فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#تدبر
#کاردستی_تدبری
#درخواستی
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
آدم ها از خیلی چیزها پناه میگیرند.. از حوادث طبیعی گرفته تا حوادث انسانی...☺️ مفهوم پناه گرفتن رو برای بچه ها جا بندازید... 😍برای بچه ها بگید که ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#تدبر
#کاردستی_تدبری
#درخواستی
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
آدم ها از خیلی چیزها پناه میگیرند.. از حوادث طبیعی گرفته تا حوادث انسانی...😍برای بچه ها بگید که ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
48.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
#تلاوت
#ارسالی
سوره #فلق
محمد جواد پورعلیمحمدسردرود سه ساله
از استان آذربایجان شرقی شهر سردرود👌👌
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_تدبری
#درخواستی
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
آدم ها از خیلی چیزها پناه میگیرند.. از حوادث طبیعی گرفته تا حوادث انسانی...😍برای بچه ها بگید که ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_تدبری
#درخواستی
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
یه ایده دیگه از ساختن چتر ☂️
.☺️ چتر وسیله پناه گرفتنه😊 برای بچه ها بگید که ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️ تنها جایگاه امن ما فقط خداست..👌🏻☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_تدبری
#درخواستی
سوره #ناس #فلق
جهت تبیین مفهوم #اعوذ (پناه بردن)
یه ایده دیگه از ساختن چتر ☂️
.☺️ چتر وسیله پناه گرفتنه😊 ما از شر همه چیز به خدا پناه میبریم...❤️ تنها جایگاه امن ما فقط خداست..👌🏻☺️
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
امام صادق عليه السلام فرمود: بپرهيزند از حسد و بر يكديگر حسد نورزيد آنگاه فرمود: يكى از برنامه هاى حضرت عيسى گردش در شهرها بود. در يكى از سفرهايش يكى از اصحاب خود را كه كوتاه قد بود و از ملازمين حضرت بود همراه خود برد.
🌴در بين راه به دريا رسيدند، عيسى عليه السلام با نام خدا پا روى آب گذاشت و شروع به رفتن كرد. آن ملازم هم ، سخن عيسى عليه السلام را تكرار كرد و به دنبال او بر روى آب حركت كرد.
در وسط دريا با خود گفت : عيسى پيامبر صلى الله عليه و آله است روى آب راه مى رود و من هم بر روى آب راه مى روم پس برترى او بر من در چيست ؟
🌴همينكه اين حرف را زد در آب فرو رفت و از عيسى عليه السلام كمك طلبيد. حضرت دست او را گرفت و از درون آب بالا كشيد و به او فرمود: چه گفتى كه در آب فرو رفتى ؟ حقيقت خيال درونى خود را گفت .
🌴فرمود: خود را در غير جايگاهى كه خدا برايت معين نموده قرار دادى و مورد غضب خدا قرار گرفتى ، پس توبه كن تا منزلت سابق را بازيابى . او توبه كرد و بر پشت سر عيسى به راه خود ادامه داد. آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: از خداى بترسيد و از حسد پرهيز نمائيد
📒شنيدنيهاى تاريخ 316 - محجة البيضاء 5/328.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_تدبری
سوره #فلق
شما راحت میتونید مفهوم نفاثات رو به بچه ها یاد بدید❤️ از این کرمها بسازید و با فوت و دمیدن یه مسابقه راه بندازید..😉
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
شما چطور پناه میبرید از تاریکی و حسد و...
🌸🌸🌸
شب بود . مامان چراغ ها را خاموش کرده بود تا علی بخوابد. بر خلاف احمد که دوست نداشت در تاریکی بخوابد علی تا همه جا تاریک نمی شد نمی خوابید. احمد هم دیگر به این وضعیت عادت کرده است. اما با این وجود باز هم گهگاهی علی دیر می خوابد. این مسئله به مادر که آن موقع شب خیلی خسته است فشار می آورد
آن شب هم مادر خسته بود و نمی توانست زیاد بیدار بماند. از طرفی علی هم نمی خوابید. همه کنار هم دراز کشیده بودند و هنوز هیچ کس نخوابیده بود. مادر کمی بلند گفت چند تا صلوات بفرستید تا علی بخوابد.
احمد و بابا و مامان در دلشان صلوات فرستادند.
احمد کمی بلندتر گفت: خب هر کاری یه راه حلی داره دیگه مگه نه؟! خودت گفتی مامان از سوره فلق
مامان همانطور آهسته جواب داد: بله درسته به خاطر همین هم گفتم صلوات بفرستید.
فردا صبح احمد که بیدار شد از مادر پرسید: دیشب علی خوابید؟
مادر جواب داد: بله زود. صلوات فرستادید خوابید. صلوات فرستادن کمک می کند آدم بتواند مشکلش را حل کند. چون کارها را آسان می کند. این هم یک راه حل است برای وقت هایی که آدم به مشکل برمی خورد.
نویسنده : خانم کندی
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر_کودکانه
سوره #فلق
نیاز سادات و امیر عباس بختیاری
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی
سوره #فلق
ثمین طالب آبادی
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_تدبری
سوره #فلق
یک مسابقه پرهیجان راه بندازید❤️ یه مسابقه جالب برای نمایش مفهوم «نفاثات فی العقد»✨
تو این مسابقه هر کس خورشیدش بیشتر بچرخه برنده است
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
سوره#فلق
#داستان_تدبری
#بخش_اول
و من شر حاسد اذا حسد
👇👇👇
یکی بود یکی نبود، توی یه جنگل قشنگ و سرسبز تو یه درخت مهربان یه سنجاب باهوش و زرنگ زندگی می کرد. درخت خیلی مهربون بود و با همه حیوانات جنگل به خوبی رفتار می کرد و اگه کسی نیاز به غذا و میوه داشت، میوه های رنگارنگش را در اختیار او قرار می داد.
سنجاب که خیلی درخت رو دوست داشت، از کارها و مهربونی های درخت عصبانی می شد و دوست داشت که درخت فقط مال او باشد.
یک روزهوا طوفانی شد و باد شدیدی شروع به وزیدن کرد، کبوتر زیبا و کوچکی در هوای طوفانی به درخت پناه آورد و درخت مهربان به او جا و غذا داد.
سنجاب که محبت درخت نسبت به کبوتر رو دید، از درخت مهربون ناراحت شد و به کبوتر حسادت کرد و به فکر نقشه ای افتاد تا کبوتر رو از درخت دور کند. به همین خاطر وقتی کبوتر به اطراف جنگل برای تهیه غذا رفت ، شروع به بدگویی درباره کبوتر کرد.
و به درخت گفت...
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
سوره#فلق
#داستان_تدبری
#بخش_دوم
و من شر حاسد اذا حسد
👇👇👇
و به درخت گفت که کبوتر همش می گه که درخت خیلی کهنه است و همین روزهاست که خشک بشه و میوه هاش هم تلخ و بی مزه است.
سنجاب خیلی این کارش رو تکرار کرد تا درخت حرف هایش رو باور کرد و وقتی کبوتر برگشت، کبوتر از خود راند و بیرون کرد و به حرف های کبوتر که می گفت من چیزی نگفتم اعتنایی نکرد.
کبوتر به ناچار و با ناراحتی درخت را ترک کرد اما زمانی که دور می شد ، مرد تبر به دستی را دید که به سمت درخت می رفت تا درخت را ببرد.
کبوتر که متوجه شد خطر بزرگی درخت را تهدید می کند، راه خود را کج کرد و به سمت کلبه جنگل بان پرواز کرد تا جنگل بان را خبر کند و جلوی این خطر بزرگ را بگیرد.
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
سوره#فلق
#داستان_تدبری
#بخش_سوم
و من شر حاسد اذا حسد
👇👇👇
سنجاب که متوجه مرد تبر به دست شد، با خود گفت من که خیلی زرنگ هستم فرار می کنم تا مرد تبر به دست به من آسیبی نرساند پس فرار کرد و به کمک خواستن درخت توجه نکرد.
مرد تبر به دست نزدیک درخت رسید اما همین که می خواست ضربه ای به درخت بزند، جنگل بان به موقع رسید و جان درخت را نجات داد.
درخت وقتی فهمید که کبوتر او را نجات داده از رفتار خود خجالت زده شد و کبوتر را در آغوش گرفت و سالیان سال در کنار هم خوش و خرم زندگی کردند.
بچه های عزیزم سنجاب که فکر می کرد خیلی باهوش و زرنگ است در هنگام فرار گرفتار دام صیاد شد. عزیزانم حسادت سبب آزار رسیدن به افراد میشه مثل سنجاب قصه ما که خیلی خوب و خوش در کنار درخت زندگی می کرد اما حسادت او سبب شد گرفتار صیاد شود و به تباهی برسد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
#بخش _اول
من شر حاسد اذا حسد
مفهوم حسادت رو برای بچه ها بگید و بهشون بگید حسادت کار خوبی نیست
👇👇👇👇
یک روز بهاری، کرم سبزرنگی روی برگ درختی نشسته بود. پروانهی زیبایی را دید که بالزنان، در نسیم پرواز میکرد. کرم با خودش گفت: «این عادلانه نیست که من روی این برگ بنشینم و هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشم و هیچ جایی نتوانم بروم، اما این موجود خوشبخت تا دوردستها پرواز کند و تمام دنیا را ببیند.» و ادامه داد: «و دیگر چه چیزی بیشتر از این میخواهد؟! هم بال برای پرواز دارد و هم زیباست؛ اما من بیچاره را نگاه کن! نه حال راه رفتن دارم، نه یک رنگ درستوحسابی! هیچکس نمیتواند بین من و برگ سبز درخت فرق بگذارد.»
کرم حسادت میکرد و ناراحت بود. با عصبانیت رو به پروانه کرد و گفت: «برو و لذت بر، نگران من هم نباش!»
پروانه صدای کرم را نشنیده بود؛ اما زود پر زد و رفت. کرم تصمیم گرفت که او هم مانند پروانه شود. با خودش فکر کرد: «من باید پرواز کردن را یاد بگیرم و روی تنم بارنگهای مختلف نقاشی کنم تا زیبا شوم.» نگاهی به اطرافش کرد تا چیزی برای رنگآمیزی خود پیدا کند، اما روی برگ، چیز مناسبی وجود نداشت. سعی کرد پرواز کند. خودش را از روی برگ پرتاب کرد و سعی کرد دمش را نیز بالا بیاورد اما با این حرکت فقط به روی برگ دیگری پرتاب شد.
در این حال بود که...
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
و من شر حاسد اذا حسد
#بخش_دوم
👇👇👇👇
در همان لحظه، کفشدوزکی به طرفش آمد. کرم با خودش فکر کرد: «آهان، چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او میخواهم که به من هم یاد بدهد.» پس گفت: «سلام، چه بالهای قشنگی دارید! میتوانید به من بگویید که چه طور میتوانم مثل شما زیبا باشم؟ و آیا به من هم پرواز کردن را یاد میدهید؟»
کفشدوزک نگاهی به کرم کرد و آرام گفت: «صبر داشته باش! خیلی زود به آرزوهایت میرسی.» و با این حرف به راهش ادامه داد.
کرم با حسادت گفت: «منظورش چه بود؟ خیلی ازخودراضی بود و نمیخواست به من چیزی یاد بدهد.»
چند لحظه بعد، زنبوری وزوزکنان از آن نزدیکیها میگذشت. او روی برگی نشست. کرم با خودش گفت: «آهان، چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او میخواهم که به من هم یاد بدهد.» پس گفت: «سلام، چه بدن راهراه قشنگی دارید؟ آیا به من یاد میدهید که چه طور میتوانم مثل شما زیبا باشم؟ میتوانید به من پرواز کردن را یاد بدهید؟»
زنبور...
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
و من شر حاسد اذا حسد
#بخش_سوم
👇👇👇👇
زنبور با عصبانیت نگاهی به کرم کرد و گفت: «تو خیلی زود همهچیز را خواهی فهمید کوچولو!» این را گفت و رفت.
کرم با حسادت گفت: «منظورش چه بود؟ خیلی ازخودراضی بود و نمیخواست به من چیزی یاد بدهد.»
پسازآن پرندهای از راه رسید. کرم بار دیگر با خودش فکر کرد: «چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او میخواهم که به من هم یاد بدهد.» پس بار دیگر گفت: «سلام، چه پرهای قشنگی دارید. میتوانید به من بگویید که چه طور میتوانم مثل شما زیبا باشم؟ و آیا به من هم پرواز کردن را یاد میدهید؟»
پرنده نگاهی به کرم کرد و با بدجنسی پیش خودش فکر کرد که این کرم ابریشم نادان میتواند عصرانهی خوشمزهای برای جوجههایش باشد. پس با خودش گفت: «بگذار بینم میتوانم گولش بزنم؟»
پرنده گفت: «من، نه میتوانم برایت بال درست کنم و نه میتوانم زیبایت کنم، ولی میتوانم دنیا را نشانت بدهم. فکر میکنم دوست داشته باشی دنیا را ببینی. اینطور نیست کرم ابریشم کوچولو؟»
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
و من شر حاسد اذا حسد
#بخش_چهارم
👇👇👇👇
کرم با خوشحالی جواب داد: «بله خیلی دوست دارم!»
پرنده نگاهی به کرم کرد و با بدجنسی پیش خودش فکر کرد که این کرم ابریشم نادان میتواند عصرانهی خوشمزهای برای جوجههایش باشد. پس با خودش گفت: «بگذار بینم میتوانم گولش بزنم؟»
پرنده گفت: «من، نه میتوانم برایت بال درست کنم و نه میتوانم زیبایت کنم، ولی میتوانم دنیا را نشانت بدهم. فکر میکنم دوست داشته باشی دنیا را ببینی. اینطور نیست کرم ابریشم کوچولو؟»
کرم با خوشحالی جواب داد: «بله خیلی دوست دارم!»
کرم، سوار پرنده شد و همراه او، بهطرف لانهی او پرواز کرد. ابتدا کرم پشت پرنده را محکم چسبیده بود، ولی کمکم خوابش گرفت. درحالیکه چرت میزد از پشت پرنده به پایین پرت شد. در هوا چرخ زد و روی برگی سقوط کرد. ولی هنوز در خواب بود. خیلی زود پوششی کاغذی، نرم و قهوهایرنگ او را پوشاند و برای مدتی طولانی به خواب فرورفت
در این هنگام پرنده که به لانهاش رسیده بود، به جوجههایش گفت: «ببینید چه غذایی برایتان آوردهام!» جوجهها با تعجب نگاه کردند و یکی از آنها جیغ زد: «چه غذایی، پدر؟»
#ادامه_دارد
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره #فلق
و من شر حاسد اذا حسد
#بخش_پنجم
👇👇👇👇
پرنده درحالیکه پرهایش را تکان میداد گفت: «یک کرم خوشمزه» و ادامه داد: «کرم کوچولو، بپر پایین.» اما چیزی در آنجا نبود. این بار، این پدر بود که دستپاچه شده بود و جوجههایش به او میخندیدند.
پدر گفت: «حتماً توی راه انداختمش. تا حالا از این کارها نکرده بودم.» پرنده از لانه پرواز کرد تا کرم را پیدا کند، اما هیچ جا اثری از او نبود. البته چشمش به بستهی کاغذی قهوهایرنگی روی برگی افتاد. ولی بدون اینکه غذایی به منقار داشته باشد به لانهاش برگشت.
چند روز بعد، کرم از خواب بیدار شد. سعی کرد راهی برای بیرون آمدن پیدا کند. با خودش میگفت: «باید از این بستهی تنگ خارج بشوم.» روی برگ ایستاد و کشوقوسی به بدنش داد و خمیازه کشید. ناگهان متوجه دو بال زیبایی شد که از دو طرف بدنش بیرون آمده بود. با تعجب از خودش پرسید: «آیا اینها واقعاً مال من هستند؟» آنها را تکان داد. بله میتوانست آنها را تکان بدهد.
خودش را در قطرهی شبنمی نگاه کرد. پروانهی زیبایی را دید که به او خیره شده است. فریاد زد: «کفشدوزک و زنبور راست گفته بودند، چه قدر نادان بودم که به دیگران حسادت میکردم» و رو کرد به مورچهای که ازآنجا رد میشد و گفت: «از این به بعد، من قشنگترین پروانه خواهم بود.»
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره#فلق
#بخش_اول
باید حواسمون باشه... وقتی حواسمون پرت بشه، در تاریکی باشیم، نور نباشه، غافل بشیم، خوابمون ببره؛ یک دفعه یک دشمن می تونه سو استفاده کنه و حمله کنه.😡
چی می تونه اینجا کمک کنه؟ وقتی آدم تکیه اش به خدا باشه، پناهگاهش خدا باشه، برایش کافیه. 😎چون خدا نه چشم برای دیدن میخواد، نه گوش برای شنیدن... خودش باشه کافیه😍
👇👇👇👇
داستان ما برمی گردد به زمان های خیلی قدیم.
کشوری دور به اسم یونان بود که جنگی با یک شهری به اسم تِروا داشت.
دورتا دور تروا قلعه بود و یونانی ها هیچ وقت نمی توانستند آن ها را شکست بدهند. هرچه حمله می کردند، شکست می خوردند. قلعه ی دشمن خیلی محکم و قوی بود، هیچ راه شکستی نبود.
تا اینکه یکی از فرماندهان یونانی فکر بکری کرد و گفت: کلی چوب بیارید، کلی نجار بیارید. من می خواهم یک هدیه برای تراوایی ها درست کنم.
یک پیک هم بفرستید و بگویید که ما قبول کردیم در جنگ شکست خوردیم. هدیه ای برای شما گذاشتیم و می خواهیم عقب نشینی کنیم.حالا هدیه چی بود؟!
#ادامه_دارد
📚منبع چمرانیها
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#داستان_تدبری
سوره#فلق
#بخش_دوم
هدیه چی بود؟ یک اسب چوبی بزرگ.
تراوایی ها اول باور نکردند ولی دیدند کلا میدان خالی شده و همه ی سپاه یونان عقب نشینی کرده و این اسب را هم برای تراوایی ها گذاشتند.
گفتند عجب اسب قشنگیه. چه مجسمه ی بزرگی. می تونیم وسط میدون بگذاریم به عنوان نماد شکست یونانی ها.
تراوایی ها خیلی خوشحال شدند و روی اسب نام تروا را نوشتند.
اسب رو داخب قلعه آوردند. وسط میدان مردم شادی کردند و باهم هل هله کردند و گفتند: آخ جون ما یونانی ها رو شکست دادیم. کلی غذا خوردن و شیرینی پخش کردند. انقدر جشن گرفتند که شب، همگی خسته افتاده بودند. حتی سرباز ها هم خوشحال بودند، گفتند: خب دیگه عقب نشینی کردند. خلاصه همه راحت خوابیدند.
زیر اسب، یک در بود و داخل آن پر از سرباز یونانن بود.
موقعی که همه خواب بودند، یونانی ها یک نبردبان انداختند، پایین آمدند. سرباز هایی که مواظب در بودند را شبانه دستگیر کردند، دهنشان را بستند و شهر را غارت کردند.
تراوا یک سرزمین خیلی خوب و قوی بود که به واسطه ی یک غفلت کوچک شکست خورد
📚منبع چمرانیها
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
#تمرین_تدبری
سوره #فلق
خدا شنوای همه چیزه و بینا...میدونه در دل آدم ها چی می گذره و هرجا که نیاز به کمک باشد، خدا هست.
حتی توی تاریکی، حتی موقعی که دشمن می خواد به ما ضربه بزنه؛ به شرط اینکه از سوره فلق کمک بگیریم. خدا کسیه که با نور خودش، با علم و معرفت، تاریکی ها را باز می کنه.
خدا همون جور که با خورشید، شب رو از بین می بره، می تونه مشکلات ما را هم از بین ببره.
یه شب اتاقو تاریک کنید. طوری که چیزی نبینید. شروع کنید یه نقاشی بکشید. وقتی اون نقاشی را ببینید می فهمید که آدم اگر تو تاریکی کاری انجام بده، ممکنه دچار اشتباه بشه و خرابکاری کنه....
منبع چمرانی ها
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
نکته #تدبری
اونچه که خیلی مهمه در هنگام حسادت خوندن سوره #فلق هست
بعضیا معتقدن سوره #ناس بعضیا هم معتقدن 4 قل اما اول سوره #فلق
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ
نه این که تا یک حسود رو میبینی بخوای سوره فلق رو بخونی....نه.....
فقط وقتی بخون که داره حسودی میکنه به سلامتیت به مالت به بچه هات به...
اصلا قیافه حسود وقتی داره حسودی میکنه معلومه نمیخواد فکر کنی از کجا بفهمی که داره حسادت میکنه
اول سوره #فلق بعد سوره#ناس
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی
قرائت سوره #فلق توسط پسر عزیزم محمد پارسا
سپاس از خانم صابری عزیز مربی خوب آقا محمدپارسا که این کلیپ رو برای ما ارسال کردند
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3