#شبهات_خداناباوران
🔹 پرسش یا شبهه اجمالی: آیا می توان گفت چون پیامبر(ص) در عربستان برف ندیده، در قرآن اسمی از برف نیامده؟
✅ پاسخ اجمالی: قرآن کلام الهی و معجزه جاوید پیامبر(ص) است.
اما ذکر تمامی اشیاء عالم در ظاهر قرآن نه ممکن و نه مطلوب است؛ با این حال در قرآن اشاره به برف و یخ شده است.
🔷 اصل پرسش یا شبهه:
چرا در قرآن ــ با وجود اینکه به اعتقاد مسلمانان همه چیز در آن آمده - سوره ای به نام برف نداریم و در هیچ کجای قرآن به کلمه برف اشاره نشده؟
آیا به این خاطر است که در عربستان هیچ گاه برف نباریده و پیامبر هیچ گاه برف را ندیده؟
✅ پاسخ تفصیلی:
1⃣ از لحن پرسش پیداست که هدف از طرح آن، القای این مطلب است که قرآن، سخن خدا نیست و سخن پیامبر(ص) است در حالی که ادله متعددی نظیر ادله #اعجاز_قرآن، ثابت می کند که قرآن کلام خداست.(1)
2⃣ هدف از طرح این سؤال، بهانه جویی است یا حقیقت جویی؟
اگر ثابت شود که در قرآن سخن از برف شده است، آیا مطرح کنندگان پرسش فوق حاضرند به این کتاب و الهی بودن آن ایمان بیاورند؟
3⃣ آیا قرار است اسم تمامی اشیاء عالم در اسم سوره های قرآن یا حتی در ظاهر آیات آن ذکر شود؟
اساسا آیا چنین چیزی ممکن است؟
و به فرض امکان، آیا چنین کاری مطلوب است و با اهداف تربیتی قرآن سازگار است؟
تنها برای فهرست کردن تمامی اشیاء عالم چند جلد کتاب لازم است؟
و به فرض که چنین کتابی تهیه شود چه کسی رغبت به مطالعه تمام آن، آن هم به شکل مستمر و چند باره خواهد داشت؟
4⃣ این مطلب که در قرآن همه چیز بیان شده برگرفته از آیاتی نظیر «تِبیاناً لِکُلِّ شَیء»(کتابی که تبیین کننده همه چیز است)(نحل:82) می باشد، اما در تفسیر آن، چند نظر وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
نظر اول؛ چون هدف از قرآن، هدایت و سعادت بشر است پس مقصود از همه چیز، همه چیزهایی است که برای هدایت و سعادت بشر لازم است(2).
برای نمونه، اگر مسئول یک داروخانه بگوید در داروخانه همه چیز داریم مقصود هر نوع دارویی است؛ یعنی هر چیزی که در راستای هدف ما باشد؛ یا اگر کسی بگوید: «برای مهمانی لازم نیست خرید کنید زیرا همه چیز در خانه داریم»، منظور از همه چیز، تمام آن چیزهایی است که برای میهمانی لازم است. پس قرآن که هدفش هدایت است وقتی می گوید در این کتاب همه چیز داریم یعنی هر چیزی که برای هدایت بشر تا روز قیامت لازم است.
نظر دوم؛ در این کتاب هیچ چيزي فروگذار نشده و چيزي نيست كه قرآن بیان کننده آن نباشد(3)؛ اما درک آن برای فهم عادی ممکن نیست و نیازمند آشنایی با زبان فهم قرآن است که در اختیار راسخان در علم[که مصداق بارز و کامل آنها معصومان علیهم السلام هستند] می باشد.
نظر سوم: این عبارت ناظر به #لوح_محفوظ الهی است که می تواند کنایه از #علم_خدا باشد که تمامی حقایق و وقایع عالم از ابتدا تا انتها در آن ثبت و ضبط است.(4)
به نظر می رسد میان این نظرات منافاتی وجود ندارد و با یکدیگر قابل جمع هستند؛ زیرا نظر اول ناظر به ظاهر قرآن (دلالتهای لفظی ظاهری) است و نظر دوم ناظر به ظاهر و باطن قرآن (اعم از دلالتهای لفظی ظاهری و دلالتهای اشاری، تاویلی و باطنی آن) است.
از طرفی اگر بپذیریم که قرآن، تبلور و تنزل یافته لوح محفوظ الهی است نظر دوم و سوم با یکدیگر جمع می شوند.
5⃣ برخلاف تصور سؤال کننده، با اینکه پیامبر(ص) در عربستان می زیسته است اما در قرآن با صحبت از نزول تگرگ(بَرَد) از آسمان(نور: 43) اشاره ضمنی به برف و یخ شده است.(5)
🖇پی نوشتها:
1) برای مطالعه در مورد اعجاز قرآن به کتابهایی که با همین نام نوشته شده اند یا کتابهای علوم قرآن می توان رجوع کرد. همچنین رک:
http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
2) رک: طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417 ق، چاپ: پنجم ج12، ص: 325
3)رک: انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملي، ص 9؛ ابن عربى، محمد بن على، تفسير ابن عربى (تأويلات عبد الرزاق)، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1422 ق، چاپ: اول، ج1، 365؛ فيض كاشانى، ملا محسن،تفسير الصافي، انتشارات الصدر، 1415 ق، چاپ دوم، ج1، ص: 56
4) طبرانى، سليمان بن احمد، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، دار الكتاب الثقافي، اردن، چاپ: 1، 2008 م.ج1، ص: 70
5) رک: قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج1، ص: 178، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه ق؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه،1374، ج 14، ص 504
#کد۱۰۱۸
#شبهات_خداناباوران
#برف_در_قرآن
#جامعیت_قرآن
تهیه شده در:
💫مرکز ارزشی هنری اندیشه ورزان دانشگاهی💫
🆔 @mahad313
#شبهات_خداناباوران
🔹 پرسش یا شبهه اجمالی: آیا می توان گفت چون پیامبر(ص) در عربستان برف ندیده، در قرآن اسمی از برف نیامده؟
✅ پاسخ اجمالی: قرآن کلام الهی و معجزه جاوید پیامبر(ص) است.
اما ذکر تمامی اشیاء عالم در ظاهر قرآن نه ممکن و نه مطلوب است؛ با این حال در قرآن اشاره به برف و یخ شده است.
🔷 اصل پرسش یا شبهه:
چرا در قرآن ــ با وجود اینکه به اعتقاد مسلمانان همه چیز در آن آمده - سوره ای به نام برف نداریم و در هیچ کجای قرآن به کلمه برف اشاره نشده؟
آیا به این خاطر است که در عربستان هیچ گاه برف نباریده و پیامبر هیچ گاه برف را ندیده؟
✅ پاسخ تفصیلی:
1⃣ از لحن پرسش پیداست که هدف از طرح آن، القای این مطلب است که قرآن، سخن خدا نیست و سخن پیامبر(ص) است در حالی که ادله متعددی نظیر ادله #اعجاز_قرآن، ثابت می کند که قرآن کلام خداست.(1)
2⃣ هدف از طرح این سؤال، بهانه جویی است یا حقیقت جویی؟
اگر ثابت شود که در قرآن سخن از برف شده است، آیا مطرح کنندگان پرسش فوق حاضرند به این کتاب و الهی بودن آن ایمان بیاورند؟
3⃣ آیا قرار است اسم تمامی اشیاء عالم در اسم سوره های قرآن یا حتی در ظاهر آیات آن ذکر شود؟
اساسا آیا چنین چیزی ممکن است؟
و به فرض امکان، آیا چنین کاری مطلوب است و با اهداف تربیتی قرآن سازگار است؟
تنها برای فهرست کردن تمامی اشیاء عالم چند جلد کتاب لازم است؟
و به فرض که چنین کتابی تهیه شود چه کسی رغبت به مطالعه تمام آن، آن هم به شکل مستمر و چند باره خواهد داشت؟
4⃣ این مطلب که در قرآن همه چیز بیان شده برگرفته از آیاتی نظیر «تِبیاناً لِکُلِّ شَیء»(کتابی که تبیین کننده همه چیز است)(نحل:82) می باشد، اما در تفسیر آن، چند نظر وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
نظر اول؛ چون هدف از قرآن، هدایت و سعادت بشر است پس مقصود از همه چیز، همه چیزهایی است که برای هدایت و سعادت بشر لازم است(2).
برای نمونه، اگر مسئول یک داروخانه بگوید در داروخانه همه چیز داریم مقصود هر نوع دارویی است؛ یعنی هر چیزی که در راستای هدف ما باشد؛ یا اگر کسی بگوید: «برای مهمانی لازم نیست خرید کنید زیرا همه چیز در خانه داریم»، منظور از همه چیز، تمام آن چیزهایی است که برای میهمانی لازم است. پس قرآن که هدفش هدایت است وقتی می گوید در این کتاب همه چیز داریم یعنی هر چیزی که برای هدایت بشر تا روز قیامت لازم است.
نظر دوم؛ در این کتاب هیچ چيزي فروگذار نشده و چيزي نيست كه قرآن بیان کننده آن نباشد(3)؛ اما درک آن برای فهم عادی ممکن نیست و نیازمند آشنایی با زبان فهم قرآن است که در اختیار راسخان در علم[که مصداق بارز و کامل آنها معصومان علیهم السلام هستند] می باشد.
نظر سوم: این عبارت ناظر به #لوح_محفوظ الهی است که می تواند کنایه از #علم_خدا باشد که تمامی حقایق و وقایع عالم از ابتدا تا انتها در آن ثبت و ضبط است.(4)
به نظر می رسد میان این نظرات منافاتی وجود ندارد و با یکدیگر قابل جمع هستند؛ زیرا نظر اول ناظر به ظاهر قرآن (دلالتهای لفظی ظاهری) است و نظر دوم ناظر به ظاهر و باطن قرآن (اعم از دلالتهای لفظی ظاهری و دلالتهای اشاری، تاویلی و باطنی آن) است.
از طرفی اگر بپذیریم که قرآن، تبلور و تنزل یافته لوح محفوظ الهی است نظر دوم و سوم با یکدیگر جمع می شوند.
5⃣ برخلاف تصور سؤال کننده، با اینکه پیامبر(ص) در عربستان می زیسته است اما در قرآن با صحبت از نزول تگرگ(بَرَد) از آسمان(نور: 43) اشاره ضمنی به برف و یخ شده است.(5)
🖇پی نوشتها:
1) برای مطالعه در مورد اعجاز قرآن به کتابهایی که با همین نام نوشته شده اند یا کتابهای علوم قرآن می توان رجوع کرد. همچنین رک:
http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
2) رک: طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417 ق، چاپ: پنجم ج12، ص: 325
3)رک: انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملي، ص 9؛ ابن عربى، محمد بن على، تفسير ابن عربى (تأويلات عبد الرزاق)، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1422 ق، چاپ: اول، ج1، 365؛ فيض كاشانى، ملا محسن،تفسير الصافي، انتشارات الصدر، 1415 ق، چاپ دوم، ج1، ص: 56
4) طبرانى، سليمان بن احمد، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، دار الكتاب الثقافي، اردن، چاپ: 1، 2008 م.ج1، ص: 70
5) رک: قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج1، ص: 178، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه ق؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه،1374، ج 14، ص 504
#کد۱۰۱۸
#شبهات_خداناباوران
#برف_در_قرآن
#جامعیت_قرآن
تهیه شده در:
💫مرکز ارزشی هنری اندیشه ورزان دانشگاهی💫
🆔 @mahad313
▪️ علم امام به شهادت خویش ▪️
پرسش اجمالی
اگر امام حسین(ع) علم به شهادتش داشته است پس با قیامش خودکشی کرده است؛ و اگر علم نداشته است پس چگونه امام و حجت خداست؟
👌 پاسخ اجمالی:
1️⃣ لزومی ندارد که امام به همه چیز به طور بالفعل علم داشته باشد؛ زیرا علم امام مشیئتی است؛
2️⃣ مبنای رفتار معصومان علم عادی است و علم غیر عادی تکلیف آور نیست.
3️⃣ علم مشروط، تکلیف آور است نه علم مطلق؛
4️⃣ در صورت وجود ضرورت و مصالح برتر، جانفشانی نه تنها جایز بلکه گاهی واجب است.
5️⃣ رفتار معصومان بر اساس امرِ (مستقیم یا غیر مستقیم) الهی است و به میل خود رفتاری نمی کنند.
🤔 پرسش یا شبهه تفصیلی
اینکه گفته می شود امامان به همه چیز آگاهند در مورد کشته شدن آنها نقض می شود؛ زیرا مثلا اگر امام حسین از کشته شدنش باخبر بوده است پس نباید به کربلا می آمد و آمدنش به منزله خودکشی است؛ اگر هم بگویید که از کشته شدنش باخبر نبوده است پس چگونه او را امام و حجت خدا و آگاه به همه امور می دانید؟
👈 پاسخ تفصیلی:
1️⃣ اینکه گفته شده اگر امام، از کشته شدنش باخبر نباشد امام نیست اشتباه است.
یکی از تفاوتهای علم خدا با علم امام این است که #علم_خدا بالفعل به همه اشیاء تعلق می گیرد؛ اما #علم_امام بالفعل نیست بلکه بالمشیئه است؛ به این معنا که «هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند، به اذن الهی آگاه می گردد»(1)
بنابراین اگر امام چیزی را نخواهد بداند نمی داند و حتی اگر بگوید نمی دانم نیز دروغ نگفته است؛ درست مثل کسی که دسترسی به اینترنت دارد و اگر اراده کند چیزی را بداند به کمک اینترنت آگاه می شود و اگر نخواهد نمی داند. بنابراین حتی اگر کسی معتقد باشد که امام از زمان ومکان شهادتش اطلاع نداشته است اشکالی پیش نمی آید هر چند بنابر اسناد معتبری، ایشان از این مسئله آگاه بوده اند.(2)
2️⃣ مبنای رفتار معصومان(ع) علم عادی است و اگر از طرق غیر عادی برای آنها علمی حاصل شود، آن را مبنای عمل قرار نداده و برای آنها تکلیف آور نیست حتی در امور مهمی مثل قضاوت کردن؛ بدین جهت پیغمبراکرم(ص) فرمودند: من در بین شما با شهادت و قسم حکم می کنم؛ درحالی که برخی از شما در اقامه دلیل، قوی تر و خوش بیان تر از طرف مقابل خود است. پس هر کسی که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، (بداند که قضای من چیزی را تغییر نمی دهد، بلکه) او قطعه ای آتش را به خانه خود خواهد برد(3) بنابراین، آگاهی غیبی ائمه(علیهم السلام) از سرنوشت خودشان تکلیف آور نبود.
3️⃣ علم مشروط، تکلیف آور است نه علم مطلق؛ مثلا اگر کسی بداند که اگر در جایی بماند کشته می شود ولی اگر برود کشته نمی شود، در حالت عادی موظف است که از آنجا برود؛ اما اگر بداند که چه بماند و چه برود کشته می شود دیگر تکلیفی ندارد. امام حسین (ع) می دانستند که چه در مدینه باشد یا مکه یا کربلا کشته می شود و از این رو تکلیفی از این جهت نداشتند که البته حضرت در آن شرایط، بهترین مرگ را انتخاب کردند.
4️⃣ درصورت وجود ضرورت و مصالح برتر، جانفشانی نه تنها جایز بوده و خودکشی محسوب نمی شود بلکه فضیلتی ارزشمند و حتی گاهی فریضه ای بزرگ است.
روشن است که امام حسین (ع) در شرایطی قرار داشتند که اگر قیام نمی کردند چیزی از اسلام باقی نمی ماند و در چنین شرایطی، قیام کردن واجب است حتی اگر منجر به کشته شدن گردد.
5️⃣ رفتار معصومان به طور مستقیم یا غیر مستقیم به دستور ویژه الهی و مطابق با خواست خداست و ایشان با وجود داشتن اختیار، مطابق هوی و هوس رفتاری نمی کنند. حتی بر اساس برخی روایات، پیامبر گرامی اسلام (ص) کتابی را به وحی الهی در اختیار جانشین خویش قرار دادند که وظایف اصلی هر یک از امامان را در زمان خویش بیان کرده بود و هر امام آن را در اختیار جانشین خویش می گذاشت. وظیفه امام حسین علیه السلام در این کتاب، خروج با همراهان به سوی شهادت دانسته شده است(4) وروشن است که آن ثمرات ارزشمند، جز باشهادت حضرت و اسارت اهل بیت ایشان ممکن نبود.
📚 پی نوشت ها:
1) اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، باب أن الأئمة (ع) إذا شاءوا أن يعلموا عُلّموا
2) کافی، ج۱، ص۲۵۸
3) شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۲۹، ح۵۵۲
4) کافی، ج۱، ص۲۸۳، باب أن الأئمة(علیهم السلام) لم یفعلوا شیئاً و لا یفعلون إلاّ بعهد من الله عزّوجلّ و أمر منه لا یتجاوزونه.
منبع: وبلاگ ایمان نو
@mahad313