فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#کودکانه
#نقاشی_کودکانه
نقاشی های ساده و خیلی قشنگ با اعداد..😍
بچه ها خیلی راحت میتونن نقاشی کنند...❤️
واقعا خیلی قشنگه👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آزمایش_علمی
#تدبر
#آزمایش_تدبری
سوره #اسرا
جهت تبیین مفهوم «و لاتجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا»❤️
اول از همه یادتون باشه به بچه ها بگید که اسلام دین میانه است..😍 یعنی افراط و تفریط در اون جایی نداره... 👏🏻در این آیه از سوره اسرا هم صحبت از انفاق هست😊... اما نه اینکه انسان دست بسته باشه و انفاق نکنه و نه اینکه به قدری گشاده دستی کنه که برای خودشم هیچ نمونه👌🏻
بحث تعادل و حفظ اون در هر کار بسیار مناسبه...🌸 این آزمایش رو حتما انجام بدید، چون خیلی خوب در این آزمایش نشون داده شده که با تعادل میشه در یک مسیر حرکت کرد... بدون اینکه به چپ و راست منحرف بشیم و دچار افراط و تفریط بشویم..🌷
البته یادتون باشه مرکز ثقل رو درست قرار بدید تا در آزمایشتون دچار خطا نشوید☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #اعلی (سیاق سوم)
این داستان رو برای بچه ها بخونید، البته قبلش مفهوم سوره اعلی رو برای بچه ها بگید👌❤️
کسی که فرصتی مثل دوستی رو به خاطر حس حسادت بی ارزش از دست میده، قطعا رستگار نمیشه👌 درست مثل دنیاطلبان و کافرانی که به خاطر دنیاخواهی،به آخرت بی توجهند و رستگار نمیشن...😢
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
یکی بود یکی نبود. سر ظهر بود و توی باغ وحش حیوانات در حال استراحت بودند و آرام با هم حرف میزدند. فیل گفت: این قفس خالی برای کیه؟ گوزن گفت: حتما برای یک حیوون خیلی بزرگه، چون قفسش از قفس من بزرگتره. خرس گفت: هر کی باشه من ازش بزرگترم اینو یادتون بمونه. شیر غرشی کرد و گفت: چقدر حرف میزنید. ساکت باشید بگذارید یک ساعت بخوابم. از صبح تماشاچیها خیلی خسته ام کردند.
ناگهان در باغ وحش باز شد و آدمها با یه حیوون جدید آمدند. آنها یک زرافه با خودشان آورده بودند. زرافه وارد قفس خالی شد نگاهی به خرس و شیر و گوزن و فیل انداخت. فیل از دیدن زرافه خوشحال شد، چون زرافه حیوان بی آزاری بود. خرس از دیدن زرافه خوشحال شد، چون میدانست که زور خودش از زرافه بیشتر است. شیر از دیدن زرافه خوشحال شد، چون میدانست زرافه با گردن بلندش توجه تماشاچیان را بیشتر به خودش جلب میکند و او بیشتر میتواند استراحت کند. اما گوزن از زرافه خوشش نیامد. او با خودش فکر کرد زرافه ممکن است با بقیه آنقدر دوست شود که دیگر کسی به او توجه نکند
از این رو راه بدرفتاری را پیش گرفت. از همان بدو ورود.. زرافه که در جنگل با گوزنی دیگر دوست بود گوزن را خیلی دوست داشت اما گوزن به او بی محلی میکرد و بدرفتاری مینمود.و بد تصمیم گرفت مدتی با زرافه بد رفتاری کند. کم و بیش پیش می آمد که با او حرف بزند و در همان زمان اندک هم او را پیش بقیه حیوانات مسخره میکرد...یک روز که یک پسر بچه جلوی قفس گوزن آمد و به او سنگ پرتاب کرد... گوزن ترسیده بود... زرافه که این ماجرا را دید، سرش رو از نرده های قفس گوزن تو کرد تا ضربه سنگ به گوزن نخوره. همون زمان مامورین باغ وحش آمدند و جلوی پسر را گرفتند.
گوزن آن روز بعد از دیدن این کار زرافه از رفتار خودش خجالت کشید و فهمید بخاطر چیز بی ارزشی مثل حسادت داشت دوستی خوبی مثل زرافه رو از دست میداد.
📚نویسنده:س.کیانی
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
نسل امید.mp3
3.21M
#شعر
#کودکانه
#شعر_کودکانه
#نسل_امید
قشنگ و شنیدنی❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#کودکانه
#نقاشی_کودکانه
ترکیب چند نقاشی در یک برگه😳
خیلی جذابه😍
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبر
#کاردستی
#کاردستی_تدبری
سوره #طارق
جهت تبیین مفهوم والسماء ذات الرجع👌
با یک بشقاب یکبارمصرف و تکنیک کلاژ ، خیلی راحت میتونید چرخه باران رو برای بچه ها بگید..😍
👇👇👇
این طوری نه تنها مفهوم این آیه رو متوجه میشن بلکه میفهمن خداوند تمام علوم رو در قرآن به دقت بیان کرده😊
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#تدبر
#نقاشی_تدبری
سوره #مسد
نقاشی با #دست
برای بچه ها بگید که چه کارهایی میتونیم با دستهامون🖐 انجام بدیم
کارهایی که فقط نیاز به کمی خلاقیت داره😊
پس خلاقیتتون رو به کار بندازید و برای ما نقاشی با دست بکشید..😍
یادتون باشه مفهوم سوره مسد و دستان ابولهب رو هم برای بچه ها بگید👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#تدبر
#کاردستی_تدبری
سوره #عادیات
جهت تبیین مفهوم "والعادیات ضبحا"
یه کاردستی جالب با نی و گیره.... ☺️
#اسب_جهنده🌸
خیلی راحت میتونید اسبهای جهنده🐴 بسازید و یه مسابقه طراحی کنید ...☺️
بچه ها عاشقش میشن❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبر
#کلیپ
#کلیپ_تدبری
سوره #حمد
#دنیای_زنبورها
یک کلیپ جذاب برای نمایش مفهوم #رب_العالمین❤️
عوالم گوناگونی در جهان وجود داره... از دنیای ماهی های زیر آب گرفته تا دنیای حشرات و ....😳
این کلیپ رو حتما به بچه ها نشون بدید... ❤️این طوری خیلی خوب میتونند با خلقت خداوند آشنا بشن... 😍و به خوبی مفهوم رب العالمین رو متوجه میشن خدایی که خالق همه دنیاهاست .🌸
دنیای زنبورها یه دنیای پر تکاپو هست که خدا اون رو خلق کرده😍
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#کودکانه
#نقاشی_کودکانه
با چند دایره میتونید یک باغ وحش بکشید❤️
بچه ها خیلی دوست دارند😊 نقاشی های جالب و کودکانه با بچه ها☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#تدبر
#بازی_تدبری
سوره #انشقاق #سیاق_اول
یه بازی جالب جهت تبیین مفهوم «یا ایهاالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»❤️
همه آدم ها به سوی پروردگارشان در حرکتند..🌸 مفهوم حرکت رو با این بازی میشه خیلی خوب به بچه ها فهموند☺️
یه مسابقه ترتیب بدید... هر کی زودتر رولش رو جمع کرد برنده است😍
👈البته برای اینکه کاغذ رولی اسراف نشه، میشه با کلاف کاموا که به دور لیوانی بسته شده این بازی رو انجام داد🌸
راستی یادتون نره مفهوم سیاق اول انشقاق رو برای بچه ها بگید👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#شعر
#کودکانه
#شعر_کودکانه
#گاه گاهی یک نسیم
گاهگاهی یک نسیم
میوزد از دور دست
عطر خوشبوی سحر
کوچه را پر کرده است
یاسها با روی باز
گرمِ لبخند و سلام
غرق صحبت با خداست
یاکریمی روی بام
مادرم پهلوی حوض
باز میگیرد وضو
مینشیند توی حوض
عکس دست و روی او
مثل گل وا میشود
جانماز مادرم
خانه زیبا میشود
با نماز مادرم
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
گاهگاهی یک نسیم.mp3
1.46M
#کودکانه
#صوتی
#صوت_کودکانه
#گاه گاهی یک نسیم
خیلی قشنگه😍
یک سرود دسته جمعی❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#تدبر
#کلیپ_تدبری
سوره #قارعه
به بچه ها عظمت خدا رو نمایش بدید❤️ بهشون بگید که خداوند کوه هایی به چه محکمی ساخته...😍 کوه هایی که در قیامت همه از بین رفته و مثل پشم زده شده میشن😱
نشون دادن عظمت خدا به بچه ها براشون خیلی جالبه❤️
یادتون باشه استفاده از کلیپ های جذاب در کلاسها اهمیت زیادی در فهم بچه ها داره👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #طلاق
جهت تبیین مفهوم «و من یتوکل علی الله فهو حسبه»
داستان مورچه و سلیمان، یه داستان جذاب برای نمایش اعتماد بر خداست❤️ این داستان رو حتما برای بچه ها بگید😊 با این داستان مفهوم توکل رو به خوبی می فهمند☺️ اینکه فقط با اعتماد به خدا میشه به نتیجه رسید🌸
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#کودکانه
#نقاشی_کودکانه
باز هم نقاشی با #اعداد😍
البته این بار پایه ش اعداد هست و بقیه ش هنر دستان شما❤️
با بچه ها این نقاشی رو بکشید🌸خیلی جالبههه☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#شعر
#کودکانه
#شعر_کودکانه
#آفریدگار
رفتم کنار دریا
گفتم: بگو خدا کیست؟
دریا به گوش من گفت:
مثل خدا کسی نیست
او آفریدگار کوه و درخت و دریاست
دانا و پاک و زیبا بخشنده و تواناست
بابای بچه ها نیست
امّا برای آنها
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
رفتم کنار دریا
گفتم: بگو خدا کیست؟
دریا به گوش من گفت:
مثل خدا کسی نیست
او آفریدگار کوه و درخت و دریاست
دانا و پاک و زیبا بخشنده و تواناست
بابای بچه ها نیست
امّا برای آنها
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
بابای بچه ها نیست
امّا برای آنها
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
هم آفریده مادر هم آفریده بابا
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#تدبر
#داستان
#داستان_تدبری
سوره #توحید
برای بچه ها تفهیم کنید هر چیزی یه سری ویژگی هایی داره که تقلبی بودن رو از اصلی بودن جدا میکنه... خدای ما هم یه شناسنامه ای داره که هیچ چیز نمیتونه جایگزین اون بشه😍
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻🌸🌸👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
در بوستانی بزرگ گلهای زیبایی بودند از گل آفتابگردان 🌻گرفته که قد و قامت بلندی داشت تا گل سوسن🌼 زیبا و ظریف. از میان تمام گلها، آفتابگردان 🌻شهره علم و دانش بود. اون گلها که تازه رنگ گل شدن و دیده شدن رو چشیده بودند و هنوز به عمرشون زنبوری ندیده بودند، همیشه در پی دیدن زنبور برای گرده افشانی بودند. فقط میدونستند زنبورها عامل زنده موندن اونها هستند. گاهی اوقات از درخت ها 🌴و باد و بارون چیزهایی در مورد زنبور🐝 شنیده بودند، اما کم و بیش به خاطر گذشت زمان فراموش کرده بودند و فقط گل آفتابگردان بود که حرفهای درخت و باد و بارون رو سرلوحه زندگیش قرار داده بود.
یه روزی ملخ🦗 و پروانه🦋 و مگس🦟 که میدونستند گل ها در آرزوی دیدن زنبور هستند، خواستند اونها رو مسخره کنند... به خاطر همین با خودشون گفتند ما میریم بین گلها و خودمون رو به عنوان زنبور جا میزنیم. اونها که ما رو نمیشناسند.
روز اول ملخ کوچولو 🦗میون گلها جست زد و گفت: آهای گلها من اومدم. زنبوری که همیشه در انتظارش بودید آمده. گلها تا شنیدند که زنبور آرزوهاشون اومده، همه روشون رو برگردوندند طرف ملخ و خوشحال از اینکه بالاخره زنبور به سراغشون اومده. همه شلوغ کرده بودند و میگفتند آخجون زنبور اومده بیا از ما شروع کن و گرده های ما رو بردار. بین همهمه اونها گل آفتابگردون🌻 که حرف های باد و بارون رو از یاد نبرده بود، بلند گفت:آهای گلها مگه یادتون نیست زنبورها پرواز میکنند.. اینکه نمیتونه پرواز کنه، فقط جست میزنه.
گلها به ملخ🦗 نگاه کردند، ملخ که دستش رو شده بود گفت اره من نمیتونم پرواز کنم اما میتونم به ساقه تون بچسبم و نذارم انسان ها دست به شما بزنند و از شما محافظت کنم. گل ها به تبعیت از گل آفتابگردون گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم.
روز دوم پروانه 🦋اومد و خودشو زنبور معرفی کرد. همه خوشحال شدند و به گل افتابگردون گفتند اینکه دیگه پرواز میکنه پس این همون زنبوره. گل افتابگردون نگاهی به پروانه انداخت و گفت: نه بالهای زنبور اینطور نیست، مگه نشنیدید که بارون در مورد ویزویز زنبور چی گفته بود اینکه بدون صدا پرواز میکنه. گلها به پروانه هم نگاه کردند و پروانه 🦋گفت: درسته من ویز ویز نمیکنم اما بالهای من خیلی زیباست و میتونم روی شما بشینم و باعث زیبایی تون بشم. گل ها باز به تبعیت از گل آفتابگردون گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم.
روز بعد مگس🦟 خودش رو جای زنبور جا زد و بین گل ها رفت. گل ها سر از پا نمیشناختند، گل آفتابگردون وسط خوشحالی اونها گفت مگه حرفهای درخت گیلاس یادتون نیست. این که زنبور نیست، زنبور رنگش زرده و راه راهه... مگس🦟 که فهمید نقشه ش لو رفته، گفت درسته من زرد نیستم اما میتونم دورتون ویز ویز کنم و نذارم کسی دست بهتون بزنه. ها باز به تبعیت از گل آفتابگردون 🌻گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم.
زنبور کوچیکی🐝 که از راه دور سفر کرده بود بعد از یه مدت رسید به باغ گلها و گفت سلام گلها من زنبورم... گل ها نگاهی به زنبور کردند نمیدونستند باور کنند یا نه، از اونجا که گل افتابگردون خصوصیات زنبور واقعی رو از تقلبی میشناخت نگاهشون به دهن گل آفتابگردون بود. گل آفتابگردون که میترسید دوباره حشرات بخواهند گولشون بزنند و خودشون رو جای زنبور حقیقی جا بزنند، گفت از کجا بدونیم تو زنبوری؟ زنبور کوچولو 🐝که داستان گلها و حشرات رو قبلا از درخت گیلاس شنیده بود خندید و گفت: گل آفتابگردون تو که ویژگی های من رو میدونی من چه ویژگی دیگه ای باید داشته باشم.. گل آفتابگردون فکر کرد و فکر کرد تا اینکه گفت: پاهات پاهات رو باید ببینم که چه شکلیه؟ و وقتی زنبور پاهای پرز پرزیش رو نشون داد، گل آفتابگردون 🌻لبش به خنده باز شده و فریاد زد: بالاخره زنبور اومد... همه گل ها خوشحال شدند و زنبور از اینکه همه گل ها اون رو شناختند و اجازه دادن که روشون قرار بگیره و گرده افشانی کنه خوشحال شد.
📚نویسنده: س.کیانی بیدگلی
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
آفریدگار.mp3
2.03M
#صوتی
#کودکانه
#صوت_کودکانه
#آفریدگار
❤️قشنگه❤️
برای بچه ها بذارید حتما بشنوند🌸
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#تدبر
#کاردستی_تدبری
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
آدم ها از خیلی چیزها پناه میگیرند.. از حوادث طبیعی گرفته تا حوادث انسانی...☺️ مفهوم پناه گرفتن رو برای بچه ها جا بندازید... 😍برای بچه ها بگید که ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️ صفات خدا رو در سوره های ناس و فلق برای بچه ها بشمرید و بگید که تنها جایگاه امن ما فقط خداست..👌🏻
چتر یه اوریگامی ساده است که شما خیلی راحت میتونید مفهوم پناه گرفتن رو باهاش جا بندازید☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
#کودکانه
#نقاشی_کودکانه
نقاشی های جذاب با اعداد❤️
حتما با بچه ها نقاشی بکشید😊
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#کتاب خداشناسی قرآنی کودکان
✅خدا چه رنگى است ؟ خدا کجاست ؟ آیا خدا هم شیرینى دوست دارد ؟ خدا کامل است ، یعنى چه ؟ آیا می توان با خدا تلفنى حرف زد ؟ چرا خدا جنها را آفریده تا آدمها را اذیت کنند ؟ آیا خدا ما را دوست دارد ؟ پرسشهاى مربوط به خدا ، از مهمترین و اصلیترین و مطرحترین پرسشهاى کودکان و نوجوانان است .کتاب خداشناسى قرآنى کودکان که حاصل تلاش حجت الاسلام حیدرى ابهرى است به ۴۰ سؤال مهم در این زمینه پاسخ داده است . این کتاب از یک سو به معارف ناب قرآنى تکیه دارد و از سوى دیگر با ادبیات ویژه کودکان و نوجوانان نگارش یافته است
#والدین
#مربیان
قیمت 15000 تومان
ای دی سفارش و خرید
@qoran_kids
👇👇👇👇👇👇👇
#محصول_فرهنگی
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #حمد
جهت تبیین مفهوم #ایاک_نستعین😍
این داستان رو برای بچه ها تعریف کنید..☺️اینکه باید در همه سختی ها و مشکلات به خدا پناه برد و از اون کمک خواست..🙏
یادتون باشه در این داستان، بچه ها خیلی راحت مفهوم توکل بر خدا و استعانت از او رو میفهمند❤️
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
در میان قریش مردی بود به نام «ابوکرز» در برخی روایات سراقه گفته شده او از قبیله خزاعه بوده و در شناختن رد پای افراد مهارتی بسزا داشت، به همین جهت چند نفر از مشرکین سراغ او رفتند و از وی خواستند تا رد پای رسول الله (ص) را بیابد ابوکرز اثر قدم های رسول الله (ص) را از در خانه آن حضرت نشان داد و به دنبال آن همچنان پیش رفت تا جائی که ابوبکر به آن حضرت ملحق شده بود. در این هنگام گفت: «در اینجا ابی قحافه (پدر ابوبکر) یا پسرش نیز به او ملحق شده!»
آنها به دنبال رد پاها همچنان تا در غار پیش آمدند، پیامبر و ابوبکر در غار ثور بودند و از شکافی که از آن وارد شده بودند بیابان و صحرا را می نگریستند، به فرمان خداوند متعال عنکبوتی بر در غار منزل کرده و تار تنیده بود و کبکهائی در آنجا تخم گذاشته بودند بترتیبی که هر کس این صحنه را می دید یقین می کرد سالها کسی از این شکاف عبور نکرده و داخل غار از وجود هر جنبنده ای خالی است.
ابوکرز که تا کنار شکاف غار رد پاها را دنبال کرده بود همانجا ایستاده و گفت: «محمد و رفیقش از اینجا نگذشته اند و داخل این غار هم نشده اند زیرا اگر درون آن رفته بودند این تارها پاره می شد و این تخم ها می شکست، دیگر نمی دانم؛ یا در اینجا به زمین فرورفته اند و یا به آسمان صعود کرده اند!»😳
این شد که عده ای از مشرکین از مقابل غار بازگشته دوباره در بیابان در جستجوی رسول الله (ص) پراکنده شدند و عده ای دیگر در اطراف غار به جستجو پرداختند. در این هنگام ابوبکر ترسید و مضطرب شد و چنانچه خداوند متعال در سوره ی توبه آیه ۳۹ فرموده است؛ رسول الله (ص) برای اطمینان خاطرش به او گفت: «لا تحزن ان الله معنا» یعنی: «محزون مباش بدرستیکه خداوند با ما و به همراه ما ست». 👌👌👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
نشيد مع القرآن نحيا في سلام.wmv Sm3ha.Com.mp3
1.37M
#صوتی
#تواشیح
#تواشیح_عربی
#معـالقرآن📙
#اسامهـسلمان
👏🏻تواشیح قرآنی خیلی قشنگ👏🏻
حتما بشنوید👌😍
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #انشقاق
#سیاق_اول
#ملاقات_باخدا
جهت تبیین مفهوم «انک_کادح_الی_ربک_کدحا_فملاقیه»❤️
همه ما باید در حرکت به سوی خدا باشیم و در زندگی در این مسیر حرکت کنیم..😍حرکت به سوی خدا و ملاقات با او امری قطعی است.👌.این مطلب رو خوب برای بچه ها جا بندازید و داستان زیر رو برای بچه ها بگید☺️
👇👇👇🌸🌸👇👇👇
حکایت کرده اند روزی یکی از پادشاهان،بقصد تفریح به اتفاق اطرافیان خود به کوهی که در نزدیکی پایتخت بود بالا رفت،وچون ان کوه مشرف برپایتخت بود مناظر شهر از انجا بخوبی دیده می شد بدین جهت یکی از اطرافیان به عرض شاه رساند چه خوب است شاه امر بفرمایند در این مکان قصری بسازند تا هر وقت به اینجا تشریف فرما می شوید از مناظر شهر نهایت استفاده را نموده باشید،پادشاه این پیشنهاد را پسندید وبرای ساختن قصر در ان محل دستور صادر نمود.همینکه بنای قصر نزدیک به اتمام رسیدن بودبار دیگر شاه جهت تفریح وسرکشی در انجا حضور بهم رسانید،دراین موقع یکی از ملتزمین نزدیک شاه معروض داشت پادشاها!اگر در جلوی این قصر استخر ابی باشد به زیبایی این قصر خواهد افزود.پادشاه این نظر را پسندیدوبرای ساختن استخر در انجا دستور صادر فرمود،پس از چندی که بنای هر دو به اتمام رسید.تازه شاه وملتزمین متوجه شدند که استخرنیاز به اب دارد.هرکسی چیزی گفت تا اینکه یکی از نزدیکان شاه گفت:قبله عالم چه بهتر است جهت پر نمودن استخر ،از سقاهای شهر استفاده کنیم.مقرر شد که سقاهاازاب انبارهای شهر،مشک هایشان را پر نموده وبه بالای کوه ببرند وسپس طبق فرامین همایونی مشک های اب را در استخر خالی نمایند.شاه یک نفر رامامور کرد تا با صدای شیپور روند اجرا شدن کار را به سقا ها اموزش دهد.با صدای شیپور اول سقاها می بایست با مشک هایشان دراطراف استخر قرار بگیرند وبا صدای شیپور دوم مشک های پر از اب را روی استخر قرار دهند وبا صدای شیپور سوم بندهای مشک ها باز شود واب مشک ها وارد استخرنمایند.حکایت اینگونه ادامه می یابد که در میان سقا های شهر،پیر مرد سقایی بود که برای گذران امرار ومعاش خانواده،روزانه چند مشک را به اطراف می برد و می فروخت وتوانایی بیشتر کار کردن را نداشت.اما متاسفانه به دستور ملوکانه شاه پیر مرد سقا نیز درلیست قرار گرفت.سقای پیر مایوس ودر مانده شد وبه فکر چاره وراه حلی شد،وگفت چه بهتر است از این فرصت استفاده ومشک خود را پر از باد کنم ودر کنار سایر سقاها ،هیچکس به خالی بودن مشک من شک نمی کند.از این جهت روز موعود فرا رسید وبه دستور شاه ،مامور شیپور بدست به سمت کاخ بالای کود رهسپار شد وسقاها نیز براساس فرامین داده شده مشک هایشان رااماده پر کردن استخر نمودند.مامور شیپور اول و دوم را به صدا در اورد وسقاها مشکها را در لبه استخر قرار دادند ومنتظر شیپور سوم شدند.همینکه صدای شیپور سوم نواخته شدوسقاها سر مشک ها را باز نمودند،انوقت معلوم شد که همه ی سقاها فکر همین پیر مرد را کرده بودند وهمه مشکها بجای اب با باد پر شده بود!!!
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3