هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣
⚫️ #روضه_امام_باقر_ع
🔘 #دفتری_امام_باقر_ع
✨برجلوه روي ماه مهدی صلوات
✨بر جذبهٔ هر نگاه مهدی صلوات
✨مارا نَبود چوهدیهای درخور او
✨بفرست بهپیشگاه مهدیصلوات
⚡️✨⚡️✨
⚡️ماروی به کشتی نجات آوردیم
⚡️امیـد به سـاحل نجات آوردیم
⚡️در ایـام شهــادت امام باقــر ع
⚡️ماهدیه برایش صلوات آوردیم
💥(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیااباجعفریامحمدبنعلیایهاالباقریابنرسولاللهاناتوجهناواستشفعناوتوسلنابکالیاللهوقدمناکبینیدیحاجاتنایاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله))
🌾من ذاکر انا الیه الراجعونم
🌾من خاطرات جانگداز دشت خونم
🌾در کربلا بودم صغیری 5 ساله
🌾همراه بابایم مرا بردند اسیری
🌾دیدم پرستوهای دین را پر بریدند
🌾در قتلگه جدم حسین را سر بریدند
⬅️روز شهادت امام باقرع دلتو راهی کن مدینه، امروز بقیع خلوته، فدای اون آقایی که امروز عزادار نداره، قربون قبر بی شمع و چراغت آقا، خیلی امام باقر غریبه ، خیلی مظلومه...
◀️زائرا وقتی میرن مدینه،،، شب و روز شهادت امام باقر ع که میشه مدینه یه زائر نداره،، روز شهادت آقا مدینه خلوته همه میرن مکه،، یه نفر نیست پشت پنجره های بقیع براش گریه کنه..
اما این روزها غربت ائمه مون بیشتر حس میشه...
بیایید امروز غریب نوازی کنیم ،،آقا رو از غریبی در بیاریم.،،
قربون مظلومیتت برم آقا جان ..
قربون غربتت بشم آقا...
▪️تو از کودکی دایم محنتُ بلا دیدی
▪️با دو چشم معصومت ظلم برملا دیدی
▪️راه شام طی کردی، دشت کربلا دیدی
▪️اهل بیت عصمت را زارو مبتلا دیدی
⬅️امروز هم ناله شید با امام صادق ع کنار بستر بابا اشک میریزه ، [ان شا الله وعده من و شما کنار قبرستان بقیع]
⏪امروز امام زمان عزاداره... مادرش زهرا عزاداره...
🍁از کربلا تو یادگاری
🍁چون خون حسین پایداری
🍁بر نیزه سر حسین دیدی
🍁بارغم او به جان خریدی
🍁پرپر زخرابه لاله دیدی
🍁بی جان دل شب 3 ساله دیدی
⬅️امام باقر از بچگی مصیبت دیده، تو کربلا همراه بابا بوده، همه مصیبت های کربلا، سختی های اسارت رو دیده..
بدنهای غرق به خون دیده...
40 منزل سر بریده جدش حسینو بالای نیزه دیده..
شام غریبان دیده...
آخ اون شبی که خیمه هارو آتش زدن .
خرابه شام دیده..
اون موقعی که نازدانه امام حسین صدا زد عمه جان من بابامو میخوام...
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘
(.گریز به روضه حضرت رقیه س)
✨ آخ دیدنی گوشه ویرانه شدی
✨جمع شمع و گل و پروانه شده
✨امشبی را که تو مهمان منی
✨بخدا خوبتر از جان منی
✨بابا که به پیشانی تو سنگ زده
✨که ز خون بر رخ تو رنگ زده
✨ای پدر کاش بجای سر تو
✨می بریدند سر دختر تو
یه وقت دختر علی زینب دید رقیه آرام شد دیگه حرفی نمیزنه، دید کنار سر بریده بابا جان داده
🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
(بگم و التماس دعا )
⬅️وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه و ماتم شد ..
دوستان،، شیعیان حضرت اومدن،، شاگردان امام باقر عقب جنازه وااماما میگفتن،،، امام صادق ع به بدن بابا نمازخوند،،، نازنین بدن امام باقر ع رو بردن داخل بقیع،،، کنار قبر پدرش امام زین العابدین دفن کردند احترام کردند...
( اما بگم و نالشو بزنی... )
⬅️آقا جان بدن شما رو شیعه ها،، دوستان،،،محبین شما بردند داخل بقیع با احترام دفن کردند...
☑️اما... اما.. اما..
[آی کربلاییا دل عالمی بسوزه برا جد غریبش حسین ...]
⬅️به فدای اون بدنی که سه روز و دوشب بدنش رو خاک گرم کربلا، بنی اسد وقتی اومدن بدنها رو دفن کنند نشناختند، یه وقت امام سجاد فرمود بنی اسد صبر کنید من این بدنها رو خوب میشناسم این بدن بریره، این بدن ظهیره، این بدن عموم ابالفضله،،، این بدن بابای غریبم حسینه،،
یه وقت آقا فرمود بنی اسد برید یه قطعه حصیر بیارید...
بدن بابا رو میان حصیر گذاشت....
همینکه بدن رو گذاشت داخل قبر دیدن آقا بیرون نمیاد،،، بنی اسد نزدیک شدن دیدن آقا لبها رو گذاشته به رگهای بریده بابا،،،
هی میگه بابای غریبم حسین...
بابای مظلومم حسین...
🔸سوغات ما از کربلا دردو محن بود
🔸پژمردگی لاله های در چمن بود
🔸من تشنگی در خیمه را احساس کردم
🔸یاد از د ودست خونی عباس کردم
🔸من کودکی بودم که آهم را شنیدند
🔸دیدم سر جدم حسین را که بریدند
🔸من دیده ام در وقت تشییع جنازه
🔸اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
بدم المظلوم بکربلا صدای نالتو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین...
⬇️خواهشا صلوات حذف نشه⬇️
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه دفتری👇
@roze_daftari
4_5942768302685160527.mp3
896.9K
#واحد_شور_زنجیرزنی_رقیه_س
#سبک_دشتی_منم_سرگشته_حیرانت
#منم_عبدسرای_تو
🔘🔘🔘🔘
منم عبدسرای تو رقیه
کنم جان را فدای تو رقیه
دلم پر میزند از کنج سینه
به آن صحن و سرای تو رقیه(س)
رقیه یا رقیه یا رقیه (س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
به درد کهنه ی قلبم دوایی
به درگاهت شده کارم گدایی
ببین دستم به سوی تو درازه
دلم امشب هوایی
رقیه یا رقیه یا رقیه(س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
می خونم بانوای بی نوایی
دیگه خسته شدم ازاین جدایی
بیا بابا هنوز که دق نکردم
نمیدونم کجاهستی کجایی
رقیه یا رقیه یا رقیه (س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
دیگه از زندگانی سیرسیرم
دارم هردم بهونه ت رو میگیرم
بیا امشب کنارم تو خرابه
بدونِ تو دیگه امشب می میرم
رقیه یا رقیه یا رقیه (س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
برام دنیا بدونِ توسرابه
ببین دوریت برام رنج و عذابه
نمیدونی چه سخته بی تو بودن
اگه میشه بیا امشب خرابه
رقیه یا رقیه یا رقیه (س)
💠💠8⃣1⃣6⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شاعراستادکربلایی_مجیدمرادزاده
12-SibSorkhi-ShahadateEmamBagher1397-001(rasekhoon.net).mp3
3.06M
|⇦• ذکر توسل جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ استاد کربلایی حسین سیب سرخی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈
|⇦• ذکر توسل جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ استاد کربلایی حسین سیب سرخی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
" اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام "
*حسین آرام جانم ..حسین روح و روانم ..یاابا عبدالله ...مُحَرمت داره میرسه آقا ، الهی دورت بگردم...*
هجومِ موج بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشمِ خود دیدم
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشت منا را به چشم خود دیدم
...حسین...
میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زور نیزه زره را ز تن درآوردم
مُرمل بِدما را به چشم خود دیدم
حسین جان ..
ز قتلگاه همه دست پر که میرفتند
به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمانِ حمله آن ده سوار تازه نفس
غبار روی هوا را به چشم خود دیدم
میان پنجه هر نعلِ تازه و میخش
لباس خونِ خدا را به چشم خود دیدم
... حسین حسین حسین حسین جان...
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
تنِ به خاک رها را به چشم خود دیدم
آه ..
عمو که خورد زمین روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشتِ خیمه به دنبال قبر اصغر بود
شکارِ راس جدا را به چشم خود دیدم
...حسین..
فرار دختری آتش گرفته در صحرا
حسین جان ..
میان هلهله ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهر بد نامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
حسین...
میان مجلس نامحرمان و بزمِ شراب
ورود آل عبا را به چشم خود دیدم
ته پیاله خود را کنار سر میریخت
قمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم
حسین..
ضریح صورت جدَّم دوباره ریخت به هم
شتابِ چوب جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کرده ی زهرا کنیز مردم نیست
اشاره ی دو سه تا را به چشم خود دیدم
*گفت تا وارد مجلس شراب کردن.. خودم دیدم یه نانجیبی گفت: امیر ..خودم تواین قافله داشتم میرفتم ..چشمم خورد به یه دختر سه ساله به خونه ام قول داده بودم برای بچه ام کنیز بیارم ..خیلی چشممو گرفته ..خودم دیدم ..گفت برو ببینم پیداش میکنی یا نه ..نزدیک شد دید ،خانم رقیه پشت خانم زینب خودشو پنهان کرده ،یه وقت این نانجیب از موی سر کشید این دختر رو ..حسین .....حسین ...*
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
@majmaozakerine
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
1_22763602.mp3
1.54M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
حالا که من از حرم دورم
درمونم صبر ، اخه مجبورم ....
یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا
آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا ....
غم کربلا ... منو میکشه ...
دل من فقط .... تو حرم خوشه
لبیک یا حسین ....
هر کی یکبار کربلا رفته ...
بطلب ما رو آقا هر هفته ...
مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ...
مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ...
گریه می کنم ... بیا و ببین
مادرت میگه به من آفرین ...
لبیک یا حسین ....
*امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....*
(ساقی دل رو بیقرارش کن
به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2
سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ
حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ
دستای قلم ... دستمو بگیر ....
صاحب علم ... دستمو بگیر ....
لبیک یا حسین
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#روز_عرفه
@majmaozakerine
babollharam mirzamohamadi.mp3
1.2M
⇦🕊*مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
@majmaozakerine
⇦🕊*مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد
دست من نیز به آن چشمۀ کوثر برسد
اگر از شانۀ من کوه گنه برداری
پای این بنده هم از عرش فراتر برسد
باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط
باز هم فرصت یک توبۀ دیگر برسد ...
همۀ ترسم ازین است که به هنگام گناه
عمر این بندۀ آلوده به آخر برسد
*ان شاالله اینجوری نمیشه،ان شاالله ما همونجوری میمیریم که اربابمون دوست داره*
بس که آلوده ام،اَبکی لِخروجِ نَفسی ...
وای از آن لحظۀ سختی که اجل سربرسد
همۀ خواهشم این است که در موقع مرگ
سر این بنده رویِ دامنِ حیدر برسد ...
مطمئنم که در آن لحظۀ سخت و حساس
حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ...
*از کجا مطمئنی؟ ... روایت داره تو کامل الزیارات از حضرت صادق پرسید: أن تزور قَبْرِ الْحُسَیْنِ " عرض کرد آقاجان من نمی تونم به راحتی برم به زیارت جد غریبتون،شناخته میشم ، حضرت فرمودن حالا که زیارت نمیری ، آیا بر جد ما جزع و فزع می کنی؟آیا گریه می کنی به یاد مصائبش؟ گفت بله یابن رسول الله وقتی یادش می کنم، آگه غذا جلوم بزارن دیگه غذا از گلوم پایین نمیره ..." میدونی چرا؟ آخه ارباب ما رو اول گرسنه کشتن ..." آگه کربلایی باشی هر غذایی ببینی میگی حسین ..."بعد حضرت فرمود : رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَكَ ، رحمت خدا بر اشک چشمت" یه بشارت بهش داد فرمود اَما اِنَّكَ مِنَ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا سَتَرى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبائى لَكَ. ، حالا که جزع و فزع می کنی حالا که به یاد جد غریب ما گریه می کنی ،بهت بشارت بدم دم جون دادنت همه ی ما میایم بالاسرت ... "
مطمئنم که در آن لحظه ی سخت و حساس
حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ...
*این برا جون دادنمون ، قیامت چی؟!!*
چادر مادر ما کار خودش را بکند
بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد ...
امام صادق علیه السلام فرمود یه سر چادر به دست مادرم زهرا تو بهشته،یه سر چادر رو پل صراط پهن میشه ..." ندا میدن * یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ * ای زهرا دوستا بیاید ... به ریشه های چادر زهرا چنگ بزنید ....
چادر مادر ما کار خودش را بکند
بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد
مثل هر دفعه به ارباب توسل کردم
حتما ارباب به داد دل نوکر برسد ....
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام_محرم
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#فاطمیه
#روز_عرفه
@majmaozakerine
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
روضه دارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوهی مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروه گروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمه ی شمر
شاه ، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بی حیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزه ها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
رأسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند
چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش میشد خودش اینقدر تقلا نکند
زهر اینبار چه دارد متورم شده است
زهر با این تن بیمار مدارا نکند
این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین
چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند
اینهمه جایِ جراحات برای شام است
زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند
نَفَس آخر و با روضهی ویرانه گریست
نشد او یاد غمِ عمهی خود را نکند
یادش اُفتاد که هم بازیِ او میاُفتاد
سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند
گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند
پس از آن شِکوهای از آبلهی پا نکند
کاش میشد که سرِ بام کسی ننشیند
یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند
یاکه رَقّاصهشان موقعِ هُل دادنمان
خنده بر گریهی ذریّهی زهرا نکند
چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم...
چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند
....
زنِ غساله چه فهمید که میگفت به خود
بهتر این است که این مقنعه را وا نکند
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مجتبی_عسکری
▶️
با چشمهای پرآب قحطی آب دیدم
من دشت کربلا را همچون سراب دیدم
مانند یک کبوتر من را اسیر کردند
بر بال کوچک خود رد طناب دیدم
هر شب شبیه شمعی بی تاب گریه کردم
پروانه سوخت ازبس آتش بخواب دیدم
آتش گرفت خیمه آتش گرفت دامن
آتش گرفت معجر من اضطراب دیدم
هفتادودو ستاره یک ماه و مشک پاره
خورشید کربلا را در آفتاب دیدم
.هر صبح و شام جانم آمد به لب که در شام
زخم زبان شنیدم بزم شراب دیدم
دلخسته ام از این دهر آسوده ام کن ای زهر
من میروم از این شهر ،خیلی عذاب دیدم
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣
⬅️#سینه_زنی_امام_باقر_ع➡️
⬅️#آقای_مقدم➡️
بازم دوباره
دل تا مدینه زائره
انگاری باز مسافره
تو سینه دل آروم نداره
بازم مدینه و غم و
غصه ی مرد بی حرم
من غصه دار غربت و
غم عزای باقرم
قبر تو بی چراغ و
هیچ کسی نیست بالا سرت
تو هیئت بهشت برات
روضه گرفته مادرت
⬅️ غریب آقام ، غریب آقام ➡️
آتیش گرفته آقا
تموم پیکرت
زخمی شده بال و پرت
از زهر کینه بیقراری
از بغض و کینه ی شام
نمونده جونی به تنت
خون جگر داری به لب
پُر خون شده پیرهنت
اگه چشات بارونیه
از شعله ی زهر جفا
ولی به سینه میزنی
برا شهید کربلا
⬅️غریب آقام ، غریب آقام➡️
خاطره دارم از
سوز زخم سلسله
از خنده های حرمله
از خاطرات کوفه و شام
سرای روی نیزه رو
دیدم با چشمای ترم
آتیش زدن به خیمه ها
آتیش گرفت بال و پرم
دیدم به روی نیزه ها
رأس پُر از خون عمو
کبودی سه ساله ای
که خورده سیلی از عدو
⬅️غریب آقام ، غریب آقام➡️
⬅️ هدیه محضر شفیع الجنه خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5832244710961318216.mp3
5.07M
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣
🎧#سینه_زنی_امام_باقر_ع
🎤#آقای_مقدم
یادگار(کربلایم)3
رد زنجیر(روی پایم)3
منم اسیر غصه و درد
بهارمه زمستون سرد
گلایه از زمونه دارم
به یاد کربلا میبارم
دیدم/همه شنیده هارو
دیدم/غروب کربلا رو
دیدم/ذبیح مصطفی رو
الشمر جالس/علی صدرالحسین
دیدم که میبرید/سر از نور دو عین
☑️(آه و واویلتا)
جامونده ای(بیقرارم)3
روضه خونه(شیره خوارم)3
یادمه تو کویر دلگیر
ناله ی مادری بی تقصیر
لالایی میخوند برا طفلش
اما امون نداد بهش تیر
دیدم/به حرمله کمون داد
دیدم/حنجرشو نشون داد
دیدم/علی یه دفعه جون داد
الشمر جالس
علی صدر الحسین
دیدم که میبرید
سر از نور دو عین
☑️(آه و واویلتا)
دیدم خزون(باغ لاله)3
دیدم داغه(یک سه ساله)3
منو همیشه میده آزار
سیلی به دختری تو بازار
توی محله ی یهودی
عمه بود و یه عده خونخوار
دیدم/چشمای بی حیارو
دیدم/خنده ی شامیارو
دیدم/دختر بی بابا رو
الشمر جالس/علی صدرالحسین
دیدم که میبرید/سر از نور دو عین
🌸(آه و واویلتا)
☑️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)☑️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5832244710961318219.mp3
20.78M
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
205.9K
#سبک_20_محرم
#زمینه_توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام_با_موضوع_شبهای_محرم
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
آقا بیا که، شد شام آخر،
وقت وداع ِ،مولا رسیده
اشک غریبی، از دیده های،
غم بار اهل ِ، خیمه چکیده
دیگه شده حسین ، بدون لشکر و رایت
لبریز غصه هاست،زینب هلالی قامت
امون ازحمله و، آتیش خیمه و غارت
العجل الامان بحق شهید عطشان...
یا
العجل الامان بحق غربت زینب...
🌸🌸🌸🌸🌸
داری می بینی ،با درد عالم
پوشیده جدّت، یه کهنه پیرهن
وقت وداعش،زینب پریشون
اومد کنارش ، در پیش دشمن
همه دیدندحسین،گرفته سرش رو بالا
عمه بوسه زده ، به روی حنجر مولا
بوسه ای که زد از ،وصیت اُمّش زهرا
العجل الامان بحق شهید عریان...
یا
العجل الامان بحق حسین عطشان...
🌸🌸🌸🌸🌸
آقا بیا که،در بین اعدا ،
با حال خسته، جدّت اسیره
از هرطرف سنگ و تیر ونیزه
زینب روی تل، داره می میره
می بینه شمر پست،گذاشته پاروی سینه
سینه ای که نبی ، بوسیده ازخون رنگینه
زینت دوش او ، حالا بی سر شد از کینه
العجل الامان بحق شهید عریان....
یا
العجل الامان بحق حسین عطشان.....
🌸🌸
می دونم آقا ، ابر بهاری،
جاری روگونه ت، اشکای خونه
صبح و مَسا از،غمهای زینب ،
می باری با قدّی که کمونه
آقا دیگه بیا، غم شیعه شد طولانی
از دیده های ما،تابه کی مولا پنهانی
با ظهورت آقا ، به غم عالم پایانی
العجل الامان بحق شهید عریان
یا
العجل الامان بحق حسین عطشان
عبدالمحسن✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هدیه_امام_زمان_صلوات
💠عظمت روز عرفه
باشد که ناگهی ، نِگَهی هم بما کنی ..
✅ فردی در روز عرفه ، #گدایی می کرد.
امام سجاد علیهالسلام به او فرمودند:
«آیا در مثلِ چنین روزی ، از غیرِ خدا درخواست میکنی؟! درحالی که در این روز ، برایِ بچههایی که در #شکم مادران هستند هم ، با اینکه عملی انجام ندادهاند ، امیدِ سعادت و خوشبختی میرود»
📚بحارالانوار، جلد ۹۶، صفحه ۲۶۱
🔴روز عرفه، تنها روزی که همه از محل اقامت آقا امام زمان عج خبر دارند!
(قسمت اول)
✳️جناب حجت الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپايگانى میفرمايد:
🔰من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، شنيدم كه میگفت:
💠 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آنقدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةاللَّه، روحى فداه، مشرف گردم.
🍃 لذا سالها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف میشدم.
در يكى از اين سالها كه عهده دار پذيرايى جمعى از حجاج هم بودم،
✨شب هشتم ماه ذيحجه با جميع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بيايند، براى زوارى كه با من بودند جاى بهترى تهيه كنم.
♻️تقريباً عصر روز هفتم بارها را پياده كردم و در يكى از آن چادرهايى كه براى ما مهيا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به عرفات نيامده است.
🌙آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آنكه نيمه هاى شب ديدم
🌷سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به در خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلى، سلام عليكم.
☘️ من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ايشان وارد خيمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوانها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند.
🔆من ابتدا مقدارى از آنها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آنها اعتماد كردم.
🔷جوانها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود.
🌸ايشان به من رو كرد و فرمود: حاج محمد على! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟..
🌸حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه الحسين(علیه السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود.
💠 من گفتم: در اين شب چه بايد بكنيم؟
🌹فرمودند: دو ركعت نماز میخوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل هواللَّه بخوان.
🔰لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم.
☘️ حال خوشى داشتند و اشك از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم.
🌺ولى حضرت فرمودند: اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.(و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی شدم!!)
♻️سپس به حضرت گفتم:
🔴به نظر شما الآن حضرت امام زمان(علیه السلام) در كجا هستند.
حضرت فرمودند: الان امام زمان در خيمه است.
💠دوباره سؤال كردم: روز عرفه، كه میگویند حضرت ولیعصر(علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات میباشند؟
🌷فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر كسى آنجا برود آن حضرت را میبيند؟ فرمود: بله، او را میبيند ولى نمىشناسد.
🔆گفتم: آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیعصر(علیه السلام) به خيمه هاى حجاج تشريف می آورند و به آنها توجهى دارند؟
🌻 فرمود: به خيمه شما می آيد؛ زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل مىشويد.
💥در اين موقع، آقا به من فرمودند:
حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟
ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده ام ولى چاى نياورده ام.
❄️عرض كردم: آقا اتفاقاً چاى نياورده ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد؛ زيرا فردا میروم و براى مسافرين چاى تهيه مىكنم.
🌺حضرت فرمودند:چای با من.
✍️ادامه دارد..
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🔴روز عرفه،تنها روزی که همه مردم از محل اقامت آقا امام زمان عج باخبر هستند! (قسمت آخر)
💚حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كرديم، به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چاي هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند.
✨من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذايى دارى، بخوريم؟
گفتم: بلى نان و پنير هست.
فرمودند: من پنير نمیخورم.
گفتم: ماست هم هست.
فرمودند: بياور،
من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند.
🌸سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يك عمره به جا بياور.
💠عرض كردم: اسم پدر شما چيست؟ 🌹فرمودند: اسم پدرم "سيد حسن" است.
گفتم: اسم خودتان چيست؟
فرمودند: سيد مهدى.
🍃 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم.
🌟وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم.
🔰پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند،
من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم!
🌟 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند!
❤️نامشان مهدى(علیه السلام) بود و پسر امام حسن عسكرى(علیه السلام) بودند...
🔰نشستم و زارزار گريه كردم.
شرطه ها فكر میکردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده اند، دور من جمع شدند.
♻️اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گريه ام شديد شد.
💠فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم،
او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد.
🌟اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خوانديم.
بعد از نماز با آنكه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده اند: »فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل مىشويد
🍃« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند،
🌹ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةاللَّه، روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم.
🔆بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولیعصر(علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده اند و به روضه گوش میدهند و گريه میكنند...
🔴 خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو...
▪️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةاللَّه، روحی فداه، آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گريه میكرديم و من قدرت نداشتم كه حتى يك قدم به طرف حضرت ولىعصر(علیه السلام) حركت كنم.
🌹بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند....
🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴
📙برگرفته از: آثار و بركات حضرت امام حسين(علیه السلام)، ص23، قضيه 5.
منبع: موعود؛ شماره چهل و دو
4_5983299135963403454.ogg
508.5K
بوی محرم میاد...
😭😭😭
مناجات باامام حسین قبل شروع زیارت عاشورا
بااشک دیده اومدم
اگرچه نوکری بدم
تورابه جان مادرت
مکن ازاین خونه ردم
ازکوچیکی تابه حالا
گدای این خونه منم
تموم دلخوشیم اینه
برای توسینه زنم
حسین من.حسین من/۴/
تموم افتخاره من
عشق تواعتباره من
بانگاهت که وامیشه
هرگره ای زکاره من
اگرتورارهاکنم
بگوکجابرم حسین
نمیشوم نمیشوم
زدرگهت جداحسین
حسین من.حسین من/4/