eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
36 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ : در زمان امام صادق علیه السلام ایشان لباس مناسب وبعضا فاخر میپوشیدند با توجه به متن حکمت جواب این تناقض چیست؟ : بین آنچه در این حکمت آمده و همچنین سیره ظاهری زندگی امام صادق علیه السلام منافات نیست و در همین نهج البلاغه خواندیم شخصی به حضرت امیر عرضه داشت چرا بعد از پیامبر شما محاسن خودتان را رنگ نمیزنید مگر یادتان نیست پیامبر فرمودند تخضبّوا و لا تشبّهوابالیهود خضاب کنید شبیه یهودی ها نشوید،حضرت امیر فرمودند آن روزی که پیامبر این دستور را فرمودند،یاران اسلام کم و دشمنان زیاد بودند و این خود تاکتیک بود که دشمن تصور کند چقدر جوان دور پیامبر جمع شده اند، اما امروز که حکومت اسلامی قدرت و وسعت گرفته نیازی به این کار نیست و هرکس مختار است که خضاب کند یا خضاب نکند،آن روزی که حضرت امیر زاهدانه زندگی می کردند و برای مردم از سیره زندگی حضرت عیسی و پیامبر صحبت می کردند به این منظور بود که اکثر افراد جامعه در فقر زندگی می کردند و در خود نهج البلاغه حضرت می فرمایند من به عنوان حاکم جامعه و رهبر باید در حد فقیرترین افراد زندگی کنم اما در زمان امام صادق علیه السلام ✳️ اولا: امام حکومت نداشتند که در جایگاه رهبری این توقع از ایشان باشد ✳️ همچنین وضعیت اکثر مردم از نظر معیشت بسیار خوب بود.اینجا وظیفه مومن این است که هرچه نعمت از طرف خداوند دریافت کرده اظهار کند . ✳️ از طرفی هم جریانات بظاهر صوفیه و زهدگرایانه مانند صوفیان صوری ها بودند که با ظاهر گرایی دین را قبیح نشان می دادند امام صادق با زندگی خوبی که نشان می دادند و تظاهر به نعمت های الهی می کردند،قصد داشتند اجازه ندهند در ذهن مسلمانان از اسلام این تصور غلط صوفیانی شکل بگیرد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
🌹🕊🌹🕊؛ 🕊؛ 🌹؛ :شما فرمودید :اینکه انسان دنیا رو مذمت کند یا تحسین کند بستگی به نوع تعامل او با دنیا دارد...قطعا نوع تعامل امیرالمومنین با دنیا ازنوع "الدنیا مزرعة الآخرة " است...پس چرا بازهم دنیا را مذمت میکردند ایشان که دلبستگی به دنیا نداشتند؟ حضرت در نهج البلاغه در خصوص دنیا سه نوع برخورد کرده اند: ✅معرفی زشت و زیبا، تلخ و شیرین، خوب و بد دنیا مثل بخشی از و بخشی از و و و خصوصا ✅✅ توصیف افکار و اعمال فریب خوردگان دنیا مانند و ✅✅✅اوصاف کسانی که از دنیا بهترین بهره را میبرند اما آلوده آن نمیشوند مانند اما در نهایت مردم را در مواجهه با دنیا به دو گروه تقسیم و روش هر گروه و عاقبت هریک را به خوبی تبیین میفرماید. مثلا در میفرماید:" مردم در دنیا دو دسته اند: یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار می کند و دنیا او را از آخرتش بازدارد ... ودیگری آن که در دنیا برای آخرت کار می کند و... حتما بخوانید ✳️حالا اینکه حضرت خودشان از دنیای مذموم پرهیز دارند شکی نیست اما ایشان در موضع امام و مربی بشر نیز به وعظ و روشنگری تربیتی می پردازند لذا مذمت دنیا در کلام وی در واقع تربیت و هدایت ما را هدف گرفته است. البته این منافات ندارد که حتی کلام حضرت درمورد دنیای مذموم نسبت به خود ایشان هم حقیقت داشته باشد. چون همانطور که مراتب تقوی. ایمان و امثال این فضایل با هم متفاوت است ، نگاه به دنیا هم در مراتب مختلف می باشد. پس حضرت هم از آن جهت که یک انسان است ، نسبت به این که دلبسته به دنیا شود ، هوشیار است ، هم نسبت به این که دنیای مذموم بخواهد فریبش دهد . اگرچه ما معتقدیم دنیا نمیتوند معصوم را فریب بدهد. ولی آن انسان ولو معصوم، نسبت به فریب دنیا نگران است ، درنتبجه مراقب خودش می باشد ،و این هیچ منافاتی با عصمتش ندارد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊 🌹🕊🌹🕊
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ 8⃣:حکمتِ بیان سیمای گروههای مختلف در کلام حضرت ، مثل این که ابتدا سیمای نظامیان و بعد قضات و... بیان میفرمایند ؛ چیست؟ آیا نشان دهنده اهمیت و اولویت جایگاه آنان است؟ : ✅حضرت در یک جامعه شناسی بی نظیر تمام اقشار و اصناف جامعه را مثل تار و پود یک فرش ، در هم تنیده و وابسته به یکدیگر معرفی می کنند و بیان میفرمایند که اصلاح امور هر یک از این اقشار بدون توجه به سایر اقشار ممکن نیست. این نشان دهنده حساسیت کار در جامعه و مواجهه با مردم و اصناف و اقشار متنوع است. : 9⃣:مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده را لطفا توضیح دهید. : ✅عبارت عربی این فقره این است: « و اَشعِر قَلبَکَ الرافَهَّ للرَّعِیّه» یعنی به قلب خود این مطلب را بفهمان که با رعیت مهربان و رئوف باشد. 0⃣1⃣:"که همانا خشم عمومی مردم ،خشنودی خواص(نزدیکان)راازبین می برد اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند" این قسمت را بیشتر توضیح بفرمایید. : ✳️حاکم جامعه گاهی بین دو امر مردّد می شود: اگر تصمیم الف را بگیرد عده ای اندک از خواص پر توقع و کم خاصیت سود می برند و خوشحال می شوند ولی در عوض عموم مردم که غالبا بار نظام و کشور بر دوش آنهاست متضرر شده و ناخشنود می شوند. ♨️ولی اگر تصمیم ب را بگیرد برعکس عموم خوشحال و عده ای خواص ناراحت می شوند. ⏪حضرت می فرمایند جایی که عموم خرسند بشوند تلخی ناراحتی خواص را جبران می کند ولی اگر عموم ناراضی بشوند با خرسندی خواص این ناراحتی برطرف که نمی شود هیچ، حتی ممکن است طبق سطر آخر و نیز موجبات طغیان و شورش فراهم شود : 1⃣1⃣:ضرورت رازداری چرا حضرت از لفظ رعیت استفاده کردند و معنای رعیت چیست؟ : ❇️رعیت یعنی کسانی که رعایت حال آن ها بر حاکمان واجب است. مسئولین راع هستند و مردم رعیت. 2⃣1⃣:منظور حضرت از جمله حریص را در مشورت کردن دخالت مده که حرص را با ستمکاری در نظرت زیبا جلوه میدهد چیست؟ : ✳️امام(عليه السلام) مالک اشتر را از مشورت با سه گروه به شدّت برحذر مى دارد و آثار سوء مشورت با آنها را گوشزد می کند. ⭕️در واقع او را به سه اصل توصيه مى کند: ⏪ سخاوت، شجاعت و قناعت و توکل. 💯روشن است که مشورت با فرد بخيل جلوى سخاوت را مى گيرد و با شخص ترسو پايه هاى شجاعت را سست مى کند و با حريص، قناعت را متزلزل مى سازد که لازمه آن ستم کردن بر رعايا است. ◀️از سوى ديگر، در برابر امور رفاهى رعايا بخيلان مانع مى شوند و در امور نظامى و نبرد با دشمنان ترسوها سنگ مى اندازند و در امور اقتصادى حريصان سدّ راهند. ⬅️بنابراين مشاوران والى بايد از ميان کسانى انتخاب شوند که در شئون مختلف کشور او را يارى دهند و اراده و تصميم وى را تقويت کنند و از امورى که مصالح مردم را برباد مى دهد برحذر دارند. ↩️آن گاه امام در پايان اين بحث به ريشه هاى اين سه صفت زشت و ناپسند پرداخته و همه آنها را به يک اصل باز مى گرداند. 📢مى فرمايد: «زيرا «بخل» و «ترس» و «حرص»، تمايلات گوناگونى هستند که جامع آنها «سوء» ظن به خداوند است» 🗯امام(عليه السلام) در اين جمله در واقع به روانکاوى عميقى دست زده، مى فرمايد: بخيلان اگر بخل مى ورزند براى آن است که به فضل و مواهب الهى سوء ظن دارند و چنين مى پندارند که اگر امروز بخشش کنند فردا فقير مى شوند و در مى مانند؛ و ترسوها به وعده الهى در مورد نصرت ياران حق بدگمانند و چنين مى پندارند که اگر عقب نشينى نکنند ممکن است تنها بمانند و نابود شوند؛ و حريصان اگر حرص را پيشه کرده اند به سبب آن است که توکل بر خدا ندارند و در واقع به قدرت خدا سوء ظن دارند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣پس از جنگ بصره بر علاءبن زیاد واردشد که از یاران امام بود. وقتی خانه بسیار بزرگ مجلل و وسیع او را دید، فرمود: 1⃣روش استفاده از دنيا ♦️با اين خانه وسيع در دنيا چه می كنی؟ در حالی كه در آخرت به آن نيازمندتری آری اگر بخواهی می توانی با همين خانه به آخرت برسی! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرایی كنی، به خويشاوندان با نيكوكاری بپيوندی، و حقوقی كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز می توانی برسی. (علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت میکنم. فرمود: چه شد او را ؟ عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است. امام علیه السلام فرمود: او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود:) 2⃣ برخورد با تفكر ترك دنيا ♦️ای دشمنك جان خويش، شيطان سرگردانت كرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمی كنی؟ تو می پنداری كه خداوند نعمتهای پاكيزه ای را حلال كرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده كنی؟ تو در برابر خدا كوچكتر از آنی كه اينگونه با تو رفتار كند. (عاصم گفت: ای امیر مومنان! پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذای ناگوار به سر می بری؟ امام فرمود: ) وای بر تو! من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند. 📜 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
═════ ೋღ🕊ღೋ════ ⃣: با توجه به توصیه های حضرت به علا ابن زیاد و برادرش ، مبحث قناعت را چطور توضیح می فرمایید ؟ : ✅ قناعت یعنی به همان مقدار از امکانات و روزی که با دسترنج خود نصیبت شده اکتفا کردن. 🔰علاء بن زیاد به فضل خدا از ثروت و مِکنَت خوبی برخوردار بود. ⏪ پس قناعت برای او به معنای بسنده کردن به مال و دارایی خویش بود و عدم وابستگی و احتیاج و قرض از دیگران. ↩️ لذا وضع زندگی او در شأن او بود و منافاتی با قناعت نداشت. 🔴 نقطه مقابل قناعت، حرص و طمعی است که انسان را به سختی خارج از عرف برای تأمین آرزوهای مادی و تجملات گرفتار کند و او را به قرض غیرضروری و درخواست از مردم بکشاند. ⃣: چرا حضرت در این خطبه فرموده اند :" تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کنــــــــد ." : ❇️ اگر در عبارت عربی دقت بفرمایید حضرت به این بنده خدایی که دچار زهد منفی و افراط شده می‌فرمایند :" انت اهون من ذلک " 👈 یعنی تو در نزد خدا جایگاهی به این حساسی نداری که خدا بخواهد به تو چنین سختی را بدهد که از طرفی چیزهایی به تو حلال باشد اما اجازه نداشته باشی استفاده کنی . 👌اگر خواستید معنای درست آن را بفهمید ادامه خطبه را ببینید . ‼️ آنجایی که این شخص به امیر المؤمنین می گوید پس خود شما چرا از حلال و طیبات دنیا استفاده نمی کنید ؟ لباس وصله دار ، غذای سخت ، نان جو و امثال این می خورید ؟ 📣 حضرت می‌فرمایند: وای بر تو ، تو خودت را با من مقایسه می کنی ؟ ⚠️ من امام جامعه هستم ، امام جامعه باید در سطح فقیرترین مردم زندگی کند ، این را خدا از من خواسته . ⏪ یعنی من در نظر خدا چنان جایگاه حساس و خطیری دارم که در عین حال که دستم به حلال دنیا می تواند برسد ، به طیبات و رزق خوب و چرب و نرم ، به خودم اجازه نمی دهم که چنین کاری بکنم . ✔️ اما تو در چنین جایگاه حساسی نیستی تا خدا از تو چنین انتظاری داشته باشد . 🔴 ببینید در حضرت وقتی عثمان ابن حنیفی که رفته دنبال غذای چرب و نرم سرمایه دارها را توبیخ می‌کند ؛ خودش درباره خودش👇👇👇 📣 می‌فرماید :" من نفس خود را با پرهیزکاری می پرورانم ، تا در روز قیامت که هراسناک ترین روزهاست در امان و در لغزش گاههای آن ثابت قدم باشم . ⏪ اگر می‌خواستم می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم بزای خود غذا ولباس فراهم آورم . ‼️ اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعام های لذیذ بر گزینم . ↩️ در حالیکه در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد . 🔘 یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد . ↩️ بنابراین حضرت حتی از مسؤلین مثل عثمان ابن حنیف انتظار دارد ، که ولو دستشان می رسد از حلال دنیا حتی چرب و نرم بخورند نباید انجام بدهند . ❌ اما از یک آدم معمولی مثل برادر علا ابن زید انتظار ندارد چنین سختی به خود و خانواده اش بدهد . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🕊ღೋ════