🔺واکنش دیروز حجتالاسلام پناهیان، بعد از برد تیم ملی ایران مقابل ولز
از زبان فرزندش
#یار_دوازدهم
#تاپای_جان_برای_ایران
@mahale114
آقا سنگین باش مثلا پلیسی 😂😂😂
تهران،خیابان پیروزی، شادی پلیس یگان ویژه🇮🇷✌️
تهران چهار راه ولیعصر عج
پلیس امنیت...
همه برای ایران سربلند...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
خوشحالی پلیس برای آرامش مردم....
مردم که خوشحال و شاد باشند پلیس هم خوشحال و کنار مردم شادی میکند.
تیرخلاص بر قلب #برعنداز و بد خواهان.....
#یار_دوازدهم
#تاپای_جان_برای_ایران
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: دیروز بچههای تیم ملی ما چشم ملت ما را روشن کردند؛
انشاءالله چشمشان روشن باشد...
#هفته_بسیج
#رهبر_انقلاب
#یار_دوازدهم
#تاپای_جان_برای_ایران
@mahale114
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵
پنجم آذر آغاز هفته بسیج:
#بیاد_شهدا
#هفته_بسیج
#دفاع_مقدس
#خمینی_کبیر
#رهبر_انقلاب
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه هفتم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه هشتم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
حسینعلی را متوجه وضعیت کردم و گفتم: «حالا چهکار کنیم؟»
او بلدِ کار بود. گفت: «باید جا عوض کنیم.»
راست میگفت. با جا عوض کردن و تیراندازی از نقاط مختلف خاکریز، دشمن گمان میکرد بسیاریم و در سنگرها نیروی کافی گذاشتهایم. درحالیکه دو نفر بیشتر نبودیم و در سنگرها هم خبری از نیرو نبود.
برای اجرای این نظر، همینکه آمدیم جدا شویم، در فاصلۀ چندمتری بینمان خمپارهای فرود آمد و هردوی ما را پرت کرد. با این انفجار ترکشهای ریز به سر و کمرم و ترکش بزرگی در بازویم فرورفت. خون از دستم جاری بود و از انگشتانم شُرّه میکرد. حسینعلی بهظاهر مجروحیتی نداشت، اما موج شدیدی او را گرفته بود و گیج و منگ در تیررس دشمن ایستاده بود. هرچه داد زدم «حسینعلی بشین.»، گوشش سنگین بود و صدایی نمیشنید.
خودم را بهسختی به او رساندم و او را نشاندم. تا دقایقی همینطور بود و حال خوشی نداشت. وقتی به خودش آمد، گفتم: «الان چه کنیم؟»
گفت: «باید برگردیم، وگرنه اسیر میشیم.»
با بیسیمی که داشت درخواست نیروی تازهنفس کرد. خودش بازوی مرا بست و باهم بهسمت عقب راه افتادیم. ساعتی بیش نبود که با این نیروها آشنا شده بودم و خیلی از شهدا را نمیشناختم. با زنده برگشتنم از آن معرکه، جز افسوس چیزی نداشتم. رانده از زیارت، مانده از شهادت، بهغبطه از کنار شهدا عبور میکردم و از روی ماهشان، به نگاهی بهرهمند میشدم. در این بین، حمید نظری از بچههای اطلاعات را شناختم. چهرۀ چون گل شکفتهشدهاش کامل در خاطرم ثبتوضبط شد. همانطور که در وصیتنامهاش آمده، واقعاً انگار شهادتش عروسیاش بود.
در بین راه، بچههای تازهنفس گروه دوم را دیدیم. آنها را راهنمایی کردیم و گفتیم: «ما حال خوشی نداریم و فقط تونستیم زخم مجروحان رو ببندیم؛ اما شما اونا رو بیارید عقب.»
به هر صورت، به عقبه رسیدیم. باتوجهبه خون زیادی که از من رفته بود بسیار تشنه بودم. از هرکس تقاضای آب میکردم آب نمیداد و میگفت برای زخمت خوب نیست. آب جزیره نیز از فرط ماهیهای گندیده، بوی زُحم و تعفن گرفته بود و نمیشد به آن نزدیک شد. همان لحظه دیدم عدهای نشستهاند و دارند هندوانه میخورند. به آنها گفتم: «خیلی تشنهام، یه تیکه به من میدید؟»
یکی از آنها دلش برایم سوخت و یک قاچ به من داد. تا کسی جلویمان را نگرفته، سریع از دستش قاپیدم و گازی به آن زدم. جایتان خالی، در گرمای تابستان با آن عطش عجیبوغریب، خنکای این هندوانه حالم را سر جا آورد.
حسینعلی هنوز به کار میآمد، اما من برای مداوا باید به عقب میرفتم. آمبولانسی درهایش باز بود و داشت مجروحان را را سوار میکرد. خودم را گوشهای از آن جا کردم و راه افتادیم. در راه، وقتی به مقر فرماندهی رسیدیم به راننده گفتم: «من از نیروهای اطلاعات هستم، اجازه بده چند دقیقه گزارش خط مقدم رو به فرمانده بدم و برگردم.»
راننده قبول کرد. سریع رفتم عمواکبر را پیدا کردم و گفتم: «حاجی، خط الان با از دست دادن یک گروه پاکسازی شد. گروه دوم هم بعد از ما به خط رفت، اما اگر میخواید برای جاده کاری کنید توی روز فایده نداره، شب برید جلو و حتماً تا صبح سنگرسازی رو کامل کنید تا بتونید دوام بیارید.»
عمواکبر «خداقوت»ی گفت و راهیام کرد تا به بیمارستان برسم. دیگر خبردار نشدم چه اتفاقی برای جاده افتاد، اما بعد از ما، طرح جامعی برای بازپسگیری و پیشروی دوباره در جزیرۀ مجنون توسط تیپ انصارالحسین(ع) تهیه شد که به عملیات «انصار» نام گرفت. طی این عملیات، دشمن بعثی بهطور کامل عقب رانده شد و مواضع ما دیگربار تثبیت گردید.
سوار آمبولانس شدم و بهسمت بیمارستان حرکت کردیم. وقتی اسم بیمارستان را روی تابلو ورودی دیدم، آرام شدم. نوشته بود بیمارستان صحرایی امامرضا(ع). گفتم: «یا امامرضا، بازهم خوب شد اگر به حرمت نرسیدیم به این دارالشفا که به نام شما مزین شده، رسیدیم.»
آنجا اولین امدادگر که آمد معاینه کند گفتم: «برادر، سرپایی منو مداوا کن، برگردم خط.»
«برگردی خط؟ برگشتی در کار نیست. با این وضع زخمی که داری باید بری پشت جبهه.»
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
15.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 از استانداردهای دوگانه غرب در برخورد با اسرائیل تا وحشت آنها از قدرت گرفتن ایران در منطقه!
🔹 مجری بیبیسی فارسی در توجیه دخالتهای غرب:
🔹 "مداخله داریم تا مداخله؛ گاهی مداخله به شکل اعلام حمایت است مثلا اگر حمایت کشورهای غربی از جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی نبود، ممکن بود آن جنبش به نتیجه در نرسد."
🔹 پاسخ دندانشکن «علم صالح» تحلیلگر سیاسی به مجری بیبیسی:
🔹 " 70 سال است که رژیم صهیونیستی که نهادهای حقوق بشری آن را رژیمی آپارتاید میدانند، حقوق بشر و حقوق بینالملل را با اشغال اراضی فلسطینی را زیرپا میگذارد ولی همچنان مورد حمایت بی چون و چرای آمریکا و اروپاست!"
#نفوذ
#ایران_قوی
#جنگ_ترکیبی
@mahale114
نه به اعدام!
تا زمانی که اسلحه دست اغتشاشگر هست ومردم بیگناه را به رگبار میبندند کسی کارش را محکوم نمیکند.!
اما روزی که قراراست محاکمه شود، هشتک نه به اعدام برایش میزنند....
حمایت از ق ا ت ل اصلا جالب نیست!
#بصیرت
#اغتشاشگر
#فتنه_های_آخرالزمان
#سلبریتی_های_بیسواد
@mahale114
#فوری
🛑 مدیر متخلف بانکی در قم برکنار شد
معاون استاندار قم:
🔹مدیر متخلف یکی از بانکهای استان که باوجود تذکر شهروندان به یک خانم بیحجاب، خدمات بانکی ارائه کرده بود، برکنار شد.
🔹درپی انتشار این فیلم و نگرانی شهروندان از تکرار چنین تخلفی و مطالبه رسانه ها، استاندارقم دستور برکنار رئیس شعبه بانک متخلف را صادر و صبح امروز ضمن ابلاغ این دستور ، تذکرات لازم مجددا به سرپرستیها و مدیران تمام شعب بانکهای استان مبنی رعایت قانون عفاف و #حجاب داده شد.
#استاندار_انقلابی
#پایان_مماشات
#مماشات_خیانت_است
@mahale114
shokr 38.mp3
6.02M
#شکر_در_سختی_ها 38
آخه این سجده شکــر
در آخــر زیارت عاشورا، برا چیه؟
اینهمه مصیبت به اهل بیت رسید؛
بعد ما برای اون مصیبتها
شُکـــر می کنیم!
خنــده دار نیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#مبارزه_با_نفس
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
#امام_صادق عليه السلام میفرماید:
✍️ الإمام الصادق عليه السلام ـ فی قَولِهِ تعالى: «وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَنًا»-: الإحسانُ أن تُحسِنَ صُحبَتَهُما، وألاّ تُكَلِّفَهُما أن يَسألاكَ شَيئا مِمّا يَحتاجانِ إلَيهِ وإن كانا مُستَغنِيَينِ
💠 امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند متعال كه فرموده: «و نيكى كردن به پدر و مادر»: نيكى كردن، اين است كه با آنان خوب همراهى كنى و اين كه آنان را به زحمت نيندازى كه چيزى از نيازهايشان را از تو بخواهند، هر چند توانگر باشند
📚 الكافی،جلد ۲، صفحه ۱۵۷
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍ قبل از شروع هر کاری، پایهات را قوی کن
🔹شخصی نزد عارفی دانا رفت و از سختیهای زندگی برایش تعریف کرد و گفت:
ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ نمیکنم؟ چرا با وجود تلاش فراوان به اقتدار نمیرسم؟ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
🔸عارف پاسخ ﺩﺍﺩ:
ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ؟
🔹گفت:
ﺑﻠﻪ، ﺩﯾﺪﻩﺍم.
🔸عارف ﮔﻔﺖ:
زمانی که خداوند ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪ، ﺑﻪﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺁنها ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ کرد. ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎک ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ.
🔹خداوند ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩ. ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ سرخسها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ.
🔸ﺩﺭ ﺳﺎلهای ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ۶ ﻣﺎﻩ، ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ.
🔹ﺁﺭﯼ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ میکرد!
🔸ﺁﯾﺎ میدانی ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎلها ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ سختیها ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ میساختی؟
🔹ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ به اقتدار ﺧﻮﺍﻫﯽ رسید.
🔸از رحمت و برکت خداوند هیچوقت ناامید نشو.
@mahale114