eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
7.5هزار دنبال‌کننده
240 عکس
185 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
18.mp3
9.46M
( سلام الله علیها ) داغ تو را بهانه گرفتم ،گریستم از قبر تو نشانه گرفتم ، گریستم یا فاطمه من عُقدة دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو راپیدا نکردم ادامه شعر اول : یک گوشه از محله ی غم آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم ، گریستم ازکوچه های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم باماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه محرمانه گرفتم گریستم گوشم شنید آهِ تورا بینِ شعله ها تا ردّ تازیانه گرفتم گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم شاعر : یکشنبه 6 بهمن 98 https://t.me/madehin14
تو را در ابتدا از حال بردند سپس با نیزه در گودال بردند همین که سر جدا شد از تن تو ز پای دخترت خلخال بردند @javdafshani
( سلام الله علیها ) اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ داغ تو را بهانه گرفتم « گریستم » از قبر تو نشانه گرفتم « گریستم » ان شاءالله امام زمانمون بیاد ، قبرمادرشون رو نمایان کنه ، یه عمریه از بزرگترهامون یاد گرفتیم و زیر لب زمزمه کردیم : یا فاطمه من عُقدة دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو راپیدا نکردم ادامه شعر اول : یک گوشه از محله ی غم آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم ، « گریستم » ازکوچه های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم « گریستم » باماجرای هیزم و آتش دلم شکست این همه سفارش ، پیغمبر (ص) ، برای دخترش فاطمه ... فرمود : « فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی » فاطمه پاره تن منه ، هر کی فاطمه رو اذیت کنه منو اذیت کرده ... چی شد این همه سفارش ؟ باماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه ، محرمانه گرفتم « گریستم » گوشم شنید ، آهِ تورا بینِ شعله ها تا ردّ تازیانه گرفتم « گریستم » همه جا رسمه ، خونه ای که مصیبت دیدند ، تا چند روز مطبخشون خاموشه ، دور و بری ها غذا میآرن ، اما اهل مدینه دیدند از خونه ی فاطمه دود بلنده ، چه خبره ؟ مگه فاطمه داغدار نیست ؟ اومدند توو کوچه ، دیدند از درِ خونه ی فاطمه ، آتش زبانه میکشه ؟ گوشم شنید ، آهِ تورا بینِ شعله ها تا ردّ تازیانه گرفتم « گریستم » (خیلی وارد روضه های سخت نمیشم ، با همین شعر ادامه میدم ... بی بی جان : ) مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم ، گریستم مضمون تو عنایت محض است ، بیگمان تا حسّ ِ شاعرانه گرفتم گریستم شاعر : ( فقط یکی دوجمله ، بینِ در و دیوار ، چند جمله گفت بی بی ، اول صدا زد : « یا اَبَتا یا رسولَ الله » ، بابا ببین با دخترت چه کردند ؟ بعد صدا زد : « یا فِضَّةُ خُذینی » به خدا محسنم رو کُشتند ؟ ... یه جمله دیگه هم میگن صدا زد : مهدی جان ، پسرم ... أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَومِ الظَّالِمِينَ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ اهواز ، یکشنبه 6 بهمن 1398 @madehin14