eitaa logo
مَه گُل
668 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 قصه ی پیری و مرگ غصه‌ی جان‌فرسایی‌ست تا جوانیم دعا کن به شهادت برسیم سالروز شهادت پاسدار رضا خانی چگنی از تیپ ۵٧ سپاه حضرت ابوالفضل لرستان که سال گذشته در حین ماموریت در شمال غرب کشور به شهادت رسید. روزمان را متبرک میکنیم با دسته گلی از صلوات به نیابت از این شهید عزیز هدیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سالروز شهادت مدافع امنیت کشور 💞 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 😅‍ ‍  سلام 🌺🍃 صبحتون بخیر و شادی🌺🍃 شروع روزتون پُر برکت 🌺🍃 دلتون شاد و لبتون خندون🌺🍃 🌹🍃 ؛ فرج امام زمان(عج):صلوات 🌺🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌺🍃🌺🍃
‌شهیدی که سر بی تنش سخن گفت در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.🌷 در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.🍃 همه رزمندگان با مشاهده این صحنه، گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع🥺 خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است💔 دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است💔 شهید🕊🌹 🌷🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷
💢 واقعا بی حجابی یک بی رحمی خونخوارانه هست. ⭕️ کسی که مراقب حجابش نیست مثل اینه که با چاقو و قمه افتاده باشه به جون جوان های توی خیابون و همینجوری هی همه رو زخم کنه و راه بره... 🔪🔪🔪🗡🗡💄👩🏻‍🦰🔪🪓💣🧨🗡⚔️ بهش میگی مراقب حجابت باش میگه من به حجاب عقیده ندارم! بنده خدا من چیکار به عقیده تو دارم!!! تو داری با چاقو همه رو زخمی میکنی و رد میشی بعد میگی من به حجاب اعتقاد ندارم؟!!! ✅ بحث حجاب یه بحث انسانی هست. ما اگه کاری هم به اسلام نداشتیم خود آدم با یه ذره تفکر میتونست بفهمه که حجاب موجب آرامش مردان جامعه و سایر زنان خواهد شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚مراقب چشمانت باش جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟» حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.
فصل چهارم : تولد یک پروانه قسمت اول مقداری طلا و سکه داشتم که از فامیل هدیه گرفته بودم، همه را دادم به رجب تا خرج ساخت خانه کند. خودش هم کمی پول پس‌انداز کرده بود؛ اما همچنان برای تکمیل خانه کافی نبود. بالاخره با قرض و قوله کار را پیش برد و دو اتاق کنار هم ساخت؛ یکی دوازده متری و یکی هم نُه متری. مثل همه‌ی خانه‌ها یک حوض کوچک وسط حیاط ساختیم؛ کمی آن طرف‌تر هم آشپزخانه. دیوار اتاق‌ها را گچ و خاک کردیم و وسایل را چیدیم. پول کافی برای خرید پنجره نداشتیم؛ با نایلون و پتو پنجره طرف خیابان را پوشاندم. هر بار که طوفان می‌آمد، تمام زندگی را گرد و خاک برمی‌داشت. فرش‌ها را به‌سختی می‌بردم داخل خیاط و خاکشان را می‌تکاندم. نایلون را دوباره با میخ به دیوار می‌زدم و تا قبل از آمدن رجب همه‌چیز را مرتب می‌کردم. بزرگ‌ترین حُسن وصفنارد این بود که آب لوله‌کشی داشت و احتیاج به آب‌انبار نداشتیم. با اینکه محله‌ی فقیر نشینی بود، اما دولت تمام خانه‌ها را لوله‌کشی کرده بود. دوری از مادرم مثل گذشته برایم سخت نبود. به تنهایی عادت کرده بودم. رجب شیفت کاری‌اش تغییر کرد؛ غروب می‌رفت سر کار و هفت و هشت صبح برمی‌گشت خانه. از خستگی غش می‌کرد؛ من هم باید امیر را آرام می‌کردم تا مزاحم خواب او نشود. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 🌷🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 کلم یک عدد سرکه سفید یک سوم لیوان گوشت چرخ شده ۵۰۰گرم برنج نیم پزشده یک لیوان جعفری خردشده ۴قاشق غذاخوری نمک وادویه به میزان لازم پیازرنده شده یک عدد موادسس دلمه هویج رنده شده یک عدد پیازیک عدد فلفل دلمه یک عدد رب گوجه یک قاشق غذاخوری نمک وادویه به میزان لازم ابتداآب رومیزاریم جوش بیادبهش سرکه رواضافه میکنیم کلم روداخل آب میزاریم اجازه میدیم تاکلم نرم بشه موادداخلی دلمه رودرست میکنیم گوشت چرخ شده،پیازرنده شده،نمک وادویه،جعفری خردشده،برنج نیم پزشده همه روباهم مخلوط میکنیمموادسس دلمه روهم سرخ میکنیم ابتدا پیازخردشده روتفت میدیم بهش هویج رنده شده رواضافه کرده هویجهاکه تفت خوردن بهش فلفل دلمه ونمک وادویه ورب روهم اضافه میکنیم نصف لیوان آب میریزیم اجازه میدیم تاسس رنگ بازکنه برگ کلم روروی سطح کارپهن میکنیم ازوسط برش میزنیم وقسمت وسط کلم که یکمی سفتره جدامیکنیم مواددلمه روبه حالت لوله ایی درمیاریم وسط برگ میزاریم ومطابق کلیپ رول میکنیم دلمه های رل شده روداخل سس میچینیم وبقیه آب روبهش اضافه میکنیم دربشومیزاریم تاکاملاپخته بشه .👩‍🌾. [<🍕😋https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: ❗️چرا قبل از غذا نمک بخوریم 🍚 👈 افزایش اشتها 👈 هضم سریع غذا 👈 تحریک غدد بزاقی 👈 کاهش میکروب دهان 👈 شستشوی کلیه و مثانه 👈 برطرف کردن سوء هاضمه 📍البته این خواص‏ «نمک طعام طبیعی‏» ست؛ نه ید دار😊👌 🍃🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1💐🍃💐🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 هفته ای دو روز روزه مستحبی میگرفت. روزهای دوشنبه به نیت سلامتی امام زمان و روزهای پنج شنبه به نیت سلامتی امام خمینی. بار ها شاهد بود بعد از نماز دست هایش را رو به آسمان میگرفت و میگفت: خدایا همه عمر مرا بگیر و به عمر امام اضافه کن. میگفتم این چه دعای است که میکنی؟ برای اینکه ما ناراحت نشویم می گفت: حالا که کنار شما زنده نشسته ام و خدا هم همین الان دعایم را مستجاب نمیکند! هرگاه عکس امام را می دید، صلوات میفرستاد. میگفت وقتی جنازه ام را برای شما آوردند، عکس امام را به جای قلبم بگذارید. وقتی جنازه اش را آوردند قلب نداشت، به جای قلبش عکس امام را گذاشتیم. 📚 شهید ‌ 🌷🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسته گاهی وقت ها نمی تونی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی. ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی . . . سلام و صبح بخیر 🌹🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خون سرخ تو گواه از همت سبز تو داشت... 🌹به یاد جاوید الاثر سردار شهید الله یار منظری توکلی سروده سرکار خانم الهه نودهی... حس زیبایی است که باتو عشق را تقسیم کرد نام زیبای تو را در آسمان ترسیم کرد نام تو اسماء حُسنی است در مقام انبیاء ای تو سردار رشید جبهه‌های بی ریا مادرت‌ احساس پاکت را به چشمش دیده بود در وجودت عشق را با جان و دل بخشیده بود ای به زیبایی شبهای مناجات و دعا در نگاهت موج می‌زد گفتن یا ربنا هر کجا نام بلندت بر زبان جاری شود ناخودآگاه هر دو چشمانش عزاداری شود قلب خمپاره برای با تو بودن پر کشید چون شهادت را میان هر دو چشمان تو دید ای صراط مستقیم لبریز از نور خدا در شهادت نامه‌ات مُهر شهید کربلا در میان جبهه‌ها قرآن همیشه با تو بود تا زمانه ماندنیست برتو سلام برتو درود 🌷🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🍃🌷🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل چهارم : تولد یک پروانه قسمت دوم تازه‌عروسی شهرستانی دیوار به دیوار خانه ما زندگی می‌کرد؛ از من هم بی‌زبان‌تر بود. حسابی از شوهرش می‌ترسید. مریم، همدم تنهایی من شده بود. شوهرهایمان را راهی سر کار می‌کردیم و تا شب کنار هم بودیم. روز اولی که پیش مریم رفتم، به هم ریختگی و شلوغی خانه‌اش کلافه‌ام کرد. روغن، برنج، ظرف و ظروف، همه روی طاقچه ردیف کنار هم چیده شده بود. پیش خودم گفتم: «دخترای روستایی با سلیقه و اهل زندگی‌ان. چرا خونه و زندگی مریم این شکلیه؟!» مریم اصلا حوصله‌ی کار خانه را نداشت. کمکش کردم راه و رسم خانه‌داری را یاد گرفت. مرتب کردن خانه‌اش یک روز بیشتر طول نکشید؛ اما تا آداب زندگی را یاد بگیرد چند ماهی طول کشید. هرچه از مادرم یاد گرفته بودم به مریم هم می‌گفتم. با سروسامان گرفتن زندگی‌اش، دل آقای ترابی همسرش نرم شد و کمتر اذیتش می‌کرد. وقتی که برای شام میهمان داشت، مواد اولیه‌ی غذا را به من می‌رساند تا برایش خورشت درست کنم. تا او برنج را دَم می‌گذاشت، من هم خورشت را آماده کرده بودم. از نردبان بالا می‌رفتم، مریم را صدا می‌زدم و از بالای دیوار، قابلمه را به دستش می‌دادم. دست‌پخت بدی نداشت؛ اما دلش می‌خواست جلوی خانواده شوهر سربلند و عزیز شود. شوهر مریم برعکس رجب، آدم دست و دلبازی بود. تنها مشکلش اجاق کوری زنش بود. مریم بچه‌دار نمی‌شد و فامیل شوهرش با متلک‌هایشان او را آزار می‌دادند. مدام نذر و نیاز می‌کرد که خدا با دادن بچه‌ای چراغ زندگی‌اش را روشن نگه دارد؛ اما بی‌فایده بود. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 🌷🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷💐🌷💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا