خواص اعجاب آور آب زرشک طبیعی
تصفیه کننده خون
روشن کننده پوست
تنظیم فشار وقندخون
شستشودهنده کبد و کلیه
بهترین در درمان آفت دهان
تقویت کننده سیستم ایمنی
بهبودگوارش
🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فواید روغن دنبه
♻️طبیعتی "گرم و تر" دارد و میتواند ورمهای سخت را تحلیل ببرد.
مصرف این روغن، نرمکننده بدن و عصبهای بدن است و به همین دلیل توصیه به ضماد آن در موضع کمردرد میشود خصوصاً در افراد لاغراندام.
بهدلیل "دیرهضم بودن و ضعیفکننده بودن قوه هاضمه" از مصرف زیاد روغن دنبه باید پرهیز داشت و افراد مسن از مصرف آن پرهیز داشته باشند اما افرادی که فعالیت بدنی مناسب دارند، میتوانند بهمقدار مناسب از این روغن حیوانی را در رژیم غذایی روزانه خود داشته باشند.
🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
💟 #درمان_قند_خون_بالا
✍مقدار مساوی میخک و دارچین را داخل آب جوش بریزید و اجازه دهید تا ۱۰ دقیقه دم بکشد
✍میتوانید این جوشانده را روزی تا ۲ ليوان میل كنيد
🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌺🍂
🍃بادَرَنجبویه خلق و خویتان را بهتر میکند
اگر با رسیدن فصل سرما و ابری شدن هوا دچار افسردگی میشوید این گیاه به دردتان میخورد
⇦✨این گیاه تمرکز را بالا برده، برای کودکان هم مناسب است
🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌺🍂
.
🌩️ نزول عذاب
محمد بن سنان گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) بودم، به من فرمود:
ای محمد، در زمان بنی اسرائیل چهار نفر مؤمن بودند، یکی از آنها نزد سه نفر دیگر رفت که در خانۀ یکی از آنها برای مناظره میان خودشان گرد آمده بودند.
در خانه را کوبید، پس غلام خارج شد و از او پرسید آقایت کجا است؟ گفت در خانه نیست.
آن مرد برگشت و غلام نیز نزد آقای خودش بدرون خانه رفت.
آقایش از او پرسید که بود که در را کوبید؟ گفت فلانی و من در پاسخش گفتم که شما در خانه نیستید.
آقایش خاموش شد و غلام خود را در برابر این کار ملامت و سرزنش نکرد و هیچکدام از آن سه نفر هم از برگشتن آن مؤمن از در خانه غمگین نشدند و به گفتگوئی که داشتند باز روی آوردند.
چون فردا صبح شد، آن مؤمن به قصد دیدار آنها بیرون رفت و به آنها رسید در حالیکه با هم بیرون آمده بودند تا به کشتزاری که یکی از آنها داشت بروند.
پس به آنها سلام کرد و به آنها گفت: من هم با شما بیایم؟ گفتند آری و از آن مرد راجع به کار دیروز عذرخواهی کردند و آن مرد محتاج و ضعیف الحال بود.
در بین راه ابری بر آنها سایه افکند گمان کردند که دنبالش باران است و شتافتد که زودتر به مقصد برسند.
چون آن ابر بالای سرشان استوار گردید، ناگاه از میان ابر یک منادی ندا کرد: ای آتش اینان را بگیر و منم جبرئیل فرستادۀ خدا.
پس آتشی از میان ابر برخاست و آن سه نفر را گرفت و آن مؤمن وحشتزده به جا ماند و در شگفت بود از آنچه بر سر همراهانش فرود آمد،
و سبب آنرا نمیدانست تا اینکه به شهر برگشت و یوشع بن نون وصی موسی (علیه السلام) را ملاقات کرد و آنچه را که دیده و شنیده بود به او خبر داد
یوشع فرمود: آیا نمیدانی که خداوند بر آنها خشم کرد بعد از آنکه از آنها خشنود بود و این خشم برای کاری بود که دربارۀ تو انجام دادند.
پرسید: با من چه کار کردند؟
یوشع کار آنها را به او باز گفت.
او گفت من آنها را حلال کردم و از آنها در گذشتم.
فرمود: اگر این (حلال کردن) پیش از نزول عذاب بود فایده میداد. اما اکنون سودی ندارد و شاید بعد از این برای آنها سودمند افتد.
📔 الکافي: ج٢، ص٣۶۴
#امام_رضا #داستان_بلند
🔰 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
.
📿 نماز جماعت
شخصی نقل میکرد:
در موقع ورود مرحوم آقا شيخ علی مقدّس (ره) به شهر تهران، من در تهران بودم.
وی راهی خراسان بود ولی از او خواستند، در تهران اقامه جماعت كند. وی دعوت آنها را پذيرفت و نماز جماعت برپا شد.
مردم زيادی در جماعتش حاضر میشدند. اين امر باعث شد تا بعضی به آن مرحوم حسادت ورزند.
در يكی از روزها مرحوم شيخ سوار مركب خود به قصد زيارت شاه عبدالعظيم در حركت بود، با سر به زمين افتاد و از هوش رفت.
او را به بيمارستان منتقل نموده و تحت معالجه قرارش دادند. وی چند هفتهای را در آن جا ماند تا حالش بهتر شود.
در اين مدت آن افراد از اين فرصت استفاده نموده و شايعه انداختند كه شيخ در اثر ضربه مغزی دچار ديوانگی و جنون گشته است.
شيخ وقتی بهبودی يافت، دوباره جهت اقامه جماعت روانه مسجد شد. مسجد را دوباره پر از نمازگذاران يافت.
شخصی که شيخ را همراهی میکرد میگويد، در اثنای راه زمزمهای از شيخ شنيدم كه میگفت:
كجايند افرادي كه نسبت جنون به تو دادهاند تا تو را از چشم مردم ساقط كنند، بيايند و مشاهده كنند كه مسجد پر از نمازگذاران است.
ولی ناگهان ديدم كه شيخ برگشت بدون آنكه وارد مسجد شود و نماز جماعت بخواند، من علت بازگشت را پرسيدم؟
فرمود: چون شك دارم كه اين نماز جماعت برای خدا باشد.
وقتی نمازگذاران از جريان اطلاع يافتند به سراغ شيخ آمدند و هر چه اصرار كردند كه او را به جماعت ببرند قبول نكرد و تا وقتی كه در تهران بود، اقامه جماعت نكرد و سپس روانه مشهد مقدّس شد.
📔 یکصد داستان خواندنی، ص٢۶
#داستان_بلند
🔰 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•ساندویچ مرغ و قارچ🫔•
هرچی از خوشمزگیش بگم کمه😋فقط کافیه یبار امتحانش کنی پای ثابتت میشه 😍
.👩🌾.
[<🍕😋 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1>]