💢قبل از ظهور، دو کار مهم را انجام دهید!
1️⃣سعی کنید وجودتان امام زمانی بشود. خانه دلتان را به نام امام زمان بزنید. هیچ چیز جز خواسته امام زمان را به دلتان وارد نکنید.
مثل سربازی باشید که در پادگان، مدل لباس، مدل مو و مدل عملکردش باید طبق نظر فرمانده باشد. قبل از هر کار فکر کنید آیا این فکر، این عمل، این نحوه لباس پوشیدن مورد رضایت امام زمانم هست؟
2️⃣اینکه امام زمان که تشریف بیاورند، برای برگرداندن دین به مسیر اصلی، بسیار اذیت می شوند. مسیحیها زودتر به حضرت ایمان می آورند ولی بعضی شیعیانی که ادعای اسلام و مسلمانی دارند ولی نمی خواهند ساخته شوند، برای حضرت اسباب زحمت می شوند.
🔸سعی کنید در برابر امام زمان سختی و لجاجت نشان ندهید. در برابر امام زمان تسلیم باشید، فرمانبردار باشید. تسلیم و فرمانبردار بودن در برابر امام زمان را تمرین کنید.
🔰استاد حاج آقا زعفری_زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یه دونه تخممرغ اونم تو پنج دقیقه روی گاز درستش کن👌🤩
یک عدد تخم مرغ
یک قاشق چایخوری وانیل
دویست گرم ماست
یک قاشق چایخوری رنده پوست لیمو
کمی نمک
و دو قاشق غذاخوری شکر
طعمش که فوق العادس! خیلی هم سریع و راحت با مواد در دسترس درست میشه. 👌
𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
࿐჻❥⸙😋⸙❥჻࿐
.
✨ معامله با خدا
امام صادق علیه السلام در سفری با جماعتی بودند که مال التجاره داشتند.
به آنها گزارش دادند که در راه عدهای راهزن وجود دارد. آنها از شنیدن این سخن لرزه بر بدنشان افتاد.
حضرت فرمود: چه شده است؟
عرض کردند: ما اموالی همراه داریم، میترسیم که آنها را از ما بگیرند. آیا ممکن است که شما این اموال را از ما تحویل بگیرید؟ شاید که بخاطر شما راهزنان آنها را نبرند.
امام فرمود: شما چه میدانید شاید آنها بجز از من کس دیگر را قصد نکردهاند و شما با این پیشنهادتان به من اموالتان را در معرض تلف و نابودی قرار میدهید.
عرض کردند: پس چه کنیم؟ آیا آنها را زیر خاک پنهان کنیم؟
فرمود: این کارِ شما، اموالتان را بیشتر در معرض تلف قرار میدهد. شاید که کسی آنها را پیدا کند و بردارد و یا اینکه چون آنها را دفن کردید بعداً پیدا نکنید.
عرض کردند: پس ما چه کنیم، شما به ما راهی نشان دهید؟
فرمود: آنها را نزد کسی ودیعه بگذارید که آنها را حفظ کند و دیگران را از تعرض به آنها دفع نماید و به علاوه آنها را زیادتر کند و آنها را بزرگتر از دنيا و آنچه در دنیاست قرار دهد. آنگاه آنها را به خود شما پس گرداند، در حالیکه زیادتر کرده است وقتی که احتیاج شما به آنها بیشتر است.
عرض کردند آن شخص کیست؟ فرمود: او پرودگار جهانیان است.
عرض کردند: چگونه نزدش ودیعه گذاریم؟
فرمود: به ضعیفان و درماندگان مسلمانان صدقه بدهید.
عرض کردند: ما آنها را در اینجا از کجا پیدا کنیم؟
فرمود: قصد کنید که یک سوم آنها را صدقه بدهید تا اینکه خداوند مابقی آنها را از آنهائیکه میترسید دفع کند.
عرض کردند که ما قصد کردیم. فرمود: شما در امان خداوند هستید و بروید، پس به راه افتادند. و راهزنان نمایان شدند و ترس آنها را فرا گرفت.
امام فرمود: چرا شما میترسید در حالی که در امان خدا هستید.
راهزنان جلو آمدند و از مرکبها پیاده شدند و دست امام را بوسیدند و عرض کردند: دیشب ما رسول خدا (ص) را در خواب دیدیم که به ما امر نمود که خودمان را بر شما نشان دهیم و ما در اختیار شما هستیم و همراه شما و این جماعت میآییم تا اینکه دشمنان و دزدان را دفع کنیم.
امام صادق فرمود: ما را به شما احتیاجی نیست. زیرا خدائی که شما را از ما دفع کرد، آنها را نیز از ما دفع میکنند.
پس آن جماعت که با امام بودند با سلامتی به مقصد رسیدند و یک سوم اموال خودشان را صدقه دادند و در تجارت آنها برکت و نفع پدید آمد و به هر یک درهم، ده درهم سود بردند و گفتند: چه بزرگتر است برکت صادق (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام) فرمود: تحقیقاً دریافتید شما این را که برکت در معامله با خدا است پس پیوسته در معامله با خدا ثابت باشید.
📔 عيون أخبار الرِّضا، ج٢، ص۴
#امام_صادق #داستان_بلند
🔰 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#فرماندهای_که_خیلی_جوان_به_نظر_میرسید!
🌷سال ۶۲ در قرارگاه خاتم الانبیاء اولین روز آشنایی من با محمد باقری بود. یکی از فرماندهان ارشد به من گفت برای موضوعی با او جلسهای بگذارم. قرارگاه خاتم الانبیاء در راه اهواز - طلائیه در زیر زمین قرار داشت. اتاق او را پیدا کردم. در اتاقهای فرماندهان معمولاً دو قسمت بود، یک قسمت با میزی کوچک در جلو که منشیای مینشست و یک بخش هم در پشت او که در حقیقت دفترِ کار آن فرمانده بود. وارد که شدم جوانی پشت میز بود، به او گفتم که با برادر باقری کار دارم. گفت: بفرمایید. گفتم: با خودشان کار دارم، با ایشان هماهنگ شده و منتظر من هستند.
🌷باز گفت: امرتان را بفرمائید! باز هم گفتم که فقط با خودشان میتوانم صحبت کنم. خلاصه خیلی تحویلش نگرفتم، تا بیچاره به زبان آمد و گفت که من خودم محمد باقری هستم! دقت کردم، دیدم بله، خودش باید باشد. عین برادر شهیدش بود! صورت او به قول خارجیها Babyface بود و خیلی جوان بنظر میرسيد. خلاصه تا سالها هر وقت او را در جایی میدیدم یاد آن زمان میافتادیم و لبخندی میزدیم. امروز، قرار گرفتن او در چنین منصب خطیری، مایه خوشحالی است.
🌷https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
آقا،برادر عزیز،هیچ وقت توجیه غیرشرعی خودتان رانکنید.یک موقع می بینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد،هی خودش را توجیه می کندو می خواهد به یک شکلی خودش را راضی کند.در انسان دو نفس هست..یکی می کشد به طرف شیطان،یکی می کشد به طرف خدا.انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفت،خدای خودش را در نظربگیرد.
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی🕊🌹
🌹🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#كاشكى_امروز_او_بود....
🌷 تقصیر خودش بود. شهید شده که شهید شده. وقتی قراره با ریختن اولین قطره خونش، همه گناهانش پاک شود، خیلی بخیل و از خود راضی است اگر آن کتکهایی را که من بهش زدم حلال نکند. تازه، کتکی هم نبود. دو_سه تا پسگردنی، چهار_پنج تا لنگه پوتین، هفت_هشت_ده تا لگد هم توی جشن پتو. خیلی فیلم بود. دستِ به غیبت کردنش عالی بود. اوائل که همهاشمیگفت: «الغیبتُ عجب کِیفی داره» جدی نمیگرفتم. بعداً فهمیدم حضرت آقا اهل همه جور غیبتی هست. اهل که هیچ، استاده. جیم شدن از صبحگاه، رد شدن از لای سیم خاردار پادگان و رفتن به شهر…. از همه بدتر غیبت در جمع بود، پشت سر این و آن حرف زدن.
🌷جالبتر از همه این بود که خودش قانون گذاشت. آن هم مشروط. شرط كرد که اگر غیبت از نوع اول (فرار از صبحگاه…) را منظور نکنیم، از آن ساعت به بعد هر کس غیبت دیگران را کرد و پشت سرشان حرف زد، هر چند نفر كه در اتاق حضور داشتند، به او پس گردنی بزنند. خودش با همه چهار_پنج نفرمان دست داد و قول داد. هنوز دستش توی دستمان بود که گفت: رضا تنبلی رو به اوج خودش رسونده و یک ساعته رفته چایی بیاره.... خب خودش گفته بود بزنیم و زدیم. البته خداییاش را بخواهی، من بدجور زدم. خیلی دردش آمد، همان شد که وقتی توی جاده امالقصر_فاو در عمليات والفجر هشت دیدمش، باهاش روبوسی کردم و بابت کتکهایی کهزده بودم حلالیت طلبیدم.
🌷خندید و گفت: دمتون گرم… همون کتکهای شما باعث شد که حالا دیگه تنهایی از خودم هم میترسم پشت سر كسى حرف بزنم. میترسم ناخواسته دستم بخوره توی سرم. وقتی فهمیدم «حسن اردستانی» در عملیات کربلای پنج مفقودالاثر شده و ده سال بعد استخوانهایش بازگشت، هم خندیدم هم گریستم. کاشکیامروز او بود تا بزند توی سرم که این قدر پشت سر این و آن غیبت نکنم.
🌹خاطره اى به ياد شهيد حسن اردستانى
🌹🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌷نمازاول وقت🌷
🌹همسر شهید نقل میکرد: محمد طی ده سال زندگی مشترک، طوری بود که هیچگاه نمازش ترک یا دیر وقت نمی شد. همیشه نمازش را اول وقت می خواند؛ حتی در طول مسافرتهایی که با او داشتم، هرگاه در بین راه موقع اذان می شد، هر کجا که بودیم، توقف میکرد و نمازش را میخواند. بارها به او می گفتم: حالا که مقصد نزدیک است، نمازت را شکسته نخوان، بگذار وقتی به منزل رسیدیم، تمام بخوان، نماز کامل بخوان. محمد می گفت: شاید به منزل نرسیدیم. اگر رسیدیم، دوباره کامل میخوانم. هیچگاه به یاد ندارم که محمد، بدون وضو بوده باشد و غیر ممکن بود که یک شب نماز شبش ترک شود.
شهید#محمد_بروجردی🕊🌹
🌷🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
#معنای_انتظار
👈🏻 انتظار فرج این نیست که شما در خانه چهار زانو بنشینی دستهایت را روی هم بگذاری و تکان هم نخوری
- آقا چکار میکنی؟
- من منتظر هستم.
نه، انتظار این نیست. انتظار این است که تک تک لحظات و اعمالت را در جهت رضایت امام زمان ارواحنافداه تنظیم کنید
پایان روز، امام زمان ارواحنافداه اعمال روزانهی تو را تایید بفرمایند. یک نگاه بیاندازند بهبه! آفرین
تو امروز چقدر عمل خوب داشتی
👈🏻اگر یکجا حواست نبود و غفلت داشتی، مثل یک نقطهی تاریک در صفحه که اعمالت تاریکی را نشان میدهد، استغفار کن
از آقا بخواه که آقاجان، من سعی کردم، این یکی را نادیده بگیرید
✨أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج