حسن
جان …
چهل
ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان
چقدر
زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان
لبت
غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان …
بگو
از .. همه حرفایی که شنیدی
بگو
از .. همه صحنه هایی که دیدی
بگو
از .. غم و غربتی که کشیدی
حسن
جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن
جان …
یکم
حرف بزن تا سبک شی برادر،حسن جان
چهل
ساله که هی تو خواب میگی مادر،حسن جان
میری
کوچه میشه غمت چند برابر،حسن جان
*ابی
عبدالله التماسش میکرد داداش …*
چی دیدی
.. مگه کی باهاتون درافتاد
چی دیدی
.. نمیگی چطور مادر افتاد
چی دیدی
.. مگه مادرم با سر افتاد
حسن
جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن
از کوچه چهل سال به خود میگوید
حرف
ها را به برادر بزند یا نزند
دست
بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه
برپا شده دیگر بزند یا نزند
*یعنی
حرمت مادر رو جلوش شکستن .. همین بس که جلو چشم یه بچه ای یه نفر بخواد دست رو مادرش
بلند کنه ..*
دست
بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه
برپا شده دیگر بزند یا نزند
زهر
تلخ است ولی با دلُ جان می نوشی
جعده
در ظرف تو شکر بزند یا نزند
مانده
تقدیر که آیا بشود یا نشود
از سر
تشت حسن پا بشود یا نشود
داداش تو رو بارها زهر دادن، هربار زهر و پس دادی حالت بهتر شده .. گفت حسین این زهر
با اون زهرها فرق میکنه، جگرم داخل تشت .. *
آنکه
باید همۀ فاجعه را میداند
سر این
زخم اگر وا بشود یا نشود
جا نشد
در دلشو در وسط تشت چه سود
پاره
های جگرش جا بشود یا نشود
*به
عبدالزهرا فرمود،گفت روضۀ من اینه :*
کوچه
ها علت پیریِ تو را میداند
بر سر
تشت قدت تا بشود یا نشود
مادری
هستی و در نزد تو هم زهرا هست
مدفن
گمشده پیدا بشود یا نشود …
*فرمود
عبدالزهرا، روضۀ مارو اونطوری که هست نمیخونی برامون؟.. گفت آقاجان من روضۀ شمارو اون
چیزی که شنیدم خوندم، شنیدم شمارو مسموم کردن، شنیدم پاره های جگرتون داخل تشت، شنیدم
به بدن نازنینتون تیر زدن .. شنیدم نزاشتن بدنتون رو کنار قبر پیغمبر ببرن .. فرمود
عبدالزهرا اینا همه روضه های من هست . اما روضۀ اصلی اینه برا گریه کنام اینطوری بگو …
من دستم
تو دست مادرم بود .. داشتیم از مسجد به سمت خونه میومدیم ، خوشحال بودم گفتم الان میرم
برا بابا میگم مادر چه کرد .. میگم حقشُ چطور از اینا گرفت .. اما این خوشحالی چند
دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دیدم وسط کوچه نانجیب اومد .. دست به دیوار گذاشت
، مادرم هی عقب عقب سمت دیوار رفت .. چندتا نامحرم اومدن ، باورم نمیشد اینطور حرمت
مادرم رو بشکنن .. عبدالزهرا چنان بی هوا سیلی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
روضه شهادت امام حسن (ع) - چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست - محمدرضا طاهری.mp3
5.11M
روضه حسن جان چهل سال
محمد رضا طاهری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مرثیه شهادت 👇
#حضرت_محمدصلی_الله_علیه_وآله
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#وامام_رضا_علیه_السلام
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پرگهر وسینه پرازغم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
خون دل خوردن خورشید،مسلّم شده است
آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسی نفسان،چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه ازاین صبح قیامت،که مجسم شده است
تاکه برچیده شد ازروی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب،کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله،دل تنگتر ازحجلهٔ ماتم شده است
میهمانی،که خراسان شد ازاو باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
ازهمان روز،که زد سکّه به نامش درطوس
شب،پی کشتن خورشیدمصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو،کی ازسرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
بازپیوند من وعشق تومحکم شده است.
شاعر #محمدجوادغفورزاده
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1. دیگر آیات قرآن.mp3
6.58M
#زمزمه #شهادت_پیامبراعظم
(صلی الله علیه وآله)
#شهادت_امام_حسن_وامام_رضا
(علیه السلام)
#حاج_میثم_مطیعی🎤
دیگر آیات قرآن(نخواهد آمد) ۳
بعد پیغمبر باران(نخواهد آمد) ۳
بسوز مدینه از این عزا
به همراه مرتضی
که محشر گشته به پا
مگر چه گفته پیغمبر
به فاطمه که خندان است
دعا کنید علی را که
پریشان است
امان ، خداحافظ جان ما
دلیل ایمان ما
رسول قرآن ما
(امان ، رسولُ الله ،
اَلامان ... ) تکرار
بوی آتش می آید
(اعوذ بالله) ۳
فتنه ای گشته شاید
(اعوذ بالله) ۳
خدا، خودت رحمی کن به ما
از این قوم بی وفا
اگر شد فتنه به پا
اگر شود فراموش آن
سفارشات پیغمبر
کِشان کِشان سوی مسجد
رود حیدر ...
(امان ، ز غمهای فاطمه) تکرار
جایتان خالی مردم
(مدینه امشب) ۳
جان ز داغ مجتبی
(رسیده بر لب) ۳
امان، که قبرش بی گنبد است
که بی رفت و آمد است
کجا مثل مشهد است ؟
خوشا دلی که این شبها
ز ره رسیده ، مهمان است
حرم پُر از دمِ مولا
رضا جان است ...
(حسن غریب مادر،حسن)
(رضا، غریب زهرا، رضا )
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1. مدینه ای.mp3
4.64M
#نوحه_شهادت_پیامبر_اسلام
( صلی الله علیه وآله )
مداح:#حاج_میثم_مطیعی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
مدینه ای ، شهر پیغمبر،
ای شهر غربت و غم
مدینه ای ، حسرت و غربت
ای قبله گاهِ عالَم
تو شهر دلتنگی زهرا،
به سوگ مصطفایی
تو در داغ دوری زهرا
انیسِ مرتضایی
عزادار بی قراری
بر مزار مجتبایی
آآآآی ...
مدینه بگو راز پنهان را
مپوشان ز ما ، آتش جان را
بپا کن ز نو ، بیت الحزان را
آآآآی ...
تو و صادق و باقر و سجاد
تو و مجتبی ، خلوتت خوش باد
مرا میدهد غربتت بر باد
( مدینه ای ، شهر پیغمبر) تکرار
بقیعم من ، تربتِ عشقم
همزادِ کربلایم
بیا و از این همه غربت
روضه بخوان برایم
منم آنکه از مصیبت ها
همیشه رفته از هوش
مزار خوبان عالَم را
گرفته ام در آغوش
سراپا صبر و سکوت تویی
حماسه های خاموش
آآآآی ...
نه خاکم ، که من آسمان هستم
که با عرشیان ، همزبان هستم
زیارتگهِ عاشقان هستم
آآآآی ...
چراغانی از ، اشک و آهم من
شبستانِ خورشید و ماهم من
اگر بی پناهی ، پناهم من
( بقیعم ،
خاک غریبم من ) تکرار
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️یا رسول الله!
مثل تو دیگر
در پهنه زمین
تکرار نخواهد شد
اما با تکرار
صـلوات بر تـو،🥀
نور حضورت را در
قلب خود احساس مى کنیم
▪️پیشاپیش
رحلت پیامبراعظم (ص)
و شهادت امام
حسن مجتبی (ع) پیشاپیش تسلیت باد🏴
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
Sibsorkhi - Aghaye Karimam.mp3
5.28M
#شور
📝آقای کریمم یار قدیمم
🎤حاج حسین سیب_سرخی
#صفر
▪️ویژه شهادت #پیامبر_اکرم و #امام_حسن و #امام_رضا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
@zekr_media - سید رضا نریمانی_۲۰۲۱_۱۰_۰۵_۱۹_۲۸_۳۱_۸۸۵.mp3
13.85M
#شور
📝"تو قرار دل بیقرار منی یا حسن
(میمیرم برات یاحسن مولا)
🎤کربلائی#نریمانی
#صفر
▪️ویژه شهادت #پیامبر_اکرم و #امام_حسن و #امام_رضا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#سائل_الكريم❤️
مثل موجی که به روی آب بازی می کند
نام نیکت در دل من سرفَرازی می کند
ذکر اسمت می شود مشکل گشای دردها
گفتن یک یا حسن هم چاره سازی می کند…
#شهادت_پیامبر_اکرم ص🖤🍂
#شهادت_امام_حسن_مجتبی ع🖤🍂
#تسلیٺ_باد🍂💔
🏴نذر شهادت غریب بی حرم حضرت
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام🏴
پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع
زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع
می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش
ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع
آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است
میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع
یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر
خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع
کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع)
مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع
زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع)
کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع
میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود
بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع
@majmaozakerine
محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع)
سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع
اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع)
نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع!
#ألسلام_علیک_یا_حسن_إبن_علي
#بالحسن_ع_إلهي_العفو
#دخیلک_یا_معزالمؤمنین
#لعن_الله_علی_آل_سعود
#مرضیه_عاطفی
@majmaozakerine
4_5882263268730340686.mp3
1.77M
عنوان : سینه زنی واحد-شهادت امام حسن ع-شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من-بنی فاطمه
-------------------------------------
-------------------------------------
شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من
آب گردید چو شمعی همه ی پیکر من
این نه اشک است که بسته ره دیدار به من
دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من
شیون ناله بلند است به غم خانه ما
یا حسن گوید و بر سر بزند خواهر من
یک طرف قاسم و عباس به خود می پیچند
یک طرف نیز حسین اشک فشان در بر من
جگرم در دل تشت است و همه می بینند
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من
کی رود یاد من آن روز که آن شوم پلید
بست در کوچه غم راه من و مادر من
مادر از ضربت سیلی چو گل افتاد به خاک
از همان لحظه شکسته همه بال و پر من
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع #واحد #بنی_فاطمه #صفر
-------------------------------------
💚🌴💚🌴💚
.
#روضه_و_توسل_ویژه_شهادت_پبامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
مداح:#حاج حسین هوشیار
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
"یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد
شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد
همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد
خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد
مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد
مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد
پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد
خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد
کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد
نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد
قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا
مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا
* مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...*
اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول
لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول
فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول
*اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...*
که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند
کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند
گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت
دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت
پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت
فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است
اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است
* دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه...
یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن...
یارسول الله! بعد از رحلت شما...*
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حکم بر خانه نشینی علی امضا شد
بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد
پای اولاد حرامی به حریمت وا شد
دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد
*مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ"
بیست و سه سال زحمت چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید...
یا رسول الله!....*
خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا
تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
*مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟
وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم...
یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ کربلا...ای حسین...*
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو
گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند
زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد
#شاعر محمد جواد شیرازی
#رحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#حاج_حسین_هوشیار
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
14000712-hoshyar-roze.mp3
5M
|⇦•اي ملائک سوي يثرب...
#روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین هوشیار
گرجمله خلایق همه سائل بشوند
غم مخورسفره ی احسان بنام حسن است
#محسن_رشیدی
🌴🕯🌴