eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروهء من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشهء مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه، گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم!؟ پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنهء شش ماهه اصغر داشتم پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین با همین پروندهء سنگین و این بار گناه می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو ذکر بر لب، تیر بر دل، اشک بر صورت روان داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّهء "ذبح عظیم" و آیهء "قالوا بلى" آیهء قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنهء آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» ** «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍✋ 🌼 اَمَنْ یُجیبْ...بخوان برایمـ حالِ دلم اضطراری است! در این دنیای شلوغ و هزار رنگ دل خوشم .... ▫️به بودنت.. ▫️داشتنت.. کاش می دانستم!!؟😔 این ندیدنت کی ..به پایان می رسد؟ تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤برنام حُسینْ ◾️وکَربَلایش صَلَواتْ 🖤برنام ابوالفَضْل ◾️و وَفایَشْ صَلَواتْ 🖤براَهْلِ حَرَمْ ◾️به حَقِّ زَهراء(س)صَلَواتْ 🖤برجمله یِ یاوران مُولا صَلَوات 🖤 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🖤 🥀🍃
😔 کاش پای دل من هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد آری؛ آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امید که از دوست ندایی برسد تا اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا به پنجۀ راهب.. و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ صلی الله علیک یا اباعبدالله .. کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ .. بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را "منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت *هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...* به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را *قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..* خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت شاعر : حسن لطفی *هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر .. @majmaozakerine
|⇦•اي میهمان بی بدن.. سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي از بزم این جماعت مهمان کش آمدي با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید .. دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر در کسوت مسیح به مهمانی آمدی وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت *شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان ...* اين دير كربلا شده قرباني ات شوم قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت رأست چنين شده است چه كردند با تنت تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار از هر چه هست زخمي داري به يادگار با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي از وضع نامرتب رگهاي گردنت پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت "زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله 🔉 هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت رو است سر نیزه فقط سر دیدم... ▪️روضه شب شانزدهم ماه محرم 🎤 حجت الاسلام شب و روز هفدهم محرم هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند ‍ ع حجت الاسلام میرزامحمدی @majmaozakerine
❣﷽❣ 🔹 ⚫️ 🔹 ‍ روضه سر بسته تر بهتره ناله پیوسته تر بهتره وقتیکه روضه دختره روضه خون خسته تر بهتره ای سادات میبخشید که روضه سنگینه چشمای سه ساله دیگه تار میبینه لال بشه روضه خونه رقیه سیلی برده امون رقیه 🔹یا رقیه رقیه رقیه روضه خون گفتومن زار زدم هی سرمرو به دیوار زدم یاد بی بی خودم رو توی روضه کوچه بزار زدم ای سادات میبخشید که روضه مکشوفه خاکستر میریختن رو سرش تو کوفه لال بشه روضه خون رقیه داره لکنت زبون رقیه 🔹یا رقیه رقیه رقیه روضه خون عمه قافله روضه هم روضه فاصله وای اگه دختری نیمه شب گم شه با پای پر آبله ای سادات میبخشید که این روضه داغه افتاده سه ساله با سر از رو ناقه لال بشه روضه خون رقیه مرده با تازیونه رقیه 🔹یا رقیه رقیه رقیه 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ▪️ ▪️ چرا هیشکی نمیفهمه خرابه جای دختر نیست چشای هیچکسی قد چشای دخترت تر نیست خرابه خیلی بی رحمه میترسم ازشب تارت خلاصه آخرش توخواب سرت میریزه دیوارش خدا مرگم بده دورت بگردم من ازمهمون پذیرایی نکردم خدامرگم بده رنگم پریده توبابای منی سربریده خدامرگم بده آروم ندارم سرت روروی دامنم میزارم ▪️ابتا ابتا من الذی ایتمنی بخواب امشب روکه فردا باید باهم بریم بازار ببینم می‌خری واسم لباس روشن گلدار بخواب امشب روکه فردا خودت دنیامو میسازی منوبازی ندادهیچ کس بریم تو کوچه ها بازی خداخیرت بده بابای خسته میشه نازم کنی دلم شکسته😭 خداخیرت بده که خیلی مردی خوش اومدی ولی بوسم نکردی😭 خداخیرت بده بمون کنارم که نگن دخترا بابا ندارم😭 ▪️ابتا ابتا من الذی ایتمنی تموم آسمون آروم به دنبال سرت بودم با اینکه توی هرمنزل کنار خواهرت بودم میبینی کار دنیارو تورو دیدن که تو تشتی همه گفتن سفررفتی چرااینجوری برگشتی خداصبرم بده سنگ صبورم تومجلس یزیدشکست غرورم خداصبرم بده دردم همینه خدا صبرش بده آه از سکینه خدا صبرم بده دیگه بریدم توی بزم حرام چیا شنیدم 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 س😭😭 محمدرضا بذری @majmaozakerine
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام ⚫️ هیئت احرار الحسین علیه السلام ۹۶ 🔻 * شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲ بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان) خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن، کف زدن،( بزن) کف زدن پای سر (دست بزن) کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست) دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟ حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💭🌾🖇 نکنه مدیون خودت بشی چشمی که برای سالار شهیدان، اشک ریخته ارزشش خیلی بیشتر از اینه که همه چیز رو ببینه مواظب چشم های حسینیت باش خراب‌شون نکن🙃✔️ 🏴
دوشنبه های امام حسنی(ع) و امام حسینی(ع) عالمی طائر دربار شه بی کفن است آفتابیست که روشنگر هر انجمن است این حسینی که زداغش دل وجان پرمحن است هر دوشنبه به خدا زائر قبر حسن است
final mix.mp3
21.02M
دلی که شد امام حسنی..... با نواے: حاج محمود کریمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@majmaozakerine