eitaa logo
یادداشت‌های یک جوان
90 دنبال‌کننده
233 عکس
75 ویدیو
5 فایل
یادداشت‌های محمد مهدی الوندی کتاب؛ هنر؛ رسانه...🌱 📱ارتباط در ایتا: @mr9014 👈 ویراستی: https://virasty.com/Mahdi9014 🔸یادداشت‌های فقهی-اصولی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifeqh 🔸یادداشت‌های فلسفی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifalsafe
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ خدای من! تکیه‌گاه من! پناه من! روزهای پایانی ماه شعبان است؛ اگر الان و در این ساعات مرا نبخشی، من چه کنم؟ 😔 مولای من! اگر تا این لحظه مرا نبخشیده‌ای، در این لحظات باقی مانده ماه شعبان، همه ما را ببخش که «و من یغفر الذنوب الّا الله»... زخم‌های مرا تو مرهم باش! بگذار پاک وارد ماه میهمانی‌ات شوم...🌹 بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
شما هم مقاله بنویسید، از این جایزه‌ها بهتون می‌دن؟!😌😌😌 بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» / الأنبیاء «۱» روز حساب و کتاب مردم، بسیار نزدیک شده، اما آنها همچنان در غفلت و سرگردانی‌اند...‼️ بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
تخت خوابی که برا خودم درست کردم...😐 بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
کافه نخلستان با رفیق قدیمی...😊 بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
هدایت شده از Off
-
👀اگه خواستید ناشناس پیام بدید: https://daigo.ir/secret/340019610
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ‏...❣ بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
📚 درباره کتاب «سووشون» ✍ اگر ۳ رمان رو نام ببریم که تاریخ معاصر ایران رو روایت کردند، قطعا یکی از اونها سووشون هست. این کتاب، نخستین رمانِ سیمین دانشور نویسندهٔ ایرانی است که سال ۱۳۴۸ منتشر شد. ♨️ قبل از خانم سیمین دانشور و بعد از ایشان، ما داستان‌نویس خانم نداریم که رمانی در حد و اندازه سووشون نوشته باشه. بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
هدایت شده از Off
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زاهـد به کـرم، تو را چو ما نـشـناسـد بیـگـانه تـــو را چـو آشــنا نـشـناســد گـفتی کـه گـنه کـنی به دوزخ برمـت این را به کسی گو که تو را نشناسد
👀اگه خواستید ناشناس پیام بدید: https://daigo.ir/secret/340019610
❤️ «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی» می‌خواهم بنویسم خدایا! می‌خواهم برای تو بنویسم می‌خندی؟! خب البته حق هم داری، می‌شناسی مرا، صفحات قبلی این دفتر را دیده‌ای؛ مگر غیر از «خزعبلات» بود؟! وقتی کار را به من بسپاری همین می‌شود دیگر... البته امیدی هم ندارم که صفحات بعدی را با دوزِ پایین‌تری از «خزعبل»، خط خطی کنم. اگر بگویم خسته شدم، باور می‌کنی؟ دیگر نمی‌خواهم «من» بنویسم... می‌خواهم «تو» بنویسی...🌹 عزیزم! مگر این دست‌ها را تو به من ندادی؟ تویی که خالق قلمی... تویی که خالق منی... تویی که همه چیزی، همه جایی... پس بیا و «نویسنده» هم خودت باش؛ خودت برای خودت بنویس که تو بهترین نویسندگانی...❣ ✍ محمد مهدی الوندی بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
هر دل پی دل‌سِتان خود می‌گردد هر کس پی هم‌زبان خود می‌گردد روزی که کند پدر فرار از پسرش «زهرا» پی دوستان خود می‌گردد...❤️ 🌱 «صَلّی الله علیکِ یا فاطِمَة الزّهراء» 🌱 «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
از چه بنویسم؟ از خودم؟ خاطراتم؟ علاقه‌مندی‌هایم؟... نه؛ می‌خواهم لحظاتی را با خدای خود خلوت کنم در آخرین شب ماه شعبان خلوتی که به دعوتِ اوست... خالقی، مخلوقش را دعوت می‌کند اربابی، بنده‌اش را می‌خواند عجیب است بنده ناز می‌کند و ارباب ناز می‌کشد مخلوق روی برمی‌گرداند و خالق صبوری می‌کند نمی‌دانم خدایا این صبر را از کجا آورده‌ای؟!... و خدای ما، چه خوب خدایی است! ارباب ما چه بلندمرتبه اربابی است! و ما، چه بد بندگانی هستیم! «یا مِن إذا سَألَه عَبدٌ أعطاه» خدایا! هرگاه بنده‌ات روی به درگاه تو می‌کند، دست نیاز به سویت بلند می‌کند، تو اجابت می‌کنی... «و إذا أمَلَّ ما عِندَه بَلَّغَه مُناه» خدایا! بنده‌ات دل به تو بسته، به آنچه در نزد توست امید دارد، و تو کسی نیستی که امیدواری را ناامید کنی... «و إذا أقبَلَ علیه قَرَّبَه و أدنَاه» عزیزم! می‌دانم چشم انتظاری منتظر بندگانت هستی که به سوی تو برگردند تا در سایه‌سارِ قُرب خود، آنها را از چشمه‌ی رحمتت سیراب کنی... «و إذا جاهَرَه بِالعِصیان سَتَر علی ذَنبِه و غَطّاه» معبودم! ما بندگانَ گنه‌کار تو هستیم همچون کودکی که دستِ مادر خود را رها کرده و در میان بازار دنیا، سرگردان و حیران است در حالی که مادرش او را صدا می‌زند: «فرزندم برگرد. عزیزم برگرد. من دوستت دارم!» اما زرق و برق دنیا، طفل را به خود مشغول ساخته و از مادر، غافل... خدایا! ما بندگان، سراسر گناه و غفلت و جهل هستیم اما تو، بخشنده‌ای، گذشت داری، خطاهای ما را می‌پوشانی... «یا مَن کُلّ هارِبٍ إلیه یَلتَجِئ» ای پناهِ درماندگان... «فقَد هَربتُ إلیک» من به سوی تو فرار می‌کنم از خودم می‌گریزم و سوی تو می‌آیم... «یا مَن لایُرَدّ سائِله» ای کسی که سائلی را از درگاهت دور نمی‌کنی در آغوشم بگیر...❣ ✍ محمد مهدی الوندی بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
آمد... ماه میهمانی خدا شروع شد 🌙
آه از این شرمندگی...💔 متن پایین را بخوانید 👇
آه از این شرمندگی...💔 ✍ خدایا! می‌بینی آنچه را که دارم برای تو می‌نویسم. اگر دعا و مناجات بندگانت را می‌شنوی، پس یقینا آنچه که می‌نویسند را هم می‌بینی می‌شود با نوشتن با تو مناجات کرد؟! می‌شود با قلم زدن رو به درگاه تو آورد؟! می‌شود روی کاغذ دعا کرد؟!... گنه‌کار، گنه‌کار است، آلوده است، چه دستش چه زبانش پس چه فرقی می‌کند کلمات را خط خطی کند، یا بر زبان براند... اما بنده‌ات به این دلخوش کرده که مولایش هرچه بگوید، می‌شنود، و هرچه بنویسد می‌بیند مولایی که از بنده‌اش دور نیست. نزدیک است. نزدیک‌تر از حبلِ ورید پس می‌شنود و می‌بیند، حتی اگر بنده نگوید و ننویسد... و همین است دلیل شرمندگی و آه از این شرمندگی...! تو که عالِم به ظاهر و باطنِ بنده‌ات هستی در من چه می‌بینی؟ خودم می‌دانم؛ غیر از گناه چیزی نیست غیر از ظلم، جهل، ضعف و غفلت، چیز دیگری نیست و بیچارگی این است که بنده‌ات، در محضرِ تو گناه می‌کند می‌داند که می‌بینی؛ می‌بیند که می‌دانی اما... و آه از این شرمندگی...! اما خدایا، خودت فرمودی «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر،۵۳) مولای من! مرا با همان کلمه‌ی اول، از خود بی‌خود کردی «یا عِبادی»... «یا عِبادی»... «یا عِبادی» چه شیرین است از زبان مولی شنیدن که «ای بندگان من»! ما بنده‌ی تو هستیم، هر که باشیم، هر چه باشیم بنده و عبد و برده‌ی تو هستیم؛ مالِ تو هستیم؛ مخلوقِ تو هستیم...🌹 و تو می‌شناسی بندگانت را، بندگانِ گنه‌کارت را. بندگانی که به خود ظلم کردند، بدی را از حد گذرانده‌اند، خطا رفتند، گناه کردند با چشم خود گناه کردند؛ با دست خود، با زبان خود، با گوش خود. و چه چشم و گوشی؟ چشم و گوش و زبان و دستی که تو به آنها داده‌ای رزق تو را خوردند اما باز در پیشگاهت گناه کردند...❤️‍🩹 اما خدایا! تو با این بندگان چه می‌کنی؟ ظلم آنها را چگونه جواب می‌دهی؟ «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»... بندگان من! بندگان گنه‌کارِ من! از رحمتِ من نا امید نشوید...❣ «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» من شما را می‌بخشم، از شما می‌گذرم... آری خدایا! تو بخشنده‌ای، مهربانی و ما... آه از این شرمندگی...! ✍ محمد مهدی الوندی بشنو از «وی»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
یادداشت‌های یک جوان
آه از این شرمندگی...💔 متن پایین را بخوانید 👇 #قلم
مولایی بنده‌اش را می‌خواند خالقی مخلوقش را دعوت می‌کند...👆 او میزبان است و ما میهمان پذیرایی می‌کند؛ جسم را و روح را...❤️