eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسن خلج ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ابوحمزه ي ثمالي واردِ بر آقا امام زين العابدين شد، ديد اينقدر گريه كرده سينه ي مبارك خيس شده، آقا داره زار ميزنه، قطره قطره اشك ها از محاسن آقا ميچكه، گاهي از شدت گريه مي افته صورت روي خاك ها ميذاره، خيلي بي تابي ميكنه، قرار نداره، ابوحمزه ميگه: رفتم جلو آقامو بغل كردم، گفتم: يا بن رسول الله! چرا اينقدر خودتون رو اذيت مي كنيد؟ سالها گذشته از ماجراي كربلا، در ضمن باباي شما علي رو هم شهيد كردن، مادرتون زهرا رو هم شهيد كردن، اصلاً شهادت عادتِ شما خانواده است، مالِ شماست، چرا اينقدر ناراحتي مي كنيد؟ ديد آقا شدت گريه اش بيشتر شد، فرمود: ابوحمزه! البته شهادت حقِ ماست، اما تا قبل از عاشورا كسي سراغ نداره كسي از خانواده ي ما به اسارت رفته باشه، كسي سراغ نداره كسي از اهلبيت رو دستش رو بسته باشن... ابوحمزه ميگه: آقام زين العابدين يه جمله اي گفت منم نشستم با آقام شروع كردم گريه كردن، فرمود: ابوحمزه هر وقت چشمم به عمه هام ميوفته، هر وقت چشمم به خواهر هام ميوفته، يادم مياد اون لحظه اي كه اينا تو بيابونِ كربلا مضطرب مي دويدن به اين سمت و اون سمت... مگه ميتونم فراموش كنم، عمه هام پاي برهنه، روي اين ريگ ها و شن هاي داغ كربلا به اين طرف و اون طرف مي دويدن، مگه يادم ميره خيمه ها مي سوخت، بابام توي گودال اُفتاده بود، هي ناله ميزد...* بین نماز، وقت دعا گریه می کنی از صبح تا نمازِ عشاء گريه مي كني وقت اذان، دمادمِ مغرب ميان شهر در خانه در كوچه، در همه جا گريه مي كني در التهاب آهِ خودت آب می شوی می سوزی و بدون صدا گریه می کنی هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی اصلاً خودِ تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می کنی آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود با ناله های وا عطشا گریه می کنی با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی *آقا زين العابدين، آب مي ديد گريه مي كرد، غذا مي ديد، جوان مي ديد، پير مي ديد، تازه عروس مي ديد، تازه داماد مي ديد، پيرزن مي ديد، گهواره مي ديد، سه ساله مي ديد، مرد مي ديد، زن مي ديد، اسير مي ديد، غريب مي ديد گريه مي كرد... قصاب داشت گوسفند رو ذبح مي كرد، همين كه كارد رو گذاشت به حلقوم حيوان، آقا صدا زد: آبش داديد؟ عرض كرد: يا بن رسول الله! اين چه سئوالي است؟ ما مسلمانيم، مگه ميشه آب نداده ذبحش كنم، آري آبش دادم آقا، امام زار زار شروع كرد گريه كردن، گفت: آقاجان! بي ادبي كردم؟ ناراحت شديد؟ فرمودن: تو يه گوسفند رو ميخواي ذبحش كني آبش ميدي، اما نبودي كربلا ببيني، پوست صورتِ داداشم علي اصغر مثل مشك خشكيده چروكيده شد، لب ها سفيد شد، چشم هاش جايي رو نمي ديد از شدت تشنگي.... اي حسين! @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 آن ڪسے ڪه همہ‌اش گریہ‌ے عاشورا بود آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود (ع)🥀 😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی رسولی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اموی مسجدی بیر مسجد زیبا و کبیر روز جمعیدی جماعت دولوپ حضار کثیر دور منبرده شیوخ اموی تیره ضمیر وزرا بیعت مخصوصیله سلطان پلید مسجدین شاه نشینینده اوتورموشدو یزید ناگهان داخل اولوب مسجده فرزند نبی جنب منبرده جلوس ائدی شریف علوی حیرته دوشدو هامی گورجک او والا نسبی آچیلیپ رمز و اشاره دولوب هر مرد و زنه دیدیلر خارجی گلدی نیه بو انجمنه وقت او وقت اولدو چیخیپ منبره ناپاک خطیب جیره خوار اُموی خود سر و بی باک خطیب پرده شرمی خطابیله ائدوپ چاک خطیب قیلدی تعریف غزل نسل ابوسفیانی سورا هذیان دانیشوپ سبع اله دی مولانی مسجده بیر ملکوتی سس اوجالدی اوزمان توتولوب هرزه خطیبین دیلی سیندی خفه گان او صدا صاحبی گفتاره گلیپ دیر اوجادان ای خطیب اموی ساخلا خطابه ادبین خلق راضی ایلیوب خالقین آلدین غضبین سورا یوز دوتدو یزیده دیدی اول میره گرا اذنی ورسن منه بو تخته نین اوستونه چیخارام رخصت آلدی اوتوروپ عرشه ی منبر ده امام ذات اعلایه فصاحت له ائدوب حمد و سنا او دانیشدیخجا خانوم عمه سی ایلیردی دعا ایها الناس اولون مطلبه اگاه بیلین بیزه بذل ایلیوب آلتی صفت آلله بیلین ایندی نعمتله وریپ مرتبه و جاه بیلین ارثی دور جود و فصاحت له شهادت بیزه ده واردی اخلاص و عبادت و شجاعت بیزه ده قلبی مومن ده اولان مهر سزاوار بیزیم انبیا زمره سینه سید و سالار بیزیم خلقتین مفخری پیغمبره مختار بیزیم حضرت حمزه بیزیم جعفر طیار بیزیم حافظ قلعه ی دین حیدر کرار بیزیم لیله اسرا ملکوته گدنین اوغلو منم ساحته اقدسه معراجی ده دین اوغلو منم قاب قوسین فَتَتَلا گورنین اوغلو منم او که گوی لر ده ائدوب راز و نیاز اوغلو منم قبلتینه او که ایلیوب نماز اوغلو منم زمزمین اوغلو منم، مکه منا اوغلو منم مشعرین اوغلو منم،مره صفا اوغلو منم عرفات اوغلو منم،غار حرا اوغلو منم مسند عدلیده داد ایلینین اوغلو منم ایکی نیزیله جهاد ایلینین اوغلو منم ♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦ 📌ناب ترین کانال ترکی زیر نظر گروه مجمع الذاکرین @turki_nohemajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 _شام 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باورش می‌شد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌زد پیش چشمان رباب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کوچه‌های شام خیلی سخت بود سنگ‌های بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرف‌های تند و تیزی می‌شنید واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خنده‌های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه‌های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش می‌دهد ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی‌انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست چون پنجره ای که رو به دریا باز است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در سوگ امام ساجدین دل خون است. وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است. رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام او دید بیانش ز توان بيرون است. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب شادی شب غم گریه می کرد به اندوهی دمادم گریه می کرد کتاب عمر او تقویم روضه است محرم تا محرم گریه می کرد (آقای مومنی نژاد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک راس تو می رود بالای نیزه ها ( بی دست کربلا دست مرا بگیر) ای ماه نیزه و خورشید کاروان بر محملم شدی با سر تو سایبان ای جان من شدم بعد از تو نیمه جان تا همسفر شدم با شمر و با سنان 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم ای گیسویت رها در پنجه ی نسیم قرآن بخوان بگو از "کهف" و از "رقیم" آه ای هلال من قربان روی تو خاکستری چرا گردیده موی تو 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم زد این فراق تو آتش به خرمنم نیزه نشین تو و محمل نشین منم بعد از تو گشته است روزم زغصه شام پرده نشین کجا رفتن به بزم عام 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم () ➖➖➖➖➖➖➖
▪️ ▪️ چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه ببین تن زینب ، زخمی شلاقه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه سنگا شده روونه سوی نیزه خون گلوت میریزه روی نیزه ▪️وای حسین وای حسین حسینم لبات ترک داره ، سرت پر از خونه چقد روی نیزه، موهات پریشونه چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه چقد روی نیزه ، موهات پریشونه یادش بخیر روزای خوبه باتو مادرمون شونه می کرد موهاتو ▪️وای حسین وای حسین حسینم نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی خیلی دل خواهرتو آزردن برای زینب صدقه آوردن ▪️وای حسین وای حسین حسینم نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش فکری به طفل بی ، پناه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش ببین که هق هق میکنه رقیه حرف نزنی دق میکنه رقیه ▪️وای حسین وای حسین حسینم () ➖➖➖➖➖➖
به سمت گودال از کجایی ای عباس/ ببین غریبانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه بیا ببین حال /حرم پریشانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه الحسین … واویلا۳» خاکی و خون آلود/صورت مهمانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه حالا جای عباس /شمر نگهبانه و دخلت زینب /عَلیَ بنِ مَرجانه الحسین … واویلا۳» فاطمه بی تابه/سکینه گریانه وَ دَخَلت زینب/عَلیَ بنِ مرجانه رقیه می ریزه /اشگ یتیمانه وَ دَخَلت زینب /عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» حریم آل الله /بی سر وسامانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بن مَرجانه تو پای دخترها / خار مغیلانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» رباب غش کرده /چقد هراسانه وَدَخَلت زینب /عَلیَ بنِ مَرجانه چوب ستم اجر /قاری قرآنه وَ دَخَلت زینب /عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» بزم شراب جای/پرده نشینانه وَ دَخَلت زینب/عَلیَ بنِ مَرجانه یکی نگفت این نا/موس مسلمانه و دَخَلت زینب/عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» () ➖➖➖➖➖➖
• ﷽ • سبک:شور حضرت متن:بسم الله به نام عشق ناب زینب... ➖➖➖➖➖➖ بسم الله به نام عشق ناب زینب مدیونه شیعه به انقلاب زینب هر نخ از چادر او یه انقلابه میترسه دشمن از حجاب زینب عصمتت والله مُسَلَّمه زینب شما اکرام المکرمه زینب هستی تو صاحب رساله و فتوا آیت الله المعظمه زینب زن بی پروا الله الله الله الله رجز سقا الله الله الله الله مست لا یعقل شوم ز مدح تو شور عاشورا الله الله الله الله یا زینب یا زینب ➖➖➖➖➖➖ بسم الله به وسعت کلام زینب قرآن آیه آیه مقام زینب همچو حیدر خطبه خوانده و دشمن گشته مورد انهدام زینب سیرتاً حیدر و صورتاً مادر اسوهٔ یک زن عفیفهٔ برتر هر کلام او لرزه به شهر شام با دو سه جمله به هم زند لشکر پرچمت بالا الله الله الله الله دختر مولا الله الله الله الله مست لا یعقل شوم ز مدح تو آیت العظمی الله الله الله الله یا زینب یا زینب ➖➖➖➖➖➖ بسم الله به صوت داودی زینب یا زینب بگو به خشنودی زینب منکر عزا و هیئت حسین است مورد لعن و نابودی زینب بنت کرار و مفسر قرآن سورهٔ صبر است و سورهٔ ایمان هر دو فرزندش شهید راه دین العجب یا حق به مادر شیران دُرّ بی همتا الله الله الله الله حاکم یکتا الله الله الله الله مست لا یعقل شوم ز مدح تو محشر عقبی الله الله الله الله یا زینب یا زینب ➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مصائب راه شام -( چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه) چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه هربلایی را به جان خود خریدم بین راه می رود منزل به منزل کاروان با اضطراب هیچ می دانی گل زهرا چه دیدم بین راه داخل هر شهر از بهر تماشا آمدند مثل یک شمعی خدایی که چکیدم بین راه از من بی خانمان چیزی نمانده غیر پوست بس که الفاظ رکیکی را شنیدم بین راه این اسارت هم بلای خانمان سوزی شده گاه گاهی جامه ی صبری دریدم بین راه دخترت افتاد از ناقه به صحرای مخوف در نبود او زجان خود بریدم بین راه زجر خیلی زد گلت را با قساوت یا حسین گرچه که من ناز او خیلی کشیدم بین راه دل شکسته بود این زهرای کوچک از همه از غم این دخترت آخر خمیدم بین راه راه شامات است دارد ماجراهایی عجیب غیر زیبایی در این وادی ندیدم بین راه شاعر:
مناجات محرمی امام حسین(ع) داغ حسینی بین دل ها سر گرفته عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش می نشیند اذن ورود از ساحت مادر گرفته حتی خدا نزد تمام انبیایش روضه برای سبط پیغمبر گرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم ما را حسین بن علی در بر گرفته از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته تا روز محشر هر کسی شد کربلایی برگ برات از جانب خواهر گرفته آن قدر شأن زینب کبری عظیم است عمری رکابش را علی اکبر گرفته گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته شاعر:
یک منبر روضه بازار کوفه و شام ◾️یک منبر روضه ◾️در بازارکوفه و شام سر بازار به ما خندیدند دست بسته همه ما را دیدند کوفه در هلهله و شادی بود کوفیان طبل ظفر کوبیدند صورتی که شبه پیغمبر بود بر سر نیزه سر اکبر بود ماه در روز به نیزه عجب است سر عباس که آب آور بود قمر هاشمیان بدر تمام داده بر عمه ی سادات سلام خون تازه ز جبینش جاری سربلند است از این سر اسلام سر ششماهه به نی دیده کسی؟ نیست در شهر مرا همنفسی! تازیانه به سکینه زده اند رنج بردم در این راه بسی غصه ی درد یتیمان خوردم مجلس ابن زیاد....آزردم تاجسارت به سرت گشت عیان همچنان لاله و گل پژمردم قد علم کردم و خطبه خواندم پای عشق تو حسین جان ماندم همه گفتند علی زنده شده... عطر حیدر همه جا افشاندم دادی از عشق چنان بر بادم غصه‌های پدر آمد یادم به سر نیزه سرت را دیدم پیش چشمان تو جان میدادم آخر روضه چقدر سنگین است کنج ویرانه رخت رنگین است خیزران خوردی و قرآن خواندی خاک ویرانه مرا بالین است شاعر:
گریز به شهادت حضرت سجاد علیه السلام داری میان ناله ی ما ناله می زنی با روضه های کربوبلا ناله می زنی حاضر شدی به مجلس و دور از نگاه ما داری امام ِصبر و رضا ناله می زنی هر مقتلی که خوانده شود روبروی توست حق می دهم که صبح و مساء ناله می زنی وقت عزای حضرت سجاد، جدّ توست آقا بگو دوباره کجا ناله می زنی حتما کنار قبر امامی که مانده است عمری بدون صحن و سرا ناله می زنی از جدّ نیمه جان و غریبت سوال کن تا کی به یاد شام بلا ناله می زنی مانده صدای هلهله در گوش تو هنوز از طعنه های قوم ریا ناله می زنی هرگز نرفته داغ علی اکبر از دلت با یک نظر به سمت عبا ناله می زنی وقت نگاه بر علم و مشک آب هم با یاد دست های جدا ناله می زنی یک تکّه سنگ روی زمین دیده ای و باز از داغ بام و سنگ جفا ناله می زنی تا کی همین که لب به دعا باز می کنی با یاد خیزران و عصا ناله می زنی در وقت آب خوردن ِخود گویی ای پدر (کشتند از چه تشنه تو را) ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
هدایت شده از روضه دفتری
حضرت سجاد شد مسموم با زهر جفا/ یا اباصالح بیا دیگر او راحت شده از داغ های کربلا/ یا اباصالح بیا ➖➖➖➖➖ راوی کربوبلا با زهر کینه داده جان/ العجل صاحب زمان در حقیقت کشته شد از داغ چوب خیزران/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به شهادت حضرت سجاد علیه السلام داری میان ناله ی ما ناله می زنی با روضه های کربوبلا ناله می زنی حاضر شدی به مجلس و دور از نگاه ما داری امام ِصبر و رضا ناله می زنی هر مقتلی که خوانده شود روبروی توست حق می دهم که صبح و مساء ناله می زنی وقت عزای حضرت سجاد، جدّ توست آقا بگو دوباره کجا ناله می زنی حتما کنار قبر امامی که مانده است عمری بدون صحن و سرا ناله می زنی از جدّ نیمه جان و غریبت سوال کن تا کی به یاد شام بلا ناله می زنی مانده صدای هلهله در گوش تو هنوز از طعنه های قوم ریا ناله می زنی هرگز نرفته داغ علی اکبر از دلت با یک نظر به سمت عبا ناله می زنی وقت نگاه بر علم و مشک آب هم با یاد دست های جدا ناله می زنی یک تکّه سنگ روی زمین دیده ای و باز از داغ بام و سنگ جفا ناله می زنی تا کی همین که لب به دعا باز می کنی با یاد خیزران و عصا ناله می زنی در وقت آب خوردن ِخود گویی ای پدر (کشتند از چه تشنه تو را) ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا دف می زنید در جلوی قافله چرا پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند پایان نمی دهید به این غائله چرا در کربلاست جسم حسین و سرش به شام افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید با خنده های دم به دم حرمله چرا بوسه زده به پای رقیه لب حسین حالا نشسته است به آن آبله چرا بستید در میانه ی رقاصه های شام بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا بردید دختران علی را به بغض او در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم سر برده اید از دل ما حوصله چرا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ➖➖➖➖➖➖➖