#•خوشا به پنجۀ راهب..
#روضه و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
"منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
شاعر : حسن لطفی
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
#حاج_محمد_طاهری
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
هدایت شده از روضه دفتری
#روضه_جانسوز_امام_سجاد_ع
◾️خنده برپاره گریبانی ما میکردن
◾️خوب آماده ی مهمانی مان میکردن
◾️پشت دروازه ساعات معطل ماندیم
بزاریداینجور روضه بخونم،حسینیاچیزی به ته محرم نمونده،چهارپنج شب دیگه دوباره التماس های یکساله شروع میشه،اگه زنده باشیم محرموببینیم دورهم جمع بشیم گریه کنیم،ان شالله محرم دیگه مدینه توحرم امام حسن برای امام سجادگریه کنیم
@roze_daftari
◾️هرجاسخن اززینب ودروازه شام است
◾️ساکت به تماشاننشینیدحرام است
◾️سرهاکه رسیدس به بازارهمه
◾️پرسندبه هم پس سرعباس کدام است
حسین.....😭😭😭
غلامش اومدکنارامام سجاد،سال هاازکربلاگذشته
آب میدیدگریه میکرد،میگفت باباموتشنه کشتن،سرسفره میومدغدابخوره گریه میکرداگه توکوچه وبازارجوون بغل بابامیدیدگریه میکرد،اگه بچه کوچولوبغل زنی میدیدگریه میکرداگه دخترکوچولومیدیدگریه میکرد،اگه میدیدچادری خاکی شده گریه میکرد،اگه میدیدبازارشلوعه گریه میکرداگه میدیددارن گوسفندذبح میکنندگریه میکرد،گریه میکرد،غلامش اومدصدازدآقاچراانقدرگریه میکنی شماخانواده صبری،صبرچشمه ش ازوجودشماست چراانقدرگریه میکنی حضرت دوباره گریه کردسه بارفرمودافت برتو....چرااقا ؟یعقوب پیغمبریه لباس پاره خون آلودبراش آوردن میدونست یوسفش زنده ست ولی انقدرگریه کردتاسوی چشمت روازدست دادولی من که دیدم بدن بابام، برادرام ،عموهام ،عمه زاده هام (پیراهنش نه هاا) بدناشون پاره پاره روی خاک گرم کربلا ،همه اینوروگفتم برای یه خط ویه حرف
گفت آقاکربلاکشتن چراشماهی میگیدالشام الشام الشام..
فرمودتوکربلابه بدن های اهل بیت جسارت کردن ولی توشام به ناموس ماجسارت شداخه نبودی یه سرطناب به بازوی من یه سرطناب روبه بازوی عمه جانم زینب این بچه هارو مابین ما بسته بودن
🌴 واردبزم شرابم کردن
🌴 زین جسارت هاکبابم کردن
حسین .....😭
🥀روزهاناله وشب هاگریه
🥀ارث جامانده زهراگریه
🥀دردبسیارومداواگریه
🥀 آب میخوردولی باگریه
🥀گریه برآب وضویش میریخت
تاوضومیگرفت میگفت اینقدربه بابام آب ندادن
خون دل برسرورویش میریخت
🥀گریه برشاه شهیدان خوب است
🥀گریه برکشته عریان خوب است
گریه بردامن طفلان خوب است
گریه برآن لب ودندان خوب است
خواسته هرسحرش گریه کند
درفراق پدرش گریه کند
گریه برناله آن دخترهااا
@roze_daftari
اخه دختراگوشه گوشه بیابون یاعموعموکردن یاباباباباکردن جوابش چیشدباتازیانه
این ناله رونزاریدتودلتون بمونه مگه اربعین نمیخوان بریم کربلا بسم الله
حسین 😭😭😭
🥀گریه برناله آن دخترها
🥀گریه برشیون آن مادرها
🥀گریه برغارت انگشترها
🥀گریه برواشدن معجرها
حسین 😭😭😭
رنگ مهتاب زمینش،میزد
دیدن آب زمینش میزد
تاامام سجادبه اسارت گرفتن اول کاری کردن سرامام سجادروتراشیدن..میدونی چرا؟چون برده هاروسرشون میتراشیدن
🥀گریه برناقه نشسته سخت است
🥀گریه باگردن بسته سخت است
🥀گریه باپیکرخسته سخت است
🥀گریه بابال شکسته سخت است
🥀گریه خوب هست که هرشب باشد..چرا؟
🥀گریه برچادرزینب باشد
حسین..😭😭😭
🌴آنکه راهست پیاده نکشید
🌴تشنه رابرلب باده نکشید
🌴طفل رااین همه ساده نکشید
🌴ذبح راآب نداده نکشید
🌴هیچ کس آب به گودال نبرد
🌴پدرم ذبح شده وآب نخورد
بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭..
دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه
ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم
ناله زنا بسم الله،..
دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم
دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست
بلندبگوحسین😭😭😭
زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی...
یتیمی دردبی درمون یتیمی😭
یتیمی خاری دوران یتیمی😭
الهی طفل بی بابانباشه😭
اگرباشه تواین صحرانباشه😭
باشه بابایادت باشه
اخرشم نیومدی
قول داده بودی که بیای
حسین.....غریب مادرحسین😭
#سلامتی_و_فرج_امام_زمان_صلوات
#روضه_دفتری👇
@roze_daftari
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
@majmaozakerine
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_محسن_عرب_خالقی
@majmaozakerine
روضه جانسوز شهر شام وحضرتِ رقیه سلام الله علیها _
_سید مجید بنی فاطمه
🔴➖⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️➖🔴
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
چرا که دخترت کوتاه قد بود ...
مرا پایِ سر عباس می زد
کسی که زجر دادن را بلد بود ...
در این یک هفته مشکل در نمازم
ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود
*یعنی بابا دندونام شکسته*
مرا در بزم نامحرم بردند
گمانم فقط یک خواب بد بود
در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم
هر آنکس که مرا آن روز زَد بود
شمردم زخم هایت را به خوابم
حدود یک هزار و هشتصد بود
همان خشتی که هر شب بالشم شد
که می دانست که سنگ لحد بود
*یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....*
حسین ....
#روضه
#حضرت_رقیه س
#شام
بنی فاطمه
@majmaozakerine
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام 12
#با_حسین_علیه_السلام 387
#با_محرم 150
🔵⚪️ بیستممحرم دفنبدن مبارک #حضرت_جون_علیهالسلام
.
👈🏼👈🏼 در روز بیستم محرم جمعى ازبنى اسد بدن جناب جون راپيدا كردند درحالى كه #صورتش_نورانى وبدنش معطر بود و او رادفن كردند.
و ازجهتی که اراده خدا چنین بوده که شهداء کربلا را امام سجاد علیهالسلام نماز بخوانند ودفن بفرمایند.
بنابه قاعده برای دفن این شهید نیز امام به کربلا آمدند همانطور که در #دوازدهم آمده بودند.
🔸جناب جون را اميرالمؤمنين عليهالسلام به ۱۵۰دينار خريد و به ابوذر بخشيد. او با حضرت ابوذر به #ربذه رفت و بعداز جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد ودر خدمت اميرالمؤمنين و سپس در محضر امام مجتبى عليهماالسلام و بعد درخدمت سیدالشهداء بود تا با کاروان حضرت به كربلا آمد.
🔸هنگامى كه جنگ در عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسين عليه السلام آمد وبراى #ميدان رفتن اجازه خواست.
امام فرمودند: دراين سفر به #عافيت وسلامتى همراه ما بودى! اكنون خويشتن را بخاطر ما مبتلا مساز.
جون خود رابر قدمهاى مبارک امام حسين عليهالسلام انداخت وبوسيد وگفت: اى پسر رسول خدا، هنگامى كه شما در #راحتى وآسايش بوديد من #كاسه_ليس شمابودم، وحال كه به بلا گرفتار هستيد شمارا رها كنم؟
آقاى من، #بوى من بد است وشرافت خانوادگى هم ندارم ونيز رنگ من #سياه است.
#يااباعبدالله لطف فرموده مرا بهشتى نمائيد تا بويم خوش و #شرافت_خانوادگى بدست آورم و روسفيد شوم. من ازشما جدا نمیشوم تاخون سياه من باخون شما خانواده #مخلوط گردد.
جون میگفت و گريه میكرد بحدى كه امام حسين عليه السلام گريستند واجازه فرمودند.
🔸 با آنكه پيرمردى ۹۰ساله بود، ولى بچهها درحرم بااو انس فراوانى داشتند. به كنار خيمهها براى خداحافظى و طلب حلاليت آمد، ولی صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف اورا گرفتند. وداعی #شبیه به #وداع خود ارباب شد. هريک رابه زبانى ساكت كرد وبه خيمهها فرستاد ومانند شيرى #غضبناک روى به آن قوم ناپاک كرد.
جنگ نمايانى نمود و عدهای را بدرک واصل کرد.
تاآنكه اطراف اورا گرفتند و زخمهاى فراوانى به او زدند. هنگامى كه روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
🔸 ازبركت دعاى حضرت روى #غلام مانند ماه تمام درخشيد وبوى عطر ازپیکرش بلند شد. چنانكه وقتى بدن اورا بعد از ۱۰روز پيدا كردند صورتش منور و بويش معطر بود.
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
@majmaozakerine
#درس_های_عاشورا
⚫️دید شیطانی، انسان را رجیم میکند
🏴خدای تعالی به همهی ملائکه امر فرمود که آدم را سجده کنند. همه سجده کردند الا یک نفر. الا ابلیس که ابا کرد و سجده نکرد.
#حسادت کرد گفت: 🏴خدایا، چرا من باید او را سجده کنم درحالیکه «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»📚(اعراف/١٢)، مرا از آتش خلق کردی و او را از خاک.
▪️در عالم خلقت رتبهی آتش بالاتر از خاک است.
▪️این دیدِ شیطانی است.
▪️اگر دیدِ تو هم مثل او شود تو هم رجیم و از رحمت خدا رانده میشوی.
▪️تو هم مورد لعن قرار میگیری.
▪️افرادی که در زیارت #عاشورا لعنشان میکنیم از کجا به این مرتبهی نازلِ خلقت رسیدند که همهی بندگان از اینها بیزارند؛
▪️ولی اگر در مسیر اصلی حرکت میکردند و از مربیان خودشان مفارقتی ایجاد نمیکردند به این حال و روز مبتلا نمیشدند.
▪️اینها هم میتوانستند انسانهای بهشتی باشند و در زیارت عاشورا بر آنها سلام بفرستند.
💠استاد حاج آقا زعفریزاده
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج🙏
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#درس_های_عاشورا
⚫️قویشدن روح حیوانی، انسان را به کجا میکشاند
▪️کار روح حیوانی این است که انسان را دنبال شهوات میکشاند. #شهوت شکم، شهوت جنسی، شهوت میل به بقا. این شهوات در انسان شکل گرفته و قدرت میگیرد. به جایی میرسد که 🏴«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ»
📚(جاثیه/٢٣)خدایش میشود هوای نفسش، زنش، شکمش، شغلش، پول و مادیاتش. دیگر چیزی نمیفهمد.
▪️یک حیوان، تمام تلاشش این است که در دنیا بهتر زندگی کند.
▪️دنبال رشد روحی و ملکوتی نیست.
از معنویت چیزی نمیفهمد.
▪️انسانی که در دنیا غرق شد، زرق و برق دنیا چشم دلش را میزند و رشد در جنبههای ملکی، آرزویش میشود. این هم دیگر هیچ چیز نمیفهمد.
▪️پست میگذارد که یعنی چه 🏴امام حسین علیهالسّلام ١۴٠٠ سال پیش کشته شده و الان شما دارید عزاداری میکنید؟!
▪️ولی شما که میفهمی جانت را هم برای زیارت 🏴امام حسین علیهالسّلام میدهی.
💠استاد حاج آقا زعفریزاده
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج🙏
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🍁🎊 شور زیبا_ فراق کربلا_اربعین_ حاج ابوذر بیوکافی🍁🎊
🍂🍁🍂🍁🍂🍁
منو ابر بهاری کن
بازم اشکامو جاری کن
ببین این چشم خشکیده
واسه چشمام یه کاری کن
یهکاری کن که امسال زندگیم پُرِ صفا باشه
یهکاری کن که امسال بینمون برو بیا باشه
یهکاری کن که امسال قسمتم یه کربلا باشه
کرببلا، منو میکِشیام بهکجا بهکجا
کرببلا، منو میکُشیام بهخدا بهخدا
دلمو مثل دریا کن
غمی دارم مداوا کن
بهروی قبر ششگوشه
چشای بستهمو وا کن
یهکاری کن که امسال لحظههام با روضهها باشه
یهکاری کن که امسال مقصدم سوی خدا باشه
یهکاری کن که امسال فکر تو تو سر ما باشه
کرببلا، منو میکِشیام بهکجا بهکجا
کرببلا، منو میکُشیام بهخدا بهخدا
بیقرارم یه کاری کن
گرفتارم یه کاری کن
که فقط توی این دنیا
تو رو دارم یه کاری کن
یهکاری کن که امسال از غمت آقا رها باشم
یهکاری کن که امسال نوکرِ امام رضا باشم
یهکاری کن که امسال اربعین کرببلا باشم
کرببلا، منو میکِشیام بهکجا بهکجا
کرببلا، منو میکُشیام بهخدا بهخدا
🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#حاج_ابوذر_بیوکافی
#ایام_محرم
#ایام_صفر
#اربعین
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
آروم آروم بخون و فقط تصورش کن😭
قشنگ ترین لحظه توی این دنیا...
بهت بگن بيا بريم کربلا...
وسط بين الحرمين سلام بدی...
ندونی بری حرم عباس يا حسين...
پای برهنه تو بينالحرمين راه بيافتی...
برسی ورودی حرم عباس...
پشت در حرم بشينی و سلام بدی...
باچشم پر اشک اذن دخول بخونی...😭
بلند شی و بری روبروی ضريح بايستی...
سرتو بندازی پايين و باخجالت بگی فکر نميکردم بياريم حرم...😔😭
به حضرت عباس ع بگی خيلی آقایی...
بری يه بوسه به ضريح بزنی و اشک بریزی...
بيای عقبتر و يه زيارت بخونی...
بهش بگی اجازه ميدی برم پابوس داداشت...😭😭😭
دوباره پابرهنه تو بينالحرمين راه بيفتی و زير لب بگی"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"...😭😭😭😭
اشک...😭😭😭😭
برسی ورودی حرم و ناخودآگاه بشینی رو زمين دست برسينه سلام بدی...
اشک...😭😭
از بابالقبله وارد حرم بشی...
نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
خجالت زده ای...
چشمت بيفته به قتله گاه...
از عشق حسين مجنون بشی...
آخر روضه رو درک کنی...
يه دل سير گريه کنی...😭😭
يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردی...
آروم آروم باسر کج بری جلو ضريح.
😭😭😭😭
الهی به حق سه ساله ی کربلا هر چه زودتر زیارت شش گوشه نصیبمون بشه
🙏🙏التماس دعای فرج دوستان🙏🙏
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
4_6039358273176470884(1).mp3
3.22M
🌹میزند آتش به قلبم ماجرای نیزهها...
با نوای محمود کریمی
#واحد
🏴ویژه شهادت امام سجاد(علیه السلام)
🌹🌹🌹
4_5992351595583507080.mp3
6.31M
⏯ #شور احساسی #اربعین
🍃توی روضهات میاد اشکام
🍃یه تصویره جلو چشمام
🎤 #ابوذر_بیوکافی
👌فوق زیبا
@majmaozakerine
4_5938456589311675038.mp3
5.7M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴تشنه و گرسنه بودی شدیدا
🌴التماس خواهرت رو ندیدن
🎤 #حسن_عطایی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
4_5974357314700839378.mp3
2.29M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴با که گویم درد دل با آه و سوز
🌴آنچه آمد بر سرم در یک نصف روز
🎤 #محمدرضاطاهری
⏯ #واحد
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
4_5859369366465808888.mp3
8.39M
❣﷽❣
❣#استودیویی_امام_حسین_ع
❣#آقای_پویانفر
❣#آقای_هلالی
❣️نوکریامو اشک چشامو
❣️خراب کردم همه سینه زنیامو
❣️بگو چی کار کنم که بشنوی صدامو
❣️حق داری انداختی عقب کرببلامو
❣️رو بر نگردون از من یا حسین
❣️عفوا یا حسین عفوا یا حسین
❣️شرمندتم من قلبا یا حسین
❣️عفوا یا حسین عفوا یا حسین
❣️بی حرف و حدیث دوست دارم
❣️روی قلبم بنویس دوست دارم
❣️هیشکی مثل تو نیست
❣️دوست دارم دوست دارم
❣️ته رویای منه کربلا
❣️علت اشکای منه کربلا
❣️خونه آقای منه کربلا
❣️کربلا کربلا کربلا
❣️بال و پرم باش تاج سرم باش
❣️به یاد من شبای جمعه تو حرم باش
❣️فکر جواز کربلای مادرم باش
❣️تو موکبای اربعین منتظرم باش
❣️رو بر نگردون از من یا حسین
❣️عفوا یا حسین عفوا یا حسین
❣️شرمندتم من قلبا یا حسین
❣️عفوا یا حسین عفوا یا حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5859369366465808887.mp3
4.41M
❣﷽❣
❣#سینه_زنی_امام_حسین_ع
❣#شور
❣#آقای_هلالی
مگه یادت میره نوکریامو
مگه یادت میره اشک چشامو
مگه یادت میره سلام رو به کربلامو
برا من که شدم نوکرت آقا
مادری میکنه مادرت آقا
منو دوسم داری مثه علی اکبرت آقا
به خدا تربتت مهر نمازه
یا حسین گفتنم راز و نیازه
مثل حر اومدم میدونم آغوش تو بازه
یه نفس زندگی بی تو محاله
به تو داده خدا ما رو حواله
آرزومه بیام من اربعینت همه ساله
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
💚السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ الْحُسَيْن💚
💔هرروز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را
💚تـا روبروے گنبدتـان می دهم سلام
💔هرجاڪه صحبٺ ازتـو شدو ذڪرخیرتو
💚دستم به سینه،عرض ادب ڪردم،احترام
💖تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
💚آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
💖
💔السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
💔وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
💔وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
💔وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
بِسمِ الله الرّحمن الرّحیم
تقویم روز
امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۸ شهریور ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 30 August 2021
قمری: الإثنين، 21 محرم 1443
امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️13 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️28 روز تا اربعین حسینی
▪️36 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️37 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
#خرابه_شام_مجلس_یزید
تایپ و ویرایش کربلایی حسین کریم زاده
بخش اوّل
زادهء ناپاکِ بُوسفیان شَقی و فتنه کار
عامل قتل و جنایت حاکم بی قید و عار
منشأ شَر و فَساد صحنه های روزگار
مُنکرِ آیات قرآن خَصمِ ختم الّانبیاء
دشمنِ سر سخت و خونخوار علی المُرتضی
مردمِ دنیائیله دنیا کیمی همرنگیدی
مکریده اَمرا عاصیدن پُر مَکر و پر نیرنگیدی
اتقیا سیر و سلوکندن اونون دل تنگیدی
نُطفه سی اَرذَل طلیقیدی نه که آزادیدی
مادرِ ناپاکی هندِ آکل الاکبادیدی
ثانی نون عصرینده اولدی شامِ شومه حُکمران
بال و پر وئردی او کَرکس سیرته اهلِ جهان
کامیاب ایتدی او رُوبه خصلتی دورِ زمان
یاره مقصودین آلوب آغوشی نه اجلالیله
قصر خضرانی ایدوب اِحداث بیت الَمالیله
قلبدن اوغلی یزیده بسکه خاطر خواه یدی
گر چه رفتار قَبیح یندن اونون آگاه یدی
بیر جوان هرزه و لایعقَل و گمراه یدی
سعی ایدوردی بیر بیله موجود و پست و ناتوان
کشورِ پهناورِ اِسلامه اولسون حُکمران
ناز و نعمتله یزید اولدی همیشه کامکار
عمرِ نحسیندن کچوب تا که ایگرمی بش بهار
قلبینی عشق اُرِینب ایلدی بی اختیار
زورقِ جسمی اولوب دریای عشقه ته نشین
پیچ و تابه سالدی اَعضاسین بو عشق آتشین
گوندوزی غم غصّه سیندن ایلدی عزمِ شکار
هر گیجه ترتیب وئردی مجلسِ رقص و قمار
صُبحه تک جام شرابیله اولوب دمساز و یار
ماه رویان دمشقین درک ایدوب دور وصلتین
مرز بیهوشیده تاپدی زندگینون لذّتین
اوغلونون گوردی معاویّه اولور فسقی عَلن
عشق آتش زا ائدوب قلبین گرفتارِ مُحن
نقش طرح ایتدی خلاص ائتسون اونی اندیشه دن
اعتراض ائتدی حسین هند اوغلونون اقدامی نه
قویمادی دوشسون حجاز آهوسی مَکرون دامنه
نقش برآب اولدی یکسر نقشهء دربارِ شام
دائما بو حادثه قیلدی یزیدی تلخ کام
نفسی تحریک ایلدی آلسُون حسیندن اِنتقام
سرورِ آزادهء احراری ناکام ایلسون
روزگاری آغلادوبدی تا اوزون رام ایلسون
هجرتون آتمش بیرینده عاشرِ شهرالَحرام
یُومِ حشر و رستخیزِ عترتِ خیرالانام
پاک قانلار کربلا صحراسین ائتدی لعل فام
زینتِ آغوشِ پیغمبر فروغ آسمان
جان وئروب جانانینه تاپدی حیاتِ جاویدان
ماجرای صحنه کُشتار دَشت نِینوا
یا شکست ظاهری پروردهء خیرالنّسا
ثبت اولوب تاریخده پیروزی بی اِنتها
رویدادیندن یزیدِ بی حیا مجذوب اوُلوب
ایله فکر ائتدی حسینِ فاطمه مَغلوب اولوب
ایستدی پاتخت نه جبراً پیمبر عترتین
اقتداریندن ایده حالی دمشقین ملتین
دل ملول ایتدی حریمِ کبریا جمعی یتین
یوردی بُرجِ ناقه ده بُرجِ شَرف اولدوز لارین
چکدی بازاره علیَِّ المُرتضانون قزلارین
اوّل ماه صفرده کاروان کربلا
موکبِ حُزن آورِ پژمردهء آلعبا
وارد شام اولدی شامی ایلدی ماتم سرا
حس وجدان مردمون تَحریک اِیدوب افکارینی
قابل لعنت یزیدون بُلدیلر رفتارینی
مهد عشقی که دمشق آدیله وار آوازه سی
عقلی مات ائتمشدی تزئیناتنون اندازه سی
چوخ بزنمشدی ولی ساعت اولان دروازه سی
مرد و زن صوتِ دَف و طنبوریله دَم سازیدی
رقص و آوازون سسی شهره طنین اَندازیدی
کوچه و بازاره نصب اولموشدی زیبا پرده لر
شادکام و خرمِ خندانی دی افسرده لر
یوز ایگرمی پرچمیله جنگجو سرکرده لر
جنگجویانِ عراقی پیشواز ائتمشدیلر
خولی و شمر و سَنانون دیدنه گئتمشدیلر
آز قالوردی ظهر اولا دوتدی هوانی گرد و خاک
آسمانِ شهریده خورشید اولوب اَندوه ناک
سینهء گرد و غباری کاروان ایلوبدی چاک
طبل و شیپورین صداسی شهری سالدی لرزیه
هیبت مخصوص یله لشگر چاتوب دروازیه
زینبون ناگه عیان اولدی پَریشان دسته سی
گلشن حقّون بیر عده طایر پَر بسته سی
اِفتخارِ کایناتون آهوان خسته سی
زُهره زَهرا بتولون صاحب عِصمت قزلّاری
گویدن اَنمیشدی یِره گویا گویون اوُلدوز لاری
بیر اوجا نِیده سرِ آزاد مردِ روزگار
عشقبازِ صادق و جان پَرور پَرودگار
عصرونون یحیاسی دور گویا قزل طَشت آختارار
یوز گوزی تپراق مَحاسن مولری خُونباری دور
کاوران عشقه شَخصاً کاروان سالاری دور
دشمنِ شیرِ خدا بیر شخص ابراهیم نام
دوستدارِ آلِ بُوسفانیدی فاسِق مَرام
جَنگ خونینی جَملدن اولمیشدی تلخ کام
آتشِ بُغض و عنادیله قزشدی سینه سی
اِنتقامه سوق ایدوب دور کینهء دیرینه سی
ناقۀ زین العباده ایلدی نزدیک اوزون
هرزه قُؤلرتک آچوب دور آغزینی یومدی گوزین
ریشخندیله تکلم قیلدی بی معنی سوزون
بیر سُوال ایتدی سُوالون متنی نامطلوب دور
سؤیله کیم یابن الحسن غالبدی کیم مَغلوب دور
حضرت سجاد هُمای رَحمت و عرش آشیان
قلبنون اَعماقنه یوز ویردی بو سوزدن تکان
قیلدی فرمایش دایان ویرسون مؤذنلر اذان
اَحمد و مَحمود آدی آفاقه سالسون طَنطَنه
غالب و مغلوب همین ساعت ثَبوت اوُلسون سنه
ادامه دارد
#انور_اردبیلی
#خرابه_شام_مجلس_یزید
بخش دوّم
تایپ و ویرایش کربلایی حسین کریم زاده
راضیوق روزِ ازلدن خلقتون تقدیری نه
دلخوشوق دامِ وِلانون نالهء شبگیری نه
نه حقاتله باخورسان بوینمون زنجیری نه
رَهروانِ راهِ حقوخ سیز ولی اهلِ مَجاز
سیزده هر قَدری ستم وار بیزده وار آغوشِ باز
مطلبی درک اِیت تعمّق ایله ای نازک خلیم
اهلِ مَعناسن تفکر عالمینده ور قدم
نقطه نقطه مجلسین عکسین نشان وِرسین قَلم
عصر وقتیده یولون یورقونلاری شُوریده حال
قصرِ خَضرایه قولی باغلی تاپوپ دور اِنتقال
وهلهء اوّل یزیدون سال نظر درباری نه
قصرِ خَضرانون تماشا قیل در و دیواری نه
داخلِ قصر اوُل ورود اِیله بیوک تالاری نه
مَسند و قالیله تالارون کَفی الوان دور
چِلچراغِ شُعله وَر سَقفندن آویزان دور
مُختلف شخص یله تالارون دولوب سر تا سری
اَجنبی دولت لرون برجسته شخصیت لری
اَلّیدن آرتوق رِجالِ لشگری و کشوری
سر شناسانِ قَبایل سرکِشان و باج گیر
بیر نچه نصرانیِ آگه دل و روشن ضَمیر
صدرِ تالاره قُویوبلار کُرسی گُوهر نشان
تکیه ایلوب دور او تخته سُرخ صورت بیر جوان
آبله آثاری درک ایلر یوزی نه هر باخان
قد بلند و جُثه نخوت قلب ایوی تاریک دور
غرقهء غرقاب نخوت قلب اِئوی تاریک دور
سبز رنگ عَمامه سی باشدا خلافت مظهری
جامه زربفتله مستور اولوب دور پیکری
کتفده آبی رَدا بیلده مُرصع خنجری
فاقدِ وَقر و اُبهت فکر و عقلی ناتوان
مارتک دوشمش اَلینده پیچ و تا به خِیزران
پشتِ تختنده ایکی جانی غلامِ روسیاه
هر بیری گیمش لباس ابریشمی و راه راه
مَجلسون اَعضاسی نه هیبتله اِیلولر نگاه
اللّرینده قبضه شمشیر جُوهر دار و تیز
ساکت و صامت دوربلار ایلمولر جَست و خیز
تخته نزدیک اَگلشوب دور بیر نچه صاحب کلام
اهل ذُوق و شاعرانِ ویژهء دربارِ شام
جمله سینده اَخطلِ میخواره و فاسق مَرام
شاعرِ هَزیان سرا و هرزهء شهر حَلب
هم پیالیدی یزیدیله بو عِده روز و شب
اگلشوب بیرعِده فکریله بیر عِده شادمان
انظباط مجلسی پوزدی هَیا هُو ناگهان
ضمن تعظیمی یزیدون حاجبی اِیتدی بیان
گتدیلر قصره کَسلمش باشلاری سر نیزده
دخترانِ مُرتضای دِل مَلول و غَمزده
یوز ویروب قلبِ یزیده شادی بی اِنتها
صادرِ فَرمان نامعقول اِیدوب اوُل بی حَیا
صحنده قالسون رِئوس کُشتگان کربلا
سرخوشام آمالیمون پیمانه سین سرشار اِیدون
اَهل بیتیله حسینی وارد تالار اِیدون
مجلسه قویدی قَدم ناگه ایکی خدمتگزار
اَلده زر سینی گتورمش اوّلی تصویر کار
دوّمی اَلده کَسوک باش یوز گوزون دوتمش غُبار
زلف نامیزانی تک اَفکار نامیزان اِیدوب
ظلم اَلی گویا گُلِ آویزی آویزان اِیدوب
حامل سینی قویوب دور سینینی اوّل یِره
دوّمی اوندا مکان وِیردی او رَأس اَطهره
مجلسه حُکم سُکوت اوُلدی بو غَملی مَنظره
لرزیه دوشدی بَدنلرده ستونِ مُهره لر
سینه لر گرم آهیله دولدی دوتولدی چِهره لر
وارد اولدی تازه دَن بَزمه ایکی شمشیر دار
زِشت رو و سُرخ مو نامرد مَردِ روزگار
عُنصر صورت سیاه و ناقواره نابِکار
بو ایکی خون خواریله سولمشدی زَهرا گللّری
شمر دور خولی حسینون قان تُوکَن قاتللّری
سینینون صاق و صُولوندا دور دولار مَسرور حال
صحنهء تالاریده خاموشیدی یکسر رِجال
گوزلری اما کَسوک باشه باخوردی اِتصال
تختون اوستنده یزیده اَل ویروب شُور نِشاط
عَصر فرعونین جَری اِیتدی او فرعونی بساط
گلشنِ عصرِ حریفین درک اِیدوب دور ریشه کَن
باده نوش اِیتدی نچه پیمانه اوُل پیمان شِکن
مغزینه تأثیر اِیدوب گرم اوُلدی سرتاسر بدن
دزدِ ناموس و تَجاوز کاریدی اوُل بی حَیا
مَصدرِ اِسلامیده اِسلامه ووردی پشت پا
مظهر شَهوت اوتوز اوُچ سنده فاسق جوان
منعکس اولدی خیالینده اونون کچمش زمان
قلبی نه عشق اُرِینَب غفلتاً وِیردی تکان
سینی زَرده رَقیبین درک اِیدوب آشفته مو
خیزرانیله پریشان زُلفین اِیتدی زیر و رو
اِی حسین اِبن علی گوردون نجه تقدیری سن
قویمادون تحصیل وَصلت اِیلیم عشقیمله من
اِیلدوم اَما سنی عالمده مَحروم هر ندن
اوغلووی قارداشوی بیر بیر اَلوندن آلمشام
گزدیرب اَطفالوی چوللّرده جاندان سالمشام
چاتمادی عالمده اِقبالون منیم اِقبالی مه
دائما سن رَشک آپاردون قصریمه اِجلالی مه
اگلشوب دوردون تَعرض اِیلدون اَعمالی مه
حَمد اولا مَعبودی مه اولدی تفاقون زیر و رو
من آپاردوم جاه و عَزت سن آپاردون آرزو
یاوه گولر تک بیر عِده یاوه سوز اِتدی بیان
غیظیله مظلوم اِمامون لبلّرین قیلدی نشان
نَحس اَلنده قُوزانوب اَندی فَنر تک خیزران
کامین آلدوقجا اِیدوردی زَمزَمه اوُل زِشت خو
آلِ بُو سفیانه تُوهین اِیلین لبلّردی بو
خیزران تعظیم اِیدوب اوُپدی لبِ خون باریدن
یارینه سس ویردی یاری مجلس اَغیاریدن
یاندیران بیر سس اوجالدی گوشه تالاریدن
اِی مِنا و مَکه نون اوُغلی عزیزیم جان حسین
سرگذشتون اِیلدی یَحیالری حِیران حسین
ادامه دارد
#انور_اردبیلی
#روضه_اربعین
در حیرتم که بی تو چه سان زنده مانده ام
عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود
ده روزه ي فراق تو ، عمري به ما گذشت
يك عمر بود هجر تو ، يك اربعين نبود
حسین
باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر
دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی
.
ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه
بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی
معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده
ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی
سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی
شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی
ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن
تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی
قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا
یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی
کوینگون الدن آلمشام من
بو قبرون اوسته سالمشام من
دور گور نجه قوجالمشام من
یانیرام من
غسلون ویرنده صبر و طاقت
اندازه دن گچدی جنایت
غساله یاندی بی نهایت
یانیرام من
سویلوب چراغ عمرون
ظلمیله سوندوروبلر
معلوم اولان بو طفلی
الرده اولدوروبلر
لای لای رقیه لای لای
#روضه_اربعین
از من به غیر این تن تیره نمانده است
شمع دلم ز هجر تو شد قطره قطره آب
هرکس بقدر آه دلش داغ دیده است
اما قسم به جان تو وای از دل رباب
کارم تمام شد همه جا شد حسینیه
با دستهای بسته خواهر تو کرده انقلاب
یر یوزونده هانسی بیر یر بیله قارداش دلربادی
روضه رضوانیدن بالادی آدی کربلادی
قلبیلر گر کاه فرض اولسا مزارون کهربادی
کربلانی گورمین یتمز جهاندا کامه قارداش
قبریوه چوخلار گلر اولسون قسم ذات خدایه
بیر بئله زوار قارداش بیرده گلمز کربلایه
خادمین من زائرین ئوز قیزلارون دور باخ صفایه
بوینی چینینده اوخور اوغلون زیارتنامه قارداش