فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار حاج آقا قرائتی در اثبات ولایت امام علی علیه السلام
عالی بود 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمترین عملکردهای دولت آقای رئیسی
AUD-20220205-WA0007.mp3
12.6M
🔶⭕️ صحبت های مهم مداح اهل بیت حاج مهدی رسولی در مورد وضعیت جمعیتی کشور و مجاهدتی بزرگ...
🔺 حاج مهدی رسولی
#جهاد_تبیین
#انتشار_عمومی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب عجیب آیت الکرسی از زبان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله
☝دلها را نشکنیم
🔹دلهای مستمندان و تنگدستان ارزشمند است و در حوادث روزگار خراشهای بسیار برداشته است؛ سعی کنیم این دلها را نشکنیم. #دل، ارزش فراوان دارد با بیتوجهی و در عالم بیخیالی آن را نشکنیم.
🔹دلِ بیماری را که زجر فراوان و رنج دوران دیده است، نشکنیم. دلِ مصیبتزده و دردمندی را که از حال و روزگارش خبر نداریم و خبر نمیگیریم، به راحتی و از سر غرور و خودخواهی نشکنیم.
🔹دلِ کودک دستفروشی را که التماس میکند تا چیزی از او بخریم، با گفتار ناهنجار و نگاهی ناجوانمردانه نشکنیم و چهره برنتابیم؛ شاید مادری بییار و درمانده و برادران و خواهران کوچک و گرسنهای در انتظار او صبح را به شام میرسانند تا با پول اندکی که به دست آورده، شکمشان را سیر کنند.
🔹دلِ نیازمندان و تنگدستانی را که لباس معمولی و کفش ساده و کلبهی بیرونقی دارند، با نگاهی تحقیرآمیز و خندهای معنادار نشکنیم.
🔹دلِ کارگری را که در گرما و سرما کار میکند و عرق میریزد تا فرزندان خردسالش را شاد کند، نشکنیم.
🔹شاید ما دردی نداریم؛ اما از دردها و رنجهای دیگران نیز خبر نداریم، پس زود قضاوت نکنیم و اگر قدرت نیکی نداریم، بد نکنیم؛ اگر مردانگی وجود ندارد، نامردی و نامردمی کردن نیز زیبا نیست.
🔹گر بر سر نفس خود امیری مردی
🔹 ور بر دگری خرده نگیری مردی
🔹مردی نبود فتاده را پای زدن
🔹گر دست فتادهای بگیری مردی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
ذرهبین در دستم را شکستهام، دیگر به کارم نمیآید
و خودم را به نفهمیدن زدهام
نه آنکه دیگران لایق بخشش باشند، نه!
قلب من سزاوار آرامش است
چشمانم را هم بستهام
و تصمیم گرفتهام که از بدی ها چشم بپوشم
و پیش از آنکه رفتارها، در ذهنم ناراحتی بیافرینند،
گوششان را بگیرم و به جایی بیندازم که عرب نی انداخت
این بار تنها، برای آرامش خودم!
تکههای قلب شکستهام را، به دست میگیرم
و خیال میکنم، هیچ اتفاقی نیوفتاده است
#فاطمه_اندربای
💕💝💕💝
#ژله_تخم_شربتی
تخم شربتی ۱ ق غ
ژله در طعمهای مختلف ۳ بسته
ژله الوورا ۱ بسته
بستنی وانیلی ۱ لیوان
تخم شربتی رو در کمی آب حل میکنیم تا باز بشه و لعاب بندازه هر بسته ژله رو بجز آلورا با ١/۵ لیوان آبجوش حل میکنیم. چند قاشق از یکی از رنگها کنار میذاریم(برای قسمت قلب ها) مابقی رو میذاریم یخچال تا ببنده.
ژله الوورا هم با ۱ لیوان ابجوش حل میکنیم, وقتی خنک شد بهش ۱لیوان بستنی آب شده اضاف میکنیم و کنار میذاریم.
کف قالب مورد نظر تخم شربتی رو با اون چند قاشق ژله ای که نگه داشته بودیم میریزیم و اجازه میدیم ببنده بعد یک لایه از ژله الوورا با بستنی میریزیم مابقی ژلها رو ریز خرد میکنیم و با ژله الووا و بستنی مخلوط میکنیم و روی لایه های قبلی میریزیم.و میذاریم ببنده
#ترشی_و_مربا
#ترشی_لوبیا_هویج😋
مواد لازم👇
لوبیا سبز,هویج,سیر,فلفل تند,سرکه,نمک,سبزی معطر(اوجی)
طرزتهیه👇
ابتدا لوبیا و هویج رو به اندازه دلخواه خرد کردم ,بعد یه مقدار اب گذاشتم که بجوشه و بعد کمی نمک رو به همراه لوبیا اضافه کردم بعد از اینکه لوبیا یکم نرم شد ابکش کردم تا ابش کاملا جدا بشه ,بعد سبزی رو چرخ کردم به همراه سیر و بعد فلفل قرمز رو خرد کردم و داخل ظرف مورد نظر به ترتیب اول سبزی بعد روش سیر و فلفل قرمز و بعد لوبیا و هویج رو ریختم و به همین ترتیب ادامه دادم تا ظرفم پر بشه و در اخر کمی نمک به همراه سرکه اضافه کردم و در شیشه رو بستم .بعد 2هفته ترشی کاملا امادست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چند نمای زیبا و تاثیرگذار از شور و شعور کودکان و نوجوانان عاشق #امام_زمان عج ببینید #سلام_فرمانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تصاویری غمبار از قربانیان پرواز ایرباس ۶۵۵ هواپیمایی ایران که توسط موشک ناو امریکایی بطور وحشیانهای بر فراز آبهای خلیج فارس مورد حمله قرار گرفتند و شهید شدند.
یاد و خاطر ۲۹۰ #شهید ایرباس ۶۵۵ گرامی باد🌷
#حقوق_بشر_آمریکایی
#مرگ_بر_امریکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترشی_پیاز
.
مواد لازم:
پیاز بنفش 4 عدد
آب به مقدار لازم(به اندازه ی پُر کردنِ یک سوم هر ظرفِ ترشی)
سرکه به مقدار لازم(به اندازه ی پُر کردن دو سوم هر ظرفِ ترشی)
نمک 1 قاشق چای خوری(برای هر ظرف ترشی)
آب لیموترش آبِ نصفِ یک لیموترشِ تازه(برای هر ظرف ترشی)
طرز تهیه:
ابتدا ظرف های شیشه ای مورد نظر برای ترشی را به خوبی شسته و خشک می کنیم. پیازهای بنفش را پوست می کنیم و حلقه حلقه می کنیم طوری که حلقه ها خیلی نازک نَباشد. حلقه های پیاز-بنفش را درون ظرف ها روی هم می چینیم. روی حلقه های پیاز، نمک می ریزیم سپس آب لیموترش تازه ، آب و سرکه را به هر ظرف اضافه کرده سپس درِ ظرف ها را بسته و به مدت 2 روز درون یخچال قرار می دهیم. بعد از این مدت می توانیم استفاده کنیم
.
#ترایفل_توت_فرنگی
.
خب اول باید یه نون رولت تهیه کنید حالا یا میتونید خودتون بپزید یا اماده از لوازم قنادی بخرید .
بعد باید نون رولت رو سایز لیوانا قالب بزنید .
مقداری خامه فرم گرفته (یا حتی میتونه پودینگ وانیلی باشه) هم نیاز داریم .
و میوه های خورد شده که من از توت فرنگی استفاده کردم .
یه لایه کیک میزاریم تو لیوان روش کمی شیر میریزیم که مرطوب شه بعد یه لایه توت فرنگی و یه لایه خامه دوباره کیک و توت فرنگی و در آخر خامه .
به همین راحتی
حالا این لابه لا میتونید چیزایی دیگه هم اضافه کنید دیگه هرچی دست و دلبازتر دسر خوش مزه تر😁.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اتفاقی که منجر به تغییر مسیر کوسهها شد!
♨️ واقعیتهایی درباره کشف #قاره_آمریکا!
⁉️ کاشف حقیقی قاره آمریکا کیست؟!
♨️ ماجرای #بردگان گُم شده در دریا!
#حقوق_بشر_آمریکایی
این تصویر یکی از مسافر های پرواز ۶۵۵ هست!
برای #بی_بی_سی و منوتو و بقیه کسانی که این جنایت #آمریکا توجیه میکنند
#حقوق_بشر_آمریکایی
#قسمت_هفدهم_رمان_تمام_زندگی_من:
از منبر بیا پایین
چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد … هنوز توی شوک بود …
– اوه اوه … خانم رو نگاه کن … خوبه عکس های کنار دریات رو خودم دیدم … یه تازه مسلمون از پاپ کاتولیک تر شده … بزار یه چند سال از ایمان آوردنت بگذره بعد ادای مرجع تقلید از خودت در بیار … چند بدم از بالای منبر بیای پایین؟ …
– می فهمی چی داری میگی؟ … شاید من تازه مسلمونم اما حداقل به همون چیزی که بلدم عمل می کنم …
با عصبانیت اومد سمتم …
– پیاده شو با هم بریم … فکر کردی دو بار نماز خوندی آدم شدی؟ … دهنت رو باز می کنی به هر کسی هر چی بخوای میگی؟ … خودت قبل از من با چند نفر بودی؟ …
– من قبل از آشنایی با تو مسلمان شدم … همون موقع هم…
محکم خوابوند توی گوشم …
– همون موقع چی مریم مقدس؟ …
صورتم گر گرفته بود … نفسم به شماره افتاده بود … صدام بریده بریده در می اومد …
– به من اهانت می کنی، بکن … فحش میدی، میزنی … اشکالی نداره … اما این اسم مقدس تر از اونه که بهش اهانت کنی …
هنوز نفسم بالا نیومده بود و دل دل می زدم …
– من به همسر دوست هات اهانت نکردم … تو خودت اروپا بودی … من فقط گفتم آرایش اونها …
این بار محکم تر زد توی گوشم … پرت شدم روی زمین …
– این زر زر ها مال توی اروپایی نیست … من اگه می خواستم این چرت ها رو بشنوم می رفتم از قم زن می گرفتم …
این رو گفت از خونه زد بیرون …
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#قسمت_هجدهم_رمان_تمام_زندگی_من:
دل شکسته
دلم سوخته بود و از درون له شده بودم … عشق و صبر تمام این سال های من، ریز ریز شده بود … تازه فهمیده بودم علت ازدواجش با من، علاقه نبود … می خواست به همه فخر بفروشه … همون طور که فخر مدرکش رو که از کشور من گرفته بود به همه می فروخت … می خواست پز بده که یه زن خارجی داره …
باورم نمی شد … تازه تمام اون کارها، حرف ها و رفتارهاش برام مفهوم پیدا کرده بود … تازه قسمت های گمشده این پازل رو پیدا کرده بودم …
و بدتر از همه … به گذشته من هم اهانت کرد … شاید جامعه ما، از هر حیث آزاد بود … اما در بین ما هم هنجارهای اخلاقی وجود داشت … هنجارهایی که من به تک تکش پایبند بودم …
با صدای بلند وسط خونه گریه می کردم … به حدی دلم سوخته بود و شخصیتم شکسته شده بود که خارج از تحمل من بود …
گریه می کردم و با خدا حرف می زدم …
– خدایا! من غریبم … تنها توی کشوری که هیچ جایی برای رفتن ندارم … اسیر دست آدمی که بویی از محبت و انسانیت نبرده …
خدایا! تو رو به عزیزترین و پاک ترین بندگانت قسم میدم؛ کمکم کن …
کمی آروم تر شدم … اومدم از جا بلند بشم که درد شدیدی توی شکمم پیچید … اونقدر که قدرت تکان خوردن رو ازم گرفت …
به زحمت خودم رو به تلفن رسوندم … هر چقدر به متین زنگ زدم جواب نداد … چاره ای نبود … به پدرش زنگ زدم …
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#قسمت_نوزدهم_رمان_تمام_زندگی_من:
دختر من
پدر و مادرش سراسیمه اومدن … با زحمت لباس کمکم کردن، پوشیدم و رفتیم بیمارستان …
بعد از معانیه … دکتر با لبخند گفت …
– ماه های اول بارداری واقعا مهمه … باید خیلی مراقبش باشید … استرس و ناراحتی اصلا خوب نیست … البته همین شوک و فشار باعث شده زودتر متوجه بارداری بشیم… پس از این فرصت استفاده کنید و …
پدر و مادر متین خیلی خوشحال شدن … اما من، نه … بهتره بگم بیشتر گیج بودم … من عاشق بچه بودم ولی اضافه شدن یه بچه به زندگی ما فقط شرایط رو بدتر می کرد …
حدود ساعت 1 بود که رسیدیم خونه … در رو که باز کردم، متین با صدای بلند گفت …
– وقتی مودبانه میگم فاحشه ای بهت برمی خوره …
جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد… مثل فنر از جاش پرید … تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد … پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش …
– چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم … تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ … نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ …
بعد هم رو کرد به مادر متین …
– خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن … این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره …
مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد …
– بچه؟ … کدوم بچه؟ …
و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد …
– نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم … به خداوندی خدا … زنت تا امروز عروسم بود … از امروز دخترمه… صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد … و لام تا کام حرف نزد … فکر نکن غریب گیر آوردی … سر به سرش بزاری نفست رو می برم … الان هم می برمش … آدم شدی برگرد دنبالش …
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#قسمت_بیستم_رمان_تمام_زندگی_من:
مرگ خاموش یک زندگی
یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم … در ظاهر کلی به پدرش قول داد اما در حیطه عمل، آدم دیگه ای بود …
دیگه رسما به روی من می آورد که ازدواجش با من اشتباه بوده و چقدر ضرر کرده … حق رو به خودش می داد و حتی یه بار هم به این فکر نکرد که چطور من رو بازی داده … چطور با رفتار متظاهرانه اش، من رو فریب داده …
اون تظاهر می کرد که یه مسلمان با اخلاقه … و من، مثل یه احمق، عاشقش شدم و تمام این مدت دوستش داشتم… و همه چیز رو به خاطرش تحمل کردم …
اون روزها، تمام حرف های پدرم جلوی چشمم می اومد … روزی که به من گفت …
– اگر با این پسر ازدواج کردی، دیگه هرگز پیش من برنگرد …
هر لحظه که می گذشت، همه چیز بدتر می شد … دیگه تلاش من هم فایده ای نداشت …
قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کردم که چرا به شوهرم بدگمانم … اما حالا دیگه رسما جلوی من با اونها حرف می زد … می گفت و می خندید و صدای قهقهه اون دخترها از پای تلفن شنیده می شد …
اون شب سر شام، بعد از مدت ها برگشت بهم گفت …
– یه چیزی رو می دونی آنیتا … تو از همه اونها برام عزیزتری… واقعا نمی تونی مثل اونها باشی؟ …
خنده ام گرفت … از شدت غم و اندوه، بلند می خندیدم …
– عزیزترم؟ … خوبه پس من هنوز ملکه این حرم سرام … چیه؟ … دوباره کجا می خوای پز همسر اروپاییت رو بدی؟ …
به کی می خوای زن خوشگل بورت رو پز بدی؟ …
منتظر جوابش نشدم و از سر میز بلند شدم … کمتر از 48 ساعت بعد، پسرم توی هفت ماهگی به دنیا اومد …
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده:سيد طاها ايماني
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
❖
گاهی برای رشد کردن🍃🌹
باید سختی کشید …
گاهی برای فهمیدن
باید شکست خورد …
گاهی برای بدست آوردن
باید از دست داد !!!
"شــاد زیــســـتـن"
هـنــــــر اسـتـــ..🍃🌹
💕💙💕💙
⭕️ سوال
❓چه کنیم که باعث عذاب قبر نشویم؟
🔰 باید به این نکته توجه داشت که عذاب قبر برای همه انسان ها نیست بلکه خیلی ها مستقیم وارد بهشت می شوند.
و همچنین منظور از عذاب قبر یا فشار قبر این نیست که جسم انسان مرده در این قبر خاکی عذاب ببیند بلکه منظور عذابی است که بعد از مرگ در برزخ می بیند.
🌹 نکاتی که باید به آن توجه داشت:
1⃣ اولا باید چیزهایی که باعث عذاب قبر میشود را انجام ندهیم.مثل:
🔹نمامی و سخن چینی
🔸غیبت کردن
🔹ضایع کردن نماز
🔸پرهیز نکردن از نجاسات
🔹حبس بول
🔸بداخلاقی و تند خویی
و...
2⃣ ثانیا باید اعمالی را که وارد شده است و عذاب قبر را دور می کند انجام دهیم مثل:
🔸رکوع نماز را خوب و کامل انجام دادن
🔹نماز شب خواندن
🔸صدقه دادن
🔹خواندن نماز وحشت برای مرده
🔸حج انجام دادن
🔹بین ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه از دنیا رفتن
🔸خواندن بعض از سوره های قرآن مثل سوره نساء در روز جمعه و یاسین قبل از غروب
و...
📚 بیانات استاد محمدی شاهرودی
💕🧡💕🧡