eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
363 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_Haftegi_000625 (2).mp3
28.77M
مناجات ⚫️ (ع)⚫️ 🔹 ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۰🔹 ▫️ هیئت فدائیان حسین (ع) اصفهان▫️ 🔸 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی @majmaozakerine
📋 غارت‌زده منم که برادری چون تو رو از دست میدم *بخش اول صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امشب ابی‌عبدالله میگه هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش کشیده بیرون. نشست کنار کفن شروع کرد حرف بزنه. گفت داداش! غارت‌زده ره اونی نمیگن که مالش رو بردن‌. غارت‌زده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم داداش!اما این جمله خیلی آشناست. آخه آخرین باری نبود که ابی‌عبدالله تیر از تو پیکر می‌کشید. ابی‌عبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود. کنار نهر علقمه هم اومد نشست بغل برادرش عباس یکی یکی این تیر‌ها رو از تو بدن عباسش درمیاورد. یهو عباس یه نگاه بهش کرد گفت حسینم! خون‌ها رو از جلو چشن‌هام پاک کن. بذار یه‌بار دیگه ببینمت داداش! اونجا هم گفت داداش غارت‌زده منم که دارم تو رو از دست میدم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 من درست می‌بینم؟ آسمان مدینه دود شده؟ *بخش دوم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خودش(امام حسن علیه‌السلام) به عبدالزهرا فرمود: عبدالزهرا! اینجوری برام روضه بخون! اون‌روزی که دستم تو دست مادرم بود داشتم از کوچه‌ها رد میشدم؛ همچین که جلو راه مادرش رو گرفتن؛ همچین که اون نامرد تو گوش مادرم زد؛ مادر ما خودش رو یکم جمع و جور کرد گفت: پسرم! من درست می‌بینم؟ آسمان مدینه دود شده؟ گونه‌ام درد میکند مادر! تو ببین صورتم کبود شده؟ تو که دیدی چه ضربه‌ای خوردم!مادرت را ببین چه مظلوم است! درد را می‌شود تحمل کرد،تو ببین جای دست معلوم است؟ قبل از اینکه به این محل برسیم،خانه از دور دست پیدا بود جان مادر! ببین کجا هستیم!خانه ما همین طرف‌ها بود حالت از حال‌من وخیم‌تر است،ضربه روحی بدی خوردی مادرت را ببخش! میدانم، بین کوچه بجای من مُردی حسنم حال‌و روز خوشی ندارد، حال‌روز تو بهتر از من نیست لب ببند و نگو چه رخ داده، روضه‌ی ما دوتا به گفتن نیست روضه اینجا تمام شد شاید،خانه مرتضی ولی روضه‌است اینکه مجبور میشوم مِن‌بعد، روبگیرم من از علی روضه‌است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 به جوون مادرم،ازت نمیگذرم *بخش سوم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جوون مادرم،ازت نمیگذرم بردار پات‌و از چادر مادرم! حیف که قدت ازم، نامرد بلندتره برو یکم عقب، ناموس حیدره غیرت مگه نداری؟ حرمتش‌و نگه دار مگه نمیبینی که، با سر خورد به دیوار چه ضربه ای زدی که، شکسته زیر ابروش کُشتی مادرم رو، ضربه نزن به پهلوش! خوونه از اینوره، کجا داری میری؟ می‌کُشی تا دست به پهلو میگیری مادر توروخدا،بلند شو از زمین بگو مددعلی،امیرمومنین
📋 بد زدنت! جلو چشای حسنت *بخش چهارم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بد زدنت! جلو چشای حسنت ناحلة الجسم شدی و،چقدر میلرزه بدنت! من ایستاده بودم،دیدم که دَر افتاد حسن ناله میزد، بابا! مادر افتاد تو افتاده بودی، در هم رو زانو دیدم هرکی رد شد لگد زد به پهلو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fadaeian_Haftegi_000625 (3) (1).mp3
34.12M
⚫️ (ع)⚫️ 🔹 ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۰🔹 ▫️ هیئت فدائیان حسین (ع) اصفهان▫️ 🔸 با نوای کربلایی سید رضا نریمانی🔸 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صل علی سیدنا المصطفی خاتمه سلسله انبیا رحمت محض خدا بخشش بی انتها جان و دل مرتضی تاب و تب حضرت خیر النسا نام بلندش به لب مجتبی هستی خون خدا ما کجا لطف زبانزد کجا دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا خاک قدمهای محمد کجا گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است گرچه علی از همه دنیا سر است یک تنه یک لشکر است فاتح بدر و جمل و خیبر است حضرت حیدر خودش گفته علی بنده پیغمبر است سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله تمام هستی زهرا رسول الله نگات مشکل گشایی کرد چشات کار خدایی کرد دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد **** حرمت محبوب خداوند چه آسان شکست تا سر پیغمبر از سنگ حسودان شکست همدل زهرا و هم گوهر دندان شکست گرچه بلا پشت بلا می رسید باز امانت به سر شانه خود می کشید دیده این دهر دگر مثل محمد ندید او که در این راه دین جان خودش را گذاشت بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت چند صباحی گذشت کوچه پر از نعره مردم شد و صحبت آوردن هیزن شد و ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و آینه مصطفی زیر قدمها شکست چند صباحی گذشت بر سر سجاده خون بوتراب چهره اش از خون سرش شد خضاب با همه غصه و اندوه و غم بی حساب از قفس روزگار جان علی پر کشید چند صباحی گذشت زهر گریبان حسن را گرفت قوت دستان حسن را گرفت آه ولی داغ همان کوچه ها جان حسن را گرفت چند صباحی گذشت رفت غریبانه به میدان حسین با لب عطشان حسین بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین آه جدا شد سرش آه دل خواهرش اشک روان از نظر دخترش رفته به یغما همه پیکرش دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش تک و تنها حسین تو در این صحرا حسین تو لب تشنه لب دریا حسین تو دل زینب به شور افتاد سرش از تن که دور افتاد سری که عاقبت کنج تنور افتاد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ #‍زمزمه_و_مصیبت_شهادت_امام_حسن_مجتبی ع "نزن که مادرم جوونه نامرد نزن که بی گناهه نزن عزادار باباشه نزن دلش اسیر اهه خیلی سخت بود دیدم که مادر خورد زمین با سر افتاد دختر ختم المرسلین می سوختم با دل امیرالمؤمنین نزن که مادرم جوونه نامرد نزن که بی گناهه نزن عزادار باباشه نزن مادر من پا به ماهه خیلی سخت بود دیدم که مادر خورد زمین با سر افتاد دختر ختم المرسلین می سوختم با دل امیرالمؤمنین گفتم برو نامرد عقب تر مگه خودت ناموس نداری ای بی حیا چشماتو واکن ببین پاتو کجا میذاری ای وای ای وای رو چادرش پاتو نذار ای وای ای وای از سر راه برو کنار ای وای ای وای ببین سرش خورد به دیوار تمام عمر اسیر بلای در بودی از آن جماعت نامرد خون جگر بودی از آن مسیر که افتاد مادرت پیشت چنان غریب چهل سال رهگذر بودی )هروقت از کوچه رد میشد روی یه نقطه از زمین که میدید روی زمین می‌نشست سلمان میگه شب غسل این خانم در خانه نشسته بودم دیدم نودل شب در خانه را میزنن تادرروباز کردم دیدم امام حسنه سر به دیوار گذاشته داره های های گریه می‌کنه چی شده حسن جان گفت صدا زد سلمان بدو بیا کمک پدرمون سلمان میگه اومدم تو دل شب خونه ی مولا دیدم چه خبره حسین یه طرف نشسته زینب یه طرف امیرالمومنین سراندر پاخاکیه همچین که منو دید منو بغلم کرد سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد اینا را گفتم برا این یه جمله فیض ببرند همه ی شهدا وامواتمون سلمان میگه کمک علی کردم زیر این تابوت را گرفتیم آرام آرام بلند کردیم بعزت وشرف لا اله الا الله. اما یه نقطه از کوچه که رسیدم دیدم امام حسن زمین نشست دستاش @majmaozakerine
دنیا اگه کویر باشه کویر دریا حسینیه است تعجب نکنید مرده زنده میشود اینجا حسینیه است اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین با وضو وارد شوید میکده مست می طلب مستِ مست با سبو وارد شوید انبیا جمع اند اینجا جانم جانم اولیا جمع اند اینجا جانم جانم چشمتو وا کن ای دل ای دل شهدا جمع اند اینجا جانم جانم جانم به حسین چیای این عالم جانم به نوشته های رو پرچم
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) همراه با آموزش مداحی اولین وفعال ترین گروه درایتا👌😍 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪السَّلامُ عَلَیْکَ یاامام حسن مجتبی 🕯صحن و حرم و گنبد ▪️و گلدستـه نداری 🕯بر روی کسی ▪️خانۀ در بسته نداری 🕯آنقدر غریبـی که ▪️ در ایام شهــادت 🕯در هیچ خیـابان ▪️علم و دسته نداری 🕯شهادت کریم اهل بیت ▪امام حسن مجتبی تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚫روضه_امام حسن مجتبی(ع)گریز اسرای دشت کربلا_حجت الاسلام پناهیان⚫️ ◾️🔲◾️ اومد امام حسن مجتبی(ع) رو دید تو مسجد النبی؛آشنا نبود اهل مدینه نبود،گفت:این آقا کیه؟چقدر تو دل بروئه،چه شخصیت جذابی داره،لااله الا الله...کاش معرفی نکرده بودند امام حسن رو...گفتند: این حسن بن علی بن ابی طالبِ،گفت:ها این پسر علیِ،من علی رو خودم ندیدم نفرینش بکنم،لعنش کنم،برم لعن و نفرین و ناسزام رو به پسرش بگم؛آخه نامرد تا الان داشتی تعریفش رو میکردی،چقدر قسی القلبی!اومد نشست روبرو امام حسن مجتبی؛نامرد سیر امام حسن رو ناسزا گفت؛کاش حضرت رو ناسزا میگفت؛شما هیئتی هستید میتونم همه ش رو براتون بگم؛اینقدر به باباش علی ناسزا گفت ... آقا امام حسن مجتبی چطور برخورد کرد؟فرمود:شما اهل اینجا نیستی، غریبی؟اهل شامی؟اصلا تعجب کرد؛آقا داره سوال جواب معمولی میکنه؛آقا فرمود خب اهل شام همه با ما اینطوری هستن؛اینجا جاو مکان که نداری؟رسم بود مردم که میرفتن مدینه زیارت،هتل و مسافرخونه که نبود؛هر کی خونه ش بزرگ تر بود بقیه رو جا میداد؛فرمود بیا بریم خونه ی من؛میگه همون موقع دوست داشتم زمین دهن باز کنه من رو ببلعه؛فرمود بریم،جا نداری؛من هی نگاش میکردم دلم میرفت؛اصلا نگاه به این نمیکرد که به ما چی گفتی!لحظه ی آخر اومدم بگم آقا،منو ببخش؛اصلا آقا نذاشت حرفم تموم بشه،فرمود:خب تو شام اینطوریه دیگه" خدا کنه این بچه ها و حضرت زینب رو شام نبرن"کوفه ببرن؛هر جای دیگه ببرن؛شام نبرن"وقتی امام زین العابدین تو شام فرمود من پسر پیغمبرم...آخه از اون اول که شام اومده تو جرگه ی اسلام،معاویه رو دیدن،به عنوان استاندار اونجا بوده؛اونم هی خودش رو جا زده به عنوان فامیل پیغمبر،گفتن مگه پیغمبر به غیر از معاویه و یزید و اینا فامیل دیگه ای هم داره؟! این جورینا مردم شام!جنگیدند با امیرالمومنین،چقدر معاویه سم پاشی کرده علیه حضرت،اصلا عجیبه,وقتی از امام زین العابدین پرسیدند کجا به شما سخت تر گذشت تو کل این مصائب؟فرموده باشند:امان از شام...شام" جاهای دیگه هرجا حضرت زینب با این بچه ها میرفتند بعضی از این جسارتا نمیشد؛همه میدونستن اینا بچه های پیغمبرن؛همه میدونستن اینا مسلمونن؛همه میدونستن بعضی رفتارا رو نباید با اینا بکنند،اینا برده نیستند خرید و فروش بشن؛اینا رو رعایت میکردند؛تو شام از این بی ادبی ها به دختر بچه های پیغمبر،به همسران اولیاء خدا خیلی کردن؛خیلی آتیش سوزوندن اهل شام‌‌‌...اون وقت الان میری تو شام،تو سوریه میگی مذهبتون چیه؟جالبه ها" الان که اوضاع به هم ریخته،ما بیست سال پیش رفته بودیم میگفتند ما نمیدونیم مذاهب سنی وشیعه،ما علوی هستیم؛ما فقط علی رو میشناسیم؛بابا شما مردم شامید کی دست شما رو گذاشت تو دست علی؟!میبرنت سر قبر یه دختر سه ساله؛وقتی علی بخواد قدرت نمایی بکنه این جوری وا؛حالا این اهلبیت،این بچه ها چطور اینا رو رام کردند؟! یه خبر کوچیک بدم" یکی ازسپاهیان یزید اومد گفت خدا لعنتت بکنه-خدا لعنتت بکنه رو من مثل تعزیه ها میگم-من میخوام یه حرفی بزنم اذیتم نکن،بذار حرف حق رو بزنم؛گفت:بگو کاریت ندارم؛تو این راه و نیمه راه هر چی بچه های حسین رو تازیانه زدیم یکیشون برنگشت یه کلمه حرف بد به ما بزنه،گریه کردند،زمین خوردند، باباشون رو صدا زدند،به دامن عمه پناه بردند اما حرف بد نزدند؛دل اهل شام رو بردند! آخرم وقتی اسرا آزاد شدند آقا زین العابدین صدا زد عمه جان زینب شما چه دستوری میدید؟چه کار کنیم؟زینب صدا زد عزیز برادرم ما تا به حال فرصت نکردیم گریه کنیم برای حسین،بگید یه سالنی به ما بدن از این خرابه دربیایم دوسه روز برای حسین گریه کنیم؛لااله الاالله...با همون گریه ها فتح کردند؛من که دلم نمیاد روضه ی حضرت رقیه رو بخونم میخوام از کنارش آرام عبور کنم؛یزید میگفت:اینا دارن شهر رو رو سر من خراب میکنند؛به زن و بچه خودش میگفت اینا شکست خورده اند گریه میکنند؛شما زن و بچه منید پیروز شدید برید با لباس فاخر بالاسرشون، دلشون رو بشکنید،کتک میزد همسرانش رو،برید این کارو بکنید، اینا میومدن با لباس فاخر کنار مجلس عزای زینب رد بشن،صدای گریه ی زینب و بچه های حسین رو میشنیدند،مینشستند خاک به سر خودشون میریختند لباس عزا میپوشیدند عزاداری میکردند؛هیئتیا اگر یه گریه کن بینتون نباشه چقدر قشنگ جاش رو خالی میکنید! جای اون سه ساله بین اینا خالیه،گاهی جای خالی این سه ساله رو به هم نشون میدن،اینقدر گریه میکنند...هرجورصلاح میدونی بایداسمشون دربیادکه بهشون وام بدیم نمیشه که. اسم درنیومده بشون بدیم حق ناس خوب نیست ماوامامونامیدیم ولی چون اعضامون کمند. دوماه. یه بار وام رامیدیم
متن اشعار دشتی امام حسن مجتبی ع تنش را با دم تکبیر بردند کنارش دست بر شمشیر بردند ملائک پیکر پاک حسن را به سوی فاطمه با تیر بردند * تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد * کشیدند از تن او تیرها را کسی پوشید روی مجتبی را شنیدم هاتفی از آسمان گفت گرفته سهم خود از کربلا را *** برای تو دلم دارد بهانه گرفت از آه من آتش زبانه به زیر لب حسین اینگونه می گفت الهی دفن می گشتی شبانه
چند بیت روضه مهمان ما باشید روضه امام حسن ع ▪️😭▪️ با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند اهلِ مدینه سر به سرت میگذاشتند گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند یک کوزه سَمّ کنارِ سرت میگذاشتند تنها ، غریب ، بی کس و آرام میروی از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی این زهر و دردِ سوختنت فرق میکند تو طرزِ دست و پا زدنت فرق میکند😭 تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست😭 تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست😭 گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد😭 بیرون بریز این جگرِ پاره پاره را😭 بیرون بریز غُصه یِ این گوشواره را زینب رسیده است بگو راهِ چاره را خونابه هایِ دورِ لبِ پُر شراره را😭 با مقنعه دهان تورا پاک میکند این خاکِ گیسوانِ تو را پاک میکند😭 خون لخته رویِ پیرُهنت ریخته شده آلاله وقت آمدنت ریخته شده😭 هفتاد تیر در بدنت ریخته شده هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده😭 دارد حسین پیشِ تو از حال میرود او از کنار تو تهِ گودال میرود😭 شکرِ خدا که پیرُهنت در نیامده با زور خاتمِ یمنت در نیامده😭 دیگر لباسهایِ تنت در نیامده یا چوبِ نیزه از دهنت در نیامده😭 شکرِ خدا که پیکرِ پاکِ تو پا نخورد سر نیزه ای میانهِ گلوی تو جا نخورد 😭😭😭😭😭😭😭 لعنت الله علی القوم الظالمین 🏴 🕌   @majmaozakerine
Hossein Sib Sorkhi-CHe bi haram che ba haram 128.mp3
3.36M
چه بی حرم چه با حرم میگیره دستمو زهرا مادرم دنیا که هیچ تو محشرم میگیره دستمو زهرا مادرم به فدای مادری که هوای بچه هاشو داره شب جمعه کربلا تو حرم وقتی که پا میذاره ∋∈∋∈∋∈ سفر به یه شهر دیگه با تاکسی راحته! سفر به یه شهر دیگه با تاکسی راحته! نصب همه عالم رو دعا میکنه حتی منه بیچاره بیچاره تر از من مگه هست آواره تر از من مگه هست هرچی خیره واسم بنویس مهربون تر از تو دیگه نیست صلی الله علی فاطمه خیر النسا چه بی حرم چه با حرم میگیره دستمو سلطان کرم عشق منه امام حسن ∋∈∋∈∋∈ الهی کم نشه سایش از سرم حرمش رو حجه ابن الحسن روحی فدا میسازه یه روز ایوونش ما رو یاد ایوون نجف میندازه دره خونش اون دریِ که رو به همه عالم بازه در به در تر از من مگه هست خسته پر تر از من مگه هست هرچی خیره واسم بنویس خُب آقاتر از تو دیگه نیست صلی الله علی سیدی یا مجتبی @majmaozakerine