❣﷽❣
#حضرت_زهرا
🎤 حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
📋 شبانگاهان تاحریم فلک...
#واحد
میان کوچه خودم دیدم فاطمه توی دردسر افتاد
به پشت درآمدم دیدم،آتش وشعله روی در افتاد
میان آتش توافتادی، بی کس وتنها، فاطمه بودی
بدیدم من درمیان در، فاطمه بین آتش ودودی
زندگیت اندر خطر افتاد
میزنم از داغ توصدفریاد
آه و واویلا2...
---------
هنوزم توینگاه تو آسمون من پر ستارهبود
هنوزم وقتی میخندی تو،واسه ی من عمر دوبارهبود
چرابانوی دلارامم، توغمت روتوسینه میریزی
بمون زهرا یک شب دیگر،بامن خسته گو تویک چیزی
فاطمه بی تودرغمم بانو
ازچه میگیری ازعلی تو رو
آه و واویلا2..
------------
درو دیواره بهشتم را، بین شعله سوزانده نامردی
مگیرازمن روی خود راتو، گوییا زهرا درغم ودردی
تن توشدطعمهی آتیش ، هیزم آوردن پشت در زهرا
توراکشتن بانوی خانه، پیش چشمان حضرت مولا
-هستی حیدر بین درافتاد
میزندحیدر ناله وفریاد
-آه و واویلا2..
---------------
هنوزم تو فکر اینم که بیخیال کاره خونه باشی
مرو زهرا، گر روی بانو، زندگیم ازهم تومیپاشی
شب آخر، درکناره تو، ناله سر داده دخترت زینب
توای زهرای کتک خورده درمیان خانه بمان امشب
-ای تمامی هستی حیدر
دیده گان من ، فاطمه شد تر
فاطمه جانم2...
---------
حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
روی جسمَت بین کوچه تازیان افتاده بود
فاطمه درزیر پای ناکسان افتاده بود
،باسر چکمه به روی سینه اش می زد کسی
زیرپا ها مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های عمر تعویض کرد
مادری که بین کوچه از توان افتاده بود
آنقدرقنفذ به زهرا زد که بازویش شکست
ردضرب آن غلاف براستخوان افتاده بود
ازسرم امامه را اینان به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
بردره خانه مغیره آمده و از بخت بد
بهرگشتن برسرت باتازیان افتاده بود
دست من راباطنابی بست ملعونه عمر
بین مردان همسر من بی نشان افتاده بود
در نگاه تار من زهرای هجده ساله سوخت
قرعه ی آتش به نام توعیان افتاده بود
بین آتش کشتن تو، کار آسانی نبود
وای من،این کار، دست کاردان افتاده بود
آتش دیوار ودر جسمت به خون آغشته کرد
روی در، آیات ناب آسمان افتاده بود
🔸شاعر:
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
__
❣﷽❣
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
حرفی توباحیدر بزن ، تاکه نمردم
بنگر غم چشم حسن، تا که نمردم
بیچاره گشته حیدرت ،بارفتن تو
بامن بگو از پیرُهَن ، تاکه نمردم
تنها شدن ازبی کسی،داغِ کمی نیست
زهرابمان دراین وطن ، تاکه نمردم
اَنداختی ازپا علی را باسکوتت
یاسین بخوان، قرآنِ من ، تاکه نمردم
این چاهِ همدرد، منه تنهای تنهاست
لَب واکُن اِی آرامِ من ، تاکه نمردم
من حیدرم، ازروضۀ گودال برگو
زهرا بخوان از بی کفن ، تاکه نمردم
از ِ چادرخاکی شده درکوچه ها گو...
حرفی بزن بابُوالحسن ، تاکه نمردم
🔸شاعر:
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
___________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بی هوابود که ای یار، زمین میخوردی
سوختی و وسط نار، زمین میخوردی
بالگدبود، که پهلوی تورابشکستند
حرف من رامکن انکار ، زمین میخوردی
گو، زحبس نَفَس و علت جوشیدن خون
از فرورفتن مسمار ، زمین میخوردی
گفته اند حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ
از نهان کردن رخسار ، زمین میخوردی
رفتنی گشته ای ونیست تورا هیچ درنگ
بین آن کوچه غمبار ، زمین میخوردی
ازچه، دیگر نزنی شانه به موی زینب
از قنوتت به شب تار ، زمین میخوردی
همه لبخنده توازدیدن آن تابوت است
بره تابوت خود ای یار ، زمین میخوردی
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
ای پرشکسته ، ناله تواز درده سرمکن
زهرامراشکسته و بی بال و پر مکن
بارفتنت مراتومکن گوشه ای اسیر
جانم بمان وعمرخودت مختصرمکن
بانوی من ،بخاطر من زخم خورده ای
تنهاشدم مرا توبدون سپر مکن
افتادی وچنین – نفست بند آمده
افتاده ای زپا ومرا محتضر مکن
هیزم به دست ها همگی جمع بوده اند
ناله ز دودِ آتش و دیوار و در مکن
دارد زبانه میزندآتش بسوی تو
بنما درنگ، بانومرا بی پسر مکن
شهری که چشم دیدن ما را نداشتند
خود را زهم محلی بد، خونجگر مکن
حالت خراب میشود، هرلحظه فاطمه
ناله ز دردهای من و ، درده سر مکن
🔸شاعر:
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
__
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
به کاره مــــادری دردِســـَر افتاد
بـه قــــدوقامتِ گـــل آذر افتاد
شنیدم عمر گـــل کوتاه باشــــد
به رخساره گلم خاکستــــر افتاد
گــــل من بهترین گل بین گلهاست
میان در خدایا مــــادر افتاد
وفای عالمین دربودن توست
گلی درزیرپاها پـرپـر افتاد
نــدارد طاقت مرگ پسر را
به یاده دردِ مادر ، دختــــر افتاد
میان غصه ی جانکاه آن در
الهی زینب بی مـــادر افتاد
میان شعلـــه ها میسوخت مادر
گمانم آتشــــی بر معجــــر افتاد
به همره بار شیشه داشت زهرا
به روی مادرمن، آن در افتاد
به دست بستــــه ؛درکوچه کشیدند
به زهرایش دو چشمِ حیدر افتاد
بدیــــده بین کوچه صحنه ها را
فلک از داغ زهرا یکسـر افتاد
ببین جانـیِ بی رحمی به گودال
رسیدو روی حنجر، خنجــــر افتاد
ســــری را ازقفا ناگه بریدند
کناره خیمه دیدم خواهــر افتاد
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_____________
🔹اشعار ناب آئینی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
درمیان کوچه ها، یاس خدا، خورد زمین
دختر پیغمبر اهل کسا ،خورد زمین
بالگدپشت دره خانه اسیرش کرده اند
یاس هجده سالۀ شیرخدا، خورد زمین
بین دیوار ودری بود که ازپای نشست
درمیان کوچه ها ،درزیرپا، خورد زمین
ریسمان برگردن حیدر میان کوچه بود
مادری دربین کوچه بی هوا، خورد زمین
با لگد انداختند در رابه روی فاطمه
پیش چشم دخترش زینب چرا ، خورد زمین
تا که آمدخم کندسر را میان کوچه ها
صورتش نیلی شد و او بی هوا ، خورد زمین
فضه آمدتاکندامداد زهرای مرا
با لگد هم طفل هم مادر،خدا، خورد زمین
هتک حرمت شد زحیدر،وقت مسجد بردنش
درمیان کوچه از دوشش عبا ، خورد زمین
چادر خاکی ات ای بانو، علی را می کشد
چادرت بانوی من در کوچه ها،خورد زمین
میکشدآتش زبانه ازدره کاشانه ات
یاده روزی که حسین در کربلا خورد زمین
روی نیزه دیده ی عباس من پُر آب شد
بی هوا یک دختری از ناقه هاخورد زمین
یک سری را درمیان شامیان با سنگها
میزدندو، از رویِ آن نیزه ها خورد زمین
بین صحرا در میان خاکها با گریه گفت : ...
خاتمت بردند ، انگشتت کجا خورد زمین
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
التماست کردمه زهراچاویلت واز که
فاطمه پشت و پناگم بَهر خود اعجاز که
وه نَفَس توکفتیه، گیان علی لب وابکه
م وه پایان هاتمه ، توزندگی آغاز که
له حسن هربار پرسیمه جواوه اشک بی
بوشه تو له کویچه و ،ای راز ه تو اِبراز که
کیشیده ن صورت وگیره له کَف پاگد حسین
لااقل تو هزگره زهراحسینت ناز که
چن روزی هاتیه نا مَحرمم ،له نزده تو
فاطمه، گیان م ،الان صورت خود واز که
سینه گدمجروحِ مِسمار و پــَــر ه گد پرپره
له چنین بال و پری آرامتر پــرواز که
🔸شاعر :
#آرمین -غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______________________
╭┅──────——————─
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
اشعارکردی
زویتر ایکاش م بمرم ، له خم اما چه بکم
م نمه، گرده تنِ تو منه تنیا چه بکم
حاجتم بی م نَگیِرَم وه کنارِ بابا
خواهشم تا م نَگِریَم وه تو گیانا چه بکم
گیره سخته له علی تو ولی گیره بکم
ژیره لب زمزمه گم بیه ، م زهرا چه بکم
وه سرِ شو که دیه، شانه له مویم وه لبت...
خوین وه جایِ نَفَست هاتیه گیانا چه بکم
پشت سرخوین چکیده ن، له سره ای، شویه تنت
وتمه پشت سرای وای که بابا چه بکم
دیمه او روژه چه هاتیه ،گلگم وه سرت
م نمه فاطمه، لو همهمه تنیا چه بکم
در و دیوار وه یک خوارد و تو زهراکفتی
م شنفتم نَفَست بی، که خدایا چه بکم
م وه دنبالِ تو و فکرِ عدو کُشتنِ تو
کَس نیوشه که له ژیر،ِ ای دس وپا،چه بکم
پلکِ سرخِ تو گل م ،وه چه وا نیه گلم
بوشه م وه دلِ دلتنگِ تماشا چه بکم
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
❣﷽❣
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
م پرم، وه خم واندوه و له غم ، ای بانو
پیکرت بی یسه پیچیده وه هم، ای بانو
رده ضرب تازیان، برده تابت زهرا
تار دیمه، م تنت ای محترم ای بانو
وقت غسلت هاتیه..دستم له گیسوت رسی
تاره گیست له چه رو، بی یسه کم ، ای بانو
پوستی له استخوانت منیه، آو بیه
تودعا!که زویتر ، وه تو رسم ای بانو
سینه گم تنگ ونفس تنگ و دو چاوم لاله گون
دیده وا که زنده که ، تو م وه دم ای بانو
جای سالم نیه له بینه تنت صدیقه
جو بنفشه بی سرت تا وه قدم ای بانو
خوینِ پهلوی تو وه آوه روان مخلوطه
م گریبان پاره کم یا بدرم، ای بانو
لیله ی قدر علی مخفی له ژیره خاکی
تا که بوشه :شیعه گد « ای بی حرم ای بانو
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
❣﷽❣
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
هر له زخم دوریت مرهم و درمانی نی
بی دلیل ساحل دل، ای همه طوفانی نی
هرچه گردیم ،له ای خاک نیه کس همدرد
چاوه کس له خم هجران تو بارانی نی
بین هردل تا به ابد جای تونه یازهرا
چو فراموشی ای داخ وه آسانی نی
سر منحوس عمر ارزشه کمتر، وه سگه
ارزشش بیشتر ه، ثم ستورانی نی
شور خونخواهی م، تلخ بکه کام عدو
انتقامم له عمر، نقطه پایانی نی
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
شهادت حضرت زهرا (س)
تقدیم به مادرشیعه ...
اشعارکردی
وه لاله زار حیدر آگر زوانه دیره
گل ویره بیه پرپر، بلبل ترانه دیره
.
وه گلشن محمد،یه نو شکفته گل بی
گلچین دسه توبشکه، یاسم جوانه دیره
.
دیمه وه کوچه یارب، یاس م، پرخزان بی
قاتل له صورت گل ، یارب نیشانه دیره
.
گلچین له پشت و پهلو ت ،دیدن وه دست و بازو
نیشان وه چاو و صورت گاهی وه شانه دیره
.
همدست بیه قنفذ، گرده مغیره ویره
ظالم غلاف شمشیر یه تازیانه دیره
.
باخم دره سوزیدن، صیاد بی مروت
یه مرخ باخه عشقه ،که آشیانه دیره
.
له چاوه خوم، م دیمه، گیان دایه دالگه م
ناله ودرده بابا،چه بیکرانه دیره
.
دایه خمت وباره، گیسم بیه پریشان
دست تو ناتوانه ،یادرده شانه دیره
.
یارب له شرح ای خم، وه قلب زار (مجنون)
جو مال ایمه آگر، ویره زبانه دیره
.
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
دایه مدینه خصه و خم دیره دایه
ایره هوای ماتم وغم دیره دایه
یه یاس پرپر دیریدن شاره مدینه
چَاوه علی اشکِ دمادم دیره دایه
دویته توزینب طاقتِ هجره تونیره
له سینه گی اندوهِ عالم دیره دایه
وه ضرب سیلی صورت ماهت کبوده
له نوجوانی قامتی خم دیره دایه
وه آه اوشیدن حسین مظلوم دوران
له داخ مرگت سینه گم غم دیره دایه
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
🍃امام_زمان_عج
کردی🥀مناجات
ای یار سفر کرده له صدهمهمه باورو
آقاقسمت دم ، وه شه علقمه باورو
ای زاده نرگس تو وه صدزمزمه باورو
وه زمزمه ی یاعلی و فاطمه باورو
باورو که وه پایان برسه ای خم هجران
م جوره کویرم، تو بوار حضرت واران
ای حضرت واران ، م وه یاده توخمینم
ای خیر فراوان ، م وه یاده توخمینم
ای عشق نمایان ، م وه یاده توخمینم
ای منشا قرآن ، م وه یاده توخمینم
وه بسکه خمینم. وه دل غم زده زارم
خو کردمه وه درد و خم هجره نگارم
هجران تو ای یارسفرکرده غمم، بی
آغوش گره مهر امامانه کمم، بی
ناوت وخداذکر شب و روز و دمم، بی
ذکره تو ،له روضه، وه هوای حرمم ،بی
مبهوت جلال تونم و زمزمه دیرم
شادم وه جهان منتقم فاطمه دیرم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
...
🍂🍀🍂حضرت_زهرا
🍀امام_زمان_عج-اشعارکردی
فاطمیّه بیه و اشک دمادم دیرم
م له داخ دالگه تو ، له دلم غم دیرم
دردِ بی دالگی ای کاش دوا داشته بو
یه جهان روضه و یه دیده پر نم دیرم
صاحبِ مجلس روضه، غم دایه دیده
له درِ مال وحق، پرچم ماتم دیرم
دردِ دل کم م وگرده تو، که تنیابیده
بین ای سینه زنیل، مونس و مَحرَم دیرم
دلِ یعقوبیِ دایت وه فراقت خوین بی
یوسف مصر بقا، م قصد ماتم دیرم
دل، حسینیّه ی چاویله تو بیه مولا
بی یسه وقت عزا، یاد مُحرّم دیرم
گاه وه کوچه و گه کرب و بلا گیره بکی
داخ یه پهلو و انگشتر خاتم دیرم
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
❣﷽❣
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
#روضه
#مسمط_مخمس
اُم ابیهای پیمبر برزمین خورد
دردانه عرش مطهربرزمین خورد
گوینده ی الله اکبر برزمین خورد
بین درودیوار کوثر برزمین خورد
بانواسیر ی، بین آن دیوار ودر شد
شاه کرم زهراًست من براو گدا یم
من مستحق باغهای هل أتایم
زهرا کریم است و گدایی بینوایم
بر چادرزهرا، دخیله انبیایم
بانویی محشر به زهرا مفتخر شد
درپشت در،یاری نمودی مرتضی را
هفتادمردک میزند اینجاشما را
یعنی صدایت آبرو داده دعا را
بنگرعلی زهرای خود،درشعله ها را
چشمان زینب درمیان کوچه تر شد
تو مادر آبی و باران راتو دادی
برسایل دلخسته ات نان راتودادی
تنها نه قرص نان که ایمان را تو دادی
تنهابزرگی بزرگان را تو دادی
نام توبانوبهرشیعه مفتخر شد
تنهاشمیم عطرجانها نام زهراست
ما اهل پایینیم بالا نام زهراست
ما «نزّل القرآن فیها» نام زهراست
گل را نمی فهمیم حورا نام زهراست
چون زندگی شیعه با نام توسرشد
دربین آتش آن درو دیوار میسوخت
زهرای هجده ساله درانزار میسوخت
خانه میان شعله ی غمبار میسوخت
تنها پی بیداری انصارمیسوخت
دیدی شکسته ازلگد درپای در شد
دین در خطر باشد سپر ، افتاد حیدر
درکوچه ها رو به خطر ، افتاد حیدر
چشمش به سینه ،میخ در ، افتاد حیدر
برناله و چشمان تر ، افتاد حیدر
مشت ولگدها راهی دستان وسرشد
آن کشتی طوفان زده آمدبه ساحل
با خطبه ی زهراشده اسلام کامل
برخطبه روز غدیر خم مکمل
شکل دگر در بین کوفه گشت نازل
زینب میان کوفه شاهدبهره سرشد
هر قفل بسته با خلافت وا نگردد
غصب خلافت تاابد، والا نگردد
خسته شدید از دین ولی زهرا نگردد
حیدرکه تنهانیست چون، تنها نگردد
زهرابرای لشکری، مردخطر شد
راه شلمچه درمسیر شاهراهست
داعش اسیر یک سلیمان سپاه است
بر امر ت، ای سیدعلی تنها نگاه است
ماراوجوده رهبری پشت و پناه است
بایک اشاره دشمن دین دربه در شد
دین خدا از راه زهرا بایدآموخت
از صبروتنهایی مولا بایدآموخت
ازفاطمیه نینوارا بایدآموخت
ایثار را از شاه دلها بایدآموخت
روز علی بی فاطمه گویابه سر شد
تسبیح عمر من بدون دانه گردید
شدآب شمع دل، که بی پروانه گردید
بازوی من افتاد وقت شانه گردید
با رفتن تو خانهام ویرانه گردید
ازبعدتو چشمان حیدر دیده تر، شد
از چشمهای بی سو امشب خار گیرم
من انتقامت را از این مسمار گیرم
حالا منم که دست بر دیوار گیرم
ازچشم خود تا زندهام من، کار گیرم
حالم فقط با گریه برتوخوب تر شد
طفلان زداغ تو دو صدها بار مردند
اینان به دیداره در و دیوار مردند
طفلان به جاییشان بگیرد خار مردند
زهرا نباشی کودکان انگار مردند
عمر علی بی فاطمه ، ای وای سر شد
گرید برای، تو حسن، در را که بیند
زینب بنالد خاک مادر را که بیند
مادر به لب گوید برادر را که بیند
بوسه زند رگ های حنجر را که بیند
او "عصرعاشو را ز حنجرباخبر شد
بانوالهی هیچ کس گریان نگردد
همچون حسین تشنه ات عطشان نگردد
دربین صحرا لحظه ای ،عریان نگردد
پامال زیرمرکب اسبان نگردد
اینگونه کار دلبره زینب به سر شد
راهی به خیمه ذوالجناح وکو سوارش
سر بر زمین میکوبد و رفته قرارش
یار همهبود ونباشد هیچ یارش
افتاده درگودالی و مادر کنارش
خواهر برایش مثل مادر خون جگر شد
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
اشعارکردی-🥀#زمزمه_حضرت_زهرا_س
دنیادنیا، دایه خاصم، چیه له دسم
دنیادنیا، بی دایه بیم دایده شکسم
دنیا دنیا ، م زینبم بیمه بی دایه
دنیادنیا، قرآنگم بیه بی آیه
کس نیه، ای دایه دلداری ک م داشتم
خم وخصه، له ، ای باخ عمره م کاشتم
دای ،دایه،جوانگم، چیه له دسم
له کنج ای ماله نیه فریاد ورسم
دایه ارای دوریت درم.ناله ،سر دیه م
عشقت دایه م ودنیای فانیه نیه م
دایه جوانم مردیه، هر له ،جوانی
باخه عمره زندگی ام بیه خزانی
--دایه زهرا زهرا، دایه شهیدم2..
زینب وداخ تو دایه ناله سر دایه
داخ فراخ توفلک، له دلم نایه
حسین ومجتبی دایه کوتن له سینه
داخه جوانی ات دایه، هاله مدینه
چن شاوه که دایه خمت له سینه دیرم
له درو ای دیواره سراغ تو گیرم
دردت وه کوله زینبت بکفه دایه
دایه خم تو نازنین ودل نریایه
دایه وبانه قورگد، تاصو بگیرم
له عشقگد دایه منه زینب اسیرم
--دایه زهرا زهرا، دایه شهیدم2..
سروده-حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌾#سینه_زنی_حضرت_زهرا س
🌾#آقای_حاج آرمین غلامی
🌾#سبک..شبانگاهان👌👌
از این خونه ،داری با رفتن زندگیمو تو میکنی ویرون
چرا روت ُ این روزا،زهرا از علی داری ،میکنی پنهون
مرو ای جونم، مرو زهرا
چراغ خونم، مروزهرا
فاطمه جانم...2
-------------
پاشو ای یاره جون من، بانوی حیدرپیر شدی زهرا
جلو ی چشمام تو افتادی، بین آن کوچه ، ای گل طاها
سره تو چی اومده بانو
مگیرازاین همسرخود رو
فاطمه جانم2...
--------------
همه حرفاتو بگوبامن ، یابگوتو به زینب خسته
دم رفتن فاطمه فکربیکفن هستی، یاره پربسته
پاشو کاری کن واسم زهرا
ببین بی تو، گشته ام تنها
فاطمه جانم2...
---------------
دراین شبها هستیم داری میری از دستم ، آه واویلا
از این غصه درفراق تو،فکرطفلانت هستم ای زهرا
بودزهرانام توبرلب
حسینم بی مادراست امشب
فاطمه جانم..2
شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🔰#سینه_زنی_حضرت_زهرا س
🔰#سبک : خدامادرم را کجامیبرند
شعر-حاج آرمین غلامی (مجنون)
غم فاطمیه.به دلهانشست
خدایا دل شیعه زین غم شکست
هوای غم واشگ وناله بپاست
عدو راه زهرادر،آن کوچه بست
-شکسته نگینی-الهی نبینی-بیفتد زنی
الهی به زهرا2-مراکن فدا2
شراره ازاین خانه ام، قد کشید
امون مراداغ، مادر برید
شده پر ز درد غریبی دلم
غم فاطمیه دوباره رسید
-زاندوه وغربت-ز رنج و زمحنت -امان صدامان
مرومادره من2مرومادرم..2
-------------
غم صحبت کوچه ها وا شده
به روی لبا، یاده زهرا شده
دل من دوباره شده بیقرار
بازم سینه ها پر، ز آواُ شد
عزای تومادر-مراکرده مضطر-امان صدامان2..
مرومادره من2.مرومادرم..2
-------------
غم فاطمیه.به دلهانشست
خدایا دل شیعه زین غم شکست
هوای غم واشگ وناله بپاست
عدو راه زهرادر،آن کوچه بست
-شکسته نگینی-الهی نبینی-بیفتد زنی
الهی به زهرا2-مراکن فدا2
----------------
دوباره دلا، خونه زهراشده
ببین سینه محزونه زهراشده
نشسته به بستر، گل مرتضا
فدای علی جونه زهراشده
مرویاس حیدر.نگاره پیمبر.مرومادرم
مرومادره من2.مرومادرم..2
به قلم : ✍
-حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
درد آشنای مال علی، له وطن نچو
ایره بیه بدون تو بیت الحزن نچو
بیدن وهار و دلخوشی، ای چمن له تو
زهرا ، وهاره م، تو وه بینه چمن نچو
وقتی مژه کوتی،وه تو دلگرم بو، دلم
آرامش علی ، تووه بیت الحزن نچو
دیده که م غریبم و تنیا؛سپاه م
نازاره گم دمی تو وه مالم بمن نچو
له دست تا نچیده؛دو چاوت تو وابکه
ترسم له غصه ی تو، که بمره حسن نچو
وه، یه اشاره واز و بیه زخم سینه گد
آخه چ جور، غسل و بیم ، ای، بدن نچو
فکری وه حال بی کفنی حسین بکه
وه خاطره شهیده بدون کفن نچو
ترسم تنه بخوید نه، ژیره نعل عدو
تاکه ضخیم تر، له وه بو پیرهن نچو
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
༻﷽༺
عصره چاویله م، روز وشو نثارِ دالگه
هدیہ وه گیانو، وه قلبِ بےقرارِ دالگه
تیده ن او روژے ڪه سوغاٺِ مدینہ بوده یه
تربٺِ پاڪے ڪه وه خاڪ مزارِ دالگه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
_________________
#حضرت_زهرا_اشعارکردی
▶️
تا ابد، سر منشأ اذکارِه، م بانو خودی
وخدا که رحمت سرشاره مِ ،بانو خودی
فاطمه ناوت بها دیره ، له بینه شاعریل
، زینتِ مال ودل و اشعاره ،م بانو خودی
فاطمیه هاتیه، هردل اسیره ماتمه
تاقیامت، برترین کردار ،م بانو خودی
مهره تو زهرا، علی ،له سینه ی م خستیه
گرمی کاشانه و، بازاره ،م بانو خودی
نان مال خود وه همسایه توبخشش کردیه
تا ابد الگوی له هر رفتاره، ،م بانو خودی
تو وه پای مرتضاکردیه گیان ودل فدا
هرخودی الگو ی م، سردارِه ،م بانو خودی
گریه وه زهرای مرضیه عمومی نیه، نه
گیره وو،زاری درم، زاری ،م بانو خودی
روضه مستوره بخون ایدل که، دستی بسته بی
روضه ی دیرم وخدا، اسراره ،م بانو خودی
گیره کم، له غسل زهرا... گیره کم وه بازوه...
گیره وه هر، روضه ی دشوارِه ،م بانو خودی
روی نیلی و کبود فاطمه، تا روژ حشر
بغض م بیه ،ولی غم خوارِه، ،م بانو خودی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
بی فاطمه دنیا شبیه یه سراوه
دنیای بی عشق علی، نقشی بر آوه
هرکو، بدون فاطمه بیده ن، عذاوه
هرکس که بی تو سربکه ، له اضطراوه
هردل که بو بی فاطمه تنیاس، تنیا
سرمایهی هستی فقط زهراس، زهرا
زهرا له کو و او همه آزار، آزار
زهرا وکو و او درو، دیوار، دیوار
انسیه ی احمد وه، کو و نار، درنار
حوری له کوو ضربه ی مسمار، مسمار
بین در و دیوار و آگر ،کفت زهرا
آگر بیه ، بینه درودیوار برپا
افسوس قومه دیو و دد، هاتن له کویچه
وه تازیان، مشت و لگد، هاتن له کویچه
یه عده وه شلاقه بد، هاتن له کویچه
ای وای م "بابا مدد!" هاتن له کویچه
یه لحظه یاد محسنت کفتیده زهرا
له بینه دیوارودری ،چیده توتنیا
🔸شاعر :
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارکردی-فاطمیه
وقت مرگم هاتیه... حیدر حلالم توبکه
م فدات ای گیانِ پیغمبر حلالم توبکه
دی وه ای گیانم ، له بهره تونتیدن هیچ کار
پهلوانم! فاتحِ خیبر حلالم توبکه
پلکِ م سنگین بیه دیداره تومشگل بیه
شرمسارم مالکِ کوثر حلالم توبکه
وه منِه زهرا هزاران بار، وه گیانت سلام
وه فدایِ غربتت سرور حلالم توبکه
گربمینم ، م علی جز دردسر ، نیرم ارات
فصل چیین هاتیه، دلبر حلالم توبکه
هیشتمه وه دوشِ زینب باره خم ،چیمه علی
خانه دارت زینب مضطر، حلالم توبکه
چیمه تا که ، م بغل بگیرم وه جنّتِ محسنت
حضرتِ مستأصلِ مضطر حلالم توبکه
تا نَفَس دیرم حمایت کم ، م له تویاعلی
ناوه توبردم ، له بین در،حلالم توبکه
حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارکردی-فاطمیه
بی ، له دردم چاوه بیمارت طبیب
بیمسه مضطر بخون اَمَّن یُجیب
له سخــن کفتمه، م،اما ولی
چاو خود واکه،علی ام ، م علی
بین بستر کفتیه تو،بی کلام
پلک له هم دایدنه جای ســـلام
شمع ای کاشانه آوم تونکه
فاطمه خانـه خراوـم تو نکه
ای کتاوه عشق م، بسته، له چی
جورمَـردم وه علی خسته ، له چی
چیدنه نزدِ رســــول کردگار
تو سرافرازی ولی م شرمسار
فاطمه مجـــروح زخم کاری ام
غمزده ، م لی امانت داریام
فاطمه، ای عشق و ای یارم نچو
گرمی ، ای ملک بازارم نچو
مالگم خالی وه خوشحالی بیه
فاطــمه، پشت علی خالی بیه
ا♣️♣️♣️♣️♣️♣️♣️♣️ا
دایه گیان هردوچاویلد باز که
وه زوان دل سخــــن آغاز که
دایه گیان، ای همنشین هرشبم
م دویته نازارگه، تو زینبم
دایه گیان عمرم عسل کردیده تو
بوش ارا زانـــو بغل کردیده تو
دایه گیان، گرده مریضی ساختم
دل خمین و شرمگین داختم
م توام ،یاری بکم اما نیو
ریسمان له هردودست وا نیو
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعارناب ولی فقیه_ ترکیب بند
سیدعلی ای پسر ذوالفقار
سیدعلی رهبرپرافتخار
ظلمت فتنه نشودآشکار
سیدعلی ای مه شبهای تار
در نه دی شعارملت شده
سیدعلی نام توشدماندگار
همدلی و وحدت ما راببین
سیدعلی ای در زمستان بهار
مسیرحق علیه باطل تویی
سیدعلی ای رهبرماندگار
چهره ی فتنه گرشده برملا
سیدعلی ای لطف پروردگار
وجههی دین هرمنافق صفت
سیدعلی توکردیش آشکار
ریشه نهروان اگر زنده شد
لیک شده ظلمت شبهای تار
حرف دل حسینیان زمان
سیدعلی پایان رسد انتظار
مطیع امر تو همه بوده ایم
سیدعلی برتومنم جان نثار
بصیرت و غیرت انقلابی
گفت تویی توعزت این دیار
پیروجوان حرف دل مرد وزن
بوده فقط برلب شان این شعار
ماهمه سربازخمینی هستیم
پای ولایت همگی نشستیم
خامنه ای ای علی عصر ما
خامنه ای ای پسر مرتضا
نائب اصلح به امام زمان (عج)
خامنه ای ای جانشین خدا
اطاعتت به ما دگر واجب است
خامنه ای ای بهترین مقتدا
فصل الخطاب ما سخنهای توست
خامنه ای ای گفته ات رهنما
غمی به دل نیست تویی رهبرم
چونکه تویی هادی این راه ما
به صلح و سازش نرسدکارما
خامنه ای ای وارث کربلا
زاده ای ازشیر جمل بوده ای
خامنه ای ای نوه مجتبی
نقشه عمروعاص و اولاد او
کرده ای بابصیرتت برملا
تاکه سخنرانی توشدشروع
ریخته ای بهم همه فتنه ها
حکم شما حکم علی وزهراست
حکم توحکم نبی مصطفی
ماهمگی یار تو ای رهبریم
تابرسد ولی وصاحب ما
حکم ولی حکم خدای جلیست
رهبرما حضرت سیدعلیست
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#
#فتنه
#ولایت_فقیه
#جانم_فدای_رهبر
درعزای_ام_البنین_مولف،آرمین_غلامیمجنون،،بدون.docx
49.2K
بسم الله الرحمن الرحیم
#معرفی_کتاب
#عزاداری
_ویژه سخنرانان،مداحان
📚 درعزای ام البنین (س)
🏴 (زندگینامه ام البنین)عليها السّلام
✍ تالیف✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
📒 عنوان کتاب: درعزای ام البنین(س)
🔅موضوع: ۲۱مجلس روضه ،بهمراه اشعار شهادت
💾 فرمت: pdf
💡چکیده: در این كتاب جایگاه و اهمیت حضرت ام البنین (س) بهمراه روضه های ناب واشعارآورده شده است
#برای_دیگران_بفرستید
@majnon1396
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت
-اشعارناب کردی
دایه، ای هستیِ حیدر ، م له داخد چه بکم
زار و سرگشته و مُضطر ، م له داخد چه بکم
هر نفس ، هر دلِ شو آرزوی مرگ درم
سرِ ای قوره ِ مُطَّهر ، م له داخد چه بکم
دایه عمرِ تو خزان بیه وچه زوی بیه طی
آه ای سوره ی كوثر ، م له داخد چه بکم
دایه وی ماله دویتت خم بیه و پیربیه
دامده دستِ پیمبر ، م له داخد چه بکم
بین آگر دره سوزه دروسینت دایه
هایدنه مابین در ، ، م له داخد چه بکم
صورتد بی یسه نیلی ، له چه افسرده دلی
وه خمِ سیلی و معجر ، م له داخد چه بکم
هر شو ه روضۀ تكراری كابوسِ حسن
اوشه دایم نیه آخر ، م له داخد چه بکم
زینبت وه سرِ سجاده زوان گردیه
دریده ن نوحۀ مادر ، م له داخد چه بکم
وه خدا له خمِ تو صبرِ توام، ای دایه
چادرم کفتیه وه سر ، م له داخد چه بکم
حسنین تو سرِ سفره تحمّل نیره ن
هایده کوره گل پرپر ، م له داخد چه بکم
هیچ كس وه خورِ مرگِ تو افسوس نخوارد
بعدِ تو بیه مُقدر ، م له داخد چه بکم
بینِ مسجد وه علی گشت تماشا کردن
قاتلت چی یسه منبر ، م له داخد چه بکم
سخته ای واقعه ، له کویچه که کفتیده زمین
بیه تقدیر مكرر ، م له داخد چه بکم
له مغیره دسه تو،بشکسته بیه دایه
بی تو ای لالۀ پرپر ، م له داخد چه بکم
#آرمین غلامی -(مجنون کرمانشاهی)
حضرت زهرا(س)-تدفین
اشعارکردی
قوره گه، یه روح و ریحان منه
یه تمام هستی و گیان منه
ای گل یاسه که له تو،بی نهان
راز دار ه درد پنهان منه
ای زمین ای مه که بی یسه خموش
وه شوه خم ماه تابان منه
یه کیه، یه مصحف ایثار و عشق
سورۀ کوثر وه قرآن منه
قوره گه ، له شونه تو، یه آسمان
شاهد شام غریبان منه
وه کناره تو ، م هرشو گیره کم
قوره زهرا بیت الاحزان منه
ای زمین زهرا، له آغوش تونه
با خور وه قلب سوزان منه
میزبانی کردیه، وه فاطمه
وه فراخه، غصه مهمان منه
گرده زهرا تو مدارا که دمی
له دو دنیا ،نیر چاوان منه
ای زمین ایره اگه پر لاله بی
حاصله وه چاوه گریان منه
ای زمین وی درده ، خاک ای مزار
گرده (مجنون) مرثیه خوان منه
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت بی بی
کس نزانه خبره ، درد نهانم دایه
که چه بگذشتیه له عمر خزانم دایه
لو زمانی که تو دایه چیدنه ، وه بره م
اشک وآه وناله بیه سه نشانم دایه
نه زمین دیره خوره ، له دل غمدیده ی م
آسمان دره خور، له دل وگیانم دایه
تا خدا ناله درم ، لی خم ودرده امشو
نفسم تنگ بیه، چیه بیانم دایه
منه زینب چه بکم ، له خم بی دالگیم
اشک وناله له خم تو،بی یسه نانم دایه
کس ودرده منه زینب ،خوردارنیه
داخ تو گردیه گیانم ، قدکمانم دایه
یاد دیرم که وه ای شهرودیاره بیدن
شادی هر دو جهان بیه، وه آنم دایه
سرخی چاوه غروبه، که دره خوین باره
آسمانیش بیسه دل نگرانم وایه
بینه ای ماله مزار منه افسرده بیه
دست تقدیر بیه فاتحه خوانم دایه
دست تقدیر بیه پنجه ی یه گرگ صفت
که چنین فاصله خستیه له گیانم دایه
#آرمین غلامی-(مجنون کرمانشاهی)