eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
زحمتی را که پدر از کار طفلان می‌کشد.. گرچه باشد سخت!با شوق فراوان میکشد پای لنگان و مسیر سخت و شیطان در کمین.. زحمت کار مرا شاه خراسان میکشد.. سرگذشت بی وفایی های من از حد گذشت شانه ام جای غم تو غصه نان میکشد معدن حکمت! کجا آخر به تو من میرسم؟! حسرت فیروزه را ریگ بیابان میکشد! زائر پرادعا درآرزویش حبس شد قصر باز است و گدا جارو به زندان میکشد.. خرج ما دور وبری ها را سوا از خود مکن نازقرآن راهمیشه جلدقرآن میکشد سائلم مرد کریمی راکه درظرف غذا... آب ونان بنده را با خویش یکسان میکشد.. تاج شاهی مال مردم! خاک پایت مال من.. حسرت این پای بوسی را سلیمان میکشد.. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 💠 نماز شب‌ شانزدهم ماه رجب ‌ ✨♥️ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: هرکس در شب شانزدهم ماه رجب، ۳۰ رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و یازده بار سوره توحید؛ ثواب هفتاد شهید به وی اعطا می‌شود، و نورش همگان را به میزان فاصله میان مکه و مدینه روشن می کند، و دوری از آتش و نفاق به او داده می‌شود، و عذاب قبر از وی برداشته می‌شود. 📚 البلدالامین، ص۱۶۸ @majmaozakerine 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آسمان را به روی تخته ی در می بردند تاج سر بود که باید روی سر می بردند سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود پا به یک سوی سر از یک طرف آویزان بود او درست است که یک هم دم و غم خوار نداشت بدنش روی دری بود که مسمار نداشت جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت همره اهل و عیالش سر بازار نرفت کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود دخترش ثانیه ای در ملأ عام نبود حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیمه جونم ناتوونم دیگه خستم بعد چند سال شب و روزام ماه و سالم یه جورن تو این سیاهچال میخونم با دل پر خون روز و شب روضه ی گودال به گلوی جد ما بوسه زد نیزه و تیر سخته گفتنش ولی عمه ی ما شد اسیر مردم کوفه و شام زدنش از روی بام شیعه ها گریه کنید بردنش بزم حرام من غریبم ای خدا **** غم غربت غم دوری غم تنهایی و پیری غم شیعه غم زندون غل و زنجیر و اسیری جز تو یا رب کیُ دارم اگه دستمو نگیری ابن شاهِک اومد و روضه شد زندون من یا علی گفتم و اون تشنه شد به خون من ای خدا زندان بسه درد بی پایان بسه کاشکی بود پیشم رضا این همه هجران بسه من غریبم ای خدا **** کنج زندون میسازم با غم تلخ این اسارت منو هرچی بزنی باز راضی ام به این مصیبت اما ای کاش نمیکردی تو به مادرم جسارت مگه نشنیدی یه روز جلو چشمای حسن وسط کوچه ی تنگ مادرم رو بد زدن دست به بازو میگرفت دست به پهلو میگرفت بعد اون روز مادرم از علی رو میگرفت من غریبم ای خدا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدُنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده همیشه تو صحن مشهد و قم برکت سفره هاتو خوردیم اگه تو و بچه هات نبودید حاجتامونو کجا میبردیم ای علت اشکای من ای مهربون آقای من نه کم نذاشتی هیچ موقع برای من باب الحوائج یا مولا **** درد و غمات خیلی زیاده بارونیِ چشمات مرتب چی شده که تو هر قنوتت هی میخونی خَلِصنی یارب بدن نحیف و نیمه جونت روضمونو برده تا مدینه میگی زیر لب الهی هیچکی داغی رو که ما دیدیم نبینه داغی که خیلی سنگینه مادر رو خاکا میشینه گوشوارشو توی گوشش نمیبینه باب الحوائج یا مولا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بنای حرم عدل و امان را بانی وی زرخسار تو آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود نبی را مانند وی تو در منزلت و قدر علی را ثانی تو امین اللهی و بر در بیت الشرفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که توداری .به ملک ازتماشای رخت دست دهد حیرانی که گمان داشت که باآن همه تشریف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی آب شد شمع وجود تو و خون شد دل تو وای از ظلم مطامیر و شب ظلمانی از فشار غم واندوه به تنگ آمده بود روح قدسی تو در کالبد انسانی مرگ خود را زخدا میطلبی حق داری ای گریبان تو در پنجه سرگردانی به پریشانی تو دجله بغداد گریست ای نصیب تو همه بی سر و بی سامانی بر در قاضی حاجات مناجات کنان عرض حاجت بکن ای سجده تو طولانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید حاش لله که شود جلوه یزدان فانی کشته مکتب توحیدی و در راه هدف بابی انت و امی که شدی قربانی رحمت واسعه حق توئی ای کاظم غیض تو مسیحائی و داری نفس رحمانی گرچه دوریم بیاد تو سخن میگوئیم بعد منزل نبود در سفر روحانی کاظمین تو بود کعبه آمال دلم کاش آیم به حریم تو شبی مهمانی روح وریحان حریم تو دل از دستم برد باز ممنونم از آن رائحه ریانی لله الحمد که در سرزدن صبح الست برمن سوخته دل عشق تو شد ارزانی باتولای تو تا گلبن طبعم گل کرد عوض گریه کند دیده گلاب افشانی چه بگویم که تو خود حال مرا میدانی چه بخواهم که تو خود درد مرا میدانی (شفق )آمد بگدائی تو چون حافظ گفت احمدلله علی معدلت السطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه وقتایی سنگین میشه غم بهونتو میگیره دلم رفیق من دلتنگ تو ام به آسمون پریدی خوش به حالت از دنیا دل بریدی خوش به حالت به آرزوت رسیدی خوش به حالت من رو یادت نره رفیق من یادتم تو هر دقیق من راه تو شده ظریق من ای امید من محتاج یک نگاه تو منم دل از عشق تو نمیکنم جای تو به سینه میزنم ای امید من با هم بودیم میون روضه ها پر کشیدی از میون ما تو حالا کجا و ما کجا دستمو بگیر دستامو ول نکن امید من ای رفیق رو سفید من ای عزیز من شهید من دستمو بگیر دلتنگ تو ام دلتنگ تو ام **** تو روضه ها نذاشتی تو کم همیشه بود رو دوشت علم رفیق من دلتنگ تو ام بردی دلِ منو به زیر دینت یادم نمیره عشق و شور و شینت تو گوشمه هنوز حسین حسینت جات خالی نیست تو روضه میشینی اشک چشمامون رو میچینی روضه میشنوی تو میبینی خوش به حال تو گیر افتادیم تو دام زندگی حسرت و غم جاموندگی خسته ایم از این شرمندگی خوش به حال تو شبای جمعه کربلا میری تو حرم که روضه میگیری رو به روی نعم الامیری از ما یادی کن یاد شبای روضه دور هم گریه ی شبای محرم خاطرت شبهای حرم از ما یادی کن دلتنگ تو ام دلتنگ تو ام با یاد تو آرومه دلم بارونی چشمای ترم رفیق من دلتنگ تو ام چشای تو همیشه بود پر از نم میسوختی با غم سه ساله هر دم بین شبای سوم محرم بودی همیشه تو عزادارِ روضه های گوش و گوشواره دختری که بابا نداره شد کبود تنش هرجا گرفت بهونه زدنش خواب بود و شبونه زدنش خیلی تازیونه زدنش شد کبود تنش بین خرابه تو تشت طلا دختر سه ساله بی هوا غرق خون که دید سر بابا دیگه پا نشد سیلی به صورتش زد بی حیا مثل مادرش تو کوچه ها رو زمین میفته بی هوا دیگه پا نشد دلتنگ تو ام دلتنگ تو ام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد،،، تنـــها ، رها کــردم ، (تو رو توی گودال)۳ رو پیکرت ، داداش ،(چقـد رفتم از حال)۳ چه سخـــته از تو دل کَنـدن ،حسین جانم ببـیـن از ایــن جـــدایی من پریشــــانم حسین جانم حسین جانم نِمیرم و می بَرَ نَم (به زور و جســارت)۲ نصیب خواهرت شده ،( لباس اســـارت)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رفتم ، خدا حافظ (تو ســــالار زینــب)۳ در هـــر کجا بودی (تو غمخــوار زیـنب)۳ از ایـــن دشــت بلا قامــت کـمـان رفتم به دنبـال ســــرت بـر ســـر زنـان رفتم خداحافظ خداحافظ ســرت که همراه منه (خوشه خـواهر تو)۲ که سایه داره روسَرَم،( رو نیـزه ،ســـرِ تو)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینـــب کجـــــا و (مجلس کـوفه و شـام)۳ مهمان نوازی شد ،( با خــاکســـتر از بام)۳ به دنــبـال سَــــرا رو نیـــــزه ها بودیم جـلوی چشـــــمای نامـحـــــرما بودیم حسین جانم حسین جانم حـرمت آل حیدر و (تو و کوفه شکستن)۲ با غُل و زنجیر و طـناب،(اسیرا رو بستن)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با خطــبه هـا ی ما،( دل کـوفه خون شد)۳ کاخ ستمــکاران ، (چنان سرنگون شد)۳ کلامــــم یادشــــــون آورده حیـــدر رو طنیـــــن خطــــــبه های تـــــند مادر رو غریب ، مادر ، غریب ، مادر خــمیده قامت شده ام،(درست مثل مادر)۲ پر ازجراحت شده ام ،(درست مثل مادر)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :رقیه سعیدی(کیمیا)
❃﷽❃ :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ چشام به در مونده ، بیاد حسین از راه یه سال ونیم ســر شد با غصه و با آه نمــونــده از هفــت تا ، بـــرادرِ  زینب بیـــاد  دَمِ آخـــر ، بـالا ســـــرِ  زینب امان از این غربت(۴) بعدِ حسینم رفت خنده از این لبهام حسیـــن مظلومم ! ببین چقد تنهام بی تو برام دنیـــا مثــل یه زندونه گــواه تنهـــاییم چشمـــای گریونه امان از این غربت(۴) در انتـــظارم تا ، بیــــای دَمِ  آخـــر سر بزنی داداش ! به غربت خواهر امان از این غربت(۴) فقـــط برام مـــونده از تــو یه پیـــراهن رو قلبـــمه داداش به وقت جــون دادن پیـــرهن خـــونینت ، نشـــونه ای داره مـــادرمـــو هـــر بار به یــادم میــــاره غریب مادر وای(۴) چه غـــربتـــی داره برای یک خواهر ببینه تو گـــودال ، یه پیـــکر بی سر یادمه وقتـــی که ، پیکـــرتو بی سر دیدم و بوسیـــدم ، من عوضِ مادر غریب مادر وای(۴) یادم میـــاد وقتی غـــروب عاشورا خیمه هامی سوختن از آتیش اعدا رباب و می دیــدم ، چقد پریشونه بیاد شـــش ماهــه لالایی میخونه غریب مادر وای(۴) با زخمــایی که من تو کربلا خوردم چطور تو این مدت باز دووم آوردم کی این همه مدت از تو جدا بودم؟ کاشکی الان داداش تو کربلا بودم مظلوم حسینم وای (۴) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۱/۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر_مصیبت_معصوم_هفتم (سوگنامۀاشتهاردی) آمدن طبیب به بالین امام کاظم (ع) و حرکت جنازه روایت شده، در ساعات آخر عمر امام کاظم (ع) پزشکی به بالین امام آوردند، پزشک به آن حضرت گفت: «حالا شما چطور است؟». حضرت توجه به او نکرد، چون او زیاد اصرار کرد، حضرت زردی کف دستش را به او نشان داد (که نشانه مسمومیت آن حضرت به وسیله زهر بود) فرمود: بیماری من این است. پزشک نزد مأمورین بازگشت و گفت: سوگند به خدا و (امام) از شما نسبت به زهری که به او داده اید آگاهتر است، پس از آن، آن حضرت از دنیا رفت. راوی گوید: پس از آن، جنازه آن مظلوم غریب را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَهِ فَاعْرِفوُهُ. : «این پیشوای رافضیان است او را بشناسید». جنازه را به بازار بردند و در آنجا به زمین گذاردند، و اعلام کردند که این موسی بن جعفر (ع) است که به مرگ خدائی از دنیا رفته است، بیائید و بر او نظر کنید، مردم می آمدند و جنازه را می دیدند... (1) به نقل شیخ حُرّ عاملی در اثباه الهداه، سندی بن شاهک دستور داد جنازه را روی جِسْر (پُل) بغداد گذاشتند و به مردم اعلام کرد که موسی بن جعفر (ع) به مرگ خدائی از دنیا رفته است، مردم بر آن حضرت نگاه می کردند و اثر جراحت در او نمی دیدند، روایت شده: یکی از مخلصین از شیعه در آن هنگام کنار جنازه آمد و شنید می گویند: موسی بن جعفر (ع) کشته نشده بلکه به مرگ خدائی از دنیا رفته است، به حاضران گفت: من این موضوع را از خود امام کاظم (ع) می پرسم، گفتند: او از دنیا رفته، چگونه تو را از حال خود آگاه سازد؟، او نزدیک جنازه آمد و گفت: «ای فرزند پیغمبر، تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟». امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتْلاً قَتْلاً قَتْلاً. «مرا کشته اند...». (2) 1- انوار البهّیه محدّث قمی ص209-212- عیون اخبار الرضا ج1 ص108- کمال الدین ج1 ص118. 2- اثباه الهداه شرح حال امام کاظم (ع) @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 باحضور اساتید وشاعران گرامی 🔹 درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029C10836e8518 📣📣📣📣📣