eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🚩 📖 تقویم شیعه‌🖤 ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ میلادی: Tuesday - 16 May 2023 قمری: الثلاثاء، 25 شوال 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹شهادت امام صادق علیه السلام، 148ه-ق 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️15 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️34 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️41 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️43 روز تا روز عرفه ✅ با ما همراه شوید... شهادت ششمین‌ پیشوای‌ شیعیان رئیس‌مذهب‌ومکتب‌تشیع علیه‌السلام را به‌ پیشگاه عجل‌الله‌تعالی‌فرجه وهمه‌شیعیانشان تسلیت‌عرض‌می‌نماییم 🏴🚩
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست / بخش دوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 غریب آقام امام صادق ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده غم روی دل کاری کار من گریه و زاری شده توی مدینه باز قصه‌ی کوچه تکراری بازم آتیش بازم هیزم دوباره خنده‌ی مردم صدای بچه‌های من شده توی شلوغی گم تو این شهر پر از غربت و غم تنهای تنهام عدو کشیده جانمازمو از زیر پاهام دل منو شکسته بی‌حیا، خونه دو چشمام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" شبونه دل رو آزردن بچه‌هام غصه میخوردن بی‌عبا و بی‌عمامه منو تو کوچه می‌بردن پیِ ناقه دویدم من غم و مهنت کشیدم من امام و این جسارت‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم من مثِ بابام علی تو کوچه‌ها بستن دو دستام از وقتی که درو آتیش زدن میلرزه پاهام کسی همسرمو نزد ولی به یاد زهرام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" توی خونه شده غوغا هجوم لشکر اعدا می‌کنم گریه من یادِ غروب و عصر عاشورا به یادِ آتیش و خیمه به یادِ سیلی و دشنه می‌کنم گریه و زاری برای غربت عمه جلوی جشم بچه‌ها میشد خیمه‌ها غارت به ناموس خدا نامحرما کردن جسارت با دست بسته عمه زینبو بردن اسارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم با تلخی‌های روزگار تا می‌کنم تو دفترِ خاطره‌هام میگردم و خاطره‌های تو رو پیدا می‌کنم خونه‌مو مثل خونه‌تون سوزوندن لگد زدن درو بازم شکوندن نبودی و ندیدی که چه‌جوری دستامو بستن تو کوچه کشوندن چیزایی که شنیده بودم دیدم روی خاکا تو کوچه‌ها دویدم از این دلم خوشه که همسر من- -به پشت در نرفت، خودم رسیدم دستامو بستند شبیه حیدر به زیر لب گفتم کجایی مادر بازم خدارو شکر که طوری نشد به کسی آسیب نزده میخِ دَر "واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا" چند سالِ پیش که خونه‌تون دَرِش سوخت کی پشت در بود که میگن پَرِش سوخت؟ در اگه سوخت فدا سرت ولی آه، که در افتاد پشت سرش، سرش سوخت اون روز علی امید آخرش سوخت یعنی دیگه بچه با مادرش سوخت حیدر جلو چشا و دیدِ زهرا زهرا جلو چشای حیدرش سوخت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️امام جعفر صادق علیه السَّلام فرمودند: (روز قيامت) زن زيبا را كه به خاطر زيبایی اش در فتنه افتاده است، و فريب زيبایی اش را خورده (و به بي حجابي و بي عفتي و گناه آلوده شده) براي حساب مي آورند. پس به خدا مي گويد:خدايا، تو خود مرا زيبا خلق كردي و به سبب آن در فتنه افتادم. پس حضرت مريم (سلام الله عليها) را حاضر می كنند و ندا داده می شود: آيا تو زيباتری يا مريم!! ما او را در نهايت زيبایی آفريديم، امّا او گناه نكرد ... 📚اصول کافی https://eitaa.com/manbarmajma
شد ماه عزا می کشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه آقاجان. می آمدی ای کاش به همراه محرم دربزم غریبانه عشاق شبانگاه حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم درمحضر تو دوسه خط روضه کوتاه بخوانم *همه گریه کنان عالم جمع کنی به انداره یه صبح امام زمان نمیتونن گریه کنن* آقاجانم هستی و نمی بینمت ، ای کاش،ببینمت آن لحظه که باشال عزا می‌رسی از راه میسوزی و پا تا سرت می‌شود آتش مینوشی اگر جرعه ای ازآب دراین ماه آقای من .. از جد غریبت به دلم مانده چه داغی ازمقتل واز خنجر واز ضربه جانکاه برصورت خود میزنی از داغ اسارت ازعمه که شد همسفر خولی جانم به فدای تو صباحا ومسا ای منتقم خون خدا اجرک الله یا صاحب الزمان.. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد” دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص) به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار زودتر از روز دهم سر قرار می رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می رسد گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد “رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد” “عنبر و مشک می دمد” دولت يار می رسد وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع) صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می رسد رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد “چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان” ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد لحظه ي تلخ حادثه چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرکار می رسد وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد “آب زنيد راه را”، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان آه صدای پای آن چند سوار می رسد چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد مرد سواره‌ی عرب، گر نرسد به دخترك به يارب اش ز پيشِ رو بوته‌ی خار می رسد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
الموت اولی من رکوب العاری مردن بهتر از ذلت است و خواری از ما نداری غیر از این انتظاری   مثل شهید بی گناه کربلا  سازش با اهل ستم نمیکنیم   پیش کسی به جز خدا و اهل بیت تا به ابد سر را خم نمیکنیم   ای که شده از غمت ناله مادر بلند از سر بر نیزه ات شیعه شده سربلند ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
گفت که این تیره خاک وادی کرب و بلاست هر که در این حلقه نیست فارق از این ماجرا است تجلی الله فی وادی الطوی الرحمن علی العرش استوی طنین حسینی پر از شور و نوا کاروان حجاز رسیده نینوا پرده دار محمل علی اکبر قاسمه علم تو دستای ماه بنی هاشمه نوحه ی امشب نوحه ی اکبر ناظمه سلام ما سلام ما به مرقد مطهرش سلام سلام ما به کربلای اطهرش سلام ما سلام ما به مرقد مطهرش چشم همه قافله بر دو لب شاد و عشق گفت که بر پا کنید خیمه و خرگاه عشق تجلی الله فی وادی الطوی اعوذ بالله من کرب و البلاء غصه دار قلب بچه های زهرا بوی نی و نیزه میاد از این صحرا یه روز بی محرم به شام بلا عازمه زینب عزیز دل علی و فاطمه نوحه ی امشب نوحه ی اکبر ناظمه سلام ما سلام ما به خواهر اسیر تو سلام ما سلام ما به جسم غرق تیر تو سلام سلام ما به کربلای اطهرش سلام ما سلام ما به مرقد مطهرش ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پنجره ی دل را بگشای به سوی کربلا زود معطر کن جان را ز بوی کربلا! نور می آید قافله ی حسین از دور می آید… بپیوند به این خیل آسمانی… مبادا روند و تو جا بمانی! لک لبیک لک لبیک ابا عبدالله… Musicfa دانلود مداحی پنجره دل را بگشا به سوی کربلا حسین طاهری بگذر از این دنیا برخیز به یاری امام! خیر اگر خواهی ای دل حسین و والسلام یار میخواهد همرهی حسین ایثار میخواهد! گلو تازه کن خسته ای سرا پا… بنوش از شراب طهور مولا… لک لبیک لک لبیک ابا عبدالله! ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── حسین طاهری پنجره دل را بگشا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️