فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️من و شش گوشه تان
💚صبح قراری داریم
❤️دلبری کردن از او
💚ناز کشیدن از من
❤️اَلسلامُ علی الحُسین
💚وعلی علی بن الحُسین
❤️وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
🌱⃟🌸๛
=====🍃🖤🍃=====
۳۱ تیر ۱۴۰۲
∞♥∞
❣#سلام_امام_زمانم ❣
معنـای سحـر سلام بـر تو✋
غـایب ز نظـر سلام بـر تو
غم میرود از سینهی شیعه
با گفتن هر ســــــلام بر تو✋
اللهمعجللولیکالفرج❤️
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
🌱⃟🌸๛
=====🍃🖤🍃=====
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
نوکر همیشه عشق خود ابراز میکند
با #یا_حسین نوکـری آغاز میکند
دل خوش نکردهایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز میکند
هر کار کوچکی که در این خیمه میکنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز میکند
دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کـربلا دو مرتبه پرواز میکند
سرّ است روضهها و دلم را امام عصر
مَحرم به درک قدری از این راز میکند
ویرانهی دلی که پُر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعهی نوساز می کند
درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز میکند
ما را محبتی که به دل بر #رقیه هست
نزد عزیز #فاطمه ممتاز میکند
جانم فدای شأن عظیمش که سالهاست
با دستهای کوچکش اعجاز میکند
فرمود رو به نیزهی بابا: ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز میکند
پردهنشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز میکند؟
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان💔
دستم بر آسمان و دعایم شده چنین
یا رب مرا به جان سه ساله بیا ببخش
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحسین_حمزه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
۳۱ تیر ۱۴۰۲
📖 تقویم شیعه🏴
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۳۱ تیر ۱۴۰۲
میلادی: Saturday - 22 July 2023
قمری: السبت، 4 محرم 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹فتوی شریح قاضی ملعون به قتل امام حسین، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا عاشورای حسینی
▪️21 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️31 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️46 روز تا اربعین حسینی
▪️54 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
✅ با ما همراه شوید...
🍃🖤🍃
۳۱ تیر ۱۴۰۲
چند بیت روضه 😭
مهمان ما باشید
▪️😭▪️
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
دوباره باد سیاهی به کربلا پیچید
و طفل زینب اسیر تمام لشکر شد 😭
در ابتدا دو علی را زهم جدا کردند
که چشم کوفه از این پست فطرتی تر شد 😭
به سنگ و تیر و کمان و به نیزه و شمشیر
خبر دهید گل زینب آه پرپر شد😭
یکی برای تسلای خاطر مادر
به قتلگاه نشست و ذبیح مادر شد😭
یکی شبیه به قاسم قدش کشیده شد و
یکی به ضربه ی شمشیر مثل اکبر شد
یکی کنار برادر خمید مثل #حسین
و داغدار تن بی سر برادر شد😭
یکی به مادر خود گفت خوب شد حالا
که پیش فاطمه شرمندگیت کمتر شد
😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
🍃🌟شب پنجم شده مرسوم...
شب عبداللّٰه معصوم...
♦️#عبدالله که باشی، حلقه زدن دشمنان به دور امامت را تاب نمی آوری...
♦️آنکه #تنهاییِ امامش را ببیند و بی تفاوت باشد و کاری نکند، بنده شیطان است نه بنده ی خدا...
◾️ پنجمِ #محرم
🍃🏴
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
#حضرت_عبدالله
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان
پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان
با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را
از زیر پای شمر بردارم عمو جان
من بی زره یاد جمل را زنده کردم
مانند بابایم هنر دارم عمو جان
درد یتیمی را کنارت حس نکردم
پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان
از سر گذشتن سرگذشت عاشقان است
شرمنده ام پیش تو سر دارم عموجان
دست بریده حاصل دست شکسته است
این ارث را از پشت در دارم عمو جان
تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت
خیلی برایت دردسر دارم عمو جان
اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است
از تنگی جایت خبر دارم عمو جان
با خنده من را بدرقه کن جای گریه
حاال که من شوق سفر دارم عمو جان
#یامظلوم
۳۱ تیر ۱۴۰۲
#حضرت_عبدالله
مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود
بچهی شیر است پس باید که بیپروا شود
دید عمو افتاده در مقتل بماند خوب نیست
آه اگر شب را ببیند وای اگر فردا شود
از علی اصغر چه کم دارد دلش میخواست تا
آخرین قربانی آقا در عاشورا شود
ناامیدانه به راه افتاد بین جمعیت
از میان اسبها شاید مسیری وا شود
گفت والله از عموی خود نخواهم شد جدا
رفت در گودال تا بخشی از آن غوغا شود
دستهایش را چنان عباس وقف عشق کرد
در طفولیت دلش میخواست تا سقا شود
آی مردم حرمله با تیر آخر آمده
وای اگر تیر سه شعبه در گلویش جا شود
خلوت عشق است حتی با حضور دیگران
آرزویش بود روزی با عمو تنها شود
زیر سم اسبها حل شد در آغوش حسین
گفت: (وا اُما)، نباید پیکرش پیدا شود
#زخم_حسینی
۳۱ تیر ۱۴۰۲
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها
دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن
عبدِ خداست کودکِ ده سالهی حسن
ده ساله بود قامتش اما وقار داشت
بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت
مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت
بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت
شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود
از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود
با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود
شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود
او را عمو به بندِ محبت کشیده بود
دستش به دستِ عمهی قامت رشیده بود
بوسید دست عمه به او التماس کرد
جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد
پایِ برهنه جانب گودال می دوید
در بین ازدحام عجب موقعی رسید
فریادهای مادرِ سادات را شنید
فوری حسین پیکر او در بغل کشید
می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد
نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد
لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد
این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد
اصلاً تمام کشتن این طفل راز شد
اما مقابل پدرش سرفراز شد
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت
بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت
در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده
نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگ تنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
در قتلگاه روی تن او قدم زدند
با نعل تازه هر دو بدن را بهم زدند
یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند
بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند
زینب گرفته دست به سر می کند نگاه
درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه
شاعر: #قاسم_نعمتی
۳۱ تیر ۱۴۰۲
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا بهپا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم، ششگوشهای بنا کن
از غصه آب میشد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب میشد
خوشحال بود از این که
جزء فداییان، مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد
از جانب عمویش، وقتی جواب میشد
میدید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسیناش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش ترکترک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کمکم امید میباخت
شد ناامید آنروز، امّید بین گودال
آمد بهکار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لالهزار دستش
سر روی نیزه رفتو
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
۳۱ تیر ۱۴۰۲
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
تا حسین است، چه حاجت به عطای دگران
تا حسین است، مگو مَدح و ثَنای دگران
او که در هر دو سرا مظهرِ اَلطاف خداست
میزنی از چه دگر، بابِ سَرای دگران
آبروی تو رود از کف و ناکام شوی
مَگُشا دست نیازت به عطای دگران
جز خدای خود و مردان خدا مَدح مگو
پایگیرِ تو شود مَدح خطایِ دگران
سائل دَرگَهِ او، در دو جهان است عزیز
من سرافکنده و مسکین، چو گدای دگران
تا چو فُطرس پر و بالت بدهد عشق حسین
مَگُشا بال محبت به فضای دگران
عَنان به دست فرومایگان نده زِنهار
که در مصالح خود خرج میکنند تو را
ای مسلمان، حسنی باش و حسینی همه عمر
سنگ بر سینه مزن، زیر لَوای دگران
تا حسین است، به دل راه مَده عشق کسی
چون که دل، جای حسین است نه جای دگران
اشک و لبخندت اگر وقف حسین بن علیست
یادِ او باش به هر جشن و عزای دگران
با وجود حرم او که بُوَد رَشگِ بهشت
نکند جلوه دگر ، صحن و سرای دگران
راهیان حرمش، خندهکنان گریانند
کَس ندیدهست چنین، حال و هوای دگران
چهره گلگون تو ز خون کن، که بُوَد رنگ حسین
پیش او رنگ ندارد چو حنای دگران
نینوایی شد اگر شعر حِسان جاوید است
چون که نابود شود، نای و نوای دگران
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
شاعر : مهدی مقیمی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
لا اله الا الله اومد از حرم عبدالله
برید کنار که اومده فدائی ثارالله
خدا تمومه زندگیش داره پر و بال میزنه
برای قربونی شدن حالا دیگه نوبت منه
قد کشیدم سپرت باشم
مرهم زخم پرت باشم
مثل قاسم بمیرم واست
مثل اکبر پسرت باشم
یه کم تحمل کن با اینکه بد حالی
مگه من مردم که میون گودالی
****
با دم انا لله سوی مقتل افتادم راه
دارم میرم فدا بشم برا اباعبدالله
پناه عالمو ببین بدون یار و بی پناه
خدا میدونه چی میشه اگه نرسم به قتلگاه
اشکای مادرو میبینم
زخمای پیکرو میبینم
من بمونم با همین چشمام
کُندیِ خنجرو میبینم
چشامو می بندم نبینم اشکاتو
به لطف این نیزه یکی شدم با تو
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
462.4K
#واحد_سنگین
#پنجم_محرم
#عبدالله_بن_حسن(ع)
#وقتی_تو_رو
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
وقتی تو رو
غریب و تنها دیدم
از روی تل
سوی تو پر کشیدم
با عجله
بی زره و بی شمشیر
بالاسرت
عموجونم رسیدم
......
دیدم پیکرت شده آماج نیزه هاشون
دیدم میزدن تو رو با سنگ و با عصاشون
دیدم یکی اومد تو گودال و حرف بد زد
دیدم یکی با چکمه محکم بهت لگد زد
......
میخوام فدا بشم
برای تو عمو
میخوام بگیرم از
خون خودم وضو
یا عَمّیَ الغریب
عمو عمو حسین
🔸🔸🔸🔶🔶🔸🔸🔸
بند2⃣
آرزومه
بشم فدات عمو جون
من بمیرم
جلو چشات عمو جون
میدونی که
چقدر دوست دارم من
غرق به خون
زدم صدات عمو جون
......
اومدم بالا سرت بجای بابام حسن
مثل دست علمدار دستم شد جدا از تن
اشکم میریزه واسه مصیبته جسارت
خوبه شهید میشم و نمیبینم اسارت
.....
صدای مادره
پیچید تو قتلگاه
خمیده و غمین
رسید به قتلگاه
یا عَمّیَ الغریب
عمو عمو حسین
💠💠💠💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#الیاس_محمدشاهی
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
Shab05Moharram1400[06].mp3
5.62M
🎙نسل حسینی (دم پایانی)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب پنجم #محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
بند اول
ای شروع بندگی، ضربان زندگی
همهی هستم حسین، به تو دل بستم حسین
ای روضهات به پا تا شام ابد
دل من همراهت میماند
عشقت دمی از این دل کم نشود
دل من همراهت میماند
تا ابد به دو عالم، دل ما هم، به تو تکیه خواهد داد
خوش به حال کسیکه، روز اول، مسیرش به حسین افتاد
با توام به نگاه تو قسم
تا به قافلهی تو برسم
«سیدنا المظلوم، سیدنا العطشان»
بند دوم
با نسیم پرچمت، زیر باران غمت
دلم از زوار توست، عطشم دیدار توست
ای ماه آسمان عاشقیام
بنگر دلتنگیهایم را
چشم ترم نشان عاشقیام
بنگر دلتنگیهایم را
به نگاه خود ای کاش، بپذیری، دل سرگردانم را
به سپاه خود ای کاش، بپذیری، من و فرزندانم را
تو بخوان سوی لشگر وفا
من و نسل حسینی مرا
«سیدنا المظلوم، سیدنا العطشان»
بند سوم
آه، به حق آه عشق، که رسد خونخواه عشق
شده عالم غرق نور، ز علامات ظهور
ای آخرین مناجات شهدا
به لب آمد جان بیطاقت
نذر تو شد جوانیها به خدا
به سر آمد صبر عشاقت
من و آه دمادم، من و این غم، من و عشق و همعهدی
من و حسرت دیدار، به ره یار، من و ذکر یامهدی
که فدایی راه تو شوم
که شهید نگاه تو شوم
«ای یوسف زهرا، سیدی ادرکنا»
〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۳۱ تیر ۱۴۰۲
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
#شب_پنجم_عبدالله_بن_الحسن_ع
🎼#سبک_دلشوره
#من_یادگار
☑️بند اول
من یادگار حسنم. بدونید
من افتخار حسنم بدونید
جاریه خونه علی توی رگهام
من ذوالفقار حسنم بدونید
مثل بابا شجاعم و دلیرم
مثل بابام شیرم و بی نظیرم
آرزومه به پای عشق. عموم
سر بدم و دست. بدم و بمیرم
برا عموم حسین منم یه سردار
بی مثَلم تو لحظه های پیکار
اگه بده عمو حسین اجازه
دشمنا با تیغم میشن تار و مار
عمو حسین عمو حسین عمو جان
☑️بنددوم
عمه ببین عموم و تنها شده
دوره بر عموم چه غوغا شده
عمه ببین تو گودیه قتلگاه
غریب و تنها گل زهرا شده
عمه ببین توو عمق شیب گودال
انگار عمومه داره میره از حال
بزار برم یه وقت خدا نکرده
جلو چشام هی نزنه پرو بال
عمه دلم داره براش میجوشه
تنها شده لشگری روبه روشه
بزار برم اون لحظه رو نبینم
دست لعینِ شمر میونه موشه
عمو حسین عمو حسین عمو جان
☑️بند سوم
عمه ببین چقد شدم هراسون
عمه بذار برم به سمت میدون
ببین عموم غریب و تنها شده
میون وحشیای این بیابون
عمه ببین چه بغضی توو گلومه
دیر برسم کاره عموم تمومه
بزار برم تا وقت دارم کنارش
جونم و پاش بزارم آرزومه
بابام منو دست عموم سپرده
میرم کنارش تا هنوز نمرده
میرم کنارش نبینم ی وقتی
خنجر کند به حنجرش نخورده
عمو حسین عمو حسین عمو جان
☑️بند چهارم
توو قتلگاه که اومدی عمو جان
وقتی که بال و پر زدی عموجان
ای یادگاره مجتبی عزیزم
جلو چشام پرپر زدی عموجان
یه عمر برام پسر شدی عمو جان
برام تو بال و پر شدی عمو جان
اما حالا این نفسای آخرم
برا تنم سپر شدی عموجان
حرومیایی که به من رسیدن
عمو حسین از لب تو شنیدن
وقتی دیدن زاده ی مجتبایی
سر تو رو مقابلم بریدن
عمو حسین عمو حسین عمو جان
💠💠1⃣3⃣2⃣5⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
۳۱ تیر ۱۴۰۲
۱۱
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع)
بر زمین فتاده عموی من هست من
عمه جان رها کن ز مرحمت دست من
شد شکسته جبین
شده نقش زمین
عمه زینب۲
بنگر خون چکد از بدنش عمه جان
پر ز تیر و سنان گشته تنش عمه جان
گشته ام بی شکیب
عمو مانده غریب
عمه زینب۲
بر زمین فتاده ذکر لبش یا رب است
جان من از غم غربت تو بر لب است
بر عمو چشم تر
می شوم من سپر
عمه زینب٢
بنگر بین مقتل که چه غوغا شده
در کنار عمو لبریز اعدا شده
شمر دون پلید
سوی مقتل دوید
عمه زینب۲
می روم تا کنم جان به فدای عمو
خون من می شود رمز بقای عمو
می شوم جانفدا
دستم از تن جدا
عمه زینب۲
بین دشمن روم تا عمه جولان دهم
به ره عموی غریب خود جان دهم
می شوم روسپید
در ره او شهید
عمه زینب۲
#رضا_یعقوبیان
#زنجیرزنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
۳۱ تیر ۱۴۰۲