.
#طلیعه_محرم
خدایا از دلم غم را نگیری
ز چشمم اشک نم نم رانگیری
قسم بر آن سر بروی نیزه
از این نوکر محرم رانگیری
#علیرضا_توانا
.
#طلیعه_محرم
#هلال_محرم
ای شاه سلام ما به ماهت
بر ماه پر از فغان و آهت
بر سینه زنان و عاشقانت
بر بیرق و پرچم سیاهت
بر غربت بی نهایت تو
بر قافله ی خسته ز راهت
ای کاش به دیده می کشیدیم
خاک قدم تو و سپاهت
گِرید به خدا تمام هستی
بر اهل و عیال بی پناهت
با دست محبان تو برپاست
هرسال عمود خیمه گاهت
شاید که شبی به زیر خیمه
اُفتد به نگاه ما نگاهت
#علیرضا_توانا
.
.
#مناجات #امام_حسین
#شب_اول_محرم
السلام علیک یا اباعبدالله
این سینه ای که بر غم و مهر تو مبتلاست
قبل از ولادتم به خدا با تو آشناست
از آن دمی که دیده گشودم بر این جهان
چشمم فرات و در دل من شور نینواست
آقا قسم به آه جگر سوز مادرت
هر روز من محرم و هر لحظه ام عزاست
هر دل در انتظار بهشت برین بود
اما بهشت گریه کنان تو کربلاست
از زیر خیمه گاه تو مولا کجا روم
زیرا دلم مقیم حسینیه ی شماست
هر جا که می روم ز تو دم میزنم حسین
مجنونم و حساب من از دیگران جداست
باور نمی کنم که جدایم کنی ز خود
حتی دمی که دست من از دامنت رهاست
زهرا میان گریه کنان گریه میکند
هر جا که خیمههای عزاداریت بپاست
محشر برای روضه ی تو می تپد دلم
آنجا بگو به نوکرخود روضه ات کجاست
#علیرضا_توانا
.
#مناجات
الهی بنده ای آلوده هستم
به دریای عطایت دیده بستم
به کار من گره خورده خدایا
سیه رویم دلم مرده خدایا
ز طوفان گنه رفت حاصل من
شکسته کشتی ام ای ساحل من
به سویت آمدم با رو سیاهی
تو براین رو سیه، بنما نگاهی
ز تو ممنونم ای بحر کرامت
مرا خواندی ،در این ماه ضیافت
ز لطف بی کرانت من چه گویم
گشودی بار دیگر در به رویم
نجاتم داده ای در هر تلاطم
تو خوبم جلوه دادی ، بین مردم
مرا در بین خلق، رسوا نکردی
تو با من تاکنون، بد تا نکردی
گنه کردم، ولی اصرار کردم
تو بخشیدی ،ولی تکرار کردم
اگر دیر آمدم تقصیر دارم
به پایم از گنه، زنجیر دارم
مرا از جام عفوت شستشو کن
همانند گلی خوش رنگ و بو کن
بریز از بهر توبه آب رویم
مریزی ، بارالها ، آبرویم
یقیین دارم که عبدی بی وفایم
گنهکارم ببخش جرم خطایم
ببخش یارب مرا حق ولیت
به جان فاطمه جان علیت
ببخش این بنده ی در شور و شینت
ببخش ، یارب مرا ، جان حسینت
مرا از خار و خس یا رب رها کن
مرا سرمست جام مجتبی کن
بده بر من خدایا جام شهدی
تو بگذر از خطایم جان مهدی
نگاهی از کرم ، بر این دلم کن
تو آباد ، این خرابه ،منزلم کن
#علیرضا_توانا
#مناجات_با_خدا
.
#شهادت_امام_علی
شهادت امیرالمومنین گریز به کربلا
پدر رویش خضاب از خون سر شد
پسر در خون حنجر غوطه ور شد
پدر را در دل محراب کشتند
پسر را کربلا بیآب کشتند
پدر با تیغ کین فرقش دوتاشد
پسر در قتلگه رأستش جدا شد
پدر از کین شده جانش چو بر لب
پسر شد پیکرش پامال مرکب
پدر در سجده زهرا را صدا زد
پسر در زیر خنجر دست و پا زد
پدر با عزت و شوکت کفن شد
پسر در کربلا بی پیراهن شد
پدر غربت نشین و بی شکیب گشت
پسر بی یاور و شیب الخضیب گشت
پدر بر اهل خانه شمع گردید
پسر جسمش به زحمت جمع گردید
پدر اهل و عیالش در امان بود
پسر هستش اسیر کاروان بود
پدر شد مقتلش محراب کوفه
پسر بر نیزه شد مهتاب کوفه
#علیرضا_توانا
.
#حضرت_رقیه (س)
#پنجم_صفر
چه شد شهباز اوج عشق که بی پر آمدی پیشم
سراغم از که بگرفتی که آخر آمدی پیشم
درِ امید را دشمن ز هر سو بسته بر رویم
چگونه ای امید من تو از در آمدی پیشم
بر این ویرانه ی تاریک من امشب ضیاء دادی
از آن لحظه که ای شمع منور آمدی پیشم
سوالی دارم از تو ؛ ای غریبِ آشنا با من
تنت بابا کجا مانده که با سر آمدی پیشم
مرا شرمنده کردی قاری قرآن لب تشنه
که با زخم عمیق از چوب خیزر آمدی پیشم
مگر آب گوارا نیست مهر مادرت زهرا
که با لب های خشک و دیده تر آمدی پیشم
#علیرضا_توانا
#شب_سوم_محرم
.
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
ای که داغت به دلم صفحه خونبار کشید
دیدی آخر به کجا عاقبت کار کشید
دشمنت پرده نشینان حرم را ز جفا
به سر هر گذر و کوچه و بازار کشید
تا به دروازه ی ساعات رسیدیم حسین
کار بر خواهش از، شمر ستمکار کشید
بس که گردانده شدیم در ملاعام به شام
صبح وارد شدن ما به شب تار کشید
تا سرت را به بر محمل من چرخاندند
دخترت ناله زد و پنجه به رخسار کشید
این سخن را به توسربسته بگویم که عدو
زینبت را به سوی مجلس اغیار کشید
خیزران تا که به لبهای عطشناک تو خورد
آنقدر خواهرتو آه شرر بار کشید
.
#علیرضا_توانا
.
#سال_علوی
گرچه بهار آمد ولی عالم غمین شد
این سینه ی ما با غم حیدر عجین شد
چون سال نو با یا علی آغاز گردید
امسال ما ، سال امیرالمومنین شد
#علیرضا_توانا
.
#شب_ششم_محرم
حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
ای پسر منبع جود و کرم
دلبر خوش چهره اهل حرم
بدر تماشایی آل رسول
آینه ی سبط بزرگ بتول
یوسف بطحایی دور از وطن
حضرت قاسم گل باغ حسن
رایحه ی یاس دهد بوی تو
عطر حس می وزد از موی تو
دررخ تو روی حسن منجلی
حُسن تمام حسن ابن علی
حُسن تو حُسن دگران را شکست
دست رقیبان همه از پشت بست
موی تو را پنجه ی دل شانه زن
بسته به بازوی تو حرز حسن
مام تو بدر حسنی زاده است
خون خدا پرورشت داده است
فیض شهادت همه آمال توست
لطف عموشامل احوال توست
ای سر و پایت همه آثار عشق
همسفر قافله سالار عشق
شهد شهادت به لبت چون رسید
از تن تو نهر عسل می چکید
رزم تو از جنگ جمل یاد کرد
کرب و بلا را حسن آباد کرد
من چه بگویم که عمویت چه دید
زیر سُم اسب تنت قد کشید
همچو گل خشک ز شمشیرکین
پیکر تو ریخت به روی زمین
سوی عمو دست تمنا زدی
دید عمویت به زمین پا زدی
لانه ی زنبور عسل شد تنت
وای بر آن پیکر بیجوشنت
گیسوی تو در کف دست عدوست
هلهله ها قاتل جان عموست
زهر خودش را به تو دشمن بریخت
مثل حسن حاصلت از هم گسیخت
گفت عمویت به تو ای دلبرم
زنده شده یاد حسن در برم
داغ تو مانند غم مجتباست
پیکر تو مثل جگر پاره هاست
داغ تو در عرش دلم شد رفیع
کرب و بلا در نظرم شد بقیع
گریه از این سوز و محن می کنم
یاد غریبی حسن می کنم
لحظه ی دفنش دل زارم فسرد
تیر جفا بر تن و تابوت خورد
خاک غمش ریخت بروی سرم
شد کفنش غرق بخون دربرم
#علیرضا_توانا
.
#اسارت
#غزل_مصیبت
دوباره یا حسین گفتم دلم دریای غربت شد
دوباره رزق هر روزم برای روضه قسمت شد
دوباره تا نشستم در میان مجلس روضه
زاشک چشم گریانم، دلم دریای رحمت شد
بسمت کربلا دادم سلام و ناگهان ، این دل
به یاد قبر شش گوشه محیای زیارت شد
بیاد کربلا دل روضه ی جانسوز می خواهد
اگرچه بهر زهرا روضه های باز، زحمت شد
علی موسی الرضا باید بخواند روضه ی جدش
که او خود روضهِ خوان و بی قرار این مصیبت شد
چنان او روضه های کربلا را باز می خواند
که با یابن الشبیبش گوئیا عالم قیامت شد
سلام ای جد افتاده بدون سر ، ته گودال
که رأست روی نی رفت و تن پاک تو غارت شد
به پیش دیده ی زینب شدی پامال مرکب ها
وبعد از آن به جسمت باعصاهاشان جسارت شد
سرت باخنجر دشمن زپشت سر جداگشته
از این غم ها دوچشم من پراز اشک و جراحت شد
چه گویم از چنین داغی که ناموس خدا زینب
به همراه سنان و شمر راهیِ اسارت شد
بسوی کوچه و بازار بردند عمه ی ما را
به پیش چشم نامحرم به اوخیلی اهانت شد
میان تشت زر سر بود و صدها ماجرا باسر
که با چوب جفا بر لب حدیث خون روایت شد
#امام_حسین
#امام_رضا
#علیرضا_توانا