غمخوارِ کـربلا غم عالم نمیخورد
دنیایِ بی حسین به دردم نمیخورد
هرکس که خوردنان توجایی نمیرود
هرکس که خوردداغِ توراغم نمیخورد
شأنِ دوچشمِ خیسِ عزادارعرشی است
این حرفها به چشمهی زمزم نمیخورد
آنکه به زیر سایهی زهرا نشسته است
غمهای روزِ حشر مسلم نمیخورد
آنکس که جای بستر بیماری، از غمت
آتش گرفت حسرت عزیزم نمیخورد
من با محرم تو نفَس میزنم هنوز
هرچند طعنه نوکرتان کم نمیخورد
من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت
این سینه باز داغِ محرم نمیخورد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
گفتم به دل که غم مخور از دوری حرم
آخر تو را زِ لطف صدا میکند #حسین
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حشمت_سهرابی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#شب_جمعه
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸همیشه هر شب جمعه،به سینه غم دارم
❤️حرارتیست قدیمی، که در دلم دارم
🔸اگرچه، دستِ تُهی دارم و گدا طبعم
🔸دل شکسته خود را که دست کم دارم
☑️همچین دست خالیم نیومدم
☑️یه دل شکسته آوردم در خونت
#آقای_مهربونم
🔹میان نامه ی من، خالی است از خوبی
🔹گناه و جرم و خطارا همه رقم دارم
🔹مرا به حرمت موسی الرضاست،میبخشید
🔹خوشم که رعیتمو، شاه ذوالکرم دارم
🔹به امر حضرت سلطان، #حسین میگویم
🔹به لطف فاطمه، ارباب محترم دارم
💢حسین گفتمو جان و دلم،به جوش آمد
💢مرا ببخش فقط، اشک تازه دَم دارم
💢نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
💢دلم خوش است میان دلم،حرم دارم
♻️برات کرببلایم،به دست عباس است
♻️دوباره مُلتمِس دامن علمدارم
🥀خاطره اولین بار
🥀نگاه به سمت علمدار
🥀دلم رو کرده گرفتار
🥀دلتنگتم ای یار
🥀منو یه دل هوایی
🥀خسته شدم از جدایی
🥀بزار بشم کربلایی
🥀مُردم ز تنهایی
🥀نمیگم عاشقم
🥀آخه نا لایقم
🥀میدونم آقا جون
🥀برات آیینه دقم
🥀کرببلا کشتی دل
🥀شکسته و مونده در گِل
🥀منو ندونسته قابل
🥀آقام ابوفاضل
🥀ولی دل من میدونه
🥀آقای من مهربونه
🥀من و بتو میرسونه
🥀بی تو دلم خونه
🥀سینه ام مبتلاست
🥀زخمیه روضه هاست
🥀همه ی آرزوم
🥀دیدن کربلاست
♥️#حسین
♥️#حسین
♥️#حسین
♥️#حسین
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین🏴
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹نگاه افتاده به سمت گنبد و اَشکم به راه افتاده
🔹نگو منه گمراه به این حرم، گذرم اشتباه افتاده
🔹همیشه می آیم همیشه کار گدا دست شاه افتاده
🔹میان زوارت جو سوزنی که به انبار کاه افتاده
🔹ز دوش هر خسته چقد پیش تو، بار گناه افتاده
🔹شبیه من آقا به دامنت، چقدر بی پناه افتاده
🔹بگیر دستم را منم کسی که به خاک سیاه افتاده
🔹در این حرم گوییا بهشت قبل قیامت، به راه افتاده
🍃مناره ات تا عرش برای دیدنش از سر، کلاه افتاده
🍃جواد، یک واژه است چه قرعه ای که به این اصطلاح افتاده
🍃رضاست خورشیدی که صورت تو در آن مثل ماه افتاده
🍃تب مُحرّم را، گلوگرفته به سوز و به آه افتاده
🍃دو خط بخوان روضه، بگو که جَدّ من از ذوالجناح افتاده
😭نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
😭نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
😭هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
😭عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید
😭بگو که جد من از ذوالجناح افتاده
😭سرش به روی نی، و پیکرش وسط قتلگاه افتاده
😭
🔥و یا سر اصغر که گاه بر سر نی بوده، گاه افتاده
🔥چه میشود گفتست، تنی که دست تمام سپاه افتاده؟؟
🔰از صدای نفس نفس زدنت، همسر تو چقد شاکی بود
🔰شده پیراهن تنت تازه، مث آن چادری که خاکی بود
🔅تا صدای غریبی ات نرسد، با کنیزان خانه کف میزد
🔅ناله از مدینه فاطمه و ناله ای حیدر از نجف میزد
♨️و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی
♨️همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی
😭😭😭
🔰مث شخص مار گزیده هی به خودش میپیچید
🔰میگفت خدا، جیگرم داره میسوزه
☑️همه رو جمع کرد
یه عده داشتن میرقصیدند
یه عده پایکوبی میکردند
☑️صدا هلهلشون انقده بلند بود که صدای جوادالائمه رو کسی نشنوه
✔️یکی از این کنیزا، دلش سوخت
گفت برم برا پسر پیغمبر، آب بیارم
☑️نزدیک حجره شد، ام فضل بی حیا گفت کجا میری؟؟
گفت برا پسر فاطمه آب آوردم
ببین چجوری داره میگه خدا جیگرم داره میسوزه
◀️آبُ از دستش گرفت گفت خودم میبرم،،، همسرشم
آبُ گرفت جلو چشم امام جواد ریخت
کربلا،،،
✔️ امان از زخم زبون امان از زخم زبون
☑️گفت حسین تو میگی بابات ساقیه کوثره
برو از دست بابات آب بنوش
یه قطره از این آب، به تو نمیرسه
😭😭😭😭
🍃و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی
🍃همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی
💠در میان تمام معصومین در مقاتل، مورخان دیدند
💠در عزای حسین و تو، تنها دشمنان کف زدند و رقصیدند
پیکر تو ز پشت بام افتاد، ولی آقا به خون نشسته نشد
به لب پله خورد لبهایا،ولی دندان تو شکسته نشد
چقدر خوب وقت تدفینت سهم قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک تشت سرت آلوده ی شراب نشد
#حسیـــــــــن_سالار_زینب
😭😭
#شب_جمعس
#نمک_هر_روضه_ای_ذکر_امام_حسینِ
#یا_جواد_الائمه
قربون غریبیت برم
◀️امام حسن،تو خونش غریب بود
همسرش، شهیدش کرد
☑️وقتی(روزه بود آقا دیگه)،از فرط تشنگی آبُ نوشید، تو این عالم اگه آتیشی ببینی، اول آب میپاشی روش تا آتیش خاموش بشه
⬅️اما امام حسن تا آبُ خورد فرمود من از این آب دارم آتیش میگیرم
انقده شدت زهر زیاد بوده که روایت میگه وقتی آقا رو زمین افتادند، اون قسمت زمین ترک برداشت
😭😭😭
غریب بود
حسین بود، زینب بود، ابالفضل بود
😔دوتا از اهل بیت ما تو خونشونم غریب بودن
🔘یکی امام حسن
🔘یکی هم امام جواد
☑️با اون شدتی که گفتم زهر دادن، به ابن الرضا امام جواد...
جوونترین امام بوده
حرف از جوون میاد میدونم دلت کجا میره
اما روضه ی من این نیست
✔️سه شبانه روز بدن، رو پشت بوم بوده
نوشتن کبوترا اومدن دوربدن بالاشونو باز میکردن
یه اهل ذوقی میگفت کبوتر از حرم امام رضا اومد
🍂گفتن پسر پیغمبره،،،
پسر امام رضائه... غریبِ
آفتاب نباید مستقیم بخوره به بدن امام
🔸آی کبوتر... کاش کربلام بودین رو بدن امام حسین
😭😭😭
سه شبانه روز رو خاک داغ کربلا...
😭😭
😔کاش فقط آفتاب بود
ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن
😭😭😭
#حسیــــــــن
🔘هم میتونی بگی یا جواد الائمه کاش یه خواهری داشتی یه غمخواری داشتی برات گریه میکرد
🔘هم میتونی بگی اگه خواهر پاشتی و دست و پا زدنتو میدید...
#وای_وای_وای
بگم دیگه ها؟!
🔸مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد
🔸مگه یادم میره با چکمه هاش رو سینه جا کرد
🔸مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
🏴#اول_ماه_محرم
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
💢وای از روزگار…
🍁دارم بهت سلام میدم از بالای دار
🍁اگه صدامو میشنوی زن ها رو نیار
😭😭😭
#آقا_جان
😭#حسین… نیا
ازمغیره بدترن مردم کوفه
😭#حسین… نیا
همه دزد معجرن مردم کوفه
😭😭😭
🍂نیا گفتنم برا دخترته
🍂گریه هام برای انگشترته
🍂باسر شکسته، سر بسته میگم
🍂اون که داری میاری،خواهرته
منم سربسته میخونم…
🔵کوفه با حرمله بیعت میکنه
🔵براکشتن تو نیت میکنه
🔵کوچه هاش تنگه و این کوچه ی تنگ
🔵خیلی زینبُ اذیت میکنه
😭😭
🟧دستم بشکنه،،، دستم بشکنه
🟧آوارگیت نتیجه ی نامه ی منه
🟧دلم برای قافلت هِی شور میزنه
#آقا_جان
😭#حسین… نیا
نگران روزای شام خرابم
😭 #حسین… نیا
نگران زینب و بزم شرابم
😭#حسین… نیا
👈حق بده به من بعضی از بیت هارو تکرار نکنم
😭 شب اوله
♻️ داغ بی حسابشو یادم نیار
♻️اون همه عذابشو یادم نیار
♻️مستای شامی چه بی حیاءبودن
♻️مجلس شراب شو یادم نیار
❇️اگه با غم تو همدم میشدن
❇️این حرامیا هم آدم میشدن
❇️میدونم زیر سر خیزرونه
❇️دندونات یکی یکی کم میشدن
😭😭😭
😭#حسین… نیا
نگران روزای شام خرابم
😭#حسین… نیا
نگران زینب و بزم شرابم
☑️(امشب به این چشمات التماس کن گریه کنی،،، امشب به این چشمات التماس کن ناله بزنی
☑️غبطه میخورم به بعضی از دوستان اینقده قشنگ دارن گریه میکنن )
☑️گریه کن ندیم میخواد ، داغ دیده کمک حال میخواد
😭امشب شما کمک حال مادرش فاطمه اید
میگه ممنونتم داری برای حسین من گریه میکنی😭
برگرد و برو؛ برگرد و برو
(روضه م داره تموم میشه ها)
💢برگرد و برو…
به گندم ری عاقبت میفروشن تو رو
بردن بالا تو بازارا، نرخ چادرُ
چون روضه ی کلامی را حاج آقا خوندن میدونم جا میفته مصرع به مصرش
من دیگه توضیح نمیدم…
💢برگرد و برو
به گندم ری عاقبت میفروشن تو رو
بردن بالا توبازار نرخ چادرُ
#آقا_جان
😭#حسین… نیا
به خدا روم نمیشه بگم چه کردند
#حسین…
میگی_بامن…
😭#نیا
دنبال کنیز برای شام میگردن
😭#ای_حسین_ای_حسین_حسین
😭#حسین… نیا (تو هم داد بزن بگو)
😭#حسین… نیا
به خداروم نمیشه بگم چه کردن
😭#حسین… نیا
دنبال کنیز برای شام میگردن
☑️(حرف به اینجا کشید، بزار تیر خلاصم بزنم)
قول میدم از فرداشب مراعاتتو کنم
#شب_اول_شب_خواصه
حرف به اینجا که کشید بزار بگم
💠غم بود و درد،عرق سرد
💠غم بود و درد، عرق سرد
💠یه بی حیاء خواهرمو، اشاره کرد
😭😭😭😭
قربون همتون برم
(روزیه کربلاتو امشب بگیر
ان شاءالله اربعین تک تک شمارو،کربلا ببینم)
جمله ی آخرم باشه سینه بزنیم
☑️گفت عبدالزهرا چرا روضه ی منو نمیخونی؟؟😭
✔️ گفت آقا جان همیشه میگم شما رو بردن بالا دارالعماره سر از بدنت جداکردن
🔘گفت نه عبدالزهرا از این به بعد به مردم بگو منو مثل مرغ بسمل سر بریدن
یعنی چی؟؟
یعنی کارد اینقده تیزه
سراز بدن جاندار که جدا میکنی، هنوز جون تو بدن داره
😭😭😭😭
☑️ دست وپا زدن مرغُ دیدی؟؟
آداب ذبح تو دین ما هم همینه
باید وسیله ی سربریدن تیز باشه
زجرکش نشه
آی کجا رفتیم
😭😭😭
آخ بمیرم…
🔳هرکاری کرد تو گودال خنجر نگرفت
😭😭
♥#حسیـــــــــن
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#شب_جمعه
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔻یه گودال و اینهمه نیزه
🔺اینهمه شمشیر، اینهمه غارت
🔰یه پیراهن، اینهمه دعوا
🔰اینهمه غوغا، آه از این غربت
🟤سر پیراهن تو جنگیدن، بهت خندیدن
🟤العطش های تورا نشنیدن،بهت خندیدن
🟤روی زخم تو نمک پاشیدن، بهت خندیدن
😭😭😭😭😭
♥️#حسین… آه
♥️#حسین… آه
♥️#حسین… آه
🔹یه آقا و اینهمه مرکب
🔹روبرو زینب،شد تنش پامال
🔸یه نامرد و خنجر کهنه
🔸روبرو مادر، اومده گودال
😭😭😭
⬅️نانجیب میزد تورو با کینه
نشست رو سینه
⬅️نمیگه خواهر تو میبینه
نشست رو سینه
⬅️سینه ی تو چقدر سنگینه
نشست رو سینه…
♥️#حسین… آه
♥️#حسین… آه
♥️#حسین… آه
😭😭😭😭
🟪یه خواهر که وسط گودال
🟪بین اون جنجال شده آواره
◀️یه خواهر که جلوی چشماش
◀️رو تن داداش، نیزه میباره
❇️زینبت میون نامحرم هاست
کجایی عباس??
❇️پیکر حسین، رو خاک صحراست
کجایی عباس??
♥️#حسیــــــــــــن…
✔️تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
😭😭😭😭😭
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به عشق تو ای یار گفتم #حسین
همین اول کار گفتم #حسین
خداییش این یازده ماه را
به امید دیدار گفتم #حسین
شنیدم حبیب، عاشق روضه است
نیابت ز انصار گفتم #حسین
نماز همه برکت خون اوست
که در سجده بسیار گفتم #حسین
شفا از #حسین و دوا از #حسین
به بالین بیمار گفتم #حسین
به کوری هرکس نمیخواهدش
چه خواب و چه بیدار گفتم #حسین
#حسن دست روی سر من کشید
از آن شب که یکبار گفتم #حسین
ز گهواره تا گور، من نوکرم
بُریدم ز اغیار گفتم #حسین
به روی دلم، حسرت کربلاست
سحر با دل زار گفتم #حسین…
سر کوچه بازار سنگت زدند
سر کوچه بازار گفتم #حسین
#حســــــــــین
☑️تو میگی حسین، مادرش فاطمه میگه جانم
☑️تو میگی حسین، خواهرش زینب میگه جانم
کیه داره داداشمو صدا میزنه؟!
☑️تو میگی حسین، رقیه میگه جانم
☑️کیه داره بابای غریبمو صدا میزنه؟!
چشم رو هم بزاریم، عاشورا اومده
😭😭😭
🔸همچین که رسیدن کربلا، گفت داداش...
🔻زین بیابان بوی هجران میرسد
🔺بوی تیغ لاله چینان میرسد
🔵شیخ جعفر شوشتری میگه یه قطره اشک برا امام حسین، آتیش جهنمو خاموش میکنه
🔵اینی که روضه خونا و منبریا برا من و تو ، توضیح دادن میخوام قیمت خودتو بدونی
قیمت اشکتو بدونی
💠زینب گفت جان مادرمون فاطمه، بیا از اینجا بریم
از وقتی که پامو تو این سرزمین گذاشتم، دلشوره دارم
نگرانم حسین...
آقارو نگاه کن
اربابُ نگاه کن
♨️یه نگاه کرد گفت خواهرم، قراره حُر بیاد
قراره زهیر بیاد
🍃خواهرم، یه عده جوونا آخرالزمان دور هم جمع میشن مث مادرایی که داغ جوون دیدن، میگن حسین و گریه میکنن
🍃تا این توضیحُ داد آقا سیدالشهدا، خانم فرمود چشم صبر میکنم
🌾** قدیما رسم بوده زائری از کربلا میومد، چاووشی میخوندن
🔥من میخوام یه چند خط چاووشی بخونم...
اونجاییم که باید صلوات بفرستی، به یُمن قدم خانم زینب، به یمن قدم آقا سیدالشهدا بفرست
🍃اول به مدینه، مصطفی را صلوات
🍃دوم به نجف،شیر خدارا صلوات
🍂بر کرببلا به شمر ملعون لعنت
🍃بر طوس، غریب الغربارا صلوات
🍃بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
🍃بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
#حسیـــــــــن
رسید بالاخره قافله کنار فرات...
سلامتیه حسین و قبیله اش صلوات!
رباب آمده با اصغرش... خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش... خوش آمده است
چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بنده ها برسان، جلوه ی رَب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب امده است
چه با شکوه میآید ز محملش، پایین
سر تمامی مردان مقابلش، پایین
حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکاب دار ابالفضل و پرده دار، حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار، حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند، احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سَر، براش آوردند
خبر ز غارت معجر، براش آوردند
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه، پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسه گاه نبی، نیزه نیزه میکوبند
☑️عباس کمک کرد،علی اکبر کمک کرد
قاسم... جوونا دور زینبو گرفتن
☑️با یه عزت و احترامی، عمه سادات رو از مرکب پیاده کردن
🔳یه نگاه کرد به علقمه...
داداش غیرتیه من، ابالفضل
یه نگاه کرد به گودال، محرم زینب حسین
💠ببین دورتارور زینبو نامحرم گرفته
#حسیــــــــن...
حرف از اسارت میشه، باید بمیریم
🌾ز روی نیزه، کن نظاره
🌾که باغ عمرم، بی بهاره
🍃تنها، شدم میان جمع نامحرم
🍃نظر نما به حال من یک دم
🍃ببین که قلب من شکسته..
😭😭😭😭
#حسیـــــــــــن
🏴#حضرت_سید_الشهدا
🏴#زبانحال_خانم_زینب_کبری
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور، کربلایی محمود عیدانیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب
🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب
🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان
🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان
🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی
🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی
🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابه
🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابه
#حسیـــــــــن
🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارته
🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارته
💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور
🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن
💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور
🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن
🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه
🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه
🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد
🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود
🔆چقد عذابم داد...
♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی
♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی
#حسیـــــــــــــن
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
💠کجا بودی عباس؟؟
💠وقتی که بردن منو تو بازار
❇️کجا بودی عباس؟؟
💠همه منو دیدن توی انظار
❇️ کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
⬅️السلام علی الشیب الخضیب
⬅️السلام علی الخد التریب
⬅️السلام علی الرأس المرفوع
⬅️السلام علی البدن السلیب
♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت
♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت
♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن
♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن
✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین
#یا_ذبیحا_بالقفا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔰خلاصه بدترین لحظات
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔰روضه ی باز عمه ی سادات
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔺#چشام_پر_الماسه
🔺زینبی که مظهر عفافه، زخمیه احساسه
🔺دور و برم پر شد از غلام و زنای رقاصه
🔺#چشام_پر_الماسه
سلسله رو دستام
روی سرم خاکستر و آتیش میریختن از رو بام
محله ی یهودیا شنیدم ناسزا و دشنام
#حسیـــــن
😭😭😭😭
کجا بودی عباس؟؟
وقتی که بردن منو تو بازار، کجا بودی عباس؟؟
همه منو دیدن توی انظار، کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
❣#زبانحال_آقا_زین_العابدین
صبح ظهر شب گریه میکنم
جون بر لب گریه میکنم
🥀🥀
این حالم دست من که نیست
با زینب گریه میکنم
گریه میکنم به یاد زخمای تنت
گریه میکنم به یاد کهنه پیرهنت
🥀
گریه میکنم به یاد سر بریدنت
گریه میکنم به یاد زخمای تنت
گریه میکنم به یاد کهنه پیرهنت
گریه میکنم به یاد سر بریدنت
💔#حسین_اباعبدالله(۴)
تشنگی در گودی گودال رفت
انقدر سنگش زدند از حال رفت
😭😭
#حسین😭
#حسین😭
حسین اباعبدالله(۴)
یک طرف پنچه به گیسو میزدند
یک طرف چکمه به پهلو میزدند😭
#حسین😭
زنده بود و دست و پا میزد حسین
مادرخود را صدامیزد حسین😭
😭مادر برات بمیره
💔#حسین_اباعبدالله
💔#حسین_اباعبدالله
🍃سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم
🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم
🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم
🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را
🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم
🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم
#تمام_فرض_ها_با_هم_مساوی_شد
☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد
غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود
☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود
☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش
برگشته مرکب هم به جای خود
😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد
#علی_بن_حسین_بن_علی
👌پس علتش را عشق پیدا کرد
✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع
*هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد*
✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع
🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود
🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود
#نفس_مَهموم_شد_ناگاه
#علی_بن_حسین_بن_علی_معلوم_شد_ناگاه
💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من
💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من
❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد
❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد
🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند
🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند
💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت
💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت
علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست
به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست
پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت
بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت
تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد
تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد
تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد
علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد
شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا
بمیرم شهربانو هم نبود آنجا
برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود
و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان
اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود
همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند
به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق
تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند
👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی
👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی
تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم
شد
در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد
به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست
علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت
😭😭😭😭
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ...
حسیـــــــن
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند
تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را
تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را
😭😭😭😭
تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را
بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده
بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده
بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت
بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت
بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی
همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی
بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی
جهان را کربلا کردی
در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد
برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد
چونکه بر تن اِرباً اِربا شد
همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد
همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد
من از این مردم بی عار بدم می آید
از مکافات، از آزار بدم می آید
ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید
تا قیامت من از این کار، بدم می آید
سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند
تا ابد از در و دیوار بدم می آید
پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد
من از افتادن بر خار، بدم می آید
دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم
من از این دست گرفتار، بدم می آید
#حسیــــــن
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
از کوچه هاش بدم میاد
از پشت بام بدم میاد
بس که ندیدم روز خوش از این چشام
💔#حضرت_سید_الشهدا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
همیشه بوسه نشان خوشیست،ایندفعه
از اتفاق بدی میدهد خبر،بوسه
از اتفاق بدی مثل ظهر،در گودال
از اتفاق بدی مثل تیغ،سر، بوسه
از اتفاق بد خیزران، لب و دندان
که داده اند بین تشت زهر، بوسه
ببین که سنگ،بسوی تو میزنند
نبی گرفته است مگر ز پیشانیت،بوسه??
به کربلاست که رویانده از لب شمشیر
به شانه های ابالفضل، بال و پر ، بوسه
به کربلاست که حتی در اوج جنگ و گریز
گرفته است پدر، از لب پدر، بوسه
♥️#ولدی_علی…
😭😭
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
♥#حسیـــــــــــن
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
به کربلاست که تیغِ وضو گرفته به خون
تمام جسم تورا غرق کرد در بوسه
✔️روایت میگه 1950 زخم،خورده بود حضرت سیدالشهدا توو روز عاشورا
😭😭😭
☑️اما شیخ جعفر شوشتری میگه به تعداد آیه های قرآن ، بدن امام حسین زخم داشت
خودت تجسم کن…
😭😭
🔸کربلا، به هرکسی که به این خاک پا گذاشته است
🔸میاورد به تبرک، از این سفر… بوسه
🔘روضه بخونم دیگه... ها؟!
بزا برم به بالای تل خاک غم
دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
☑️رفتی تو گودال،همه حرفایی که زد از گودال بود
از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
مگه یادم میره،اون لحظه ی عجیب مقتل
مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
😭😭
مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد
مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد
مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
💔#حسین
💔#حسین
مگه یادم میره مُردم سَرِ کوچه و بازار
مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار
مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
مگه یادم میره بزم شراب، خودت که بودی
💔#حسین
💔#حسین
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین
#حاج_مهدی_سماواتی
#دستگاه_ماهور
روز اربعین و شب جمعهِ و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ، فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین ، سه مرتبه بگین : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... اول زائر امروز ، جابرِ ، تو آب فرات غسل کرد ، اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه : " حبیبی یا حسین" جواب نمیشنوه ، چی شده آقا ؟ دوست جواب دوستش رو نمیده ؟ خودش جواب خودش رو داد ، چگونه جواب بده ؟ آقایی که بینِ سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده ... حسین ... شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت : عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد :
زجا برخیز جابر
دلبر جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نِه
که صاحبخانه می آید
( زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد ... )
زجا برخیز و
خود را کُن مهیا بهر استقبال
که از ره بلبل و
شمع و گل و پروانه میآید
( تا نزدیک شدن ، دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین ... )
هر یکی
سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری
درآغوش میکشید
لیک یک بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب ، من چه سازم
« یا کریم »
رو سوی قبر که سازم
« یا رحیم »
ناگهان آمد به خود
با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین ...
#حسین ...
یاحسین ، زینبت آمد زسفر
بر سر قبر تو ای تشنه جگر
آمدم عقده ی دل باز کنم
با تنِ بی سر تو راز کنم
#حسین_من
ارغوانی شده رنگ رویم
شد سفید از غم داغت مویم
آنچنان رنج اسیری دیدم
سیر از زندگی ام گردیدم
عزیز دلم ، یادم نمیره همینجا بود اومدم ، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو ، از روی بدنت کنار زدم ... نازنین بدنت رو دیدم ... پاره پاره ، غرق به خون ، صدا زدم : آیا تو برادر منی !؟ ... حسین من !
تو را آنروز من نشناختم
اما مرا امروز تو نشناسی ...
حسین...
#روضه_ماهور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین