هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام
عه کجا؟😓
یه کانال برات آوردم با یه رمان گاندویی
بپر توش
____قسمتی از رمان_____
مصطفی:پس کوش؟کجاست؟کجا رفته این بچه؟😥کل خانه رو دنبالش گشتم با همون لباس های خیس از مطبخ گرفته تا زیر تخت و کمد رختخوابی اما دریغ از یه اثر یا نشانه پس چرا نیست؟چرا در راهرو باز بود یهو جرقه ای در ذهنم خورد به طرف راهرو دویدم و به دقت روی زمین را نگاه کردم چند قطره خون روی زمین ریخته بود توی صورتم زدم و جیغ کشیدم😱
داشتی میخوندی؟
مصطفی داشت دنبال یکی میگشت
اگه دوست داری ادامه رمان رو بخونی بیا تو کانال😉
تازه آموزش عوض کردن تم شاد و ساخت تم ایتا رو هم گذاشته😲
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
منتظر حضور پر مهرتان آن هستیم🙂
ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
آقا یه لحظه یه لحظه
یه استپ اینجا بکنید😁
ایسسسسسسست
خب اهم اهم
بهتره بگم یه چراغ قرمز اینجا بدارند گلوم درد گرفت😆
خب چی میخواستم بگم؟
آهان
شما دعوت شدید به خواندن یه رمان ناب از جنس عاشقان شهادت
یه رمانی که مثل و مانندش هیچ جا پیدا نمی کنید😌
میپرسید کجا؟ خب با من بیاید تا بهتون بگم
قسمتی از رمان
عطیه:معلوم هست تو کجایی؟چرا هر چی زنگ میزنم جواب نمیدهی؟😥
محمد:ببخشید عطیه شرایط جواب دادن نداشتم😔
عطیه:نمیگی من نگرانت میشم؟😒
محمد:حالا چرا اینقدر خوش اخلاق؟😆
عطیه:آخه محمد تو که میدونی من دلم کوچیکه تقی به توقی بخئوره نگران میشم چرا گوشیتو جواب نمیدهی؟بابا مردم از دلشوره خودت که میدونی زندگی بدوت تو برایم بی معناست🥺چرا آخه اینجوری میکنی؟
محمد:باشه باشه ببخشید یعنی الان قهری؟
عطیه:بله😌
محمد:ای بابا عطیه لوس نشو دیگه😒
عطیه:شوخی کردم بابا شوخی کردم😂❤️
محمد:از دست تو🤕😂
عطیه:کی میای خونه؟🙂
محمد:شب خوبه واسه اذان؟😇
عطیه:هر طور خودت راحتی زود بیا یه خبر خوب برات دارم خداحافظ😉
محمد:قربانت خداحافظ زنگ زدم به سعید الو سعید شما کارتون تمومه؟
سعید:بله آقا
محمد:پس ببریدش بازداشتگاه خداحافظ موتور رو روشن کردم و راه افتادم سمت خونه
ناشناس1:حالا وقتشه برو دنبالش
ناشناس:خیالت تخت من کارمو بلدم جوری میزنم که در جا بمیره😏
ناشناس¹:حله😏
______________
دیدی؟
محمد😱
بیا اینجا تا ادامه شو بخونی
رمانی که اینجا میذاره محشره
از دستش نده
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
منتظر حضور گرمتان هستیم🙂❤️
ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام بزرگوار یک کانال دارم یک رمان جذاب می زاره هم عاشقانه هم امنیتی قسمتی از این رمان رو بخون بعد عضو شو تا ازدست ندادی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
(رمان عشق به وطن )
مهرانه :داشتیم با خانواده چایی میخوردیم !یک دفعه یک پیااام اومد دد از جام پریدممم
وااای
مهنا : مهرانه !حالت خوبه ؟
مهرانه :آ آ ر ره خ و ب م
مهنا :
مهرانه: با خوندن پیام سریع رفتم بالاتو اتاقم 😖 می خواستم زنگ بزنم به دکتر توفیقی استادم ولی ....
پ'ن :یعنی چه پیامی اومده بود!
ادامه دارد ...🍃
__________________________
مهرانه ومهنا خواهر های محمد هستن ☺️
رسول عاشق میشه 🤣بیاو ببین
قصد ترور ... دارن 😢
راستی رمان بچه مهندس هم می زاریم اگر با سریال بچه مهندس اشنا نیستی تو این کانال میتونی هم رمانش رو بخونی هم باهاش اشنا بشی 😉☺️
ادامه ی رمان در https://eitaa.com/joinchat/3100180637C340f3ade9e
ورود اقایان ممنوع 🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
ریحانه : آقا رسول آقا رسول توروخدا بیایین سریع
رسول : بله الان میام ، چی شده ؟😨
ریحانه : آقا رسول یه نگاه به کامپیوتر بندازین چرا اینجوری شده ؟؟😵
رسول : یا خدا 😱😱 داوود داووووووود برو به آقا محمد بگو بیان بدوووو
داوود : تق تق تق . آقا محمد ببخشید میدونم جلسه دارین ولی رسول گفت سریع بیایین خیلی ضروریه خییلییی
محمد : باشه اومدم
محمد : چی شده رسول ؟😨
رسول : آقا محمد اطلاعات کامپیوتر ریحانه خانم خیلی سریع داره خالی میشه.... 😧😱
😂😂بقیش رو برو تو کانال بخون دیگ اجازه ندارم برات بزارم😂
اینم لینک😂👇🏻
@Roman_dakhil_eshgh
منتظرتیم❤️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان عاشقی عشق میخواهد
یه رمان امنیتی جذاب و عاشقانه
تکه هایی از فصل ۳
_با اجازه ی...
_آجی مهنازززززز
_من...خوبم...ولی...بچم...هه
_6 ماهه است و هنوز نیومدید برا تعیین جنسیت؟
_خیلی...قشنگه:)
_آقای رسول منتظری،از حالا به بعد من و شما هیچ نسبتی با هم نداریم!
_یه عمر زندگیمو تباه کرد
_ولی من عاشقش بودم
_یعنی تو چهار ماه بارداری تو از من پنهان کردی؟:/
_چشماتو ببند
_خوش اومدی دختر گلم
_چی چیو توضیح میدهی اینکه جاسوسی؟
_عاشقی یعنی چی؟
_شوهر من با همسر شما...
_من تنها با یه بچه کوچیک نمیتونم این بچه مادر میخواد!
_لالایی لالا بخواب دختر قشنگم
_حتی اگه بمیرم نمیذارم چادر از سرم برداید:)
_هه ماشه...خیلی راحت میتونم ماشه رو بکشم و بعد همه چی تموم میشه
_خواهری:)
_من فقط یه چیز میخوام
_اون خواهر منه اون همه چیز منه هق
_خیلی راحت توی یه جمله خلاصه اش میکنم
_خیلی...دوست...دارم...داداشی:)
_دیر کردی
_مثل همیشه:)
_قرار نبود تنهام بذاری بی معرفت:)
_تو سه ماهگی طعم یتیمی رو چشیدن چه حسی داره؟:)
_دخترمم مثل خودم
_فقط بی مادر شد
_چقدر بگم دوست دارم تا برگردی؟:)
_رسول بسهه
_عاشقی عشق میخواهد
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
وای توی کانالش یه مطالبی میزاره آدم شک مینکه که واقعا [اِـماـمـ🕊ـزَماـنو] میشناسه یا نه 😐
یه آیه هایی از قُرِآنْ میگه که میشه سَنْگِ صَبْوْرِ این روزای بیقراریمون 🙂
کارشم که حرف از شُهَدْآ و تعریف از جبهه و جنگه یه جوری حرف میزنه انگار خودش اَسیر بوده تو تَکْرِیتْ و ما هم اَسیر موبایل😑
کْآنْآلِشَم که وَقْفِ #بابای_نرگس_ها ست🌿
https://eitaa.com/joinchat/561512614Cf3a09f431a
دیشب میگفت میتونی بشماری ببینی چن تا چفیه خونی شد تا چادر تو خاکی نشه؟🤔
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان گرداب،به زودی در کانال:
@gandoia
___________________
_رمان جانان رو خوندی؟
تنهایم نگذار رو چی؟
عین شین قاف رو ک دیگه خوندی!!!
اتهام ک یکی از بهترین رماناشونه!
هیچ کدومو نخوندی؟:/
اشکال نداره...
بیا ی قسمت از رمان جدیدشو بخون اگ خوشت اومد عضو شو!!
اول چنلیه ک رمانی با ژانرِ:گاندویی(خارج از محدوده امنیتی)،ماکانی،تخیلی،میزارههه😱
ی قسمت از رمان گرداب:👇🏻
#گࢪداب🩸
#ࢪﺳـوݪ
#part....
🩸🩸🩸
🩸🩸
🩸
با #کرختی سرجام #نشستم
رو به #پرستار گفتم
_ #میشه... #اینه رو #بدید؟
#اینه رو #جلوی #صورتم گرفت
با #دیدن دو تا #گوی #عسلی ذهنم سمت #امیر رفت...
پسره #کله خراب ببین #چشاممون هم #همرنگ...
با رد شدن #فکری از #ذهنم حرفم #نصفه موند و تپش قلبم #تند تر شد
نه #امکان نداره
اینا #چشمای امیر #نیستن ک(:
#اَه رسول خفه شو!!!
#چشمات فقط #همرنگ چشماشه
این #فکرای مضخرف دیگ چیه؟
در باز شد و #داوود اومد تو
چرا #سیاه پوشیده بود؟
_ سلام
#فقط به #تکون دادن سر #اکتفا کرد
_ #چیزی شده #داوود؟چرا سیاه #پوشیدی؟
انگار #همین جمله کافی بود راه #اشکاش باز شه
_ #داری نگرانم میکنی #داوود!!! #چیشده؟
+ #قربانیگرداب...
_ خب؟؟؟
نفس #عمیقی برای #پنهان کردن #بغضش کشید
+ #امیر بود(:
عضو شو تا پاک نشده(:
@gandoia
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام سلام ☺️
سلام و علیکم خواهر جان 🌱
من اومدم تا جایی رو معرفی کنم ک بیاین و خوشحالمون کنین
لینک کانالمون 👇
@chcgxhxjchvdg
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
به خاطر مقام داداشت باهات ازدواج کردم...!
.
.
رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥
فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂
محمد عاشق خواهر رسول شده و رسولم عاشق خواهر محمد شده😂❤️
ـــــــ
#مدافعان_امنیت⇩
#فصل_دوم
#پارت_12
رسول: سخت بود گفتن این حرفا... نفس عمیقی کشیدم اشکامو پاک کردمو شروع کردم::
من اصلا اون آدمی که فکر میکنی نیستم...
آوا: یعنی چی؟ 🙂🤨
رسول: چشمام پر از اشک بود...
ماجرای کاترین و یادته...
آوا: اهوم...
رسول: اون واقعی بود...
آوا: چییی!
رسول: سکوت کردم....
آوا: چی میگی رسول!
بازم ساکت بود با ضدای بلند تر گفتم: رسول.. حرف بزن
رسول: منو کاترین قرار گذاشته بودیم که کاترین بگه منو کشته و.... ما باهم ازدواج کنیم...
من از اولم...از اولم... ک.. کا.. کاترینو.. دوست داشتم...
اون روز سر مراسم عقد اگه کاترین نمیگفت نه... باهاش ازدواج میکردم...
آوا: نزاشتم اشکام سرازیر بشن پاکشون کردم....
رسول من میدونم تو الان تحت فشاری...
اعصابت خورده... حوصله نداری...
ولی... چرا این حرفای دروغو میزنی قربونت برم...
رسول: همشون عین حقیقتن...
باید باور کنی...
من به خاطر مقام محمد راضی شدم باهات ازدواج کنم براس اینکه بیشتر به دم و دستگاهش نزدیک بشم..
من کاترینو دوست دارم نه تورو...
آوا: اشکام سرازیر شد...
غرورم له شده بود..
دنیا دور سرم میچرخید..
پ.ن: از اولم یکی دیگه رو دوست داشته💔
ــــــ
رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 80 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 50 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
سلام ✋
بسم رب الشها و صدقین
مایم نوای بی نوایان بسم الله اگه حریف مایی 🙂💚
یک کانال گاندویی عالی اوردم
با چند رمان عاااالییی 😍😍🤩🤩
میخوای بدونی توی کانالشون چی کار میکنن
پس بیا پایین 👇👇👇
رمان گاندویی و فوق لعاده زیبا
کلیپ نظامی
پروفایل نظامی
کلیپ چادری
کلیپ رفیقانه
پروفایل چادرانه
کلیپ حاج قاسم
استوری در تمام ایام
طنز گاندویی
گاندو
پروفایل گاندویی
کلیپ گاندویی
خفن طوری
و ......
بده دختر باشی و گاندو دوست داشته باشی نظامی هم باشی اینجا عضو نباشی
پس بجمب تا پاکش نکردم
۲ ساعت دیگه پاکه هااا
اصلا ببینم میخوای یک قسمتی از اولین رمانی که داخل کانال گذاشته شده رو بخونی
تیکه ای از رمان
محمد ، منظورتون چیه من جاسوس نیستمممم
شهیدی ، دروغ نگووو
داوود ، حتما با این لباس خوشگلا میخواستی بری اون اطلاعاتو به دشمنای کشورمونن
محمد ، منظورت چیه کدوم اطلاعات کدوم ادما
اقای عبدی میره جلو و یکی محکم میزنه توی گوش محمد
اینقدر محکم بود که محمد پرت میشه زمین ...
میخوای بقیشو بخونی؟
فقط و فقط در این کانال 👇👇👇
@njiuyt
❤❤❤
پارت اول رمانش سنجاقه هااااا
خواندن رمان بدون عضویت ممنوع
ورود پسرها جایز هست اما حد و حدود هارو حفظ کنند