eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم خیلی برای بندگی همت ندارم اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم چشمی برای دیدن عبرت ندارم امروز و فردا می کنم هنگام توبه حالی برای ترک معصیّت ندارم ارزان خودم را باختم در دار دنیا اما حواسم نیست من قیمت ندارم افتادم اما باز دستم را گرفتی جایی به جز این خانه من عزت ندارم وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است چیزی برای خانه ی غربت ندارم باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است چشم امیدی جز به این رحمت ندارم وقتی حسین بن علی را دوست دارم از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم شب های جمعه مادری قامت خمیده هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده
ای کاش می شد بندگی از سر بگیرم از صاحبِ این ماه...چشمِ تر بگیرم ماهِ خدا آمد ،رسیدم با تباهی... ای کاش می شد تا دوباره پر بگیرم دادم جوانی را ز کف با آرزوها نابرده رنجم..آمدم تا زر بگیرم تا کی به دنبالِ خرابی ..روسیاهی من آمدم از درگهش بهتر بگیرم آهی نباشد در بساطم وای بر من کی می شود در دل چراغِ آیه ..روشن ای کاش دریابی اسیرِ مبتلا را بشنو ز حلقِ بنده ات شور و نوا را با گردنی کج آمدم الغوث یا رب دریاب این آلوده ی پُر از خطا را بردار باری ڪه خراب است و..شکسته قّدِ منِ دلواپسِ بی دست و پا را خیلی ضعفم دستگیری کن خدایا نگذار بر دوشم دمی بارِ بلا را اغفر لنا یا ربنّا هستم پشیمان دنیا شده دردیده ام مانند زندان پاڪیزه ام کن ای خدا که روسیاهم پستم اسیرم بنده ای غرقِ گناهم کارِ تو باشد دستگیری ...جلوه ی عشق دستی رسان بر یاری ام گم کرده راهم از هرچه کردم توبه ای اللّه توبه.. تو خوب می دانی که مشتاقِ نگاهم راهم بده آرام کن قلبِ شکسته در دامنِ خود می دهی یارب پناهم؟ اغفرلنا این بنده را باید ببخشی خوبی بدیها را خدا باید ببخشی ای مهربان تر از پدر از مادرِ من بنما ترّحم بر دو چشمانِ ترِ من رانده شدم از کلّ درهایی که رفتم.. وا کن به رویم دربِ خانه دلبرِ من خشکیده ام خشکیده تر از برگِ زردم پُر کن ز جامِ اشک مولا ساغرِ من جایی بده در بینِ دامانت خدایا دستی بکش دستِ نوازش بر سرِ من بارم بخر ای مهربان جانِ حسینت اسمِ مرا بنده بخوان جانِ حسینت
لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو این محبتهای مالا مال را از من مگیر پوزشم را کن قبول با دست خالی آمدم فرصتی دیگر بده اقبال را ازمن مگیر هرچه را خواهی بگیر اصلا بیا جانم بگیر نوکری بر درگه پنج آل را از من مگیر در گدایی بی زبانم ، راضیم با این زبان پس گدایی با زبان لال را ازمن مگیر گرچه حالم بدشود ، از ناله و زاری ولی التماست می کنم این حال را از من مگیر گرچه من بد بوده ام ؛ اما به دل دارم امید چون کریمی ای کریم اشکال را ازمن مگیر
الـهی   آمـدم  سـويـت  دگـر  بــار به آهی سينه سوز و چشـم خونبار نمـوده  تـوبـه  و تـوبـه    شکسـتم نه يکبار و  دو بـاره بلکـه  صـد بـار بـه درگــاه  تـو  بــاز  آورده ام   رو دو دستي بـر دعا زار و  دل افکار به دو شم  کـولـه  بـاری از   گناهان گنه کـارم    گنه کـارم    گنه  کـار ز جـرم   و   معصیت    آيـنـه ی  دل شده تار و سیه  همچون شب تـار منم گـويد  منم  گـويد  به هـر جـا زبـانـی را  کـه  دادی  بهـر   اذکـار امـان  از اين  زبـان  آتش  ا فروز بـرد  آخـر   مـرا   در  دامـن  نـار ز بسکه  اين زبـان بنمـوده  غيبت ديگر خـارج شده   از دستم  آمار الهـی  آگهـی    در  این    زمـا نـه چه هـا بـا دل نموده  نفس  بيمـار چو عبدی روسيه در  بارگـاهـت بُود  دستم  تهـی  با شـرم  بسيار دو چشما نی کـه دادی  بهر ديدن شده بر محـرم و  نامحـرمان يـار الهـي قـا متـم    گشته    هـلالـي ز جـرم  بی شمـار  اين  گنـه کـار کریما  رو سيـاهـم     رو سيـاهي بـود   ره   توشه ی عقبـا به اجبار چه گـويم زين دوپـای بـی اراده به هـرجـا می رود با شوق بسیار شکـم روزه  ولـی چشم و دهانم دمـادم  بـا خطـا   بنمايـد  افطـار تـو رحـما نی  الهـی  روز  محشر به رحمـت کن مـدا را بـا مـن زار آخوندي با  همه جـرم و گناهش به رحمت بسته  دل اي حيّ دادار
توبه از جرم و خطا ، حالِ سحر می خواهد خلوت نیمه ی شب،اشک بصر می خواهد وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست  دیدنِ نور خدا اهلِ نظر می خواهد سختی گردنه ی عشق زمینت نزند راه پُر پیچ و خمش مرد سفر می خواهد صِرف این سینه زدن ها به مقامی نرسیم  محرم راز شدن،دیده ی تر می خواهد رب سبحان جهتِ بخشش ما اهل بکاء محشر از مادر سادات نظر می خواهد  عمل زینب کبری به همه ثابت کرد سر شکستن ز غم دوست،جگر می خواهد سر عباس به نی،نکته ی نغزی دارد غیر خورشید، سماوات قمر می خواهد