14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
مادر پهلو شکسته را خدمت تمامی عزیزان کانال عرض میکنم 🖤🚩
#واحد_رسانه ای_حاج_آرمین_غلامی
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
عزای روزدوم مادر پهلو شکسته🖤🚩
#واحد_رسانه ای_حاج_آرمین_غلامی
31.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
عزای روزدوم مادر پهلو شکسته🖤🚩
#واحد_رسانه ای_حاج_آرمین_غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه/
#حضرت زهرا(س)
#شب سوم شهادت حضرت زهرا(س)
#حسینیه منتظران امام زمان(عج)
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
#شام دو شنبه۲۷/آذرماه
مداح،،
#حاج_آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید👇👇
🤞🤞🦋🔥بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه بعدازشهادت حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_مولا
#قصیدهٔ #لعنتنامه🔥🥀
#بامداحی..حاج آرمین غلامی🥀🔥
«تَبَتْ یَدا»آنکس که زد سیلی به مادر
کوبید بر پهلوی کوثر میخ آن در
لعنت برآنانی که درب خانه وحی
آتش زدند وحملهورگشتند یکسر
آن منزلی که جبرئیل بیاذن نگشود
آن خانهای که کرد دربانیش قنبر
آتش گرفت آن آشیان مرغ عنقا
با حیله اوباش مشتی پست گوهر
لعنت برآن نامرد کاین فرمان بفرمود
نفرین برآنانی که اجرا کرده ایدر
آنان که محسن را بناحق سقط کردند
برسینهٔ مادر زدند مسمار آن در
لعنت برآنانی که آن صدّیقه کشتند
بین در ودیوار شد آن یاس پرپر
باآنکه پیامبر چنین دستور داده؛
سیلی نزن حتی به روی اسب واستر
زیرا کند تسبیح حق، اما به قرآن
یک سبحه زهرا ز هستی هست برتر
با اینهمه زد دست سنگین سیهروی
برآن رخ گلکونه زاهری اطهر
خشم خدا را تا ابد بر خود خریدند
آزرده شد از کارشان روح پیمبر
لعنت برآنانکه علی را دست بستند
بردند تا بیعت کند با زور ویا زر
هرچند او بیعت نکرد و روی برتافت
از بانیان ظلم وجور آل اطهر
هرچند بهر حفظ دین واصل اسلام
شد ذوالفقارش در غلاف ودست برسر
یاللعجب! ازآن همه حلم و مروّت
ازاین همه صبر وشکیبایی صفدر
بااینکه از تیغش شدی منکوب جبّار
مغلوب شد آن فاتح احزاب وخیبر
اما بشد اسلام ومسلم پاره پاره
حق منزوی گردید وباطل شد مدوّر
با کودتای شوم اصحاب سقیفه
اسلام شد وارونه وسنّت مغیّر
با بدعت و تغییر در امر خلافت
تحریف شد اسلام چون ادیان دیگر
قرآن نشد تحریف، اما با تأسف
مردم همه گمراه گشتند و ز حق در
اسلام شد منفور ومسلم گشت مغضوب
منکر بشد معروف وشد معروف منکر
هفتاد وسه فرقه شدی اسلام کمکم
زآنها یکی حق ماند وباقی گشت کافر
زین فرقهها تنها یکیشان هست ناجی
باقی همه طاغی و یاغی هست یکسر
لعنت برآنانی که بیعت را شکستند
غاصب شدند تخت خلافت را مکرر
لعنت برآنانی که بدعت پیشه کردند
غصب از غضب کردند میراث پیمبر
آن غاصبان امرعظمای ولایت
آن ناکثان عهد اندر عالم ذَر
آنانکه در روز غدیرخم گرفتند
سبقت به بیعت با علی،ساقی کوثر
امّا شکستند از ره حقد وحسادت
عهد عتیق و هم جدیدش را مکرر
شد از خلافت منزوی مولای برحق
بنشست برجای علی، میمون وعنتر
بنشست جای حق، چنین ابلیس وطاغوت
اسلام شد تحریف ومسلم شد مسخّر
اوصاف حقّ مرتضی هم غصب گردید
صدیق شد بوبکر وفاروق گشت عمَّر
آواره شدهرکس که نام مرتضی برد
بر نخل میثم ها وشدمصلوب قنبر
عمّار شدمطرود وسلمان گشت محروم
مولاعلی شد بیکس وبییار ویاور
مغضوب شد هرکس که بر غاصب برآشفت
مقداد شد منکوب وشد تبعید بوذر
آل علی شد منزوی درخانهٔ خویش
کافر عزیز وگشت مسلم خاک برسر
ابلیس حاکم گشت وآدم گشت محکوم
بر سفرهٔ اسلام شد ظالم مخیرّ
خوردند میراث علی وحق زهرا
انداختند در ساحل اسلام لنگر
شد دیو منصوب وسلیمان گشت مجرور
بد شد به خوبان غالب ودون گشت برتر
دیوان به دیوان قضا ناحق نشستند
برکرسی تعلیم شد جاهل مقرّر
فاسق امام وفاجر آمد مصدر کار
بر امّت اسلام شد طاغوت رهبر
جولانگه رجالههای بی صفت شد
بیت خدا ومسجد ومحراب وسنگر
بوزینگان زانیه بالا پریدند
از شانههای خسته آل مطهر
خوردند از کید وحسد حق علی را
کشتند یک یک پاک اولاد پیمبر
مقتول یا مسموم یا زندان نمودند
مرد و زن ،پیر وجوان، اصغر واکبر
خوردند حق آلاحمد را بناحق
کردند برآنها ستمهای مکرر
با اسم اسلام وبناحق سر بریدند
مرغان بستان خدا را تشنه لب، سر
در پیش چشم زینب وآل محمد
اکبر بشد صدپاره، پرپرگشت اصغر
آه از دمی که واحسینا سربرآورد
عالم شد از فریاد زهرا مثل محشر
وقتی حسین افتاد از مرکب بهرخسار
در گودی میدان به تیر آن ستمگر
آه از دمی که شعلهورشد خیمهگاهش
تشنه بریدند از قفا رأسش به خنجر
آتش گرفت آن خیمه وخرگاه خورشید
افتاد بر سجّادهٔ وسجّاد،اخگر
زینب پریشان شد برون از خیمهگاهش
افتاد از رخساره مهتاب معجر
اهل حرم هرسو هراسان وگریزان
بردامن آن نو گلان افتاد آذر
شدگوشوار وگوش دخترها به یغما
اصغر ز تیر وتشنگی گردیدپرپر
«امن یجیب»ازخاک تا افلاک برخاست
وقتیکه دید آن حال آل الله مضطر
سرهای سردارانشان بر نیزه گل کرد
محرابشان میدان شد وسرنیزه منبر
اجسادشان شدتکهتکه در صحاری
شد مشرق ومغرب زخونهاشان معطّر
هرروز عاشورا وهرجا کربلا
برشیعیان وخاندان آل اطهر
نفرینشان باد از زبان جن والانس
لعنت برآنان از لسان هرپیمبر
یارب بحق اولین مظلومه زهرا
تعجیلکن در نهضت مظلوم آخر
آن آخرین منجی عالم حجّتالحق
آن غوث مظلومان،امام حیّ داور
آن طالب خون شهیدان خدایی
آن قرةالعین رسول آن دادگستر
آنکس که میگیرد تقاص خون مادر
بر جبت وبر طاغوت خواهدداد کیفر
آنکس که از بادخزانی سخت گیرد
حق تمام لالههای سرخ پرپر
کی میشود آید برون از مغرب آن مهر
آن وارث خون خدا با فرّ ولشکر
آنروز نزدیکست میبینم بتحقیق
صبح طلوع آن بلند نیک اختر
بی توزهرا جان، علی چون مرده ای تبخیر شد..
در کنار قبر تو با غصّه ها تسخیر شد
پوستت بر استخوان چسبیده بود در وقتِ غسل
وای شرمنده فقط، روی لبم تکبیر شد...
وقت غسلت دستِ من تا خورد بر بازوی تو،
ذهن وفکرم ،با غلافِ بی ادب درگیر شد..
شستشو دادم من آن خون سرِ پهلوی تو
ازفراقت قامتم در هم شکست و پیر شد
یک به یک کَندم ز روی سینه ،خون ولخته را
رفتی وحیدر دگر از زندگی اش سیر شد
یاد داری نیمه شب جسمت درون خاک شد
حیدرت رنجیده خاطر بهر این تصویر شد
وقت غسل تو مگر خونابه ها کممی شدند؟
نیمه ی شب آمدو تشییعِ جسمت دیر شد
در کفن پیچیدمت زهرا و رفتی توز دست
درفراقت مردم وغمهای من تکثیر شد
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#بامداحی حاج آرمین غلامی
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
#کانال_متن_روضه_
━━━━━⊰✾✿✾⊱━━━━━
نوحه.؟......mp3
2.63M
❣﷽❣
⚫️ #اشعارکردی ،زمزمه_حضرت_زهرا_س
🏴 #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س #ساده_خوانی
⚫️ #سبک دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
زبان حال حضرت علی ع
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
له داخ مرگ زهرا ،اشکم بیه روانه
بی قسمتم بشورم ،زهراتنت شوانه
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
امشو دستم رسیه، له دس و بازوگی
بنیشم و بگــیرم ،له زخم پهلوگی
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
له موسم جوانی، چیدن له بره زینب
له ضـرب تازیانـه ،گیانت رسیه،ولب
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
له پیکرتو برشه، له اشک م ستاره
غسل تو بیه،له م ،شهادت دواره
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
له چاوه بستـه ی خـوم، له م نظاره دیری
ارا له هر دو گوشت ،یه گوشواره دیری
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
جوره م کسی نـیره، مراسم شبانه
هم غسل مخفیانه هم دفن مخفیانه
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
له یار مهروانم ،خوین گیره که مدینه
هم له مدال بازو ،هم له مدال سینه
⚫️زهرای مهروانم ،ای دالگ جوانم
#شاعرومداح ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈