4_5911151420626700722.mp3
1M
تک و شلاقی ابالفضلی ع
.................................
بگویید به عالم من ابالفضلییم
خدایی می بالم من ابالفضلییم
نوکری حساسم من ابالفضلییم
عاشق عباسم من ابالفضلییم
شکر خدا یه دل دارم جای علمداره
مست و خمار قد و بالای علمداره
در تب و تاب شور و شیدای علمداره
محو گل آن رخ زیبای علمداره
ای سروسامونم آرامش جونم
یا ابالفضل (2)
این دل دیوونه اسم تو می خونه
یا ابالفضل (2)
یاابوفاضل یا ابالفضل (3)
.............................
بگویید مکتبم همه عباسیه
ذکر روز و شبم همه عباسیه
آیه های مبین همه عباسیه
ذکر شور آفرین همه عباسیه
شکر خدا دارو ندار من تویی ارباب
خدا می دونه همه کار من تویی ارباب
تو هر غم و غصه قرار من تویی ارباب
پشت و پناه دل زار من تویی ارباب
ای همه افکارم عشق تو شد یارم
یا ابالفضل (2)
من بتو مدیونم تا ابد می مونم
یا ابالفضل (2)
یاابوفاضل یا ابالفضل (3)
.............................
موسوی
#سبک_محرم
#سبک۳۱۱
زنجیر زنی
حجت الاسلام میرزا محمدی _ (روضه حضرت رقیه سلام الله علیه خرابه شام)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
#روضه جانسوز و توسل به حضرت رقیه اسلام الله
@majmaozakerine
┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه
حسین........
من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ....
انقده بچهها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد...
حسین.......
حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا.....
*داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه*
بابای خوبم.....،حسین ........
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين......
#روضه جانسوز خرابه شام
┏━━━🔴😭😭😭🔴━━┓
@majmaozakerine
🔘روضه و مناجات جانسوز
_توسل حضرت حر علیه السلام_شب چهارم محرم قسمت پایانی_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی🔘
🎤"باب الحرم" اولين پایگاه متن روضه و اشعار مذهبی🎤
▪️◾️▪️◾️▪️
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي" خدایا این گناه باعث شده لباس ذلت و خواری به تن کنم ..."وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي" من با گناه خودمو دل مرده کردم" چی جوری زنده اش کنم؟ فرمود "فاحینی بتوبه من" هر کی اومد توبه کنه دست گداییشو بیاره بالا (خسته نشیا) فَبِعِزَّتِكَ لا اَجِدُ لِذُنُوبي غافِرا به خدا غیر از خودت آمرزنده ای سراغ ندارم .. فَوَا أَسَفَا مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي إِلَهِي إِنْ كَانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً اگه پشیمانی توبه حساب میشه وَ عِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمِينَ امروز اومدم بگم بعزت و جلالت من بد کردم پشیمانم ....
الهی العفو ....الهی العفو ....
▪️◾️▪️◾️▪️
از لشکر فاصله گرفت بعضیا نوشتن این سر و صورتشو خاک مالی کرد،بایدم اینجوری باشه چون این آقا پسر ابوترابه" اگه او پسر ترابه ما باید "کنت ترابا باشیم ..." چکمه های جنگیشو دور گردنش «َفَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» موسی اینجا کربلاست کفش هاتو در بیار وقتی به موسی اینجوری ندا میاد حرم ادب کرد؛ کفش هاشو دور گردنش انداخت ؛ هنوز داره نادمو پشیمون میاد ، حتی بعضی ها گفتن پسرشو صدا زد، گفت گریبان منو کشون کشون بگیر هَلْ يَرْجِعُ العَبْدُ الآبِقُ إلاّ إلي مَوْلاهُ” عبد فراری دم خونه ی آقاش نره کجا بره ....؟!!
تا روبروی ابی عبدالله قرار گرفت یه سوال کرد و یه جواب شمید آقا هـــــل لـــی مـــن تـــوبـه؟! فبکا بُکَاءً شَدِیداً ..." تو گریه هاش گفت آیا راه برگشتی برا من هست؟!! ابی عبدالله فرمود: "ارفع راسک" هر کی در خونه ی ما بیاد دیگه سر به زیر نیست ...."
▪️◾️▪️◾️▪️
حالا هر کی سربلندیش باورش شده بگه حسین ....... اجازه رو گرفت اما حسین کربلا رو با خواهرش شروع کرده؛ اذن زینبم لازمه،نه بالاتر از اذن امام ؛ نه؛ زینب حلقه ی اتصال به فاطمه ست " گفت آقا اجازه میدی برم سمت خیام و حرمت؟ قربون حیا کردنت برم ...." اینجا همه بنی هاشم هنوز زنده ان تو اجازه گرفتی ...." آخ نبودی اون ساعتی که تن بچه ها به لرزه افتاد،هرچی نگاه کردن دیدن بنی هاشمی باقی نمانده ...." یه نانجیب فریاد میزنه کیه خیمه هاشو بسوزونه ........" یکی هم داره فریاد میزنه کیه به بدن حسین اسب بتازونه ....." یکی هم داره بلند بلند تکبیر میگه ....." این زن و بچه شروع کردن به لرزیدن ،اومدن پیش عمه جان ، دیدن عمه هم مستأصله ...." اومد پیش زین العابدین، حضرت بی معطلی فرمود علیکن بالفرار ...
حسین .....
▪️◾️▪️◾️▪️
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام_محرم
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#مناجات_دعا
🏴🏴🏴🏴🏴
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 5 Moharram 1400.mp3
4.69M
|⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ...
#روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ...
#روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است
حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است
حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند
تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است
همیشه او به گدا کمتر از حَسَن میداد
که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است
هرآنکه شد حسنی، میشود حسینی پس
ببین که ریشهی هفتاد دو عَلَم حَسَن است
کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند
دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است
#شاعر حسن لطفی
"*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..."
آقایی که خودش کربلا نبود امام دو تادسته گلش رو فدای حسینکرد .....*
نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند
فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است
*اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو من چی ؟
عبدالله دید قاسم میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو بغلش کرد، گفت: فردا تو رو میکشن، دید عمو به قاسم گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد *
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشد
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
#شاعر حسن لطفی
*روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت...
شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه توکوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی "
شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...*
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه
زده به اون نیزه شکسته
هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن
انگار نمیرسه اصلا صدای من
گودال شاهده که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ این با عصا میزد
*افتاد بغل عمو، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین ....
وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...*
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نزدیک غمت ماه ماتمت
#استوری
کربلایی محمدفصولی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#استقبال_از_ماه_محرم
ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه اوج ماتمت می آید
ما در تب داغ و غم تو می سوزیم
چند روز دگر محرمت می آید
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#جمعههایانتظار
✨جمعه زیباست اگر کینه زدل پاک شود
مرغ دل همســــفر طائر افـــلاک شود
✨جمعه زیباست اگر پنجره ها وا گردد
چشم ها منتظر یوسف زهرا گــــردد
✨جمعه زیباست اگر دوست کنارم باشد
جان ناقابل من هــدیه بـــه یارم باشد
✨جمعه زیباست اگر باب گنه بسته شود
عالم از بند شیاطین زمان رسته شود
✨جمعه زیباست اگر عشق فراهم گردد
آخرین حجت حق هادی راهم گردد...
#اللهمعجللولیکالفرج
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#سلام_علی_آل_یاسین_ص
جمعه وُ غرقِ پریشانی شدم
بی تو همچون ابر بارانی شدم
پس بیا ای یوسفِ مصری که من_
از غمت یعقوبِ کنعانی شدم!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 06 Moharram 1400.mp3
5.22M
|⇦•هزار شکر سرم زیر پرچم ...
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•هزار شکر سرم زیر پرچم ...
#قسمت_اول / #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است
بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم
که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است
چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر
کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است
چقدر فاطمه میخواهدش کسی را که
کنارِ داغِ حسینش غمش غمِ حسن است
قسم به گریهکنانش که زود میبنم
قرار ما همه صحن معظمحسن است
#شاعر حسن لطفی
*میری حرم امام رضا سعی میکنی از باب الجواد وارد بشی، میگی امام رضا به اسم جوادش که میرسه کسی رو رد نمیکنه، به امام رضا میگی: جان جوادت منم از باب الجواد اومدم...
یعنی میشه !یه روز برم حرم امامحسن
بگم: آقا! من از بابُ القاسم اومدم ..
امام حسن، یه نگاه کرد بالا سرش دید حسین یه طرف، عباس یه طرف، زینب و امکلثوم یه طرف، نگاه کرد آروم شد یه لبخند رضایتی زد و نگاهکرد دید حسین داره به پهنای صورت اشک میریزه، صدا زد:"ما یَبکی یا اَخا!؟ "چرا داری گریه میکنی بالا بالاسرم؟ ابی عبدالله فرمود: چرا گریه نکنم؟ دارم بی برادر میشم، امامم رو دارم از دست میدم...
صدازد: حسینم گریه نکن، برادر! من دارم
میرم خیالم راحته زن وبچه ام در امانند، دارم میرم خیالم راحته بچه هام عمودارند....زینب خواهرم کنارشونه... اما حسینم! "لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَباعَبْدِاللهِ" همه ی چشمها برای توگریه میکنه، یه روزی میاد روز تو میشه... هیچروزی مثل روز تو نیست "مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها"....
حالا برگردیم کربلا.... تا قاسم به عموجانش گفت: شهادت "احلی مِنَ العسل" ابی عبدالله فرمود: آره عزیزِ برادرم! تو رو میکُشن، همه مردا
مون رو میکُشن... صدازد: قاسمم حتی به شیرخوار هم رحم نمیکنن...
گفت: عمو! یعنی لشکر دشمن تا خیمه ها هم میرسن؟ ابی عبدالله بغلش کرد "فِداکَ عَمُّکَ" عموت فدات بشه...
سه بار اباعبدالله، قاسم رو بغل کرده...
یه بار شب عاشورا بغل کرد، اون آغوش محبت از سر ذوق بود، یه بارم قبل از میدان رفتن بغلش کرد، وقتی دست خط باباش رو آورد، همچینکه ابی عبدالله سر نامه اش رو باز کرد یه مرتبه دید بوی مدینه میاد .."فغشی علیهما"انقدر گریه کردن که از حال رفتن...
اما بار آخر یه جور دیگه بغلش کرد، دوبار اولی که بغلش کرد پاهاش از زمین بلندتر شد اما بار آخر که بغلش کرد پاهاش رو زمین کشیده میشد ...*
دعوا سره یه نوجوونه
حمله هاشون چه بی امونه
مگه چیزی ازش می مونه
*چندتا شهید رو سنگ باران کردن، مثلا عابس رو سنگ باران کردن، دلیلش چی بود؟ کاری کرد دشمن تحقیر شد، بهشون برخورد، از رو لجاجت سنگش زدن، چیکار کرد! عابس اومد وسط میدون پیراهنش رو پاره کرد برهنه شد گفت: " حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی"
دیگه چه کسی رو سنگ باران کردن؟ حُر رو سنگ باران کردن، چرا حُر رو سنگ باران کردن؟! به خاطر اینکه حُر اینارو تحقیر کرده بود، تو ساعت آخر رفت تو بغل حسین به یزید و بنی امیه برخورد،به نامردی سنگ بارانش کرد
قاسم رو هم سنگ باران کردن، چرا!؟دیدن یه نووجون نه کلاه خود سرشه، نه پاش به رکاب میرسه...
وقتی اومد وسط میدونجوری رجز خوند حرص دشمن رو درآورد "إن تنکرونی فأنا ابن الحسنِ"من پسر حسنم ..بعد شمشیر برداشت ...تن به تن کسی حریف قاسمنشده...
یه مرتبه دیدن خیلی اوضاع داره خراب میشه نانجیب گفت: شلوغش کنید دورش حلقه بزنید، گرد وخاک کنید، سنگ باران کنید، بزارید چشاش دیگه نبینه، سنگ باران کردن این بچه رو...هول شد دست و پاش رو گم کرد، گرد وخاک بلند شد، وسط گرد و خاک یهو دید یه نیزه رفت تو پهلوش، تا اومد نیزه رو درآره یه نفر با شمشیر زد تو سرش، دیگه نتونست رو اسب بمونه از بالای اسب ...تا افتاد زمین
نانجیبا دیدن الان وقتشه، گفت: بگید اسبا بیان ..حسین.....*
انداختنش آه به روی خاکا
لگد زدن به پیکرش باچکمهاشون
صداش تو آسمونا پیچید
دل حسین تو خیمه لرزید
بالاسر اومد،اما چی دید..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#قسمت_پایانی / #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
*برا دونفر ابی عبدالله با سرعت اومد، این عبارت برا دو نفر اومده، عین باز شکاری، مثل تیری که پرتاب کنی...
یکی برا علی اکبر بود، یکی هم برا قاسم...
مقتل میگه: رسید بالا سَرِ قاسم، اما دید صدا میاد، اما خودش نیست، دید گرد و خاکِ، صداش میاد هی میگه عمو به دادم برس... اما دید بچه پیدا نیست، لذا صبر کرد یه ذره گرد و خاکخوابید، چی دید حسین؟ یه صحنه ای دید صدا گریه اش بلند شد... ابی عبدالله دید قاسم داره پاهاش رو روی زمین میکشه "كان الْغُلَامِ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْهِ"هی پاهاش رو میکشید روی زمین... هی میگفت: آخ سینه ام شکست؛ دست و پام خورد شد...
ابی عبدالله بغلش کرد نوازشش کرد، بوسیدش، هی میگفت: سینه ام ..
ابی عبدالله چیکار کنه؟ یه عبارتی داره فرمود: خیلی سخته برا عموت تو ازش کمک بخوای، نتونه کمکت کنه ...
میدونی چرا این دعارو همیشه سفارش میکنن؟"یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِالحُسَین "تا حالا به معنیش فکر کرده بودی؟ ای خدای حسین! به حق حسین؛ سینه حسین رو شفا بده...
یه بار این سینه، سینه شکستۀ قاسم رو بغل کرد،یه بار این سینه بدن اِرباً اِربای علی اکبر رو در آغوش گرفت، یه بار این سینه شده بود گهواره ی بچه اش...
داشت بچه اش رو تکون میداد، یه مرتبه تیر سه شعبه زدن ... سینه اش رو با سه شعبه سوراخ کردن، راضی نشدن، یه نفر با چکمه رفت رو سینه اش، بازم راضی نشدن، ده نفر اسباشون رو آوردن هی رفتن و اومدن ....حسین!
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 07 Moharram 1400.mp3
4.58M
|⇦•سر ظهر است و انتهای نبرد...
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•سر ظهر است و انتهای نبرد...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سر ظهر است و انتهای نبرد
همه جا پر شده صدای نبرد
پدرت خسته از بلای نبرد
اصغرم حاضری برای نبرد؟
*مگه نمیشنوی بابات داره میگه" هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی"مگهنمیشنوی بابات غریب شده وسط بیابون؟....*
یار شش ماهه ی پدر، اصغر
آبروی مرا بخر اصغر
نذر ام البنین چهار قمر
سهم لیلا برادرت اکبر
زینب آورده بود هر دو پسر
نجمه هم داده پاره های جگر
نذر من هم تویی، تو تاج سرم
همه ی هستی ام برو پسرم
*بچه رو داد دست زینب، همچین که اومد بچه رو بده دست خانوم، نگاه آخر رو کرد، میدونست دیگه علی برنمیگرده، همچین که بچه رو داد دست عمه اش آروم دَرِ گوشش گفت:...*
از کف و هلهله نترس برو
این همه ولوله! نترس برو
از صف قافله نترس برو
مادر از حرمله نترس برو
تو نشانش بده علی هستی
با همین سن کم یلی هستی
*بچه رو بُرد، همه وجود رباب رفت، نوشتن بچه که رفت خودش رفت ته خیمه نشست دستاشو برد بالا ...*
به دلم غم نشاندی اصغر من
به چه روزم کشاندی اصغر من
زود رفتی نماندی اصغر من
رجز گریه خواندی اصغر من
هق هق ات مثل نغمه ی تکبیر
تو و یک جنگ تن به تن با تیر
*تو همینحال وهوا بود داشت تو خیمه با خودش نجوا میکرد، یه مرتبه دید بیرون خیمه ولوله شده، یه مرتبه شنید صدای گریه بچه ها بلند شده ،همهمه شده چه خبره ؟!*
دلهره دارد این دلم چه شده ؟
می شود غصه قاتلم چه شده ؟
به سر آمد تحملم چه شده ؟
چه خبرشد؟ بگو ! گلم چه شده ؟
پدر پیر تو چرا برگشت ؟
یک قدم آمد و دو تا برگشت ؟
پدرت دست و پاش می لرزد
بغض کرده صداش می لرزد
اشک بر گونه هاش می لرزد
چیست زیر عباش می لرزد؟
می کشد روی تو عبا چه کند؟
می رود پشت خیمه ها چه کند؟
*هرجوری بود با زینب خودش رو رسوند بالاسر علی نشست، نوشتن جلو ابی عبدالله گریه نکرد شکایت نکرد فقط نگاه کرد ...*
گریه های مرا تو نشنیدی؟
تو که از مادرت نرنجیدی؟
پاشو اصغر بگو که بخشیدی!
تو چرا زیر خاک خوابیدی؟
ترسم از اینکه زیر و روت کنند
با سر نیزه جستجوت کنند
هستی مادر تو را بردند
زیور خواهر تو را بردند
آخرش پیکر تو را بردند
روی نیزه سر تو را بردند
باز هم مقصدِ عمو شده ای
روی نی هم قدِ عمو شده ای
#شاعر داوود رحیمی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین