مدح امام زمان.ع..mp3
3.02M
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#امام_زمان_عج
🏴#سبک_زمینه_
#مداح..حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من
در فکر تو وُ دیدن رخسار تواَم من
ای شمس نهان در پس غیبت، کجایی؟
آواره و مشتاقِ به دیدار تواَم من
یعقوب دلم در ره تو خون به جگر شد
در حسرت وَصلت به فغان مرغ سحر شد
مجنون تو هر جمعه پی تو، بیامد
هر جا و مکانی که زِ نام تو خبر شد
خواهش چشِ ترمی
سایه ی روی سرمی
کاشکی میشد بشناسمت
وقتی که دور و برمی
ای دار و ندارم
ای باغ و بهارم
بیا ببین گریه
شده کار و بارم
📿 بیا آقام آقام 📿
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با یاد تو هر ثانیه دل غرقِ تمناست
آهنگ لبانم همه دم آه و دریغاست!
محزون و شکسته پر و بالم، نگارا
شبهای فراقت به سر ما همه #یلداست
شرمنده ی روی تواَم ای ماه دل آرا
تقصیر من است پرده نشینیِ تو مولا
هر دم تو به یاد منی و من، نَدانم
منزل به کجا داری تو ای یوسف زهرا
ترانه ی رو لبمی
ذکر هر روز و شبمی
با اینکه بدم آقاجون
ولی تو تاب و تبمی
یه دنیا میخوامت
صیدم توی دامت
بیا گُل زهرا
فدای مرامت
📿 یابن الحسن.....
💠 اللهم عجل لولیک الفرج 💠
#کانال_متن_روضه_
روضه ام البنین.ع.......mp3
9.4M
روضه ام البنین
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،تکیه بیگلربیگی
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه ام البنین سلام الله
حاج آرمین غلامی ( مجنون)
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃السلام علیک یا ام البنین
🍀
جان میدهم ولی بدون پسرهایم ای فلک
داغ دودست ساقی لشگربدیده ام
*خانوم *
اسباب زحمت شد عیادت کردن از من
*عذر زحمات،بالا سر بچه ام هم رفتی،با این حال ِ خرابتون*
اسباب زحمت شد عیادت کردن از من
پس لایق لطف شما اُم البنین بود
من قدرت برخواستن از جا را ندارم
*مثل كی شدم؟*
چون من تن عباس هم روی زمین بود
*بچه ام هم نتونست جلوی پات بلند بشه خانوم،البته اون دست نداشت،اولاً شما رو ندید خانوم،اما اینقده میدونم بچه ام خوشحال شده*
من قدرت برخواستن از جا را ندارم
چون من تن عباس هم روی زمین بود
دار و ندارم چهار فرزندم فدا شد
شرمنده که دار و ندار من همین بود
عمری به عباس جوانم غبطه خوردم
ای کاش در کرب و بلا جان می سپردم
*در طول عمر، هر كسی رو از بازماندگان كربلا می دید،هی می گفت:جان ِ فاطمه عباسم رو حلال كنید،بچه ام تلاش خودش رو كرد،عباس كم نذاشت،دیگه نشد،مادرش بمیره، از شما خجالت كشید،خوب شد خیمه نیاوردنش،ای وای بچه ام اباالفضل... خانم من شرمنده ام بچه ام نتونست به خیمه برسه*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
*من اینطوری شنیدم،اولم باورم نشد*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
*نتیجه*
دل کند در خیمه رباب از شیر خواره
*شما امشب فریاد بزنید، گریه كنید،اُم البنین یه جوری ناله میزد،مروان به حالش گریه می كرد،اون جوری گریه كنید*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
دل کند در خیمه رباب از شیر خواره
شش ماه با فریاد هل من ناصر آنگاه
افتاد بر روی زمین از گاهواره
شرمنده بی عباس، تنها شد حسینت
آتش کشید از خیمه ی زینب شراره
معجر به غارت رفت دور از چشم عباس
خون می چکید از چشم و جای گوشواره
اُم البنین صد بار از شرمندگی مُرد
*چرا؟*
ای کاش عباسم به خیمه آب می برد
*اُم البنین فقط و فقط،فكر آب رسوندن به خیمه بود،اما تو خیمه چه خبر؟ هم می گفتند: بابا...*
گر نشد آب میسر گردد
گو عمو خود به حرم برگردد
*اصلاً ما تشنه نیستیم،برو بیارش،اصلاً ما آب نمی خواهیم،كی تشنه است؟ما آب نمی خواهیم،برو بیارش.*
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
*نمیدونم اُم البنین بهت گفتن یا نه؟این روضه هارو بشیر برات گفته....خانم جان! اُم البنین روضه های عباست برای تو افتخارت پیش فاطمه است،كه وقتی می بینه با عباسش چه كردن جلو فاطمه رو سفیدتر میشه،هر چند اُم البنین از ستاره های عالم درخشان تر ِ نزد خدا،اینقدر این خانم آبرو داره. اما بی بی جان من می خوام یه روضه بخونم،شما برای فاطمه روضه بخون،بی بی روضه ی شما رو گوش كنه،اینها هم روضه گوش كنند. میگه:دیدم مردم همه یه جا جمع شدن،یه عده دارن صوت و كف می زنند،جلو رفت دید همه دارن از هم سئوال می كنند،دیدم یه كسی سوار بر مركب،موی اسبش رو به زلف یه سر بریده گره زده، هر چی سر مركب پایین میاد،صورت روی زمین میخوره،همه جای ِ این صورت زخم ِ،اما معلوم ِصاحب ِ این سر، جوان ِ،رشید ِ،سوار سر رو بالا گرفته،یه نفر گفت:این سر ِ كیه؟ با افتخار گفت:عباس ِ...ای حسین.....*
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
*خانوم جان اگه بچه ام توی علقه موند، خودش هم خیلی ناراحت شد*
افتادم رو زمین خیلی بد شد
*به من امید بسته بودن فكر می كردن من به خیمه میرسم*
روی خاکا همین خیلی بد شد
*جلو زهرا..*
برا اُم البنین خیلی بد شد
حیف شد به خیمه نرسیدم
حیف شد رقیه رو ندیدم
☘
🌷🍃
🌾🌷🍂
روضه ام البنین.ع.....mp3
8.71M
روضه ام البنین
عصرجمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدحسین ابن علی(قربی)
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
🍂🍁متن روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
عالیه ی عرش معلاست این
آینه ی عصمت زهراست این
فاطمه ی دوم مولاست این
خادمه ی زینب کبری است این
جمله ملائک به رهت خاک بوس
فاطمه ی بنت اسد را عروس
خادمه ات آسیه و هاجر است
حرمتت از کعبه فراوانتر است
تاج سرت فاطمه ی اطهر است
ای صدف عباس تو را گوهر است
من که از نسل دلیر عربم
اُمّ العبّاسم و اُمّ الادبم
مادر چهار یَلِ رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان، خاکنشین حرمم
عرش در تحت لوای کَرَمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیتِ علیست
من سفارش شدهی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وَه ازآن روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبلهی نور به کاشانهی من
حَرَمَ الله کجا خانهی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بَصَر مالیدم
گفتم این بیت حریمِ لاهوت
من کنیزم به دیارِ ملکوت
آمدم خادمِ این در باشم
خادمِ دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنهی سختی دیدم
هر دو ریحانهی حق تب دارند
بین خانه حَسَنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانیتر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گلپسری زیبا داد
صاحب جَنَّتُ الِاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بِلا فصل شدم
مادر فضل و اباالفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جَبین
حضرت فاطمه شد اُمُّ بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلامِ دَرِشان
روزی آید که به همراه حسین
از مدینه بروی نورِ دو عِین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جانِ تو جانِ عزیز زهرا
رفتی و هَمره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جانِ هر دلشده بر لب آمد
بیحسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اَسرارِ مگو
ماجرا های تو و آنبغض گلو
گفت لبتشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مَشک و عَلمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زینِ وسجود
فرق عباس من و ضرب عمود
یاد تو روضه به پا میسازم
تا ابد بر پسرم مینازم
نزد زهرا تو وَجیهُ اللّهی
فانیِ حضرت ثار اللّهی
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
👆👆👆
بانوای گرم حاج آرمین غلامی (مجنون)
.بسم الله الرحمن الرحیم
#صوت روضه شب هفت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
بامداحی..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه حضرت_زهرا_س_شب هفت
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#روضه متنی و توسل #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
بامداحی..حاج آرمین غلامی
صبح و ظهر و شام اگر که دیدهی عاشق، تَر است
فاش میخواهد بگوید از همه عاشقتر است
وصل یعنی سوختن، زیرا که در آغوشِ شمع
سرنوشت اکثر پروانهها خاکستر است
در لغت «اُم» میشود: «ریشه»؛ بلاشک باطناً
معنی «اُمّ اَبیها»، «ریشهی پیغمبر» است
حال که اطفال مؤمن را «تُرَبّیهِم»* بتول
کودکی که فاطمه ربَّش نباشد کافَر است
او به هجده نام، هجده سال، هجده جلوه کرد
او دو تا نُه سال، سِیرِ مصطفی و حیدر است
ما مقام چادرش را هم نمیفهمیم، چون
سِنخ و جنس ساتر و مستور از یکدیگر است
ما نمیدانیم خیر و شرّمان را هیچوقت
آنچه را زهرا برای ما بخواهد بهتر است
هر کجا خیر کثیرش هست، ابتر کامل و
هر کجا خیر کثیرش نیست، کامل ابتر است
* *
وای از حال علی و وای از حال علی
هرچه میشوید دوباره لکهخون روی دَر است
*امام صادق(ع) میفرمایند:
«إِنَّ أَطْفَالَ شِيعَتِنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ، تُرَبِّيهِمْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ»
ترجمه: همانا کودکان شیعه ما از مؤمنان را، فاطمه علیهاالسلام پرورش میدهد.
📚بحارالأنوار، ج ۶، ص ٢٢٩؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج ٢، ص ٣٣٢
.مقداد همچین که بعد شهادت اومد بره دومی جلوشو گرفت گفت کجا میری زهرا را کجا دفن کردید...تا امتنا کرد یه سیلی تو صورت مقداد زد...مقداد افتاد رو زمین زد زیر گریه... گفت دیدی طاقت نداری، چرا گریه می کنی...؟گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست...فقط یه سوال دارم...اینجور که به من زدی چطور به زهرا زدی...؟....یه سیلی زد صورت بی بی ورم کرد...دیگه با دست دنبال بچه هاش میگشت... بلدی امشب داد بزنی یا نه...بگو وای مادر...*
.
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
بگیم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
.
سه پنج روزه که بوی گل نیومد ....
با اشعار #بعد_از_شهادت ، اینگونه وارد روضه شوید:
شاید این روزا هر وقت مولا وارد خانه میشد میدید ؛ حسنین و زینبین پشت درِ خانه به گریه مشغولند و مدام میگن؛ همین جا بود که مادرمون بین در و دیوار قرار گرفت ...
و بعد روضه های #احراق_البیت و #
.
#کانال_متن_روضه_