eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.5هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔این که می گویند رعد و برق به واسطه زدن فرشتگان به ابرها حاصل می شود چقدر واقعیت دارد ❕این مساله مورد تمسخر ضد دینان قرار گرفته است ❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که فرشتگان مامور امر الهی هستند و به دستور الهی امور عالم را تدبیر می کنند ، چنان که در وصف آنان می فرماید ؛ « ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5) ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « گروهى از در درون ابرهاى پر آب و بر فراز كوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريكى هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچمهاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن است كه با سرعت و نظم حركت مى كند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد » 📚نهج البلاغه خطبه 91 ❕در همین راستا ابو بصیر از امام علیه السلام پرسید رعد چیست ؟ فرمود چون مردی که شتر دار است و آنها را براند . سوال کرد برق چیست فرمود تازیانه های فرشته ها است که ابر را می زنند و به آنجا که خدا می خواهد » 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 207 📚بحار الانوار ج 56 ص 379 👌این تعبیر که تعبیری بوده و اشاره به تدبیر عالم و خصوصا رعد و برق و نزول باران توسط فرشتگان مامور امر خداوند است ، با این مطلب که امور مذکور دارای یک سری علت هستند منافاتی ندارد و جایی برای تمسخر و به استهزاء گرفتن روایات مذکور وجود ندارد ‌. ❕شما گمان می کنید که ما بر سر دو قرار گرفته ایم یا باید علل طبیعی را بپذیریم و یا تاثیر خداوند و فرشتگان را و هرگز قبول این دو با هم نیست. ❕کسانی که این مساله را مورد اشکال قرار می دهند تصور می کنند که اعتقاد به تاثیر خدا و فرشتگان یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه ، پدیده ها را به وجود می آورند و بنابراین کشف هر علت طبیعی مساوی با نفی خداوند و در آن است . 👌اما این تصور صحیح نیست زیرا ما معتقد هستیم که جهان مجموعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند آن است ، چنان که امام علیه السلام فرمود: « خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید» 📚الکافی ج1 ص183 👌به این ترتیب ما نه تنها قانون را انکار نمی کنیم بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب انها را خواسته و فعل خدا می شمریم ، و تاثیری که اسباب طبیعی دارند به اذن الهی و با فرشتگان صورت می گیرد و اگر در روایت آمده است که صاعقه و رعد و برق به تاثیر فرشتگان است ، این تاثیر از طریق اسباب و علل صورت می گیرد که امروزه علم آن را کرده است .
🤔⚡️ فرشتگان_تدبیر_رعد_برق 🤔پرسش ❔این که می گویند رعد و برق به واسطه شلاق زدن فرشتگان به ابرها حاصل می شود چقدر واقعیت دارد ❕این مساله مورد تمسخر ضد دینان قرار گرفته است ❗️ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که فرشتگان مامور امر الهی هستند و به دستور الهی امور عالم را تدبیر می کنند ، چنان که در وصف آنان می فرماید ؛ « ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5) ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « گروهى از در درون ابرهاى پر آب و بر فراز كوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريكى هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچمهاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن است كه با سرعت و نظم حركت مى كند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد » 📚نهج البلاغه خطبه 91 ❕در همین راستا ابو بصیر از امام علیه السلام پرسید رعد چیست ؟ فرمود چون مردی که شتر دار است و آنها را براند . سوال کرد برق چیست فرمود تازیانه های فرشته ها است که ابر را می زنند و به آنجا که خدا می خواهد » 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 207 📚بحار الانوار ج 56 ص 379 👌این تعبیر که تعبیری بوده و اشاره به تدبیر عالم و خصوصا رعد و برق و نزول باران توسط فرشتگان مامور امر خداوند است ، با این مطلب که امور مذکور دارای یک سری علت هستند منافاتی ندارد و جایی برای تمسخر و به استهزاء گرفتن روایات مذکور وجود ندارد ‌. ❕شما گمان می کنید که ما بر سر دو قرار گرفته ایم یا باید علل طبیعی را بپذیریم و یا تاثیر خداوند و فرشتگان را و هرگز قبول این دو با هم نیست. ❕کسانی که این مساله را مورد اشکال قرار می دهند تصور می کنند که اعتقاد به تاثیر خدا و فرشتگان یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه ، پدیده ها را به وجود می آورند و بنابراین کشف هر علت طبیعی مساوی با نفی خداوند و در آن است . 👌اما این تصور صحیح نیست زیرا ما معتقد هستیم که جهان مجموعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند آن است ، چنان که امام علیه السلام فرمود: « خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید» 📚الکافی ج1 ص183 👌به این ترتیب ما نه تنها قانون را انکار نمی کنیم بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب انها را خواسته و فعل خدا می شمریم ، و تاثیری که اسباب طبیعی دارند به اذن الهی و با فرشتگان صورت می گیرد و اگر در روایت آمده است که صاعقه و رعد و برق به تاثیر فرشتگان است ، این تاثیر از طریق اسباب و علل صورت می گیرد که امروزه علم آن را کرده است .
بسم رب تمام شاعرها شاعرانی که از شما گفتند و همه ذاکران که در روضه از تو و عشق و کربلا گفتند گریه کن های قدیمی تواند و و از چه بیقراری باز این چه شوری ست در دل عالم حضرت عشق ، خانه ات آباد از تو گرفته سامانی گوشه چشمی ز مادرت زهرا (س) داده رونق به شعر گفت قصیده از پسرت در حضور خلیفه ، غوغا شد از روضه های تو خواند و چشم موسی الرضا (ع) چو دریا شد توبه ی پذیرا شد داده ای آبرو به شعر او برده ای دل تو از دل خون شد از ماتمت دل رازق زندگی و زرق و برق کلام نوکرت را رها نخواهی کرد کودکی تا جوانی و پیری شعرهای می لنگید گر نمیگفت از مقام شما جاهلی مست چون از کرم شد سگ خیام شما لیلیِ ای دلیل جنون هر شاعر این عجب نیست در بساط تو لات اگر شده طاهر از کاروان اگر جا ماند تو به او اذن کربلا دادی روضه میخواند دخترش مرد و تو شفا دادی نفس گرم و چشمه ی چشم های ؛ یعنی هرکس که ماند پای تو پای او تا همیشه میمانی گریه کرد بر قلمش نخل میثم ثمر گرفت آقا و از آنجا که درد تو داروست شده بیمارت ذکر لب های حاج سوز آه دل همه جا میزد جار به دو عالم فقط شما شاهی ز سر خوان عشق تو لبریز شده و کم نگشته ولی رحمت الله علی شهیدانت بالاخص اهل بیت علت نعره های مستی از باده های دختر توست گرمی حنجر ها اثر تشنگی حنجر توست نمک شعرهای دل سنگ آب شد ز ماتم تو زده آتش به جان نوکرها روضه ی ساربان و خاتم تو خواند و آه از آن ساعت که تن اطهر تو شد صد چاک صوت عرشی میخواند زینت دوش مصطفی بر خاک
اسکندری: امشب بـه جهان آمـده پیغمبر دیگر؟ یا کعبه گرفته است به بر حیدر دیگر؟ یا از حسنین است عیـان منظر دیگر؟ دارد به سـرِ دست، رضـا کوثـر دیگر بُشری که دلِ آل محمّد همه شاد است این مژده بگوییـد کـه میلاد جواد است ای بحـر تجلـی گهـرت باد مبارک ای شاخۀ طوبـا ثمـرت بـاد مبارک ای شمس ولایت قمرت باد مبارک میـلاد گرامـی پسـرت بـاد مبارک این قبلۀ اربـات مـراد اسـت، مـراد است الحق که جواد است جواد است جواد است بــا مــاه بگوییـد چـراغ سحـر اسـت ایـن بـا مهـر بگویید کـه از مهـر، سـر است این طفـلش نتـوان گفت که خیرالبشر است این جانم به فدایش پسر است این پسر است این ما را به پسر بودن او فخر از آن است کو بعد پدر، رهبر خلق دوجهان است این است کز آغـاز خداونــد ستـودش این است که بگشود نبی لب به درودش این است که افتاد «کرامت» به سجودش این است که جود آمده مرهون وجودش جوشد ز کفش لطف و عنایات خدایی آرنـد به سویش همگان دست گدایی سرتا بـه قدم حسن خداوند جلیلش مـرآت جمـال نبـوی روی جمیلش زوّار حـرم آدم و نوح است و خلیلش مأمون شده در اوج شهی عبد ذلیلش این است که در محضر او زادۀ «اکثم» آورد چو یک کودک ناخوانده الف، کم این است همـان مخزن اسرار الهی وابستـه بــه علـم ازل نامتناهــی بی‌پرتو او علم سیاهی است سیاهی دارد خبر از ابر و هـوا و یم و ماهی کز معجزه‌اش هوش پرید از سر مأمون گویی که جدا روح شد از پیکر مأمون 'ای از ازلـت نــام دل‌آرای محمّد 'وی آینــۀ طلعـت زیبـای محمّد 'سرتا به قدوم تـو سراپـای محمّد 'بوسیده پدر روی تو را جای محمّد از جود تـو یا فضل تو یا علم تو گویم؟ وز خلق تو یا خوی تو یا حلم تو گویم؟ با این همه اوصاف خدایی ز خدایت در حیرتم آخر چه بگویم بـه ثنایت گوهر چه بوَد تا که بریزند بـه پایت؟ فرمـود پـدر: ای پــدرم بـاد فدایت! تو مصحـف زهرایی و قرآن رضایی تو روح رضا، قلب رضا، جان رضایی فردوس بَرد سجده به خـاک قدم تو رضوان شده پیوسته گـدای کـرم تو هنگام عطا ظرف وجود است کم تو حـجِّ حــرم الله، طـواف حــرم تـو از ما همـه دریوزگی و عجز و گدایی از تو همه لطف و کرم و عقده‌گشایی بگـذار کـه سرگـرم هیاهـوی تو باشم تا جان به لبم هست، ثناگوی تو باشم باشد که فقط تشنه لبِ جوی تو باشم مولا کرمی کن که سگ کوی تو باشم آن روز که خلقت همه دامان تو گیرند زنجیر مرا دست غلامـان تـو گیرند تـو دسـت عطـا و کرم و لطف خدایی تو در دو جهان از همگان عقده‌گشایی تو حج و تو میقات، تو مروه، تو صفایی مـا جملـه گدا و تـو جواد ابن رضایی جود و کرم از توست، تضرع صفت ماست والله گـدایـی درت سلطـنت مــاست من میثم آلودۀ بی‌دست و زبانم در باغ بهار تو کم از برگ خزانم مگـذار برِ بـاد بـه کـوی دگرانم بگذار در اطراف گلت خار بمانم من با همه گفتم که جواد است امامم باشد که بخوانی ز ره لطف، غـلامم