روضه امام رضا علیه السلام
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید
دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد
بروی دست گرفتم مگر شما بخرید
جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....
هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،
خدا کند همه شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....
غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند
اگر بفکر خریدید آشنا بخرید
اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید
امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...
نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:"لااله الا الله"، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....
{یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا
حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است}
مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....
{روی قولت حساب کرده دلم
وقت مرگم بیا امام رضا}
امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..
{غریب گیر آوردنت
با لب تشنه کشتنت
رو خاکا کشیدنت
به زور نیزه بردنت....}
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود
تا چشمارو وا کرد دید" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ"
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند:" کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ..." وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...
هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین
متن مداحی روضه شهادت امام رضا از سید رضا نریمانی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
*
مزن آتش به جان ای نور عینم
مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم
چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟
حسینم وا حسینم وا حسینم
*
سرشته از غم زهرا گِلش بود
نگاه تار زینب قاتلش بود
نیفتاد از لبش نام حسینش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود ...
***
... ولی زینب چه با احساس می خواند
از آن بُهبوهه ی حساس می خواند
کنار قبر زهرا نیمه ی شب
چقدر از غیرت عباس می خواند
#برگشت_کاروان_به_مدینه
4_5951703148920834346.mp3
1.85M
❣﷽❣
➖#بازگشت_کاروان_به_مدینه
➖#آقای_فطرس
➖#سنتی
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
▪️#بازگشت_کاروان_به_مدینه
▪️#آقای_فطرس
▪️#پیشنهادم 👌👌
وای از دل من مادر
وای غم کینه
مادر نظری مادر آمدم مدينه
در کرب و بلا ماند
نورِ هر دو عينت
من آمدم اما
جا مانده حسينت
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
من جسم برادر را
سر بریده ديدم
يك بوسه ز رگهای
خون چکیده چيدم
وای از آن وداع و
واي از غمِ اين دل
روی سینه جایِ
چکمه های قاتل
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
بر جسم و تنم مانده
آثار کبودی
وای از سفر شام و
بازار يهودي
از بسکه جفا دیدم
مُردم از اسارت
من بودم و نامحرم
دشنام و جسارت
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
نه پرده نشين بودم
نه پشتِ نقابي
گه كنج خرابه من
گه بزمِ شرابي
از غصه خمیدم
اشک من روان بود
چون که ساربانم
خولی و سنان بود
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
(حسن ثابت جو)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5783150438744326569.mp3
2.02M
روضه امام رضا
سید رضا نریمانی
@majmaozakerine
⚜️🍂⚜️ #قسمت_پایانی ذکر مصیبت شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا علیه السلام_30 صفر-سید رضا نریمانی⚜️🍂⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
*یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........*
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود
*تا چشمارو وا کرد دید" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ"*
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
شاعر : موسی علیمرادی
* همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند:" کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ..." وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...*
هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
*این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین...*
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
☑️
#روضه اقا رسول الله ص
اه وصد وا ویلتا یا رسول الله
فاطمه صا حب عزا ست یا رسول الله
رحمت اللعا لمین رفته از عالم
درجهان زد رحلتش شعله های غم
محشری بر پا شده یارسول الله
مرتضی تنها شده یا رسول الله
اه وصد واویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزاست یا رسول الله
سرزنید باداغ دل لا له صحرا
تا شوددردشت غم همدم زهرا
سایه ی لطف پدر یار سول الله
رفتزهرارا زسر یا رسول الله
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزا یارسول الله
دانه دانه اشک غم بررخش ریزد
نا له ی یاابتا ازدلش خیزد
قامتش خمیده است یارسول الله
خون جگر گردیده است یارسول الله
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صا حب عزلست یارسول الله
چشم حق بین علی اشک ریزان است
خنده دیگر ازلب اوگریزان است
اشک غم ریزد علی زین غم عظما
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزاست یا رسول الله
ای مدینه شهر دین کورسول الله
یا امیرالمومنین کورسول الله
السلام علیک یارسول الله ازهمین جادلها را روانه مدینه کنیم ای مدینه رفته ها تا نام مدینه میاد دلها منقلب میشه چشم سرتو ببند. چشم دل تو واکن. تومدینه توخانه ی اقا رسول الله یک نگاه بخانه ی غم گرفته ی رسول الله شب یتیمی امت اسلام. است شب یتیمی فاطمه زهراست امشب هم نا له بشیم بازهرا برای تنها ایی علی گریه کنیم بعد از رحلت پیغمبر دیگر کینه هاشروع میشود اتش زدن در شروع میشود سیلی زدن شروع مبشود پهلو شکستن شروع میشوذ دست بستن شروع میشود
ای عاشقان مدینه زهرا کنار بستر بابا ازپدر بزرگوار پرستا ی میکند اشک می ریزد اره والله حق داره فاطمه گریه کنه اخه. در سن چهار سالگی مادر بزرگوار شو ازدست داد
بعد امرگ مادر همه ی امیدش به بابا بود
اقارسول الله فرمود دخترم اینقدر گریه نکن بابا دل ندارم اشک چشمان تو ببینم.
دخترم مکن گر یه دور بسترم بابا
نور دیده ام بابا. غم رسیده ام بابا
اه عزیزان مجلس نمی دونم.مصیبت فاطمه زهرا دل شمارا بیشتر به درد اورد.
یا رقیه ی سه ساله. در خرابه ی شام هر وقت می گفت بابا یا حسین کتکش می زدند. وقتی سر بریده ی بابا رو براش اوردن. باسربریده در دو دل می کرد می فر مود بابا
تابحال کجا بودی.
خوش امدی مسافر در کنج این خرابه
بیتو نفس کشیدن بابابرام عذابه
ازضرب تا زیانه دیکه دارم می میرم
وقتی میخوام بلند شم
به پهلو دست می گیرم
چشام رمق نداره من چی بگم زدردم
بادستای کبودم دنبال تو می گردم
بابا حسین کجا ای مردم من از جدا ای
بابا فراق باب وسنگ اهل شام و خنده ی دشمن
من اخر کودکم این بار سنگین است بردوشم
همیشه طفل کوچک جا دراغوش پدر دارد
من ویران نشین باشد سر بابا دراغوشم
بابا
دشمنت کشت ولی نور توخاموش نشد
اری ان نور که خاموش نشود نور خداست
التماس دعا
@majmaozakerine
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
آمدم از سفر، مدینه سلام
خسته و خون جگر مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیده ای با چه حال رفتم من
وقت رفتن غرورِ من دیدی
آن شکوهِ عبورِ من دیدی
محملم پرده داشت یادت هست؟
جای دستی نداشت یادت هست
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پرده دارم بود
علی اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت
کاروان آیه های کوثر داشت
روی دامان رباب اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چنین که برگشته
با غمِ عالمین آمده ام
کن نظر بی حسین آمده ام
ای مدینه خمیده برگشتم
زار و محنت کشیده بر گشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر سرِ دست پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست ناله ها کردم
دست بر سر تو را صدا کردم
از حرم سویِ او دویدم من
هر چه نادیدنی ست دیدم من
من غروبی پر از بلا دیدم
شاه را زیر دست و پا دیدم
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
پسر تو ز زین اسب افتاد
ضربه هایِ عمود کار دستش داد
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
#برگشت_کاروان_به_مدینه
▪️🎤 روضه شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا(ع)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید
نشسته اید دو دل اینچنین چرا؟ بخرید
سه روز نه! همه ی عمر معتکف شدم
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید
دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد
بروی دست گرفتم مگر شما بخرید
▪️جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....
هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،*
خدا کند همه شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
▪️برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....*
غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند
اگر بفکر خریدید آشنا بخرید
▪️اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....*
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید
▪️امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...
نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:"لااله الا الله"، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....*
{یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا
حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است}
*مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....*
{روی قولت حساب کرده دلم
وقت مرگم بیا امام رضا}
▪️امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..*
{غریب گیر آوردنت
با لب تشنه کشتنت
رو خاکا کشیدنت
به زور نیزه بردنت....}
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..
سید پوریا هاشمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه
#امام_رضا
@majmaozakerine
4_5798424600874320507.m4a
6.04M
▪️🎤مناجات با امام رضا
🔷🔷🔷🔷▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دل من تنگه برا حرم امام رضا
میخوام از اونجا برم تا به صحن کربلا
دوست دارم بشینمو حرمو نگاه کنم
بعد دیدن حرم آقامو صدا کنم
صدای نقاره ها دل من رو میبره
آره آقای من از همه عالم برترِ
چشم بینا نمیخوام چشم قلبمو دارم
این آقا شفا میده هر کسیو تو حرم
قلب من برای او گاه و بی گاه میزنه
آهای اهل کهکشون مشهدش عشق منه
کافیه نگام کنه تا که من فداش بشم
دوست دارم هر روزِ من جزو زائراش بشم
میخوام از مشهد تو تا به کربلا برم
آقاجون منو بخر قربون شما برم
خود تو گفتی بهم گریه تو غم حسین
تموم آرزوهام فدای سر حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
1. سبط رسول ص.mp3
10.99M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#مرحوم_کافی
سبط رسول و پور بتول
که ذوالجلال بنامید
#شهادت_امام_حسن #هفتم_صفر
1. متن روضه.pdf
364.5K
#پی_دی_اف pdf
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#مرحوم_کافی
سبط رسول و پور بتول
که ذوالجلال بنامید
.
#بازگشت_به_مدینه
تا کاروان غم زده برگشت از سفر
پیچید بین شهر پیمبر چنین خبر
گفتا بشیر گریه کنان و به شورُ شین
بر گشته آل احمد مختار بی حسین
ام البنین چو این خبر تلخ را شنید
بی تاب سوی قافله ی عاشقان دوید
میگشت بین قافله دنبال زینبش
با ذکر یا حسین که افتاده برلبش
در پیش چشم زینب مظلومه میگداخت
اما چه حیف زینب خود را نمیشناخت
گفتا صدای خسته به او دل غمین منم
دنبال زینب آمدی؟ ام البنین منم
من زینبم که داغ مرا پیر کرده است
مویم سپید کرد و زمین گیر کرده است
ام البنین ز سینه بر آورد آه سرد
رو کَند و مو کشید و فغان کرد و گریه کرد
گفتا تو زینبی بخدا نیست باورم
بی بی چقدر پیر شدی خاک بر سرم
بی بی بگو کجاست پس آن نور عین من
تاج سرم عزیز دلم کو حسین من
جان چهار شیر یل من فدای او
بی بی چقدر کرده دل من هوای او
زینب به گریه گفت حسینم غریب بود
وقتی که بین طایفه ای نانجیب بود
لب تشنه پیش آب سرش ازقفا برید
پیش نگاه مضطرم آن بی حیا برید
ام البنین زِ ناله ی زینب زِ هوش رفت
جانش رسید یک دفعه بر لب زِ هوش رفت
عالیه رجبی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
....__________________________
.
10379.mp3
1.22M
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
شعر مداحی امام زمان (عج) | قالب زمزمه | تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
متن شعر
امام زمان (عج)
زمزمه
@majmaozakerine
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته
آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن
تو رو به اضطرار زینب،بیا آقا
به قلب بی قرار زینب،بیا آقا
به غربت مزار زینب،بیا آقا
تو رو به لکنت رقیه بیا آقا
به زخم صورت رقیه بیا آقا
تو رو به غربت رقیه،بیا آقا
دوباره باز،گدا در انتظار لطف شاهِ
حاجت من،از تو فقط یه گوشه ی نگاهِ
امشب فقط،امید من به دستای کریمت
دستی بگیر از منی که پرونده ام سیاهِ
به مشک پاره ی علمدار،بیا آقا
تو رو به اون دو چشم خون بار،بیا اقا
به طفل تشنه تشنه بین گهوار،بیا آقا
تو رو به شاه بین گودال بیا آقا
تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا
به مادری که رفته از حال،بیا آقا
من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل
آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن
تو رو به قلب زار حیدر،بیا آقا
به چهره ی کبود مادر،بیا آقا
تو رو به خون میخ رو در،بیا آقا
تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا
به محسن به خون نشسته بیا آقا
به حرمت دو دست بسته ، بیا آقا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه – حضرت زینب(س) ـــ محمدجواد غفورزاده(شفق)
مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم
ره آوردم بود اشکی که دامن دامن آوردم
مدینه! در برویم وا مکن چون یک جهان ماتم
نیاورد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم
مدینه، یک گلستان گُل اگر در کربلا بُردم
ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم
اگر موی سیاهم شد سپید از غم ولی شادم
که مظلومیت خود را گواهی روشن آوردم
اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست خرسندم
که پیروزی به کف در رزم با اهریمن آوردم
مدینه، این اسارت ها نشد سدّ رهم بنگر
چه ها با خطبه های خود به روز دشمن آوردم
مدینه، یوسُف آل علی را بردم و اکنون
اگر او را نیاوردم، از او پیراهن آوردم
مدینه، از بنی هاشم نگردد با خبر یک تن
که من از کوفه پیغام سرِ دور از تن آوردم
مدینه، گر به سویت زنده برگشتم مکن عیبم
که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم
**
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه ــــ پروانه نجاتی
عبا به روی سر انداخت سمت کوچه دوید
ورود قافله را از دهان شهر شنید
مسافران عزیزش ز راه می آیند
میان گریه چو ابر بهار می خندید
پس از تحمل یک انتظار جان فرسا
عصای حوصله اش روی کوچه می لغزید
نشان قافله را با نگاه مضطربش
میان همهمه ها می گذشت و می پرسید
میان زمزمه ها بوی مرگ می آمد
برای آن چه نباید شود کمی ترسید
بشیر! حرف بزن! از حسین می دانی
هزار ماه و ستاره فدای یک خورشید
خبر سریع تر از او ز کوچه ها می رفت
و بغض شهر در این سوگ بی کران ترکید
گرفت دست به پهلو، شکست، طوفان شد
به روی خاک نشست، ابر شد و خون بارید
***
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه ــــ حضرت رباب(س) ــــ مصطفی متولی
شکسته پشت غم از بار غصه های رباب
از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب
به سوز سینه ی گهواره داغ غم زده است
شرار زخم دل خون لای لای رباب
و تار صوتی آتش گرفته می فهمد
که آمده چه بلایی سر صدای رباب
برای کودکش آن قدر آه و ناله نکرد
که چشم مشک پر از اشک شد به جای رباب
به جان گریه ی شش ماهه روی دست حسین
کسی نریخته اشکی مگر به پای رباب
قنوت صبر گرفته برای حلق علی
خدا کند به اجابت رسد دعای رباب
میان هلهله ی چنگ و های و هوی رباب
سه شعبه زخم زد و ناله شد نوای رباب
و ناگهان پر و بال فرشته ها تر شد
به خون کشته ی مظلوم کربلای رباب
“رقیه” آمده از یک فرشته می پرسد
پیام تسلیت آورده ای برای رباب؟
و فکر می کنم آب فرات گِل شده است
که ریخته به سرش خاک، در عزای رباب
خدا به داد دل خاطرات او برسد
چه می کشند خیالات انزوای رباب
***
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه ــــ سیدهاشم وفایی
مدینه رو به سوی تو دوباره آوردم
به همرهم دل پر از شراره آوردم
مدینه باز مکن دربه روی من زیرا
ز کوی عشق غمی بی شماره آوردم
مدینه سوی تو این کاروان عاشق را
گهی پیاده و گاهی سواره آوردم
من این سفینۀ در خون نشسته را با خود
ز موج خیز بلا تا کناره آوردم
مدینه این چمن غنچه های پرپر را
ز زیر تیغ غم و سنگ و خاره آوردم
ستاره های شب افروز من به خون خفتند
کنون خبر ز شب بی ستاره آوردم
پس از شکفتن لبخند خون گرفتۀ عشق
خبر ز کودک و از گاهواره آوردم
در این رسالت عظمی، تمام عالم را
به پای خطبه خود بر نظاره آوردم
دلم ز غارت گلچین لبالب از خون است
اگر اشاره ای از گوشواره آوردم
اگر ز یوسف زهرا نشانه می طلبی
نشانه پیرهنی پاره پاره آوردم
«وفائی» ازغم و دردم اگر سخن گفتم
ز صد هزار سخن یک اشاره آوردم
:
مداحی_آنلاین_گریونه_چشای_عالم_محمود_کریمی.mp3
6.5M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴گریونه چشای عالم
🌴بی تابه سینه ی دنیا
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
@majmaozakerine
AUD-20210913-WA0056.mp3
3.01M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴اگه غریب ندیدی
🌴یه سر برو مدینه
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #شور
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine🔴
زمینه امام رضا (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخر محرم و صفر دوباره
دلمو تا مشهد الرضا آوردم
پیراهن مشکی و این شال عزامو
به امانات در حرم سپردم
خداحافظ خداحافظ نوحه خون و سینه زنها
خداحافظ خداحافظ اجرتون با خود آقا
یک خونم تو مشهد و یک خونم تو کربلا
اربابم حسین و سلطانم امام رضا
السلطان ابا الحسن...
هر کسی برات کربلا گرفته رفته
رفته مشهد از امام رضا گرفته
چه شلوغه کنار پنجره فولاد
گمونم باز یه مریض شفا گرفته
حرم این خونواده شده قبله برا مردم
توی ایران میدرخشن شاه چراغ و مشهد و قم
داره تاج سروری هر کی اینجا نوکره
مزد زائرای تو با موسی بن جعفره
السلطان ابا الحسن...
*دم سقا خونه تو یادم افتاد
تشنه لب رو خاکا دست و پا زدی تو
شبیه حسین و روضه جوونش علی اکبرت رو صدا زدی تو
سفره های این دو ماهه
جمع میشه با دست زهرا
کاش ببینم سال دیگه باز محرم رو ایشالا
یادت باشه که سه بار وعده دادی ای آقا
من که اومدم تو هم وقت مُردنم بیا
السلطان اباالحسن
🔳◼🔳
4_5888887989496448378.mp3
9.87M
#زمینه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
بانوای
#سیدمهدی_میرداماد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خدا را شکر که هر کی بپرسه ازم کجاییم
جواب من همیشه همینه امام رضائیم
جایی بیشتر نداره از حرمش آرامش
خود آقا میدونه این که چقدر میخوامش
دیگه چی می خوام اگه همین باشه بسه
توقبر وقیامت آقا به دادم میرسه
دیگه باید در آری از امشب پیرهن سیاهتو
می مونه چشم ای محرم یه سال به راه تو
پای عشق تو حسین جان به خدا میمونم
اجازه دادی برات گریه کنم ممنونم
ممنونم آقا جان همیشه از مادر تو
چون زهرا نوشته اسم منو نوکر تو
همه امیدم اینه که هستم براتو سینه زن
براتو کاشکی امسال میکردم ارباب بی کفن
میکشه عاشقتو داغ لب اتشانت
الهی من بمیرم واسه تن عریانت
میدونی که عمری داغ دل ما همینه
رَأسِت روی نیزه بدنت رو زمینه
الا و صلی الله علی الباکین علی الحسین
ابد ولله یا زهرا ماننسی حسینا
تا ابد به خدا یا زهرا ما حسینی هستیم
#آجرکاللهیاصاحبالزمان ..•🥀•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
2_470909366908748756.mp3
4.83M
#ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع)
#سنگین
#حاج محمد رضا بذری
من از شاه مدینه ، یوسف چاه مدینه
میخوام که گذرم بیفته به راه مدینه
براش غلغله می شه هرگذرگاه مدینه
شب و روزشو میکنه یکی ماه مدینه
طلب کردم رزق عالی
از دست این آقازاده ی مولی الموالی
با دست پر بر میگرده
هرکی بره پابوس حسن با دست خالی
«حسن بن علی» ۲
به تنهایی نمیشه، دلی دریایی نمیشه
گدایی تو بی رخصت بالایی نمیشه
گدای در خونه ت دیگه هرجایی نمیشه
ته عشقِ به تو ختمِ به رسوایی نمیشه
با تو آقا میشم بیمه
مهر تو همیشه سایه ی بالا سریمه
لطفت بی حد جد اندر جد
بیخود نمیگن حسن کریم بن الکریمه
«حسن بن علی» ۲
بیا دربدرم کن ، از غمت شعله ورم کن
کرمخونه تو عشق منو مشمول کرم کن
سحر ساحت عشقه منو اهل سحرم کن
سحرهایی که مهدی تو بقیعه خبرم کن
شمع شبهام سوزو سازم
ای سجده به خاک قدمت رکن نمازم
دیشب دیدم توی خوابم دارم
واسه صحن تو یه گلدسته می سازم
«حسن بن علی» ۲👇👇👇