آموزش تخصصی مداحی و روضه
#شب_دوم_محرم #روضه_ورود_به_کربلا #دستگاه_ماهور از اول تا 9:40 #آواز_شورمحلی از 9:40 تا آخر #استاد_ح
❁﷽❁
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#فیش_روضه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
کاروان عشیره ی خورشید
وارد قتلگاه خون شده است
کاروانی که محو در معبود
وارد ورطه ی جنون شده است
روز دوم محرم همین که قافله ی
ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدند
سیدبن طاووس تو لهوف این جوری نوشته آقا سیدالشهدا سوال کردند نام این سرزمین چیه؟
یه نفر گفت به اینجا کربلا میگن ،
تا اسم کربلا رو شنید
فرمود
اِنزِلوُها
یعنی از مرکب ها پیاده شید چندتا جمله فرمود ابی عبدالله
یکی یکی میخونم و ترجمه می کنم
فرمود :
هَاهُنَاوالله مَحَطُّ رِکابنَا،
این سرزمین همونجاییه که خیمه هامو نو بر پا میکنیم
وَ سفكُ دِمَائِنَا
اینجا همونجاییه که خونهای ما ریخته میشه
هَاهُنَاوالله مَحَطُّ قبورنا
اینجا همون جاییکه قبرهای ما رو برپا میکنند
تا اینجا کسی بلند بلند گریه نمیکرد
اما یه جمله ای فرمود ابی عبدالله
من میگم شاید از اینجا به بعد صدای ناله ی زینب بلند شد
فرمود
هاهُنا والله سُبِیَ حَریمِنا (۱)
یعنی این سرزمین همون جاییه که اهل بیت ما رو به اسارت میبرند
صدای نالتو آزاد کن بگو
حسین
یه جوری ناله بزن صدای ناله و شیون زینب و کسی نشنوه
حسین
جانم به این ناله ها
جانم به این گریه ها
همه ی دشت ساکت و آرام
در تماشای منظری زیباست
حالا خیمه ها رو برپا کردند یکی یکی میخان مخدرات از ناقه ها پیاده بشن
همه ی دشت ساکت و آرام
در تماشای منظری زیباست
دست عمّه درون دست علیست
پلّه ی عمه زانوی سقّاست
در همین دشت عاشقی می شد
خیمه هاشان یکی یکی برپا
خیمه ی زینب است پیش حسین
پاسدار حرم شده سقا
گوشه ی خیمه دختری کوچک
روی پای حسین خوابیده
ناگهان می پرد ز خواب خوشش
خواب آشفته ای یقین دیده
گفت بابا که خواب می دیدم
شامیان معجر مرا بردند
گوئیا در پس همین خیمه
عمّه جان تازیانه می خوردند
گوشه ی خیمه ای در آنسو تر
بین گهواره طفلکی خواب است
دخترک خواب دیده که سر او
بر نوک نیزه مثل مهتاب است
صداتو آزاد کن بگو حسین
امشب بگو آقا جان
اگر چه من لایق نیستم اما اجازه بده منم سیاهی لشکرت باشم
نکنه بچه هات از سیاهی لشکر دشمن به هراس بیفتن آقا جان
از سر اضطراب و تشویش و
بی قراری یکی یکی زینب
می شمارد دوباره تعداد
مردهای قبیله را امشب
با وجود تمام مردان و
غیرت آسمانی عبّاس
ترسی از جانب سیاهی ها
اندکی هم نمی شود احساس
از پس یکدگر گذشت ایّام
و کنون عصر روز عاشوراست
از روز دوم محرم ببرمتون عصر روز عاشورا
آسمان بی قرار و دلتنگ است
در دل اهل این حرم غوغاست
چه خبر بود؟
رفته بر روی نیزه ها خورشید
پیش چشمان خیس یک خواهر
دم به دم می رسد به گوش پدر
صوت کم جان هق هق دختر
دختر فاطمه پریشان است
خیمه ها گُر گرفته واویلا
دختری که کبود سیلی هاست
روضه می خواند از دل زهرا(۲)
همین که خیالشون راحت شد حسین به شهادت رسید
سر نورانی ارباب رو به نیزه ها زدن
صدا زد یه عده اراذل و اوباش بیان
میخاید چی کار کنید؟
باید به خیمه ها حمله کنید
خیمه هایی که روز دوم محرم، یکی یکی با چه صفایی برپا کردن حالا دارن همه رو آتش میزنند
مخدراتی که با چه احترامی وارد این سرزمین شدند حالا یکی یکی دارن فرار میکنن
حالا فهمیدی چرا ابی عبدالله فرمود:
هاهنا والله سبی حریمنا
اینجا همونجاییه که اهل بیت ما رو به اسارت میبرن
هرجا نشستی ناله بزن
یا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) لهوف سید بن طاووس
(۲) ✍وحید محمدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#دستگاه_ماهور
#آواز_شورمحلی
#استاد_حاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
@madehin14 روضه حضرت رقیه_ شورمحلی.mp3
زمان:
حجم:
12.07M
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#آواز_شورمحلی
#استاد_حاج_اسماعیلی
👇به همراه #فیش_روضه 👇
@madehin14
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#شب_سوم_محرم #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها #آواز_شورمحلی #استاد_حاج_اسماعیلی 👇به همراه #فیش_روضه
❁﷽❁
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه
#فیش_روضه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا بنت ابی عبدالله
ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟
سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟
بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی
حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟
از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟
از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟
امشب، هر کی حاجت داره
هر کی گرفتاره
هر کی مریض داره
دامن این خانوم سه ساله رو بگیره
این خانوم ،باب الحوائجه
این خانوم،دردانه ی اربابمون سیدالشهدا ست.
فقط خدا میدونه، روضه ی این خانومِ سه ساله رو، کسایی میتونن درک کنن که تو خونه دختر یتیم داشته باشن،
فقط همسرانِ شهدا، میفهمن یتیم داری چقدر سخته،
همین چند سال قبل تو اصفهان، جنازه ی یکی از شهدا رو بعد چند سال، تو تفحص شناسایی کردند، گفت من مامور شدم به خانواده ی شهید اطلاع بدم، وقتی اومدم در زدم یه دختر جوانی اومد درو باز کرد،
گفتم منزل شهید فلانی؟
گفت بله، من دخترشم،
تا بهش گفتم جنازه ی پدر شما پیدا شده، شروع کرد گریه کردن، گفتم قراره فردا ظهر، جنازه رو بیاریم خونه ی شماها، بعد میریم برا تشییع، دیدم دختر شهید با گریه و التماس، صدا زد میشه جنازه ی بابامو فردا شب بیارید؟
گفتم ما برا فردا ظهر برنامه ریزی کردیم
دیدم خیلی گریه میکنه و التماس میکنه قبول کردیم،
فردا شب ، همینکه با جنازه رفتیم تو کوچه ، دیدم همه جا چراغونه، تعجب کردم ،سؤال کردم چه خبره؟
گفتن تو این کوچه امشب ، مجلس عروسی برپاست، اومدم در خونه ی شهید، دیدم مجلس عروسی تو همین خونه ست، وارد خونه شدیم خواستیم برگردیم ،
دیدم فرزند شهید با چادر سفید اومد جلوتر، گفت خیلی وقته چشم انتظارم،
همه سر سفره ی عقد منتظرن پدر عروس، بیاد زود باشید بابامو بیارید،
چند سال از شهادت گذشته فقط چند تا پاره ی استخوان، اینا رو آوردیم
این استخونا روگذاشت کنار سفره ی عقد، گفت به همه گفته بودم، بابام میاد سر سفره ی عقدم،
بابام بهم قول داده بود،
دیدید بابام اومده.
دلت آماده شده؟ببرمت خرابه ی شام
تو خرابه ی شام ، وقتی سر بابا رو آوردن ،
صدا زد :
یا عمتی هذا راس من؟
عمه جون،این سر کیه؟
صدا زد،
هذا راس ابیک الحسین،
این سر بابای غریبت حسینه،
سر بابارو تو دامن گذاشت، شروع کرد با باباش درد و دل کردن،
آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود
بابا بابا...
قربان قرآن خواندنت ،پس حنجرت کو؟
آخه همینطور که با سر باباش حرف میزد هی با دستای کوچولوش سر بابا رو نوازش میکرد نمیدونم دستش به کجا رسید یه مرتبه صدا زد
لب های من مثـل لبت دارد ترک ها
با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟
بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!
من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟
بابا....
یکی دو بیت دیگه درد و دلای رقیه رو بخونم هر کی میخاد گریه کنه بسم الله
این چند روزه هر کسی سوی من آمد
فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟
بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست
خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟
آن شب که افتادم ز نـاقه
همه ی روضه من همین دو بیته
آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک
حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او)
با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت
می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟
دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد
من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد(۱)
یه مرتبه دیدن ،صدای روضه خونه خرابه قطع شد، دیگه صدای ناله ی رقیه نمیاد،
شاید اول گفتن خدا رو شکر، رقیه خوابش برد،
اما همینکه زینب اومد بالا سرش، دید سر یه طرف ،رقیه یه طرف، اینقدر غصه ی باباشو خورده، از غصه دق کرده ، هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)✍مصطفی هاشمی نسب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه
#آواز_شورمحلی
#استاد_حاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#روضه_پنجم_محرم #عبدالله_بن_الحسن علیه السلام #آواز_بیات_اصفهان #آواز_شورمحلی 👇👇فیش روضه 👇👇 @made
❁﷽❁
#روضه_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_شورمحلی
👇👇فیش روضه 👇👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
امشب و فردا شب مهمان سفره ی با کرم امام مجتبی هستیم این دو شب متعلق به فرزندان امام مجتبی ست تو این دو شب، هر موقع اشکاتون جاری میشه هم امام مجتبی هم آقامون سیدالشهدا به چشماتون نگاه میکنند
روضه ی امشب دیگه مقدمه نداره، از همین اول مجلس ،دلتو میبرم تو گودال قتلگاه
هر طوری بلدید برا یتیم امام مجتبی گریه کنید
چقدر تیر چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجوونه
مثل بچه شیر می مونه، وقتی که رجز می خونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ، دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
وقتی رسید تو گودال قتلگاه، دید یه نامردی ،شمشیرشو بالا برده ،فرق عمو رو نشانه گرفته، صدا زد : يابن الخبیثه اتقتل عمی
تو میخوای عموی منو بکشی، مگه من مرده باشم، من نوه ی همون مادری هستم که خودشو سپر امامش کرد من نوه ی پهلوون خیبر شکن علی هستم
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ، دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد
نامرد شمشیرشو پایین آورد عبدالله دستشو بالا برد سپر بلای عمو کرد تیغ شمشیر دست عبدالله رو گرفت، دست این آقازاده ، به پوست آویزان شد اینجا بود به یاد بازوی ورم کرده ی مادرش فاطمه ی زهرا صدا زد وا اماه، یعنی مادرجان، ببین منم مثل تو دستمو برای دفاع از ولایت دادم
توی خون داره می خنده، عمو جون دیدی که مَردم
اگه تو خیمه می موندم، جون عمه دق می کردم
خدارو شکر نمی مونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمی بینم، سوی ناموسم جسارت
خدا رو شکر نمی بینم، دست عمه رو می بندن
پای نیزه ی ابالفضل، به اسیری مون می خندن(۱)
تا ضربه رو خورد افتاد تو بغل ابی عبدالله، ابی عبدالله داره آرومش میکنه غصه نخور عبدالله، الان میری پیش بابات، الان مادرم فاطمه میاد، یه چند لحظه گذشت دیدن نامرد، حرمله پیدا شد نمیدونم یکی دو قدم دیگه تیر و کمان برا چیه؟ تیرو تو چله ی کمان گذاشت گلوی نازک عبدالله رو نشانه گرفت آنچنان تیرو زد گلوی عبدالله به شانه ی ابی عبدالله دوخته شد.
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)✍محسن عرب خالقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن علیه السلام
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_شورمحلی #فیش_روضه
#استاد_حاج_اسماعیلی
@madehin14
@madehin14 روضه حضرت علی اصغر_ماهور.mp3
زمان:
حجم:
10.11M
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#دستگاه_ماهور از اول با گوشه داد
#آواز_شورمحلی از اواخر روضه
#استاد_حاج_اسماعیلی
👇به همراه #فیش_روضه 👇
@madehin14
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نون بیار کباب ببر
برخورد فرزند یکی از میزبانان عراقی با زائرین
لطفا با حال خوب ببینید 😭
| #محرم۱۴۴۶
| #محرم۱۴۰۳
| #خاطرات_اربعین
#آواز_شورمحلی
💠 آموزش تخصصی مداحی
🆔 @madehin14
@madehin14 زمزمه بازگشت اسرا به مدینه.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
#نوحه #زمزمه #آواز_شورمحلی
#بازگشت_به_مدینه
مدینه کاروان از ره رسیده
غریب و بیکس و مِحنت کشیده
تماشا کن که زینب بی حسین است
رسیده از سفر قامت خمیده
دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد
دو چشمانش از غم تر شد
زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر
زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر
وای حسین وای ۳
برای جد خود روضه بخوانم
نما گریه بر آن قد کمانم
کنار قتله گه کردم صدایت
تماشا کرده ای اشک روانت
دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد
جسارت بر همه دین شد
نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا
همین پیراهن از او مانده یا جدا
وای حسین وای ۳
انیس سینه ام آهی حزین است
به یاد علقمه قلبم غمین است
دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است
کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین
شده سقا نقش زمین
ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد
شبیه خارجی ها با – حرم تا شد
شعر #قاسم_نعمتی ✍
نغمه پردازی: #حاج_اسماعیلی
#ورود_کاروان_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
@madehin14
@madehin14 روضه11محرم(همایون و شور.mp3
زمان:
حجم:
10.07M
▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️
#روضه_یازدهم_محرم 1404
#اسارت #وداع_با_اجساد_شهدا
#حاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون و #آواز_شورمحلی
@madehin14
هدایت شده از آموزش تخصصی مداحی و روضه
@madehin14 روضه11محرم(همایون و شور.mp3
زمان:
حجم:
10.07M
▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️
#روضه_یازدهم_محرم 1404
#اسارت #وداع_با_اجساد_شهدا
#حاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون و #آواز_شورمحلی
@madehin14
❁﷽❁
👆 #فیش_روضه #یازدهم_محرم👆
●━━━━━━───────
#دستگاه_همایون #درآمد
«السَّلَامُ عَلَیكُمْ یا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ»
از لطف زهرا ما گرفتار حسینیم
شکرخدا گرمی بازار حسینیم
الحمدلله #درآمد_دوم
هر کس که پرسید ازمقام مابگویید
ما جزو نوکرهای دربار حسینیم
#درآمد هر کجا نشستی و صدای منو میشنوی روز یازدهم محرمه، باهم زمزمه کنیم،
حسین جان.....
امروز چه خبر بود کربلا، طبق نقلی که تو مقاتل اومده از صبح تا ظهر، عمرسعد لعنت الله علیه دستور داد گفت اجساد کشته شده های خودشون رو جمع کنند بر کشته هاشون نماز خوندن همه رو به خاک سپردن
#درآمد_دوم
اما بدنهای مطهر جگرگوشه های فاطمه، زیر نور خورشید سوزان کربلا، بدون غسل و بدون کفن ،
#چکاوک
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
(دو تا وداع داریم تو روضه هامون، به وداعی که عصر روز عاشورا بود خود ابی عبدالله اومد با مخدرات خداحافظی کرد
یه وداع دیگه ای امروز روز یازدهم اتفاق افتاد)
#درآمد
موقعی که گفتن زنها رو سوار ناقه ها کنید اومدن تا کنار اجساد مطهر شهدا ، تا این زنا و بچه ها چشمشون به این جسدهای پاره پاره افتاد
#چکاوک
همه از رو ناقه ها خودشونو زمین انداختن هر کسی بدن جگرگوشه ش رو در آغوش گرفت این وداع، وداع با بدنهای پاره پاره ست
حالا یه زبانحالی داره زینب کبری ،
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
بر تن زخمی بی پیرهنش گریه کنم
اینقدر گریه های زینب سوزناک بود بعضی مقاتل نوشتن دوست ودشمن گریه می کردند حتی نوشتن مرکبهاشونم گریه می کردند
امان از دل زینب
بگزارید کنار بدنش گریه کنم
بر تن زخمیه بی پیرهنش گریه کنم
صدای ناله ی خانمها بلند بشه خانم زینبو یاری بدید
تا که سر داشت نشد خون سرش پاک کنم
بگزارید به زخم بدنش گریه کنم
داره یکی یکی خاطرات جلو چشم زینب میاد
حسین
چه غریبانه فغان کرد مرا آب دهید
بگزارید به سوز سخنش گریه کنم
بگزارید گلم را که فتاده ست به خاک
کنم از چادر مادر، کفنش گریه کنم
هر کاری کردند این بانوان رو از این بدنها جدا کنند مگه کسی دل می کنه! یه ملعونیه تو بعضی از مقاتل اسمش رو زهر اورد بعضیا گفتن زجر بود،این ملعون دیدن با تازیانه اومد یکی یکی بانوانو با تازیانه از بدنها جدا کرد
اما
من شنیدم یه خانومی رو هر کاری کردن هر چی با تازیانه زدنش ، از بدن باباش جدا نمی شد،تا اومد بالای بلندی،دید عمه یه بدن بی سرو رو دست گرفته ،صدا زد
یا عمتی هذا نعش من
عمه جان، این بدن کیه؟بلافاصله فرمود:
نعش ابیک الحسین
این بدن بابای غریبت حسینه، حق داری نشناسی سکینه جان،
اومد خودشو انداخت رو بدن بابا
اینقدر گریه کرد، خدا نکنه دختر بچه یتیم بشه
دیدن یه عده از اعراب اومدن انقدر زدنش، زینب صدا می زد حسین ،پاشو دارن دخترتومی زنن.
ناله بزن یا حسین.....
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
●━━━━━━───────
#روضه_یازدهم_محرم
#اسارت #وداع_با_اجساد_شهدا
#حاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون و #آواز_شورمحلی
@madehin14