگاه سیدالشهدا علیهالسلام در نقل تاریخ از کتاب لهوف سید بن طاووس ص۱۶۵ تا ۱۷۰ نقل شده است.
📚منبع
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۵۱ الی ۵۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 مصیبت قتلگاه امام حسین(ع) در زیارت ناحیه مقدسه
و أَمَرَ اللَّعینُ جُنودَهُ، فَمَنَعوکَ الماءَ و وُرودَهُ، و ناجَزوکَ القِتالَ، وَ عاجَلوکَ َالنِّزالَ، و رَشَقوکَ بِالسِّهامِ وَالنِّبالِ، و بَسَطوا إِلَیکَ أکُفَّ الاصطِلامِ، و لَم یَرعَوا لَکَ ذِماماً، و لارَاقَبوا فیکَ أَثاما، فی قَتلِهِم أَولِیاءَک و نَهبِهِم رِحالَکَ، أَنتَ مُقَدَّمٌ فِى الهَبَواتِ، و مُحتَمِلٌ لِلأذِیّاتِ، قَد عَجِبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَةُ السَّماواتِ.
و أَحدَقُوا بِکَ مِن کُلِّ الجِهاتِ، و أَثخَنُوکَ بِالجِراحِ، و حالُوا بَینَکَ وَ بَینَ الرَّواحِ، و لَم یَبقَ لَکَ ناصِرٌ، و أَنتَ مُحتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَن نِسوَتِک َوَ أَولادِکَ. حَتّى نَکَسوکَ عَن جَوادِکَ، فَهَوَیتَ إِلَى الاَرضِ جَریحاً، تَطَؤُکَ َالخُیولُ بِحَوافِرِها، و تَعلوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَد رَشَحَ لِلمَوتِ جَبینُکَ، و اختَلَفَت بِالانقِباضِ و الانبِساطِ شِمالُکَ وَ یَمینُکَ، تُدیرُ طَرفا خَفِیّاً إِلى رَحلِک َو بَیتِکَ و قَد شُغِلتَ بِنَفسِکَ عَن وَلَدِکَ وَ أَهلِکَ و أسرَعَ فَرَسُکَ شارِدا و إِلى خِیامِکَ َ قاصِدا، مُحَمحِما باکِیا.
فَلَمّا رَأَینَ النِّـسآءُ جَوادَکَ مَخزِیّاً، وَ نَظَرنَ سَرجَکَ عَلَیهِ مَلوِیّاً، بَرَزنَ مِنَ الخُدورِ، ناشِراتِ الشُّعورِ، عَلَى الخُدودِ، لاطِماتٍ، للوُجوهِ سافِراتٍ، و بِالعَویلِ داعِیاتٍ، وَ بَعدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ، و إِلى مَصرَعِکَ مُبادِراتٍ.
و الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِکَ، مُولِـغٌ سَیفَهُ عَلى نَحرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیبَتِکَ بِیَدِه، ذابِـحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ، قَد سَکَنَت حَواسُّکَ، وَ خَفِیَت أَنفاسُکَ و رُفِـعَ عَلَى القَنا رَأسُکَ و سُبِىَ أَهلُک َ کَالعَبیدِ، و صُفِّدوا فِى الحَدیدِ، فَوقَ أَقتابِ المَطِیّاتِ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى البَراری وَ الفَلَواتِ، أَیدیهِم مَغلُولَةٌ إِلَى الأعناقِ، یُطافُ بِهِم فِى الأَسواقِ.
«و [عمربن سعد] لعین، سربازانش را فرمان داد تا تو را از آب و ورود به آن، باز دارند و به کارزار با تو، شتاب کردند و به جنگ با تو، اقدام نمودند و تو را هدف تیر و سنگ خود، قرار دادند و دست نابودی به سوی تو گشودند و پیمان تو را رعایت ننمودند و کیفر کُشتن دوستان تو و غارت کاروان تو را نادیده گرفتند. تو در غبار[جنگ]، پیش آمدی و آزارها را به جان خریدی و با شکیباییات، فرشتگان آسمانها را به شگفت آوردی.
دشمنانت، از همه سو، گِردت را فرا گرفتند و با زخمهای کاری، تو را زمینگیر کردند و تو را از حرکتکردن باز داشتند و یاوری برای تو نماند و تو برای رضای خدا شکیبا بودی.
از زنان و فرزندانت دفاع میکردی تا آن که تو را از اسبت، به زیر کشیدند و زخمی و خونین، به زمین افتادی و اسبها، تو را زیر سُمهایشان گرفتند و طاغیان، با شمشیرهای بُرّان، بر سرت ریختند و عَرَق مرگ، بر پیشانیات نشست و چپ و راست پیکرت، منقبض و منبسط میشد و نیمنگاهی از زیر چشم، به چادرها و سَرایت داشتی و[دردهایت] تو را به خود، نه فرزندان و نه خانوادهات، مشغول کرد و اسبت به شتاب گریخت و با شیهه و زاری، آهنگ خیمههایت را کرد.
هنگامی که زنان، اسبت را خوار و پریشان و زین تو را بر آن، واژگون دیدند، از پرده بیرون آمدند. موهایشان را پریشان کردند و بر گونههای خود زدند، صورتهای خود را گشودند و ناله سر دادند که پس از عزّت، خوار شدند و به سوی قتلگاهت شتافتند.
و شمر، بر سینهات نشسته، شمشیرش را در گودی گلویت فرو برد، محاسن سپیدت را به دستش گرفت و با شمشیر هندی خود، تو را ذبح کرد. حواس تو، آرام گرفت و نفسهایت، آهسته گشت و سرت به بالای نیزه رفت و خاندانت را مانند بندگان به اسارت گرفته، غل و زنجیر کردهاند و بر پشت شتران [بدون جهاز] نشاندند و آفتاب سوزان نیم روز، چهرههایشان را سوزاند و در صحراها و دشتها رانده شدند، در حالی که دستهایشان را به گردن، بسته بودند و آنها را در بازارها میچرخاندند.»
📚منبع
المزارکبیر، محمد بن جعفر مشهدی، ص۴۹۶، ح۹
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 مصیبت غارت اسیران آل الله(ع) در شام غریبان
هنگامیکه ابا عبداللّه علیهالسّلام کشته شدند لشکریان به اموال او متوجّه شدند و هر آنچه که در خیمهها بود غارت کردند، خیمهها را آتش زدند و شروع به غارت وسایل دختران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند، دختران زهرا علیهاالسّلام وحشتزده و گریان فرار میکردند، مقنعه زنان از سر آنها و انگشتر از انگشت، گوشواره از گوش و خلخال از پای آنها جدا میشد.
مردی گوشوارههای زینب علیهاالسّلام را جدا میکند و گوش پاره میشود، دیگری سراغ فاطمه دختر حسین علیهالسّلام میرود که خلخال را جدا کند در حالیکه میگریست، فاطمه به او میگوید:
«چرا گریه میکنی؟» میگوید چگونه گریه نکنم در حالیکه دختر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را غارت میکنم؟ میگوید: «پس چرا چنین میکنی؟» میگوید: میترسم که دیگران آن را بردارند.
مردی زنان را با چوب نیزه این طرف و آن طرف میبرد در حالیکه آنها به یکدیگر پناه میبردند و مقنعههای آنها برگرفته شده بود، دیگری یکی از دختران حسین علیهالسّلام را قصد میکند و او فرار میکند، او را تعقیب میکند و او با صورت به زمین میخورد و غش میکند، هنگامیکه به هوش میآید میبیند که عمّهاش زینب علیهاالسّلام بالای سرش گریان است.
زنی از آل بکر بن وائل که همراه همسرش بود در آن حالت به دختران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نگاه میکند و فریاد میزند: ای آل بکر بن وائل! آیا اجازه میدهید که دختران رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله غارت شوند، نیست حکم مگر برای خدا، ای خونخواهان رسول خدا. همسرش او را نزد خانوادهاش بازمیگرداند و بدین طریق او را ساکت میسازد.
لشکریان به سوی علیّ بن الحسین علیهالسّلام میروند در حالیکه ایشان بیمار و در بستر خوابیدهاند به گونهای که توان بلند شدن را نداشت.
یکی میگوید: صغیر و کبیری باقی نگذارید و دیگری میگوید: عجله نکنید تا از امیر عمر بن سعد مشورت کنیم. شمر شمشیر خود را برهنه میکند، حمید بن مسلم میگوید: سبحان اللّه! آیا میخواهی بچّهها را بکشی؟ این یک بچه بیمار است، شمر میگوید: ابن زیاد دستور داده اولاد حسین علیهالسّلام را به قتل برسانیم.
عمر بن سعد میآید و هنگامیکه میبیند بانوی بنی هاشم زینب علیهاالسّلام میگوید: «او کشته نمیشود مگر آنکه مرا پیش از او به قتل برسانید.»
📚منبع
کامل، ابن اثیر، ج ۴، ص ۳۲
تاریخ طبری، طبری، ج ۶، ص ۲۶۰
الدمعةالساكبة، محمدباقر دهدشتی بهبهانی، ص ٣٤٨
لهوف، ابن طاووس، ص۷۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شام_غریبان_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e02269
🏴 غارت لباسهای حضرت سیدالشهدا(ع)
شیخ مفید و شیخ طبرسی در اعلام الوری و دیگران روایت کردهاند که بعد از سلب و غارت لباسهای سیدالشهدا(ع) اسباب خیمه و اشتران و اثقال آن حضرت را غارت کردند و بعض لباسهای زنان را نیز به غارت بردند.
حمید بن مسلم گفت: به خدا قسم میدیدم زنی از زنان یا دختران آن حضرت را که میخواستند جامه خود را از پشت او باز کنند و او امتناع میکرد تا بر او غالب میشدند و آن لباس را میبردند. و رسیدند به علی بن الحسین(ع) که بر فراش مرض بود و با جماعتی از پیادگان بودند.
گفتند: میکشیم این بیمار را.
پس گفتم: «سبحان الله ایقتل الصبیان؟ هذا صبی» و اصرار کردم تا ایشان را از کشتن بیمار گذرانیدم و عمر سعد در رسید.
آن زنان بیکس اطراف او را گرفتند و صیحه کشیدند در وجه آن ملعون و گریستند.
پس آن خبیث به اصحاب خود گفت: کسی از شما داخل خیمه زنان نشود و متعرض آن بیمار نشوید. پس زنان سوال کردند از آن ملعون که امر کند اسباب ایشان را رد کنند و او گفت: هرکس هر چیز برده پس دهد و کسی نشنید و اسباب غارت شده را رو نکردند.
📚منبع
کبریت احمر، فضائل شهدا، شیخ محمدباقر بیرجندی، ص ۳۲۸
ارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۶۹
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شام_غریبان_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e02269
🏴 فاطمه(س) و سر مقدس امام حسین(ع) در تنور خولی
جاءَ خُولی الأَصْبحی بِرأْسِ الحُسَینِ إلی بَیتِه فِی الکُوفهِ فَوَضَعَتْه تَحتَ إجانةِ. فَقالتْ له إِمرأتُه: و أیُّ شیءٍ تحتَ الإِجانةِ؟ قالَ: رأسُ خارجیٍ، فَقَتلهُ الأمیرُ عُبیدالله بنُ زیادٍ و أُریدُ أنْ أَذهبَ به إلی یزیدِ بنِ معاویهِ لِیُعطینی عَلیه مالاً کثیراً. قالت: وَ مَن هُوَ؟ قالَ: الَحُسینُ بنُ علیٍ فَصاحَتْ و خَرَّتْ مَغشیةً علیها.
فَلَمّا أَفاقَتْ و قالَتْ : یا وَلیکَ ، یا شرَّ المَجُوسِ ! لَقَدْ آذیتَ محمداً فی عِتْرتِه. أَما خِفْتَ مِن إلهِ الأرضِ وَ السَّماءِ حَیثُ تَطْلبُ الجائِزَهَ علی رأسِ إبنِ سّیدهِ نساءِ العالمین؟ ثُمَّ خَرجَتْ مِن عندهِ باکیةً.
فَلَمّا قامَتْ ، رَفَعَتْ الرأّسَ وَ قَبَّلَتْه وَ وَضَعَتْهُ فی حِجْرها ، وَجَعَلت تُقَبِّله وَ تَقُول: لَعَنَ اللهُ قاتِلکَ و خَصَمَهِ جدِّک مُحمدٍ المُصطفی.
فَلَمّا جَنَّ اللیلُ غَلبَ علیها النّومُ؛ فَرأتْ کَأَّنَ البیتُ قَد إنْشَقَّ نِصفینِ و غشیه نورٌ.
فَجاءتُ سحابةٌ بیضاءٌ ، فَخَرِجتْ منها إمْرأتانِ فَأخذتا الرأسَ مِن حِجْرها وَ بَکتا. قالتْ: فَقلتُ لهما : بِالله مَنْ أنتُما ؟ قالتْ إِحداهُما : أنا خدیجهُ بنتُ خُویلد و هذه إبنتی فاطمةُ الزهراءِ عَلَیها سَلام، وَ قدْ شَکرناکَ و شکرنا عَمَلک ، وَ أنتَ رفیقَتُنا فی دَرَجهِ القدُسِ فی الجنهِ. قالتْ : فَانْتَبَهتْ مِن النّومِ.
خولی اصبحی سر شریف امام حسین علیهالسلام را به خانهاش در کوفه آورد و آن را در زیر طشت قرار داد.
همسرش به او گفت: چه چیزی در زیر طشت است؟
گفت: سر خارجی است که امیر عبيدالله بن زیاد او را کشت و قصد دارم آن را به سوی یزید بن معاویه ببرم تا بخاطر آن ثروت زیادی به من عطا کند.
گفت: آن خارجی کیست؟
گفت: حسين بن على علیهالسلام.
زن فريادكشيد و غش كرد.
هنگامیکه به هوش آمد گفت: وای بر تو، ای بدترین مجوسیها. آیا پیامبر را با آزار عترتش اذیت نمودی؟
آیا از خداوند زمین و آسمانها نمیترسی که برای سر فرزند سرور زنان عالم جایزه مىطلبى. سپس از نزد او گریان خارج شد.
هنگامیکه بر خاست، سر را از زیر طشت برداشت و بوسید و در دامن خویش قرار داد و آن را میبوسید و گفت: خداوند قاتل و کشنده تو را لعنت و جدّت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با او مخاصمه کند.
هنگامیکه شب همه جا را فرا گرفت خواب بر او غالب شد. درخواب دید گویا خانه دو نصف شدهاست و نور آن را فرا گرفتهاست. ابری نورانی و سپید آمد و از آن دو زن خارج شدند و سر را گرفته و در دامن خویش قرار دادند و گریستند.
میگوید: به آنها عرضه داشتم: سوگند به خدا شما که هستید؟
یکی از آنها فرمود: «من خدیجه دختر خویلد هستم و این دخترم فاطمهی زهراست و از تو و آنچه انجام دادی تشکر میکنیم. تو همراه ما در درجه قدس در بهشت میباشی.»
📚منبع
مدینه المعاجز، سید هاشم بحرانی، جلد ۴، صفحه ۱۲۵
فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شام_غریبان_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e02269
🏴 اراده لشکریان عمر سعد در کشتن امام سجاد(ع)
در ارشاد مفید است که ناموسان خداوند اکبر بر دور اسب عمر سعد جمع شدند و چنان صدا به شیون بلند کردند و گفتند: «آخر ما عترت پیغمبر شماییم.» که دل آن ملعون بر ایشان بسوخت و گفت: دست از غارت ایشان بکشند و آن چه بردهاند رد کنند و کسی ایشان را اذیت نکند، ولیکن کسی چیزی رد نکرد از آن چه برده بودند.(۱) و اراده قتل بیمار کربلا کردند تا آنکه حمید بن مسلم ایشان را گذرانید.(۲)
فاطمه صغری گفت: «وقتی که با عمه خود داخل شدم به خیمه بیمار، دیدم که به روی، بر زمین افتاده و نطع و فراش را از زیر پای آن بزرگوار کشیدهاند. پس او بر حال ما گریه میکرد و ما بر حال او.»(۳)
و از روایت سید ابن طاووس ظاهر میشود که آن زنان بیکس، در آن حال که خیمهها را پر از نامحرمان دیدند؛ همه پا برهنه صدا به وا محمدا و وا علیاه بلند نموده، روی به قتلگاه شهدا نهادند.(۴)
در کتاب مقتل محمد بن ابی طالب حائری روایت است که چون حضرت امام حسین(ع) وصیت فرموده بود به زینب که اطفال آن حضرت را جمع آوری و پرستاری نماید، بعد از غارت خیمهگاه، زینب خاتون به صدد جمع اطفال حرمسرای بر آمد که در بیابان متفرق شده بودند. پس رسید به دو طفل که از خوف دشمنان و تشنگی، در پای درختی وفات یافته بودند و موید آن است حدیث «یا موسی صغیرهم یمیته العطش و کبیرهم جلده منکمش» که در بحار است.(۵) ولیکن باید از غیر اطفال خود سیدالشهدا(ع) باشند.
📚منبع
کبریت احمر، شیخ محمدباقر بیرجندی، ص۴۳۶
(۱) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۱۶۹
(۲) همان ج۲، ص ۱۶۹
(۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص۶۱
(۴) لهوف، ابن طاووس، ص ۷۸
(۵) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۰۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#روز_یازدهم_محرم
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/r61410
🏴 غارت شدن اسباب اهل بیت امام حسین(ع)
بدانکه از کامل التواریخ و احتجاج و ارشاد مفید و اعلام الوری و غیر آن از کتب معتبره ظاهر است که تمام اسباب با احتشام غارت نشد و از اینجا میتوان دانست که تا شام، اسباب سفر و معاش، از احمال و اثقال ایشان باقی بود ولیکن به روایت بحار از مناقب و محمد بن ابی طالب حائری، آن دشمنان خدا اطراف خیام را گرفتند و داخل خانه نمیشدند.
پس شمر ملعون آمد و گفت: داخل خیام شوید و غارت کنید اسباب را و زینت زنان را. پس آن ملاعین بیحیا داخل خیام شدند و اسباب را تماما به غارت بردند. حتی آنکه گوشواری در گوش ام کلثوم خواهر سیدالشهدا(ع) بود آن را نیز بردند و گوش آن معصومه مظلومه را دریدند که خون بر دوش آن مخدره جاری شد.
📚منبع
کبریت احمر، فضائل شهدا، شیخ محمدباقر بیرجندی، ص ۳۲۹
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۶۰
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#روز_یازدهم_محرم
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/r61410
🏴 زندانی کردن زنان خاندان امام حسین(ع)
الأمالى للصدوق عن فاطمة بنت علىّ: إنَّ يَزيدَ لَعَنَهُ اللهُ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَينِ(ع): «فَحُبِسنَ مَعَ عَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فى مَحبِسٍ لا یَکُنُّهُم مِن حَرٍّو لاقَرٍّ، حَتّى تَقَشَّرَتُ وُجوهُهُم.»
امالى صدوق به نقل از فاطمه دختر امام علی(ع): «یزید که خدا لعنتش کند فرمان داد تا زنان خاندان حسین(ع) را با علی بن الحسین (زین العابدین)(ع) در بازداشتگاهی زندانی کنند که آنان را از گرما و سرما نگه نمیداشت تا آنجا که صورتشان پوست انداخت.»
📚منبع
أمالى، شیخ صدوق، ص٢٣١، ح٢٤٣
روضة الواعظين، فتال نیشابوری، ص٢١٢
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج٤٥، ص١٤٠
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#خروج_از_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/y33086