eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
#امام_زمان_ارواحنا_فداه نشکن دل جمعه های دلگیربیا یابن النباء العظیم شد دیربیا داریم ازانتظارتان می میریم آقابخداپیر شدیم پیر بیا
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن رفتم از دست نگاهی به دل ما هم کن یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد این جگر سوخته، رسوای همه عالم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن می رسد بوی تو اما خبری نیست ز تو یوسفا چارۀ این شام پر از ماتم کن کاش می شد که شبی خواب تو را می دیدم دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و نالۀ پر دردم کن نازداری تو و، ناز تو کشیدن سخت است رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من
تا دل من به خداوند توکل دارد سینه سوخته ام نغمه بلبل دارد در همه حال به ما لطف و تفضل دارد "جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد" گرچه من ذاکرم و روضه تو میخوانم شاعرم لیک در اوصاف شما میمانم بیت شایسته تو نیست دراین دیوانم "بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد " روز و شب در بدرم آمده ام دنبالت تا که جویا شدم از باد صبا احوالت خوانده ام از غزل حضرت حافظ فالت "شاید این باغچه چندیست به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد" بی تو سردیم و گرفتار به هجران سکوت منعکس کی شود آیینه نورانی روت؟ سر سجاده ببر نام مرا بین قنوت "یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد" تا به کی وصل تو را دل شنود از دگران؟ غم هجران تو بر شانه شده بار گران رد پای تو‌ بجوییم کران تا به کران "جمکران نقطه امید جهان شد که درآن هرچه دل سمت خدا دست توسل دارد" زنده هستیم به امید ظهورت آقا دلم احساس کند عطر حضورت آقا نور ده خلوت من را تو به نورت آقا "هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد"
به تماشای تو ای باغ بهار آمده است آسمان ها همه بر گَشت و گُذار آمده است شوق دیدار تو را بلبل شیدا دارد گل زیبا به تمنای نگار آمده است حسرت وصل تو عمری است به دل ها مانده دیده این بار به امید قرار آمده است آن چه در سینه ی ما می تپد و پَر گیرد مرغ جان است کنون از پی یار آمده است آهوان سر به کف آیند به قربانگاهت همه گویند خوشا وقت شکار آمده است آن که جان می دهد از هجر تو ای مهر نهان خسته جانی است که با حال نزار آمده است قلب ها بی تو شکستَه ست بیا ای گل من غصه بر سینه نشستَه ست بیا ای گل من چشم های همه از روز ازل سوی تواند مهر و مه سیر کنان از پی سوسوی تواند عرشیان در طلب خیمه ی تو در صحرا قدسیان بوسه زن خاک کف کویِ تواند لحظه هایی که پر از نور به شام تارند چون ستاره به میان شب گیسوی تواند ذکر لا حَولَ و لا قوَّةَ اِلا بالله ذکر توحید و همه ، نغمه ای از هوی تواند هر چه محراب بُوَد خَم شده بر خاک رهت عقل ها معتکفان خَم ابروی تواند نه فقط ما و همه اهل جهان بی تابیم اهل بیت اند که مشتاق گل روی تواند همره جمع رسل هر که بیامد به وجود هر امامی به لبش ذکر اباصالح بود دیده ها چشم به راه است بیا مهدی جان زندگی بی تو گناه است بیا مهدی جان چشم هایی که به سوی تو بُوَد هر لحظه منتظر بهر نگاه است بیا مهدی جان ما همه غافل و تو حاضر ناپیدایی روی ما گر چه سیاه است بیا مهدی جان گر امید تو نباشد همگی می میریم بودن بی تو تباه است بیا مهدی جان لحظه لحظه دل ما ذکر تو را می گوید تپش سینه گواه است بیا مهدی جان بشنو این گونه که بانوی مدینه گوید مادرت چشم به راه است بیا مهدی جان در شب تار فراق تو همه دلگیریم گر نیایی به خدا از غم تو می میریم آخر ای حاضر پنهان ز کجا می آیی از فراسوی زمان جانب ما می آیی ما که دوریم ز درگاه خدا امّا تو سمت ما ای همه ی عشق خدا می آیی جمله بیمار فراق تو هجران توایم سوی بیماری ما بهر شفا می آیی سر دهی بر همگان بانگ انا المهدی را فصل رجعت رسد و با شهدا می آیی بر تقاص حرمِ چادر آغشته به خاک یا به خونخواهیِ آن دستِ جدا می آیی تکیه بر کعبه زنی ، منتقم خون حسین یعنی از کعبه و از کربُبَلا می آیی ای جگر گوشه ی زهرا به فدایت مهدی منتظر مانده جهان بهر ندایت مهدی ثواب این ترکیب بند برسه به روح همه ی شهدای گمنام ، مدافع حرم ، آتشنشان و مفقود الاثرها
گر چه بی منت همیشه نان رسانی می کنی جور دیگر فاطمیه مهربانی می کنی نیستی در ظاهر اما باطنا لطف تو هست ظاهری و باطنی صاحب زمانی می کنی روضه زهرا کجا ، پَستی شبیه من کجا آبرو دار جهان ! پا در میانی می کنی؟ باز آقا جمع کردی نوکران را دور هم باز داری نام زهرا را جهانی می کنی باز هم شرمنده از ، مهمان نوازیت شدیم باز هم مثل محرم ، میزبانی می کنی باز هم داری به عشق مادرت ، این روز ها ما شکسته بال ها را آسمانی می کنی نیستم لایق مرا راهم دهی ، یادم نما هر کجا این روز و شب ها روضه خوانی می کنی عرش می ریزد بهم ، آقا تو وقتی گریه بر یاس هجده ساله قامت کمانی می کنی
یک عُمر دویدیم به دنبال نشانت بودیم در این فاصله در خط امانت قامت ز غم هجر تو ای یار کمان شد مُردیم و ندیدیم دو ابروی کمانت جاری شده خون جگر از دیدۀ عشاق با یاد غریبی تو و اشک روانت پیداست نماندست دگر تاب و تحمل از غصۀ نادیدن رخسار نهانت کی دیده شود شاهد آن صبح ظهورت ای مأذنه ها منتظر صوت اذانت فرسوده شده پیکر ما از غم هجرت برده ست غمت صبر ز عشاق جوانت ای آنکه میان همه ای، لیک غریبی پایان بده بر غربت پیدا و عیانت
😭 مگذار اسیر اشک و آهت باشیم در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم گفتیم که دور از تو چه باید کردن گفتند همه چشم به راهت باشیم
. جمعه شد گردیده ام مهمان تو گشته ام شرمنده ی احسان تو جمعه شد مهدی منم چشم انتظار بهر دیدار رخ تو بیقرار جمعه شد ذکر همه گشته مدام ای غریب عالم هستی سلام جمعه شد دلتنگ دیدار توام من مریض عشق و بیمار توام جمعه شد سوزم من از هجران تو کی شود بینم رخ تابان تو جمعه شد گردیده ام بی تاب تو یاد آن فرمایشات ناب تو جمعه شد ای یار تنها و غریب بهر دیدار تو هستم بی شکیب جمعه شد من با تو نجوا می کنم دیده از هجر تو دریا می کنم جمعه شد از دیده اشکم جاری است جای تو در محفل ماخالی است جمعه شد بهر ظهورت کن دعا تاکند امضا ظهورت را خدا جمعه شد رفته زجسم من توان از سفر برگرد یا صاحب الزمان جمعه شد بار دگر شرمنده ام از خجالت سر به زیر افکنده ام جمعه شد بنما نگاهی بر دلم با نگاه تو شود حل مشکلم جمعه شد باز آمدم بر تو پناه بر من مسکین ز رحمت کن نگاه جمعه شد ای در کرامت بی نظیر مرحمت فرما و دست من بگیر جمعه شد در اضطراب کاملم خود گواهی بنده ای ناقابلم جمعه شد ریزد ز چشمانم گلاب بر من مسکین بده مولا جواب جمعه شدای یوسف زهرا بیا حق زهرا مادرت مولا بیا جمعه شدای کعبه ی دلها بیا ای گل زهرا امید ما بیا جمعه شد بر عاشقانت کن نظر بی خبر برگرد مولا از سفر نور چشم مردم چشم انتظار گر بیایی هر خزان گردد بهار من(رضایم) منتظر بر دیدنت جان دهم در لحظه ی خندیدنت
. جمعه شد گردیده ام مهمان تو گشته ام شرمنده ی احسان تو جمعه شد مهدی منم چشم انتظار بهر دیدار رخ تو بیقرار جمعه شد ذکر همه گشته مدام ای غریب عالم هستی سلام جمعه شد دلتنگ دیدار توام من مریض عشق و بیمار توام جمعه شد سوزم من از هجران تو کی شود بینم رخ تابان تو جمعه شد گردیده ام بی تاب تو یاد آن فرمایشات ناب تو جمعه شد ای یار تنها و غریب بهر دیدار تو هستم بی شکیب جمعه شد من با تو نجوا می کنم دیده از هجر تو دریا می کنم جمعه شد از دیده اشکم جاری است جای تو در محفل ماخالی است جمعه شد بهر ظهورت کن دعا تاکند امضا ظهورت را خدا جمعه شد رفته زجسم من توان از سفر برگرد یا صاحب الزمان جمعه شد بار دگر شرمنده ام از خجالت سر به زیر افکنده ام جمعه شد بنما نگاهی بر دلم با نگاه تو شود حل مشکلم جمعه شد باز آمدم بر تو پناه بر من مسکین ز رحمت کن نگاه جمعه شد ای در کرامت بی نظیر مرحمت فرما و دست من بگیر جمعه شد در اضطراب کاملم خود گواهی بنده ای ناقابلم جمعه شد ریزد ز چشمانم گلاب بر من مسکین بده مولا جواب جمعه شدای یوسف زهرا بیا حق زهرا مادرت مولا بیا جمعه شدای کعبه ی دلها بیا ای گل زهرا امید ما بیا جمعه شد بر عاشقانت کن نظر بی خبر برگرد مولا از سفر نور چشم مردم چشم انتظار گر بیایی هر خزان گردد بهار من(رضایم) منتظر بر دیدنت جان دهم در لحظه ی خندیدنت .
دردیم همه طبیب هم دردکجاست جمعیم همه جمال آن فردکجاست مردم همه ادعای مردی کردند آن سیصدوسیزده نفرمردکجاست ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
عالم به غم نشسته و در آرزوي تست دنيا در آستانة ديدار روي تست كم كم ظهورِ دورِ تو نزديك مي شود اين فصل غم بهارِ رسيدن به كوي تست آقا به قبر مخفيِ زهرا قسم بيا دلهاي خسته همدمِ بغض گلوي تست دستان زينب است به سوي خدا بلند اي چشم شيعه چشم رقيه به سوي تست اي جان فداي حال دعا و تَضَرّعت بازآ كه شيعه دربدر كو به كوي تست اين دردها كه بي تو سرِ شيعه آمده تنها نه از وقاحت و بغض عدوي تست شايد كه از گناه ، بلا مي رسد بما شايد هميشه نامة ما روبروي تست من بارها ز آبرويت خرج كرده ام شيعه كسي است كه سبب آبروي تست من با دلِ تو فاصله را كم نكرده ام مَحروم تا به كي دلم از گفتگوي تست آماده مي كنم دل خود را براي تو خوش آن دلي كه بسته به يك تار موي تست مشتاق ديدنِ پسر فاطمه كسي است كز هر غمي كه ديد پيِ جستجوي تست
. جمعه شد گردیده ام مهمان تو گشته ام شرمنده ی احسان تو جمعه شد مهدی منم چشم انتظار بهر دیدار رخ تو بیقرار جمعه شد ذکر همه گشته مدام ای غریب عالم هستی سلام جمعه شد دلتنگ دیدار توام من مریض عشق و بیمار توام جمعه شد سوزم من از هجران تو کی شود بینم رخ تابان تو جمعه شد گردیده ام بی تاب تو یاد آن فرمایشات ناب تو جمعه شد ای یار تنها و غریب بهر دیدار تو هستم بی شکیب جمعه شد من با تو نجوا می کنم دیده از هجر تو دریا می کنم جمعه شد از دیده اشکم جاری است جای تو در محفل ماخالی است جمعه شد بهر ظهورت کن دعا تاکند امضا ظهورت را خدا جمعه شد رفته زجسم من توان از سفر برگرد یا صاحب الزمان جمعه شد بار دگر شرمنده ام از خجالت سر به زیر افکنده ام جمعه شد بنما نگاهی بر دلم با نگاه تو شود حل مشکلم جمعه شد باز آمدم بر تو پناه بر من مسکین ز رحمت کن نگاه جمعه شد ای در کرامت بی نظیر مرحمت فرما و دست من بگیر جمعه شد در اضطراب کاملم خود گواهی بنده ای ناقابلم جمعه شد ریزد ز چشمانم گلاب بر من مسکین بده مولا جواب جمعه شدای یوسف زهرا بیا حق زهرا مادرت مولا بیا جمعه شدای کعبه ی دلها بیا ای گل زهرا امید ما بیا جمعه شد بر عاشقانت کن نظر بی خبر برگرد مولا از سفر نور چشم مردم چشم انتظار گر بیایی هر خزان گردد بهار من(رضایم) منتظر بر دیدنت جان دهم در لحظه ی خندیدنت .