#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
کنار فضّه صمیمانه کار میکردی
به کار کردن خود افتخار میکردی
درختهای بهشتی به پایت افتادند
همان شبی که هوای انار میکردی
فقیر هرچه میآمد اسیر برمیگشت
تمام عالمیان را دچار میکردی
دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر
مدام گریۀ بیاختیار میکردی؟
چه شد محبت همسایهها؟ دعایت را
چه مادرانه به آنها نثار میکردی!
تمام مردم اگر کور و کر، علی دیدهست
فدک فدک همه جا را بهار میکردی
و شقشقیه به نهجالبلاغه رو آورد
شبی که پشت به این روزگار میکردی
چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر
اگر مریض نبودی چکار میکردی؟
#عاطفه_جوشقانیان
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_مدح
خوشا دلی که قرار است بیقرار تو باشد
که راه چاره ندارد مگر دچار تو باشد
سپردهام به دلم تا به گرد رویت گردد
که از تو نور بگیرد، که در مدار تو باشد
تنم قرار ندارد مگر بهپای تو افتد
سرم چه فایده دارد مگر نثار تو باشد
«در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم»
خوشا به محتضری که در انتظار تو باشد
چه سالخورده، چه کودک، بزرگ باشد و کوچک
عزیز ماست هر آنکس که از تبار تو باشد
از آن زمان که فروریخت حرمت تو، بنا شد
که هر چه هست در این خاک، سوگوار تو باشد
زمانه دشمن جان شد، بهار رفت و خزان شد
و مرگ نیز بر آن شد که داغدار تو باشد
تویی نشان خداوند بینشان و عجب نیست
که بینشانهترین آسمان، مزار تو باشد...
#رضا_ابوذری
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
بر دشمن و دوست اعتبارش پیداست
در قد خمیده اقتدارش پیداست
کی گفته که قبر فاطمه پنهان است
در سینهی عاشقان مزارش پیداست
#محمود_مربوبی
#طلیعه_فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
عمریست که با دعای تو یا زهرا
من سینه زدم برای تو یا زهرا
من معتقدم شفای عالم باشد...
در چایی روضههای تو یازهرا
#سیدمجتبی_شجاع
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
سجادهی خویش را که وا میکردی
تا آخر شب خدا خدا میکردی
اما درِ خانهی تو را سوزاندند
آنها که برایشان دعا میکردی
#سیدعلی_نقیب
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
تمام "عشق" خطی از کتاب فاطمه است
و نور ذرهای از آفتاب فاطمه است!
به استناد بیانات سیزده معصوم
بهشت هشت درش جمله باب فاطمه است!
برابر پدر خاک، مادر آب است
امیر کل جهان بوتراب فاطمه است
شروع نهضت سرخ مدافعان حرم
میان کوچه و از انقلاب فاطمه است
کدام کوچه؟ همان کوچهای که کفر در آن
شکست خوردهی فصل الخطاب فاطمه است
خوشم که شیعهام و چشم من به روز حساب
به ذرهپروری بی حساب فاطمه است!
#علی_سلیمیان
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ، ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩست
ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﻭﺻﻠﻪﺩﺍﺭ اﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩﺍﺕ ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﮐﻔﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﺁﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺩﺭ و ﺩﯾﻮﺍﺭ، ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺒﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ
ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﻣﺤﺴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﻧﺒﯽ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﻨﯽ ﺷﺪ
ﺳﺮّ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻍ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﯾﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﻣﻮﺳﭙﯿﺪﯼ ﺗﻮ یکمرتبه ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﻋﻠﯽ!
ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﺮﯾﺒﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ؟
#مجید_تال
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
ای جمع خوبیها و مصداق رشادتها
پیداست در آیینهی چشمت نجابتها
در هر قیام تو شکوه بینظیری هست
پایت ورم کردهست از فرط عبادتها
سرچشمهی فیض الهی هستی ای بانو
با اذن تو وا میشود دارالعنایتها
تفسیر ناب سورهی انسان تو هستی که
میریزد از دامان پر مهرت کرامتها
هم پیرهن، هم نان شب میبخشی از لطفت
دل میبری از سائلت با این سخاوتها
یاد تو کردن رونقی دارد به دنبالش
جانی دوباره میدهد نامت به هیئتها
کوچه به کوچه روضهات در شهر ما برپاست
با همت و ایثار چمرانها و همتها
میل اناری کن که من حاجت روا گردم
چشم امید هر شب و روز رعیتها!
هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو
اما دریغ از یک اجابت بعد دعوتها
یک بار صحن خانه و یک بار در کوچه
با تو چه کرده، ای فرشته هتک حرمتها؟
انگار نه انگار "...قد آذانی... " احمد
دیوار و در بود و تو بودی و اذیتها
تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند
در رفت و آمدهای کوچه بیمروّتها
درهم شکستی تا درِ خانه شکست آن روز
با اتحاد بینظیرِ بیبصیرتها
"أشکوا الیک یا رسول الله" میخوانی
با اشکهایت، از اهانتها جسارتها
با خود مروری میکنی "الا المودة" را
خسته شدی دیگر از اظهار محبتها
گل از گل گلها شکفت ای مادرم وقتی
برخاستی از بستر خود بعد مدّتها
دستاس یاری میکند نانی مهیا کن
آخر نتیجه میدهد مادر! ریاضتها
با طعنه میسوزی و با همسایه میسازی
کم نیست از درد لگد درد شکایتها
دیگر به چشم آشنایان هم نمیآیی
مانند شمعی آب گشتی از جراحتها
حرف از یتیمی میزند همسایه با زینب
دلشوره میگیرد حسینت با عیادتها
#علیرضا_خاکساری
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش
نوشتهاند از آتش کسی نداد نجاتش
زمین مجاورِ هجده بهارِ خانهی او بود
زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش
بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها
چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش
رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟
قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش
نوشت نامِ علی را به صفحه صفحهی تاریخ
دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش
به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه
که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش
سلاحِِ خطبهاش از دستِ لشکری سپر انداخت
برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش
همانکه مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را
گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش
هنوز أشهدُ أنَّ علیست بر لبِ زهرا
شهید، شاهدِ زندهست در حیات و مماتش
شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمهی خون شد
رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش
#رضا_قاسمی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
آن بانوئی که ذکر لبش یاجلیل بود
دیدند سجدههای نمازش طویل بود
صدها فرشته محو تماشای او شدند
از بس که جلوههای نمازش جمیل بود
همتا نداشت در شرف و عصمت و عفاف
قدر و مقام و منزلتش بی بدیل بود
خود کوثر و دو چشمهی زمزمفشان او
روشنتر از زلال دل سلسبیل بود
تا نشکند بلور دل او زسنگ غم
بعد از پدر انیس دلش جبرئیل بود
فریاد خطبه خوانی آن مظهر عفاف
مُهر سکوت برلب هر قالوقیل بود
عمرش پُر افتخارتر از عمر نوح شد
گرچه بسان سورهی کوثر قلیل بود
در راهِ حفظ کعبهی دل، جان سپر نمود
وقتی نفاق در دل اصحاب فیل بود
نمرودیان به آتش بیداد سوختند
آن خانه را که کعبهی صدها خلیل بود
یک غنچه در تهاجم گلچین به باغ وحی
در حفظ جان بانوی گلها دخیل بود
در روز رستخیز، پُر از حسرت و غم است
چشمی که بهر گریهی بر او بخیل بود
مدح کسی سرود «وفایی» که حق گواست
دشمن به پیش عزّت و قدرش، ذلیل بود
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست..
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینۀ مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شدهست ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو
علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست!
اگر چه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق طولانیست
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلّم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست
اگر در آتش کین سوختهست خانۀ او
تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست..
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست
#سعید_بیابانکی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
علی که آینۀ روشن خدای تو بود
همیشه آینهاش روی حقنمای تو بود
حدیث قدسی لولاک معتبر سندیست
که هرچه کرد خدا خلق، از برای تو بود
به خشت خشت سرایت بهشت حسرت بُرد
که توتیای ملک گردِ بوریای تو بود
ملک حضور تو را در نماز عاشق بود
ولیک شیفتهتر از ملک، خدای تو بود
ز پا نشست علی تا تو راه میرفتی
که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود
نگاه بیرمقت با علی سخن میگفت
زبان دردِ دلت در نگاههای تو بود
به خانۀ دل او، نور داد و دلگرمی
جوابِ گرمِ سلامی که با صدای تو بود
ز گریهات همه هستی به گریه میافتاد
همین نه شهر مدینه پر از نوای تو بود
#علی_انسانی