مقتل خوانی عاشورا۷.mp3
3.41M
« عاشورا» ۱۴۰۳
#مداح .حاج آرمین غلامی
خواستم آب بنوشم، دیدم آب گریست
یاد لبهای ترک خورده ارباب گریست
ناودان از پیِ باران درون، آب نداد
یاد فوارهٔ خون سینه، میزاب گریست
تا که زیر بارش تیر، نمازش را خواند
پای هر سجده او قبله و محراب گریست
بانگ "هل من ناصر ینصرنی" را سر داد
بین خیمه بدن بی سر اصحاب گریست
وقت غارت به عدو پیرهنش را هبه کرد
از برای کرمش، ایزد وهاب گریست
قبل از آنی که رسد دست حرامی به حرم
تار و پود و نخ هر معجر و جُلباب گریست
نیمهٔ شب چو فلک حال اسیران را دید
آسمان سینه زد و اختر و مهتاب گریست
یاد آن دختر دردانه بی خواب یتیم
بی صدا دختری آرام، دم خواب گریست
آب چون آب شد از خجلت سقای حرم
تا ابد دور سرش یکسره سرداب گریست
یک جوان مُرده سر نعش جوانش اول
بر سر روضه اکبر، به تب و تاب گریست
یاد آن غنچه نشکفته خندانِ رباب
صبحگاهان پَرِ هر غنچه شاداب گریست
قاب کردم به شبی اسم جگر سوز "حسین"
پیش از اشک دیدهام، چوبه آن قاب گریست
#مقتل خوانی اسارت_عاشورا
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
◾ مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز...
⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
راوی گوید:
ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ
▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد.
زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد:
سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ
▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر میکنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟
به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند.
پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند.
همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند.
در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمیتوانست سوار شود.
پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:
ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو.
🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود:
عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید.
حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود.
فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه
▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود:
آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله...
فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ
▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود میلرزید.
پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو!
پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد.
فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ
▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد.
زين العابدين عليه السلام فریاد میزد؛
وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه
زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه میکرد و به شمر میفرمود:
وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید.
پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد.
راوی گوید:
من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟
گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند.
📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰
📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰
#مقتل خوانی🤞🤞
#عاشورا/امام_سجاد_علیه_السلام
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
#مداح حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
◼️ آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا...
⚡️ خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
در نقلها آمده است:
بعداز که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع میشد، شناختند.
دور پیکر امام علیهالسلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند.
و حاوَلوا تحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا.
▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند.
یکی از آنها گفت:
چگونه ما می توانیم این بدنها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است.
🔻در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود.
آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد میشد؛
حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه،
▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیهالسلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود:
«يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا»
▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد.
🔻سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستادهاید؟
گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.
حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟
آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم.
ما آمدهایم تا جسد امام حسین علیهالسلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم.
🔻سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند:
اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
مقتل خوانی عاشورا۴.mp3
1.16M
# مقتل خوانی _سیدالشهداء_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی
◾️شبیه گندم رِی، آسیاب شد بدنت ...
آقایما حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، مصائب گودال قتلگاه را در یک کلمه، خلاصه کرده است؛ در همان جایی که فرمود:
فأَنا السِّبْطُ الذي مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ قَتَلُونِي
وَبِجُرْدِ الخَيْلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحَقُونِي
▪️من فرزند پیغمبر شما هستم که مرا بیجرم و گناه کشتند، و بعد از کشتن بدن مرا پامال سمّ اسبان کردند، به گونهای که عمدًا مرا آسیاب کردند.
📚 الدمعة الساکبة ج ۴، ص ۳۷۴
✍ سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند:
... «سَحَقُونِي»
عرب، به «آرد» گوید: «سَحیق»
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
مقتل خوانی عاشورا۳.mp3
1.5M
#مقتل خوانی مصیبت_وداع
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
🩸مَهلاً مَهلا ... یَابنَ الزّهرا ...
نقل کردهاند:
🥀 وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام برای وداع به خیمهها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنبال آن حضرت رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند:
📋 مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده!
▪️کمی آرامتر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود.
📚مخزن البکاء ص۶۵۴
📚مهیج الاحزان ص۵۲۵
📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵
✍ دعای قربانی مخوان قربان رویت
آهسته رو که زینبت آید به سویت
ای لاله ی دشت بلا مهلاً برادر
بازا به سوی خیمه ها مهلا برادر
می لرزد از تاب عطش دیگر صدایت
عزم شهادت کرده ای جانم فدایت
بعد از تو من می مانم و یک دشت دشمن
با این زنان و کودکان با آه و شیون
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
✍ رها از ما و من بودیم یک عمر
غریب یک وطن بودیم یک عمر
نزن حرف جدایی با من آخر
که یک جان و دو تن بودیم یک عمر
بمیرم کوهی از دردی برادر
چه بر روز من آوردی برادر
مزن آتش به جانم بیش از این
نگو که بر نمی گردی برادر
فدای اشک هایت خواهر تو
مرا کشته نگاه آخر تو
کمی آهسته تر تا جای مادر
بگیرم بوسه ای از حنجر تو
🔵⚫️ #اعمال شب عاشورا🤞🤞
#حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
◾️ شب دهم #محرم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیهالسّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كردهاند:
🔹 مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمره شهدا با آن حضرت محشور فرمايد.
🔹 سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلتهاى فراوان روايت كرده است، از جمله:
🌑 ۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «توحيد» سه مرتبه
▫️و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد:
▪️«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»
و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است.
🌑 ۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️«آية الكرسى» ده مرتبه
▪️سوره «توحيد» ده مرتبه
▪️سوره «فلق» ده مرتبه
▪️سوره «ناس» ده مرتبه
▫️و پس از سلام:
▪️صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند.
🌑 ۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «توحيد» پنجاه مرتبه
👈..و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه میتواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
مقتل خوانی عاشورا۱.mp3
9.63M
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#مقتل۱۴۰۳
#روز_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#مداح.حاج آرمین غلامی
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین
موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین
منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند
به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین
نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط
غم عالم به دلِ شعلهورم ریخت حسین
حق بده خاک به روی سرِ خود میریزم
فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین
خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد
زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین
در میان حرمت حرفِ امان نامه شده
دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین
کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد
طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین
زود برگرد مدینه که نگویم فردا
بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین
تا نگوید لب گودال سکینه با من
آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین
تا نبینی به کنار دو سهتا طفل یتیم
خیمهی شعله وری روی سرم ریخت حسین
تا نبینی که به حال من و تو میخندد
آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین
تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند
وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین
حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم
تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم
وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ" یه نگاه به همه ی اصحاب و بنی هاشم کرد که دونه دونشون نقش زمین شدند؛"عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ"یه وقت شنید تو خیمه ها ولوله ای به پاشد، حسین به هر قیمتی بود از امروز صبح هر حمله ای که میکرد،هر خطبه ای که میخوند بلافاصله برمیگشت،یه لاحول ولاقوة الابالله که میگفت،صداش از اون بلندی که به خیمه ها میرسید،همه میگفتند الحمدلله بابامون، عمومون، داداشمون،مولامون هنوز داره نفس میکشه،"فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ"یه وقت شنید زن ها دارند داد میزنند،"فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَیْمَةِ"سراسیمه به سمت خیمه ها برگشت؛ از اون هشتادوچهار زن و بچه فقط خواهرش رو صدا زد"وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَه " این بچه شیرخوارمو بده؛ در خیمه قحط آب است،واویلا،واویلا... روز مرگ رباب است واویلا،واویلا... "فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَه"این نازنین رو بغل گرفت؛آورد که ببوسدش"ُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ " اجازه بدید هنوز روضه خود آقا رو که نخوندم؛یه خط مقتل برات خوندم این جوری به هم ریختی اگر این است تاثیر شنیدن...خودم دیدم سرش را... "فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ"خواهرم این بچه رو بگیر؛تا داد قنداقه رو به زینب" ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِکَفَّیْهِ"نانجیب چه جوری زده بودی که وقتی دستش رو گرفت همه ی دستش پر خون شد"فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ "خونشو به آسمان پاشید؛ِ"وقَالَ الْبَاقِرُ ع فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ" یه قطرشم به زمین برنگشت"وَ اشْتَدَّ الْعَطَشُ بِالْحُسَیْنِ، فَرَکِبَ الْمُسَنَّاةَ یُرِیدُ الْفُرَاتَ "سوار مرکب شد آمد سمت فرات،"وَ الْعَبَّاسُ أَخُوهُ بَیْنَ یَدَیْهِ"قمر بنی هاشم هم مقابلش داره میاد؛" و رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ ع بِسَهْمٍ"یه تیر انداخت از قبیله ی بنی دارم،یه نقطه رو نشون گرفت،میگم و رد میشم،کجا رو نشون گرفت؟ "فِی حَنَکِهِ الشَّرِیف" تیر رو خودش درآورد،دستاشو پراز خون کرد،به آسمان پاشید،اینجا میگه شکایت کرد:" ِ "اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ"خدایا شاهد باش من پس زهرا هستم،بیین بامن چه میکنند؟"ثُمَّ اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ عَنْهُ "لشگر دیدند اگر این دوتا برادر با هم بیان کار لشگر یک سره ست؛یه شکافی ایجاد کردند بین حسین و عباس؛ "وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ "محاصره ش کردند؛"حَتَّى قَتَلُوهُ"روضه ی عباس رو مفصل خوندم رد شم؛داداش رو که اونجا زمینگیر کردند"فَبَکَى الْحُسَیْنُ ع لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیداً" "وَ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ ع بِالْجِرَاحِ "همه ی وجودش رو زخم و جراحت فرا گرفت؛اونقده خسته شد..."وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ "اینقده تیر زده بودند به این بدن...اما هنوز ارباب ما رو ذوالجناح نشسته؛یه ظالمی یه نیزه ای به پهلوی آقامون زد؛دیگه نتونست طاقت بیاره..."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ"چنان با صورت به زمین خورد..."و خَرَجَتْ
زَیْنَبُ وَ هِیَ تُنَادِی وَا أَخَاهْ وَا سَیِّدَاهْ وَا أَهْلَ بَیْتَاهْ لَیْتَ السَّمَاءَ أَطْبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ "هی زمین میخورد... دوباره روضه ی آخر،خدا به خیر کند... دوباره داغ برادر خدا به خیر کند... یکی به بالای بلندی،یکی میان گودال نشسته مادر و دختر،خدا به خیر کند حسین.... .
====================
#کانال_متن_روضه_
زَیْنَبُ وَ هِیَ تُنَادِی وَا أَخَاهْ وَا سَیِّدَاهْ وَا أَهْلَ بَیْتَاهْ لَیْتَ السَّمَاءَ أَطْبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ "هی زمین میخورد... دوباره روضه ی آخر،خدا به خیر کند... دوباره داغ برادر خدا به خیر کند... یکی به بالای بلندی،یکی میان گودال نشسته مادر و دختر،خدا به خیر کند حسین.... .
====================
#کانال_متن_روضه_
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار محرم ⏫⏫⏫⏫⏫
اشعار محرم
⏫⏫⏫⏫⏫