eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
400 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
96 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه چهاردهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه پانزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... حرف من درست بود یا نه؟ علی‌آقا درون سنگر تیر می‌خوره، چون روی تیر نوشته ‹چیت‌ساز› و باید بخوره. من روی خاکریز تیر نمی‌خورم چون روش ننوشته ‹مظاهر›. حالا سنگر و خاکریز چه فرقی می‌کنه؟» شاهد از غیب برایش رسید و دیگر حرفی برایم نیامد. او آیۀ قرآن را بی‌آنکه بداند، عمل می‌کرد. آنجا که می‌فرماید: (قُلْ) به آنانی که از جنگ گریزان‌اند بگو: (لَنْ يُصِيبَنَا) چیزی به ما نمی‌رسد، (إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا) مگر آنچه خدا برایمان نوشته است. (هُوَ مَوْلَانَا) او مولای ماست، (وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) پس مؤمنان باید به خدا تکیه کنند. مظاهر با سن کم خود، درس بزرگی به ما داد و نشان داد شهدای ما چشمه‌ای از نور در وجود خویش دارند که بر زبان آنان حکمت می‌شود و بر چهره‌شان رنگ خدا می‌نشاند. مظاهر در این مقام بود و سال بعد در ماووت به‌شهادت رسید. این بار با شهادت خونین خود از من اقرار گرفت و گفت: «دیدی آقای شیراوند؟ دیدی حرف ما شهدا درست بود؟» با حرف درست او، بچه‌ها عجیب دل‌وجرئتی پیدا کردند و نحوۀ رزم آن‌ها تغییر کرد. از حالت تدافعی درآمدند. دیگر درگیر جان‌پناه نبودند؛ بی‌محابا از کانال بیرون پریدند و رودررو با دشمن درگیر شدند. شوری که مظاهر در دل ما ایجاد کرد مثل یک گلولۀ برفی غلتید و با همراه کردن هرکه سر راهش بود، بزرگ و بزرگ‌تر شد و با تمام توان از روی دشمن گذشت. رزمندگان لشکر المهدی که ما را دیدند به وجد آمدند و آنان نیز با ما همراه شدند. ما دنبال دشمن افتاده بودیم و دشمن فرار می‌کرد. اگر اجازه داشتیم به‌راحتی می‌توانستیم جلوتر برویم، اما فقط تا نزدیکی خاکریز رفتیم و تا آن‌ها را سر جایشان ننشاندیم، برنگشتیم. هنگام برگشت، عقب‌عقب تیراندازی می‌کردیم و از کنار بعثی‌های بسیاری که روی زمین افتاده بودند رد می‌شدیم. بسیاری کشته، مجروح و بعضی هم خود را به موش‌مردگی زده بودند تا در فرصت مناسب، به عقب بروند. دو بعثی نزدیک جاده بدون هیچ زخمی‌ روی زمین افتاده بودند. احتمال دادم آن‌ها از همین قسم باشند. به بچه‌ها گفتم: «ببینید اونا زنده‌اند یا نه؟» یکی بدون اینکه خود را زحمت دهد، کلوخی برداشت و به سر آن بعثی زد. بعثی ناخودآگاه تکان خورد. وقتی دیدم زنده است به بچه‌ها گفتم: «بشینید تا اسیرشون کنیم.» واقعاً قصدم همین بود. صدا زدم: «لا تحرک، قف قف.» اما به‌جای تسلیم، آن دو نفر فرار کردند و ما هم بر آن‌ها اسلحه گرفتیم. یکی از آن‌ها را هرچه زدیم نیفتاد و بالاخره خودش را زخمی پرت کرد ‌آن‌سوی خاکریز. اما دیگری همان اول کار، به‌صورت زمین خورد و پایش از زانو خم‌شده، در هوا ماند. با حماسۀ شهید مظاهر و دیگر رزمندگان، حساب کار دست دشمن آمد و بااینکه بعدازظهر حملاتی انجام دادند، اما دیگر رمق پاتک‌های اول صبح را نداشت. فردا نیرو‌های لشکر سیدالشهدا جایگزین ما شدند و ما با تقدیم حدود سی شهید در این مرحله از عملیات، به عقب برگشتیم. نیروهای لشکر المهدی همراهمان بودند. آن‌ها سمت چپ جاده ستون کشیدند و ما سمت راست جاده حرکت می‌کردیم. در همین حین، تویوتایی جلوی پایمان ترمز زد و حدود 13 نفر از بدحال‌ها و بزرگ‌ترها را سوار کرد. در شلمچه، همه‌جا حکم خط مقدم را داشت و جاده مثل کانال، کوبیده می‌شد. دقایقی بعد، یک خشایار آمد و بیست نفری را سوار کرد. شیخ آیت هم سوار شد. طبق گفتۀ‌ خود او، در راه مصائب زیادی متحمل شدند و به‌سادگی به مقصد نرسیدند. آن‌ها شیمیایی‌شده، موج‌گرفته و مجروح خودشان را به عقبه رساندند و از آنجا مستقیم راهی بیمارستان شدند. خشایار نیز روزی ما نبود و به پیاده‌روی ادامه دادیم. خستگی مسیر را طولانی‌تر کرده بود. در قسمتی از جاده، دو طرف را خاک ریخته بودند تا پناهی در برابر ترکش‌ها باشد. ستون در حال خروج از این قسمت بود که ستار کرمعلی شروع به دویدن کرد و از ما جلو زد تا اولین نفر باشد. گفتم: «چته، ستار؟ صبر کن یواش‌یواش باهم بریم.» به‌شوخی گفت: «نمی‌دونم چمه.» سرستون ما خدارحم خزایی و پشت‌سرش نعمت سوری، جلال محمودی، حمدالله سلگی و... بود. ستار از همۀ آن‌ها جلو زد و چند متری هم فاصله گرفت. دو ستون به‌آرامی ‌از پناه خاکریز اطراف جاده بیرون آمد. حدود سی نفر از هر ستون، بیرون خاکریز بودند که سروکلۀ هواپیمای دشمن پیدا شد. هواپیما به‌خوبی ما را رصد کرده بود و دو راکت دقیقاً به همان نقطۀ آسیب‌پذیر زد. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم زیبا سیستم های متنوع بدن انسان را نمایش می دهد؛ هزاران کارخانه بزرگ در بدن ما به دقت طراحی و ساخته شده است؛ این بدن بزرگترین دلیل بر وجود خالق ماست. و بهترین‌ دلیل برای شکرگذاری همه‌جانبه ماست... فقط بگو سبحان الله وباز هم سبحان الله و خداوند را هزاران بار شکر می کنیم و سجده می کنیم به عظمت و بزرگی خداوند قادر ایمان داریم، الله اکبر از این همه نعمتی که به ما داده، واقعان توان شکر گذاری نعمتهای فراوانش را نداریم. خدایا، ای پروردگار عالم از تمام نعمتهایت آن نعمت‌هایی که از فهم و شعور درک ما انسانها خارج است از روز اول خلقت تا روز قیامت، تاروزی که با تو ملاقات خواهم کرد، هزاران بارشکر🙏 @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیام مهم مجید رضا رهنورد قاتل دو بسیجی مشهدی خطاب به علی کریمی: 🔹 آخه تو انسان هستی یا نه؟ این فیلم رو خودم گفتم گرفتن که بعدا چند نفر مثل منو بدبخت نکنی! @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۱ ✍ مدولباس ایرانی در زمان شکل گیری حکومت قاجار کم و بیش آماده تاثیرپذیری از انقلاب صنعتی پیش رو در اروپا بود. ورود افسران اروپایی برای آموزش‌های نظامی به ایران باعث شده بود تا اروپاییان به راحتی به مواد خام دسترسی داشته باشند و علاوه بر آن سلیقه و بازارهای ایرانی را آنالیز کنند؛ همین موضوع مد و لباس ایرانی را در خطر فرهنگ غربی قرار داده بود. اما اوضاع مدولباس در زمان اولین پادشاه قاجار آقا محمدخان طور دیگری بود... ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۲ ✍ ایرانی‌های در زمان شکل گیری حکومت قاجاریه، نسبت به فرهنگ اصیل ایرانی متعصب بودند. تا حدی که در مقابل هرگونه نفوذ فرهنگی به شدت مقاومت می‌کردند. به اصطلاح پیرو مکتب ناسیونالیسم بودند‌. پیروان این مکتب ملی گرا، مفتخر به نژاد آریایی بودند. اولین پادشاه قاجار با همین رویکرد حکومت خودش را آغاز کرد اقا محمد خان با توجه عقایدی که داشت سعی در تمدن گرایی و بازگرداندن ایران به زمان هخامنشیان داشت بخاطر همین در دوره او لباس های بلند مثل لباس هخامنشیان مد شد. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
هدایت شده از حکمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دعوت پادشاه سعودی از رهبر معظّم انقلاب دام ظله برای حضور در مسجد الحرام 💥 و پاسخ متفاوت ایشان... میام به شرط اینکه.... 💐⚘💐⚘
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۳ ✍ اما با پادشاهی ناصرالدین شاه اوضاع اجتماعی ایران تغییر کرد، ناصرالدین شاه معتقد به نوگرایی و مدرنیسم بود البته ایشان با شعار ملی گرایی سعی کرد به روزرسانی‌ها و تحولات اجتماعی به وجود بیاورد که بیشتر شبیه به فرنگ ستایی و غربگرایی بود. به این صورت لباس ایرانی اسلامی نرم نرم دستخوش تغییرات غرب گونه ای شد که با شعار نوگرایی در فرهنگ ایرانی اسلامی به وجود آمد. علاوه بر سفرهای شاهان ایرانی به اروپا و تغییر سبک پوشش زن‌های درباری، قراردادهایی بین شاهان ایرانی و اروپاییان بسته شد که به موجب اون امتیاز نساجی و بازارهای ایران در اختیار تجار اروپایی قرار گرفت. این اقدامات با همزمانی وقوع انقلاب صنعتی اروپا دروازه ای بود برای ورود فرهنگ غربی به ایران. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۴ ✍ ورود افسران فرانسوی و تجار انگلیسی وضع اقتصادی ایران را به نابودی کشاند و واردات محصولات را دو چندان کرد. با واردات محصولات اروپایی، کارخانه‌ها و کارگاه‌های ایرانی ورشکست شدند. پارچه های ایرانی مانند زری و اطلس و ماهوت که از پارچه های معمول اون دوران بودند جای خودشان را به پارچه‌های ارزان ساتن و ژرژت و ... دادند. شکوه عظمت فرهنگ ایرانی اسلامی به یک باره فرو ریخت. سفرهای پادشاهان ایرانی به اروپا در به وجود آمدن فقر فرهنگی نقش مهمی داشت برای مثال بعد از سفر فتحعلی شاه به فرانسه و دیدن باله و بالرین ها، دستور دوخت دامن های شلیته و پرچین و شلوار های تنگ و چسبان را در ایران داد. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۵ ✍ در این میان جنبش‌های ناسیونالیستی توجهشان را به مبحث حجاب متمرکز کردند. آن‌ها بر این باور بودند که حجاب توسط اسلام و اعراب اختراع شده و به کشور ایران تحمیل شده است. این درحالی بود که در ایران باستان حجاب سرسخت‌تر از اسلام رعایت می‌شد. ویل دورانت درمورد ایران قبل از اسلام میگوید: به زنان طبقات بالای اجتماعی هرگز اجازه داده نمیشد با مردان رفت و آمد کنند و زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادر خود را ببینند. نشریاتی مخصوص بانوان چاپ شد و با توهین به حجاب و وهم و خیال شمردن اون، خانم هارو تحریک به اعتراض خیابونی کردند. خواسته اونها حذف روبنده از صورت خانم‌ها بود. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
1401.09.19-OstadFayazi.MP3
1.16M
📜 یُحیی الارض بعد موتها یک حد در روی زمین اگر اجرا شود، سودش برای زمین بیشتر از باران چهل روزه است! 🎙 آیت الله فیاضی (حفظه الله) قابل توجه مسئولین قوه قضائیه 🔰تاریخ :۱۴۰۱/۰۹/۱۹ @mahale114
👔 مدولباس در قاجاریه 📌 شماره ۶/۶ ✍ مدرسه‌های مخصوص بانوان تاسیس شد و ضمن آموزش خواندن و نوشتن، آموزه‌های ناسیونالیستی بین بانوان رواج پیدا کرد. فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی با سناریوی قوی از تمام زوایا تحت هجوم فرهنگ غربی قرار گرفته بود... براساس اقدامات تفکر مدرنیسم پوشاک غربی اول به دست درباریان در ایران مد می‌شد بعد از آن به سرعت به طبقات پایین‌تر می‌رسید. تحت تاثیر مدهای غربی خانم‌ها لباس‌های اروپایی بدون شلوار یا جوراب و آقایان کت و شلوار و کراوات می‌پوشیدند. کم کم مهمانی‌های مختلط زن و مرد رواج پیدا کرد‌، زنان ایرانی که تا قبل از اون زمان به تواضع و حیا معروف بودند به راحتی با لباس‌های اروپایی در این مهمانی‌ها شرکت می‌کردند. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ایران غول صنعت نساجی ✍ ایران در زمان صفویه غول صنعت نساجی بود. به بسیاری از کشورها پارچه صادر می‌کرد و یک کشور غنی از مواد اولیه در آستانه انقلاب صنعتی اروپا محسوب می‌شد. بر همین اساس توافقاتی بین ایران و اروپاییان بسته شد‌ که زمینه ساز تاثیر پذیری ایران از انقلاب صنعتی اروپا بود. 👤 در این ویدئو ما عوامل تاثیرگذار بر فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در زمان صفویه را بررسی می‌کنیم. 🔹این ویدئو ادامه دارد ..‌. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناسیونالیسم به سبک مدرن 📎 تحولات پوشش ایرانی در زمان قاجاریه 🔹 در این ویدئو ما عوامل تاثیرگذار بر مدولباس اصیل ایرانی اسلامی را در زمان قاجاریه بررسی می‌کنیم. ⁉️ چگونه ایرانیان متعصب فرهنگ اصیل خود را کنار گذاشته و از فرهنگ غربی پیروی کردند؟ ⁉️ چگونه زنان ایرانی که به تواضع و حیا معروف بودند پوشش اروپایی را انتخاب کردند؟ ⁉️ چگونه فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی با سناریوی قوی از تمام زوایا تحت هجوم فرهنگ غربی قرار گرفت؟ ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
⁉️ اعتراض به حجاب در زمان قاجار ▪️دوره دوم قاجار مجلات و نشریه هایی برای بانوان به چاپ رسیدند که در آن مسئله حجاب مورد حمله نظرات ناسیونالیستی قرار گرفت آنها معتقد بودند حجاب از دین اسلام وارد ایران شده و خلاف آیین آریایی ایرانیان است. به همین سبب زن‌های ایران را به اعتراضات خیابانی دعوت کردند که روبنده را از پوشش خود حذف کنند. ✅ واحد پوشاک موسسه مصاف @mahale114
2_1152921504607012764.mp3
7.17M
🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍شيطان که کاری جز آزار ما ندارد! پس؛ چرا خدا،او را آفریده،تا دائما،آزارمان دهد؟ ❣آیا این با مهربانی الله، تناقض ندارد؟ @mahale114
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: كيفَ يأنَسُ باللّهِ مَن لا يَسْتوحِشُ مِن الخَلقِ؟ چگونه با خدا انس گيرد، آن كه از مردم دورى نگزيده است؟ 📚 غررالحكم حدیث ۷۰۰۳ @mahale114
✍ تکبر و خودشیفتگی، نفس را فربه می‌کند 🔹یک شب عارفی در عالم رويا نفس خود را بی‌نهايت فربه دید! 🔸به نفس گفت: ای نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختی چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه مانده‌ای!؟ 🔹نفس گفت: آری! تو بسيار بر من سخت گرفتی اما آنچه را كه ديگران از تو تمجيد می‌كردند و تعريف، بر خود حمل نمودی و حق دانستی. 🔸اين فربگی حاصل همان تكبر و خودشيفتگی و باور تمجيد ديگران است. 🔹و عارف ديگر هيچ‌گاه آنجا كه از وی تعريف و تمجيد می‌كردند، حاضر نشد! @mahale114
شبنامه 1056.mp3
10.66M
قبایل سعودی در حال آماده شدن برای قیام هستند/ معارض سعودی: ایران و ترکیه دوست ما هستند شبنامه / یکی از معارضین سعودی اخیرا گفتگوهایی را در خصوص وضعیت عربستان داشته است / او تاکید کرده بر اینکه قبایل دارند آماده می‌شوند که حق خود را از سعودی بگیرند / او می‌گوید: ایران و ترکیه ستون‌های اسلام هستند اما ادامه ی حیات آل سعود اسلام را نابود خواهد کرد... / @mahale114
4_5789728224107826500.mp3
8.86M
🔊 صوتی | زمینه              📝 این شبا بازم این بوی یاس... 👤 حاج‌میثم مطیعی                      ◼️◼️◼️◼️◼️◼️    @mahale114
4_5810166122338586683.mp3
5.42M
🔊 صوتی | شور              📝 قلبم برات پُر از شور و نواست مادر... 👤 کربلایی‌‌‌سیدرضا نریمانی                      ◼️◼️◼️◼️◼️◼️         @mahale114 
41.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه اول1⃣ قسمت 5⃣( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺 ‏ @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه پانزدهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه شانزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... برابر دیدگانم، صحنۀ به خاک‌وخون کشیده‌ شدن دوستانم شد. برای لحظه‌ای موج انفجار آن‌ها را از زمین جدا کرد و دوباره به زمین کوبید. حمدالله با سر به زمین خورد. وقتی پای پیکرش رسیدم جان داده بود و لخته‌های خون، از دهانش بیرون زده بود. ترکش بدی به بازوی جلال اصابت کرده بود و دستش فلج شده بود. از چشمان خدارحم و نعمت رد اشک سردی جاری بود و موج‌گرفتگیِ شدید، جان و توان برایشان نگذاشته بود. گردوغبار معرکه که فرونشست، دیدم ستار آن جلو چهارزانو بر زمین نشسته و مات و مبهوت، ما را نگاه می‌کند. با شیخ محمدرضا به‌سمت او دویدیم. پرسیدم: «ستار، چی شده؟» سعی کرد جوابی بدهد، اما جز خس‌خس حنجره‌اش چیزی شنیده نشد. رد سرخی روی گلویش بود. دستی به سرش گذاشتم و نگاهم را به گلویش دوختم که ناگهان سرش برگشت و شکافِ گلویش سر باز کرد. ترکش سیبک گلویش را زده بود و سر به رگ‌ها بند بود. رنگ من و شیخ محمدرضا برگشت. هول کرده بودم؛ اما همین‌که دیدم نفس می‌کشد، روحیۀ باخته‌ام را جمع کردم و با او شروع کردم شوخی کردن: «ستار، مشکلی نداری. اصل کار این شاهرگ بود که متأسفانه سالمه و این پوست بریده شده هم کسی رو نمی‌کشه. ستار، می‌دونی چرا صدام این بلا رو سر تو آورد؟» اعصاب زبان و صورتش کار نمی‌کرد و نمی‌توانست حرف بزند. با نگاهش گفت: «چرا؟» گفتم: «پدر خدابیامرزت با اون کارد قصابی‌ش سر همۀ گاوهای برزول رو برید. حالا صدام اومده انتقام اون گاو‌ها رو از پسر قنبرعلی بگیره و سرت رو ببره.» با این حرفم ستار خنده‌اش گرفت و بدون آنکه بتواند دهانش را تکان دهد، خس‌خس خندید. گردن زخمی ‌و بریده‌شدۀ ستار را حسابی بستیم، اما هنوز نفس کشیدن برایش سخت بود. یک بسیجی آمد با سرنیزه، گودی گلویش را سوراخ کرد و پس از یک پاش خون، نفس راحتی کشید. در همین هنگام، یکی از همراهان وقتی ستار را خونی دید، شروع کرد مویه کردن و روله روله گفتن. آرام گفتم: «این چه کاریه می‌کنی؟ ما کلی بهش روحیه دادیم. داری همه‌چیزو خراب می‌کنی.» گفت: «حالا من جواب مادرش رو چی بدم؟ خبرش رو چطور بهشون بدم؟» دیگر عصبی شدم. او را کناری کشیدم و گفتم: «کی اومده دنبالت که می‌خوای خبرش رو بدی؟ چرا روحیه‌ها رو تضعیف می‌کنی؟» با حرف‌های من آرام گرفت و رفت سمت شهدا. پلاک‌های جنگی خط‌چینی دارد که برای نصف کردن آن‌ها به‌کار می‌رود. وقتی رزمنده به شهادت می‌رسد، تعاون گردان این پلاک را نصف می‌کند تا اسم شهید را پیدا کند و نصفۀ دیگرش را می‌گذارد تا پیکر در سردخانه گم نشود. این بنده‌خدا می‌رفت سروقت شهدا و پلاک را با زنجیر از گردن آن‌ها در می‌آورد. گفتم: «معلومه داری چه‌کار می‌کنی؟» گفت: «خودتون گفتید اگر کسی شهید شد پلاکش رو بکنید.» گفتم: «اون برای عقب‌نشینیه، نه الان که توی خط خودمون هستیم و تعاون هست. بعد هم باید نصفش کنی، نه اینکه از جا دربیاری.» پلاک‌ها را از مشتش درآوردم و گفتم: «الان می‌دونی این پلاک برای کدوم پیکره؟» گفت: «نه.» گفتم: «اگر پیکر قابل شناسایی نبود، الان شده بود مجهول‌الهویه.» خدا را شکر، پیکری به این سرنوشت دچار نشد؛ اما همین کار موجب تأخیر در بازگشت شهدا شد. پیکر حمدالله، که خود عاشق زیارت بود، به مشهد رفته بود و پس از طواف در حرم امام‌رضا(ع)، بعد از یک ماه به نهاوند برگشت. پس از مقر دوعیجی و هنگام عبور از همان کانالی که از سه جهت روی آن آتش می‌ریخت، نوجوانی که به‌عنوان نیروی جدید به من سپرده بودند را دیدم. از کانال بیرون پرید و گفت: «اِ؟ آقای شیراوند، اینجایید؟ دنبالتون می‌گشتم... پس کی می‌ریم عملیات؟» «ما رفتیم و برگشتیم. شکل و قیافه‌مون رو نگاه کن. تو کجا غیبت زد؟» «همین‌جا خوابم برده بود.» چهارچنگولی نوجوان را چسبیدم که حداقل در برگشت، جا نماند. سپس همراه گروهان از شلمچه به ‌مقری در نزدیکی اروند راهی شدیم. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حاکم شرع ...» 🔸️مستندی دیدنی از زوایای پیدا و پنهان خلخالی روایتی از دوران مسئولیت آیت اللهصادق خلخالی خلخالی اهل شعار نبود، یک انقلابی عملگرا و مقتدر، نامش لرزه بر اندام هر محارب و مجرم و خلافکاری می انداخت ایام سالگرد وفات مرحوم آیت الله خلخانی: آذرماه ۱۳۸۲ روحش شاد @mahale114