eitaa logo
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
832 دنبال‌کننده
158 عکس
0 ویدیو
15 فایل
فعالیت در حوزه نواندیشی دینی، اخبار مجمع و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله(ره)            "بسم الله ارحمن الرحیم" "فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا" حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله پس از عمری مجاهدت در راه دفاع از مظلومان لبنان و فلسطین و مقاومت در برابر تجاوز، نسل‌کشی و اشغالگری رژیم منحوس اسرائیل، به فیض شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت. ایستادگی او در برابر ظلم و جنایت، به الگویی برای جوانان آزادی‌خواه تبدیل شده است. او توانست نسلی از جوانان جهان اسلام را برای مبارزه با رژیم اشغالگر، جذب و هدایت کند. مردم بزرگوار لبنان سال‌هاست که در برابر جنایات رژیم اشغالگر، آدم‌کش و خون‌خوار اسرائیل مقاومت کرده و تاوان دفاع از فلسطین را می‌پردازند. این در حالی است که متأسفانه رژیم صهیونیستی با اتکا به پشتیبانی قدرت‌های جهانی به‌ویژه آمریکا از هیچ جنایتی دریغ ندارد. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم شهادت سید حسن نصرالله و یاران شهیدش را به ملت لبنان، خانواده‌های شهیدان و رزمندگان حزب الله و تمامی آزادی‌خواهان جهان تسلیت می‌گوید. امیدواریم که جامعه جهانی در برابر این ظلم‌های آشکار بیش از این سکوت نکرده، وجدان‌های بیدار و سازمانهای بین‌المللی اجازه ندهند بیش از این مردم بی‌گناه کشته، مجروح و یا آواره گردند. مجمع مدرسین و محققین حوزه‌ علمیه قم، راه حل پایان دادن به این مخاصمات را بازگشت به مرزهای قانونی می‌داند؛ زیرا که تداوم این وضعیت منطقه را وارد جنگی فراگیر کرده که ابعاد آن جامعه جهانی را نیز به مخاطره خواهد انداخت و روزی تروریسم دولتی دامن آنان را نیز خواهد گرفت. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ۱۴۰۳/۷/۷ https://t.me/majmaqomh
⚡️اسرائیل پروژه‌ای خودویران‌گر است 🔴اسرائیل در ستیز با زمان ✍ 🔖دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همه‌ی ذهن و ضمیر مردم را به‌سوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر می‌کنند که کار دیگر از کار گذشته و یک‌سره شده. در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موج‌های تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بسته‌ی این‌جا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگ‌تر را در آیینه‌ی افق‌های گسترده‌تر تماشا کنیم. 🔖این گستردن گستره‌ی دید، این کلان‌نگری، می‌تواند گاهی کمک ‌کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روان‌مان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درک‌و‌دریافت‌مان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم. تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گسترده‌تر تحولات ترسیم می‌کند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژه‌ای دارد. او می‌نویسد: «به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمی‌افزاید [و چه‌بسا بخت فنا را بالا می‌برد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمی‌جنگد؛ با زمان می‌جنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].» 🔖«تکرار می‌کنم: اگر بقای تو ایجاب می‌کند پیوسته شمار بیش‌تر و بیش‌تری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیم‌های شکننده‌ی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تاب‌آور نیستی.» نکته‌‌ی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریه‌های تکاملی بقا (به‌ویژه بقای ارگانیسم‌های پیچیده‌ی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکته‌ی بنیادین دیگری را درباره‌ی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان می‌کند. 🔖نکته‌ی نیکلاس طالب این است که علی‌الاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژه‌ی دولت‌سازی اسرائیل» تعبیه نشده است. اسرائیل، به‌مثاله‌ی یک پروژه ملت-دولت‌سازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزاینده‌ی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیست‌محیطش سازگار ‌شود و به همین علت، سرنوشتی جز بی‌ثباتی و بی‌قراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد. 🔖پیچیدگی و پیش‌رفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگ‌افزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا به‌مثابه‌ی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزاینده‌ی دیگران در زیست‌محیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگی‌ها و پیش‌رفتگی‌ها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل‌ با زمان، چیزی بر پایداری و تاب‌آوری این رژیم نمی‌افزاید. اسرائیل پروژه‌ای خودویران‌گر است. ۹ مهرماه ۱۴۰۳ @mmojahedi @majmaqomh
🔖به مناسبت بیست و ششم ربیع‌الاول سالروز صلح امام حسن علیه‌السلام 🔰وصیت أمیرالمؤمنین مولا علی علیه‌السلام به صلح و آشتی ◻️امام على علیه‌السلام پس‌ازآنکه به تیغ ابن ملجم  ترور و به‌شدت زخمی شد در سفارش به فرزند بزرگوارش حضرت حسن علیه‌السلام فرمود: و اعلَمْ أنّ معاويةَ سَيُخالِفُكَ كما خالَفَنِي، فإن وادَعتَهُ و صالَحتَهُ كُنتَ مُقتَدِيا بِجَدِّكَ صلی‌الله عليه وآله في مُوادَعَتِهِ بَنِي ضَمرَةَ و بَنِي أشجَعَ و فی مصالحة أهلِ مکة یوم الحدیبیة و کانت لک فِیَّ أسوة فی الصبر خمساً و عشرین سنة. ◻️بدان كه معاويه همان‌طور كه با من مخالفت كرد با تو نيز مخالفت خواهد كرد،  پس اگر با او از در صلح و آشتى درآيى به جدّت رسول خدا صلی‌الله علیه وآله اقتدا کرده‌ای كه با دو تبارِ بنى ضمره و بنى اشجع صلح كرد و نیز به جدّت (ص) تأسّی جسته‌ای که با اهل مکه در روز حُدیبیه صلح کرد و تو را سزاوار است که در بردباری به من تأسّی جویی که بیست‌وپنج سال صبر کردم. 📗نهج السعادة  فی مستدرک نهج‌البلاغه ج 2 ص 671 ، باب الخطب، خ 397 . @m_sehati 🆔@majmaqomh
🔰سه نکته کوتاه از زبان امام حسن مجتبی (ع)  درباره "صلح" 📝 📍امام حسن(ع) در خطبه‌ای خطاب به مردم فرمودند:«مردم من با معاویه بر سر چیزی که اختلاف داشتم آن حق من بود، از حق خود به خاطر مصلحت و حفظ خون و اموال شما گذشتم.» (شرح الاخبار ج۳ ص۱۰۵) حُجر بن عَدی به امام حسن (ع) اعتراض می‌کند ؛ چرا صلح کردی؟ گران آمد بر حسن و از اين رو به او گفت :«تمايل اکثر مردم را در صلح دیدم و اینکه از جنگ گریزانند ، من نخواستم آنان را به چیزی وادار کنم از آن چیزی که از آن دوری میکنند و روی برگردانند و آن جنگ و خون‌ریزی بود، لذا صلح کردم برای ابقاء و حفظ پيروان و شیعیان راستین. من چنین نتیجه گیری نمودم که جنگ را موکول به زمان دیگری کنم ، پس جنگ را به روز دیگری واگذار کردم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونه‌ای است که باید آن را مناسب انجام دهد.» (دينوری در «الأخبار الطِّوال» ص ۲۲۱) 📍آیا مردم به وظیفه خود عمل نکردند؟ پاسخ در کلام حضرت امام حسن (ع) در سخنرانی‌ شان در شهر «مدائن» که شرایط زمانه را توصیف می‌کند ، چنین است:«وقتی در جنگ صفین با سپاه شام می‌جنگیدیم، وضعیت شما اینگونه بود که دین شما مقدم بر دنیای تان بود، اما اکنون دنیای تان مقدم بر دین تان شده» (اسدالغابه ابن اثیر ج۲ ص۱۳) در اسلام نه جنگ اصالت دارد و نه صلح.  درباره جنگ ، آمده است :«وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌. و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌جنگند...»[بقره/۱۹۰] ودرباره صلح میفرماید:«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . و اگر ( دشمنان) به صلح تمايل داشتند، (تو نيز) تمايل نشان ده ...» [انفال/۶۱] 📍مهم در اسلام به تعبیر شهید استاد مطهری "اسلام و حقوق مسلمین است" اگر این بقاء اسلام و استیفای حقوق مسلمین در جنگ است ، آنجا باید ایستادگی و مقاومت نمود ، و اگر بقاء‌اسلام و حقوق مسلمین درصلح باشد باید آن را تمکین نمود . و البته پشتوانه افکار عمومی و حضور مردم در صحنه برای مقاومت و حتی جنگ تعیین کننده است و حق آنان است که گرایش خود را نمایان کنند گرچه ممکن است اشتباه هم بکنند. 📍باری ؛در پیش گرفتن هر نوع سیاست مقاومت و جنگی و یا مذاکره و یا صلح ؛ مربوط به شرائط خودش میباشد و آن اثری که هر کدام میتواند داشته باشد. آنچه در مورد صلح امام حسن مجتبی (ع) از به صراحت از زبان خود حضرت صادر شده این است : "صلح ؛ درخواست مردم ، مصلحت ، حفظ خون  و اموال مسلمین بوده". و این معیار ، آنچنان مشخص و گویاست که قابل توجیه نیست. @majmaqomh
📍بخش هاي جزيره اي در اقتصاد ناكارآمد 📝 🔸 بي ترديد عملكرد اقتصادي كشور نشانه ناكارآمدي سياست ها و سياستگذاري ها است. رشد اقتصادي كه مي تواند علامت تغييرات كيك اقتصادي و سفره مردم باشد، رشد نرخ تورم، كاهش شديد نرخ اشتغال زايي منجر به افزايش شاخص فلاكت و افزايش جمعيت زيرخط فقر در كشور شده است. بر اساس داده مركز آمار ايران، شاخص فلاكت كشور در سال 1402، 49.1 درصد بوده كه جزء بيست كشور اول جهان محسوب مي شود. كه شاخص  21 استان از ميانگين كشوري، بالاتر است( اكوايران، 10 / 7 / 1403) . اين شاخص در سال 1395، 19.3 درصد بوده كه پس از گذشته 7 سال به 49.1 رسيده و 29.8 درصد رشد داشته است. اين رشد به معناي گسترش فقر و شدت يافتن آن در اقتصاد ايران است. 🔸 زماني تاكيد زياد بر وابستگي اقتصاد به نفت و به تعبيري اقتصاد نفتي و دولتي مي شد. از اين رو توصيه هاي سياستي مطرح شد كه در راستاي كاهش حجم دولت و اقتصاد نفتي باشد. حداقل تجربه چند دهه اخير نشان داد كه تاكيد زياد بر چارچوب دو ويژگي يادشده برای تحلیل ناكارآمدي عملكرد اقتصادی ایران كافی نبوده است. تاسيس حساب ذخيره اقتصادي و پس از آن صندوق توسعه ملي نتوانست كمكي شاياني به رهايي از اقتصاد نفتي كند. اين صندوق خود امروزه با چالش هاي جدي مواجه است. براي كاهش اندازه دولت، نيز خصوصي سازي از دهه 1370 دنبال شد و سپس تصویب و ابلاغ سیاست‌های ذیل اصل 44 قانون اساسی در نيمه دهه 80 گامي مهم در راستاي خصوصي سازي و كاهش سهم دولت از اقتصاد بود. 🔸 اين سياست در دوره دولت نهم كه مورد حمايت جدي حاكميت بود رخ داد و از اين جهت توقع بود كه به سرانجام برسد. عدم موفقيت در هر دو جنبه نشان مي دهد هر دو سياست بر عمق مشكلات كشور افزود، از سويي، فساد رشد بيشتري يافت و از سوي ديگر واگذاري ها به تقويت بخش سوم در اقتصاد ايران انجاميد. بسياري از خريداران اين شركتها، بخش خصوصي واقعي واقعي نبودند. بانكها و نهادهاي عمومي غيردولتي از خريداران اصلي اين واگذاري ها بودند. در نتيجه نه تنها بخش خصوصي تقويت نشد كه موجب رشد بنگاه داري بانكها شده و همچنين بخش عمومي غيردولتي نيز كه از منابع عمومي استفاده مي كند نيز متصدي اين شركتها شدند و از اين طريق بر پيچيدگي اقتصادي ايران افزودند. اكنون برخلاف كتب مرسوم علم اقتصاد كه بخشهاي اقتصادي به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم شده و توصيه هاي سياستي مبتني بر انجام وظايف حاكميتي توسط دولت و عمل اقتصادي بر عهده بخش خصوصي است‌ و تجارب واگذاري نيز از بخش دولتي به بخش خصوي بوده است. در ايران، حداقل سه بخش فعاليت مي كنند. بخش خصوصي ضعيف در كنار بخش دولتي ناكارآمد قرار گرفته است. دولت با كسري هاي بودجه روز افزون خود كمتر توان انجام فعاليت هاي زيربنايي را دارد. اما بخش سوم با بهره گيري از امكانات ملي، عدم نظارت پذيري و آزادي عمل نسبي هر روز توسعه يافته و سهم بيشتري از اقتصاد ايران را به خود اختصاص مي دهد. البته در اين تحليل بخش تعاون به دليل شرايطش وارد نشده است. 🔸با نگاه  به وضعيت كنوني اقتصاد ايران، تحليل هاي تقابل دو بخش دولتي و خصوصي در ادبيات علمي مرسوم در ايران كاربرد ندارد. زيرا بخش سوم ماهيتي مستقل از بخش خصوصي و دولتي دارد. گاه از انان به شبه دولتي و گاه خصولتي و گاه بخش عمومي غيردولتي نیز تعبير مي شود. اتفاق نظري بر هيچكدام از عناوين يادشده نيز نيست. متاسفانه داده هاي متقن و شفافي در مورد اين نهادهاي توانمند و معاف از ماليات و بهره مند از منابع عمومي وجود ندارد. از اين رو تحليل چگونگي كاركرد آنها، بازدهي هاي اقتصادي آنها، جهت گيري هاي توسعه اي و يا تخريبي آنها كار سختي است. آيا اين سرمايه عظيم در راستاي اهداف توسعه اي به خدمت گرفته مي شود؟ ميزان نفوذ سياسي اين نهادها و نقش آفريني اينان در رقابت هاي سياسي و روابط بين الملل كشور چقدر است؟ معيار ورود اين نهادها در رقابت هاي سياسي و اقتصادي چيست؟ 🔸 به هر روي تعامل اين بخش با دولت به دليل نفوذ گسترده در اقتصاد و حاكميت حائز اهميت است. به نظر مي رسد حال كه دولت چهاردهم بر سر كار آمده است، زمان آن رسيده است تا به چگونگي تعامل انديشده شود. @majmaqomh
⚡️ چگونه می‌توان "خوارج" را شناخت؟!🔻 🔰هفت‌گانهٔ جهل و دینداری ✍️ ◻️ خوارج جریانی است که از یک طرف جهل را گرفته و از طرف دیگر تنسک و دینداری را و این دو را با هم ترکیب کرده است. اینها واقعاً انسان‌های متدینی هستند؛ یعنی به آنچه که از احکام الهی می‌فهمند مقیدند و به آنها عمل می‌کنند. اصلاً هم دنبال این نیستند که در مبارزه به مقام و موقعیتی برسند و یا هوا و هوس خود را اشباع کنند. ◻️اگر شخصی همراه با دین جهالت داشته باشد، به دلیل کمبود عقل و فهم و قربانی کردن اخلاق و وجدان، وقتی در مسیر ظلم و فساد می‌افتد، بسیار انسان خطرناکی می‌شود. در عاشورا ۳۰ هزار سرباز یزید قصد قربت کرده بودند که با ریختن خون حسین بن علی(ع) به خدا نزدیک شوند. اینگونه افرادِ جاهل، خیلی راحت آلت دست دیگران قرار می‌گیرند؛ چراکه به خاطر جهالت‌شان قدرت تحلیل ندارند و به آسانی می‌توان آنها را مدیریت کرد. ◻️ هفت منش و ویژگی خوارج (جاهلانِ متنسک)؛ منش اول اخلال‌گری است و منش دوم‌ پیمان‌شکنی و عدم التزام به عهد و پیمان است. ویژگی سوم‌ هم این است که افراد را متهم می‌کنند و بدون اینکه دادگاهی وجود داشته باشد، او را مجازات می‌کنند و می‌گویند حالا که اشتباه کرده‌ای، توبه کن! ویژگی چهارم حاضر نیستند، تن به داوری بدهند و با مذاکره و حکمیّت مخالفت می‌کنند. منش پنجم این است که این افراد، افراد خودسری هستند. ویژگی ششم، عدم اعتقاد به تحلیل و منطق است و می‌گویند وظیفه ما مبارزه است و بس. ویژگی هفتم دائماً زبانشان برای تکفیر دیگران باز است و بدون هیچ ملاحظه‌ای همه را شایسته تکفیر و مجازات می‌دانند. @majmaqomh
‍ 📚 🔰کتاب «قرآن و امنیت متعارف»  📝نویسنده:     📍انتشارات دانشگاه شهید بهشتی 🔖امنیت از ارکان ضروری زیست جمعی انسان‌ها در تمامی ادوار تاریخ بوده و تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهم‌ترین بنیادهای فلسفۀ تأسیس و بقای جامعه و دولت به شمار می‌رود. تاکید بر مفهوم امنیت متعارف نگاهی واقعگرایانه ، جامع و چندبعدی به امنیت شامل امنیت نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، جامعه گانی ، اقتصادی و  محیط زیستی است. به‌عبارتی، تفسیر امنیت در قرآن به‌معنای متعارف آن، می‌تواند به پرسش‌های بنیادین امنیت‌پژوهی معاصر پاسخ دهد و مسئله‌های اساسی امنیتی را شناسایی و تصویر کند و راهبردهای بدیعی مانند گفتگو، صلح عادلانه و جهاد دفاعی را برای تضمین امنیت در سطح فردی، ملی و بین‌المللی پیشنهاد و نظریه‌ای بومی براساس مقتضیات جامعۀ ایران و جهان اسلام ارائه کند. 🔖این نگرش ضمن توجه به جایگاه امنیت در جامعۀ معاصر، مقوله‌های حیاتی دیگری چون آزادی، عدالت، مشارکت، شفافیت و پاسخ‌گویی را در نظر دارد و اجازه نمی‌دهد هریک از اینها به نفع دیگری قربانی شود. از این منظر، قرآن جامعه را چونان منظومه‌ای منتظم و متعامل از ارزش‌ها و مقوله‌های متنوع در نظر می‌گیرد که هریک از این مفاهیم و ارزش‌ها در جای خود فی‌نفسه ارزشمند تلقی می‌شوند. 🔖نگارندۀ کتاب قرآن و امنیت متعارف کوشیده است تا با توجه به آنچه گفته آمد و با خوانش اسلام شیعی، دست‌مایۀ ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران حوزۀ امنیت‌پژوهی قرار دهد که امید است برای استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، فقه سیاسی، اندیشۀ سیاسی اسلام، معارف قرآن، حکمرانان و تصمیم‌سازان عرصۀ عمومی جامعۀ ایران کاربردی و مفید باشد. در پیشگفتار کتاب آمده است: کتاب قرآن و امنیت متعارف را شاید بتوان زیر مجموعۀ کلان‌پروژۀ «تفسیر سیاسی قرآن» تعریف کرد که در دو دهۀ گذشته از اولویت‌های نخست نویسنده در پژوهش بوده است. 🔖امنیت از ارکان لازم و ضروری زیست جمعی انسان‌ها در تمامی ادوار تاریخ بوده و بی‌تردید، تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهم‌ترین بنیادهای تشکیل و تکوین دولت است؛ چراکه جامعۀ بدون امنیت، جامعه‌ای فروپاشیده و شکننده خواهد بود. مفهوم امنیت در جهان امروز در چهره‌های جدید و مضامینی نو تبلور و عینیت یافته و وسعت معنایی پیدا کرده است؛ این وسعت معنایی از این همانیِ مفهوم امنیت و امنیت نظامی به حوزه‌‌های دیگر امنیت و حتی به امنیت غذایی گسترش یافته که از آن به «امنیت موسع» یا همان «امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط‌زیستی» تعبیر می‌شود. 🔖تأمین، حفظ و بسط امنیت، نه‌فقط دغدغۀ حکمرانان و متفکران اجتماعی بوده که توجه و عنایت جدی ادیان توحیدی، به‌ویژه دین اسلام و بخصوص قرآن (اصلی‌ترین متن مرجع مسلمانان و رکن مُکِّون تمدن اسلامی) را به خود جلب کرده است. 🔖به نظر می‌رسد که تولید و پایه‌گذاری یک نظریۀ بومی بر اساس سابقۀ تمدنی و مقتضات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان، مستلزم شناخت نظریه‌های جدید توسعه در حوزه‌های دانشی از یک سو و عرضۀ دانش‌های نوین اجتماعی به آموزه‌های دینی، از جمله قرآن، از سوی دیگر است تا انسان مسلمان را در جهان امروز برای بهبود و توانمند‌سازی خود و ساختن جامعه‌ای نوین و توسعه‌یافته توانا سازد. کتاب پیشِ رو با این هدف، موضوع امنیت به‌معنای «موسع» را پس از بررسی منابع و متن‌ها و نظریه‌های جدید امنیت‌پژوهی، به قرآن عرضه و با روش تفسیر موضوعیِ استنطاقی بررسی کرده و در طلب پاسخ از قرآن برآمده است. 🔖گفتنی است کتاب اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی و کتاب «تفسیر سیاسی قرآن در ایران معاصر» نیز یکی دیگر از آثار این نویسنده است که در گروه علمی «حقوق و علوم سیاسی» در شانزدهمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر تحسین شده در سال 1394 انتخاب شد. @majmaqomh
🔰 دین‌داری/ بی‌دینی "خوش‌خیم" و دین‌داری/ بی‌دینی "بدخیم" 📝 🔸 اگر می‌خواهی دین داشته باشی، سبک زندگی دین‌دارانه داشته باشی و اگر قرار است خداباور باشی، البته به انتخاب خودت حق‌ داری دین‌دار باشی. پس آن چنان باش که می‌خواهی. تو حق داری هرگونه دین و دین‌داری را انتخاب کنی. و متقابلا اگر نمی‌خواهی دین‌دار باشی و مذهب خاصی را پیشه‌ی خود نمایی و حتی اگر می‌خواهی گناهی انجام دهی، اختیار با توست. حق با توست. تو باید انتخاب کنی چگونه باشی. فقط یک ملاحظه را فراموش مکن. اگر دین را انتخاب کرده‌ای و یا نکرده ای، اما مواظب باش دین‌داری و بی دینی‌ات و یا گناهی را که انجام می‌دهی به کسی آسیب نزند. این همان چیزی است که نامش را دینداری / بی‌دینی "خوش‌خیم" نهاده‌ام. دینداری سالم و یا خوش‌خیم، آن گونه دین‌داری است که فقط خود فرد را به خود فرا می‌خواند. کسی را به رعایت دین‌اش مجبور نمی‌کند. چیزی را بر کسی تحمیل نمی‌کند. هیچ کس را با اکراه و خشونت به مناسک و شعایر دینی وادار نمی‌کند. به دیگران حق می‌دهد هرگونه که می‌خواهند دین‌داری خودشان را داشته باشند و حتی حق می‌دهد که دین‌دار نباشند. 🔸 در نقطه‌ی مقابل نیز بی دینی سالم نیز آن گونه زیستنی است که فرد انتخاب کرده است و البته با بی‌دینی‌اش به کسی آسیب نمی‌زند. حق دیگران را برای این که دین‌دار باشند، زیر پا نمی‌گذارد. پرخاشگر نیست. ستیزه جو نیست و حرمت دین‌شان را پاس می‌دارد. تمسخر نمی‌کند و دین‌داران را به انواع برچسب‌ها نمی‌راند. 🔸  دین‌داری خوش‌خیم یعنی دین‌دار باش و بگذار دیگران هم به مشی و مرام خودشان دین‌دار باشند. اما دین‌دارِ بدخیم و یا بی‌دینِ بدخیم، با دین و بی دینی‌اش به دیگران آسیب می‌زند. حق‌شان را برای انتخاب زندگی می‌ستاند و جهان را آن گونه می‌خواهد که می‌پسندد. به عنوان مثال، برای نماز نیمه‌شب برمی‌خیزد، اما چنان پر سرو صدا نماز می‌خواند که دیگران را که نمی‌خواهند نماز شب به جای آورند، از خواب بیدار می‌کند. این از کوچک‌ترین مصداق دین‌داریِ بدخیم است. این که من روزه می‌گیرم و تو حق نداری نزد من چیزی تناول کنی نیز از همان دین‌داری بدخیم است. و یا تو حق نداری آن چه را در دین من گناه شمرده انجام دهی نیز از همین نوع دین‌داری است. 🔸دین‌داری بدخیم، در نهایتِ خشونت و قساوت، به گروه‌های بنیادگرا مانند طالبان، داعش و گروه‌های تکفیری منجر می‌شود، که دیگران را به اتهام کفر و بی‌دینی به قتل می‌رسانند. در تاریخِ تمامی ادیان، دین‌داری بدخیم در قالب جنگ و یا خشونت‌های مذهبی رخ داده است. دادگاه‌های تفتیش عقاید در عالم مسیحیت از مصادیق روشن این گونه دین‌داری است. از مصادیقِ بی‌دینی بدخیم، تمسخر و آزار دین‌داران و ممانعت از انجام فرائض دین است. در منتها‌الیه بی‌دینیِ بدخیم، خشونت‌های فیزیکی و یا حتی جنگ‌ها و قتل‌هایی است که در قرن بیستم اتفاق افتاد. لازمه‌ی صلح و تداوم ثبات، دین‌داری / بی‌دینی خوش‌خیم است. 🔸 مشکل از جایی آغاز می‌شود که حکومت و یا حاکمان در قدرت بخواهند نام دین بر خود بنهند. در این صورت، حکومت، الزاما به سمتِ دین‌داریِ بدخیم کشیده می‌شود. زیرا حکومت اگر نسبت به احکام و معتقدات دینی بی‌تفاوت باشد و نخواهد آن را در میان آورد، چه تفاوتی با سایر حکومت‌ها خواهد داشت که به عنوان حکومت‌های سکولار شناخته می‌شوند؟ دین‌داری بدخیم، سبب انواع پیکارها و ستیزهای اجتماعی می‌شود و انسجام را نیز در هم می‌شکند. 🔸 فقط یک معیار است که به پایداری صلح می‌انجامد: چه دین‌داشته باشیم و چه نداشته باشیم و حتی هنگامی که گناهی می‌کنیم، نباید با دین یا بی‌دینی و یا گناه‌مان به دیگران آسیب وارد کنیم و حقوق پایه‌ای و طبیعی مانند حق انتخاب و اختیار  آنان را از آن‌ها بستانیم. @majmaqomh
💠ضرورت تغییر نگرش تربیت دینی در نظام آموزشی کشور 📝 📍یکی از دغدغه های مهم نظام آموزشی پس از انقلاب، تربیت دینی بود. از این رو تربیت انسان هایی کارآمد، اخلاقی و دینی  در دستور کار نظام آموزشی کشور قرار گرفت. مباحث دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد نظام آموزشی شد. پُست معاون و مربی پرورشی تعریف شد. مراسم مذهبی و نماز جماعت در برنامه های مدارس گنجانده شد، چارچوب ها و مقررات مذهبی بر تعاملات در مدارس حاکم شد. در دانشگاه ها نیز بیش از ده واحد دروس اسلامی به مجموعۀ دروس اضافه شده، معمولا برای هر رشتۀ تخصصی نیز واحدهای اسلامی مرتبط با آن رشته تعریف شد. نهاد نمایندگی ولی فقیه و دیگر نهادها با هدف ایجاد فضای دینی در دانشگاه تعریف شدند. هزینه های هنگفتی از منابع عمومی صرف این هدف شد.  📍پس از انقلاب، سه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سالهای 1379، 1382 و 1394 انجام شده است. در سومین موج پیمایش های یادشده بیان شده است که بیش از 62 درصد مردم معتقدند که دینداری نسبت به پنج سال قبل تضعیف و در پنج سال آینده نیز بدتر خواهد شد. گرچه اکثریت جامعه به خدا و آخرت معتقدند اما بیش از 41 درصد اصلا نماز نمی خوانند و کمتر از 59 درصد به ندرت، گاهی و یا همیشه نماز می خوانند. بیش از 49 درصد اصلا روزه نمی گیرند و بقیه به ندرت، گاهی و یا همیشه روزه می گیرند. بیش از 78 درصد هرگز واجبات مالی پرداخت نکرده اند. اکثریت، مناسک دینی را به ندرت و یا گاهی انجام می دهند. نشانه های گسترش دین فردی شده که مغایر با دین رسمی و تاریخی است کاملا مشهود است. فرد در این نوع دینداری،   برخی مقولات دینی را کنار گذارده و بخشی را بر حسب تفسیر شخصی خویش و گاه از سایر ادیان وارد می کند. در این نوع نگاه بُعد جمعی دین کنار گذارده می شود. برخلاف تاکید بسیار نظام آموزشی، کمتر از 31 درصد معتقدند که دین باید در سیاست ورود کند. ( ارزشها و نگرش ایرانیان در سال 1394، وزارت ارشاد) آمار یادشده بر اساس میانگین حدود پانزده هزار نفر پاسخ دهنده در 31 استان کشور شامل مراکز استانها، یک شهر از استان و حداقل دو روستا از شهرهای مورد مطالعه بوده است. آمارها نشان می دهند که نسبت تضعیف دین رسمی وگسترۀ دین فردی در مردان، جوانان، تحصیلکردگان و مجردها و ساکنین شهرهای بزرگ، بیشتر از میانگین های یادشده است. این امر نشان دهندۀ شکاف بین نسلی، تغییر قرائت و نگرۀ دینی در جامعه و شکست نوع تربیتی است که دنبال می شد. 📍علاوه بر سه پیمایش سراسری، مطالعات موردی به نسبت زیادی انجام شده است که همین موارد را با شدت و ضعف تایید می کنند.  📍مطالعات و پیمایشهای یادشده نشان می دهند که وضعیت کنونی دینداری در جامعه، مسیری متفاوت از خواستۀ طراحان نظام آموزشی را طی می کند. از این رو این پرسش مطرح می شود که چرا جامعه در مسیری دیگر بر خلاف آموزه های تاکید شده، گام بر می دارد. همین مقدار داده های آماری باید خواب را از چشم نهادهای تصمیم گیر فرهنگی کشور و حوزه های علمیه برباید. اگرچه با توجه به گذشت هفت سال از انتشار این پیمایش، باید تاکنون این حساسیت را ایجاد می کرد.  📍به نظر می رسد جا دارد تا به دور از های و هوی به تحلیل چرایی این مسئله پرداخته شود.  مقامات آموزشی و فرهنگی کشور و نهادهای تصمیم گیر نظام باید در این باره بیشتر بیندیشند و به بازنگری عمیق در رویه های موجود بپردازند. و البته پیشاپیش به دنبال مقصر جلوه دادن دیگران و عوامل خارجی نبوده و از تمامی توان کارشناسی کشور و دغدغه مندان بهرۀ کافی بگیرند.     @majmaqomh
📢 📢 📢 🟩کلاس های دروس سطح عالی حوزوی با روش جدید ،  "استاد دکتر عبدالرحیم سلیمانی" در سال تحصیلی ۱۴۰۳ به صورت زیر برگزار می گردد: 🏷کلاس:  روش و مبانی اسلام پژوهی ⏱زمان: روزهای شنبه ساعت ۱۰ الی ۱۲ 🏷کلاس: فقه حقوق بشر ⏰زمان: روزهای یکشنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲ 🏷کلاس: فقه نظام باورهای اسلامی ⏱زمان : روزهای سه شنبه ۱۰ تا ۱۲ 🗓شروع کلاس ها از شنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۳  🏛محل برگزاری کلاس ها: قم، صفائیه، کوچه ۳۹، پلاک ۳۹، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh
🔳زخم های بی پایان 📝 📍جنایت هایی که رژیم صهیونیستی از فردای ۷اکتبر، بی وقفه، تا امروز، در غزه و در هفته های اخیر در مناطق شیعه نشین لبنان مرتکب می شود، بسیار فراتر از توجیهات دروغینی است که در عرصه رسانه های ملی و بین المللی، برای فریب دادن افکار عمومی،  بر زبان می آورد. 📍مساله صهیونیست ها مهار کردن، صدمه زدن، و حتی نابود کردن حماس یا حزب الله نیست. حماس و حزب الله دو سازمان سیاسی و نظامی اند که نیروهای انسانی و سازوبرگ نظامی و اداری آنها مشخص اند. خیلی روشن است که اقدامات یک ساله متجاوزین منحصر به ضربه زدن بر منافع  تنها این دو تشکل سیاسی و نظامی نبوده است. 📍اقدامات صهیونیستها ادامه سیاست غصب سرزمین فلسطین است که از از فردای تشکیل حکومت صهیونیستی در ۱۹۴۸ شروع شد و در جنگ ۱۹۶۷ به اوج خود رسید. آنها تنها آماده اند با مردم فلسطینی که سلطه سیاسی صهیونیسم را پذیرفته باشند، کنار بیایند و زندگی حداقلی آنان در سرزمین اشغالی را تحمل کنند.   📍صهیونیستها در این سرزمین دولتی تشکیل داده اند که در ذهن خود برای آن حریم امنیتی گسترده ای تعریف کرده اند. این حریم امنیتی نه تنها کل سرزمین فلسطین که همسایگان آن (مصر، اردن، سوریه، لبنان) را نیز دربر می گیرد. رژیم اشغال گر تا کنون با تهدید و تطمیع و معاملات گوناگون دیپلماتیک، توانسته است دولتهای مصر و اردن را، به طور مطلق، مقهور اراده خود کند و آنهارا از پیگیر شدن حقوق مسلم سرزمینی منصرف سازد. درباره سوریه نیز، به طور نسبی، آن کشور را، حد اقل در عمل، تسلیم کرده است. 📍مردم فلسطین اما تاکنون زهر غصب شدن سرزمین خود به وسیله اشغال گران بی رحم را نتوانسته اند هضم کنند و همچنان در یک مبارزه چند ده ساله به سر می برند. شیعیان لبنان هم در این مبارزه نابرابر حق و باطل در سمت جبهه حق قرار گرفته و حریم شدن کشور خود برای یک رژیم غاصب را نپذیرفته اند. 📍 در چنین شرایطی است که حکومت غاصب تصمیم گرفته است با ارتکاب انواع جنایت های وحشیانه ضد بشری، مردم مبارز فلسطین و شیعیان مبارز لبنان را مجبور سازد، تا آنان از محل های مسکونی خود برای همیشه خارج گردند و در سرزمینی دور دست که خطری برای امنیت نامشروع رژیم غاصب پیش نیاید، سکونت گزینند. 📍نابود کردن همه زیر ساختهای حیاتی جامعه فلسطینیان در غزه و مناطق شیعه نشین در لبنان، اصلی ترین مساله رژیم صهیونیستی است. از این رو آنان دنبال تبدیل کردن این دو منطقه به سرزمین سوخته اند. آنان تا نابودی کامل امکانات حیاتی و کشتن فجیع مردمان تا حدی که، در بدترین شرایط، باقی ماندگان فرار را بر قرار ترجیح دهند، دست از هیچ جنایتی بر نخواهند داشت. البته رژیم غاصب در این همه ارتکاب اعمال ضد انسانی و اخلاقی به حمایت دانه درشت های سازمان ملل تکیه کرده است. 📍سخن پایانی این است که آوردگاه سرزمین اشغالی فلسطین اکنون میدان جنگ دو اراده غاصبانه و اراده مالکانه است. پیروزی نهایی از آنِ اراده ای است که الف. خستگی ناپذیر ظاهر گردد. ب. در مبارزه از ابزارهای نامشروع استفاده نکند و هدف درست را با وسایل درست پیش ببرد. ج. مبارزه را به بیشترین نیروی عقلانیت مجهز سازد و لحظه ای تدبیر را به دست هیجانات و احساسات نسپارد. د. از جهت زبانی در اثبات حقانیت خود بکوشد، تا به تدریج حامیان ملی، منطقه ای و بین المللی خود را افزایش و حامیان داخلی، منطقه ای و بین المللی طرف مقابل را کاهش دهد. و ما النضر الا من عند الله العزیز الحکیم. @majmaqomh
🔰آیا «آن لحظه‌ی موعود» فرارسیده است؟ 🔖افزایش تنش ایران و اسراییل: مصاف دو الاهیات سیاسی آخرالزمان‌گرا ✍ ◻️۱_یکی از ابعاد بسیار مهمی که در فهم و تحلیل رفتارهای اسراییل و خصوصا جنگ این روزها کمتر بدان پرداخته شده، بعد ایدئولوژیک (قومی ـ مذهبی) و الاهیاتی است. اسراییل نه یک رژیم/دولت سیاسی، بلکه یک حکومت ایدئولوژیک دینی است مبتنی بر الاهیات آخرالزمانی. از این منظر، جنگ ایران و اسراییل هم نه رویارویی دو حکومت سیاسی بلکه درواقع مصاف دو ایدئولوژی مذهبی ـ سیاسی است که صرف‌نظر از تفاوت‌هایی در نظام حکومتی و مشروعیت سیاسی و...،‌ شباهت‌های مهمی با هم دارند؛ ازجمله: 🔻هردو مبتنی بر خوانشی ایدئولوژیک و سیاسی از دین هستند و داعیه‌ی تشکیل حکومت دینی برای اقامه‌ی «حکم خدا در زمین» دارند. 🔻گفتار رسمی در هردو، دینی است و مبتنی بر ارجاعات مکرر به متن مقدس. 🔻هردو داعیه‌ی رهبری فراملی (منطقه‌ای / جهانی) دارند. 🔻هردو به الاهیاتی آخرالزمانی باور دارند که در آن، صفحه‌ی پایان جهان را نبردی نهایی، سخت، خونین و فراگیر رقم خواهد زد. نبردی که فرجام حق و باطل است و در ثمره‌ی آن، جهان به «برگزیدگان شایسته» به ارث خواهد رسید که پیروز نهایی نبردند و جهان را از عدل و داد پر خواهند کرد. و هردو خود را آن زمینه‌ساز و نماینده‌ی آن برگزیدگان می‌دانند. ◻️۲_این شباهت‌ها منحصربه الاهیات سیاسی ج.ا. نیست و فراتر از آن در دیگر خوانش‌های شیعی نیز وجود دارد. شباهت‌های بسیاری می‌توان میان دو روایت شیعی و یهودی (و نیز شاخه‌ی راستگرای افراطی مسیحی) از پایان تاریخ و انتظار برای حکومت موعود برشمرد. از باور به مفاهیمی چون «رجعت» تا ویژگی‌هایی که جنگ سرنوشت‌ساز نهایی و پیروز آن برشمرده شده. مقایسه کنید روایات منابع حدیثی شیعه از عصر ظهور و فتن آخرالزمان و پیروزی امام عصر بر سپاه کفر و آغاز حکومت جهانی او را با پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسراییل در عهد عتیق از هارّ مَجدون (در مکاشفه‌ی یوحنا) و «روز خدا» و پیروزی «بقیه اسراییل» و آغاز حکمرانی پادشاهی از نسل یسی (پدر داوود) بر جهان. ◻️۳_قابل حدس است که بخشی از این شباهت‌ها، ریشه در تجربه‌ی تاریخی مشابه این دو گروه دینی دارد: هم قوم یهود و هم شیعیان، موقعیتِ اقلیت‌بودگی و طردشدگی داشته‌اند و به‌ویژه در ادواری از تاریخ خود، تجارب خونینی از مواجهه با اکثریت (مسیحیان / اهل سنت) در خاطر جمعی آنان ثبت شده است. همین تجارب تاریخی، بستری برای ظهور مفهوم «انتقام» در این دو گروه شده است؛ انتقامی که خداوند به آن‌ها «بشارت» داده و منتظرند تا در آخرالزمان آن «وعده‌ی الاهی» تحقق یابد و «روز خداوند» فرارسد. (عبارات در گیومه از مشترکات روایت آخرالزمانی شیعه و یهود است.) ◻️۴_برای آخرالزمان‌گرایان یهودی ـ مسیحی، تشکیل دولت اسراییل، و برای آخرالزمان‌گرایان شیعی پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی نشانه‌هایی از ورورد به عصر ظهور و آغاز دوره‌ی موعود دانسته می‌شود. هردو گروه به‌موازات هم در این چند دهه، ادبیاتی را با مضمون تطبیق وقایع، شرایط و شخصیتهای روز با متون مقدس خود تولید کرده‌اند که البته بیش از نخبگان در بین عامه مورد پسند بوده است. نمونه‌ی شاخص شیعی این ادبیات را می‌توان کتاب‌های «عصر الظهور» اثر علی کورانی و «یوم الخلاص» اثر کامل سلیمان دانست. در منابر و محافل مذهبی سیاسی نیز در این سال‌ها مدام از زمینه‌سازی برای ظهور و نزدیک‌بودن آن و شروع «ظهور صغری» (مشابه «غیبت کبری») سخن گفته شده است. علاوه بر برخی احادیث، خواب‌ها و مکاشفه‌های برخی علما و عرفای معاصر مستند اصلی این ادبیات بوده‌اند. به‌گونه‌ای که در بدنه‌ی مذهبیِ معتقد به نظام (حزب‌اللهی‌ها) این باور که آیت‌الله خامنه‌ای پرچم حکومت را به دست امام زمان خواهد داد و جمهوری اسلامی متصل به حکومت موعود می‌شود، باور رایجی است (نک: یادداشت «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی» در کتاب ساکن خیابان ایران). ◻️۵_با رویدادهای سیاسی اخیر (از ترور سردار سلیمانی تا ترور نصرالله) و تشدید بی‌سابقه‌ی تقابل نظام و اسراییل (که هنوز مشخص نیست تا چه سطحی ادامه خواهد داشت)، شرایطی پدید آمده که بیش از هر زمان منطبق با آن مقطع حساس موعود در ادبیات آخرالزمانی مذکور است. گویی به آن لحظه‌ی خاص نزدیک شده‌ایم. به نظر می‌رسد در آن سو (افکار عمومی اسراییل) نیز چنین باوری درحال قوت‌گرفتن است. این را در ادبیات سران رژیم اسراییل نیز می‌توان دید. (ازجمله نامگذاری عملیات علیه ایران به «جنگ قیامت» توسط نتانیاهو). باید دید آیا این تنش به همان «جنگ بزرگ موعود» خواهد انجامید یا با ادبیاتی که باز در هردو خوانش مشترک است این بار هم «بداء» حاصل شده و ورق‌خوردن سرنوشت‌ جهان موقتاً به تعویق خواهد افتاد. 🆔@majmaqomh