هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💠 خمینی بتشکن
🔻تقدیم به آقا روح الله خمینی(ره)
✍️ حجت الاسلام سید جواد محمدزاده، استاد دانشگاه
«گفت بخور و سخن بگو» این تیتر خبر رسانه های امپراطوری جناب نمرود بود. کسی باور نمی کرد که ابراهیم غذایی چرب و چیل آماده کرده و محضر عالیجنابان و بتان نهاده است و هر کدام را سه مرتبه قسم داده که بخو ر وسخن بگو؛ پاسخی نمی شنید تا اینکه تیشه برداشت و دست و پای بت های قوی هیکل و خدایان خود ساخته نمرودیان را تکه تکه کرد و تیشه را بر گردن بُت بزرگ که در بالای بُت خانه قرار داشت، آویزان کرد.
نمرود خواست تا لاف خداوندی زند و برج و باروی خدا را بشکند ولی پشه ای برخاست و دیده خودبین او را خاک کرد .
«گفت آماده باش و حرکت کن»
شبی رسول خدا به علی علیه السلام فرمود: آماده باش و از پی من حرکت کن تا به درون خانه خدا کعبه برسیم و گفت؛ علی از دوش من بالا برو. خم شد و بالای کتف نبی اعظم قرار گرفت تا بت ها را بشکند و فرو بریزد.
آقا روح الله خمینی برخاست.
و عبا بر دوش کشید.
ایستاد.
قیام کرد.
سخن گفت.
کتاب نوشت.
شاگرد تربیت کرد.
بت شکست.
خمینی بت شکن شد.
انقلاب برپا شد.
بت منم!
من!
آقا روح الله بت های من من شده را کنار هم گذاشت و همه را به آتش کشید.
زندگی من!
دختر من!
شغل من!
تفریج من!
فرزند من !
روستای من!
شهر من!
باغ و کاشانه من !
معلم من!
مدرسه من!
دانشگاه من!
طایفه و قبیله و نام و نسب من!
آقا روح الله همه من ها را کشت و نابود کرد.
انقلاب خمینی عزیز همین بود.
ما شدیم.
همه کنار هم به توحید رسیدند.
بت بزرگ برای انسان و جامعه « من و منیت ها» است.
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔹کتاب را بخورید!
✍️ حجت الاسلام سیدجواد محمدزاده
🔸کتاب را بعضی ها می خرند و می خوانند و از آن لذت می برند.
🔸چندین جلد گالینگور کتاب را برخی ها برای زیبایی و دکور در بوفه و کتابخانه منزل می خرند و می گذارند.
🔸کتاب های رنگارنگ و خوش نقش، اطلس ها، دائره المعارف ها را گاهی می خرند و از زیبایی آن سرمست می شوند.
🔸گروهی از خردمندان؛ کتاب را می خرند که خریده باشند.
🔸و انگشت شمار هستند که کتاب را می خرند و می خوانند.
📌کتاب را باید خورد. ریز ریز کرد. لقمه لقمه کرد. سرسفره باید گذاشت تا خانواده با سس خردل میل کنند.
🔻وقتی کتاب خورده شود، تبدیل به ویتامین و پروتئین میشود، وارد افکار و اندیشه میشود، رفتارها تغییر میکند و جامعه متحول.
‼️کتاب خوردنی است.
🌾همه کتاب ها خوردنی نیستند.
#کتاب
#کتابخوانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
تنها یک « واو» فرق است!
برخواستن یا برخاستن؟!
ایستادن، به پا خاستن، بلندشدن، شوریدن، قیام کردن، یعنی « برخاستن»
و برخواست یعنی: هیچ
زاهد به خرابات مغان آمد می، خواست
انسان در طراز تمدن اسلامی باید « برخاستن» را بر برخواستن پیروز گرداند.
والسلام
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
♦️اوقات فراغت یا طناب پوسیده؟!!
تابستان با فریاد هندوانه شیرین به شرط چاقو، فرا می رسد و فرهنگی کاران و فرهنگ دوستان؛ در اندیشه اوقات فراغت نوجوان و جوان ساعتها به فکر و برنامه ریزی می پردازند که فراغت تابستانه را به یک فستیوال مهارتهای هزارگانه برای جوانان تبدیل کنند!
🔹زهی طناب پوسیده!
شبکه های فضای مجازی از بدو تولد تا لب گور همه لحظات نوجوان و جوان و میانسال و کهنسال را به اوقات فراغت رسانده است!
کنار بالشت وقت خواب، سر سفره ناهار و شام، مترو و قطار و اتوبوس، صف نانوایی و واکسن، اتاق انتظار زایمان و رستوران، کتابخانه و مسجد و کلیسا، همه اوقات فراغت است.
دیگر فصل اوقات فراغت، تابستان نیست.بهار و پاییز و زمستان و تابستان فرقی ندارد!
🔻جنگ است برادر!
🔻صدای خمپاره و موشک بلند است برادر!
🔻دست و پا و قلب و جانها تکه تکه شده برادر!
فراغت جوانان از تابستان به همه فصلها و مکانها، کوچ کرده است برادر عزیزم و خواهر ارجمندم! و ما هنوز در زمهریر اوقات فراغت تابستان قندیل زدهایم!
وقت کوچ است برادر!
وقت برخواستن!
وقت دیدن!
وقت شنیدن!
اینجا برف بر افکار نوجوان باریده است!
اینجا شکوفه مصنوعی رشد کرده است!
اینجا برگ ریزان جوانان است!
اینجا خواهر و برادر در صفحه مجازی متولد شده است!
🔺اینجا جنگ است برادر و خواهر!
🔺اینجا اوقات فراغت است!
✍️سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
با دانشجویان نشستم و شنیدم و گفتم!
با طلبه ها و حوزویان چند قدم راه رفتم و کشکول حرفهای آنان را به جان خریدم!
در زندان با عزیزانم در بندهای بهم پیوسته، یک چای نوشیدم و پای درد و دل آنان گریستم!
در کنار زوج های جوان با شاخه گل و نبات؛ خندیدم و از خوشبختی گپ و گفت کردم!
مدرسه؛ پاتوق من بود. رفتم و آمدم و از تمام سوالات و شبهات جوانان یک خانه ساختم!
صف نانوایی از هیتلر و جنگ جهانی شنیدم تا یک دوره تاریخ پهلوی را مرور کردم!
پای روضه مداحان، چند قطره اشک شنیدن ریختم!
در میان دسته های عزاداری هیات ها؛ آهسته راه رفتم تا سخن آن پیرمرد عصا بدست را با گوشت و پوست و استخوانم عجین کنم!
شنیدم!
و
گفتم!
این روزها که چشم ها خیره به دریچه دوربین موبایل شده است و پاها؛ ناتوان از حرکت و دست ها عاجز از نوشتن و قلم در باتلاق تکرار معلق، باید شنید و گفت!
#فرهنگ در تعامل بین انسان ها رشد می یابد و جان می گیرد و به پرواز در می آید.
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
با دانشجویان نشستم و شنیدم و گفتم!
با طلبه ها و حوزویان چند قدم راه رفتم و کشکول حرفهای آنان را به جان خریدم!
در زندان با عزیزانم در بندهای بهم پیوسته، یک چای نوشیدم و پای درد و دل آنان گریستم!
در کنار زوج های جوان با شاخه گل و نبات؛ خندیدم و از خوشبختی گپ و گفت کردم!
مدرسه؛ پاتوق من بود. رفتم و آمدم و از تمام سوالات و شبهات جوانان یک خانه ساختم!
صف نانوایی از هیتلر و جنگ جهانی شنیدم تا یک دوره تاریخ پهلوی را مرور کردم!
پای روضه مداحان، چند قطره اشک شنیدن ریختم!
در میان دسته های عزاداری هیات ها؛ آهسته راه رفتم تا سخن آن پیرمرد عصا بدست را با گوشت و پوست و استخوانم عجین کنم!
شنیدم!
و
گفتم!
این روزها که چشم ها خیره به دریچه دوربین موبایل شده است و پاها؛ ناتوان از حرکت و دست ها عاجز از نوشتن و قلم در باتلاق تکرار معلق، باید شنید و گفت!
#فرهنگ در تعامل بین انسان ها رشد می یابد و جان می گیرد و به پرواز در می آید.
✍ سید جواد محمدزاده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
شیخ رسانه
یک عدد تخته سیاه، چند عدد گچ و یک دنیا عشق و معرفت، همه لوازم یک معلم قرآن بود.
چند روایت؛
روایت اول« تکنولوژی»
استفاده از مدرن ترین تکنولوژی در تبلیغ از هنرهای معلم قرآن شیخ محسن قرائتی بود. یعنی تخته سیاه ولی نو به نو شدن تخته سیاه به سفید و شیشه ای و لمسی و کنترلی؛ قاعده ایشان را بهم نریخت و گرفتار تکرار تکنولوژی نگشت.
روایت دوم« دردمندانه»
درد را شناخت و دردمند شد و همه سخن های خود را از کوره درد می گذراند. لذا در جان مخاطب می نشست.
روایت سوم« شهید بهشتی»
در خاطرات خود می گوید که روزی شهید بهشتی به منزل ما آمد و گفت :دست از معلمی قرآن برندارید. گوهرشناسی شهید بهشتی در ایجاد انگیزه بی نهایت برای یک فرد ستودنی بود.
روایت چهارم« ساده و صمیمی»
اصلی که در کلام و سخن و نوشتار یافت نمی شود. ساده و صمیمی بودن است.
شیخ رسانه در اوج سادگی و نهایت صمیمیت پای تخته می رود و جان می بخشد.
روایت پنجم« بسته بندی»
کالایی در بازار بورس می شود که از مواد مرغوب استفاده شود و در یک بسته بندی شیک و مجلسی به بازار عرضه شود. همه محتوی قرآنی ایشان با یک چینش درست و منطقی به بسته بندی ذهنی مخاطبان می انجامید که همه را مشتاق می کرد.
روایت ششم « استمرار»
چهل و چهار سال یک برنامه را بصورت هفتگی ادامه داد و دست برنداشت.
روایت هفتم«رسانه»
رسانه را شناخت و هنرمندانه تبلیغ دین کرد.
روایت هشتم« سبک قرائتی»
صاحب یک سبک در بیان و تبلیغ شد و تقلید نکرد.
سید جواد محمدزاه
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💠 شیخ رسانه
✍ سیدجواد محمدزاه
یک عدد تخته سیاه، چند عدد گچ و یک دنیا عشق و معرفت، همه لوازم یک معلم قرآن بود.
چند روایت؛
روایت اول« تکنولوژی»
استفاده از مدرن ترین تکنولوژی در تبلیغ از هنرهای معلم قرآن شیخ محسن قرائتی بود. یعنی تخته سیاه ولی نو به نو شدن تخته سیاه به سفید و شیشه ای و لمسی و کنترلی؛ قاعده ایشان را بهم نریخت و گرفتار تکرار تکنولوژی نگشت.
روایت دوم« دردمندانه»
درد را شناخت و دردمند شد و همه سخن های خود را از کوره درد می گذراند. لذا در جان مخاطب می نشست.
روایت سوم« شهید بهشتی»
در خاطرات خود می گوید که روزی شهید بهشتی به منزل ما آمد و گفت :دست از معلمی قرآن برندارید. گوهرشناسی شهید بهشتی در ایجاد انگیزه بی نهایت برای یک فرد ستودنی بود.
روایت چهارم« ساده و صمیمی»
اصلی که در کلام و سخن و نوشتار یافت نمی شود. ساده و صمیمی بودن است.
شیخ رسانه در اوج سادگی و نهایت صمیمیت پای تخته می رود و جان می بخشد.
روایت پنجم« بسته بندی»
کالایی در بازار بورس می شود که از مواد مرغوب استفاده شود و در یک بسته بندی شیک و مجلسی به بازار عرضه شود. همه محتوی قرآنی ایشان با یک چینش درست و منطقی به بسته بندی ذهنی مخاطبان می انجامید که همه را مشتاق می کرد.
روایت ششم « استمرار»
چهل و چهار سال یک برنامه را بصورت هفتگی ادامه داد و دست برنداشت.
روایت هفتم«رسانه»
رسانه را شناخت و هنرمندانه تبلیغ دین کرد.
روایت هشتم« سبک قرائتی»
صاحب یک سبک در بیان و تبلیغ شد و تقلید نکرد.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
الهی من فدای شما بشم.
چرا در دو قطبی کردن جامعه می دمی؟!!
این خطاست برادر من! خواهر ارجمند!
چرا میخوای چشم دربیاری؟!!
فدات بشم.
یه کار تمییز فرهنگی در روز عید غدیر #مهمونی_کیلومتری_غدیر انجام شد.
نشر #خوبیها کن ......
والسلام
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
خبر یا خبر؟!
در آفتاب سوزان خبرها و رسانه های غول افکن، انسان هایی با اراده دست از نشستن برداشته اند و در خبرگزاری ها و رسانه های مکتوب، شنیداری و دیداری به انعکاس و انتشار و تولید خبر؛ می پردازند که باید در مقابل این همه رنج، ایستاد و سراسر تعظیم و تشویق کرد.
مرحبا به شما برادران و خواهران
حالا که گذشت و مجالی برای چند خط کوتاه فراهم شد.
خبر را با خبر آیا فرقی است؟
باتلاق خبر تا کنون شنیده اید؟
جذب منیزیم خبرها در شبکه های بی بی سی و اینترنشنال بر جان مخاطبان، چسبنده تر است؟
خبرها در آنسوی آبها با طوفان سهمگین هر روز می آید و ده ها و صدها مغز و اندیشه جوانان و مردم را از کاسه سر جدا می سازدو به عالم هپروت پرتاب می کند؟
خبر اگر خبر باشد؛ محمد امین را به اوج پیامبری می رساند!
خبر اگر خبر باشد؛ لنین را در میدان سرخ مسکو، مومیایی می کند!
خبر اگر خبر باشد؛ صدام را پای چوبه دار می کشاند!
خبر اگر خبر باشد؛ قاسم را شهدا به آغوش می گیرند!«دیشب ارواح طیّبهی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند»!
خبر اگر خبر باشد؛ پیرمرد چوپان روستا را بر هزاران استاد دانشگاه می چرباند!
خبر اگر خبر باشد؛ آرامکو عربستان را یمنی ها می لرزانند!
خبر اگر خبر باشد؛ پدری درگوشه آسایشگاه سالمندان، چشم انتظار فرزند نمی ماند!
خبر اگر خبر باشد؛ مادری در پستوی جهل خود؛ طفل جنین را سقط نمی کند!
خبر اگر خبر باشد؛ کوچه پس کوچه های شهر، برای جشن عروسی علی و محمد و زهرا و ملکیا چراغانی می شود!
خبر اگر خبر باشد؛ هیچ مسئولی شب از غصه نمی خوابد! شنیدید نمی خوابد!
خبر اگر خبر باشد؛ دروغ بار و بنه خود را جمع می کند و سر به بیابان می گذارد!
خبر اگر خبر باشد؛ دزد؛ فضیل عیاض می شود و زاهد و عابد می سازد!
خبر اگر خبر باشد!
خبر این روزها خبر هست ولی خبر نیست!
خبر این روزها خبر هست ولی قطار نمی شود! مسافر سوار نمی کند! آدم نمی کشاند! خواننده و بیننده ندارد!
خبر این روزها خبر هست ولی با غروب خورشید، تمام می شود!
خبر این روزها خبر هست ولی با یک باد آرام، برگ برگ می شود!
خبر این روزها خبر هست ولی با یک تلنگر آب دوغ و خیاری؛ از هم وا می رود!
خبر این روزها خبر هست ولی سازنده ندارد! جان ندارد! حرکت ندارد! حیات ندارد!
خبر این روزها خبر هست ولی بقالی مش محمد، حال و حوصله ورق زدن آن را ندارد!
خبر این روزها خبر هست ولی خبر نیست!
خبر را از زیر سنگ باید بیرون کشید.
خبر را از دهان گرگ باید بیرون آورد.
خبر را از حلقوم نتانیاهو باید گرفت.
خبر را از هزاران کیلومتر آن طرف تر باید آهن ربایی جذب کرد.
خبر را از دل نهنگ یونس پیامبر باید شنید.
خبر را از چهل سال نیامده باید جست.
خبر را از دل سیاه شب باید یافت.
خبرنگاران عزیزم روز خبرنگار بر شما مجاهدان خستگی ناپذیر مبارک
✍️سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
آیا تا حالا از #فناوری_ روضه شنیده اید؟!
«روضه،توسل،اشک،» ابزار جامعه سازی است.
چرا؟!
می دانید؛مهمترین اشکال تمدن غربی#قساوت_قلب است.
عزیزان من؛ مداحان، هیاتی ها، روحانیون، در #تمدن_نوین_اسلامی برج و ساختمان هست ولی بیش از تکنولوژی#دلها زنده است و #ذهن ها حرکت می کند.
والسلام
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
جوانی از من پرسید؛ در یک کلمه بگو«امام سجاد در 34 سال امامت چه کار کرد؟
+گریه کرد و روضه خوانی کرد؟
+نشست دعا کرد و صحیفه سجادیه نوشت؟
مسجد رفت و موعظه کرد؟
گفتم:همه
ولی چند هزار #انسان تربیت کرد!
برده خرید و #تربیت کرد و آزاد ساخت!
لشکر #انسانی درست کرد!
والسلام
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad