💠 بازآرایی | جام کهن
• شعر یادآوری تصاویر است نه خلق آن!
آنچه موجب تغییر یا تاسیس مکاتب شده «rearrange» یا بازآرایی است.
فکر میکنم از خرمشاهی باشد که:
اساسا آفریدن و خلق کردن اثر، امر محالی ست. بلکه ذهن ما از کنار هم گذاشتن پدیده ها، به کشف دست می یازد!
مسئله بازآرایی، یعنی اراده صور جدید از معانی قدیم. بنگرید:
• برهنگی به برم خلعت خداداد است
• غیر عریانی لباسی نیست تا پوشد کسی
• جنونم جامه واری دارد از تشریف عریانی
« بیدل »
• هر چه جز تشریف عریانی، برایم تنگ بود
• ما را به جز برهنگی خود لباس نیست
« قیصر امین پور »
نکته بازآرایی این است که اگر مضمون، با صورتی تکراری یا نازیبا بیاید، یا حتی اگر از مضامین ابتدایی شاعر دیگر تقلیدی صرف و بدون هنر انجام بگیرد، ابتذال است و باید پرهیز شود.
________________________________________
پ.ن: حدادعادل تعبیری دارد که: باده نو را به جام کهن ریختن...
✍️ مسعود یوسف پور
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 درباب تصویر | نادر ابراهیمی
• نویسنده نباید بگذارد که تصویرهای او فرسوده و مستعمل شوند. او اگر به دلائلی، در صد کتاب خود؛ صدبار توصیف پرواز پرندگان را میدهد، باید که حتی دو توصیف او بههم شباهت نداشته باشند و دو توصیف او به توصیفاتی که دیگران از پرواز پرندگان کردهاند شباهت نداشته باشد!
🔰 لوازم نویسندگی/نادر ابراهیمی/انتشارات روزبهان
______________________________
پ ن: صائب تبریزی حدود پانصد تصویر فقط با «حباب» خلق کرده ست!
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 مصاحبه | شهرآرا
مسعود یوسف پور طی مصاحبه ای با حجت بخارایی از شعر هیئت و قالب بحرمرکب سخن گفت...
تاریخ / ۲۸ دی ۱۳۹۹
« متن کامل مصاحبه »
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠#گزیده_خوان | چخوف
• ساعت دروغ میگوید! زمان دور یک دایره نمیچرخد. زمان بر روی خطی مستقیم میدود و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمیگردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است. ساعتِ خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو نشان میدهد که دانهای که افتاد دیگر باز نمیگردد. و به یادمان میآورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمیگردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بیانتها تاثيری ندارد.
🔰 تمشک تیغدار | آنتون چخوف
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
مَدرَس/ ۸
💠 تطور مضمون | ترک کعبه [ یادم است برای بسیاری از مضامین ولایی مثل لیله المبیت، دست مولا در غدیر، ت
من این بیت را امروز شنیدم...
چون در مدح حضرت صدیقه سلام الله علیها بود از نظرم پنهان مانده بود.
و عجب بیتی هم هست:
کجا زنی به مقام تو نُه فلک دارد؟
ز شهد توست اگر کعبه هم ترک دارد!
#سید_حسین_سیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شعر رضوی | استاد رستگار
• این بیت استاد بی شک نمونه ای بدیع از فرم است.
تاخر نهاد، واج آرایی، ایهام تبادر، ابژه نو و...
کوچک شده ست تا ز تو فیضی برد بزرگ
در روضه ات ز روزنه تابد گر آفتاب
• فهرست کانال:
https://eitaa.com/madras8/216
👈 مدرس هشت | عضویت 👉
• در فرهنگ ژاپن کلمهای وجود دارد که شگفتانگیز است: "ایکیگای".
مفهوم این کلمه این است: «دلیلی که صبح ها برای آن برمیخیزم»
نگاه کنید به خودتان، چرا امروز از خواب بیدار شدم، دلیلش را پیدا کنید، برایش راه بروید، نفس بکشید و زندگی کنید.
📕 ایکیگای/ هکتور گارسیا
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #فرم در شعر ولایی
[ چو گردباد در این شهر دربه در گردی
خدا نکرده از این در اگر جدات کنند ]
• خیلی ها استاد غفورزاده ( شفق ) را شاعری می دانند که در شعر، بیش از فرم، به محتوا پرداخته و اساسا رسالت شعر شیعی ( هیئت ) را بیشتر از فرم، محتوای آن می دانند...
من در تقابل این نظر، ابیاتی را از استاد شفق و اساتید حال حاضر یادداشت کرده ام که در کنار محتوا، کاملا فرمیک و ساختگرا هستند.
می توانم ساعت ها در باب فرمِ شعر شیعی صحبت کنم اما سعی می کنم بسیار گزیده و خلاصه اینجا چیزی یادداشت کنم.
اگر از من بپرسند چه چیزی دعبل را دعبل کرده، پیشتر از آن جریان معروف قصیده «مدارس آیات»، میگویم فرم!
ما سه کارکرد واژدستوری داریم (م.هلیدی):
• اندیشگانی
• بینافردی
• متنی
این سه را در تشریح فرمیک یک بیت رضوی از استاد توضیح می دهم:
۱) مسند ما در فعل اسنادی، دربهدر شدن است یا مثل گردباد شدن؟ به تعبیر دیگر، کلمه شهر را به تسکین بخوانیم یا کسره اضافه؟ و نکته دیگر، اگر در هیئت ترکیب باشد، کلمه «گرد» فعل اسنادی صیرورت است یا تشبیه به گرد و ذره؟
آیا اصلا «گردی» فعل اسنادی ست؟ آیا نمی تواند معنای چرخیدن و گردیدن داشته باشد و فعل غیر اسنادی باشد؟
این چند لایه بودن کلام و خوانش های گونهگون، یعنی همان فرم در لایه اول واژدستور. لایه بینافردی هم به نقش فاعل می پردازد که مجالی نیست سخن بگویم.
۲) در لایه بافت، اگر به موسیقی بیت دقت کنید، به علت تکرار موسیقی درونی _َ ر، شاهد بافت های مستقل لفظی هستیم...
در
این
شهرِ در
به
در
گر
دی....
نکر
ده از این در
اگر
و آخرین ضربه را قافیه می زند که از قضا واژۀ «جدا» هست و تناسب با پاره ها و لخت ها و به نوعی بافت دارد.
✍️ مسعود یوسف پور
[ کارگاه فرم ادامه خواهد داشت...]
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #کارگاه_فرم | بخش دوم
[ در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟]
• در مورد استاد شفق و فرمیک بودن سرودههای ایشان پیشتر بیتی را مثال زدم...
بیتی که حالا پیش روی شماست، بیت پانزدهم از غزلی نوزده بیتیست. غزلی که با ردیف «در این قطعه بهشت» و قافیه الف، به نظر میرسد دچار اطناب ردیف شود و نمیشود!
جرجانی در نظریه نظم، بلاغت را در واژه نمیداند، در بافت کلی اثر آن را ساری میداند و از این رو، تک تک کلمات، آواها و معانی تا بیت چهاردهم، لطیف و آسمانی چیده شده است.
در بیت پانزده ناگاه ورق برمیگردد...درست وقتی که ذهن مخاطب دچار همین اطناب ردیف میشود! لحن ردیف از اخبار به انشای طلبی تغییر میکند.
این تفاوت اما تنها در ردیف نیست بلکه واج آرایی «خ» بعنوان حرفی که برعکس تمام دایره واژگانی غزل، لین نیست! خود تفاوتی بلاغی و درست است.
از حافظ:
• خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
ببینید چه امر عظیمی را میخواهد بیان کند که سختی و مرارتش را در جان واژه و تکرار واج «خ» تسری داده.
این سختی از جنس سختی همین پرسش استاد شفق است.
تکرار لفظ رضا، علاوه بر جناس تام؛ کاری میکند که هربار این نام مبارک را بیاورند، این بیت و پرسش در ذهن شما نقش ببندد...
✍️ مسعود یوسف پور
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #جایگاه_زن | نزار قبانی
قبانی در شعری، بسیار موجز و عذب، سوالی را در لباس یک واج آرایی بسیار دقیق مطرح می کند که:
• وَلکن لا أحدَ یَعرفُ لِماذا لایوجَدُ باِلشّطرنجِ ملکةٌ
وَ یوجَدُ مَلِکٌ فقط؟
• و اما هیچ کس نمی داند چرا در شطرنج، ملکه ای نیست و تنها شاه وجود دارد...
این تکرار واج لام که خود بر تاکید جنبه پرسشی دلالت دارد، سوالی ست که ممکن است برای کسی صورت وقوع نپذیرفته باشد و قبانی در واقع از یک امرِ پذیرفته، در جهت اعتلای مضمونی و محتوایی استفاده می کند. شعر همین است! عنتره وقتی برای اولین بار لفظ شعر را در معلقه بکار بست که:
هل غادر الشعراء من متردمی...
مقاییس می گوید به این جهت است که شاعر هیچ امری را بدون موشکافی رها نمی کند!
قبانی نیز از دل مضامین یا تصاویر قدیم، روی به صورت جدید و نحو بی نظیری می آورد.
جوابی می دهد خواندنی، کوبنده و قاطع که یقه ام را تا کنون رها نکرده...
می گوید:
• لأنَّ المرأةَ لاتُصلِحُ أن تَکون لُعبةً!
• چون زن بازیچه نیست!
✍️ مسعود یوسف پور
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 نقد ادبی_شهودی ( ذوقی )
• در دوره اسلامیین، چهار تن از شعرا پیش ربیعه بن حذار می روند تا بگوید بهترینشان کدام است، چنین نقدی کرد:
تو ای زبرقان بن بدر! شعرت به گوشتی نیم پخته مانَد! نه چنانی که بتوان خورد و نه چندان خام که بتوان فروگذاشت.
ای عمرو بن اهتم! شعرت به سرمه می ماند! چشم را خنک کند و طراوت بخشد، لکن چون زیاده بنگری چشم را ببازد!
ای مُخَبّل السعدی! شعرت زین دو فروتر و از بسیارانی فراتر است.
و اما تو ای عبده بن طبیب! شعرت به مشکی می ماند که درزهایش بسته بودی که آب بیرون نتراود.
🔰 تاریخ النقد الادبی عند العرب | ص ۱۳
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 ارزش کلمه | مجید نفیسی
• در نظر شاعر یا داستاننویس، کلمات اعتباری کمتر از اشیاء ندارند و به همین جهت دارای «ارزش طبیعی» هستند. قصد آنها از چیدن شعر یا داستان،استعمال کلمات نیست، وجود خود کلمات است.
[ آن عینک برای چشمِ ضعیف استعمال میشود و آن صندلی برای نشستن.]
اما ادبیات صورتی انسانی دارد. استبداد است اگر یک انسان همچون عینک و صندلی به کار گرفته شود، و ادبیات مانند بشر همیشه وقتی که استعمال شده است و موجودیت آن -موجودیتی در کنار موجودیتهای دیگر- نادیده گرفته شده، یله رفته است.
🔰شعر بهعنوان یک ساخت | مجید نفیسی
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #تنقیح (بازنگری)
• آلن اکرت در مقاله ی فهرستی از اشکالات، به نوعی از تنقیح اشاره می کند که من پیشترها از مرحوم حسینی راوش شنیده بودم و در شعر بهره جستم:
[ پنجاه کلمه نخست داستان خود را روی یک ورق کاغذ سفید بنویسید و روز بعد نگاهی سریع به آن بیندازید. به همان طریق که خواننده ضمن ورق زدن مجله این کار را میکند. اگر کلمات شما را به خود جلب نمیکند و فقط باعث تأسف میشوند، چیز بیشتری در آن وجود ندارد و بهتر است فورا آن را عوض کنید. شاید تعداد خوانندگان بالقوّهای که طی پنجاه کلمه نخست داستان از دست میروند، بیشتر از هر قسمت دیگر داستان باشد.]
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #مضمون
• خودمان را کشتیم که بگوییم مضمون اصلا آفرینش اثر نیست! دکتر خرمشاهی آفرینش اثر را محال میداند!
مضمون، آوردن تصویر جدید نیست!
مضمون فرم است! فرم!
برای رسیدن به فرم، باید زبان شناسی دانست، هلیدی و رقیه حسن و چامسکی و امثالهم را خواند، ساختار بلد بود، اقوال همه را بررسی کرد و....
جز مستشرقین که بحمدلله اسمشان فقط بر حجم مقالات افزوده، باید مکاتب را شناخت. باید این را دانست که مضمون در هندی به علّت تضعیف زبان، سه ساحت پیدا کرده...
[ ولی من بعد از پنج سال یک پیشنهاد بهتر دارم! ]
قرآن بخوانیم!
قرآن همه ی فرم است!
چیزی که امیرالمومنین علیه السلام به پدر فرزدق گفت: به او قرآن بیاموز!
اگر بگویند در باب زیبایی شناسی لفظی قرآن پنج دقیقه صحبت کن، یاد نداریم!
مگر مروی نیست که ظاهرهُ أنیق؟
همه چیز در قرآن است.
و مسئلۀ مهم امروز یعنی فرم، خاستگاهی جز قرآن ندارد!
اولین نگاه فرمیک به آیه، بررسی ساختار آن از حیث اطناب و ایجاز است.
بعد لایه هایی مثل موسیقی، تامّلات زبانی، شکل نوشتاری، تناسبات، معانی و بیان، مخاطب شناسی و بعد از آن موتیف، سیر روایی و...
فرم تا جایی دقّت دارد که آلبوغبیش در مقاله فرم حافظ، به غزل شاه شمشاد قدان از منظر نوشتاری پرداخته است. مثلا گ و ک در مصرع دوم و یا نوع ردیف که گویی نون آن هم در تقابل با شاه می افتد.
✍️ مسعود یوسف پور
👈 «مَدرَس هشت» پایگاه شعر ولایی
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 شرحی بر یک بیت حافظ | احمد مدنی
قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ
که بستهاند بر ابریشمِ طرب دلِ شاد
• در قدیم سیمها یا تارهای سازهای زهی را با ابریشم میساختهاند. از «ابریشم» خودِ ساز زهی را نیز مراد میکردهاند، و حتی به اجرتی که به رامشگران میپرداختهاند نیز «ابریشمبها» میگفتهاند. همچنین، در طب قدیم، چنانکه ابنسینا نیز در کتاب قانون اشاره میکند، ابریشم را مقوی و مفرحِ قلب میدانستند. در اینجا بعید نیست که مراد حافظ از دلهای شادی که بر ابریشم طرب میبستهاند، گرههایی باشد که در چنگ، در انتهای رشتههای ابریشم میزدهاند..و چون زخمه بر تار ابریشمین میخورده، این دلها یا گرهها همچون دل انسان از خرمی به لرزه درمیآمدهاست؛ بنابراین، حافظ با ظرافت و ایهام به کاربرد طبیِ ابریشم و همچنین بهنوعی به موسیقیدرمانی نیز اشاره کردهاست.
🔰 طبیبانههای حافظ | احمد مدنی
انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۱۷۵–۱۷۷)
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
مَدرَس/ ۸
💠 شرحی بر یک بیت حافظ | احمد مدنی قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ که بستهاند بر ابریشمِ طرب دلِ
👈 این صرفا یک مطلب علمی است و در جهت تحریم یا حلیت این نوع موسیقی هیچ وجه نفی یا اثباتی ندارد!
کارگاه فرم ۱.mp3
33.49M
💠 #کارگاه_فرم | مقدّمه
• فرم چیست
• کلیّت ادبی
• سهگانی مضمون
• جایگاه حسین منزوی
[ این فقط یک نمونه برای علاقمندان است که مقدمه دوره مفصل و مبسوط « فرم » است، برای دریافت این کارگاه با ادمین در تماس باشید. ]
ثبت نام: @Madras_Admin
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 فرم چیست | اقوال
«تمامی اجزا و عناصر نقشمند در آفرینش یک کلیت ادبی، فرم نامیده می شود»
🔰 شفیعی کدکنی/ فرمالیسم در شعر ۱۷
• فرم در شعر، تابع متغیر است و بر اساس اصطکاک با پدیده زبان، موجودیت پیدا می کند.
🔰 عظیم خلیلی / فرم در شعر
فرم عبارت است از پیوند میان عناصر و منتقد نباید اثر را به نثر ترجمه کند بلکه باید تکیه بر هنرنمایی ها کند.
🔰 شکلوفسکی / مقاله «Art as devices»
فُرم مجموعهای پیوسته از زبان، تصویر، موسیقی و محتواست. به بیانی دیگر، فرم تناسب و هماهنگی میان اجزای سازندۀ صورت (ساختار) یعنی خیال و زبان و موسیقی است. در کل، شعر، سازش و هماهنگی میان صورت و معناست".
🔰 تقی پورنامداریان / قول معروف
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
🧷 مقاله مهم فرم در نظر طاهره صفّارزاده در کانال « کارگاه فرم » بارگذاری شد.
[ کانال مربوطه، ویژه هنرجویان دوره ست و دوره هر روز آنجا بارگذاری می شود. ]
May 11
🧷 مقاله مهم تحلیل مبانی رولان بارت به تحقیق دکتر بازرگان در کانال « کارگاه فرم » بارگذاری شد.
در قسمت جدید فرم از نظریۀ مرگ مؤلّف بارت سخنی به میان آمد.
بیشتر از او خواهیم گفت...
💠 بافت موقعیت | زبان
هلیدی در مقاله زبان و ادبیات می نویسد:
[ متن ادبی، خود بافت خویش را می تند و بیش از آنکه محیط به متن تعیّن ببخشد، خودِ متن است که محیطاش را تعیّن میبخشد! و این منحصرا در زبان شعر اتفاق می افتد! ]
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 لایه چهارم فرم | واج نویسه ها
• مجیر الدین بیلقانی (تابع خاقانی در سبک)، در قرن ششم غزلی دارد که حافظ به اقتفای او رفته:
[ جهان و کار جهان سر به سر همه باد ست
خنک کسی که ز بند زمانه آزاد است ]
نکته فرمیک این غزل، پیدایش موسیقی درون لایه ای اوست و ایهام تبادر خوبش.
لایه چهارم فرم، پرداخت موسیقایی اثر است که شاعر به خوبی از آن آگاه بوده.
باد صرصر، بادیست تند که کیفر قوم عاد بود و در قرآن آمده ست.
بنگرید چگونه واژۀ سر به سر، دارد صرصر را متبادر میکند.
و اصطلاح خُنُک که خُنَک را در کنار باد متبادر کرده.
واج « ز » در کارگاه فرم، مفصلا بحث شد که سخن از مرارت هاست...
این « ز بند زمانه آزاد » گویا اشاره به سختی راه دارد. اینجا تخفیف توجیه موسیقی پیدا کرده و زیباست. تخفیف، هرجایی محذوریت نیست بلکه نوعی استفاده هنری و صنعت است.
✍️ مسعود یوسف پور
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #حرف_رایگان
• آقای کاکاوند در برنامه کتاب باز، نکته ای بدیهی و کشفی قدیمی در مورد موسیقی دو بیت از حافظ بیان کرد.
فردی به ظاهر استاد ادبیات آمده و ان قلت آورده!
که اولا، این شکل موسیقی (درونی) کاملا اتفاقی ممکن است باشد!! و ثانیا رشتۀ تسبیح ناظر به نخ تسبیح نیست ( مصدر عربی اسم آلی نمیشود)
🔻یکم
وقتی حافظ را نمی شناسیم، به جایی می رسیم که عنصر پر بسامد غزلیاتش یعنی استفاده از واج ها یا نکات بلاغی دیگر را اتفاقی می دانیم!
🔻دوم
رساله قشریه در قرن پنج، باب دوم در احوالات جنید:
از استاد ابوعلی دقاق شنیدم که جنید را دیدند تسبیحی اندر دست گفتند با این همه شرف تسبیح بدست می گیری؟
🔻سوم:
سنایی در همان قرن:
مسجد به تو بخشیدم میخانه مرا بخش
تسبیح تو را دادم و زنار مرا ده!
اینکه تسبیح مسلمان و زنار مسیحیت در تقابل هم قرار می گیرند، در فرهنگامه شعری ذیل واژه « تسبیح گسلیدن » آمده که:
«تسبیح گسلیدن » و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است.
پس رشتۀ تسبیح بگسستن، در معنای اولیه خود صادق است.
🔻 چهارم:
قوامی رازی قرن ششم
دست پرتسبیح کن زیرا که «بی تسبیحِ دست»
از در آتش بود ماننده شاخ چنار *
________________________________
*: ناظر به روایت شریف نبوی که دستت را تسبیح کن. گویند اولین سبحه، دست و سپس سبحه پارچه ای حضرت صدیقه ست. در بسیاری ادیان سُبحه بوده. منتها بحث بر سر استعمال « تسبیح » به جای « سبحه » ست که عرض کردیم مواردش را.
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0