سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۱۹
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۱۸
☑️ بعد اخلاقی / ۶
📌 در ادامه بعد اخلاقی کربلا به چند نمونه از #تکریم_همسر در زندگی سیدالشهدا (ع) اشاره میکنیم:
🔸در کافی شریف آمده است: عدهای وارد خانه امام حسین علیهالسلام شدند. دیدند که خانه آن حضرت، دارای فرشها و پشتیهای زیبایی است. گفتند ای پسر پیامبر! ما در منزل شما وسایلی دیدیم که در شأن شما نیست، امام فرمود: ما مِهر زنانمان را میدهیم تا هرچه دلشان بخواهد، بخرند. آن وسایل که دیدید، مال من نیست. [۱]
👈در واقع حضرت آنها را متوجه کرد که این اتاق من نیست؛ بلکه اتاق همسر من است و ما به حس زیباییگرایی زنان اهمیت داده و اجازه خریدن وسایل زیبا (در حد متعارف) را به آنها میدهیم.
🔹در بعضی کتب دیگر اینگونه آمده است که امام حسین (ع) در #شعری، علاقه و محبت خود را به رباب مادر علی اصغر (ع) نشان میدهد، که ترجمه آن چنین است: «من خانهای که رباب و سکینه (دخترش) در آن باشند را دوست دارم.» [۲]
✨در زمینه این مهر و علاقه، دو بیت شعر از امام حسین (ع) درباره حضرت سکینه و رباب (ع) نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است.
~ لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا // تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
~ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی // وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ
به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آنها میریزم و هیچ کس نباید دراینباره با من سخنی بگوید. [۳]
🔹نتیجه این عشق و محبت امام حسین (ع) همان میشود که ابن الاثير در تاريخ كامل میگويد:
و كان مع الحسين امرأتُه الرباب بنتُ امرئ القيس، و هى أمُ ابنتِه سكينة، و حملَت الى الشام فيمن حُمل من أهله، ثم عادت الى المدينة … و قيل: انها اقامت على قبره سنةً و عادت الى المدينة … فماتت أسفا عليه. [۴]
رباب به همراه امام حسین (ع) در کربلا بود، که او مادر سکینه بود، با اسرا به شام برده شد و بعد به مدینه برگشتند… اما گفته شده وقتی اربعین به کربلا رسیدند حضرت رباب یک سال در کربلا ماند و پس از آن به مدینه بازگشت و در آخر از شدت اندوه فوت نمود.
🔸پیامبر اکرم (ص) درباب تکریم همسر میفرماید: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَلْیکرِمْهَا». هرکس همسری برگزید، باید وی را تکریم کند. [۵]
🖋👈در حوزه ارتباط با همسر از اهل بیت علیهمالسلام آموزههای فراوانی داریم و باید از آنها اینگونه تکریم و احترام را بیاموزیم. هیاتیها باید #بهترین_اخلاق را با خانواده داشته باشند و به همسر خود #ابراز_محبت کنند. و باعث تأسف است که برخی ابراز عشق به خانواده را بلد نیستند و نمیدانند عبادت فقط به تهجد و روضه و نماز جمعه نیست! دراینباره پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«جُلُوسُ اَلْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ أحَبُّ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مِنِ اِعْتِكَافٍ فِی مَسْجِدِی هَذَا»: نشستن مرد در کنار خانوادهاش، نزد خداوند متعال دوست داشتنیتر از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من است. [۶]
❌متأسفانه برخی هیاتیها آلوده رفیقبازیاند و بعد از هیات به جای آنکه کنار همسر و خانواده خود بروند اوقاتشان را با دوستانشان سپری میکنند. مرحوم محمدعلی نجفی از پدرش مرحوم شیخ محمود نجفی نقل میکرد که ایشان بعد از هیات به جوانان تازه ازدواج کرده امر میکرد که بروید خانه کنار همسرتان شام بخورید.
📚منبع
۱ـ الكافي (ط – الإسلامية)، شیخ کلینی، ج ۶، ص ۴۷۶.
۲ـ زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص ۷۰.
۳ـ انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۱۱.
۴ـ تاريخ ابن الاثير، ج ۴، ص ۸۸، ط بيروت.
۵ـ دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج ۲، ص ۱۵۸.
۶ـ میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج ۴، ص ۲۸۷.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/b95003
🔳 گریز قتلگاه امام حسین(ع)، مثله کردن بدن حضرت حمزه(ع)
زنان قریش پس از پیروزی در جنگ احد، پیش از آنکه مسلمانان به دفن کشتگان برسند برای انتقام بیشتر، اعضا و گوش و بینی مسلمانانی که روی بستر خاک افتاده بودند بُریدند در حالی که در میان تمام ملل جهان کشته دشمن که بیدفاع و بیپناه است احترام دارد.
همسر ابوسفیان از اعضای بدن مسلمانان گردنبند و گوشواره درست نمود شکم حضرت حمزه(ع) را پاره و جگر او را درآورد و آن را به دندان گرفته هرچه خواست بخورد نتوانست. این عمل به قدری ننگین و زشت بود که ابوسفیان گفت: من از این عمل تبرّی میجویم و چنین دستوری نداده بودم ولی خیلی هم ناراحت نیستم.
این کردار زشت باعث شد که این زن میان مسلمانان به هند آکلة الاکباد یعنی هند جگرخوار معروف گردد و در آینده فرزندان هند، به فرزندان زن جگرخوار معروف شدند.
اشاره گریز:
روضه قتلگاه سیدالشهدا علیهالسلام و جملات جانسوز حضرت زینب(س) خطاب به رسول مکرم اسلام که: «هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الاعضاء.»
📚منبع
فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۷۱
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۳۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
◾️ گریز روضه قتلگاه امام حسین(ع)؛ فاطمه نمیتواند شمشیر روی سر علی را ببیند
حضرت زهرا(س) وارد مسجد شد، دید شمشیر را روی سر علی(ع) گرفتند و میخواهند به زور بیعت بگیرند.
فرمود: «علی(ع) را رها کنید وگرنه پیراهن پیامبر(ص) را به سرم میافکنم و در درگاه خدا ناله میزنم و نفرینتان میکنم.»
سلمان میگوید: «به خدا سوگند دیدم ستونهای مسجد رسول خدا(ص) از زمین جدا شد که اگر کسی میخواست میتواند از زیر آن عبور کند.»
👈 اشاره گریز:
گریز به روضه قتلگاه سیدالشهداء که هرچه شمشیر و سنان و نیزه بود بر سر و روی بدن حضرت وارد میآمد.
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی،ص ۱۳۹
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۵۰
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
◾️ گریز دفن امام حسین(ع)؛ دفن میثم تمار بعد از سه روز
بعد از آنکه دست و پا و زبان میثم تمار را جدا کردند و او را بر دار کشیدند پس از سه روز شکم او را بالای دار دریدند.
بعد از شهادت میثم کسی جرات نمیکرد بدن او را از دار پایین بیاورد و دفن کند تا اینکه روزی جماعت خرما فروشان به یکدیگر گفتند این ننگ و عار از برای اولاد ما میماند که این مرد پیر هم شغل ماست و بدنش بر سر دار میباشد.
بیایید تا به هر نحو که هست بدن او را پایین بیاوریم و دفن کنیم، پس شب آمدند و آن بدن را از سرِ دار پایین آوردند و با احترام کنار فرات دفن نمودند.
گریز:
زنان بنی اسد هم بعد از ۳ روز آمدند برای دفن سیدالشهدا علیه السلام.
📚 منبع
طریق البکاء، علامه گریان شهرابی، ص ۱۳۵
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#خروج_از_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/t70695
🏴 گریز روضه حضرت رقیه(س)، شرح حال یوسف(ع) و یعقوب(ع)
بعد از آنکه یعقوب(ع) به وصال یوسف(ع) رسید به او گفت: «سرگذشت خود را برایم بگو.»
آن حضرت امتناع کرد که ای پدر تو را تاب شنیدن نیست. گفت: «اگر همه را نمیگویی بعضی از آنها را بگو.» یوسف گفت: «ای پدر! بعد از آنکه برادران با شمشیر به من روی آوردند بدنم به لرزه درآمد از ترس گریختم و به زیر دامن یهودا (یکی از برادران) پناه بردم تا آنکه از قتل من گذشتند اما پیراهنم را از تنم درآوردند و مرا در چاه انداختند.»
یعقوب دیگر طاقت شنیدن نداشت و نعره کشید و بیهوش شد.
👈 اشاره گریز:
زبان حال حضرت رقیه سلام الله با سر بریده پدر
📚منبع
مجالس المتقین، المجلس الثانی و الاربعون، شهید ثالث
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۴۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/y83601
◾️ ترسیدم امام حسین(ع) از شهادت طفلانم خجالت بکشد
وقتی عبدالله بن جعفر(ع) حضرت زینب(س) را ملاقات کرد گفت: شنیدم در کربلا هر کشتهای را برادرت حسین(ع) میآورد از میدان، او را پیشواز و همدردی میکردی اما وقتی فرزندان مرا (عون و محمد) حضرت با بدن غرق به خون از میدان آورد از خیمه بیرون نیامدی. ممکن است بفرمایید علت این کار چه چیز بود که برای دیدن آنها حتی از خیمه بیرون نیامدی؟
صدای گریه خانم زینب(س) بلند شد و فرمود: «عبدالله آنچه شنیدی راست است؛ نیامدن من از خیمه از این جهت بود که ترسیدم از گریه و بیتابی من حسینم خجالت بکشد.»
📚منبع
سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، نشر ناصر، ۱۳۷۰ ش، ص ۲۹۲
مقتل سالار شهیدان، نادعلی کربلایی، ص۳۸۴
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۵۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شهادت_طفلان_حضرت_زینب_س
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s68746
🔲 دیدار امام حسین(ع) با عبد اللّه بن عمر
عبد اللّه وقتی از جریان حرکت امام حسین علیهالسلام به سوی کوفه با خبر شد، محضر آن حضرت رسید و از ایشان خواست که با گمراهان سازش کند. همچنین او را از جنگ و کشته شدن برحذر داشت.
امام علیهالسلام در پاسخ او فرمود:
«ای ابا عبد الرحمن! مگر نمیدانی که یک نمونه ناچیز بودن دنیا در نزد خدای تعالی این است که سر یحیی بن زکریا به عنوان هدیه نزد زنی بدکاره از بنی اسرائیل فرستاده شد؟ آیا نمیدانی که بنی اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع آفتاب هفتاد پیامبر خدا را میکشتند و بعد مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده و حرکت ناروایی رخ نداده است، در بازارها نشسته و مشغول خرید و فروش میشدند؟ خداوند در کیفر آنان شتاب نکرد و به موقع از آنها انتقام گرفت. ای ابا عبد الرحمن! از خدا بترس و از یاری من روی برمگردان.» (۱)
جالب است بدانید همین عبداللّه با حَجّاج جنایتکار به عنوان نماینده عبد الملک مروان بیعت کرد؛ امّا حاضر نشد با امام معصوم بیعت نماید؛ لذا در لحظه مرگ گفت: بر هیچ چیز دنیا تأسف نمیخورم، مگر بر اینکه با فئه باغیه (معاویه و اهل شام) نجنگیدم و علی را در این امر یاری نکردم.» (۲)
عبداللّه وقتی از شهادت امام حسین علیهالسلام آگاه شد، نامهای با این مضمون برای یزید نوشت: سوگواری عظیم و بزرگ است و مصیبت سترگ و در اسلام حادثه بزرگی پیش آمد. هیچ روزی مانند روز حسین علیهالسلام نیست.
یزید در پاسخ نوشت: «ای احمق! اگر ما بر حق هستیم، پس از حق خود دفاع کردهایم و اگر هم بر حق نیستیم، پدرت اوّل کسی بود که این اساس را بنا گذاشت.» (۳)
📚منبع
(۱) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۶۵
(۲) الاستیعاب، ابن عبد البر، قاهره، الفجاله، ج ۳، ص ۹۵۰
(۳) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۲۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#یوم_الترویه
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۰
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۱۹
☑️ بعد اخلاقی / ۷
📌یکی دیگر از مباحث اخلاقی مورد بحث در ابعاد کربلا، #ادب است. ادب انواع و اقسامی دارد که یکی از آنها ادب کلامی است که در خطبههای سیدالشهدا (ع)، در صحبت حضرت با اصحاب، صحبت اصحاب با حضرت یا اصحاب با یکدیگر موج میزند.
♨️البته گاهی هم پیش آمده که به اقتضای موقعیت، حضرت تند صحبت کردهاند و برخی به اشتباه از این قضیه برداشت ناسزا و فحش داشتهاند و اینگونه استدلال میکنند که اگر ناسزا گفتن به دشمنان و منافقین بد بود امام (ع) آن را انجام نمیداد.
این #شبههای است که سالهاست مطرح شده و اینگونه پاسخ داده شده که:
✅ اگر چیزی اثبات بشود که فحش است قطعاً از ذات مقدس اهل بیت (ع) به دور است.
▫️پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاش بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه». خداوند بهشت را حرام کرده بر هر دشنامدهندۀ بیحیایی که از آنچه میگوید و از آنچه به او گفته میشود باکی ندارد و متأثر و ناراحت نمیشود. [۱]
▫️و در جایی دیگر از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود: «لَیْسَ الْمُؤْمِنُ بِالطَّعَّانِ وَلا اللَّعَّانِ وَلا الْفَاحِشِ وَلا الْبَذِیءِ»؛ مؤمن، انسانی بدگوی عیبگیرنده و لعنکننده و فحشگوی و بدزبان هرزهگو نیست.» [۲]
💢 البته در اینجا منظور لعن انسانهای معمولی است نه کسانی که در روایات به لعن آنان دستور داده شده است!
▫️همچنین امیرالمومنین علی (ع) در وصیتشان فرمودند: «وَلَا تَتَکلَّمُوا بِالْفُحْشِ فَإِنَّهُ لَا یلِیقُ بِنَا و لا بِشِیعَتِنَا وَ إِنَّ الْفَاحِشَ لَا یکونُ صَدِیقاً»؛ در کلامتان از فحش استفاده نکنید چرا که فحش و بد زبانی نه شایسته ماست و نه شایسته شیعیان ماست. کسی که فحش میدهد به درد رفاقت و دوستی نمیخورد. [۳]
🟧 اما عدهای با استناد به خطبه سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا که فرمودند: «ألَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ مِنَّا بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذله….» [۴] «هان، هم اکنون این فرد ناپاکزاده [عبیدالله] پسرِ ناپاکزاده [زیاد]، در انتخاب دو چیز پافشارى مىکند: یا مواجه با شمشیر و یا پذیرش خوارى و مذلّت؛ درحالى که هرگونه پستى از ما به دور است» فحش و ناسزا گفتن را حق خود میدانند.❗️
👈 درحالی که #لازم_است_بدانیم حتی اگر «دَعِی» را در معنای عرفی به «زنازاده» ترجمه کنیم، این کلمه در لسان سیدالشهدا فحش نیست.
🟨 در بین اعراب آنچه که بسیار برای ایشان مهم است و در ادعیهها و زیارتنامهها و روایات به تکرار آمده است، بحث «نَسَب» است. لذا وقتی میخواستند کسی را مورد ارج و قرب قرار دهند نسب او را معرفی میکردند؛ همانطور که در زیارتنامهها برای معرفی اهل بیت (ع) به نسب پاک ایشان اشاره میکنیم.
و نیز اگر میخواستند کسی را رد کنند باز هم به نسب او اشاره میکردند. در اینجا هم هدف سیدالشهدا از #معرفی_نسبِ_ناپاک ابنزیاد، #دشمنشناسی است نه فحش.
👈💢 اینکه چه حرفی فحش است به #عرف_جامعه بستگی دارد؛ در عرف عرب این حرف فحش محسوب نمیشود. همینطور است زمانی که حضرت عبدالله (ع) رو به دشمن گفت «یابن خبیثه» یعنی همه شما که قاتلان سیدالشهدا هستید همهتان نسب ناپاک دارید.
❇️ پیرو همین برداشت اشتباه برخی از هیئتیها، رهبر معظم انقلاب در دیدار سالانه خود با جمعی از مداحان در ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ که بهصورت مجازی برگزار شد، بر «حفظ ادب اسلامی در سخن گفتن» تأکید فرموده و افزودند: مکتب اهلبیت از مسائلی مانند قول بغیر علم، غیبت، تهمت، بدگویی و بدزبانی مبرّا است و شما مداحان نیز باید این معارف را در زبان و عمل به مردم تعلیم دهید.
📚منبع
۱ـ الکافی (ط – الإسلامیة)، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۳۲۳.
۲ـ جامع السعادات، النراقي، ج ۱، ص ۳۵۱
۳- مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج۱۲، ص۸۲.
۴- لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۹۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/f35003
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۱
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۰
☑️ بعد اخلاقی / ۸
یکی از خصوصیات ویژه اهلبیت علیهمالسلام مخصوصا امام حسین علیهالسلام #رسیدگی_به_فقرا و نیازمندان و #مردمداری است. در اینجا به سه نمونه از رفتار امام (ع) با ایشان اشاره میکنیم.
🟪 یاری به بدهکاران بیبضاعت.
روزی امام حسین (ع) به ملاقات بیماری به نام اسامة بن زید که ازقضا بدهکار بود، رفت. وی در بستر بیماری آه و زاری میکرد و میگفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة بن زید گفت: بدهکارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام فرمود: ناراحت نباش! من تمام بدهی تو را پرداخت میکنم. اسامه گفت: میترسم قبل از پرداخت بدهیهایم، بمیرم. حضرت فرمود: من تمام بدهیهای تو را قبل از مرگ تو میپردازم. و همانطور که وعده داده بود قبل از مرگ اسامه تمام قرضهای وی را پرداخت. [۱]
👈 بر ما واحب است از این آموزهها پند بگیریم و اگر میتوانیم به تسویه قرض و وام افراد آبرومند کمک کنیم. یک بخش مهمی از زندگی همه ما باید صرف این امور شود در غیر این صورت روضه و گریه به تنهایی ما را به هدف اصلی نمیرساند. #خودسازی زمانی انجام میشود که درکنار روضه و توسل از اینگونه حرکات اهل بیت (ع) هم تبعیت شود. زمانی میشود هیئتی را هیئت امام حسینی دانست که حتما مرکز خیریه یا مرکز فعالیتهای اجتماعی داشته باشد.
🟪بخشش محبوب ترین مال.
نقل شده است امام حسین (ع) در کمکرسانی به طبقات محروم جامعه، گاهی شِکر تصدق میداد. از آن حضرت پرسیدند: ای فرزند رسول الله! چرا شکر در راه خدا میدهید؟ فرمود: من خودم شکر دوست دارم و خدای متعال در قرآن شریف فرموده است «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» هرگز به مقام حقیقی نیکوکاران نمیرسید، مگر این که از آنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید. [۲] و انفاق دوستداشتنیترین مال پیش من، از بهترین چیزهاست. [۳]
👈خداوند تأکید میکند آن چیزی را که دوست دارید ببخشید، که این بخشش ارزشمند است؛ مانند حضرت زهرا (س) که در روز عروسی #لباس_عروس خود را به فقیر بخشید؛ و در پاسخ به پرسش پیامبر که پرسیدند چرا از لباسهای دیگرت انفاق نکردی فرمود شما از جانب پروردگار به ما یاد دادید از آنچه که دوست داریم انفاق کنیم و من لباس عروسم را دوست داشتم و آن را بخشیدم.
🟪یار یتیمان و بی پناهان.
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی میگوید: بعد از واقعه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد، هنگامی که خواستند جسد مطهر امام حسین (ع) را دفن کنند، در دوش آن حضرت اثر پینه و کوبیدگی زخمی یافتند که کاملا از جراحتهای جنگی متفاوت بود. (یعنی زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت.) از امام زینالعابدین (ع) در این مورد سؤال کردند و آن حضرت در پاسخ فرمود: «هذا مما ینقل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل و الیتامی؛ این زخم در اثر حمل بار و کیسههای غذا و هیزم به خانههای بیوه زنان، یتیمان و مستمندان میباشد که پدرم بر دوش خویش آنها را حمل میکرد.» [۴]
👈متأسفانه در هیئات فقط از زخمهای روز عاشورا صحبت شده و هیچکس از این زخمهای کهنه سیدالشهداء که در اثر رسیدگی به فقرا ایجاد شده، صحبتی نکرده است.
📚منبع
۱- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۲۱.
۲- سوره آل عمران، آیه ۹۲.
۳- تفسیر کنزالدقائق، میرزا محمد قمی مشهدی، ج ۳، ص ۱۵۹.
۴- المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۶۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۹۰.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/z11173
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۲
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۱
☑️ بعد اخلاقی / ۹
📌در ادامه بعد اخلاقی سلوک حسینی و در مبحث رفتار امام حسین علیهالسلام با نیازمندان یک نمونه از #بندهنوازی حضرت را ذکر میکنیم.
🟪 نقل است، امام حسین (ع) باغی داشتند که گاهی به آن سر میزدند. در آن باغ غلامی به نام «صافی» باغبانی میکرد. روزی امام به همراه تعدادی از یارانش به باغ میروند و غلام را میبینند که نشسته و #نان میخورد؛ نصف نان را جلوی #سگ میاندازد و نصف دیگر را خودش میخورد. پس از اتمام غذا دست به دعا برداشت و گفت: «الحمدلله رب العالمین اللهم اغفرلی و لسیدی و بارک له کما بارکتَ علی ابویه یا ارحم الراحمین؛ تمام حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالمین است. خداوندا! مرا بیامرز و آقایم را بیامرز و بر او خیر و برکت خود را ارزانی دار، همانگونه که به پدر و مادر او خیر و برکت خود را ارزانی داشتهای، ای مهربانترین مهربانان.»
✳️ این رفتار پسندیده غلام مورد رضایت و #توجه_امام (ع) قرار گرفت و آن حضرت با خوشحالی از جای
خود بلند شد و او را صدا زد. غلام با شنیدن صدای ایشان دستپاچه شده و گفت: سرورم! ای مولای همه اهل ایمان تا روز قیامت! من را ببخش که متوجه حضور شما در باغ نشدم.
امام (ع) فرمود: ای صافی! تو مرا #حلال_کن که بدون اذن به باغ تو آمدم.
صافی گفت: این سخن شما نشانه بزرگواری، کرامت و آقایی شماست وگرنه، این باغ مال شماست.
امام (ع) فرمود: دیدم که نصف لقمهات را به طرف سگ میانداختی و نصف دیگرش را خودت میخوردی؛ چرا چنین میکردی؟ پاسخ داد: در حال خوردن نان، دیدم این حیوان به من نگاه میکند، از او خجالت کشیدم. او سگ شماست که باغ شما را پاسداری میکند، من هم بنده و غلام شما هستم و هردو ریزهخوار نعمت شماییم.
✳️ از این عاطفه و ادب صافی، چشمان امام پر از اشک شد و فرمود: حال که چنین است، تو در راه خدا آزادی و هزار دینار به تو بخشیدم.
غلام گفت: اما من همچنان دوست دارم در باغ شما خدمت نمایم.
امام حسین (ع) فرمود: «ان الکریم ینبغی له ان یصدق قوله بالفعل؛ البته شایسته است شخص کریم، کردار خویش را با گفتارش هماهنگ نماید! آیا به تو نگفتم مرا حلال کن که بیاجازه به باغت آمدم؟! اکنون کردار خود را با گفتارم هماهنگ میکنم و این باغ را به تو میبخشم. پس حالا یاران مرا که اینجا آمدهاند، مهمان حساب کن و به خاطر من از آنان پذیرایی نما. خداوند متعال تو را در قیامت مهمان کند و بر اخلاق و ادب تو بیش از پیش بیفزاید.»
صافی عرض کرد: حال که این باغ را به من بخشیدی، من نیز آن را برای اصحاب و شیعیان تو وقف نمودم. [۱]
📚منبع
۱ـ مستدرکالوسائل، میرزا حسین نوری، ج۷، ص ۱۹۳؛ کلماتالامامالحسین (ع)، محمود شریفی، ص ۶.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/k54849
✔️ دیدار امام حسین(ع) با عمرو بن قیس قبل از واقعه کربلا
عمرو بن قیس مشرقی با پسر عمویش در قصر بنی مقاتل بر امام حسین علیهالسلام وارد شدند. بعد از سلام از امام علیهالسلام پرسیدند: این سیاهی که در محاسن شما میبینیم، از خضاب است یا رنگ موی شما است؟ حضرت فرمود: «خضاب است، موی ما بنی هاشم زود سفید میشود.» آنگاه پرسید: «آیا به یاری من میآیی؟»
عمرو گفت: من مرد عائلهمندی هستم و مال بسیاری از مردم نزد من است و نمیدانم کار به کجا میانجامد و خوش ندارم امانت مردم از بین برود. البته پسر عموی او نیز همین پاسخ را داد.
امام علیهالسلام فرمود: «پس از اینجا بروید که هر کس فریاد ما را بشنود و یا ما را ببیند و لبیک نگوید و به فریاد ما برنخیزد، بر خداوند است که او را با صورت در آتش اندازد.»
📚منبع
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مکتبة الصدوق، ص ۳۰۸
قصه کربلا، مهدی قزلی، ص ۲۰۶
شیخ طوسی، عمرو بن قیس مشرقی را از اصحاب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دانسته است همچنین علامه حلی، ابن داوود حلی و صاحب معالم نیز عمرو بن قیس المشرقی را جزو اصحاب امام حسین(ع) دانستهاند.عمرو بن قیس المشرقی، از جا ماندگان از کربلا است؛ وی در کربلا به حضور امام حسین(ع) رسید؛ ولی با آوردن بهانه از یاری امام(ع) سرباز زد.
قصر بنیمُقاتِل یا مُقاتِل، از منزلگاههای نزدیک کوفه که امام حسین(ع) در واقعه کربلا، پس از عذیب هجانات در آنجا منزل کرد و سپس شبانه راهی نینوا شد. امام حسین(ع) در این منزلگاه از عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی خواست که به او بپیوندد، اما آنها دعوت امام را نپذیرفتند.
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
✔️ دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ قبل از واقعه کربلا
در قصر بنی مقاتل، حضرت امام حسین علیهالسلام حجّاج بن مسروق را نزد عبید اللّه بن حرّ جعفی فرستاد.
عبید اللّه پرسید: ای حجّاج بن مسروق چه پیامی آوردهای؟ گفت: «هدیه و کرامتی اگر پذیرا باشی! این حسین است که تو را به یاری خود خواندهاست. اگر او را یاری کنی، مأجور خواهی بود و اگر کشته گردی به فیض شهادت نائل خواهی آمد.»
عبید اللّه گفت: به خدا سوگند! از کوفه خارج نشدم، مگر اینکه دیدم جماعت کثیری به قصد جنگیدن با حسین بیرون میآیند و شیعیان او را مخذول ساخته، فهمیدم که حسین کشته خواهد شد. و چون من قدرت بر یاری او را ندارم، مایل نیستم نه او مرا ببیند و نه من او را.
حجّاج بن مسروق نزد امام(ع) بازگشت و پاسخ عبید اللّه بن حرّ را به عرض امام رساند.
آن حضرت با عدهای از اهل بیت و یارانش برخاست و به خیمه عبیداللّه بن حر رفت و در قسمت بالای مجلس در جایی که برای او تهیه شده بود، نشست.
عبید اللّه بن حر میگوید: من در طول عمرم هرگز کسی را همانند حسین علیهالسلام ندیدم. وقتی نگاهم به او افتاد در آن لحظه که به سوی خیمهام میآمد، او منظره و هیئت گیرایی داشت که در هیچ چیزی آن جاذبه وجود نداشت و چنان رِقّتی در من پدیدار شد که تاکنون هرگز نسبت به کسی در من این گونه رقّت پیدا نشده بود. آن لحظهای که مشاهده نمودم امام حسین علیهالسلام راه میرفت و کودکان [و جوانان ] پروانهوار گرد شمع وجودش حرکت میکردند، به محاسنش نظر کردم همانند بال غراب سیاه بود.
عرض کردم: آیا این رنگ سیاهی موی شما است یا اثر خضاب است؟
فرمود: «ای پسر حُر! پیریام فرا رسید.» متوجه شدم که اثر خضاب است.
آنگاه امام حسین علیهالسلام فرمود: «ای پسر حُر! اهل شهر شما به من نامه نوشتند که به یاری من هماهنگاند و از من خواستند تا نزد آنها بیایم؛ ولی به آنچه وعده داده بودند، وفا نکردند. و تو [نیز] دارای گناهان زیادی هستی. آیا نمیخواهی به وسیله توبه، آن اعمال ناشایسته را از بین ببری؟»
عبید اللّه گفت: چگونه جبران آن همه گناه ممکن است ای پسر پیامبر! حضرت فرمود: «فرزند دختر پیامبرت را یاری کن!»
عبید اللّه گفت: به خدا سوگند! من میدانم کسی که از تو پیروی کند، در روز قیامت سعادتمند خواهد شد؛ ولی نصرت من تو را در قتال با دشمن بینیاز نمیکند و در کوفه برای شما یاوری نیست و من [نیز] چنین نکنم؛ زیرا نفسم به مرگ راضی نمیشود ولی اسبم به نام ملحقه و شمشیرم را در اختیار شما قرار میدهم.
حضرت فرمود: «ما جِئْناک لِفَرَسِک وَسَیفِک اِنَّما اَتَیناک لِنَسْأَلَک النُّصَرَةَ؛ ما برای اسب و شمشیرت به نزد تو نیامدیم. ما آمدیم که [تو راه سعادت را انتخاب کنی و] از تو یاری بخواهیم.»
آنگاه فرمود:
«حال که ما را یاری نمیکنی، به اسب و شمشیرت نیازی نیست و ما گمراهان را به یاری خویش نطلبیم؛ ولی تو را نصیحت میکنم، اگر میتوانی به جایی برو که فریاد ما را نشنوی و مقاتله ما را نظاره گر نباشی. از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: مَنْ سَمِعَ واعِیةَ اَهْلَ بَیتِی وَلَمْ ینْصُرْهُمْ عَلی حَقِّهِمْ اَکبَّهُ اللَّهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النَّارِ؛ هر کس بانگ اهل بیت من را بشنود و بر گرفتن حقشان یاری نکند، خدا او را به روی در آتش میافکند.»
بعدها عبید اللّه بن حرّ اشعاری در ندامت و پشیمانی از عدم حمایت از امام حسین علیهالسلام سرود و در حالیکه از ابن زیاد خشمگین بود کوفه را به قصد جبل ترک کرد.
📚منبع
مقتل الحسین، مقرّم، ص ۱۸۹
الفتوح، احمد بن اعثم کوفی، ج ۵، ص ۱۳۱
قصر بنیمُقاتِل یا مُقاتِل، از منزلگاههای نزدیک کوفه که امام حسین(ع) در واقعه کربلا، پس از عذیب هجانات در آنجا منزل کرد و سپس شبانه راهی نینوا شد. امام حسین(ع) در این منزلگاه از عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی خواست که به او بپیوندد، اما آنها دعوت امام را نپذیرفتند.
عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی، از کسانی است که در جریان واقعه کربلا دعوت امام حسین(ع) برای همراهی را نپذیرفت. عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد.
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447