eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. در شهادت امام جوادالائمه (ع) در میان حجره جان می داد و یک یاور نداشت غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عمر کوتاهش نهان می شد ولی آسمان دیده اش جز اشک و خون اختر نداشت بوی عطر غربت آمد از حریم حجره اش باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت تا کند رفع عطش آن لاله ی باغ رضا غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت او میان حجره جان می داد و قاتل پشت در پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت در دل دریای ماتم دست و پا می زد چو موج زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت خاک قبرش چون که می بخشد به عالم آبرو هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت ** «یاسر» ‌.
. در شهادت امام جوادالائمه (ع) --------- وقتی نشست شعله ی آتش به پیکرش فریاد آب آب برون شد ز حنجرش آن طایری که داشت هوای مدینه را با سنگ کینه بود که بشکست شهپرش زهرا گریست از غم فرزند خود جواد زهری که داد همسر مولا به شوهرش مردی درون حجره فتاده بروی خاک قاتل ستاده خنده زنان در برابرش تا نشنوند ناله ی واغربتای او چندین کنیز هلهله کردند در برش از بس که گفت العطش از سوز تشنگی همرنگ کربلاست نفس های آخرش تکرار قتلگاست حریمی که جان دهد تصویر نینواست نگاه مکرّرش باید نوشت غربت او را چنین به گل گلچین نکرد جز به ره کینه پرپرش بر خاک حجره صورت خود را گذاشت لیک دیگر نگشت از تنِ خونین جدا سرش با آن که داشت آتش زهر جفا به دل دیگز ندید پیکر بی رأس ، خواهرش بر روی بام برده عدو پیکرش ولی بر نی ندید کودکی رأس مطهّرش زهرا ز داغ سوخت چو آلاله در بهشت "یاسر" بسوز در غم او مثل مادرش oo حاج محمود تاری "یاسر" .
. مدحت آفتاب تسلیت الائمه علیه السلام ------------- من به حریم شما آمده ام یا جواد ای شه جود و سخا آمده ام یا جواد با دل بیمار خود با تن تبدار خود باز به دارالشفا آمده ام یا جواد ای دل من سوی تو ، وی که بود کوی تو روضه ی رضوان ما آمده ام یا جواد ای حرمت کاظمین برده دل از عالَمین سوی شما بی نوا آمده ام یا جواد خسته و دلواپَسم تشنه تر از هر کَسم ای همه آب بقا آمده ام یا جواد من شده ام روز و شب مهر تو را در طلب تا که بیابم تو را آمده ام یا جواد ای گل باغ علی ، ای ثمر منجلی میوه ی نخل ولا آمده ام یا جواد ای قمر مُشتعل ماه شب اهل دل نور دو چشم رضا آمده ام یا جواد خاکم و با خاکیان همره افلاکیان طایرم و از هوا آمده ام یا جواد بنده ی این درگهم از کرمت آگهم سائلم و چون گدا آمده ام یا جواد هر که تو را خواسته از غم دل کاسته من که به قصد فنا آمده ام یا جواد هر که نفس می زند دَم ز هوس می زند من که به مدح و ثنا آمده ام یا جواد ای به دل من امیر ، ای به غمت دل اسیر جان به غمت مبتلا آمده ام یا جواد داغ تو خود کربلاست آینه ی نینواست جانب کرب و بلا آمده ام یا جواد بر جگرت بیشتر زهر جفا زد شرر با غم تو همصدا آمده ام یا جواد «یاسر» دل خسته ام از همه بگسسته ام ای شه غرق عطا آمده ام یا جواد ** «یاسر»
. علیه السلام ______________ به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي كه خوردم سالها خون دل غم پرور خود را چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا «ميثم» سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را .
. روضه‌ی امام جواد(ع) خانه‌ام شد قتلگاه و قاتلم شد همسرم در میان خانه امشب سوخت از پا تا سرم تشنه لب بودم یک جرعه مرا آبی نداد بین که از سوز جگر میسوزم و دیده‌ ترم اوج غربت در میان خانه‌ام شد ناسزا بد دهن بود ام فضل گفت ناسزا بر مادرم حجره‌ی در بسته و زهر جفا و لعل خشک ناله کردم یاد ششماهه علیِّ اصغرم یاد سقای حرم یاد سکینه میکنم یاد گودال و به فکر لعل خشک و حنجرم روی بام خانه بردن جسم زارم نیمه شب گرچه زخمی گشته از کین سینه و این پیکرم لیک این پیکر نرفته زیر سم اسبها من به یاد پیکر گلگون جَّد اطهرم پاره پاره پیکرش گردیده و جسمش نرم شد وای من از این مصیبت دیده‌تر تا محشرم
. مدح و مرثیه امام جواد علیه السلام روح جود و سخا و احسان است اُسوه ی بندگی و ایمان است نصّ آیات و نور قرآن است پاره قلب و جان سلطان است او جواد است و مظهر تقوا جود و احسان ازاو شده معنا ماه شبهای کاظمین است او شاه و مولای عالمین است او بر علی تاج و نورعین است او ششمین وارث حسین است او کاظمینش صفا به عالم داد عالم از نور او شده آباد ای فدای کرامت و جودش جان گرفته جهان زِ یک رودش مدح او را نوشته معبودش غم بُوَد از همه جهان سودش چون پدر بوده بی نوا و غریب بینِ خانه شده بدونِ حبیب عزّت حضرت رضا بوده غرقِ در غُصه و بلا بوده بر غم کوچه مبتلا بوده از مریدانِ کربلا بوده گفته با هرکه شد به غُصه دُچار رو به سوی حسین کنید فرار... عاقبت هم به خانه جان داده شد به وصل خداش آماده بر روی خاکِ حجره اُفتاده آن جوانمرد و مردِ آزاده.. ..با لب تشنه رفته جان زِ تَنَش مثل جدّش حسین شد محَنَش
. صل‌الله‌علیکَ‌یا‌جوادالائمه ________________________ این حجره قتله‌گاه گل مرتضی شده پشت درش چه سازو غِنایی به پا شده سوز عطش تمام توانش گرفته است روح دقایقش پر عطر خدا شده آه غریب و ناله لب‌های تشنه‌اش تنها انیس آخر ابن‌الرضا شده از جور اُم‌فضل امام جوان ما تنها میان حجره به غم مبتلا شده انگار مقتلی که پر از درد و ناله است تصویری از قیامت کرب و بلا شده لب تشنه‌ای نوای جگر سوز می‌کشد سینه زنش حبیبه‌ی اهل کسا شده پا می‌کشد دقایق آخر به روی خاک حالش شبیه قاسم و دشت بلا شده در زیر پای اسب صدایش نمی‌رسید وای از دل عمو که به قلبش چه‌ها شده هم جای نعل اسب روی ماه صورتش هم استخوان پیکر او طوطیا شده
. صل‌الله علیک یا جواد ابن الرضا ـــــــــــــــــــــــــــ ناله دارد دل من سینه من سوزان است بین این حجره در بسته لبم عطشان است همه پیکرم از زهر جفا می‌سوزد رمقی نیست ولی در دل من طوفان است آتش کینه زده شعله ز پا تا به سرم در و دیوار بر این حال دلم نالان است هلهله، ساز و طرب، رقص و غنا آن طرف و ... این طرف یارب روی لب من بی‌جان است مقتلم خانه و این حجره خودش گودال و ... آسمان هم ز غم غربت من حیران است می‌کشم پا به زمین و ز عطش می‌سوزم در دلم غصه جسمی و سم اسبان است سیزده ساله گلی که تن چون یاسمنش قد کشیده است و چو سروی به دل بستان است کاکلش غرق به خون پیکرو او همچو حصیر داغ او شعله به جان حرم نسوان است ــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشبخت
. بمیرم با لب تشنه، شبیهِ جد عطشانت میان حجره‌ی دربسته می‌لرزید دستانت بیادِ مقتلِ جدَّت، تنِ تو، دست و پا می‌زد تو در حجره غمین، بیرون ز حجره، شاد عدوانت نه خواهر داشتی تا لحظه‌ای آید به بالینت نه مادر بود تا گوید، بُنَیَّ! جان به قربانت صدای غربتت می‌رفت، چون زهرا به هر خانه صدای هلهله اَفزون برآن شد، قاتلِ جانت جوابِ مهربانی‌های یک عمرِ تو، شد زهری... که سوزاند از جگر تا حنجرت، تا پلکِ چشمانت بیاد کربلا، از آب هم صرف نظر کردی سلامی از جگر دادی، به کامِ خشکِ جانانت گریبان چاک می‌دادی، بیادِ بی‌کفن، هردَم به آن مظلوم می‌گفتی: فدای جسمِ عریانت ترا بردند تا بالای بامِ خانه، از پلّه سرَت زخمی، تنَت مجروح، مَضروب است، دندانت نه چوبِ خیزران خوردی، نه نیزه بر دهانت زد نه زیرِ سمِ مرکب رفت، هرگز جسمِ بی‌جانت بیادِ پهلوی مادر، به پلّه پهلویت، سائید بیادِ نیزه‌ی پهلو، بلند است آهِ سوزانت هنوز آه و نوا، از سیلیِ زهرا به دل داری هنوز از دردِ او می‌گویی و از طرزِ درمانت برای انتقام مادرت، از کودکی گفتی: خودم میگیرم از دشمن، تقاصِ چشمِ گریانت نوای منتقم، در امتدادِ ناله‌اَت، برپاست: که ای مادر! بگیرم انتقام از خصمِ دورانت بگوش ایدل! ندای یالِثاراتُ الحسین آید به صَف ای عاشقان، از کعبه ماهِ عالمین آید
. توسل به امام جواد(ع) آمده عشق تا که در یادم زین عنایت همیشه دلشادم همچو سروی که روی در بادم ای تو ابن الرضا کن امدادم یاجوادالائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده منکه دلبسته‌ی غم عشقم چون غریقی که در یم عشقم سوگواری به ماتم عشقم اشکریزان چو زمزم عشقم یا جواد الائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده من گدایم گدای درگاهم آمدم آمدم دهی راهم ای چراغ شب دل‌آگاهم به سما رفته‌ای شدی ماهم یاجوادالائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده زائرت تا به کاظمین شده‌ام عاشق شاه عالمین شده‌ام مست و دیوانه‌ی حسین شده‌ام از غمش من به شور و شین شده‌ام یاجوادالائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده درد من را فقط تو درمانی هجر من را فقط تو پایانی غصه‌ام را ز دیده‌ میخوانی تو به جسم جهانیان جانی یا جوادالائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده خانه تا مقتلت شبانه شده تن پاکت به بام خانه شد سایه‌بانت کبوترانه شده اشک از دیده‌ام روانه شده یاجوادالائمه راهم ده اذن بر نیمه‌ی نگاهم ده