تقصیر من است که کم می آیی
وقتی که شوم اسیر غم می آیی
اینجمعـه و جمعههای دیگر حرف است
آدم بشوم شنبه هم می آیی ...
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم ...
#سلام_امام_مهربانم
💢پیشنهاد رشوه به امام علی علیه السلام
✅امام علی(ع) در میان اهالی کوفه نقل کردند:
یک شب، شخصی دَرِ خانه ام آمد که در دستش ظرف حلوایی لذیذ بود. با دیدن آن ظرف چنان مشمئز شدم که گویی از آب #دهان مار تهیه شده بود.
به او گفتم:
#زکات و صدقه بر ما خاندان حرام است!
گفت:
این حلوا نه #زکات است و نه صدقه! بلکه #هدیه است.
گفتم:
#مادرت بر تو بگرید! آیا از طریق دین خدا وارد شده ای تا مرا بفریبی؟ دیوانه شده ای یا #هذیان میگویی؟!
سوگند به خدا که اگر همه کائنات را به من دهند تا یک پوست جو از دهان مورچه ای بیرون بکشم، هرگز نخواهم کرد. دنیای شما نزد من از برگ جویده شده ای در دهان یک #ملخ پست تر است.
📚نهج البلاغة ، خطبة ۲۲۴
✅ از خـــــــــــــدا پرسید:
«خــــوشبختی را کـجا میتــوان یافــــت؟»
🍃خــــــــداوند فرمود؛
«آن را در خــــواستههایت جستجو کن و از من بخـــواه تا به تو بدهم.»
✅ با خــــــــــود فکر کرد و فکر کرد:
«اگــــر خــــــانهای بـزرگ داشتــــم بیگمـــــــان خوشبخت بــــودم.»
#خــــــــــداوند_بــه_او_داد...
✅ «اگـر پــــــول فراوان داشتم یقیناً خوشبختترین مردم بـــــودم.»
#خــــــــداوند_بـه_او_داد.
🍃 اگــــــــر... اگــــــــــر... واگـــــــر...
#اینـک_همه_چیــــز_داشت_اما_هنوز_خوشبخت_نبود...
🍃 از خـــداوند پرسید:
«حالا همه چیــــز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.»
✅ خـــــــــــداوند فرمــود؛
«باز هــــــــــم بخـــــواه.»
🍃گفت: «چه بخــــواهم؟ هرآنچه را که هســـت دارم.»
🍃 خــــــــــــداوند فرمود؛
«بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.»
🍃او دوســـــــت داشت
وکمــک کـــــــــرد
و در کمـــــــال تعجب دید لبخندی را که بر لبها مینشیند
و نـــــگاههای ســــــــرشار از سپـــــاس، به او لـــــذت میبخشد.
✅ رو به آسمان کرد و گفت: «خــــــــــــدایا خوشبـــختی اینجــــاست؛ در نــــگاه و لبخنــــد دیـــــگران.»
💠 روضه های فاطمیه
5-آخرین اذان بلال برای حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شیخ صدوق رحمه اللَّه در من لا یحضره الفقیه روایت کرده است:
وقتی پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خودداری کرد، و گفت: من بعد از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای احدی اذان نخواهم گفت.
روزی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: دوست دارم صدای اذان موذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامی که بلال دو مرتبه گفت: اللَّه اکبر، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید. و زمانی که بلال گفت: اشهد ان محمّدا رسول اللَّه، فاطمه علیها السّلام صیحه ای زد و با صورت خود سقوط و غش کرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خودداری کن! زیرا فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت کرد. مردم فکر کردند که فاطمه (سلام الله علیها) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نکرده قطع نمود. پس از آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام کن. ولی بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: ای برترین زنان! من از اینکه هر گاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه ناراحت می شوی می ترسم. لذا حضرت فاطمه علیها السّلام وی را معاف نمود.
رُوِیَ اَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ مِنَ الْاَذَانِ قَالَ لَا اُوَذِّنُ لِاَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَهَ ع قَالَتْ ذَاتَ یَوْمٍ إِنِّی اَشْتَهِی اَنْ اَسْمَعَ صَوْتَ مُوَذِّنِ اَبِی ع بِالْاَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِکَ بِلَالًا فَاَخَذَ فِی الْاَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ اَکْبَرُ اللَّهُ اَکْبَرُ ذَکَرَتْ اَبَاهَا وَ اَیَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَکْ مِنَ الْبُکَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ اَمْسِکْ یَا بِلَالُ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَهُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا اَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ اَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ فَاَفَاقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَاَلَتْهُ اَنْ یُتِمَّ الْاَذَانَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا یَا سَیِّدَهَ النِّسْوَانِ إِنِّی اَخْشَی عَلَیْکِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِکِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْاَذَانِ فَاَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِکَ . من لا یحضره الفقیه، ج ۳ ص ۱۳۷- روضه الواعظین، ص ۱۸۱٫