امشب شفا بگرفته بیمار مدینه
خاموش شد شمع شب تار مدینه
امشب کتاب عمر زهرا بسته گردد
بغض گلوگیر علی آهسته گردد
امشب به چشم کودکان غم حجله بسته
غمهای عالم بر دل مولا نشسته
امشب صدای گریه ی زهراست خاموش
زینب سیه پوشیده و زهرا کفن پوش
امشب خدا داند که بر مولا چه بگذشت
بر باغبان از غربت گلها چه بگذشت
امشب مدینه در سکوت غم فرو رفت
یک لاله ی پرپر ز باغ آرزو رفت
محمد نعیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #دفن
آن شب که دفن کرد علی بی صدا تو را
خون گريه كرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نميشكست
اي آشيانِ درد، علي داشت تا تو را
اي مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفي تو را
زين درد سوختيم كه اي زُهره ی منير
كتمان كند به خلوت شب، مرتضي تو را
ناموسِ دردهاي علي بودي و چو اشك
پيدا نخواست غيرتِ شير خدا تو را
دفن شبانه ی تو كه با خواهش تو بود
فرياد روشني است ز چندين جفا تو را
تا كفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهي نبود بهتر از اين، مرحبا تو را!
يك عمر در گلوي تو بغض، استخوان شكست
در سايه داشت گرچه علي چون هما تو را
دزديد نالههاي تو را اشكِ سرخروي
از بس كه سرمه ريخت به شيون، حيا تو را
اي مهربان، كنيزك غم تا تو را شناخت
دامن رها نكرد به رسم وفا تو را
خم كرد اي يگانه سپيدارِ باغِ وحي
اين هيجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحريف دين، فراق پدر، غربتِ علي
انداخت اين سه دردِ مجسّم ز پا تو را
نامت نهاد فاطمه ، كان فاطرِ غيور
ميخواست از تمامي عالم، جدا تو را
در شطّ اشك، روح تو هر چند غوطه خورد
رفع عطش نكرد، فراتِ دعا تو را
دادند در بهاي فدك آخر اي دريغ
گلخانهاي به گستره ی كربلا تو را
گلخانه ی مزار تو را عاشقي نيافت
اي جان عاشقان حسيني فدا تو را
پهلو شكستهاي و علي با فرشتگان
با گريه ميبرند به دارالشفا تو را
دارالشفاي درد جهان، خانه ی علي است
زين خانه ميبرند ندانم كجا تو را؟!
غافل مشو «فريد» از اين مژده ی زلال
كاين حال هديهاي است ز خيرالنسا تو را
#قادر_طهماسبی #فرید
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #دفن
پای تن مجروح زهرا با سر افتاد
از دست این غم خون ز چشمان تر افتاد
در زیر بار این مصیبت کوه خم شد
تدفین مظلومه به دوش حیدر افتاد
می شست جای بوسه های مصطفی را
بند کفن تا بسته شد پیغمبر افتاد
درهم شده اوضاع و احوال عوالم
وقتی که حورا بین دیوار و در افتاد
فضه شهادت می دهد در این نود روز
هر جا زمین افتاد مادر دختر افتاد
این روزهای آخری از شدت درد
خیلی غریبانه میان بستر افتاد
تا آسمانها صوت الرحمن او رفت
روی زمین آیه به آیه کوثر افتاد
او بار شیشه داشت و میزد مغیره
قنفذ رسید از راه و شیشه آخر افتاد
شانه به شانه با اجل همراه می شد
سایه به سایه مرگ با زهرا در افتاد
از جنگ برگشته علی یا از سر قبر
پشت سر تابوت مرد خیبر افتاد
#ابراهیم_میرزائی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شام غریبان
نیمهشب مهتاب میشوید علی
آب را با آب میشوید علی
مثل این تنها ندیده هیچکس
شستنِ دریا ندیده هیچکس
چشمه را آیینه را مهتاب را
فاطمه باید بشوید آب را
غسلِ این دریا نمیآید به من
شستنِ زهرا نمیآید به من
خواب میبینم که تعبیرش کنی
آب میریزم که تطهیرش کنی
آب میریزم که آبت کردهاند
خانهی عمرم خرابت کردهاند
اشک از این چشمانِ محزون میچکد
آب میریزم چرا خون میچکد
مثل اشکی مثل آهی یا خیال
سخت میبینم تو را در این هلال
زیرِ نورِ ماه شستن مشکل است
آه را با آه شستن مشکل است
چشمه را گفتی که بی شیون بِشوی
آب را از زیرِ پیراهن بِشوی
مرتضی هم دست و پا گم میکند
زخم گاهی هم تورم میکند
ای زلالِ من مضافت کردهاند
زخمی از ضربِ غلافت کردهاند
لرزه بر زانو نمیآید به من
شستنِ پهلو نمیآید به من
در عوض رفتن نمیآید به تو
رفتنت بی من نمیآید به تو
ضربههایی سهمگین زد داغِ تو
زانویم را بر زمین زد داغِ تو
آب را آیینه را آتش زدند
وایِ من این سینه را ...
خانه تر دیوار تر مسمار تر
در کفن پیجاندنت دشوار تر
آه اقیانوسِ نا آرامِ من
جان ندارد جان بده بر گام من
حال من یا حال طفلان دیدنی است
آستینها بینِ دندان دیدنی است
ضجهها بالا نمیآید چرا
جان بر این لبها نمیآید چرا
بال اگر کوبی قفس وا میشود
پا اگر کوبی نفس وا میشود
بر زمین بسیار میکوبد علی
سر بر این دیوار میکوبد علی
سینهها سنگین همه دق میکنیم
بی صدا بی ضجه هقهق میکنیم
چشمهای نا امیدش را ببین
با حسن مویِ سفیدش را ببین
با حُسینت نالهای سوزنده است
جای شکرش هست زینب زنده است...
بعد از این غمهای تکفین مانده است
وایِ من سختی تدفین مانده است
ای زده هر روز و شب از قوت خویش
روی دوشم میکشم تابوت خویش
(حسن لطفی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
فراق تو بر دل شرر میگذارد
شب غصه را بی سحر میگذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا!
دلم در شب خود قمر میگذارد
اگر تو بيايي ولي من نباشم،
چه داغی به روی جگر میگذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را،
به دامان لطف پدر میگذارد
كنار تو در روضهها گريه كردن
روی اشکهايم اثر میگذارد
عزادار زهرا! دل غُصهدارت
شبي تلخ را پشت سر میگذارد
صداي نفسهای مردي میآيد
كه دارد به ديوار سر میگذارد
✍ #محمدعلي_بياباني
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_نوحه
#فاطمیه_شام_غریبان
#تدفین
ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا
وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا
وای من ، وای من ای وای من
کفن شد ، پیکر زهرای من
یازهرا ، یازهرا یازهرا
به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء
بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء
غمش را ، پهلویش ابراز کرد
زخم او ، باز دهن باز کرد
یازهرا ، یازهرا یازهرا
رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم
لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم
ظاهراً ، مزار زهرا ولی
باطنا ، این شده قبر ولی
یازهرا ، یازهرا یازهرا
#علی_سلطانی
به نام خدا
#سینه_زنی
#فاطمیه
#سردار_سلیمانی
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک:[این گل را به رسم هدیه ، تقدیم نگاهت کردیم]
________________
از داغِ غمت یا زهرا / قلب آسمان می سوزد
تو در بینِ آتش امّا/حیدر بی امان می سوزد
یازهرا
رفتـــی و زدی ، شَــرَر بر جـانــش
بی کـوثر شـده ، علــی ، قرآنــش
می بارد از این غــم ، چشـمانــش
یا زهــرا مــدد (۴)
زهــرا شد فدای حیدر ، تا یارِ ولایت باشد
پرپر شد که تا آل الله، در اَمـن و سلامت باشد
یا زهــرا
درحــفـظ حــرم ، ســپر شد زهـــرا
از جــانـش گذشــت ، بـرای مــولا
دارد غــصـهٔ حســین و عـاشــورا
یا زهرا مـــدد(۴)
زیر پرچمِ یا زهرا/ عـــهدی با خدا می بندیم
در راه هدف چون قاسم/پیمان وفامی بندیم
یا زهرا
حالآٓٓ که هــمه عَـــلَـم بــر دوشـــیم
در راهِ هـدف ، به جان می کوشـــیم
مـا هــم جامــهٔ شــهادت می پوشــیم
یا زهرا مـــدد(۴)
حفظ حُرمت آل الله/ سرمشقِ سلیمانی هاست
تا دشـمن بداند زینب/ نام نهضتش پا برجاست
یا زینب
جــآٓٓن مـا هــمه فــدای زینـــب
دلهــــا می تپـــد بـرای زینـــب
تحــتِ پرچــم و لِــوای زینــب
یازینب مـــدد(۴)
_________________
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🎤🌹نوحه واحد حضرت زهرا س((به سبک قدم قدم بایه علم))
اگه دلا، غرق غمه
چون فاطمیه مادر محرمه
اگه چشا، پر از نمه
چون فاطمیه مادر محرمه
*
مادر سینه زنها زهرا
مادر بی کفنها زهرا
ذکر ماست، تو مدینه بیبی
یا مهدی، یا حسن، یا زهرا
نوری و، جلوه یزدانی
پاکی و، آیهی قرآنی
چی بگم، تو مقامت این بس
الگوی، صاحب الزمانی
اگه دلا، غرق غمه
چون فاطمیه مادر محرمه
اگه چشا، پر از نمه
چون فاطمیه مادر محرمه
*
اونکه بر، عالمین دلداره
تو محشر، چه مقامی داره
میگن که، برای شفاعت
تو دستش، دست علمداره
اونیکه، به حرم حساسه
گریونِ، روضههای یاسه
اونیکه، که مادرش شد زهرا
ساقیِ، کربلا عباسه
اگه دلا، غرق غمه
چون فاطمیه مادر محرمه
اگه چشا، پر از نمه
چون فاطمیه مادر محرمه
*
دردِ مولا رو کی میدونه؟
اونیکه تو نجف مهمونه
میسوزه، وقتی که روضهخون
روضهی، فاطمه میخونه
غربتِ، مرتضی بی حده
تو دلش، دنیایی از درده
شبها با، چشای بارونی
دورِ قبر بیبی میگرده
حیدریم کوثریم
مثل تموم اهل بیت مادریم
نهایت نوکریم
مثل تموم اهل بیت مادریم
*
شاعر: منصور عرب
***
#نوحه
#فاطمیه_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_زمینه
خونمون پر از داغ و درده
جسم مادرم سرده سرده
روی نیلیِ زهرا رو تا
میبینه علی برمیگرده
چشماشو رو هم گذاشته مادر علی تنهاست علی تنهاست
میلرزه دل یل خیبر علی تنهاست علی تنهاست
میسوزه با دیدن بستر علی تنهاست علی تنهاست
بند ۲
تاریکه شب سردِ خونه
از غصه حسن نیمه جونه
بالای سر جسم مادر
زینب داره قرآن میخونه
روپوشه ، رو مادرم زهرا ، بمیرم من بمیرم من
میزاره با دیده ی دریا ، بمیرم من بمیرم من
مادر رو ، رو مغتسل بابا ، بمیرم من بمیرم من
بند ۳
با تابوت دلم زیر و رو شد
با تابوت...تمام هستم رفت
ای سلمان...بیا یاریمون کن
دیدی مادرم از دستم رفت
بابای غریب ما تنهاست، بیا سلمان بیا سلمان
غربت از حال علی پیداست بیا سلمان بیا سلمان
وقت دفن مادرم زهراست، بیا سلمان بیا سلمان
بند ۴
چشم مردم یثرب در خواب
با اشک و غم و قلب بی تاب
رو زخمای پر خونِ مادر
آهسته میریزه حیدر آب
زیر پیرهن به اشک و آه ، بسم الله و بالله
میده غسلْ زیر نور ماه ، بسم الله و بالله
«عَلَی مِلِّةِ رَسُولِ الله ، بسم الله و بالله»
بند ۵
یادِ من نرفته تا حالا
پشت در که افتادی از پا
با کینه لگد بر در خورد و
در افتاد روی جسمت زهرا
افتادی راه نفس سد شد ، حلالم کن حلالم کن
افتادی زیر در و بد شد ، حلالم کن حلالم کن
از رو در چهل نفر رد شد ، حلالم کن حلالم کن
بند ۶
قلبم رو سقیفه آزردن
یاسَم رو کوچه پژمردن
اونهایی که زهرامو کشتن
تو گودال حسینم رو بردن
خولی از راه که آمد میزد سنان میزد سنان میزد
جای هرکس که نمیزد میزد سنان میزد سنان میزد
قرآن منُ لگد میزد سنان میزد سنان میزد
#محمدعلی_انصاری
2971030 tahmasb poor_1397-11-2-15-20.mp3
21.99M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#حضرت_علی_علیه_السلام
🏴#شام_غریبان
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#حضرت_علی_علیه_السلام
🏴#شام_غریبان
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔰شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب
💥همه خواب، و به جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب
🌾اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست
😭که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست
شب غسل گل ياس علي حضرت زهراست
🔘علي بود وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان
🔲علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، وَ آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده
🔵 همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده
❇️علي بود، همان همسر زهرا، که چنديست به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده
🍁علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها، علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا
〽️در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت
👈 شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس
☑️وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را
✅وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز
✴️علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت
💢وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مُرد
♨️ نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت
🔆 وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد
💹 سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت: نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار
♻️ از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟!
💠همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم
❎ به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت
✳️ صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته
☑️سلمان میگه ده ها سال از شهادت حضرت زهرا گذشته بوده
🔘امیرالمومنین فرمود هنوز نتونستم کمر راست کنم
🍀فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه اِستاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر
☘ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر
🍂 بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است
🌹علي شُست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد
🌷 تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه
🌺 ولي کاش به گلبرگ شقايق بنويسند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ...
☑️شروع کرد به غسل دادن
اسماﺀ تو آب بریز
☑️بچه ها، سفارش مادرتونه؛ صدای گریتونو نباید کسی بشنوه
همسایه ها نباید بشنون
🔘بچه های فاطمه، آستین به دهن کردند
اسماﺀ میگه آب میریختم، فاطمه رو غسل میداد
☑️یهو دیدم آقا دست کشید از غسل کردن
☑️سر رو دیوار گذاشت، داره زار زار گریه میکنه
بلند بلند گریه میکنه
گفتم آقا خودت فرمودی بلند گریه نکنید
🔲صدای گریتونو کسی نشنوه، سفارش فاطمه هست
گفت اسماﺀ نمک رو زخم دلم نپاش
همچین که داشتم غسل میدادم، دستم خورد به بازوی ورم کرده
😭😭😭😭
🔘میدونی یاد چه روضه ای افتادم??
یهو به دلم افتاد
☑️زن غساله داره غسل میده
گفت به من بگید این بچه مریضِ؟؟
😭😭
نه…
☑️از کربلا تا اینجا هر جا میگفت بابا، کتکش میزدن
😭😭😭
#ای_حسیـــــــــن
👌بهترین غذای عالمم اگه بیارن، اگه نمک نداشته باشه، مزه ای نداره
نمک همه روضه ها، حسینِ
😭😭😭
☑️امشب غریبونه بی بی رو غسل دادن
☑️امشب غریبونه بی بی رو کفن کردن
☑️غریبونه تشییعش کردن
☑️هفت نفر غریبونه و شبونه بردن تشییع جنازه
☑️اما کسی بی احترامی نکرد به بدن
🔘ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن
😭😭😭
انقده رو بدن حسین…
اومد تو گودال، خبری نیست از تو و کفنت
یوسف من کجاست پیرهنت؟؟
تا خوده حشر بر سنان لعنت
که فرو کرد نیزه در دهنت
پیرمردانِ ناتوان حتی با عصامیزدن بر بدنت
#حسیـــــــــن
آیینه بودی و ترک خوردی
از همه بی هوا کتک خوردی
😭😭
مث مادرش بی هوا زدنش
😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇
آآآآی…
روزگارُم
روزگارُم
ای دل…
🍁تو زهرا بینی و من روی نیلی
🍁نمیبینی تو جای سیلی
داد بیداد…
🍁تو زهرا بینی شبانه
🍁نمیبینی تو جای تازیانه
☑️چرا حرف تازیانه رو زدم??
دیدی یه جا دعوا میشه، طرف رفیقاشو صدا میکنه، به دوستاش میگه دسته جمعی میان
دعوا که تموم میشه از راه میرسی میبینی یکی خونی افتاده،،، همه رفتن
☑️میگی چی شده کی زدتش؟؟
میگه نفهمیدم، تو شلوغی هرکی رسید زد
⚫️😭مادرمونو اینجوری زدن
😭😭😭
آقامونم ارث از مادرش برد
تو گودال دسته جمعی میزدنش
#ای_حسیـــــــن
😭😭😭
☑️حضرت زهرا خیلی روضه خونای پسرشو دوست داره
یه روضه دسته جمعی بخونیم…
🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب
🔸از آه تو میسوزم،ای گرمیه آه زینب
#هی_آه_میکشید_میگفت_حسین
🔹بیا و راحت از غمم کن
🔹نظاره ای به ماتمم کن
💠که جان من به لب رسیده
داداش..
🔺به گیسوی سپید زینب
🔺نظر به قامت خمم کن
💠که جان من به لب رسیده
☑️آه.... حسین
غیرتیا…
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم
#حسین....#غریب_مادر
☑️من زینبم…
از خونه که بیرون میومد، میگفت چراغارو خاموش کنید
☑️مولا خودش جلو حرکت میکرد
☑️حسن و حسین یه طرف، عباس دست به قبضه ی شمشیر پشت سر
حالا این زینب داره میگه…
آه…
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
حســــــین
رسم ما هم همینه
امشب نباید کم گذاشت تو روضه
🌾لحظه ی آخر میگن بچه ها بیان وداع کنن
امیرالمومنین فرمود حسن حسین زینب بیایید وداع کنید با مادرتون
😭یکی خودشو انداخت رو سینه ی مادر
یکی صورت، کف پای مادر گذاشت
مادر…
#من_حسینتم
😭😭😭
گفت دستاشو باز کرد بچه هاشو بغل گرفت
ندا از ٱسمون اومد گفت علی بچه هارو از مادر جدا کن، آسمونیا طاقت ندارن
میدونی چی میخوام بگم دیگه هاااا؟؟
نازدانه ی امام حسین اومد تو گودال
عمه این بدن، بدن کیه؟؟
با کی داری حرف میزنی؟؟
چرا سر نداره؟؟
چرا بدن، پاره پاره س؟؟
حق داری نشناسی
بدن بابای غریبت، حسینِ
خودشو انداخت رو بدن بابا
تازیانه زدن نتونستن جداش کنن
سیلی زدن نتونستن جداش کنن
با غلاف زدن نتونستن…
گفت باید امروز کنار جنازه ی بابام بمیرم
هر کاری کردن نشد
یکی تو جمعیت بلند شد گفت من بلدم
من میدونم باید چیکار بکنید
همه حمله کردن سمت زینب
عممو رها کنید
😭😭😭😭😭
روضه خون حضرت زهرا، فقط امام زمانه
روضه خون حضرت زهرا کسی نیست جز اون آقایی که یهو از خواب میپرید میگفت نزنید مادرمو
😭😭😭😭
بریم یه سر تو کوچه??
بی هوا زدن تو گوش مادرمون
گفت همچین که داشتم حرف میزدم
دعوایی نبود،،، یهو دیدم بی هوا مادرم نقش زمین شده
این کوچه رو تجسم کن
نامرد هی یه قدم میومد جلو، مادرم عقب تر میرفت
کوچه تنگ و باریکِ
هی یه قدم جلو میومد،،،
تا رسید به دیوار
تو یه چشم بهم زدن دیدم مادرم نقش زمینِ
بی هوا تا حالا کسی تو گوشت زده؟؟
نور چشات کم میشه
چشات سیاهی میره
نزن…
ببین که مادرم جوونه
😭😭😭😭
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کربلایی مهدی رضایی (2)(1).mp3
23.61M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🏴#زمینه
🎤مداح : کربلایی مهدی رضایی
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین