eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
7.5هزار دنبال‌کننده
240 عکس
185 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
؛❁﷽❁ روضه حضرت علی اصغر [علیه السلام] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فکری به حال ماهی در التهاب کن روضه ی من از زبان آقازاده علی اصغر علیه السلام هست با باباش امام حسین باباجان فکری به حال ماهی در التهاب کن  بابا برای تشنگی من شتاب کن تا دید صدای هل من ناصر ینصرنی ابی عبدالله میاد خیلیا میگن تو خیمه دیدن صدای گریه ی علی اصغرم بلند شد دردی عمیق در رگ من تیر می کشد  من را برای ذبح عظیم انتخاب کن باباجانم، نبینم تنها شده باشی  هل من معین توست که لبیک می دهم  اَمَّن یجیب های مرا مستجاب کن باباجانم فک نکنی تنها شدی هنوز یه سرباز شش ماهه داری ،آقا  من روی دست های تو قد می کشم، پدر  از این به بعد روی نبردم حساب کن هر کسی وقتی وارد میدان میشد رجز میخوند خودشو معرفی می‌کرد اما علی اصغر زبان نداره، ابی عبدالله خودش، براش رجز خوند قنداقه رو ، رو دست گرفت صدا زد یاقوم،ان لم ترحمونی فارحموا هذالطفل اگه به من رحم نمی‌کنید به این بچه رحم کنید بابا ،بابا  داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است!  با خون من محاسن خود را خضاب کن  گهواره هم که تاب ندارد بدون من  فکری به حال خاطره های رباب کن بابای من  وقتش رسیده نیزه ی خود را علم کنند  هفتاد و دومین غزلت را کتاب کن(۱) ابی عبدالله داره با این قوم حرف میزنه شاید به این واسطه میخاد چند نفرو هدایت کنه، میخاد دستشونو بگیره، یه مرتبه دید قنداقه داره بال بال میزنه یه نگاه کرد دید تیر حرمله، من الاذن الی الاذن گوش تا گوش علی رو برد، این بچه داره تو بغل بابا دست و پا میزنه ، آی علی اصغرم بیچاره م کردی علی جان، یه مرتبه دیدن یه ناله ای بلند شد از آسمان، حسین آرام باش بچه رو رها کن تو بهشت یه دایه ای داره به این بچه شیر میده، غصه نخور حسین، حسین آرام شد درست، اما جواب مادرشو چی بدم. جلو خیمه ها رباب ایستاده، گاهی بلند میشه گاهی مینشینه، از هر کی میبینه سراغ میگیره چی شد؟ باباتون برگشت یا نه؟ یوقت یکی صدا زد رباب گهواره را زینت کنید شش ماهه برگشت آه رباب، بابام داره میاد، اما نه، بابام مسیرشو عوض کرد داره میره سمت پشت خیمه ها، آی بچه ها دست بابام خونی شده گمونم شش ماهه قربونی شده حسین اومد سمت پست خیمه ها، با غلاف شمشیر یه گودالی رو کند قنداقه رو میان خاک ، میخاد زودتر خاکها رو بریزه تا رباب نرسیده، نمیدونم شاید شماها خوب اينو متوجه بشید ، یوقتایی پدر بچه رو برده بیرون، یه اتفاقی افتاده مثلا خورده زمین، یه ذره سر زانوش زخم شده میاد توخونه، میگه نشون مامانت ندی ها، مامانت ببینه طاقت نمیاره ابی عبدالله شاید هی یجوری خاکها رو زیر سر علی اصغر میزاره زخم زیر گلو رو پنهان میکنه ، یه مرتبه دید رباب از راه رسید هی صدا میزنه حسین، بزار برا آخرین بار بچمو بغل بگیرم ،بزار یبار دیگه ببوسمش، وای اگر قنداقه رو بلند کنه سر به بدن آویزان بشه، زخم زیر گلو رو رباب ببینه، رباب طاقت نمیاره، زینب جان بیا کمک رباب.... پسرم از نفس افتاد به دادم برسید داد از این همه بی داد به دادم برسید با پدر رفت و ندانم چه شده کز میدان شاه پیغام فرستاد به دادم برسید بارالها چه بلایی سرش آمد که حسین می‌زند اینهمه فریاد به دادم برسید الا لعنت الله علی القوم الظالمین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍وحیده گرجی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (علیه السلام ) ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
فیش روضه ده شب محرم1402.pdf
442.5K
👌فیش روضه ده شب محرم ١۴٠٢ تقدیم حضور شما شد 👌 صوت اجرای همه فیش ها هم تقدیم شد 👌توضیح در مورد نغمات اجرا شده در هر مجلس را زیرنویس می کنم 🌴شب چهارم در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام و 🌴شب دوم در بین الحرمین کربلا ضبط شد 🌺 فیش روضه های بالا در قالب pdf تقدیم می شود
فیش روضه9_تاسوعا.mp3
11.49M
روضه شب تاسوعا زمزمه شروع این روضه است شعر روضه بعد از زمزمه گوشه های خاوران و اوج جملات روضه فیش روضه چند مطلب قبل در قالب pdf بارگزاری شده این روضه در حرم امام حسین علیه السلام ضبط شد 24تیر402
❁﷽❁ روضه حضرت ابالفضل [علیه السلام] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شرم مرا به خیمۀ طفلان که می ‌برد؟ مشک مرا به خیمۀ سوزان که می ‌برد؟ از یه اهل دلی سوال کرد،گفت :آقاجان ما شنیدیم ابالفضل قدش رشید بوداما چرا قبرش ، اینقدر کوچیکه؟، میخوره این قبر برا یه بچه باشه! میدونی چی جواب داد؟! آخه وقتی ابالفضل، وقتی مشکشو زدن، از غصه،خجالت آب شد چه توقعی داری از قامت ابالفضل؟ ! ادرک اخا سرودم و نالیده ‌ام ز دل خیلیا ميگن آنقدر با ادب بود هیچ موقع ، حسین رو برادر صدا نمیزد، هر موقع میخاست بچه های فاطمه ی زهرا رو صدا بزنه هی میگفت: مولای من، آقای من، حتی زینبو میخاست صدا بزنه میگفت: سیده ی من، خانوم من، هیچ موقع اینها رو خواهر و برادر صدا نمیزد،اما برا اولین بار حسین شنید صدا زد :ادرک اخا، داداش حالا دیگه به دادم برس ادرک اخا سرودم و نالیده ‌ام ز دل این ناله را به محضر سلطان که می‌ برد؟ سقا به خون نشست و علم بر زمین فتاد با دختران خبر ز مغیلان که می ‌برد؟ حالا ببین ابالفضل داره برا چی غصه میخوره؟؟ دستم فتاد پنجۀ دشمن گشوده شد تا وقتی ابالفضل زنده بود ،کسی جرات نمی‌کرد بسمت خیمه ها نگاه کنه، همه از ابالفضل می‌ترسیدند اما دستم فتاد و پنجۀ دشمن گشوده شد این قصه را به موی پریشان که می‌برد؟ دشمن به فکر غارت و معجر کِشی فتاد این شرح را به طفل هراسان که می ‌برد؟(۱) همه شنیدید ابی عبدالله اومد سرشو به زانو گرفت ،صدا زد برادرم، قربونت برم،ابالفضلم، علمداررشیدم، پاشو قربونت برم، باید ببرمت سمت خیمه ها، اینایی که میگم زبان حاله، هیچ کجا ننوشته، شاید، ابالفضل بگه حسین، پاشو برو سمت خیمه ها، چرا؟ آخه یه عده صدا میزدن، ابالفضل افتاد، علمدار زمین گیر شد،حالا وقتشه، حالا باید به خیمه ها حمله کنیم ، صدا زد حسین پاشو برو، الان میان به خیمه هات حمله میکنن. همه جلو خیمه ها منتظرن، مخدرات مقابل خیمه هاایستادن، ببینن چی شد؟ ابالفضل برمیگرده یا نه، دخترا هی به بچه های کوچولو وعده میدن، غصه نخورید الان عمومون ابالفضل بر میگرده، عمو ابالفضل وعده بده رد خور نداره. عمومون پهلوونه، خدا نکنه یه پهلوونی یه وعده ای بده و وعدش، محقق نشه آبروش میره، ابالفضل خودش وعده داده آب میاره، بچه ها غصه نخورید، یه وقت دیدن اباعبدالله داره میاد با یه دست، عنان ذوالجناح رو گرفته یه دست به کمر، داره آروم آروم میاد،امید حسین نا امید شد اومد مقابل خیمه ها نشست ،از هیبت حسین همه فهمیدن چی شده، کسی جرات نمیکنه بیاد سوال کنه، یه مرتبه دیدن سکینه، اونیکه مشک رو به عمو داده، حالا اومد جلو، صدا زد ابتا ؛أین عمی العباس، بابا ما دیگه آب نمیخایم بگو عمومون برگرده،ابی عبدالله نتونست جواب بده، نمدونم تا حالا اینجوری شدی؟زبونش بند اومد بغض گلوی حسینو گرفته، هر کاری کرد چی جواب بدم ؟از جا بلند شد اومد عمود خیمه عباسو کشید خیمه رو زمین خابید، یعنی، بچه ها،برید برا اسارت آماده بشید این خیمه دیگه صاحب نداره هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍محمد سهرابی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (علیه السلام ) ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
؛❁﷽❁ مناجات امام زمان و روضه حضرت علی اکبر [علیه السلام] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا صاحب الزمان دلم براي ديدنت عذاب شد نيامدي آقای من.... چقدر دوريِ شما عذاب شد نيامدي به شهر وعده داده ام كه مي رسي و پيش شان دوباره نوكر شما خراب شد نيامدي صداي زدي حسين را ، صدا زدم حسين را تمام عمر من پُر از جواب شد نيامدي یابن الحسن، از وقتی محرم شده و میام تو روضه ها، میام تو هیئتها، حس میکنم بهت خیلی نزدیکتر شدم، حس میکنم آقاجان،بیشتر باشما انس گرفتم آخه فرمودند روضه ی امام حسین تنها جاییه که امام زمان حتما میاد خیلیا ميگن هم خودش میاد هم مادرش ،فاطمه ی زهرا میاد شب يـتيـم مجتبي گذشت و من نديدمت چقدر شاخه هاي گل گلاب شد نيامدي شبِ علي اكبر است، رسيد صاحب عزا ببين كه مادرت ز گريه آب شد نيامدي  (۱) آقای من ، روضه ی علی اکبر، خیلی سنگینه، اون قافله ای که به قصد زیارت کربلا، راه افتادن، مسیر طولانی بود بسختی بعد چند روز پیاده روی رسیدن کربلا، همون شبی که رسیدن شب جمعه بود شاید آخرای شب رسیدن کربلا، همه خسته بودن، بعضیاشون گفتن خوبه استراحت کنیم صبح زود بریم زیارت، اما بقیه گفتن نه، همین الان بریم زیارت اربابمون، ما چند روزه به عشق یه همچین لحظه ای ، راه افتادیم، اومدن تو حرم ارباب، روضه خون این قافله شروع کرد روضه خوندن ، روضه ی آقازاده علی اکبرو خوند همه گريه کردندخودشونو میزدند، تمام شد اومدن برا استراحت، اينو بارها و بارها شنیدید اما هرباری که گفته میشه یه تازگی دیگه ای داره، اومدن برا استراحت همگی خوابشون برد یه ساعتی گذشت دیدن روضه خون از خواب بیدار شد هی داره خودشو میزنه، هی خاکا رو برمیداره رو سر می ریزه همه بیدار شدن چه خبره؟ گفتن فلانی الان تو حرم ارباب بودیم تو هم روضه خوندی،خب بزار بقیه بخابن، این کار چیه داری میکنی؟! صدا زد منم مثل شما خسته بودم میخاستم بخابم اما الان اربابم حسین رو تو خواب ،دیدم فرمود فلانی این بار اگه شب جمعه اومدی تو حرمم، روضه ی علی اکبرم رو نخون، آخه مادرم فاطمه ی زهرا اینجا بود روضه ی علی اکبرو طاقت نمیاره مادر، مادرم از هوش رفت، یا صاحب الزمان روز هشتم محرمه، چشم بهم گذاشتیم دهه ی اول، داره تموم میشه، امروز به حق آقازاده علی اکبر، قسمت میدیم آقاجان، یه نگاهی از اون نگاهایی که جدت ابی عبدالله به حر کرد حر زیر و رو شد یه دونه ازاون نگاه‌ها به چشمای ماها بینداز، یه کاری کن تا اسم حسین بیاد چشمامون پر از اشک بشه یا صاحب الزمان زیارت عاشورا رو بخوانیم به نیابت از شهدا ، صلحا، گذشتگان. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍حسن لطفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (علیه السلام ) ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
▪️ضمن عرض تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی▪️ برای استفاده بیشتر علاقمندان به بسته آموزشی نوحه از امشب بمدت 48 ساعت با 50 درصد تخفیف یعنی بمبلغ 200 هزار تومان عرضه می شود 📝 آموزش سبک گذاری رو نوحه های سنتی و جدید با نغمات مختلف 📝ارائه نوحه های مختلف برای 10 شب محرم 📝آموزش انواع ریتم های سینه زنی و کلی مطالب آموزشی دیگر 🙏لطفا هدیه بسته را به حساب شماره 6037697669943711 بنام حمید حاج اسماعیلی واریز فرمایید و رسید آنرا به آیدی @madehine14 ارسال فرمایید
❁﷽❁ روضه شب عاشورا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک امشب شهادتنامه ی عشاق امضا میشود فردا ز خون عاشقان این دشت ... چه خبر بود امشب کربلا؟ تاریخ طبری میگه عصر روز تاسوعا، لشکر عمر سعد شروع کردن حرکت، بسمت خیام ابی عبدلله، آقا سیدالشهدا،شمشیرشون به زمین زده، سر گذاشته رو شمشیر مبارک، یه چند لحظه ای خواب به چشم ابی عبدالله اومد،بی بی زینب سراسیمه اومد حسین رو بیدار کرد صدا زد خواهرجان، الان جدم پیغمبرو در خواب دیدم فرمود: حسین ،به زودی بسمت ما نیای، صدا زد، زینب جان، کان لحظه ی شهادت ما نزدیکه، ابالفضلش رو صدا زد: یا عباس، ارکب بنفسی انت یا اخی عباس جان ،سوار اسبت شو قربونت برم، همه ی عالم میگن یا حسین، فدات بشیم آقاجان، فقط یجاست حسین میگه بنفسی انت ، جونم فدات یا عباس، برادرم،فرمود برو با اینا صحبت بکن ببین چی میخان، آقا قمر بنی هاشم با یه تعدادی از اصحاب اومد مقابل لشکر، ب عمر سعد فرمودچی میخای؟ گفتن ما دستور داریم یا باید حسین با یزید بیعت کنه یا باهاش بجنگیم، آقا قمر بنی هاشم برگشت با ابی عبدالله صحبت کرد، امام حسین فرمود برو با اینا صحبت کن عباس جان،امشبو مهلت بگیر ما دوست داریم با خدا مناجات کنین نماز بخونیم، امشبو مهلت دادن به ابی عبدالله، برای این که مناجات بکنه امشب، شب قیامت کبرای دیگر است هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است امشب رسد به گوش، مناجات عاشقان فردا، به روی خاک، بدن های بی سر است امشب، علم به دست علمدار کربلاست پاسبان خیمه ها ابالفضله، بچه ها همه خابیدن خیالشون راحته، اما، فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است یه بیت ،عرض روضه ی من همینجاست امشب رباب، دست دعایش بر آسمان امشب رباب هی دور علی اصغرش میگرده، آخه ابی عبدالله یه حرفایی زد نمدونم به گوش رباب رسید یا نه ؟ موقعي که قاسم سوال کرد عمو جان، آیا منم فردا کشته میشم یا نه؟ ابی عبدالله فرمود عزیز دلم، عموجانم، بگو ببینم مرگ در نظر تو چگونه ست قاسم صدا زد احلی من العسل، ابی عبدالله بعدش یه جملاتی فرمود خیلی رمزآلوده ،فرمود قاسم جان فردا تورو به یک بلای عظیمی میکشن، بعد یه جمله ای فرمودفردا اینا حتی به طفل شیرخواره ی ما رحم نمی‌کنند. نمیدونم رباب اينو شنید یانه! امشب رباب، دست دعایش بر آسمان فردا تسلّی دل او، داغ اصغر است(۱) ای حسین امشب این طوری گذشت اما امان از عصر فردا،موقعی که ابی عبدالله اومد با اهل حرم ، وداع کنه دیگه نه ابالفضلی داره، نه علی اکبری داره، تک و تنها شده ، تا شروع کرد با لشکر حرف زدن، هل من ناصرینصرنی، آیا کسی هست به ما کمک کنه ؟ یه مرتبه شیون اهل حرم بلند شد ابی عبدالله زودی برگشت ، یکی یکی مخدرات رو دعوت به صبر کرد زینب جان، آرام باش، شکییبا باش،خواهرم ام کلثوم آرام باش ،مبادا بلند بلند گریه کنید مبادا بی تابی کنید مبادا دشمن شادمون کنید، اما تو مقاتل نوشتن یه خانومی بین مخدرات، خیلی بدجور گریه میکرد، بگم کی بود؟ خانم سکینه، اینقدر بی تاب شد بعضیا میگن ابی عبدالله از مرکب پیاده شد عبارت مقتل اینه، سکینه رو بغل گرفت، دخترم آرام باش قربونت برم، ابی عبدالله فرمود لا تحرقی قلبی، دیگه بسه، قلبمو مسوزان با اشکات هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍حاج غلامرضا سازگار ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
◾️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ◾️ 🔹علاقمندان به شرکت در کلاس های آموزش مداحی استاد حاج اسماعیلی می توانند در کلاس های ترمی مجمع المادحین حضرت زهرا سلام الله شرکت کنند 👌کلاس های آموزشی بصورت آفلاین و آنلاین برگزار میشه ▪️کلاس های آنلاین برای رفع اشکال هست که برای برادران توسط استاد حاج اسماعیلی برگزار میشه و برای بانوان از اساتید خانم حضور دارند جهت‌ ثبت نام به آیدی های زیر پیام بدید ✏️برادران @madehine14 ✏️خواهران @admin_madahyar
▪️ضمن عرض تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی▪️ برای استفاده بیشتر علاقمندان به بسته آموزشی نوحه از امشب بمدت 48 ساعت با 50 درصد تخفیف یعنی بمبلغ 200 هزار تومان عرضه می شود 📝 آموزش سبک گذاری رو نوحه های سنتی و جدید با نغمات مختلف 📝ارائه نوحه های مختلف برای 10 شب محرم 📝آموزش انواع ریتم های سینه زنی و کلی مطالب آموزشی دیگر 🙏لطفا هدیه بسته را به حساب شماره 6037697669943711 بنام حمید حاج اسماعیلی واریز فرمایید و رسید آنرا به آیدی @madehine14 ارسال فرمایید
❁﷽❁ روضه وداع ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله چرا بی یاری و بهرت دگر یاور نمی آید به دُنبالت کسی جُز اشک هر دختر نمی آید زینبه، داره با حسینش حرفای آخرو میزنه ازین راهی که داری پیش رو لَرزد دلم، دیدم که هر کس می رَود در خیمه ها دیگر نمی آید حسین جان، از صبح هر کی رفت میدان دیگه برنگشت، اگه تو هم بری چه خاکی بسرم کنم؟؟ علمدار تو کو، اکبر چه شد، قاسم کجا رفته؟ هزاران لشکر آن سو بهر تو لشکر نمی آید حسین جان، نبینمت تنها شدی، قربونت برم داداش، ای کاش اجازه میدادی خودم شمشیر دست میگرفتم به جان کی قسم دادی که عمّه درحرم برگشت به دنبال برادر از چه آن خواهر نمی آید آخه با هر کدوم از مخدرات که خداحافظی می‌کرد زینبم پا به پای حسین میومد ابی عبدالله تو هر خیمه ای که می‌رفت زینبم میومد، یکی یکی مخدراتو دعوت به صبر می‌کرد توصیه به صبر می‌کرد مبادا بلند بلند گریه کنید،مبادا دشمن شادمون کنیدا، همه آروم میشدن ام کلثوم آروم شد رباب دیگه گریه نمی کرد حتی سکینه رو بغل گرفت صدا زد با اشک حسرتت دلمو نسوزان،عزیز دلم آرام باش، همه آرام شدن الا زینب، زینبو هر کاری میکنه آروم نمیگیره ، بعضیا گفتن با دست مبارکش یه اشاره کرد به قلب زینب، زینب آرام شد به جان کی قسم دادی که عمّه درحرم برگشت به دنبال برادر از چه آن خواهر نمی آید حالا سکینه داره با حسین حرف میزنه تو روی دختر مسلم ببوسیدی و، من دیدم مرو دختر نبوسیده مرا باور نمی آید گفت بابا میخای بری برو اما قبلش بیا منو بغل بگیر، دست یتیمی به سرم بکش ازضعف و تشنگی حرفی به لب دارم،ولی افسوس لبانم می خورد بر هم، صدایم در نمی آید (۱) یکی یکی همه ی مخدرات رو آرام کرد وصیتهاشو گفت از خیمه ها جدا شد یه مرتبه دید باز صدای زینب داره میاد مهلا مهلا یابن الزهرا داداش برگرد اومد مقابل زینب، چی شده خواهر، یاد وصیت مادرم فاطمه افتادم، بزار زیر گلوتو عوض مادرم ببوسم ، حسین خم شد زینب زیر گلوشو بوسید چی میخام بگم؟! دیگه این خواهر و برادر همدیگه رو ندیدن ، تا اون لحظه ای که زینب اومدبالای گودال قتلگاه هی ناله میزد او می دویدو من میدویدم، زینب داره میگه ها او سوی مقتل من سوی قاتل، شمر داره میره سمت گودال قتلگاه، خدا به داد دل زینب برسه او می‌نشست و من مینشستم او روی سینه من روی زانو او می برید و امام زمان منو ببخش آقا او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر، من از حسین دل ناله بزن حسین.... ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی گویا غریب بودی و خواهر نداشتی حسین... گویا غریب بودی و مادر نداشتی بدم المظلوم....ده مرتبه یا الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍علی انسانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁ روضه شام غریبان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یابن الحسن از کربلا فریاد فریاد شام غریبان بر تو مولا تسلیت باد ما از فراق روی ماهت بیقراریم چون اهل کوفه نیستیم ما جان نثاریم شب شام غریبانه، روضه برده شده در گودال قتلگاه به گودال خون آید این زمزمه حسین جان منم مادرت فاطمه ببینم حقشو امشب ادا میکنی یا نه؟؟ ضیا دو عینم مادر داره با حسین حرف میزنه ضیـاء دو عینـم سرت کو حسینم غریبم حسین غریبم حسین صدای ناله تون بلند بشه، اجازه ندید صدای گریه و شیون زینبو نامحرما بشنون ، هر کسی ناله داره با من صدا بزنه ،حسین..... امشب ناله ت ،قطع نشه ها، با مادرش فاطمه ی زهرا هم ناله شو شب است و من و گودی قتلگاه بــه رگ‌هـای خــونیـن نمــودم نگـــاه رخ از خون بشویم گلـم را ببــویم غریبم حسین حسین...... در این نیمه شب می‌زند مادرت بـه دریــای خــون بـوسه بـر حنجرت بگو نـور دیـده، که دستت بریده؟ غریبم حسین غریبم حسین من امشب کنم ناله و زمزمه گهــی قتلگــاه و گهــی علقمـه گهی بـا ربابـم دو چشم پـر آبم غریبم حسین شب شام غریبانه، امشب تو خیمه های ابی عبدالله ،چه خبر بود؟! زینب ، یکی یکی بچه ها و زنها رو جمع کرده تو خیمه ی نیم سوخته، آمار بچه ها رو با ام کلثوم گرفت، هر چی فکر میکنم دو تا از بچه ها نیستن، زینب و ام کلثوم، به سر زنان، تو این بیابونا تو تاریکی شب، داره دنبال بچه های حسینش میگرده، یه مرتبه دید کنار یه بوته ی خاری، این دو تا بچه ، دست گردن همدیگه انداختن ، اینقدر گریه کردن ،از غصه ،دو تایی جون دادن روضه ای که میخام امشب بخونم اینه هر کی میخاد گریه کنه ،بسم الله مادرا بیشتر گریه کنن آخرای شب، زینب یکی یکی زنها و بچه ها رو امر کرد بخابید بچه ها، کسی خواب به چشمش نمیاد، به امر ولایی زینب ،همه ی بچه ها خابیدند زنها خابیدند، یه مرتبه دید صدای گریه و شیون بلند شد زینب نگاه کرد دید یه خانمی از خواب بیدار شده زبون گرفته، فهمیدی کیو میخام بگم، صدا زد رباب، عروس مادرم، قربونت برم، چرا تو نخابیدی رباب، صدا زد بی بی جان، چقدر گفتم من آب نمیخورم، خیلی اصرار کردی خانم جان، یه قطره آب خوردم، الان که شیر دارم علی ندارم، حسین.... اینم بگم روضه ی شام غریبانه، شاید سال دیگه زنده نباشیم و گریه کنیم. فرمود برا چند لحظه زینب، یه فرصتی پیدا کرد دید همه خابیدن، از خیمه ها زد بیرون، اومد سمت گودال قتلگاه، چند ساعته زینب از حسینش خبر نداره، اومد سمت گودال قتلگاه، یکی یکی شمشیر شکسته ها،نیزه شکسته ها، سنگها و کلوخها رو کنار میزنه صدا زد گلی گم کرده ام می‌جویم او را به هر گل میرسم می‌بویم او را هر چی گشت حسینشو پیدا نکرد صدا زد گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت قربونت برم ، حتی کهنه پیراهنم به غارت بردن، اگه بخای کسی رو بشناسی اول از صورت میشناسی، اگه سر نباشه از لباسا میشناسی، قربون اون آقایی برم حتی لباس ها شم رو غارت کردن، اگه اینهام نشد یه نشونه هایی، مثلا انگشتری که تو دست داره، قربونت برم حسین جان، حتی انگشترتم به غارت بردن، هر جا نشستی ناله بزن یا حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛