❇️ وصیّت حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در نزدیک ارتحال (1)
✅ شیخ مفید و شیخ طبرسی روایت کرده اند:
چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از حجّة الوداع مراجعت نمود بر آن حضرت معلوم شد که رحلت او به عالم بقا نزدیک شده است، پیوسته در میان ایشان خطبه میخواند، ایشان را از فتنههای بعد از خود و مخالفت فرمودههای خود حذر مینمود و وصیّت میفرمود ایشان را که دست از سنّت و طریقه او بر ندارند و بدعت در دین الهی نکنند و متمسّک شوند به عترت و اهل بیت او به اطاعت و نصرت و حراست و متابعت ایشان را بر خود لازم دانند و منع میکرد ایشان را از مختلف شدن و مرتد شدن.
✅ مکرّر میفرمود:
ایّها النّاس من پیش از شما میروم و شما در حوض کوثر بر من وارد خواهید شد از شما سؤال خواهم کرد که چه کردید با دو چیز گران بزرگ که در میان شما گذاشتم:
✅ کتاب خدا و عترت که اهل بیت منند، نظر کنید که چگونه خلافت من خواهید کرد در این دو چیز به درستی که خداوند لطیف خبیر مرا خبر داده است که این دو چیز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند به درستی که این دو چیز را در میان شما میگذارم و میروم پس سبقت مگیرید بر اهل بیت من و پراکنده مشوید از ایشان و تقصیر مکنید در حقّ ایشان که هلاک خواهید شد و چیزی تعلیم ایشان مکنید به درستی که ایشان داناترند از شما، چنین مییابم شما را که بعد از من از دین برگردید و کافر
شوید و شمشیرها به روی یکدیگر بکشید پس ملاقات کنید من با علی را در لشکری مانند سیل در فراوانی و سرعت و شدّت، بدانید که علیّ بن ابی طالب علیه السّلام برادر و وصیّ من است و قتال خواهد کرد بر تأویل قرآن چنانچه قتال کردم بر تنزیل قرآن از این باب سخنان در مجالس متعدّد میفرمود.
✅ پس اسامة بن زید را امیر کرد و لشکری از منافقان و اهل فتنه و غیر ایشان برای او ترتیب داد، امر کرد او را که با اکثر صحابه بیرون رود به سوی بلاد روم به آن موضعی که پدرش در آنجا شهید شده بود و غرض حضرت از فرستادن این لشکر آن بود که مدینه از اهل فتنه و منافقان خالی شود و کسی با حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام منازعه نکند تا امر خلافت بر آن حضرت مستقر گردد و مردم را مبالغه بسیار میفرمود در بیرون رفتن و اسامه را به حرب فرستاد و حکم فرمود که در آنجا توقّف نماید تا لشکر بر سر او جمع شوند و جمعی را مقرّر فرمود که مردم را بیرون کنند و ایشان را حذر میفرمود از دیر رفتن.
✅ پس در اثنای آن حال آن حضرت را مرضی طاری شد که به آن مرض به جوار رحمت الهی واصل گردید، چون آن حالت را مشاهده نمود، دست حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را گرفت و متوجّه بقیع گردید، اکثر صحابه از پی او بیرون آمدند؛
✅ فرمودند: حق تعالی مرا امر کرده است که استغفار کنم برای مردگان بقیع، چون به بقیع رسید، گفت: السّلام علیکم ای اهل قبور، گوارا باد شما را آن حالتی که صبح کرده اید در آن و نجات یافته اید از محنتهائی که مردم را در پیش است به درستی که رو کرده است به سوی مردم محنتهای بسیار مانند پارههای شب تار.
✅ پس مدّتی ایستاد و طلب آمرزش برای اهل بقیع نمود و رو آورد به سوی حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام، فرمود:
جبرئیل در هر سال قرآن را یک مرتبه بر من عرض میکرد و در این سال دو مرتبه عرض نمود، چنین گمان دارم که این برای آن است که وفات من نزدیک شده است.
✅ پس فرمود: یا علی به درستی که حق تعالی مرا مخیّر گردانید بر میان خزانههای دنیا و مخلّد بودن در آن یا بهشت، من اختیار لقای پروردگار خود کردم، چون بمیرم عورت مرا بپوشان که هر که به عورت من نظر کند کور میشود.
✅ پس به منزل خود مراجعت نمود و مرض آن حضرت شدید شد بعد از سه روز به مسجد در آمد عصابه بر سر مبارک بسته و به دست راست بر دوش امیر المؤمنین و به دست چپ بر دوش فضل بن عبّاس تکیه فرموده بود تا آنکه بر منبر بالا رفت نشست و فرمود:
✅ ای گروه مردم! نزدیک شده است که من از میان شما غایب شوم هر که را نزد من وعده ای باشد بیاید وعده خود را بگیرد، هر که را بر من قرضی باشد مرا خبردار گرداند و استیفای دین خود نماید،
ای گروه مردم! نیست میانه خدا و میانه احدی وسیله ای که به سبب آن خیری بیابد یا شرّی از او دور گردد مگر عمل به طاعت خدا.
ادامه دارد...
📚 جلاء العیون، ص ۸۴ - ۸۸.
❇️ وصیّت حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در نزدیک ارتحال (2)
✅ ایّها النّاس! دعوی نکند دعوی کننده ای که من بی عمل رستگار میگردم و آرزو نکند آرزو کننده ای که بی طاعت خدا به رضای او میرسم به حقّ آن خداوندی که مرا به حق به خلق فرستاده است که نجات نمی دهد از عذاب الهی مگر عمل نیکو یا رحمت حق تعالی و اگر من معصیت کنم هرآینه به جهنّم میروم، خداوندا آیا رسانیدم رسالت تو را؟
✅ پس از منبر فرود آمد و با مردم نماز سبکی ادا کرد و به خانه امّ سلمه برگشت، یک روز یا دو روز در آنجا ماند، پس عایشه زنان دیگر را راضی کرد و به نزد حضرت آمد و التماس کرد آن حضرت را به خانه خود برد چون به خانه عایشه رفت مرض آن حضرت شدید شد پس بلال هنگام نماز صبح آمد در آن وقت حضرت متوجّه عالم قدس بود، چون بلال ندای نماز را داد حضرت مطّلع شد، پس عایشه گفت:
✅ أبو بکر را بگوئید که با مردم نماز کند
✅ و حفصه گفت: عمر را بگوئید که با مردم نماز کند، حضرت چون صدای ایشان را شنید و غرض فاسد ایشان را دانست، فرمود:
✅ دست از این سخنان بردارید که شما به زنانی میمانید که یوسف را میخواستند گمراه کنند.
چون حضرت امر کرده بود که أبو بکر و عمر با لشکر اسامه بیرون روند در این وقت از سخنان عایشه و حفصه یافت که ایشان برای فتنه و فساد به مدینه برگشتهاند، بسیار غمگین شد و با آن شدّت مرض برخاست که مبادا أبو بکر یا عمر با مردم نماز کنند که این باعث شبهه مردم شود، دست بر دوش امیر المؤمنین و فضل بن عبّاس انداخت با نهایت
ضعف و ناتوانی پاهای خود را میکشید تا به مسجد در آمد، چون نزدیک محراب رسید دید که أبو بکر سبقت کرده است و در محراب به جای آن حضرت ایستاده و به نماز شروع کرده است، پس به دست مبارک خود اشاره کرد که پس بایست، خود داخل محراب شد و نشست با مردم نماز را نشسته ادا کرد، نماز را از سر گرفت و اعتنا نکرد به آنچه أبو بکر کرده بود.
چون سلام نماز گفت به خانه برگشت،
✅ أبو بکر و عمر و جماعتی از مسلمانان را طلبید فرمود: من نگفتم که شما با لشکر اسامه بیرون روید؟
✅ گفتند: بلی یا رسول اللّه گفتی، فرمود: پس چرا امر مرا اطاعت نکردید؟
✅ أبو بکر گفت: من بیرون رفتم و برگشتم برای آنکه عهد خود را با تو تازه کنم.
✅ و عمر گفت: یا رسول اللّه من بیرون رفتم و برگشتم برای آنکه نخواستم که خبر بیماری تو را از دیگران بپرسم.
✅ پس حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
روانه کنید لشکر اسامه را و بیرون روید با لشکر اسامه، خدا لعنت کند کسی را که تخلّف نماید از لشکر اسامه، سه مرتبه این سخن را فرمود و مدهوش شد از تعب رفتن به مسجد و برگشتن و از حزن و اندوهی که عارض شد آن حضرت را به سبب آنچه مشاهده نمود از اطوار ناپسندیده منافقان و دانست از نیّتهای فاسد ایشان.
✅ پس مسلمانان بسیار گریستند و صدای گریه و نوحه از زنان و فرزندان آن حضرت بلند شد و شیون از مردان و زنان مسلمانان برخاست، پس حضرت چشم مبارک گشود و به سوی ایشان نظر کرد فرمود:
✅ بیاورید از برای من دواتی و کتف گوسفندی تا بنویسم از برای شما نامه ای که گمراه نشوید هرگز.
✅ پس یکی از صحابه برخاست که دوات و کتف را بیاورد، عمر گفت:
برگرد که این مرد هذیان میگوید و بیماری بر او غالب شده است، ما را کتاب خدا بس است؛ پس اختلاف کردند آنها که در آن خانه بودند.
✅ بعضی گفتند: قول قول عمر است و بعضی گفتند: قول قول رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است و گفتند:
در چنین حالی چگونه مخالفت حضرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روا باشد؟
✅ پس بار دیگر پرسیدند: آیا بیاوریم آنچه طلب کردی یا رسول اللّه؟ فرمود:
بعد از این سخنان که من از شما شنیدم مرا حاجتی به آن نیست و لیکن وصیّت میکنم شما را که با اهل بیت من سلوک کنید و رو از ایشان نگردانید؛ ایشان برخاستند.
📚 جلاء العیون، ص ۸۴ - ۸۸.
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
روضه پیغمبر.ص..mp3
10.48M
🤞#متن روضه شهادتپیامبراکرم
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا،کرمانشاه
#ظهرسه شنبه،۲۱شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
السلام علیک یا رسول الله
متن روضه حضرت محمد(ص)
بانوای..حاج آرمین غلامی
مرده مخوان کسی که مکرّر شهیدشد
در راه عشق حضرت داور شهید شد
تا کی بگو مگوی برادر شهید شد
جای تقیه نیست پیمبر شهید شد
دراصل ازجفای دوهمسر شهید شد
لعن خدا برآن دو لعینه برآن دوزن
دو قاتل نبی ِ خداوند ذوالمنن
با طعنه گفته شاعر این شعر، این سخن
نام خدیجه روی لبش بود دائما
حتما به جرم عشق به مادر شهیدشد
با زهر کینه تلخ نمودند کام خلق
اعلام میکنم به همه بر تمام خلق
کشته شده است حضرت خیرالانام خلق
بعداز غدیرخم که علی شد امام خلق
احیا گر ولایت حیدر شهید شد
قلب رسول، زخمی زخم زبانشان
طعنه براو شده همه دم آب ونانشان
آتش زنم به منبر طاها به جانشان
ازاولی ودومی و دخترانشان
بغضی رسید و صاحب منبر شهیدشد
گریه کنید داغ دمادم شده شروع
طاها که رفت غصه و ماتم شده شروع
رخ داده آن چه ماه محرم شده شروع
بعداز صفر مصیبت اعظم شده شروع
محسن به دست امت کافر شهید شد
داغ تو یارسول به دل، غصه دوخته
خصم تو کین خرید و وفا را فروخته
قافیه ها، زهر جفاگشته سوخته
زد دومی لگد به در ِ نیمه سوخته
یک سوم سلاله ی کوثرشهیدشد
اجر رسالت تو چه خوش می شود ادا
یامصطفی چگونه بگویم ز کوچه ها
درپیش چشم ِخون شده ی شاه اولیا
قنفذ مغیره، ثانی و چل مرد بی حیا
جوری زدند حضرت مادر شهید شد
آن روز قلب شیعه به غم مبتلا شدو
دلها اسیر غصه ودردو بلا شد و
این داغ ،ذکر نوحه کربوبلا شد و
تیرسقیفه روز دوشنبه رها شد و
با شعبه های آن علی اصغرشهید شد
مانند( عبدمحسن )زهرا به روضه هات
ای (روضه خوان) بگو غم این قلب مبتلات
فریاد زن ز سینه که زهرا کند دعات
شیعه نکن جفا به پیمبر مگو "وفات"
جای تقیه نیست پیمبر شهید شد...
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه...
و الشمر جالس علی صدره
شمر روی سینه حسین
هر کجا نشستی صدا بزن...
ای غریب حسین...
یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله...
خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر...
اما دیر رسید...
از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن...
چکار کنه بی بی زینب،
یا الله...
دستهاش رو گذاشت روی سر...
صدا زد...
وا محمدا...
واعلیا...
یا رسول الله منو ببخشید آقا...
چیزی نگذشت...
یکدفعه زینب کبری ببینه...
زمین و زمان بلرزه در اومد...
هوا متغیر شد...
نگاه کرد دید...
سر حسینش روی نیزه...
🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
-بامداحی..حاج آرمین غلامی
روضه امام رضا.ع.mp3
4.13M
✌️ روضه شهادت امام رضا(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا کرمانشاه
#ظهرسه شنبه،۲۱شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
یابن شبیب گریه به جز...
#روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾•
●━━━━━━───────
🕯خراسان می دهد بوی مدینـه
🖤کـوه غـم دارد به سینـه
🕯خراسان را سراسر غم گرفتـه
🖤در و دیـوار آن مـاتم گرفتـه
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ، یا أیُّهَا الرَّئُوف"
قربونِ حرمت برم، ای آقای مهربون! وقتی میام تو حرمت، مقابلِ ضریحت می ایستم، انگار پدر و مادرم بغلم گرفتن، قربون پلک های زخمی تو برم که برای جد غریبت هی اشک می ریختی، هی روضه میخوندی...
مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرن، دیدن یه عده بدنِ بی سر روی زمین افتاده، اینجا هم زنها واسطه شدن بنی اسد اومدن، میخوان این بدنهارو شناسایی و دفن کنن... ای بی کفن حسین!...*
یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جَدِّ ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا! حسینِ مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
یابن شبیب ضربه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
*ای حسین...*
بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهند
لباس های تنت را به این و آن ندهند
یابن شبیب گریه به جز...
#روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾•
●━━━━━━───────
نوحه امام رضا.امام حسن.mp3
5.16M
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن شهادت_امام_رضا(ع)
#نوحه_زمینه_سنگین_واحد_
#بامداحی حاج آرمین غلامی
یا علی موسی الرضا قربون تو وُ حَرَمِت
کن عنایتی آقا فدای لطف و کَرَمِت
دلخوشیِ دل من تویی یا ضامن آهو
با دلِ پُر گناهم پیش تو زده ام زانو
اَبَا الحسن یا رضا پناه دلهای ما
یا رضا جانم رضا (۴)
الوداع الوداع ، معصومه ای خواهرم
الوداع الوداع ، ای یار غم پرورم
الوداع الوداع ، شد لحظه آخرم
الوداع الوداع ، سوزد غمت پیکرم
الوداع خواهرم ، الوداع یاورم
الوداع ، ای وارث مادرم
الوداع سرورم ، الوداع رهبرم
الوداع، ای هشتمین اخترم
الوداع الوداع ، معصومه ای خواهرم
ای رضاجان رضا(ع)
غرقِ ماتم شده جملگی خراسان
در عزای رضا همه زار و گریان
آخر صفر شد شور محشر بپا
هم نبی و حسن هم امام رضا
ای رضاجان رضا(۲)
نوحه امام رضا.ع
بامداحی..حاج آرمین غلامی
ماه_صفر ، امام_رضا (ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا کرمانشاه
#ظهرسه شنبه،۲۱شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن شهادت_امام_رضا(ع)
#نوحه_زمینه_سنگین_واحد_
#بامداحی حاج آرمین غلامی
یا علی موسی الرضا قربون تو وُ حَرَمِت
کن عنایتی آقا فدای لطف و کَرَمِت
دلخوشیِ دل من تویی یا ضامن آهو
با دلِ پُر گناهم پیش تو زده ام زانو
اَبَا الحسن یا رضا پناه دلهای ما
یا رضا جانم رضا (۴)
الوداع الوداع ، معصومه ای خواهرم
الوداع الوداع ، ای یار غم پرورم
الوداع الوداع ، شد لحظه آخرم
الوداع الوداع ، سوزد غمت پیکرم
الوداع خواهرم ، الوداع یاورم
الوداع ، ای وارث مادرم
الوداع سرورم ، الوداع رهبرم
الوداع، ای هشتمین اخترم
الوداع الوداع ، معصومه ای خواهرم
ای رضاجان رضا(ع)
غرقِ ماتم شده جملگی خراسان
در عزای رضا همه زار و گریان
آخر صفر شد شور محشر بپا
هم نبی و حسن هم امام رضا
ای رضاجان رضا(۲)
نوحه امام رضا.ع
بامداحی..حاج آرمین غلامی
ماه_صفر ، امام_رضا (ع)
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «3»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
سخنان امام حسن مجتبی ع هنگام شهادت با امام حسین ع
امام مجتبي (عليه السّلام) در حالي که در هر سرفه مقداري خون از حلق نازنينشان مي آمد فرمودند:
اي برادر مي بيني که چگونه خون جگرم در طشت ريخته است، من مي شناسم کسي را که مرا به اين مصيبت و بلاء انداخته، اگر او را به تو معرّفي کنم تو با او چه خواهي کرد؟
حضرت ابي عبداللّه الحسين عرض کردند: من او را مي کشم. حضرت مجتبي (عليه السّلام) فرمودند:پس من هم او را تا آخر عمرم به تو معرّفي نخواهم کرد ولي آنچه را که به تو مي گويم بنويس و نگه دار.
سپس فرمود: اين وصيّتنامه اي است که من به برادرم حسين بن علي (عليهما السّلام) مي گويم.
او (حسن بن علي (عليه السّلام)) وصيّت مي کند
در حالي که شهادت مي دهد که خدائي جز خداي يکتا نيست او يکي است و شريکي ندارد، وصيّت مي کند در حالي که عبادت مي نمايد خدا را حقّ عبادتش را او شريکي در مُلک ندارد، چون ذليل نمي شود، ياري براي او از ذلّت وجود ندارد. و او همه چيز را خلق کرده و همه چيز را اندازه گيري کرده و او اولي است که عبادت شود و احقّ است بر ديگران که تمجيد گردد کسي که او را اطاعت کند رشد خواهد کرد و کسي که او را معصيت کند اغوا خواهد بود و کسي که به سوي او برگردد هدايت خواهد شد.
من وصيّت مي کنم به تو اي حسين درباره ي کساني که از اهل و اولاد من و اهل بيت خودت که بعد از من مي مانند اينکه از گناهکارانشان بگذري و نيکوکارانشان را قبول کني و براي آنها مانند پدر باشي و بدن مرا کنار قبر رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) دفن کن چون من بدان خانه حقّ بيشتري از ديگران دارم. (پس از جملاتي مي فرمايد:)
اگر عايشه نگذاشت که مرا در آن خانه دفن کنيد تو را قسم به خدا و به قرابت و رحمي که متّصل است به پيامبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) نگذاري قطره ي خوني ريخته شود تا آنکه من پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) را ببينم و آن حضرت را ازآنچه با من کرده اند خبر دهم و او را به قضاوت بنشانم. [3].
[3] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 151.
اسناد شهادت پیغمبر.ص..وامام حسن.ع.mp3
10.33M
✌️ اسناد شهادت امام حسن
اسناد شهادت پیغمبر
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدنظام العلماکرمانشاه
#عصرسه شنبه،۲۱شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه و اسناد شهادت پیغمبر
متن روضه و اسناد شهادت امام حسن المجتبی(ع)
ما هرچه که هستیم غلام حسن هستیم
دیوانه و سرگشتهی نام حسن هستیم
یکبار نشد روزی ما را نرساند
شرمندهی الطاف مدام حسن هستیم
با مرد جذامی سر یک سفره نشسته
دیوانهی این لطف و مرام حسن هستیم
اصلاً به کسی ربط ندارد که همه عمر_
ریزه خور دستانِ امام حسن هستیم
صلح حسن از هر نظری عین قیام است
ما تابع این صلح و قیام حسن هستیم
از صلح حسن هست حسینی شدن ما
باید بنویسند حسن بر کفن ما
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
ترسی به دل از فتنهی ایام نگیریم
از روز ازل نوکر این خانه شدیم و
جز بر در این خانه سرانجام نگیریم
مجنون حسینیم و همه شهر بدانند
زشت است که مجنونِ حسن نام نگیریم
هر کس به طریقی بشود مست؛ ولی ما
جز از لب پیمانهی او کام نگیریم
هر وقت بنا شد که بسازند حرم را
ما کارگری کرده و انعام نگیریم
روزی برسد صاحب زوار شود او
مانند امامان حرم دار شود او
او شاه کرم هست و برایش حرمی نیست
بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی نیست
حکام عرب را چه به این خاک مطهر
افسوس! بقیع دست امیر عجمی نیست
این بی حرم آنقدر کریم است و کریم است
که بخشش صد حاتم طایی رقمی نیست
آقای مدینه چه غریب است خدایا
در خانهی خود کشته شدن داغ کمی نیست
از ماتم او عرش خدا غرق عزا شد
افسوس که این مرثیه را محتشمی نیست
باید بسرایند همه از کرم او
تجدید بنا میشود آخر حرم او
ای وای از آن روز که بال و پر او سوخت
از زهر هلاهل همهی پیکر او سوخت
این زهر چنان بود که شد پیکر او سبز
این زهر چنان بود که پا تا سر او سوخت
طشت است پر از خون و جگر پاره، خدایا
با دیدن این صحنه، دل خواهر او سوخت
فرمود که "لا یوم کیومک" به حسینش
از ماتم بی سر شدن پیکر او سوخت
راحت شده از خاطرهها، شاهد کوچه
زآن روز که در آتش کین، مادر او سوخت
این زهر که نه، کوچهی غم خونجگرش کرد
نزدیک چهل سال چو شمعِ سحرش کرد
جُعده دختر اشعث همسر امام حسن (علیه السلام) بود، معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و برای او پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را زهر بدهی تو را به همسری فرزندم یزید در میآورم، جُعده قبول کرد و امام حسن (علیه السلام) را مسموم نمود.
معاویه سم آبکی را برای جُعده فرستاد، امام حسن (علیه السلام) روزه بود، و هوا گرم بود، هنگام افطار، جعده آن سم را در میان ظرف شیر ریخت و آن ظرف را نزد امام حسن (علیه السلام) گذارد، امام آن را آشامید و هماندم احساس مسمومیت کرده به جُعده فرمود:
عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ
▪️ « ای دشمن خدا! مرا کشتی خدا تو را بکشد، سوگند به خدا به آرزویت نمی رسی و خداوند تو را رسوا خواهد کرد»،
دو روز بعد از این مسمومیت، آن حضرت به شهادت رسید، و معاویه در مورد جعده به قول خود وفا نکرد و او را همسر یزید ننمود.
🔹او بعد از امام حسن (علیه السلام) با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد، و دارای فرزندانی شد، هرگاه بین آن فرزندان و سایر افراد قریش نزاعی میشد، به آنان میگفتند:
یا بَنِی مُسِمَّةُ الاَزواجِ
: «ای پسران آن زنی که شوهران را زهر میخوراند».
🔹در روایت دیگر آمده:
جُعدِه نزد معاویه آمد و گفت: مرا همسر یزید گردان، معاویه گفت:
اِذْهَبِی فَاِنَّ اِمْرَأَةً لا تَصْلُحُ لِلْحَسَن بْنِ عَلِیٍ لا تَصْلحُ لابْنی یَزید
▪️ برو دور شو، زنی که برای حسن (ع) شایسته نباشد برای پسرم یزید، شایسته نخواهد بود.
◼️ برخی از مستندات شهادت آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود:
«تدرون مات النبي (صلی الله علیه و آله ) أو قتل؟ إنّ الله یقول: ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ فسمَّ [قبل الموت!] إنّهما سقتاه! فقلنا إنّهما وأبویهما شرُّ من خلق الله».
▪️«می دانید که پیامبر (صلی الله علیه و آله ک) فوت کرد یا کشته شد؟ خداوند می فرماید: «آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود عقب گرد می کنید؟»
پس پیامبر (صلی الله علیه ) قبل از موت مسموم شد! آن دو (عایشه و حفصه) به ایشان سم خوراندند! ما گفتیم: آن دو و پدرانشان(ابوبکر و عمر) بدترین کسانی هستند که خدا خلق کرده است».
📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠؛
📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩
📚تفسیرصافی، ج۵، ص١٩۴
📚نور الثقلین، ج۵ص٣۶٧،
📚کنز الدقایق، ج١٣، ص٣٢۵
"" "" "" "" "" "" "" "" "
🔹مرحوم بیاضی روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود:
🤞🤞«إنه أعلم حفصه أن أباها و أبابکر یلیان الأمر، فأفشت إلی عایشة، فأفشت إلی أبیها، فأفشی إلی صاحبه، فاجتمعا علی أن یستعجلا ذلک علی أن یسقیاه (صلی الله علیه و آله ) سُمّا».
▪️«پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند».
📚الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج ٣، ص ١۶٨؛
📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶
تربتی را میشناسم دردل این خاکدان
عاشق هرذره اش هستند اهل آسمان
درهوای قبرخاک آلوده اش خورشید وماه
در مسیر چشمهای او مدار کهکشان
مرد تنهایی که عمری با وجود دردها
برلبانش خنده بود ودرگلویش استخوان
از میان سفره ی با برکت دستان او
مانده چشمم سالها درحسرت یک لقمه نان
میتوان فهمید از حس اجابتگاه او
ارتباط ویژه دارد با خدا این آستان
این اساس کار فرزند برومند علیست
بس که میبخشدفراوان بازمیماند دهان
کشته ی برق نگاه مجتبی هرکس که شد
روی سنگ قبراو حک میشود *جنت مکان*
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
دست ما را هم به دامان پر از مهرت رسان
فوقِ فوقش دامنت یک کم "گدایی" میشود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#متن روضه_امام_حسن
#حاج آرمین غلامی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_بلباسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
نوحه امام رضا.ع........mp3
2.96M
بسم الله الرحمن الرحیم
متن نوحه شهادت امام رضا(ع)
#حاج آرمین غلامی
##############
گر گرفتاری بیا یک دم خراسان رضا
می شوی حاجت روا آنجا ز احسان رضا
گرکه هستی خسته ودرمانده ای درکارخویش
یک دمی اینجا بیا بنشین به ایوان رضا
او امام هشتم و باشد رئوف و مهربان
جان عالم جملگی باشد به قربان رضا
بارگاهش چشمه نور و بهشت دیگریست
چون که او باشد معین بر جمله یاران رضا
درد بی درمان اگر داری بیا در شهر طوس
از کرم دارالشفا باشد شبستان رضا
پنجره فولاد او عقده گشایی می کند
حاجتت را میدهد او از دم جانان رضا
آب سقا خانه اش باشد دوای درد ما
می شوی شامل تو بر لطف فراوان رضا
گندم نذری ببر بهر کبوترهای او
تا شوی حاجت روا از بذل و احسان رضا
یا رضا جان جوادت کن نظر بر حال ما
دست پر راهی شویم از جان خراسان رضا
(بیقرارم ) شاعرم خواهم صله مولای من
من که از جان بوده و هستم ثنا خوان رضا
#حاج آرمین غلامی
# نوحه امام رضا(ع)