eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
|⇦• اونقدر گل آورده بودن... روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فردا روزی زنان نوقانی اومدند گفتند: ما چیزی نمیخوایم...گفتند منظورتون چیه؟گفتند:مهریه هامون رو بخشیدیم...چرا ؟! گفتند:فقط اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه ی امام رضا...زنان نوقانی آمدند تشییع جنازه ی امام رضا....گفتند امام رضا خواهر بالاسرش نیست...‌.امام رضا غریبِ...هر کدوم اونقدر گل آوردن برا امام رضا....بارک الله به امام رضا....بارک الله به زنان ایرانی...زنان نوقانی....اونقدر گل آورده بودن که وقتی امام جواد آمدند این گل ها رو کنار میزدن،بدن امام رضا رو از میان گل ها بردارن....آروم بدن آقا رو تو قبر گذاشت....خیالت راحت جوادالائمه....قشنگ صورت آقا رو روی خاک قرار داد....آروم صورت بابا رو پوشوند....بابای مظلومم....این آقا راحت باباشو تو قبر گذاشت... اما یه آقایی تو کربلا گفت: بنی اسد بیاید بدن ها رو جمع کنید....اومدن گفتن: یا زین العابدی! یه بدنی قابل شناسایی نیست...اینقدر پاره پاره هست....اومد جلو فرمود: این بدن بابام حسینِ....قبری رو کَند زین العابدین....همچین که بدن بابا رو درون بوریا قرار داد، ، آروم درون قبر گذاشت...همه جای عالم صورت بابا رو روی خاک میگذارن اما این آقا رگای بریده ی بابا رو روی خاک گذاشت....حسین.... ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ.
Babolharam_Shahadat_Imam_Reza_03.mp3
1.68M
|⇦• از خراسان روضه خیلی دور شد... و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا
. و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اباصلت! زمین خوردن آقات رو دیدی؟کجا بودی کربلا؟! خواهرش بالا تَل ایستاده بود...هی می دید هر کی میره برنمیگرده...چند لحظه طول میکشه...هی میاد بیرون یکی دیگه میره... فکر میکردن کار حسین تمام شده...دوباره می دیدن آقا یه نفس می کشه،یه مرتبه یکی دیگه می رفت...نیزه شو بر می داشت.... آقا! یا امام رضا! شنیدم هی داد میزدی میگفتی:جگرم....کربلا این آقا همچین که گفت جگرم...نامرد این نیزه رو برداشت...گفت:ها جگرت میسوزه؟! چنان نیزه رو بلند کرد...تو دهان حسین..... چقدر روبه رو طولش دادن یه جوری هر کدوم طولش دادن کُشتنِ تو جلو چشمای من سه ساعتِ تموم طولش دادن سَرِ فُرصت سرت رو بریدن به چه قیمت سرت رو بریدن بمیرم داداشِ غریبم تویِ غربت سرت رو بریدن یکی داره پیرهن رو میدزده پیرهن که نه! کفن...می دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن می دزده ای حسین من...غریب مادر *همچین که عبا به سر کشیده بود تو این مسیر می رفت...احتمالا موقع غذا بوده...چون روایت میگه سفره پهن بوده....خادما...کنیزا...سر سفره....تا آقا رو دیدن...آقا میشه با ما هم سفره بشید؟روایت میگه آقا با همون حال اومد سرِ سفره نشست...."آقا میشه امروز با ما هم،هم سفره بشید؟!"چندتا لقمه خورد...دیگه نتونست...رفت داخل حجره... گفت:اباصلت درهای حجره رو ببند...فرشا رو جمع کن...میخوام مثل جد غریبم،حسین جون بدم...* از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی داخل انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آن جا که گفت حال و روز جدّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب *ناله بزن بگو:حسین....* 👇
4_5962854443094378302.mp3
23.16M
شور | از بی حرمی تو شب ششم محرم الحرام ۱۴۴۲ سه‌شنبه۴شهریور۹۹|۵محرم‌الحرام ۱۴۴۲ مداح : کربلایی حسین طاهری
« شور | از بی حرمی تو » 1399 _ از بی حرمی تو عمریه که شرمندست اما چه کنم آقا عاشق به امید زندست خواب دیدم که گوشهٔ ، حرمت گریونم دم ضریحت آقا ، میرمُ می‌خونم ای گل وفا حسن معدن سخا حسن می‌کُشی مرا حسن می‌کُشی مرا حسن... ای که خدای کرمی صد ساله که بی حرمی حسن...وای... **** ساخته حرمت میشه با کارگر ایرانی باز آمدن ای شاهُ میخونه کریمخانی از کرببلا میشم ، به مدینه عازم سلام میدم تو بقیع ، به جای حاج قاسم عشق دلنشین تویی مادری ترین تویی شور اربعین تویی ای که خدای کرمی ، صد ساله که بی حرمی حسن...وای... **** گریه می‌کنم یاده اون کوچه و صبر تو مثل چادر خاکی خاکی شده قبر تو دیدی دست مادرت ، به روی دیواره با سیلیِ بی هوا ، شکسته گوشواره گریه سرپناه تو بی‌کسی سپاه تو کوچه قتلگاه تو/حسن ای به زهرا نور عین ای کریم عالمین ای غریب تر از حسین/حسن ای که خدای کرمی ، صد ساله کی بی حرمی
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 میان حوض دوچشمم دوقطره اشک نمانده مرا گناه به سوی عذاب هجر کشانده منم کسی که دو دستش ز دامن تو رها شد تویی کسی که گدا را جدا نکرده، نرانده دمی که مست گناهم خداکند که نیایی شراب نفس عطشم را هنوز هم ننشانده همیشه حرف حساب تو را حساب نکردم همیشه کاسبی من، خراب بود و زیان ده دلیل دور شدن از شما رفیق بدم شد همانکه عشق ترا از سرم همیشه پرانده تو در کنار منی و من از حضور تو محروم خدا مرا به عبایت رسانده و نرسانده چقدر عکس حرم را ببینم و بکشم آه چنان کسی که وضو دارد و نماز نخوانده حسین گفتن من از دعای فاطمه بوده چه کوثری است که زهرا به جان روضه چکانده فدای دختر زهرا که در میان خرابه ز گیسوان گره خورده اش غبار تکانده در آن معاشقه سر را گرفت و گفت رقیه: پدر مرا کسی از روی خارها ندوانده رضا دین پرور علیه السلام
4_5785291883668310390.mp3
11.3M
هدیه به امام رضا صلوات زمینه احساسی امام رضا کبوتر م من تا اسمون مشهد تو می پرم من شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی محمود عیدانیان @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hassanataie-@yaa_hossein.mp3
4.11M
شهادت علیه السلام 🎵وقتی دورم بہ من از صفای ضریحو گنبد بگید 🎤حسن
Karimi-Shab30Safar1390[02].mp3
9.73M
@majmaozakerine روی قلبم،حک شده یا، علی ابن موسی الرضا  امید، دلای خسته ای  کی دیده، درای بسته ای  پناه، دلای خسته ای  امام هشتم دین خدایی  امید اول و آخر مایی  پسر فاطمه امام رضایی  (از سوز زهر، مضطر می شی  بین حجره، پرپر می شی )2  آقا ..  جیگرت، پر شرر شده  پسرت،پیش تو پر زده  پا شو که، جوادت اومده  شهید آتیش زهر جفایی  وارث غربت آل عبایی  پسر فاطمه امام رضایی  (سقا خونت، دارالشفاست  ایون طلات، عرش اعلاست)2  کرمت، کرم فاطمه است  حرمت، حرم فاطمه است  قسمت، قسم فاطمه است  تو پناه منم بی سرو پایی  تو رئوف و قریب الغربایی  پسر فاطمه امام رضایی  (کربلای، ایرانی تو  ما رعت و سلطانی تو )2  طلوع،خدا تو مشرقین  ولی، منی تو عالمین  صاحب، بیرق یا حسین  صاحب پرچم کرب و بلایی  بانی روضه کرب و بلایی  پسر فاطمه امام رضایی 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_117958206.mp3
3.94M
روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر @majmaozakerine
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری . •┄┅═══••↭••═══┅┄• منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد میانِ سینه ام این دردِ بی امان اُفتاد *برا ولی نعمتت میخوای امشب ناله بزنی و اشک بریزی ..* به راه رویِ زمین مینشینم و خیزَم نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد *این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد .. میان اهل بیت همه رو مسموم کردن به جز ابی عبدالله و حضرت صدیقه سلام الله علیهما .. اما این زهری که به امام رضا دادن یه جیزِ دیگه ای بود ، روایت نوشته سه دانۀ انگور مامونِ ملعون به حضرت داد ، تا تو دهانش گذاشت ، دیدن دست رو جگرش گذاشت .. سریع عباشُ رو سر کشید .. شیخ صدوق رحمه الله علیه نوشته حضرت پنجاه مرتبه رو خاکا نشست .. گاهی صدا میزنه آه جیگرم .. گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم .. اما وقتی محکم رو زمین میخورد میگفت وای مادرم ...* چنان به سینۀ خود چنگ میزنم از آه که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد کشیده ام به سر خود عبا و میگویم بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد *اباصلت میگه دم در کاخِ مامونِ ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرموده بود اگر دیدی عبا رو سر کشیدم دیگه کار از کار گذشته .. تا در باز شد دیدم امام رضا اومد عبا رو سر کشیده ، با چه سختی اومد تو خونه ، فرمود اباصلت همه درایِ حجره رو ببند، کسی به دیدنم نیاد .. اما لحظاتی بعد دیدم یه نوجوان مه سیمایی لباسِ عزا به تن کرده ، از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست ، اما با تعجب پرسیدم آقا همه درایِ حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدید؟! فرمود اباصلت خدایی که به یک چشم بهم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست از در بسته وارد کنه؟! خیلی عجیبه والا ، از امام رضا یاد بگیریم ،همیشه سفره مینداخت با کارگرا و کنیزا و غلاما همه باهم سر سفره مینشستن .. اما این لحظات آخر نوشتن مثه شخصِ مار گزیده تو حجره هی به خودش می پیچه رو خاکا .. اما اباصلت میگه سوال کرد حضرت بگو ببینم غلاما غذا خوردن؟! گفتم آقاجان اینا نمیتونن ، دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن . همیشه سر سفره با شما نشستن ، یا امام رضا شب آخرِ امشب یه لقمه معرفتی هم دهان ما بزار .. یه لقمه ای که یه عمر طبق حدیث شما در خونه جدتون باشیم و گریه کنیم .. فرمود یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ .. میگه آقا همه ی جونِشُ جمع کرد، خودشُ آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه داد حضرت که غلاما راحت غذا بخورن .. همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کردن رو زمین افتاد .. (چی داری میگی) اینارو گفتم برا این روضه حالا اباصت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم به حجرۀ امام رضا ، همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همۀ جونِشُ جمع کرد دوان دوان آمد تا جلو در .. دست گردن آقازادش انداخت ، تو بغل جواد رو زمین افتاد .. اونا که پا روضه بزرگ شدن میدونن من چی میخوام بگم .. یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوانِشُ رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد .. شیخ حر عاملی نوشته ابی عبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوانِشُ یه جوری قطعه قطعه دید ، حسین انگار جون از همه بدنش رفت .. جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد .. دوزانو دوزانو داره میاد این روضۀ امشبِ ، اما هرسال یه روزی ام داریم وقتی از امام رضا میخونیم . باقی این غزل یه جایی برده دلُ نمیتونیم ازش بگذرم ..* بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان اُفتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهایِ بیابان به خیزران اُفتاد به روی ناقه‌ی عریان نشسته خوابیده و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد *اگه حقش ادا بشه میگم والا اسراف نمیکنم تو روضه* گرفت پهلویِ خود را میان شب ناگاه نگاهِ او به رخ مادری کمان اُفتاد دوید بر سر دامان نشست خوابش برد که زجر آمد و چشمش به نیمه جان اُفتاد رسید زجر دوباره عزایِ کوچه شد و به هر دو گونۀ زهراترین نشان اُفتاد رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد که کارِ پنجه ی زبری به گیسواَش اُفتاد دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأس اباالفضل از سنان اُفتاد حسین ...
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ای امام‌ رضا آقا جانم... خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی قربون غریبیت برم‌ امام رضا... اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی شب شهادت امام رضاست... آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید... ( بعد منزل نبود در سفر روحانی) امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید... بریم کنار پنجره فولاد امام رضا... جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان... اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه... وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره... این فرش ها رو کنار زد... روی زمین نشست... مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه... خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده... از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد... حضرت خوشحال شدند... از جاشون بلند شدند ... هی صدا میزدند... پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا... فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید... یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد... اما خود امام رضا فرمودند... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ همه روضه ها به کربلا ختم میشه... اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت... کربلا قضیه برعکس بود... ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت... آماده ای بگم یا نه... سپه کوفه و شام استاده به تماشای شه و شهزاده شه به روی پسرش افتاده همه گفتن حسین جان داده اومد کنار جوانش نشست... سر علی اکبرش رو به دامن گرفت... دلش طاقت نیاورد... سر جوانش رو به سینه چسباند... دید دلش طاقت نمیاره... لحظات آخره... خدایا... ابی عبدالله چکار کنه... علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭 یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند... هی صدا میزنه... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان... بابا... اُف بر این دنیا بعد از تو علی... تسلای دل ابی عبدالله... ناله بزن یاحسین...🌴💐🌴💐🌴 کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
‍ روضه ی امام رضا علیه السلام- حسین سیب سرخی در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است تشریف آورید دو چشمان ما که هست جایی اگر نبود خدا را صدا کنید باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود *** خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟ با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟ مانند مادرت چقدر راه می روی ! خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟ درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟ با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده *نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره،یكی مدینه میره،یكی گودال میره،یكی میره پهلو عمه جانش زینب،یكی میره مجلس ِ شام، نمیدونم حقش رو ادا می كنی یانه؟*  مقداری ازعبای شما پاره شد،ولی... نیزه نزد کسی به تو ازکینه ی علی اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکروخیال گندم ری را به سر نداشت اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت ای حسین.... *فردا مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند،آقا بمیرم برات امام رضا،آقا جان شما رو كفن كردن،رو تابوت شما گل ریختن،با احترام بردن، لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا،اسباشون رو نعل تازه زدن،بر بدن حسین تاختند،نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش،لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...* ای تشنه لب حسین جان ای بی كفن حسین جان                    
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
خداحافظ سیاهی غم ، خداحافظ مشکی ماتم خداحافظ روضه و گریه و شبای ماتم ماه محرم خدافظ دلای بی تاب ، خداحافظ مصیبت آب خداحافظ دست بُریده و نوای زینب و مقتل ارباب خداحافظ کتیبه و بیرقا و علم مصیبت بچه ها و حرم ماه غریبی ارباب کرم خداحافظ شاید حسرتت به دل بمونه آخه سال دیگه خدا میدونه چه کسی میمیره کی زنده میمونه ... محرم و صفر اَلوداع ، محرم و صفر اَلوداع ... خداحافظ قصه ی حنجر ، خداحافظ روضه ی معجر خداحافظ حکایت نِی و یه نعل تازه و یه جسم بی سر خداحافظ قحطی بارون ، خداحافظ یه جسم بی جون خداحافظ روایت دختر سه ساله توی بیابون خداحافظ کتیبه و بیرقای حسین مصیبت و روضه های حسین مرغ دلم و هوای حسین خداحافظ روضه ها با شور سینه زنی آقا تو شهید بی کفنی تویی که فقط عشق منی ... محرم و صفر اَلوداع ، محرم و صفر اَلوداع
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ هدیه به امام رضا صلوات شور یا زمینه تلفیقی امام رضا شعرو سبک تلفیقی رضا نصابی به نفس کربلایی میلاد مجنونی سلام ای ضامن اهو ای اقای عطوفت ها خدا فرموده در محشر به دست توس شفاعت ها سلطان قلبم اگه نخوای من و امام رضا اواره می شم سلطان قلبم اگه بی افتم از چشات دیگه بیچاره می شم تو حرم تو شلوغی ها می شنوی عرض حاجت ها هر کسی زائرت می شه دیده از تو عنایت ها سلطان قلبم یادمه مادرم من و به دست تو سپردش سلطان قلبم وقتی که اولین دفه من و حرم اوردش با خاک تربتت اقا درامیخته اجابت ها چقدر دست تو داده به زائرها زیارت ها سلطان قلبم بنویس اربعین برای من یه کربلارو سلطان قلبم بزار بازم ببینه چشم من گنبد طلارو رضا نصابی