#ابناء_زینب (س)
در غم و کرب و بلا، داغ جگرگوشه ها
هیچ ندارد کسی، بهره به قدر حسین (ع)
عمه ی سادات را، بین که چه سنخیّتی است
داغ به داغ اخا، صبر به صبر حسین (ع)
کاش به پایش شود، مثل دو اولاد او
جان بدهم تا نهم، سینه به صدر حسین (ع)
بر دل صحرا ببین، کامل، هجّی شده است
جمله ی خون خدا، سطر به سطر حسین (ع)
روز بلا روی خاک، هست غروبش ولی
بر سر نی می شود، مطلع فجر حسین (ع)
گشت هلالی که از منظر نی شد عیان
ماه شب خیمه ها، هیئت بدر حسین (ع)
در حرمش هر زمان با دل عاشق روی
رایحه ی سیب هست، جلوه ی عطر حسین (ع)
این که شفاعت کند، سوخته ی عاشقش،
نزد خداوند شد، خواست و اجر حسین (ع)
دارد هر شیعه ای ، بر دل خود آرزو
یک شب جمعه شود زائر قبر #حسین (ع)
#جواد_محمودآبادی
1403/04/19
هدایت شده از روضه دفتری
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
@roze_daftari
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سر داشته ای؟
آن روز که وقت ذبح گردنها بود
یادت که نرفته زینبت تنها بود
یادت که نرفته رفتی و جا ماندم
ناموس تو بین کوی و برزن ها بود
آن روز که روی خاک جان می دادی
کشتی تو مرا سر به #سنان می دادی؟
می خواست که جان من در آید وقتی
سر را به سر نیزه نشان می دادی
می گردم و از گل خبری نیست که نیست
حتی ز گلابش اثری نیست که نیست
ناگاه بدیدم که من از با غ گلم
جا مانده بجز مشت پری نیست که نیست
دیدم که لباس را تو برداشته ای
دیدم به زمین لاله ی خون کاشته ای
آنگونه بریده اند سر از تن تو
انگار نه انگار که سر داشته ای
گفتم که بگو برادرم هستی تو
با من تو بگو تاج سرم هستی تو
هنگام وداع پیکرت خسته نبود
آیا که #حسین (ع) مادرم هستی تو
گفتم که بگو مادر تو #زهرا (س) نیست؟
آیا که پدربزرگ تو طه (ص) نیست؟
ای زینت دوش #مصطفی بر خاکی؟
برخیز که جایگاه تو اینجا نیست
من می روم و همره من می آیی
ای سر به روی نی چقَدَر زیبایی
باید که سرت بلند و بالا باشد
باید که بدانند که تو آقایی
#جواد_محمودآبادی
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی
#سجاد خانواده ای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی
از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است
وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی
حق داری ای امام جوانم به دیدنِ
شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی
بر پاره پاره پیکر پیغمبر #حسین
بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی
گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی
با #یاد_زخمهای_قمر ضجه میزنی
وقتی که میرسی به کنار شریعه ای
بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی
با دیدن سواره نظامهای لشکری
با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی
لالاییِ... #ربابه امانت بریده است
با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی
وقت غروب... #عمه...، "علیکن بالفرار..."
با آتش و خیام و خطر ضجه میزنی
در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان
تا میرسد به #سینه و #سر ضجه میزنی
اینطور که پیش میروی از دست میروی
آقای من بس است چقدر ضجه میزنی؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_سجاد💔
پلک بر هم میزدی کرب و بلا میشد مرور
مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت #زینالعابدین_امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_علیرضا_کریمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روضه بخونم دیگه... ها؟!
⬅️بزا برم به بالای تل خاک غم
⬅️دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
💢رفتی تو گودال،همه حرفایی که زد از گودال بود
⬅️از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
🔰مگه یادم میره،اون لحظه ی عجیب مقتل
🔰مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
🔰مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
😭😭😭😭😭
❇️مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد
❇️مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد
❇️مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
😭😭😭😭
♥️#حسین
♥️#حسین
🔹مگه یادم میره مُردم سَرِ کوچه و بازار
🔹مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
🔹مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار
😭😭😭😭
🟠مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
🟠مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
🟠مگه یادم میره بزم شراب، خودت که بودی
♥️#حسین
♥️#حسین
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#حضرت_سید_الشهدا
🏴#زبانحال_خانم_زینب_کبری
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور، کربلایی محمود عیدانیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب
🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب
🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان
🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان
🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی
🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی
🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابه
🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابه
#حسیـــــــــن
🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارته
🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارته
💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور
🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن
💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور
🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن
🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه
🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه
🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد
🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود
🔆چقد عذابم داد...
♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی
♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی
#حسیـــــــــــــن
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
💠کجا بودی عباس؟؟
💠وقتی که بردن منو تو بازار
❇️کجا بودی عباس؟؟
💠همه منو دیدن توی انظار
❇️ کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
⬅️السلام علی الشیب الخضیب
⬅️السلام علی الخد التریب
⬅️السلام علی الرأس المرفوع
⬅️السلام علی البدن السلیب
♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت
♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت
♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن
♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن
✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین
#یا_ذبیحا_بالقفا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🏴#روضه
🏴#فارسی_مازنی
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لالالالا شه علیه بِلاره
لالالالا لا ته برمه گلیه بِلاره
👈دیشب گفتم مادرا و خواهرا اگه میخوایید شیر خواره بیارن توخونه سیرابش کنن، یقیناً همینه
▪️الان اگه مادرش این صحنه رو ببینه دل تو دلش نیست
▪️لالالالا لا شه علیه بلاره
▪️لالا ته برمه گلیه بِلاره
🔸تی گلی بیته بس برمه هکردی
🔸مه دل او بَیه تو او نخردی
🔸آخ لالا لالا باخِس مه شیره خواره
خدا هیچ مادری رو شرمنده بچش نکنه
🔺خله سخته وچه مار، شیر نداره
شرمندومه با برمه نش مه چشه
خدا کاشکی که برسنه وارشه
✔️#هرجاهستی_بگو_یا_حسین
✅گفتم بچه را همچی خوشگل قنداق کرد
بچه که قنداق میشه دست و پاش بسته هست نمیتونه تکون بخوره😭😭
✅شب علی اصغر هرسال این حرفو میزنم
#علی_الله
✳️بچه که قنداق میشه دست وپاش بستست نمیتونه تکون بخوره
😭😭
✳️قشنگ صحنه راتجسم کن برا این روضه، حرمله ای که دلش ازسنگم سنگین تر بوده گریه کرد،،،
🔰گفت همچین که تیر سه شعبه رو رها کردم، تیر به حلقوم این طفل شیرخواره اصابت کرد
#من_الاذن_الی_الاذن
🔰گوش تاگوش علی اصغرُبریده
یوقت دیدم حسین خنجر درآورده تودل خودم، فکر کردم میخواد باخنجر این یه مقدار پوستی که وصله به گردنه جداکنه
😭😭😭😭
🔰خوب که نگاه کردم، دیدم اول کاری که کرد بند قنداقُ پاره کرد
☑️همچی که بند قنداقُ پاره کردم دیدم این طفل شروع کرد به بال بال زدن
مثل مرغی که سر از بدنش جدامیکنند، این طفل شیرخواره داره بال بال میزنه
😭😭😭
♥️#حسین
☑️بچه رو گرفت هی چندقدم میومد سمت خیمه برمیگشت
یه چندقدم میرفت سمت خیمه دوباره برمیگشت
😭😭😭
☑️گفت خوب نگاه کردم دیدم رباب دم خیمه منتظره
😭😭😭
به امیدی که حسین بره بچشو سیراب کنه برگرده
✔️ اومدپشت خیمه ،،،،توکربلا اینجوری بوده،،،،
ابی عبدالله پدربوده
پدر طفل شش ماهه رو آورده
بعد مادر فهمیده
😭😭😭
☑️که طفل شیرخواره و شش ماهش شهید شده از دنیا رفته
#مدینه برعکس بوده
اول مادر فهمیده بعد بابا فهمیده
😭😭😭
#یه_بیت_بگم_ها
💥خوب شد… خوب شد محسنِ من کشته شد آنجا، وَرنه
(هفت شبه داریم روضه میخونیم هرشب به یه بهونه ای رفتیم مدینه)
🔥خوب شد محسن من کشته شدآنجا ورنه( ۲)
#یه_مادر_داره_این_حرفو_میزنه
🔥خوب شد محسن من کشته شد ،آنجا ورنه
🔥من به این سینه چِسان شیر به او میدادم
⬅️#ای_حسین
✔️ #آی…
پیر همه بود اگر چه یک کودک بود
صبرش به غریبی پدر اندک بود
میکرد به نی اشاره میگفت، رباب
ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود
😭😭😭
#علی_لای_لای_علی_لای_لای
( کاش وقت داشتیم میتونستیم بعضی حرفارو بزنیم)
♨️ همین نیزه ای که سر ابالفضل گذاشتن، باهمون وسعت سر این طفل شیر خواره رو، رو اون نیزه ها گذاشتند
😭😭😭
☑️ آی بین راه نیزه دارا مست میکردن، نیزه ها رو بهم میزدن
یه وقتایی سرکوچولوی علی اصغر از رو نیزه می افتاد زیر دست وپا
😭😭😭
رباب میگفت مادر برات بمیره
😭😭😭
#علی_لای_لای_علی_لای_لای
هرجا نشستی بلند و یک صدا بگو یا#حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم
🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم
🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم
🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را
🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم
🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم
#تمام_فرض_ها_با_هم_مساوی_شد
☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد
غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود
☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود
☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش
برگشته مرکب هم به جای خود
😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد
#علی_بن_حسین_بن_علی
👌پس علتش را عشق پیدا کرد
✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع
*هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد*
✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع
🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود
🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود
#نفس_مَهموم_شد_ناگاه
#علی_بن_حسین_بن_علی_معلوم_شد_ناگاه
💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من
💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من
❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد
❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد
🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند
🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند
💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت
💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت
علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست
به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست
پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت
بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت
تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد
تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد
تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد
علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد
شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا
بمیرم شهربانو هم نبود آنجا
برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود
و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان
اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود
همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند
به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق
تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند
👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی
👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی
تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم
شد
در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد
به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست
علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت
😭😭😭😭
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ...
حسیـــــــن
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند
تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را
تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را
😭😭😭😭
تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را
بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده
بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده
بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت
بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت
بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی
همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی
بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی
جهان را کربلا کردی
در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد
برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد
چونکه بر تن اِرباً اِربا شد
همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد
همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد
من از این مردم بی عار بدم می آید
از مکافات، از آزار بدم می آید
ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید
تا قیامت من از این کار، بدم می آید
سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند
تا ابد از در و دیوار بدم می آید
پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد
من از افتادن بر خار، بدم می آید
دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم
من از این دست گرفتار، بدم می آید
#حسیــــــن
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
از کوچه هاش بدم میاد
از پشت بام بدم میاد
بس که ندیدم روز خوش از این چشام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴
هر ک صبحش با سلامی
بر #حسین آغاز شد
حق بگوید خوش بحالش ،،،
بیمه #زهرا شد.
روزتون حسینی ای
عاشقان #اباعبدالله_الحسین💙
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
🌴🕯🌴
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل
🔸مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
🔺مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد
🔺مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد
🔺مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
♻️مگه یادم میره مُردم سَره کوچه و بازار
♻️مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
♻️مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار
🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم
🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم
🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم
🔸مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
🔸مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
🔸مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی
#حسین....
😭مارو وارد بزم شراب کردن
😭یه عده نامحرم چش چرون
😭یه عده بی حیای مست
😭از یه طرف،زینب وارد مجلس
😭رباب وارد بزم شراب کردن
😭چوب خیزران،تشت طلا،جام شراب
#حسین
😭😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
توکه روح وفا و عشق و احساسی حسین جان
از آن ترسم مرا دیگر تو نشناسی حسین جان
😭
شده فصل خزانم،تو کردی نیمه جانم
ببین ابرو کمانم،کمان تر از کمانم
😭😭😭
🌿ببین همسفر،ندارم دگر
🌿 نفس در کنج سینه
🌿منه قد کمان،ندانم چِِسان
🌿 روم سوی مدینه
♥#حسیــــــــن
بریزد اشک تنهایی ز چشمم، دانه دانه
ز هجده یوسفم یک پیرهن دارم نشانه
🔸دو چشم من پر آب هست
🔸دلم در پیچ و تاب هست
🔸هنوزم بر دو دستم
🔸ببین جای طناب است
🔹همه کوفیان به زخم زبان
🔹دل من را شکستند
🔹مرا نور عین،تو دیدی حسین
🔹 که دستم را ببستند
😭
♥#حسیــــــــن
خودم دیدم سرت برمحمل من، سایه بان شد
خودم دیدم لب تو بوسه گاه، خیزران شد
🍁چرا پیمان گسستی
🍁دل من را شکستی
🍁مرا دیدی تو از طشت
🍁ولی چشمت ببستی
😭😭
🍃به دردم طبیب،امام غریب
🍃 به حالم کن نظاره
🍃منه بی نشان به هفت آسمان
🍃 ندارم یک ستاره
♥#حسیــــــــن
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
🏴#حضرت_سید_الشهدا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸اصلا زمین خوردن برای او طبیعیست
🔸از بس که دنبال صدای مادرش بود
🔸در حجره ی بی فرش خود،افتاده بود
🔸تصویری از گودال در چشم ترش بود
♻️همون حالت که بود،هی به خودش میپیچید رو خاکا
میگفت:
یا جدا...
چرا خاکت نکردن؟؟
😭😭😭😭
میگفت یا جدا،چرا خاکت نکردن
حتی کفن بر جسم صد چاکت نکردن
#حسین
آه
😭😭😭😭😭😭
💢فرمود یابن الشبیب...
❇️ان یوم الحسین أقرح جفوننا و أسبل دُموعَنا
💢یابن الشبیب...
❇️روضه های جد غریبم،پلک های مارو زخمی کرده
تا روز قیامت برا جد غریبم گریونم
💢امام رضا یادمون داده
❇️ان کنت باکیا لشی فبک للحسین
🌱اگه خواستی گریه کنی برا جد غریبم حسین گریه کنید
یابن الشبیب
ذبح کما یذبح الکبش
یابن الشبیب
جد مارو مثل گوسفند سر بریدن
🔸یابن الشبیب
🔸جدمارو بی هوا زدن
🔸جد مارو باعصا زدن
😭😭😭😭😭😭
جهنم ما یعنی اینکه بگن حسین نتونیم گریه کنیم
جهنم ما یعنی روضه گودال خونده بشه، نتونیم اشک بریزیم
یابن الشبیب
🔰جد مرا بی هوا زدند
🔰جد مرا با عصا زدند
🔰عمه مرا چرا زدند
🔰نامردها،برای رضای خدا چرا زدند
😭😭😭😭😭
🔹وقتی حسین،در ته گودال رفته بود
🔹زهرا کنار پیکرش،از حال رفته بود
😭😭😭😭😭
✅شلوغه اونقد که دیگه جا نیست
✅دلم تو گودال،ازت جدا نیست
✅تو پادشاهی،بزرگ مایی
✅برهنه باشی،والا روا نیست
✅حیا نمیکنن،پیکر نیمه جونتو رها نمیکنن
✅دارن میخندنو،به ضجه های خواهرت نگاه نمیکنن
⬅️چرا نمیبُره؟؟؟
✅بهش بگین اینجوری سر،جدا نمیکنن
😭😭😭😭😭
✅دیدم باچکمه،به جونت افتاد
✅گردنتو زد،مث یه جلاد
✅داداش حلال کن،تقصیر من بود
✅ذبح تورو شمر،اینهمه طول داد
✅صد دفعه زیر و رو
✅شدی به خاطر فقط یه بوسه از گلو
✅منو صدا نزن
✅با نیزه ای که رفته توی دهنت،فرو
✅میخوای به من بگی
✅نمونم اینجا وسط یه مشت بی چشم و رو
حسین..
😭😭😭
🔹الف قامتم ز داغت شد دال
🔹که شدم پیر از غمت،صدها سال
🔸به سَما، بنگرم سرت بر نیزه
🔸به زمین بنگرم،تنت درگودال
🔸تنت شدپامال
🔹همه دیدن،مرکبت خونین یال
🔹همه میگفتن در این وضع و حال
🔸ذوالجناح از چه رنگت، باختی
🔸جان زهرا را کجا انداختی
🔹همه هستیه خواهرت را بردند
🔹زر و خلخال دخترت را بردند
😭کمی دیر آمدم،سرت را بردند
😭نه فقط یک عدد همان پیراهن
😭 همه اعضای پیکرت را بردند
😭به کجا انگشترت را بردند،سرت را بردند
سر تو روی نی شده مانند سر عباس
♻️مضطر وشرمنده
♻️شده قلبم ز داغ تو آکنده
♻️حرمله میخنده
♻️سنان میخنده
♻️که داره شمر،دست زینبو میبنده
😭😭😭😭😭
🌸شکر خدا که نان شب ما حسین شد
❤️ممنون لطف مادر این خانواده ایم
🌸داریم با حسین حسین پیر میشویم
🌸خوشنود از این جوانیه از دست داده ایم
جدی جدی داریم پیر میشیما...
سال به سال میگذره...
خوش به حال شما که خوب گریه کردید
⬅️در کوچه عبایش، بر روی سرش بود
⬅️یک دست به دیوار،دستی کمرش بود
⬅️در خاطر او، آمده یاد در و دیوار
⬅️خون در و دیوار و خون تیغه مسمار
⚠️#ای_مادر_خسته_پهلو_شکسته
⚠️#ای_مادر_خسته_پهلو_شکسته
امام رضا...
😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها، دست به پهلو گرفت
امام رضا...
😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها، دست به دیوار گرفت
امام رضا
😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها،نقش زمین شده
حرف دارما...
امام رضا
❇️اگر این است تأثیر شنیدن
❇️شنیدن کی بود مانند دیدن
😭😭😭
#قربون_دل_امام_حسن_برم
⬅️ایستادم به روی پنجه ی پا،اما حیف
⬅️دستش از روی سرم رد شد وبر مادر خورد
نتونستم کاری کنم برا مادرم
😭😭😭😭
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سرمجروح کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده
ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا
هربلایی به سرش آمده زیبا دیده
زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها
سربریدند و گرفتند تو را نادیده
ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات
ترک روی لبت را لب دریا دیده؟
خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت
به گمانم ته گودال مسیحا دیده
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سرپیرهنت فاطمه دعوا دیده
دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود
عوض دیدن بابا، سربابا دیده
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
غیر شیعه به حریم تو #حسین بسیارند
چه بگویم من #نوکـر که تو راهم بدهی
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_میلاد_بدری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف
كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف
تمام صحن #علی بوی #فاطمه دارد
شمیم سیب بیاید میان راه نجف
صفای هر سحرش، گریه بر غم #زهراست
به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف
قدم زده دل شب در میان نخلستان
امان ز كوفه و خونابه های چاه نجف
قرار ما همه #باب_الرضا همان جایی
كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف
قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح
چقدر بوی #حسین میدهد پگاه نجف
#نـوكـر_نـوشـت:
#یاعلی_جـان
دستِ خودم که نیست #نجف دلربا شده
دل شب به شب برای تو تنگ است #یاعلی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_پژمان_توفیقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#یا_رسول_الله (ص)
کسی به خانه رسید و نمود دق الباب
گشود فصل خزان را ز فصلهای کتاب
برای بردن جان جهان اجازت خواست
خدا کند ندهد کس به این اجازه جواب
اگرچه اذن نخواهد ورود عزرائیل
ولی به حرمت #احمد (ص) چنین نموده خطاب
ز غصه های دل #فاطمه (س) نگردد کم
ملک نموده اگر هم رعایت آداب
تمام شهر مدینه است بیت الاحزانش
ز درد هجر پدر قلب او شده است کباب
بمیرم از غم او زین مصاب، چشمانش
یکی به خون شده و چشم دیگری پر آب
حروف نورِ علی نورِ، نور شد تفسیر
به صحن سینه #حسن (ع) با #حسین (ع) در یک قاب
ز چشم یاس نبی اشک می چکد هر دم
به چشم خواب پدر ریزد از ستاره گلاب
چگونه تاب بیارد فراق روی تو را
نگاه کن شده زهرای اطهرت بی تاب
مرو پدر بِرَوی روز ما همیشه شب است
دو دستِ دست خدا بسته می شود به طناب
نرو که تیره نگردد حریر چهره ی ماه
ز جنس رنگ کبودی زند به چهره حجاب
بیا مرا خبری ده که طاقتم طاق است
به زودْ آمدنم پیش خود مرا دریاب
1402/06/22
رحلت #محمد #مصطفی رسول اکرم (ص) تسلیت
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🍁ای وجودت اعتبار کربلا
🍁یادگار ماندگار کربلا
◀️روز عاشورا چه غوغا کرده ای
◀️عشق را زیبا تو معنا کرده ای
🔰ای فروغت رونق هر انجمن
🔰از کدامین داغ تو گویم سخن
🟤نیزه و شمشیر و شمر و قتلگاه
🟤تازیانه، دود، آتش، اشک، آه
⬅️یا بگویم با دوچشم خون فشان
⬅️از سفر با جمعی از نامحرمان
🔹نیست غم های تورا محدوده ای
🔹تو خودت ام المصائب بوده ای
❇️روز عاشورا دلت پُر داد بود
❇️چون پدر را جانب میدان نمود
🔸آتش غم شد به قلبت شعله ور
🔸جمله ای گفتی تو با چشمان تر
🟪جمله ات مسروری از دل، دور کرد
🟪رزق اشک عالمی را جور کرد
🔥گفته ای مرثیه گونه با ملال
🔥ذوالجناحا از تو دارم یک سوال
🟢آب دادن آن شه لب تشنه را
🟢یا که عطشان شد ذبیح بالقفا?
🟧گرچه رزقش، تیر و تیغ و دشنه بود
🟧موقع رفتن به میدان، تشنه بود
#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم_یا_ابا_عبدالله
😭#ای_تشنه_لب_حسین
☑️همه تو خیمه منتظرن که امام حسین کی میاد
☑️یه وقت صدای شیهه ذوالجناح به گوششون میرسه
✔️همه از خیمه ها بیرون دویدن
✔️ولی سالار زینب را ندیدن
😭😭😭
✔️دیدن یالش، غرق خونِ
✔️زینش واژگونِ
🔘یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده? ?
🔘یکی گفت ذوالجناح داداشم چی شده??
☑️خانم حضرت سکینه اومد جلو گفت ذوالجناح، با این حال و روزت میدونم بابامو کشتن…
☑️به من بگو آیا به بابام آب دادن??
یا با لب تشنه… ؟؟
♥️#حسیـــــــــــــن
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹برپاست به بزم پدرت شور و نوایی
🔹من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟
🔸تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم
🔸آقا به پذیرایی مهمان، نمی آیی؟
⬅️جانم به فدای غم تو، آجرک الله
⬅️بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی
🔻زهر ستم از پای درآورده پدر را
🔺حالا پسر و روضه و تشییع جدایی
❇️در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن
❇️در واقع بزرگی و ابوالفضل نمایی
🔰عالم همه قربان گل فاطمه مهدی
🔰امشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی
🟤من گریه کن روضه ی بابای غریبت
🟤تو فکر من و کوله سنگین خطایی
😭😭😭
☑️چقد برا من گریه کردی??
☑️به خاطر گناهای منه رو سیاه…
◀️نور دل زهرا،به عزا خانه ی بابا
◀️سر میزنی و میکُنی اَم کرببلایی
🍁🍁🍁 🍁🍁🍁
🔆کام بهار طعمهی جام خزان شده
🔆زهری بلای جان امامی جوان شده
♻️غُربت کم است در حق مردی که خانه اش
♻️زندان و خود، شبیه به زندانیان شده
✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین
☑️این زهری که به امام عسکری دادن، رعشه تو وجود امام انداخته
همه ی بدنش به لرزه افتاده
✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین
✳️گریان دست و پا زدنش آسمان شده
♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت
☑️مسموم شد
☑️تشنگی همه ی وجود آقارو گرفت
☑️چنبار تو کاسه، آب ریختن برا آقا
هر بار این کاسه، افتاد رو زمین
♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت
♨️دستی که از شرار ستم ناتوان شده
❎برخوردِ چیست با لب و دندان که مهدی اش
❎حالا کنار بستر او روضه خوان شده
💠ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش
💠زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده
😭😭
ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش
زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده
🔵ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او
🔵پایین نشین مجلس نامحرمان شده
😭😭
☑️خیلی آقارو اذیت میکردن
☑️بی خبر میومدن میریختن تو خونه اش
☑️جلو چشم زن و بچش، با دستای بسته میبردنش
🔘علامه امینی میگه، اگه زن گرفتار باشه بچه ها به بابا پناه میبرن
✔️اگه پدر گرفتار باشه، به مادر پناه میبرن
✔️اینی که گفتم جلو چشم زن و بچش، امام عسکری رو دست بسته میبردن…
✔️دستای مولا رو بستن تو کوچه
بچه ها به مادر پناه بردن…
😭😭😭
🔴گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره
ای وااای مادرم…
😭😭
اما منظور شاعر تو این شعر این نیست
میگه…
🟣ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او
🟣پایین نشین مجلس نامحرمان شده
☑️جلو چشم خانم زینب، چوب میزد به لب و دندان داداش حسینش
☑️جلو چشم خانم رقیه چوب میزدن به لب و دندان بابای مظلومش
😭
جلو چشم رباب…
😭😭
🟧ای وای از آن شهید که انگشت های او
🟧مقصود غارت دست یک ساربان شده
😭
⚪️خشک است کام تو، ولی از قحط آب نیست
⚪️هستی اسیر گرچه به دستت طناب نیست
🟡از خون سرت، محاسنت آقا خضاب نیست
🟡بر پیکر شما اثر آفتاب نیست
🔷با نیزه که بندبند تنت جدا نشد
🔷جسمت 3 روز، در بیابان رها نشد
😭😭😭
🍂سنگین که شد سرت، به روی نیزه ها نرفت
🍂آوای استغاثه ی تو، هر کجا نرفت
🌱دیگر سنان میان دهان شما نرفت
🌱ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت
😭😭
یا اباعبدالله…
خودت اشک بده به ما
سوز بده به ما
☑️امام زمان5-4 ساله، سر بابارو رو دامن گرفته
☑️لحظه ی آخر، خودش با دستای خودش سیراب کرد بابای غریبشو
☑️اما من یکیو سراغ دارم، سر بابارو رو دامن گرفت
☑️سر بریده ی باباشو بغل گرفت
بابا…
😭😭
چرا لبات پاره پاره س بابا? ?!
😭😭
بابا…
چرا دندونات شکستس بابا??
😭😭
بابا…
چرا پیشونیت شکستس بابا??!
😭😭
بابا…
سرت بوی نون بده
بوی خاکستر تنور میده بابا
😭😭😭
بابا…
کدوم نامردی، رگ های گردنتو انقده نامرتب بریده??
😭😭😭
♥️#حسیــــــــــــن
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴 #شهادت_امام_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#مهدی_جان…
🌾زهر افتاده به جانِ جگرم،مهدی جان
🌾لرزه افکنده زِ پا، تا به سرم،مهدی جان
⚡️به لب خشک پدر،جرعه ی آبی برسان
⚡️که من از روز عطش،شعله ورم مهدی جان
*جگرم داره میسوزه، یه قطره آب برام بیار*
من نمیدونم تو جمع ما، کسی مسموم شده یا نه
حالا به دلایلی نمیخوام بگم زهر عطش غلبه میکنه به آدم
اونم زهری که به اهل بیت دادن و به قصد کشتن و شهید کردن امامامون…
مث شخص مارگزیده به خودش میپیچید
مهدی من کجایی??
✨قبل از آنی که به دل،زهر،اثر بگذارد
✨کشته است صحنه دیوار و درم،مهدی جان
🔹لحظه ای نیست عزیزم،که تداعی نشود
🔹وقعه ی کرببلا در نظرم،مهدی جان
🔸قدح آب روان، تا به لبم شد نزدیک
🔸عطش اهل حرم،زد شررم مهدی جان
#غیرتیا
🔻بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
🔺به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
یه وقتایی من و تو روضه میخونیم یوقتاییم هم خوده اهل بیت میخونن
✔️بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
✔️به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
⬅️تا درخشید رخ ماه تو یاد آوردم
⬅️سر نورانی هجده قمرم،مهدی جان
◀️زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
◀️خون قلبم چکد از چشم ترم،مهدی جان
#حســــین
#غریب_مادر_غریب_مادر
آب طلبید. پسر امامِ،،، سن و سالی هم نداره
☑️رفت آب آورد برا بابای غریبش که از شدت تشنگی داره به خودش میپیچه
☑️آبُ داد. امام حسن عسکری دستاش لرزون..
آب گرفت. ظرف آب از دستش افتاد
☑️اینی که میگی بچه ای برا تشنگیه باباش آب آورده، چه روضه ای تو دهنت تداعی میشه??
💎یقینا دلت همونجاییکه من میخوام بگم
☑️دامن آتیش گرفت. دشمن به هوای خاموش کردن آتیش دامنش، پشتش دوید.
اینم به هوای اینکه دوباره تازیانه و سیلی در کاره، میدوید
☑️هرچی سرعتش بیشتر میشد، سرعت دختر سه ساله هم بیشتر میشد
به آتیش که باد بخوره، شعله ورتر میشه
دختر دوید… اما دشمن بهش رسید
☑️یه نگاهی بهش انداخت. فهمید اومد برا کمک کردن
چرا فرار میکنی?
☑️گفتم حتما تو هم میخوای مثل اونا کتکم بزنی
☑️همه بدنم کبوده، دیگه نای کتک خوردن ندارم
☑️دیگه نای سیلی خوردن ندارم
☑️دیگه توان تازیانه خوردن ندارم
انقده زدن مارو…
یکی با دست
یکی با تازیانه
یه عده ای با لگد
همه جای بدنم درد میکنه
♨️چه کمکی از دستم برمیاد??
اگه امکان داره، یه مقدار آب بهم بده
♨️مشک آبُ گرفت. یه مقدار آب بهش داد.
آقا یه سوالی ازت دارم، جوابمو میدی??
گفت بگو
〽️به من بگو گودیه قتلگاه کدوم وره?
تو تشنه بودی آب میخواستی، گودیه قتلگاه برا چی??
بابام که رفت میدون، لب تشنه بود
😭😭😭😭
#حسیـــــن
✅اما تفاوتش اینه مهدی فاطمه آب برا بابا برد، اما این دختر نتونست ببره
یه موقعی یادش اومد که سر از بدن جدا شد
✅بدن با عزت و احترام، غسل دادن
سامرا شهر بدیه،،، الانم همینه
🔰به ندرت پیش میاد اوناییکه کربلا رفتن بگن سامرا هم رفتیم
از همون موقع، همیشه حکومت نظامی بوده
همیشه مراقب امام حسن عسکری بودن
همیشه تو غربت بود حتی تو خونه ی خودش
❇️آقارو بعد از غسل، تشییع کردن
یه عده از شیعیان اومدن
❇️موقع نماز، برادر امام هادی که عموی امام حسن عسکری بود، اومد نماز بخونه که مهدی فاطمه اومد فرمود: بر بدن امام ، فقط امام باید نماز بخونه
❇️خوده امام زمان شروع کرد به نماز خوندن
💠تو کربلا هم اینجوری شده
اما تفاوتش اینه نه تشییع جنازه ای داشت، نه غسل و کفنی داشت
بنی اسد اومدند بدنهارو جابجا کردن
💠خوده آقا زین العابدین اومد شناسایی کرد
✳️این بدن، بدن قاسمِ
✳️این بدن، بدن اربا اربای علی اکبرِ
✳️این بدن، بدن عموم ابالفضلِ
✳️این بدن، بدن پاره پاره ی بابای غریبم حسینِ
کفن که نمیشد…
گفت بنی اسد، یکی بوریا بیاره
😭😭😭😭😭
حسین…
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔵مگر به کربلا، کفن به غیر بوریا نبود?
🔵مگرحسین تشنه لب،عزیز مصطفی نبود??
حسیــــــن
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔰از سوز زهر کینه، هی رو خاکا میشینه
🔰دست به دیوار میگیره، مادرش رو میبینه
🍃ناله هاش، قلب میسوزونه
🍃رو لباش، لخته های خونِ
🍃روضه ی کوچه رو میخونه
🍂چشم به راه مونده حالا
🍂تا بیاد مهدی از راه
💢مث یک مار گزیده
💢سر گذاشته رو خاکا
✴️سر باباشو داره، روی پاهاش میزاره
✴️زیر لبهاش میخونه، روضه ای با اشاره
🔘خوبه که پیش تو نیست، خواهر
🔘خوبه اصلا نداری دختر
🔘تا ببینه تورو بی سر
#رفتی_خرابه_دیگه…
🔥دیدم بزم شرابُ، میچشیدم عدابُ
🔥وقتی مرد غریبه، بست به دستم طنابُ
🔥پُر شدیم از کبودی، بابا
🔥بین چنتا یهودی بابا
🔥خوب شد اصلا نبودی بابا
😭زود رسیدم به پیری، بابا
😭تو لباس اسیری، بابا
😭مُردم از سر به زیری، بابا
❣#حسیـــــن
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#مهدی_جان…
🌾زهر افتاده به جانِ جگرم،مهدی جان
🌾لرزه افکنده زِ پا، تا به سرم،مهدی جان
⚡️به لب خشک پدر،جرعه ی آبی برسان
⚡️که من از روز عطش،شعله ورم مهدی جان
*جگرم داره میسوزه، یه قطره آب برام بیار*
من نمیدونم تو جمع ما، کسی مسموم شده یا نه
حالا به دلایلی نمیخوام بگم زهر عطش غلبه میکنه به آدم
اونم زهری که به اهل بیت دادن و به قصد کشتن و شهید کردن امامامون…
مث شخص مارگزیده به خودش میپیچید
مهدی من کجایی??
✨قبل از آنی که به دل،زهر،اثر بگذارد
✨کشته است صحنه دیوار و درم،مهدی جان
🔹لحظه ای نیست عزیزم،که تداعی نشود
🔹وقعه ی کرببلا در نظرم،مهدی جان
🔸قدح آب روان، تا به لبم شد نزدیک
🔸عطش اهل حرم،زد شررم مهدی جان
#غیرتیا
🔻بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
🔺به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
یه وقتایی من و تو روضه میخونیم یوقتاییم هم خوده اهل بیت میخونن
✔️بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
✔️به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
⬅️تا درخشید رخ ماه تو یاد آوردم
⬅️سر نورانی هجده قمرم،مهدی جان
◀️زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
◀️خون قلبم چکد از چشم ترم،مهدی جان
#حســــین
#غریب_مادر_غریب_مادر
آب طلبید. پسر امامِ،،، سن و سالی هم نداره
☑️رفت آب آورد برا بابای غریبش که از شدت تشنگی داره به خودش میپیچه
☑️آبُ داد. امام حسن عسکری دستاش لرزون..
آب گرفت. ظرف آب از دستش افتاد
☑️اینی که میگی بچه ای برا تشنگیه باباش آب آورده، چه روضه ای تو دهنت تداعی میشه??
💎یقینا دلت همونجاییکه من میخوام بگم
☑️دامن آتیش گرفت. دشمن به هوای خاموش کردن آتیش دامنش، پشتش دوید.
اینم به هوای اینکه دوباره تازیانه و سیلی در کاره، میدوید
☑️هرچی سرعتش بیشتر میشد، سرعت دختر سه ساله هم بیشتر میشد
به آتیش که باد بخوره، شعله ورتر میشه
دختر دوید… اما دشمن بهش رسید
☑️یه نگاهی بهش انداخت. فهمید اومد برا کمک کردن
چرا فرار میکنی?
☑️گفتم حتما تو هم میخوای مثل اونا کتکم بزنی
☑️همه بدنم کبوده، دیگه نای کتک خوردن ندارم
☑️دیگه نای سیلی خوردن ندارم
☑️دیگه توان تازیانه خوردن ندارم
انقده زدن مارو…
یکی با دست
یکی با تازیانه
یه عده ای با لگد
همه جای بدنم درد میکنه
♨️چه کمکی از دستم برمیاد??
اگه امکان داره، یه مقدار آب بهم بده
♨️مشک آبُ گرفت. یه مقدار آب بهش داد.
آقا یه سوالی ازت دارم، جوابمو میدی??
گفت بگو
〽️به من بگو گودیه قتلگاه کدوم وره?
تو تشنه بودی آب میخواستی، گودیه قتلگاه برا چی??
بابام که رفت میدون، لب تشنه بود
😭😭😭😭
#حسیـــــن
✅اما تفاوتش اینه مهدی فاطمه آب برا بابا برد، اما این دختر نتونست ببره
یه موقعی یادش اومد که سر از بدن جدا شد
✅بدن با عزت و احترام، غسل دادن
سامرا شهر بدیه،،، الانم همینه
🔰به ندرت پیش میاد اوناییکه کربلا رفتن بگن سامرا هم رفتیم
از همون موقع، همیشه حکومت نظامی بوده
همیشه مراقب امام حسن عسکری بودن
همیشه تو غربت بود حتی تو خونه ی خودش
❇️آقارو بعد از غسل، تشییع کردن
یه عده از شیعیان اومدن
❇️موقع نماز، برادر امام هادی که عموی امام حسن عسکری بود، اومد نماز بخونه که مهدی فاطمه اومد فرمود: بر بدن امام ، فقط امام باید نماز بخونه
❇️خوده امام زمان شروع کرد به نماز خوندن
💠تو کربلا هم اینجوری شده
اما تفاوتش اینه نه تشییع جنازه ای داشت، نه غسل و کفنی داشت
بنی اسد اومدند بدنهارو جابجا کردن
💠خوده آقا زین العابدین اومد شناسایی کرد
✳️این بدن، بدن قاسمِ
✳️این بدن، بدن اربا اربای علی اکبرِ
✳️این بدن، بدن عموم ابالفضلِ
✳️این بدن، بدن پاره پاره ی بابای غریبم حسینِ
کفن که نمیشد…
گفت بنی اسد، یکی بوریا بیاره
😭😭😭😭😭
حسین…
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔵مگر به کربلا، کفن به غیر بوریا نبود?
🔵مگرحسین تشنه لب،عزیز مصطفی نبود??
حسیــــــن
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔰از سوز زهر کینه، هی رو خاکا میشینه
🔰دست به دیوار میگیره، مادرش رو میبینه
🍃ناله هاش، قلب میسوزونه
🍃رو لباش، لخته های خونِ
🍃روضه ی کوچه رو میخونه
🍂چشم به راه مونده حالا
🍂تا بیاد مهدی از راه
💢مث یک مار گزیده
💢سر گذاشته رو خاکا
✴️سر باباشو داره، روی پاهاش میزاره
✴️زیر لبهاش میخونه، روضه ای با اشاره
🔘خوبه که پیش تو نیست، خواهر
🔘خوبه اصلا نداری دختر
🔘تا ببینه تورو بی سر
#رفتی_خرابه_دیگه…
🔥دیدم بزم شرابُ، میچشیدم عدابُ
🔥وقتی مرد غریبه، بست به دستم طنابُ
🔥پُر شدیم از کبودی، بابا
🔥بین چنتا یهودی بابا
🔥خوب شد اصلا نبودی بابا
😭زود رسیدم به پیری، بابا
😭تو لباس اسیری، بابا
😭مُردم از سر به زیری، بابا
❣#حسیـــــن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
چقدر اشک بریزم ز جدایی، آقا؟؟!
من دلم تنگ شده،تنگ کجایی آقا؟
همه دارن به تنهایی من میخندن
به همه گفته ام این جمعه میایی
❤️ #آقا_آقا_آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد با تو، هوایی آقا
⬅️بیشتر از همه دنبال من و کار منی
✅انقدی که تو دنبال منی، من نیستم آقا
✅اصلا کار داشتی که من الان اینجام
وگرنه من کجا روضه جد شما حسین،کجا؟!
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کی اَم دربه در بی سر و پایی،آقا
بخدا معترفم نوکر بد،یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار منه زار شمایی،آقا
😭#من_دلم_تنگ_شده_تنگ_کجایی_آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم به خدا خرده حیایی،آقا
مادرت واسطه باشد،همه را میبخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی،آقا
عزیزُم،یار نازُم دلنوازُم
نمیدونُم ز هجرونت چه سازُم
دوای درد ما وصل تِه باشه
بیا دردُم دوا کن چاره سازُم دلنوازُم
حرف دلتو بزنم
😭#دلُم_وای_دلُم_تنگ_غروب_کربلاته
☑️خودم خیلی دلم هواییه حرم آقام حسینه تورو نمیدونم
💠دلم برا حرم آقا تنگ شده
💠دلم برا حال و هوای بین الحرمین تنگ شده
😭😭
⬅️میخوام چشم سرتو ببندی چشم دلتو باز کنی و این ذکر بگی
⬅️قبل اینکه روضه بخونیم با پای دل بریم تو حرم امام حسین
#کربلا_کربلا_کربلا
#با_من_بخون
➖این دل تنگم عقده ها دارد
➖گوییا میل کربلا دارد
#حسین...وااای
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#امام_زمان_عج
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را
🔹چه علتی بیاورم ندیدن مدام را
🔸شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی
🔸ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را
☘منم که از تو دورمو صدای تو نمیرسد
☘وگرنه که تو میدهی جواب هر سلام را
#تو_آقایی_نمونه_ای
#تو_بزرگی_نمونه_ای
☑️خودت فرمودی، سلام مستحبه ولی جواب سلام واجبه
☑️اینی که منه روسیاه نمیشنوم، این نیست که آقا جواب نمیده
❇️منم که از تو دورمو صدای تو نمیرسد
❇️وگرنه که تو میدهی جواب هر سلام را
⬅️نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم
⬅️و کرده است جا به جا، حلال را حرام را
🍁جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان
🍁نه ساده نیست ، هرکسی ندارد این مقام را
💎به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست
💎جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟
✴️تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
✴️ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
👌بعید نیست عاقبت، فقط به خاطر#حسین
👌تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
🍂بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او
🍂به کربلا کرد حج ناتمام را
🌸مهربونم…
تپش قلب و جونم
🌸ذکر زبونم…
سخته بگی نوکرتم میدونم
🌸حقمه جونم…
فقط تا تو بیای میمونم یا نمیمونم
🍃شرمنده ام، نخورده ام به دردت
🍃خیر ندیدی از نوکر نامردت
🍃بیش از هزار ساله که از ظلیمه
🍃میرسه از مرکب صحراگردت
🌾آقا... آره درسته من بد
🌾توکه… کرامتت نداشت حد
🌾هروقت گفتم که آقا دارم
🌾هرکس شنید یه طعنه ای زد
#یابن_الحسن_کجایی
#ای_داد_از_این_جدایی
🌱هروقت که خون میریزی از چش تر برای نوکر
🌱محاسنت میشه شبیه جدت، کنار اکبر
🌱لاغر شدی آقا شبیه مادر
😭😭😭😭
#آقام_آقام
🔥آقا دیگه دلم آروم نمیشه
🔥یه نظری نگات حروم نمیشه
🔥هر روز منو وعده ی فردا دادی
🔥این فرداها، چرا تموم نمیشه??
#آقام_آقام_آقام
⭐️ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین
⭐️خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را
.
✔️ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم
✔️و یا که بازگو کنیم شام شام شام را
🔵تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست
🔵اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را
🔴شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش
🔴در آن دمی که خیزران شکست احترام را
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
بازم شب جمعس، هر کس که بیتابِ
حتماً دلش بین، زوّار اربابِ
آی زائری که دیدی کربلارو
تو اون شلوغیا ببین خدارو
هرکسی وایساد زیر قبه امشب
دعاکنه همه جامونده هارو
تو ازدحام جمعیت بخونیم
غریب گیر آوردن، آقای مارو
😭😭😭😭
#غریب_گیر_آوردنت
بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله
گیسو پریشونه، میخونه با ناله
بچه من که سر به تن نداره
رو خاک رها شده کفن نداره
میخوام ببوسمش ولی نمیشه
یه جای سالم به بدن نداره
چادر خاکیمو به روش کشیدم
کسی نبینه پیرهن نداره
😭😭😭😭
#حسیـــــن
#غریب_گیر_آوردنت
بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله
گیسو پریشونه، میخونه با ناله
بچه من که سر به تن نداره
رو خاک رها شده کفن نداره
میخوام ببوسمش ولی نمیشه
یه جای سالم به بدن نداره
#مادره_دیگه…
چادر خاکیمو به روش کشیدم
کسی نبینه پیرهن نداره
#بنیَّ_بنیَّ_بنیَّ
#مادر_برات_بمیره
😭😭😭😭😭
بازم شب جمعس، زهرا دلش خونِ
زینب واسه مادر، هی روضه میخونه
نبودی مادر ببینی چها کرد
اونکه سر حسینتو جدا کرد
نبودی مادر ببینی که لشکر
چه آتیشی تو خیمه ها به پا کرد
کاش توی قتلگاه بودی میدیدی
اون گلوی پاره منو صدا کرد
#اُخیَّ_اُخیَّ_اُخیَّ_اُخیَّ
#حسیـــــــن
😭😭😭😭
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
سبک شعر #واحد_تند
مناسبت امام #حسین علیهالسلام
#شب_جمعه
🎤مداح #کربلایی_حسن_عطایی
بند اول
(پـــدرمـ فـــدات
مــــادرمـ فـــدات۲)
بــدونِ تـــو؛ تــو ایــن هیاهــــو
من خیلــــے غریبــــمـ
خاڪــہ پاے جـــون و نعمــــان و حبیبــــم
تو وقتـــے باشـــے بــےنیـــاز از
خیـــر دســت غیـــرم
خاڪــہ پاے حُـــٓر و مسعـــود و زهیــــرم
تــو بگـــو حسیـــن
ڪه عشقـــت رو ، به چــے بِدَمــش
یه جــو گنــــدم ، یڪـی مثــہ مــن
یڪــی عامـــر ، میخونـــمـ آقــــا ،مثـــہ جابـــــر
(یٰـــاْلَيْـــتَنےٰ ڪُــنْا مَعَـــكُمْ یـٰـاحسیــــن۴)
بند دوم
(پـــدرمـ فـــدات
مــــادرمـ فـــدات ۲)
همیشــہ تــو دنیـــا رسیدے
تنهــــا تو بــه دادم
خاڪــہ پاے سیــف و هـــولاس و عبــــادم
تو تڪیـــه گاهــے واســہے من
بے عشقــت یتیمـــم
خاڪــہ پاے سعــد و هانـــے و نعیـــمم
تورو میخــوامــت
حسیـــن اونقـــدر ، ڪـه دیگــہ شــدم
تو عشقـــت گـــم یڪـی مثــݪه مــن
یڪــی عامـــر ،میخونـــمـ آقـــا ،مثــݪه جابــــر
(یٰـــاْلَيْـــتَنےٰ ڪُــنْا مَعَـــكُمْ یـٰـاحسیــــن۴)
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیگه وقت رفتنه زیر لب میگم رضا
نشد من بیام داداش،قدم رنجه کن بیا
نشد من بیام داداش،قدم رنجه کن بیا
همش دلهره،همش انتظار
غم دوریه تو زده آتیشم
با این سن و سال،توی بسترم
دارم مث مادر جوون مرگ میشم
دارم مث مادر جوون مرگ میشم
غصه نخور که پهلوم،زخمیه میخ در نیست
از دست نامحرمی،رو صورتم اثر نیست
👈یه گریز بزنم؟؟
نالیدن یک مادر مأیوس،کشندس
بغضی که بُوَد یکسره محبوس،کشندس
سیلی به زهرا سبب قتل حسن شد
آری به خدا غصه ناموس،کشندس
👈کجا بودیم،کجا رفتیم؟!!
جلو چشش یه بی حیا،دست رو مادرش بلند کرد
#غیرت_الله_امام_حسن
😭😭
دلم یجا دیگه هم رفت
گفت عمه، عمو عباسم بامن قهره؟؟!
نه عزیزم، چطور؟؟
هروقت نگاش میکنم،چشاشو میبنده
💥دخترم، عموت ابالفضل غیرت الله
💥نمیتونه ببینه ناموسش
💥نمیتونه ببینه خواهرش
💥نمیتونه ببینه برادرزاده هاشو وارد بزم حرامی کردن
💥نمیتونه ببینه خونوادشو تو بازار آوردن
ببخش خواهرو اگه تا اینجا کشیدمت
مث بابامون تورو هم دل سیرندیدمت
نه رو دست تو نه رو دست من میبینی نیفتاده رد طناب
چقد خوبه که جلو چشم تو نبردن منو بین بزم شراب
#حسین...
خوب لبات،سالمه تلقینمو میخونی
روضه بخون برام از خیزرونی
#حسین...
♻️نقش لب های تو نقاش ازل،خوب زده
♻️کی به لب های قشتگ تو پدر،چوب زده
🔹بابا بابا... دلگیرم از خودم دووم آوردم
🔹تو مجلس شراب بایدمیمردم
🔹تو مجلس شراب باید میمردم
چوب یزید،بالا میرفت ماهمگی میفتادیم
عقده بدر تو سینش بود،توونشو ما پس دادیم
🔸اونهمه دادن عذاب،کجا بودی؟!
🔸بردنمون با طناب،کجا بودی
🔸خودش رو میزد رباب،کجا بودی؟!
علی لای لای...
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🌹🌹
هر دوشنبه #فاطمه
میخواند این را در بقیع
از #حسین انگشتر و
از تو #حرم غارت شده...
#دوشنبه_های_حسنی
🌹🌹